حمله نظامی به ایران شایعه یا واقعیت ؟

 

م. راد   

 

این روزها در رسانه های  جهان  بحث پیرامون حمله نظامی آنهم بشکل شوک اتمی به ایران  و تدارک در این مورد باز تاب گسترده ای یافته است تاحدی که بسیاری اشغال لیبی توسط پیمان نظامی ناتو را آخرین مرحله این سناریو ارزیابی کرده و منتظرند تا ناتو و اسرائیل  حمله ناگهانی به ایران را آغاز کنند . شکی باقی نمانده است که آمریکا و ناتو درصدد اشغال کامل مناطق نفتی خاورمیانه و شمال آفریقا برای پیشبرد منافع استراتژی خود هستند وهمچنان برای جلب افکار عمومی خود به انتقال بحران به بیرون ادامه خواهند داد غربی ها  با عریانی تمام راجع به این مهم صحبت میکنند. آیا غرب و ناتو امکان اجرایی کردن اشغال دائمی  منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را با توجه به هزینه سرسامان آورجنگ دارند.؟

تجربه سالهای اخیر نشان داده است که کشورهای غربی و بازوی نظامی آن ناتو حاضر به رقابت مثبت در عرصه جهانی نیستند ونمی پذیرند که جهان چند قطبی شده تازه  ادعا میکنند که ارزشهای کشورهای غربی بهر قیمت باید با قدرت نظامی به مردم جهان تحمیل شود.


 

در شطرنج سیاسی خاورمیانه ایران بعلت موقعیت جغرافیایی ، منابع زیر زمینی ، همسایگان متعدد ، راه آبی شمال و جنوب ، بازار بزرگ ، وسعت زیاد و کشوری با تاریخ و تمدن از ویژگی های بسیار مهمی بر خوردار است که همه قدرتهای بزرگ با جلب ایران  موازنه قدرت را بنفع خود رغم خواهند زد .

حکومت ایران طی سی و سه سال گذشته نشان داده است که ثبات سیاسی ندارد و هنوز موقعیت خودرا بعنوان یک کشور تاثیر گزاردر منطقه درک نکرده است تهدید حمله به ایران از طرف آمریکا واسرائیل و این اواخری توسط انگلستان و فرانسه آنهم با بمب اتمی نشان میدهد که غرب تحمل هیچ دگرگونی در منطقه را که باب طبع آن نباشد و منافع طولانی مدت آنها را تضمین نکند راضی نخواهند بود  فشارهای اخیر بر ایران و شایعه حمله نظامی که با سلاح های متعارفی نخواهد بود جناح بندیهای رژیم را بشدت نگران کرده است .

مانورهای نظامی پی در پی ایران  و بحث و جدل بین رهبران رژیم درمورد  خاورمیانه در حال گزار نشان میدهد که  ایران خطررا بیخ گوش خود حس کرده است.

 

عوامل بازدارنده اجرایی کردن اشغال کامل  منطقه ؟

1.      بر کسی پوشیده نیست که مدتهاست بحران اقتصادی کشورهای سرمایه داری غرب و ژاپن را بشدت به لرزه در آورده تا جایی که اکثریت قریب به اتفاق اعضاء ناتو و هم پیمانان آن  میزان بدهکاری نزدیک و یا بیش از در آمد سالیانه آنها شده است .

در آمد ناخالص سالیانه آمریکا (GDP ) در حدود 14000 میلیارد دلار بدهکاری 4% بیش از درآمد ناخالص ، کانادا1400 میلیارد دلار بدهکاری 84%  این درآمد، ایتالیا 2100 میلیارد دلار بدهکاری 120% در آمد ناخالص در واقع کشور ورشکسته اقتصادی ،آلمان 3500 میلیارد دلار بدهکاری 80 % در آمد ناخالص ،فرانسه 2700 میلیارد دلار بدهکاری 87% در آمد ناخالص،ژاپن 4900 میلیارد دلار بدهکاری 229%  تقریبا 2.5 برابر در آمد ناخالص بهمین ترتیب بسیاری از کشورهای عضو ناتو از جمله انگلستان،اسپانیا، پرتقال، ایرلند، یونان ، مجارستان، ایسلند و.... که ورشکسته اقتصادی بوده و در انتظار یک تحول اساسی در اقتصاد خود هستند

2.                 رشد اقتصادی در بین این کشورها بین 0.5 % تا حداکثر 2%  درسال است و نرخ بیکاری کمتر از 5% وجود ندارد . در اسپانیا تا 25% در بقیه کشورها بین 5 %  تا  12 % بیکاری و در آمریکا با 9% عملا 33 ملیون نفر بیکارند و نرخ تورم بالای 3.5 % است .

3.                 آمریکا تا همین چند سال بیش از 30% در آمد ناخالص جهان را بخود اقتصاص داده بود این سهم از  مجموعه در آمد ناخالص جهان که در حدود 60000 (شصت هزار ) میلیارد دلار میشود به پائین 21% سقوط کرده است. اگر بدهکاری و کسری موازنه پرداختها در این کشور را در نظر بگیریم  آمریکا عملا از دور سرکردگی و تعیین سیاست گزاری اقتصادی و ارزی جهان خارج شده که معنی آن پایان اهمیت دلار بعنوان ارز معتبر  و اعتبار مالی جهانی این کشور است .

4.                 انحصارات بزرگ امپریالیستی که تعداد آنها تا ریاست جمهور بوش کوچک  به پانصد شرکت رسیده بود و قرار بود توسط این شرکتها تمامی شریانهای اقتصادی جهان کنترل شود با آغاز طرح اجرایی اشغال نظامی خاورمیانه و شمال آفریقا که با جنگ عراق و افغانستان  شروع شد به ورشکستگی بیش از سیصد شرکت بزرگ  تولیدی ، بیمه ، بانکها ، خدماتی ، نظامی  و لوژیستیکی منجرشد وضربه مهلکی به مجموعه کشورهای امپریالیستی و انحصارات آن  وارد آمد .

5.                 تدارک برای کنترل منابع صادراتی عظیم نفت و گاز  خاورمیانه (65% ذخایر جهان) و ، جنوب آسیا ( 7%) بدون در نظر گرفتن منابع نفت وگاز  روسیه  و شمال آفریقا برای جبران این خسارت از طریق اشغال نظامی خاورمیانه با مقاومت مردم و حکومتهای منطقه مواجه شده که هزینه  ادامه این تجاوز خسارات جبران ناپذیری برای ناتو در برخواهد داشت ..

6.                 بخش عظیمی از بدهکاری اعضاء ناتو هزینه سنگین بودجه نظامی است که برای هر عضو پیمان ناتو بیش از 1200 دلاردر سال خرج بر میدارد . ادامه جنگ در خاورمیانه و شمال آفریقا  و بی ثبات شدن این منطقه این هزینه ها را بمراتب بیشتر از حد توان اعضاء ناتو کرده است . آمریکا به تنهایی بالای هفتاد درصد بودجه نظامی جهان را (900 میلیارد دلار  بدون در نظر گرفتن هزینه تحقیقات نظامی) بخود اختصاص داده است .

7.                 تغییر ساختار اقتصادی و نظامی کشورهای عضو ناتو که با پاشیدگی شوروی شروع شده بود تا روسیه به سه کشور روسیه آسیا ، روسیه اروپا و روسیه سیبری  تجزیه شود تا عملا این قدرت جهانی را خنثی کند نتیجه لازم را تا کنون نداده است . غرب این فشار را با ایجاد پایگاه های نظامی و انقلابات رنگی در کشورهای جنوب آسیا متحدین سابق شوروی آغاز کرده بود  تا ضمن کنترل روسیه به بی ثباتی چین دامن بزند.

8.                 بی ثبات کردن خاورمیانه ،جنوب شرقی آسیا و آفریقا و اشغال نظامی مناطق نفت خیز خاورمیانه و مناطق استراتژیکی افغانستان برای مهار اقتصادی چین و بی ثبات کردن و سوق دادن این کشور به نظامی شدن هنوز نتیجه نداده است.  

9.                 نقش چین برای ثبات بخشیدن به اقتصاد اروپا بر کسی پوشیده نیست آمریکا به اروپا قول داده بود در صورت پشتیبانی از تجاوز نظامی و اشغال خاورمیانه  با اشغال منابع نفتی این منطقه مشکل بحران اقتصادی و انرژی اروپا را حل خواهد کرد. چین تقریبا به تمامی کشورهای غربی وام داده و میلیاردها دلار اوراق قرضه دولتی آنها را خریداری کرده تا اروپا ورشکست نشود و واحد پولی یورو همچنان بعنوان یک ارز معتبر و قابل رقابت با دلار بکار خود ادامه دهد . این مسئله برای سیاست مداران آمریکا البته قابل تحمل نیست .

10.             سال آینده برای جهان سال سرنوشت سازی خواهد بود . در ایتالیا ، فرانسه ، روسیه ، اسپانیا ،  و چین انتخابات ریاست جمهوری بر گزار خواهد شد انتخابات چین و روسیه از اهمیت درجه اول برای غرب و ژاپن بر خوردارند برای سه کشور فرانسه و انگلیس و ایتالیا جنگ لیبی و اشغال این کشور برای تصاحب مفت و مجانی منابع نفتی تا کنون ارزان تمام نشده است و این کشورها با مقاومت سرسختانه مردم لیبی و آفریقا مواجه هستند . این سه کشور میخواهند اقتصاد ورشکسته خود  و اروپا را با هزینه مردم لیبی و کشورهای خاورمیانه سر وسامان بدهند. یکی از دلایل زمان حمله به لیبی  همین انتخابات در روسیه و چین است که بشدت درگیر این مسائل داخلی هستند .

11.             تغییر ساختاری کشورهای وابسته به غرب نظیر مصر ، تونس ، ترکیه ، پاکستان و....  که در تمامی جنایات کشورهای غربی در منطقه خاورمیانه شرکت فعال دارند که ایران را هم شامل  میشود دراین چهارچوب جای دارد  که هنوز پاسخ لازم را نداده است . هدف غرب در خاورمیانه و شمال آفریقا کاملا مشخص است  ایجاد ارتش قدرت مند و مطیع تحت کنترل ناتو بعنوان پوشش پشت جبهه و ایجاد دولت سایه همانند ترکیه که اگر دولت ها دست از پا خطا کردند ارتش وارد معرکه شود و دولتی تازه سرکار آورد . در کشورهای مصر و تونس و بقیه کشورهای عربی ارتش دست نخورده باقی مانده است و تنها چهره های سوخته مانند مبارک و بن علی  از کار بر کنار شده اند. سئوال اینجاست که  آیا غرب موفق خواهد شد خیزش های مردمی  و بهار عربی را که هنوز دارای رهبران ملی و انقلابی نیستند مهار کند و آیا مردم و رهبران آنها  قادر خواهند بود در پروسه مبارزه ابتکار عمل را بدست گیرند.

12.             اشغال عراق و لیبی نشان داد که غرب و ناتو قصد دارند هزینه این ساختارهای استراتژیکی را تنها با در آمد نفتی این دوکشور و کشورهای شیخ نشین تامین کنند. اگراین پروسه بدون مقاومت پیش برود و جنبش های مردمی سرکوب شودند شاید غربی ها بتوانند مدتی در منطقه باقی بمانند. از همین الآن هم مشخص شده است که جنگهای ضد استعماری و ضد امپریالیستی مجددا  آغاز شده اند.   

13.             غرب درصدد ایجاد کمر بند امنیتی سبز در مجموعه کشورهای اسلامی منطقه است تا به کمک آنها با نیروهای ملی و جنبش های دمکراتیک منطقه به مقابله بر خیزد . ناتو از سالها پیش بر روی این طرح کار کرده بود و نتیجه آن نیروهای مذهبی افراطی گوناگون از شیعیان گرفته تا شاخه های سنی  و مسیحی و یهودی مانند اسرائیل در تمامی کشورهای منطقه سر بر آورده اند که آخرین آن نیروهای فوق ارتجاعی مذهبی در لیبی است که ویران کردن و آدم کشی برای آنها همانند آب خوردن است . کشورهای امپریالیستی غربی با این اهرمها و ثروت نهفته در خاور میانه و شمال آفریقا و بدست خود اینها میتوانند تا سالها برای چین ، روسیه وایران و دیگر کشورهای منطقه از همه مهمتر برای مردم منطقه و جهان که درحال پیشرفت و مدرن کردن اقتصاد  خود هستند هدف دار مزاحمت ایجاد کرده و منطقه را برای مدت ها بی ثبات نگه دارند.

 

نقش ایران و حکومت آن در منطقه :

 

ایران  در قلب خاورمیانه قرار دارد که همه نیروهای منطقه ای ، جهانی و داخلی  چشم طمع به آن دوخته و سهمی از آن را طلب میکنند  این نیروها  برای  تامین و تضمین این منافع حاضرند دست بهر کاری بزنند مخصوصا کشورهای امپریالیستی غرب که فکر میکنند لقمه چرب و نرمی را از دست داد ه اند و در انتظار فرصتی هستند تا ضربه نهایی و کارساز خود را بر پیکر این کشور وارد آورند.

 طبیعی است که متجاوزان براحتی و بدون جلب نظرکشورهای همسایه و قدرتهای تاثیر گزار مثل روسیه و اقشار و یا طبقات داخل کشور قادر به عملی کردن خواست خود نیستند آنها همچنان تلاش دارند تا بخش بازار را که شدیدا مشتاق خرید و فروش کالاست و ضد  تولید ات داخلی است و بخشی از نخبه های جامعه را بسمت خود جلب کنند کاری که عملا در بسیاری از کشورها تحت عنوان انقلابات رنگی انجام داده اند .

بر کسی پوشیده نیست که خاورمیانه با ذخایر نفتی و گازی خود عملا یکی از گره گاه های تضادهای اصلی جهان است تا جایی که ناتو بیش از ده سال است  برای کنترل کامل آن ماهیانه بیش از ده میلیاردلار هزینه میکند و به این نیز قانع نیست و به شمال آفریقا یعنی لیبی هم یورش برده است دقیقا کاری که فاشیسم آلمان با همکاری اکثریت کشورهای اروپای غربی و شرقی در جنگ جهانی دوم در همین مناطق انجام داد.

ایران در سال در حدود 100 میلیاردلار درآمد نفتی دارد و درآمد سرانه مردم با پیشرفت اقتصادی بسیار کند چیزی در حدود 1.5 % در حدود 5000 دلار در سال است منابع غربی این مقدار را بیشتر تخمین میزنند اگر خوش بینانه برخورد کنیم باید گفت در آمد سالیانه کشور در مجموع به 700 میلیارددلار میرسد ضمن آنکه ایران در حدود 300 میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد و 120 میلیارددلار بدهکار است . با احتساب این داده ها میشود سرمایه در گردش در ایران را به بیش از2000 میلیاردلار تخمین زد که سرمایه کمی نیست و بسیار وسوسه انگیز است .

 

ایران ثبات اقتصادی و امنیت ملی :

 

طی صد سال گذشته ایران هرگز از ثبات اقتصادی و امنیت ملی پایدار بر خوردار نبود و هیچوقت نتواست خودرا از چنگ جدال بین قدرتهای بزرگ کنار بکشد و با مانور لازم زمینه تدریجی استقلال ملی را فراهم کند تا در ایران ثبات اقتصادی و امنیت ملی پایدار ایجاد کند .

مردم ایران با انقلاب ملی و دمکراتیک  1357 خود را از قیمومیت آمریکا و غرب خارج کرده  و بعنوان یک کشور مستقل وارد صحنه جهانی شدند .مسئله رژیم پهلوی بر همگان روشن است ما در این دوره با فرازو نشیب های متفاوتی روبرو بودیم  از اشغال کشور گرفته تا سرکوب جنبش ملی شدن نفت را پشت سر گذاشتیم که تاثیر انکار ناپذیری در تاریخ نوین ایران داشته است .

شکی نیست که انقلاب ملی دمکراتیک مردم ایران در اوج تضاد بین  دو ابر قدرت موجود در حین جنگ سرد در ایران بثمر رسید که اکثریت مردم و نیروهای سیاسی  در آن شرکت فعال داشتند  این انقلاب بجای ادامه راه و همکاری همه نیروها ی تشکیل دهنده و بوجود آورنده آن برای اداره کشور و ساختن ایرانی آزاد و پیشرفته و مدرن بسرعت تغییرمسیرو نام داد و نظامی بنام جمهوری اسلامی تحت رهبری آقای خمینی به مردم ایران تحمیل شد .

 

ثبات اقتصادی و امنیت ملی ایران طی سی وسه سال گذشته

 

دوران خمینی :

آقای خمینی طی یک پروسه وسیع تبلیغاتی بعنوان رهبر جنبش ایران توسط رسانه های کشورها مختلف که درایران منافعی داشتند بخورد مردم داده شد آنهم در شرایط اوج تضادهای جهانی. آقای خمینی  کسی که در تمام عمر خود در حجره های مذهبی زندگی کرده و  تخصصی در زمینه کشور داری و امور سیاسی ، اقتصادی  نداشت ابتدا بدرستی به قم رفت ولی مدتی نگذشت که به تهران آورده شد و قدرت را یک تنه بعهده گرفت و کرد همانی که تازنده بود ادا مه اش داد .

دراین مرحله شالوده اقتصادی کشور سیر قهقرایی را طی کرد با وجودیکه بیش از 90 % مردم در انقلاب ملی و دمکراتیک  شرکت کرده بودند و پشتیبان آن بودند . آقای خمینی از همان آغاز کار مسئله خودی و غیر خودی را مطرح کرد که منظور از خودی فقط مسلمانان آنهم شیعه آن  بود ونه دیگران   .

آقای خمینی در عرض شش ماه شالوده کشور را از نظر اقتصادی و امنیتی بالکل متلاشی کرد و بخش عظیمی از مدیران و متخصصان اقتصادی وفنی را از کار بر کنار و حتی اجازه نداد دولت موقت بازرگان که منتخب خود وی بود یک روز بدون دردسر به کارهای دولت رسیدگی کند که نتیجه آن خروج میلیاردها دلار ثروت از کشور بهمراه افراد نخبه که سرمایه ملی کشور بودند و مردم هزینه تحصیلات آنها را با پوست و گوشت خود تامین و پرداخت کرده بودند شد.

آقای خمینی که دم از اقتصاد اسلامی میزد که حتی امروز هم معلوم نیست چه معجونی است بسرعت با دولتی کردن بخش عظیمی از منابع کشور کنترل آنرا در اختیار گرفت  و همه مردم را بنحوی در گیر با دولت و محتاج آن کرد نتیجه آنکه در ایران بلبشوی واقعی اتفاق افتاد و امنیت شغلی و اقتصادی از بین رفت و با  کوپنی شدن  کالا ها دلالان بازاری که در تقلب و سوء استفاده همتا نداشتند وارد کارزار شدند و دمار از روزگار مردم و اقتصاد کشوردر آوردند و هنوز بکارشان ادامه میدهند .

آقای خمینی که تازه دوزاریش افتاده بود که اداره کشور کار آسانی نیست چهره رو کرد و رسما اعلام کرد که او ایران مذهبی آنهم از نوع شیعه آنرا میخواهد نه کمتر و نه بیشتر البته با تتمه های آن یعنی اجرای قوانین شرع اسلامی آنهم  در جامعه مدرن آنروز ایران . هدف کاملا مشخص بود بسیج مذهبی های افراطی برای تحمیل و سرکوب نظرات مخالف  و ایجاد رعب و وحشت در جامعه ایران .

آقای خمینی در همان بدو حاکمیت تمرکز همه جانبه خود را بر علیه نیروهای مبارز و مترقی منطقه از جمله سازمان آزادیبخش فلسطین گذاشت و به جبهه ملی ، نهضت آزادی  و چپهای ایران که در سرنگونی رژیم سابق نقش تعیین کننده ای داشتند حمله کرد و تقریبا همه آنها را زندانی و یا اعدام وخواهان طرد آنها از جامعه شد .

آقای خمینی با این ئتوری بذر اختلافات داخلی را پاشید  که از مرز ایران نیز گذشت و بدخالت در امور کشورهای همسایه از جمله عراق هم کشید  ومعلوم شد که ایشان قصد دارد تمام مناطق شیعه نشین را از آن ایران کند و خود در راس آنها قرار گیرد . علم شدن همین مسئله که بزعم آقای خمینی که از سیاست و اقتصاد سررشته ای نداشت و بسیار ساده ساده فکر میکرد منجر به افزایش تضاد بین مذهب سنی و شیعه شد که نتیجه آن سوء استفاده امپریالیسم و ارتجاع  منطقه وشعله ور شدت جنگ ایران و عراق بود.

خمینی با این جنگ که نه سال طول کشید روابط مارا با همسایگان ومردم منطقه آنچنان متلاشی کرد وبه اقتصاد کشور آنچنان آسیبی رسانده است که تا به امروز هم التیام نیافته است . خمینی دراین جنگ با وجود فشار جهانی برای پایان آن تنها موقعی که جانش را در خطر دید شکست را پذیرفت.

با پایان جنگ  آقای خمینی خطر بزرگتری در جامعه احساس کرد آنهم زندانیان سیاسی بودند  که بفکرش رسید با یک فتوا زندانیان را قتل عام و خود را از شر آنها رها کند  جناب ایشان دستور کتبی دادند که زندانیان سیاسی را در زندان ها بر خلاف تمامی موازین انسانی و بین المللی اعدام کنند  . این اقدام غیر انسانی خمینی و گروه اجرایی این احکام آنچنان تاثیر غیر قابل انکاری در جامعه گذاشت  و آنقدر مردم کشور ما را جریحه دار کرد که هرگز از ذهن مردم پاک نخواهد شد و از همین جا پایان دور خمینیسم شروع شد.

در تاریخ صد سال گذشته ایران ما هرگز هیچ شخصیت مذهبی و غیر مذهبی را سراغ نداشتیم که جرات کند چنین دستوری صادر کند ولی خمینی این کار را کرد  . خمینی در عین حال که از علم اقتصاد و اداره کشور سررشته نداشت  به زبان فارسی مسلط نبود واز عربی هم سر در نمی آورد ولی همین مرد مذهبی و بغایت سنتی دنیایی از مشکلات و کینه ونفرت در جوامع ایران  ومنطقه بجا گذاشت و یک بسیج عمومی از مردم و کشورهای همسایه برعلیه منافع ملی مردم ایران ایجاد کرد که نه تنها در آن درگیر بودیم بلکه هنوز هم و در آینده نیز وبال گردن ما خواهد بود.

 

 دوران رفسنجانی و خاتمی :

 رفسنجانی از همان آوان جوانی ضمن فراگیری طلبگی  تاجر صفت و تاجرمسلک بود و هر گز از این کار دست نکشید و تا حالا هم در کار معامله و خرید و فروش کالا است. زندگی اینمرد بر اساس تجارت آنهم از نوع عقب افتاده و سنتی بازار ایران که با تولید سر جنگ دارد شکل گرفته است .

رفسنجانی  بسرعت ابتکار عمل را بدست گرفت و بکمک غرب و با همکاری خمینی علاوه بر اینکه ثروتمند شد و یک کلان دیگر در ایران ایجاد کرد رئیس جمهورمملکت هم شد نه یک بار بلکه دوبار. رفسنجانی  مانند خمینی در تمامی شئون مملکتی دخالت کرده و هنوز هم میکند .

در ایران همه میدانند که انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط خمینی و رفسنجانی صورت گرفته  تا تیم بهشتی را از رسیدن بقدرت باز دارند.  

رفسنجانی که مثل خمینی تا پایان بر طبل جنگ با عراق میکوبید با اتمام جنگ در آمد اصلی خودرا که خرید و فروش اسلحه بود از دست داد  در تمام دوران جنگ با عراق ایران تقریبا همه سلاحهای خود را از طریق بازار اسلحه غرب تامین میکرد و دلال اصلی آنهم رفسنجانی بود.

رفسنجانی بعداز جنگ متوجه شد اگر کاری صورت نگیرد مردم رژیم را سرنگون خواهند کرد خطری که او وتیم تازه اش را که شامل خاتمی میشد تهدید میکرد از جانب قشر متوسط جامعه بود چون آنها بودند که درارتباط مستقیم با مردم بودند و از چند و چون اوضاع اطلاع داشتند نه مردم عادی که بعلت گرفتاری معیشتی فرصت سر خاراندن نداشتند .

رفسنجانی و خاتمی پولهایی که با در آمد نفت در اختیار دولت قرار داشت بعنوان رشوه  بین اقشارمتوسط  تحت عنوان طرح های عمرانی بمقیاس وسیع پخش کردند  که بعدا معلوم شد همه این پولها بتاراج رفته است و بخشی بزرگی از آنها نیز بخارج منتقل شده است .

در دوره شانزده ساله ریاست جمهوری رفسنجانی و خاتمی ( خاتمی بهمراه بهشتی سالها در آلمان در شهر هامبورگ زندگی میکرده و بسیاری عقیده دارند که یکی از مهره های  مهم سازمان امنیت آلمان است . آلمانیها در بسیج و سازماندهی نیروهای مذهبی ید طولایی دارند آنها حتی تا آنجا پیش رفته بودند که خاتمی را بعداز مرگ خامنه ای جانشین وی کنند ).

روابط اروپا با ایران آنچنان گسترش یافت که بارها خاتمی به اروپا رفت و مسئله تعامل مذاهب تک خدایی و کنفرانسهای آن بر گزار شد.

 خاتمی بهمین مناسبت مذاکرات مخفیانه ای با سران کشورهای مختلف داشت که در انتخابات گذشته گندش در آمد . خاتمی روابط اقتصادی ایران با اروپا را تا آنجا پیش برد که یک قشر دلال قدرتمند ایرانی در اروپا شکل گرفت که از تجارت با ایران حسابی فربه شده بود . همین گروه ها بودند که در انتخابات دوره گذشته بشدت از موسوی و خاتمی دفاع میکردند و همین اقشار هستند که مدافع حمله نظامی به ایران و دخالت در امور داخلی کشور توسط ناتو هستند .

دوران آقای رفسنجانی و خاتمی بر باد رفتن بسیاری از سرمایه های کشور  ،عدم پیشرفت تولیدات صنعتی و زیر بنای اقتصادی کشور ، تمرکز بر روی تجارات کالاهای تمام شده از اروپا و دیگر کشورها بدون انتقال بخشی از تکنیک کار و صنعت به ایران بود . هنوز هم ما آثار این دوران تخریب را در ایران می بینیم . تعریف و تملق در مورد تولیدات خارجی و سرکوفت زدن به تولیدات داخلی در بین اقشار تجار بشدت رایج است میشود گفت در دوران رفسنجانی و خاتمی همانند دوران خمینی  زیر بنای اقتصادی کشور محلی از اعراب نداشت و بحال خود رها شده بود .

رفسنجانی و خاتمی طی شانزده سال ریاست جمهوری همکاری گسترد ه ای با پیمان نظامی ناتو داشتند . همکاری در جنگ یوگسلاوی ، همکاری مستقیم با ناتو در حمله به عراق و افغانستان ، دخالت در امور داخلی  آذربایجان و ترکمنستان و تاجیکستان.

با این همکاری  همه جانبه عملا ایران در مقابل منافع ملی کشورهای همسایه و خاورمیانه و تمامی مردم منطقه از جمله ایران قرار گرفت و بشدت به منافع ملی ما آسیب وارد آمد  تا جایی که ایران یکی از کشورهای منفور منطقه شد . این سیاست بقایت ارتجاعی عملا حکومتهای این منطقه را بسوی نیروهای امپریالیستی سوق داد که نتیجه آن بی ثباتی و نا امنی مناطق مرزی کشور است که سالیانه میلیاردها دلار برای ما هزینه دارد .

مرزهای ایران آنچنان ناامن شده اند که بخش عظیمی از در آمدهای کشور برای حفاظت از مرزها عراق و افغانستان هزینه میشود و کنترل کامل آن تقربا غیر ممکن است در تمامی کشورهای همسایه ناتو و آمریکا پادگانهای نظامی متعددی مستقر کرده اند ومستقیما ایران را تهدید میکنند همه این کشورها در صورت درگیری بین آمریکا و ایران  وارد جنگ بر علیه ایران خواهند شد.


دوره  قدرت گرفتن تکنوکراتها و بوروکراتها :

 

این دوره را میشود دوره بیداری و آژیر خطر برای رژیم  در نظر گرفت سالها بود که در درون رژیم بر سر مسئله هویت ایرانی جنگ و جدل ادامه داشت که بازتاب آنرا در آخرین دوره ریاست جمهوری ایران دیدیم . خمینی هرگز تعریف دقیقی از هویت ایران  نداشت شاید هم اصلا نمیدانست هویت چیست گاهی از هویت اسلامی صحبت میکرد گاهی از هویت شیعه که این مسئله در قانون اساسی قید شده است که مذهب رسمی ایران مذهب شیعه است که خود موجب اختلافات زیادی شده است . دقیقا در همین دوره مسائل ملی مطرح شد وسر آخر  شعار اتحاد ملی و انسجام اسلامی مطرح شد که باز نشان میداد رژیم هنوز تعریف دقیقی از مسئله ملی ندارد .

با قدرت گیری تکنوکراتها و بوروکراتها تحت رهبری احمدی نژاد که بخش اجرایی کشور رابعنوان دولت  در ایران اداره میکند مشخص شد که ایران بیش از بیست و پنج سال سرمایه و توان کشور را بر باد داده و ایرا ن امروز بیشتر از هر زمان دیگر در معرض خطر قرار گرفته است خطری که ازدرون توسط کسانی که فقط بفکر پر کردن جیب خود بهر قیمت حتی همکاری با متجاوزان خارجی هستند خطر بیرونی که عملا دولتهای گذشته با بی تدبیری یک جبهه وسیع بر علیه منافع ملی ما در منطقه  ایجاد کرده اند تا جایی که هیچ کشور همسایه عملا حاضر نیست با ایران در یک جبهه قرار گیرد.

از زمان بدست گرفتن قدرت اجرایی توسط تکنوکراتها و بوروکراتها که بقوانین اقتصادی و تولیدی و بازار آشنایی دارند چهره تشکیلاتهای رژیم همانند قوه مقننه و قضائیه و بقیه دم و دستگاه های رژیم همانند شورای مصلحت نظام ، شورای نگهبان و مجلس خبرگان و حتی خود بیت رهبری موضوعیت خودرا از دست داده اند .

تنها در این دوره بود که نظام حکومتی تصمیم گرفت استراتژی کشور را تدوین کند و بر اساس آن با توجه بمنافع ملی کشور تاکتیکهای لازم را بکار گیرد . این دیدگا ه در درون رژیم با مقاومت نیروهای مذهبی و سنتی مواجه است باید توجه داشت در درون نظام جمهوری اسلامی نیروی قدرتمندی فعال است که خواهان رابطه حسن همجواری با همسایگان نیست  و دائما در صدد افزایش تضاد بین ما و همسایگان است این جناح در موقع لزوم بار دیگر با غرب برای کودتا همکاری خواهد کرد همان کاری که کاشانی طرفدار فاشیسم آلمان در زمان مصدق کرد.  

 

احتمال حمله نظامی به ایران:

 

غرب با بحران اقتصادی و مالی و کسری موازنه مواجه است و بسختی میتواند خودرا از چنگال آن رها کند در واقع با مرگ و زندگی روبرو است این شرایط شباهت فراوانی  با دوران پیش از جنگ جهانی دوم دارد.  راستها نه تنها در غرب در مارشند بلکه نیروهای فشار خودرا هم ایجاد کرده و حتی مسلح هم شده اند از طرف دیگر کشورهای قدرتمند دیگری  همانند چین ، روسیه  ، برزیل و...وارد صحنه جهانی شده اند که هنوز از ثبات  اقتصادی و امنیت ملی لازم بر خوردار نیستند در نتیجه  از نظر نظامی هنوز در شرایطی نیستند که غرب جرات حمله به آنها را نداشته باشد غرب همه این ظرفیت ها را خطری برای خود ارزیابی میکند.

غرب به ضعیف ترین و ثروتمندترین منطقه جهان یعنی خاورمیانه و شمال آفریقا حمله کرده است تا منابع زیر زمینی این مناطق را کنترل کند و حاضر شده است میلیارها دلار برای آن خرج کند اگرچه خود گرفتار بحران اقتصادی و امنیتی داخلی است . غربی ها از نظر ایدئولوژی و سیاسی اوضاع رادر جهان و بین مردم باخته اند ولی از نظر قدرت نظامی ، ایجاد جبهه جنگ ، سازماندهی ومدیریت جنگ و لوژجستیک هنوز از توان بالایی بر خوردارند مضافا به اینکه هنوز سرمایه کلانی در اختیار دارند.

مناطق و منابع تحت اشغال وتحت کنترل در خاورمیانه و شمال آفریقا با ذخایر نفت و گاز فعلی با قیمت 80 دلار برای هر بشکه معادل 50 سال درآمد ناخالص جهان است و این مبلغ مقدار کمی نیست که غرب حاضر شده است هر بهایی برای آن پرداخت کند .

خاورمیانه گره گاه تضادهای جهانی است  اگر ایران با روسیه همکاری استراتژکی بر اساس منافع مشترک انجام دهد توازن قوا بنفع همه کشورهای منطقه و کشورهای جنوی آسیا  و روسیه و چین  بهم خواهد خورد و غرب مناطق افغانستان ، پاکستان و بقیه کشورهای آسیای جنوبی را از دست خواهد داد.  ولی غرب با تمام توان در صدد اغنای روسیه و جلب آن به اتحادیه اروپاست  که اگر این مسئله بنفع غرب تمام شود بمعنای  محاصره کامل چین و همکاری استراتژیکی غرب و روسیه برای درهم شکستن چین خواهد بود .

ایران  مخصوصا منطقه جنوب ایران از مرز عراق تا مرز پاکستان تا عمق 50 تا 70 کیلومتر برای ناتو از اهمیت حیاتی بر خوردار است اگر تضادها رشد یابنده باشند که هستند و غرب نتواند با روسیه بتوافق برسد احتمال حمله نظامی با یک شوک اتمی برای اشغال مناطق اشاره شده در بالا در جنوب ایران وجود دارد .

از نظر دفاعی  ایران قابل مقایسه با ظرفیت های نظامی ناتو نیست ولی با تدارک قادر خواهد بود ضربات کوبند ه ای به منافع غرب در منطقه وارد آورد توان اقتصادی ایران با توجه به در آمد ناخالص در حدود کمتر از یک درصد درآمد ناخالص جهان است و بودجه نظامی کشور نهایتا هفت میلیاردلار بیشتر نیست در مقابل ناتو بالای 80% بودجه نظامی 1200 میالیارددلار بودجه نظامی جهان  و 30 % در آمد ناخالض جهان  (30 هزار میلیارددلار از 60 هزار میلیارددلار) در آمد ناخالص جهان  را بخود اختصاص داده است . ایران کشور  بزرگی است و دفاع از آن بسیار مشکل و نفس گیر خواهد بود مناطق مرزی تقریبا خالی از سکنه است.

اگر غرب مناطق نفتی جنوب ایران را اشغال کند و آبراه جنوب ایران را به کنترل خود در آورد امکان باز پس گیری آن با توجه به آتش انبوه دشمن تقریبا غیر ممکن خواهد بود بنابراین ایران از همین الآن باید مناطق استراتژِکی غرب در منطقه را بدقت مورد مطالعه قرار دهد و با وجود استفاده از بمب اتمی آمریکا و ناتو بسرعت این مناطق مهم غرب را مورد حمله قرار دهد و در همان دقایق اول به آنها آسیب جدی وارد کند تا ثبات و امنیت این مناطق بهم بخورد در ضمن ایران باید با کشورهایی که با ما دارای منافع مشترک هستند مشورت کند و آنها را قانع کند که چرا ایران باید به سلاح اتمی مسلح شود.

در شمال کشور باید بطور جدی با همسایگان وارد مذاکره شد تا پاد گانهای آمریکا و ناتو از این کشورها بر چیده شوند در مورد کشورهای شیخ نشین که همگی در بست در اختیار آمریکا و ناتو قرار دارند بسختی میشود مانور کرد اما زدن پایگاه های هوایی چه در خشکی و چه در آب از اولین اقداماتی است که ارتش ایران باید اجرایی کند نباید به آمریکا و ناتو امکان داده شود تا فضای ایران را در کنترل بگیرند . حداقل تا به امروز تاکتیک غرب و آمریکا در جنگ خاورمیانه و لیبی به کنترل در آوردن فضا و نابود کردن سیستم ضد هوایی و به تبع آن پیشروی تدریجی  نیروی زمینی با پشتیبانی نیروی هوایی است .

در داخل کشور هنوز فرصت هست که ایران خودرا جمع و جور کند . این تز که گویا رژیم و نماینگان آن نماینده همه مردم ایرانند درست نیست  این مسئله را انتخابات آخرین دوره ریاست جمهوری نشان داده است ایران تا قبل از آنکه دیر شود باید یک سری تغییرات عمده برای تضمین دفاع از منافع ملی بکار گیرد الویت برای ایران آماده کردن شرایط برای اتحاد وسیع ملی است.

 در سیستم اداره کشورباید تغییرات اساسی صورت گیرد.  سپردن پستهای وزارتخانه ها  به نیروهایی همانند جبهه ملی و نهضت آزادی  ، تدارک برای تغییر قانون اساسی کشور و حذف بند مربوط به ولایت فقیه و باز نویسی آن با توجه بشرایط موجود ، انحلال شورای مسلحت نظام و دیگر ارگانها نظیر شورای نگهبان  . قانع کردن آقای خامنه ای برای کناره گیری از این پست من در آوردی ولایت فقیه  و بازگشت به سیستم رئیس جمهوری و نخست وزیری . آزادی احزاب و سازمانها و آزادی حجاب و عدم دخالت در امور زنان و امور شخصی آنها و پذیرفتن حق و حقوق ملتهای ایران از جمله کردستان و بلوچستان و سپردن امنیت این مناطق بدست این نیروها که بیشتراز همه خواهان حفظ منافع ملی کشور هستند .

ایران باید شدیدا پاکستان را زیر فشار بگزارد  و قانع کند تا از همکاری با آمریکا و ناتو در جنگ افغانستان دست بردارد . ایران باید با پشتون ها که رهبری ضد اشغال در افغانستان را بر عهده دارند بسرعت وارد مذاکره شود اگرآمریکا ، انگلیس ، آلمان  و پاکستان این کار را کرده اند چرا ما نه . بنفع منافع ملی ایران است که روابط خودرا با ترکیه ژاندارم تازه منطقه محدود کنیم ترکیه عضوفعال ناتو بزرگترین خطر منطقه ای برای ایران است . دیپلماسی دولت ایران باید بر اساس منافع ملی و تواناییهای موجود و ظرفیت های ایران تعیین و تدوین شود نه بر اساس شعار. دیپلماسی موفق آن است که در شطرنج سیاسی خاورمیانه ایران وارد جنگ نشود و بیشترین نیروهای منطقه ای را جلب کند و یا حداقل خنثی کند .

آمریکا و اعضاء ناتو در وضعیت بسیار خطرناک فاز گزار قرار گرفته اند آنها دارند هژمونی خودرا از نظر اقتصادی و نظامی از دست میدهند که مفهوم آن محدود شدن مانور سیاسی و نظامی در عرصه جهانی است . تجربه نشان داده است آنها جنگ را برای سرپا و برتر  ماندن در اولویت قرار داده اند . و خطر در همین جاست تجربه جنگ فاشیستها در جنگ جهانی دوم نشان میدهد آمپریالیسم و ارتجاع جهانی در حال نابودی شدیدا هار میشوند و حاضرند  جنگ تمام عیار راه بیاندازند . در این شرایط اولویت منافع ملی کشور است هنر دیپلماسی  مانور دفاع از منافع ملی کشور بدون جنگ است .  

 

م. راد   ( 30.09.2011)

m.rad@gmx.net