ابوالفضل حکیمی: سه شعار اصلی نهضت آزادی،

ایرانی ، مسلمان و مصدقی بود


 ابوالفضل حکیمی از اعضای  نهضت آزادی است که در

 همان روز تاسیس نهضت در اردیبهشت سال 40 حضور

 داشته است و یکسال بعد هم به همراه سران نهضت، به

زندان رفته است.

فرزانه بذرپور: می خواستیم از شما در باره چگونگی تاسیس نهضت آزادی ایران بپرسم و اینکه شرایط سیاسی – اجتماعی آن دوران و موقعیت احزاب سیاسی چگونه بود که منجر به جلسه تاسیس نهضت در 6 اردیبهشت 1340 شد ؟


برای تشریح تاسیس نهضت باید برگردیم به سال 1339 و شرایط مملکت را در آن سال بررسی کنیم . با روی کار آمدن کندی در آمریکا، فشاری به شاه می آورد بابت باز کردن فضای سیاسی و کاستن از خفقان کشور بعد از کودتای 32 ، باعث شد که نیروهای ملی که مخالف شاه بودند، به تشکیلاتشان سر و سامان دهند. جبهه ملی تشکیل شد و شورای مرکزی آن و هیات اجرایی تشکیل شد و در آنجا بحث شد که احزاب باید در این جبهه ملی مشارکت داشته باشند و در ضمن اینکه مهندس بازرگان و دکتر سحابی و مرحوم طالقانی و بحث بود که سازمانی داشته باشند . سال 39 قدری فضا باز شد و در محل پارک لاله فعلی میتینگ گذاشتند و در بار دوم که شهریور 39 بود بازداشت شدم و یک ماهی زندان قزل قلعه بودم.

موسسان نهضت خود از اعضای فعال نهضت مقاومت ملی بعد از کودتای 28 مرداد بودند چه شد که شرایط به تاسیس حزبی مستقل انجامید ؟

بعد از کودتا نهضت مقاومت درست شد و از منزل آیت الله زنجانی ، دانشگاهیان و بازاریان بودند و رژیم کودتا را شش ماهی دچار دردسر کرد و به تدریج کمرنگ شد. در سال 36 هسته های اصلی بازداشت شدند و مهندس بازرگان و دکتر سحابی بازداشت شدند و خود آیت االه زنجانی. آدمهایی که آمدند نهضت آزادی را تاسیس کردند سابقه مبارزات با کودتای 28 مرداد راداشتند و فعالان نهضت مقاومت ملی بودند . عملابعد از سال 36 نهضت مقاومت ملی فعالیتی نداشت. جبهه ملی دوم بعد ازسال 39 تاسیس شد و مهندس بازرگان و دکتر سحابی احساس کردند که سازمان مستقلی داشته باشند.

جلسه تاسیس در کجا برگزار شد؟

روز اول تاسیس نهضت 6 اردیبهشت سال 40 بود. یک باشگاهی در خیابان کاخ ، یک حیاط خیلی بزرگی بود. اول وارد ساختمانی می شدیم و یک ایوان جلوی طبقه دوم ساختمان بود و مشرف بود به حیاط مستطیل مانند بود که سه هزار نفر گنجایش داشت.


در آن جلسه این تعداد حضور داشتند و آیا عضو گیریها از همان روز شروع شد؟


نه جلسه 400 ،500 نفر بودند. وقتی اعلام شد که نهضت آزادی تاسیس شده است و تایید آیت الله زنجانی و نامه مرحوم مصدق هم موید آن بوده است. من 27 سالم بود که عضو نهضت شدم. اولین کاری که ما در دانشگاه و انجمن اسلامی انجام دادیم. بحث کردیم درباره اینکه در یک حزب اشخاص باید به عضویت در بیایند و به اتفاق تصویب کردیم برای ثبت نام در عضویت نهضت آزادی برویم. خود من چون سابقه عضویت در مقاومت ملی را داشتم، درهمین باشگاه دفتری تاسیس شد و آنجا عضو گیری می کردیم. در دو سه روزی بیش از هزار نفر عضوگیری شد . این شروع نهضت بود و هر روز آنجا مراسم بود . و بعد جلسات داخلی تشکیل شد و رژیم چند ماه بیشتر تحمل نکرد و دفتر نهضت را تعطیل کردند. منتهی این هسته ها در جا های مختلف شکل سازمانی گرفت. جبهه ملی هم باشگاهی در فخرآباد داشت و دیرتر سراغ انها رفتند و بعد از پنج شش ماه تعطیل شد.

نام نهضت آزادی را چه کسی پیشنهاد داد؟

احتمال بسیار زیاد این عنوان از سوی مهندس بازرگان بوده و اماصحبت های دو به دویی که با دکتر سحابی داشتند به اندیشه یک حزب بودند. به دنبال یک حرکت برای آزادی بودند. این اسم را خود مهندس بازرگان انتخاب کرده بودند.

بعد از انقلاب هم مطرح شد از سوی برخی که این نام تغییر پیدا کند که مرحوم بازرگان مخالفت کرده بودند؟

مرحوم بازرگان یک دید وسیع و آینده نگر داشت و این طور نبود که فکر کند که چون در انقلاب به پیروزی رسیده ایم این آزادی تداوم خواهد داشت. قاعدتا با این تغییر نام با این بهانه که به آزادی رسیدیم مخالفت کردند.


نهضت برای تاسیس آیا مجوزی از وزارت کشور گرفت و آیا در قانون اساسی مشروطه قیدی برای تاسیس احزاب وجود داشت ؟


خیر . احزاب علی القاعده بنابر قانون اساسی مشروطیت در تاسیس آزاد بودند و راهپیمایی احزاب هم آزاد بود، بنابر قانون اگر که مخل امنیت نباشد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم این آزادی تصریح شده اما حاکمان وقتی که به قدرت می رسند، موادی از قانون اساسی که خیلی به مذاقشان خوش نیاید را اجرا نمی کنند. قانون اساسی جمهوری اسلامی قانون مترقی است ، ضمن اینکه برخی از اصولش را ایراد داریم، ولی چون برگرفته از شرایط انقلاب بود آزادی در آن لحاظ شده بود اما اگر الان قرار باشد بنویسند ببینید چه بلایی بر سر مردم می آورند. ضمن اینکه در بازنگری حقوق مردم تضییع شده و اختیارات ولی فقیه بیش از زمانی که خود آقای خمینی بودند، زیادتر شده است. اما به هر صورت قانون اساسی مترقی است. آقای مهندس سحابی گفته ای دارند که می گویند اگر قانون اساسی تمام مواردش اجرا شود، ولایت فقیه چه زیانی دارد. اما اگر اجرا نشود بلایی بر سر قانون و مردم می آید.

در سال تاسیس شما جوان بودید ، جوانان حضورشان در نهضت چگونه بود؟

پایه های اجرایی نهضت بر عهده جوانان بود و رکن اساسی اجرایی نهضت با جوانان بود و در مراسمی که تشکیل می شد و مهندس بازرگان سخنرانی می کرد جوانها کار اجرایی اش را عهده دار می شدند.

سه ماه بعد از تاسیس باشگاه توقیف شد ،برخورد حکومت فقط همین توقیف باشگاه بود؟

هر روز آنجا جلسه و سخنرانی بود و در باشگاه باز و رفت و آمد زیاد بود . اماباشگاه راتعطیل می کردند.

استقبال از نهضت بین مردم چگونه بود؟

آنها که گرایش مذهبی داشتند به سمت نهضت می آمدند.در طول مبارزات آنچه شاخص  نهضت بود، این بود که نهضت مشکل اساسی اش را پیدا کرده بود و آن رژیم شاه بود. کما اینکه در دادگاه ما در سال 42 و 43 سرانِ نهضت را زندانی کردند در حالی که سران جبهه ملی آزاد شدند. درسال 39، علی امینی نخست وزیر شد و اصلاحاتی را انجام می داد که شاه احساس خطر کرده بود. نهایتا با قولی که شاه به آمریکا داد، امینی رابرداشت و لوایح ششگانه را به تصویب رساند، نهضت اعلامیه مشهوری داشت که اصلاحات ارضی بلی دیکتاتوری شاه نه. نهایتا در سال 41 نیروهای جبهه ملی و نهضت آزادی دستگیر شند. ما گروه بعدی نهضت بودیم که در غیاب سران، کارهای نهضت راانجام می دادیم ، اول خرداد 42 لو رفتیم و سی نفر بازداشت شدیم. من و مهندس سحابی و آقای جعفری همه مسوولیتها رابه گردن گرفتیم و گفتیم که دیگران می توانند عضویتشان هم انکار کنند.

مهندس بازرگان و دکتر سحابی مرحوم طالقانی شرایط آزادی را نپذیرفتند و محاکمه شدند.

در جلسه محاکمه سران نهضت شما هم حضور داشتید؟

ما نه نفر بودیم . مهندس بازرگان ، دکتر سحابی ، مرحوم طالقانی ، ادیب آبادی، شیبانی ، مهندس سحابی ، بنده و مهندس جعفری و پرویز عدالت منش. این دادگاه ما ده دوازده وکیل انتخاب شد و آیت الله زنجانی انتخاب کردند و وکلای دادگاه نظامی بود.

دادگاه شما به عنوان مهمترین دادگاه یک حزب سیاسی بود و برخی از وکلا دفاع جانانه ای کردند مثل سرهنگ نجاتی ، برخورد قضات و مطبوعات چگونه بود؟

مطبوعات که چیزی نمی توانستند بنویسند. دادگاه در سالن بزرگی در عشرت آباد بود که صد نفر تماشاچی داشت. سرهنگ نجاتی افسر نیروی هوایی بود و با لباس نظامی آمد.بعد جلسات را بردند داخل خود پادگان که سی نفر بیشتر گنجایش نداشت اما مردم باز می آمدند با همه محدودیت ها.

آیت الله طالقانی به عنوان یک روحانی در حزب عضو بود و در حزب فعالیت می کرد و زیر مجموعه دبیر حزب، این روحیه دیگر مشاهده نشد ، این روحیه را دیگر ما مشاهده نمی کنیم از نظر شما این ناشی از چه بود؟

بعداز انقلاب این ذهنیت ایجاد شده که وقتی یک رو حانی هست کس دیگری نمی تواند دبیر کل باشد این ذهنیتی است که بعد از انقلاب آمده و الا خود مرحوم طالقانی پذیرفته بود و می پذیرفت که مرحوم بازرگان شایسته دبیرکلی حزب هستند. مرحوم آیت الله طالقانی بسیار آزاد منش بودو نمی خواست که خودش همه کاره باشد و رو حیه او و شرایط تشکیل حزب این گونه بود.

در آن زمان دکتر مصدق در قید حیات بودند ،آیا حمایت آشکاری از نهضت می کردند؟

سه شعار اصلی نهضت آزادی، ایرانی ، مسلمان و مصدقی بود. و آن نامه تاییدیه آقای مصدق در مورد نهضت آزادی هست به گونه ای که تاسیس نهضت را تایید محکمی کردند.

چرا نهضت برای فعالیتش چنین شعاری رامطرح کرد؟

این شعارمشخصی است ، ایرانی و مسلمان بودن و مصدقی بودن یعنی ملی بودن و تاریخ مبارزات ایران و نهضت ملی شدن نفت همه اینها را به دنبال دارد و همه آنها را می رساند. و نهضت آزادی اعلام میکرد با مصدقی بودن که تمام آن مبارزات ملی را ادامه خواهد داد.


روش اصلاحی و پرهیز از خشونت شعار و شیوه عمل نهضت بوده چه در دوران شاه و چه در دوران جمهوری اسلامی ، این شیوه و تاکید بر پرهیز از شیوه های خشونت آمیز در دوران شاه چگونه به اعتقاد تبدیل شده بود؟


هر چیزی را در زمان خودش باید تحلیل کرد،آن موقع واقعا نهضتی که در جوانها ایجاد شده بود الهام از جنبش های چپ و فیدل کا سترو و چگوارا می گرفت و در خیلی از کشورها جوانانی که می خواستند مقابله کنند با دیکتاتوری به این روش رو آوردند. حالا چه قدر موثر بودند با نبودند را باید بررسی کرد. اما نهضت آزادی هیچگاه از روشهای خشونت آمیز حمایت نکرد.


 با تشکر از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید

دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ -

جرس