گفتگوی رادیو فردا (امیر مصدق کاتوزیان ) با

احمد صدری، محمدصادق جوادی حصار و كورش زعیم      

اعتراضات در کشورهای عربی؛
تفاوت ها و شباهت های آن با ایران


با کناره گیری زین العابدین بن علی، رئیس جمهور تونس در پی اعتراض ها در این کشور شعله اعتراض به دیگر کشورهای عرب خاورمیانه و آفریقای شمالی هم سرایت کرد و معترضان در اردن، الجزایر، یمن و مصر در اعتراض به سیاست های دولت های خود به خیابان آمدند.

اعتراض ها در مصر روز جمعه شدت بیشتری داشت و در پی آن حسنی مبارک، رئیس جمهور این کشور از کابینه خواست که استعفا دهد و توام با تشدید تدابیر امنیتی و برقراری حکومت نظامی وعده داد که اصلاحاتی در راه است.

با این همه روز شنبه اعتراض ها ادامه یافت. شماری از تحلیل گران شبکه های عربی رویدادهای چند روز گذشته این کشور ها به ویژه مصر را با جنبش سبز ایران مقایسه می کنند.

در ایران هم به رغم آنکه نیروهای نزدیک به حاکمیت در قبال حوادث اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا آن را انعکاس پیام انقلاب اسلامی ایران به خارج از مرزها توصیف می کنند، میرحسین موسوی، از رهبران معترضان ایران در بیانیه ای این رویدادها را یادآور و در امتداد جنبش اعتراضی سال گذشته ایران ارزیابی کرده است.

از میهمانان این هفته برنامه دیدگاه ها پرسیده ایم که رخدادهای کنونی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا چه تشابه و تفاوتی دارد با آنچه در ایران و در پی انتخابات بحث برانگیز سال ۸۸ گذشت؟

میهمانان این برنامه: در شیکاگو، احمد صدری، استاد و رئیس برنامه جامعه شناسی جهان اسلام کالج لیک فورست و در ایران، محمد صادق جوادی حصار، مسئول اطلاع رسانی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در انتخابات سال ۸۸ و کوروش زعیم، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران.

آقای احمد صدری، محافل جامعه شناسی جهان اسلام اوضاع را چگونه می بینند؟ چرا؟ چرا حالا؟

احمد صدری: این سئوالی است که خیلی از روشنفکران جهان عرب هم سال ها بود که می پرسیدند. آقای راویخولی از روشنفکران فلسطینی که این روزها در لبنان است، بعد از جنبش سبز این سئوال را مطرح کرد که چرا در عرض سی سال مردم ایران دو بار برخاستند علیه استبداد و خودکامگی این طوری به میدان آمدند در حالی که جهان عرب ساکت و صامت است و در مقابل این پرزیدنت های مادام العمر و انتخابات قلابی چیزی نمی گویند.

بعد از این که ایشان این مقاله را نوشت این وقایع را ما شاهد هستیم که یک جنبش جدید در جهان عرب به وجود آمده. چرا امروز این اتفاقات دارد می افتد، شاید بتوانیم حدس بزنیم که افشاگری های ویکی لیکس همه مشروعیت این نظام ها را به باد داد و زمینه را آماده کرد برای این که مردم که از مشکلات خودشان رنج می بردند، از مشکلات اقتصادی و زندگی، مشکلات عدم امکان ابراز نظر و نبود دموکراسی جمع می شود و یک باره تبدیل می شود به یک حرکت این گونه که بعد هم به علت تشابه کشورهای عرب به همدیگر به راحتی اینها از هم الگو می گیرند و از این جهت بی شباهت به جنبش هایی نیست که به انقلاب مخملی معروف شدند و جهان کمونیست اروپای شرقی را از کنترل کمونیسم به در آوردند.

ببینیم که در ایران به این رویدادها چگونه نگریسته می شود. آقای جوادی حصار، خطیب نماز جمعه احمد خاتمی از شکل گیری خاورمیانه جدید با محوریت اسلام سخن به میان آورد. فعالان سیاسی در ایران این نوع نگرش ها را چگونه ارزیابی می کنند. نگاه آنها به این حوادث چگونه است.

محمد صادق جوادی حصار: اگر زمامداران جمهوری اسلامی و طرفداران انقلاب اسلامی بخواهند مصادره به مطلوب هم کرده باشند و بگویند که آنچه دارد اتفاق می افتد، ادامه انقلاب اسلامی است، تمام زمینه ها برای این اتفاق فراهم است. نوع مواجهاتی که بین دستگاه های حکومتی با مردم صورت می گیرد، مطالبات و شعارهایی که در این درگیری ها مطرح می شود مثل اسلام خواهی، مبارزه با استکبار یا مبارزه با استعمار و دیکتاتوری و شیوه ترک مخاصمه به تعبیری از جنسی که مثلاً در تونس اتفاق افتاد، و فرار دیکتاتور تونس و پناهندگی به عربستان، اینها خیلی شباهت دارد با رفتارهای آن دوره انقلاب اسلامی که شاه ایران فرار کرد به مصر پناهنده شد و بعد هم به خارج از مصر.

خیلی طبیعی به نظر می رسد که ایران بخواهد بگوید این حرکت ها در راستای انقلاب اسلامی و در جهت سرکوب دیکتاتورهاست و این مجموعه ها را با خودش همسو نشان دهد و تعریف کند و به نوعی در جهت شکستن آن حصاری که دنیا برای جمهوری اسلامی ترسیم کرده، بربیاید و بگوید اگر دولت ها با ما همراه نیستند، ملت ها و رفتار ما نسبت به دیکتاتورهای منطقه ای و فرامنطقه ای همسو و هماهنگ است.

محمد صادق جوادی حصار

خیلی طبیعی به نظر می رسد که ایران بخواهد بگوید این حرکت ها در راستای انقلاب اسلامی و در جهت سرکوب دیکتاتورهاست و این مجموعه ها را با خودش همسو نشان دهد و تعریف کند و به نوعی در جهت شکستن آن حصاری که دنیا برای جمهوری اسلامی ترسیم کرده، بربیاید و بگوید اگر دولت ها با ما همراه نیستند، ملت ها و رفتار ما نسبت به دیکتاتورهای منطقه ای و فرامنطقه ای همسو و هماهنگ است.

آقای کوروش زعیم، محافل منتقد و مخالف جمهوری اسلامی ایران به زنجیره رویدادهای شمال آفریقا و خاورمیانه در ده روز اخیر چگونه نگاه می کنند؟ نقطه امید، الگو و ابزاری که با آن قوت و ضعف جنبش سبز را اندازه گیری کنند یا چه؟

کوروش زعیم: من هیچ ارتباطی میان جنبش تونس با انقلاب ۱۳۵۷ نمی بینم. الهام بخش این جنبش بیشتر جنبش اعتراضی سال گذشته ایران است که به مردم این شهامت را داد تا اعتراضات خود را ابراز کنند.

جنبش تونس یک جنبش اقتصادی است. یعنی در تونس که بعد از حبیب بورقیبه که سی سال در آنجا یک حکومت دیکتاتوری داشت، آقای بن علی یک مافیای اقتصادی در آنجا به وجود آورد که برای سرگرم کردن جوانها تحصیل را فراهم آوردند. بنابراین جوانان تونس امکان این را پیدا کردند که تحصیلات دانشگاهی داشته باشند. ولی از نظر اقتصادی کنترل اقتصاد را گروه های نزدیک به حاکمیت در دست گرفتند که یکی از آنها که خیلی هم معروف هست خانواده همسر آقای بن علی است.

تحصیل کرده های تونس وقتی از دانشگاه بیرون آمدند هیچ شانسی برای اشتغال نداشتند. در تونس فقط صنعت توریسم بود و گاهی هم یک کمی نفت و فسفات که بیشتر مافیای دولتی و نزدیک به دولت بر آن چیره بودند.

بنابراین جوانان تحصیل کرده که بین لیسانس و دکترا داشتند با بیکاری و عدم اشتغال رو به رو شدند. وقتی آنها اشتغال نداشته باشند طبیعتاً طبقه کارگر و طبقه پائین تر هم از اشتغال و درآمد کافی محروم می شوند. بنابراین این یک جنبش اقتصادی بود و اکنون با دسترسی به اطلاعات و مقایسه زندگی خود با زندگی دیگر کشورها به ویژه تونس که خیلی نزدیک به فرانسه و اروپا است، و این تحصیل کرده ها که بیکار هستند، دسترسی دارند و می توانند مقایسه کنند و مقایسه را می توانند به صورت اعتراض یا اطلاعات پخش کنند در جامعه و زمینه های پخش اطلاعات بسیار بیشتر از سی سال گذشته است، بنابراین این جنبش فقط یک جرقه می خواست و این جرقه را فکر می کنم پارسال جنبش مردم ایران برایشان فراهم کرد.

پس می شود یک تفاوت نظر بین دیدگاه شما و دیدگاه آقای جوادی حصار دید.

بله. دیدها مختلف است. زمان را باید در نظر بگیریم. جهان امروز با جهان سی سال پیش تفاوت دارد.

آقای صدری، یک نقطه نظر این است که در این کشورها برخلاف ایران پیش از انقلاب چانه زنی حزبی و نهادهای مدنی در این سی سال و قبلش تا حد زیادی پا گرفته. حالا بیشتر در مصر و تونس. حتی در الجزایر و کمتر از همه در یمن. در نتیجه ساختارهای این چهار کشور با همه تفاوت هایشان نه استبدادی و خودکامه به آن صورتی که ما در تاریخ ایران با آن مواجه بودیم قرنها که اقتدارگرا و دیکتاتوری اما مبتنی بر احزاب و نهادها بوده و در نتیجه این شانس هست که حالت انفجاری طبق این نظر پیدا نشود. تحلیل غالب در میان خاورمیانه شناسان چیست؟

اول عرض کنم که من با جنبه هایی از نظرات دوستان در ایران موافقم. با آقای جوادی حصار موافقم از این جهت که این حرکت هایی که الان دارد اینجا در دنیای عرب رخ می دهد، شباهت هایی با انقلاب اسلامی ایران دارد و شباهت از این جهت است که دولت هایی که آنجا هستند به ویژه الجزایر، تونس و یمن، دولت هایی هستند که تقریباً هیچ پایه ای در میان مردم ندارند و کاملاً به روی پای نیروهای امنیتی ایستاده اند و علت نابودی سریع آقای بن علی هم همین بود. از این جهت شباهت دارند به انقلاب اسلامی بیشتر از جنبش سبز.

صرف نظر از این که چه اتفاقی در آینده بیافتد این دارد به یک نحوی اعتماد به نفس مردم عرب و مخصوصاً احساس عقب ماندگی شان را در برابر جایی مثل ایران، که مرتب مردم بر می خیزند و حقوق خودشان را می طلبند، باز خواهد کرد و تفاوت های اساسی ایجاد خواهد کرد در سیاست خارجی کشورهای عرب نسبت به آمریکا و نسبت به اسرائیل.

احمد صدری

ولی این نظر هم درست است که جاهایی مثل تونس مشکلات اقتصادی، فساد زیاد و احساس اختناق همه عوامل موثری بودند. البته این انقلاب ها همه از هم یاد می گیرند. من نمی گویم که جنبش سبز اثری نداشته به روی اینها.

ما می دانیم که انقلاب ایران از ابتدا اثری داشت بر جنبش های اروپای شرقی. در گدانسک لهستان از این جنبش صلح آمیز ایران در برابر ارتش یاد گرفتند. به هر حال خیلی جالب است که الان دولت ایران دارد می گوید که جنبش سبز جنبش انقلاب مخملی است در حالی که برعکس بوده. آنها بودند که از انقلاب ایران آموختند. من فکر می کنم در این کشورهایی که گفتید تنها جایی که می شود گفت یک مقدار بده بستان واقعی در حد جامعه مدنی و جامعه سیاسی در بین گروه های مردم وجود داشته، مصر بوده که یک مقداری آزادی احزاب وجود داشته. در آن سه کشور دیگر این تقریباً وجود نداشته.

من دو بار به تونس سفر کردم. یک دوستی دارم آنجا به نام خانم عایشه العروفی که خانمی است تقریباً ۶۵ ساله، مادر بزرگی است. من که رفته بودم آنجا پارسال ایشان را به جرم این که یک استاتوس در فیس بوکش گذاشته... که اینها گفتند اشاعه شایعات و اینهاست... و این حرف خیلی ساده که زده بود این را به دادگاه بردند و به چندین سال زندان محکوم کردند. یعنی به هیچ وجه آزادی حتی آزادی ابراز نظر در فیس بوک نمی دادند و هرجا که در این کشور می رفتی پر از پوسترهای عظیم آقای بن علی بود که دستش را روی قلبش گذاشته بود و اعلام می کرد که همه زندگی اش برای مردم تونس است.

آقای صدری، مثلاً حضور کمونیست ها حتی در چانه زنی ها و احزاب دیگر چه؟ حتی اگر محدودیت و حبس و اینها هم وجود داشته باشد؟

من بیشتر مصر را تشبیه می کنم. مردم به شدت بدوی بودند به این احزابی که بودند. یک مسئله دیگر که در جهان عرب هست، احساس تحقیری است که مردم می کردند هم در مقابل نیروهای دولتی که ما می دانیم شروع داستان تونس خودسوزی فردی بود که یک پلیس زن سیلی به گوشش نواخته بود و بازداشت کرده بود چرخ میوه فروشی اش را.

این تحقیر در مقابل نیروهای دولتی و همینطور تحقیر در برابر اسرائیل، تحقیر در برابر آمریکا یک نارضایتی عمیقی را در دنیای عرب به وجود آورده و این حرکتی که دارد الان رخ می دهد به نظر من از این جهت خیلی مهم است.

صرف نظر از این که چه اتفاقی در آینده بیافتد این دارد به یک نحوی اعتماد به نفس مردم عرب و مخصوصاً احساس عقب ماندگی شان را در برابر جایی مثل ایران، که مرتب مردم بر می خیزند و حقوق خودشان را می طلبند، باز خواهد کرد و تفاوت های اساسی ایجاد خواهد کرد در سیاست خارجی کشورهای عرب نسبت به آمریکا و نسبت به اسرائیل.

دیگر این رهبران نمی توانند این طوری وابسته باشند. تنها کشوری که در این منطقه به صراحت در مقابل آمریکا ایستاد و اجازه نداد از خاکش برای حمله به عراق استفاده شود ترکیه بود. در حالی این دولت های منطقه چون که نمی توانند متکی به مردم خودشان باشند ناچارند که سر فرود بیاورند. تا همین جایش هم خیلی حرکت مهمی است که تمام معادلات سابق قدرت های منطقه وابسته به آمریکا را به ویژه اسرائیل را به هم خواهد زد.

آقای جوادی حصار، تحلیل آقای صدری و تحلیل آقای زعیم را شنیدید.

شما پرسیدید که چرا در ایران حرکت هایی که در جهان عرب دارد اتفاق می افتد را شبیه به انقلاب اسلامی تعریف می کنند. من عرض کردم که به خاطر این دارد تعریف می کنند که این شباهت ها این طوری وجود داشت. اما این که انقلاب ۵۷ برای مردم تونس و مصر الگو بوده یا حرکت های اعتراضی دیگری که ملت ایران در این سالها داشتند من انگشت تاکید بر هیچکدامش نمی گذارم. چون هم شرایط ایران در آن سالها با شرایط امروز مصر و اردن و کشورهای دیگر عربی مثل تونس متفاوت است و هم حتی شرایط امروز ایران با آن کشورها تفاوت جدی دارد.

من خطری برای آینده تونس که تبدیل به یک حکومت مذهبی شود نمی بینم. چرا که الان حکومت مذهبی در ایران تجربه شده و چهره دیگری که متاسفانه از اسلام افراطی حکومت هایی مانند طالبان و گروه هایی مانند القاعده به وجود آورده اند، الگوی خوبی هیچکدام برای حکومت آینده تونس نخواهند داد. تصور من این است تونس در حالی که فرهنگ خودش را که فرهنگ اسلامی است، حفظ خواهد کرد، تلاش خواهد کرد همین حکومت جمهوری که دارند را تبدیل به یک جمهوری کنند که عزل رئیس جمهور طبق قانون آسان باشد.

کوروش زعیم

این جا اعتراض ها بیشتر بر تخلفات انتخاباتی و اصلاحات بود نه برای تغییر رژیم، به طور جدی اش را عرض می کنم، ممکن است این شعارها همه مطرح شده بوده. یعنی در بخش هایی این شعارها مطرح بوده که می خواهیم رژیم را عوض کنیم. یک عده گفتند که جمهوری ایرانی می خواهیم. یک عده دیگر گفتند که اصلاً حکومت باید نوعش به رفراندوم گذاشته شود. همه این شعارها مطرح شده.

ولی اگر بخواهیم محور حرکت را از انتخابات شروع کنیم و تخلفات انتخاباتی و درگیری هایی که به دنبال انتخابات اتفاق افتاد جنس درگیری ها و جنس مخالفت ها و رهبران آنها کاملاً متفاوت است با جنسی که دارد در مصر اتفاق می افتد یا در تونس اتفاق افتاد یا ممکن است در کشور دیگر از این دست اتفاق بیافتد.

یکی از چیزهایی که اشاره می کنند که به شدت در ایران به آن بی توجهی نشان داده می شود، حرکت احزاب در آن منطقه است. یعنی مثلاً در مصر جمعیت اخوان المسلمین چند سال است که به طور جدی و ارگانیک دارد با حاکمیت مبارزه قانونی می کند و کارشان هم به جایی رسیده که انتخابات را تحریم کردند و گفتند ما در انتخابات شرکت نمی کنیم. الان هم مردم را دعوت کردند به مبارزه با رژیم.

ولی این جنس حرکت در انعکاس هایی که داخل ایران داده می شود، به ویژه از طرف دستگاه های رسمی حکومت اصلاً انگشت تاکید رویش گذاشته نمی شود که احزاب قدرتمندی هم در مصر هستند که این احزاب دارند سازماندهی می کنند مردم را و به خیابان ها می ریزند. فقط به حرکت توده ای مردم و مبارزه آنها با دیکتاتورها، تاکید آنها بر اسلام خواهی انگشت تاکید گذاشته می شود و این ها برجسته می شود. طبیعی هم هست. هر کسی از ظن خود یار این جریان ها می شود و از نگاهی که خودش دوست دارد تفسیر کند، ماجرا را تفسیر می کند. آنها هم آزادند. هر کسی دلش می خواهد آن طور که اتفاق می افتد مسایل را منعکس کند.

تمام دستگاه های خبری شرق و غرب عالم هم رویه اصلی شان این است که نگاه خودشان را معمولاً در انعکاس خبر تاثیر می دهند. متاسفانه این یک چیزی است که نمی توانیم انکار کنیم. الان هم مثلاً از چیزهای مشابهی که در مصر افتاد نمونه اش در انتخابات دوره پیش ریاست جمهوری ایران افتاد این بود که شباهت تام و تمامی داشت قطع اس ام اس ها و دستگاه های ارتباطی و اینترنت. این شباهت ها را دارند. نوع برخوردهای خیابانی... خب اینها روی هم تاثیر می گذارند.

یکی از رموز ماندگاری حکومتی مثل حکومت مصر تعامل آن با قدرت های جهانی است. بنابراین وقتی که مثلاً دبیرکل سازمان ملل به آنها هشدار می دهد که در نبردهای خیابانی که با مردم دارید رعایت حال مردم را بکنید، آنها نمی توانند بگویند که به شما چه ربطی دارد. چون بالاخره نیازمند حمایت آنها هستند. این ممکن است در ایران وجود نداشته باشد.

آقای زعیم؟

به جز مصر که شباهت فرهنگی زیادی با ایران دارد، کشورهای دیگر که در این زنجیره نارضایتی ها قرار دارند و یکی یکی دارند به این مرحله کشیده می شوند، تفاوت فرهنگی زیادی با ما دارند. بنابراین صرف این که رئیس حکومت شان فرار کرده، و رئیس حکومت ما هم سی سال پیش فرار کرده، این دو رویداد را مشابه هم نمی کند. ما باید به دلیل این جنبش نگاه کنیم.

در تونس که فکر می کنم شباهت زیادی هم به کشورهای دیگر شمال آفریقا دارد، آنها این فرهنگ حکومت مرکزی را که ما سه هزار سال است داریم و مصر هم دارد، ندارند. یعنی آن اطاعتی را که ما طبق فرهنگ مان عادت کردیم حکومت مرکزی داشته باشیم و حاکم خودمان را تحمل کنیم و همیشه در نهایت اطرافیانش را سرزنش کنیم و تا آن ثانیه آخر صبر کنیم پیش از این که او خودش را گناهکار بداند، آنها این سابقه را ندارند.

آنها همه دولت هایی هستند که یا توسط کشورهای دیگر در آنجا گماشته شده اند یا قدمتی کمتر از یک سده یا دو سده دارند مثل تونس که سال ۵۶ بعد از ۷۵ سال مبارزه مستقل شد و دولت خودش را از سال ۵۶ داشته.

بنابراین آن احترام یا تقدسی را که کشورهایی مثل ما برای حکومت مرکزی قائل اند، آن مردم قائل نیستند. آنها می خواهند دولت مرکزی نیازهای خودشان را فراهم کند. در تونس همان طور که شرح دادم یک اقتصادی را می بینید که اقتصاد سالمی نیست و توسط گروه های خاصی کنترل می شود که آنها بی اندازه ثروتمند می شوند در حالی که خود کشور نه تنها مردم فقیر می مانند بلکه پیشرفت اقتصادی هم نمی کنند.

یعنی زمینه های توسعه صنعتی و توسعه کشاورزی و اشتغال پیش نمی آید. ولی درس خواندن و تحصیل کردن فراهم بوده. مثل همه کشورهای شمال آفریقا و مثل ایران. بنابراین یک عده زیادی تحصیل کردند آمدند بیرون کار نیست. شغل نیست. اینها تحقیر می شوند.

آن که تحقیر شده این طبقه است. طبقه ای است که تحصیل کرده اند و انتظار دارند که با اشتغال خود وارد طبقه متوسط شود و نمی توانند و مجبورند بروند تاکسیرانی کنند. مجبورند ساندویچ فروشی کنند. مجبورند بیکار بمانند. این ها دسترسی به اطلاعات دارند. این اطلاعات و نارضایتی پخش می شود تا کم کم این عدم پیشرفت اقتصادی و یا رکود اقتصادی آثارش را روی طبقه پائین، طبقه کارگر کشاورزی می گذارد.

آنها وقتی می بینند نتیجه سیاست های دولت مرکزی که در فساد غوطه ور است و ثروتمند شده ولی فرض کنید کارخانه اش نمی تواند حقوق آنها را بدهد یا کارخانه ای نیست که دیگر اینها کار کنند، تحت تاثیر آن طبقه ناراضی که باید به طبقه متوسط می پیوسته ولی نتوانسته قرار می گیرند. و این ها چون سران حکومت آن پیشینه فرهنگی را ندارند که خودشان را مقدس بشمارند و در جای خودشان محکم احساس کنند فرار می کنند. این با فرار سران حکومت ما فرق می کند. من این دو تا را به هیچ وجه مشابه نمی بینم. درست است که عمل فرار یکی است. ولی دلیلش عدم اعتماد به نفس و حتی حق حاکمیت آن حاکم است که باعث فرارش می شود.

می رسیم به جمع بندی. آقای صدری، نظرتان درباره این تفسیر خطیب نماز جمعه تهران چیست که خاورمیانه جدید با محوریت اسلام دارد شکل می گیرد؟

من نمی دانم چگونه این تفسیر را می کنند؟ در این شعارها مسلمانان هستند و اسلام گرا ها هم هستند. ولی این ها اسلامیست نیستند. اینها نمی خواهند حکومت اسلامی تشکیل دهند. برای اینکه امروزه اسلامیسم جنبه ملی دیگر ندارد. تنها جایی که اسلام سیاسی را می بینیم در جنبش های بین المللی نیست.

در سایر این کشورها از حزب الله لبنان تا اخوان المسلمین مصر، اسلام یک جنبه ملی دارد. جزیی از حرکت ملی است. در جنبش سبز هم همین است. اسلام جزیی از فرهنگ ایران قلمداد می شود و حرکت در جهت عکس اسلام سیاسی است.

یک نکته دیگر که می خواستم عرض کنم که یکی از دوستان در ایران فرمودند، اهمیت بسیج نیروها است که در عصر تویتر و یوتیوب و فیس بوک و مخصوصاً کانال های نسبتاً مستقل از دولت از قبیل الجزیره مردم می توانند در غیاب محل هایی که می توانند جمع شوند و نیروهایشان را با هم تجهیز کنند الان امکان وجود دارد و با جمع شدن فشارهای اقتصادی و مشکلات اجتماعی و احساس عدم قدرت امکان ابراز نظر وقتی با هم جمع می شوند با توجه به آن رسانه های جمعی که این امکانات را به وجود آورده، محیط را بسیار برای قدرت هایی که ریشه در میان مردم ندارند و استبدادی هستند و وابسته به نیروهای خارجی هستند، این ۵۰ یا ۷۵ سال حکومت نیروها بر دنیای عرب به نظر می آید دارد به پایان می رسد.

آقای جوادی حصار؟

ضمن احترام به نظرات دوستان محترم طبیعی است که در شرایطی که دولت ایران و حاکمیت ایران مورد هجمه بین المللی است، اینها پشتوانه های خودشان را در جهان اسلام به رخ بکشند و بگویند این حرکت ها که دارد اتفاق می افتد از جنس انقلاب اسلامی است و طبیعی است که این کار را بکنند.

اما در میان کارشناسان و صاحب نظران فرهنگی و سیاسی و اجتماعی به آن غلظتی که در بدو انقلاب اسلامی سخن از ولایت فقیه و جمهوری اسلامی گفته می شد در این شعارها تاکنون چنین چیزی به چشم نیامده. ضمن اینکه حرکتی که در سال ها قبل در ایران اتفاق افتاد و حرکت های اعتراضی نسبت به رفتارهای حاکمیتی به هیچ وجه نباید به معنای اسلام ستیزی تفسیر شود.

اسلام جزیی از مولفه های هویتی در ایران است. در شاخصه جنبش سبز حرکت براندازانه وجود نداشت. اما اینجا حرکت های براندازانه کاملاً مشهود است.

و آقای زعیم، نکته آخر؟

همان طور که گفته شد اسلام جزو فرهنگ ماست و جزو فرهنگ مردمی است که از اینجا تا شمال آفریقا زندگی می کنند. ولی من خطری برای آینده تونس که تبدیل به یک حکومت مذهبی شود نمی بینم. چرا که اكنون حکومت مذهبی در ایران تجربه شده و چهره دیگری که متاسفانه از اسلام افراطی حکومت هایی مانند طالبان و گروه هایی مانند القاعده به وجود آورده اند، الگوی خوبی هیچکدام برای حکومت آینده تونس نخواهند داد.

تصور من این است تونس در حالی که فرهنگ خودش را که فرهنگ اسلامی است، حفظ خواهد کرد، تلاش خواهد کرد همین حکومت جمهوری که دارند را تبدیل به یک جمهوری کنند که عزل رئیس جمهور طبق قانون آسان باشد و مجبور نشوند خونریزی کنند به خاطر عزل رئیس جمهور. رای شان شمرده شود و بتوانند آهسته آهسته وارد جرگه کشورهای دمکراتیزه شوند.
 

10 بهمن 1389