پیام(سخنرانی)  آقای مهندس کورش زعیم

 به مراسم بزرگداشت شصت سال جبهه ملی ایران

 8 خرداد 1389 (29 مه 2010)

 

 به نام خداوند جان و خرد

 با درود بی پایان به هموندان گرامی جبهه ملی ایران در اروپا، هم اندیشان و پیروان خرد مصدق. امسال هفتمین دهه بنیانگذاری جبهه ملی ایران را آغاز کرده ایم. شش دهه پر نشیب و فراز و تجربه مبارزه با دو نوع دیکتاتوری، ما را آبدیده کرده است. هر چند در برهه های حساس و سرنوشت ساز دهه های گذشته، هنگامی که شرایط داخلی و بین المللی فرصت نجات میهن را برای ما فراهم آورده بود، نتوانستیم همبستگی ضروری را ایجاد کنیم و نیز نخواستیم از آرمانهای ایده آل خود عدول کنیم تا خواست مردم را که حاکمیت مردم سالار جبهه ملی ایران بود اجابت کرده باشیم، ولی هرگز شیفته قدرت و آلوده فساد سیاسی حاکم هم نشدیم. تنها سازمان سیاسی که پس از گذشت 61 سال، هنوز در قلب ملت ایران جای دارد، امید آینده آنان به شمار می رود و مورد اعتماد و احترام جهانیان است. تنها سازمان سیاسی که تا کنون همیشه تحلیل ها و موضعگیری هایش درست بوده و در تاریخ معاصر ما جاودانه مانده است. ما این میراث را چگونه بدست آورده ایم؟ اندیشه جبهه ملی ایران از دکتر حسین فاطمی بود، مرد بزرگی که هنوز او را به خوبی نشناخته ایم. بنیانگذار و رهبر آن، ابرمرد تاریخ معاصر ایران، دکتر محمد مصدق بود، که هر چه او را بیشتر می شناسیم، بیشتر چیزی برای شناختن می یابیم. مردی که پژواک نام او هنوز مانند زمین لرزه پایه های حکومت دیکتاتورها را می لرزاند. مردی که نام او همتراز نام گاندی مردم جهان را به کرنش وا می دارد؛ چنانکه صندلی که او در دادگاه لاهه بر آن نشسته بود، به احترامش همانگونه نگهداری شده و یک جاذبه توریستی به شمار می آید. امروزه که اداره کشور ما به دست شخصیت هایی افتاده که حتا در بدبینانه ترین تخیلاتمان هم فکر آن را نمی کردیم، عضویت در جبهه ملی ایران جرم شناخته می شود و سزاوار زندان و تبعید و مرگ است؟ چرا؟ برای اینکه در برابر سازمانی چون جبهه ملی ایران احساس حقارت می کنند. از میراث مصدق بزرگ و از ما که تلاش می کنیم دیدگاه او را در کشور نهادینه کنیم، هراس دارند. چون ما سخن از مردم سالاری می کنیم، چون ما صحبت از رای مردم می کنیم، چون ما ناسیونالیسم ایرانی را که بر پایه خردمندی، جهانگرایی، احترام به همه باورها و فرهنگ هاست ترویج می کنیم. ناسیونالیسم ایرانی اندیشه ایست که مصدق نه تنها در ذهن ما ملت ایران کاشت، بلکه سراسر جهان را با این اندیشه به خیزش واداشت. مصدق گفت: "هیچ قانونی بالاتر از اراده ملت نیست!" و این اندیشه دیکتاتورها را می ترساند. و اکنون، ما که ادعا داریم راه و روش مصدق را پرچمداری می کنیم، برای درک عظمت وظیفه و تعهد خود نسبت به این راه، باید مردی را که نقشه راه را برای ما کشیده بهتر بشناسیم. مصدق نخستین كسی در آن جهان دو قطبی بود كه هر دو قطب قدرت و سلطه را که در تار و پود سیاست و اقتصاد کشور نفوذ کرده بودند، سیاستمدارانه از كشور بیرون راند و درس استقلال به جهانیان آموخت. سیاست موازنهٔ منفی او بر پایه بی‍طرفی در راستای منافع ملی، جنبش عدم تعهد را در میان کشورهای در حال توسعه به وجود آورد که هنوز دوام دارد. در نخستین نشست جنبش عدم تعهد، که وی به ریاست آن برگزیده شده بود، به علت زندانی بودنش، کرسی ریاست را به احترام او خالی گذاشتند. جواهر لعل نهرو، رهبر محبوب مردم هندوستان، نیز از پیروان مكتب مصدق بود. وی در تهران هنگام ملاقات با شاه، در اعتراض به زندانی شدن مصدق، میگوید: "در قرن ما، آسیا سه مرد بزرگ به وجود آورد كه در جهان تاثیر آشکار گذاشتند. این سه مرد بزرگ گاندی، مائو تسه تونگ و مصدق هستند." روزنامه تایمز لندن به مناسبت درگذشت مصدق نوشت: "هیچ فردی در جهان نتوانسته است این چنین پردوام در راس یك جنبش میهن‌پرستانه قرار گیرد." رادیو فرانسه گفت: "...مصدق برای مردم ایران یك پیامبر بود ... دفاع همیشگی او از حق محرومان در برابر زورمندان، حضرت پولس مقدس را به یاد انسان می‌آورد." رادیو صوت العرب گفت: "امشب می‌خواهیم درباره یك روح بزرگ و مبارز، یک قهرمان بزرگ از قهرمانان آزادی و جهاد در راه میهن و ضد استعمار و استبداد سخن بگوییم .. ای روح مصدق، سلام مبارزان بر تو!" روزنامه لوموند در مقاله مفصلی او را هم وزن كورش بزرگ خواند. جمال عبدالناصر برجسته ترین رهبر جهان عرب، همیشه در سخنرانی هایش از تاثیر نهضت مصدق بر خودش یاد می‌كرد و می گفت: "من شاگرد مكتب ضد استعماری دكتر مصدق هستم. از مكتب مصدق درس آموختم". و سپس فریاد می زد: "زنده باد مصدق!". سوكارنو رهبر جنبش آزادیبخش اندونزی در سال ۱۹۶۰، در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: "مصدق پرچمدار آزادی كشورهای غیر متعهد است. ما در سنگر جنگ و مبارزه با هلند از رفتار و گفتار دكتر مصدق الهام گرفتیم و بر دشمن چیره شدیم." قوام نكرومه، رهبر جنبش استقلال کشور غنا، كه خود از پیشوایان جنبش های آزادیبخش افریقا بود، گفته بود: "من از سخنرانی دكتر مصدق در شورای امنیت سازمان ملل درس بزرگی گرفتم." دكتر نایورا، از رهبران آزادی تانزانیا، نیز می گفت که او یكی از شاگردان مكتب مصدق است. روزنامه هرالد بوئنس آیرس نوشت: "تاریخ جهان نشان خواهد داد كه مصدق بزرگترین خدمتگزار بشریت بوده است." نشریه دارالهلال نوشت: "دكتر مصدق استاد فن ملی كردن در خاورزمین است. همه رهبران جنبش های خاورمیانه در مكتب مصدق درس خوانده اند." رویوارول پاریس نوشت: "در نیم قرن اخیر سیاستمداری با چنین ویژگی ها در جهان وجود نداشته است ... مصدق كشور ضعیف و تنهایی را بر یك امپراتوری قدرتمند و كهنسال چیره كرد و همه نقشه های امپریالیسم بریتانیا را نقش بر آب نمود." گوریه سوییس نوشت: "مصدق بزرگترین مرد سیاسی جهان، نقطه تحولی در تاریخ ملت های مسلمان خاورمیانه به ‌وجود آورده است.... نام مصدق در تاریخ برای همیشه جاویدان خواهد ماند و در ردیف قهرمانان بزرگی مانند واشنگتن، سیمون بولیوار و گاریبالدی ذكر خواهد شد." و سرانجام، روزنامهٔ محافظه کار دیلی تلگراف می‌‌نویسد: "در سرسرای شهرت، نام مصدق، نخست وزیر مخلوع ایران، در صدر صف طولانی آن‌عده رهبران ملی كه اقدام به تاراج اموال بریتانیا در سراسر جهان زده‌اند، به یاد خواهد ماند… مصدق یک بیماری واگیرداری را به جهان داد که پس از او گسترش پیدا كرد. زیرا او نشان داده بود که چگونه یك كشور ناتوان، با پشتیبانی مردم خود، می‌‍تواند با بریتانیا درافتد و به هدف برسد. صفی طولانی از شاگردان مبارز و متجاوز مصدق در سرتاسر جهان از پند و اندرز او سود بردند."

و دكتر حسین فاطمی، که اندیشه تشکیل جبهه ملی ایران را برای پیگیری راه مصدق پیشنهاد کرد و به انجام رساند، درخرداد 1331، درباره جنبشی که مصدق آغاز کرده و پیروز شده بود، در سرمقاله «باختر امروز» نوشت: "پیمودن راه مبارزه و فتح ما، زمینه را برای پیروزی قطعی ملل زیر سلطه و مردمی كه سالیان دراز است در چنگال بیرحمانهٔ سیاست استعماری دست و پا می‌زنند، آماده می‌سازد." اما اگر ما فقط بر همه آنچه که در گذشته جبهه ملی بوده تکیه کنيم، و يا فقط به بازگوکردن ارزش های کم نظير رهبر آن، مصدق بزرگ بپردازیم، بی آنکه خردی را که او برای ما به میراث گذاشته برای حل مسائل زمان حال بکار بگیریم، مثال معروف «من آنم که رستم یلی بود در سيستان» را زنده می کنیم. من براستی با اين يادآوری ها می خواهم که عظمت مسئولیت سیاسی و اجتماعی جبهه ملی ایران را در امروز به یاد بیاوریم، و اینکه ما فقط یک سازمان سیاسی برای برگرداندن مردم سالاری و حقوق بشر در ایران نیستیم، ما پرچمدار ناسیونالیسم ایرانی هستیم، که آن را نخست کورش بزرگ برای صلح و همزیستی و همکاری و پیشرفت همه مردمان جهان پایه گذاری کرد. مردان بزرگی در مسیر تاریخ ما که واپسین آنان مصدق بود، آن را باززنده سازی کردند و چشم جهانیان را به سوی خرد ایرانی باز گرداندند. ما که خود را هموند جبهه ملی ایران یا پیرو مصدق بزرگ میخوانیم، وامدار چنین میراث گرانقدری هستیم. اکنون که میهن ما در شرایط بسیار نگران کننده و خطرناک قرار گرفته و در آتش جهنمی که بی خردان و خائنان بر پا کرده اند می سوزد، باید به وظیفه خود بیاندیشیم. اکنون که میهن ما در نارضایتی عمومی غرق شده و به وسیله دستهای پنهان به سوی فروپاشی و تجزیه پیش برده می شود، ما چه وظیفه ای داریم؟ این نگرانی تمام وجود مرا فرا گرفته که خرد مصدق را برای حل مسائل خارق العاده کنونی کشور نیاموخته باشیم و اینکه ما بجز پیروان کودن مصدق نباشیم. در حالیکه سایه غول آسای دشمن بر همه ما و سراسر کشور گسترده شده، ما در پی دشمنی مجازی هستیم و برخی از ما در چشمان یکدیگر او را میجوییم. کشور ما صدها سال است که چنین شرایطی را تجربه نکرده است و ما مانده ایم که چگونه می توان میهن را از این ورطه تاریخی نجات داد؟ آیا هرگز در تخیل مصدق هم می توانست بگنجد که کشورش، که وی آن را با چنان ظرافت سیاسی و خرد کم نظیر به اوج سلامت و سربلندی و احترام جهانی رسانده بود، روزی به چنین منجلابی از بی خردی و نفرت جهانی فرو افتد؟ امروز ما همه چیزمان را از دست داده ایم. همه حقوق انسانی از ما گرفته شده و در چنبره خودمحوری ها گرفتار آمده ایم. من همواره از خود می پرسم که در چنین شرایطی مصدق چکار می کرد؟ ما چه برداشتی می توانیم از منش و سیاست و اندیشه های خلاق او داشته باشیم که راهنمایمان باشد؟ مصدق اندیشه و خرد خود را در چارچوب جبهه ملی ایران برای ما به میراث گذاشت تا در چنین روزی به کارمان آید، ولی آیا می توانیم خط او را بخوانیم؟ من با همه دشواری ها و ناامیدی ها بسیار امیدوارم. من جبهه ملی را می بینم که در آن لحظه حساس که در پیش رو داریم منسجم خواهد شد، یکرنگ خواهد شد؛ و من می بینم که جوانان آگاه و فداکار جبهه ملی ایران که شمارشان روز به روز در حال افزایش و گسترش است به یاری ما از پا افتادگان خواهد آمد و حماسه جبهه ملی ایران که بار دیگر نجات میهن خواهد بود، بزودی تکرار خواهد شد. من از همه هم دورگان خود می خواهم که کاستی های یکدیگر را بخاطر منافع ملی بهم ببخشند و دست در دست یکدیگر گذارند، که برای نجات میهن به همه ما نیاز خواهد بود. با سپاسگزاری از بردباری شما، شب خوش.

 کورش زعیم 8 خرداد 1389 (29 مه 2010)