گزارش فنی آسیب های سد سیوند به پاسارگاد

8 شهریور 1389

کوشندگان فرهنگی و اجتماعی در گرامیداشت سالگرد کمیته بین المللی نجات پاسارگاد

مهندس کورش زعیم، مسئول بخش مهندسی و فنی، بنیاد میراث پاسارگاد، از اولین شخصیت های اجتماعی داخل ایران بودند که به کمیته نجات پاسارگاد پیوستند. گزارش فنی ایشان به همراه مهندس اسدی، چند ماه پس از تاسیس کمیته نجات، و برای اولین بار در سایت کمیته منتشر شد. در این گزارش که بدون شک مهمترین گزارش تخصصی مربوط به آبگیری سد سیوند به شمار می رود، این دو مهندس برجسته و دلسوز به روشنی کلیه خطراتی را که پس از آبگیری سد متوجه آثار تاریخی، میراث طبیعی و کشاورزی آن منطقه خواهد شد شرح داده بودند. متاسفانه دولت کمترین توجهی به این گزارش و گزارش های دیگری که از سوی متخصصین در رشته های مختلف منتشر شد نکرده و نتایج آن که مهمترینش ویرانی تنگه بلاغی، نابودی بخش های کشاورزی آن منطقه، نابودی دریاچه ی زیبای بختگان، و رطوبت گسترده در سراسر منطقه ی آثار باستانی است هم اکنون کاملا ثابت شده است. کمیته بین المللی نجات

گزارش فنی آسیب های سد سیوند به پاسارگاد

از: مهندس کورش زعیم

مسئول بخش فنی و مهندسی بنیاد میراث پاسارگاد

به مناسبت سالگرد کميته بين المللی نجات پاسارگاد، که دليل بوجود آمدنش جلوگیری از ادامه ساخت و آبگیری سد سیوند برای نجات آثار تاريخی آن منطقه، به ویژه دشت پاسارگاد، آرامگاه کورش و تنگه بلاغی بود، لازم می بينم که گزارشی از وضعيت کنونی تنگه بلاغی و آرامگاه کورش بزرگ را به آگاهی ملت ایران برسانم. تلاش کمیته و دیگر کنشگران دلسوز میراث فرهنگی و تاریخی کشور باعث شده که سد تا بلندای پیش بینی شده آن ساخته نشود. هرچند بخش عمده ای از تنگه ارزشمند و تاریخی بلاغی زیر آب رفته، ولی سطح آبهای زیرزمینی در دشت پاسارگاد در شرایط عادی از تراز زمین بالاتر نیامده که البته خود یک مصیبت است. رطوبت هوای پیرامون آرامگاه کورش فعلا فقط تا 30% یعنی دو برابر افزایش یافته که امکان افزایش آن هست و نابودی سنگ بنای آرامگاه سرعت یافته است. هدر رفتن آب رودخانه و آسیب های جبران ناپذیر به محیط زیست و اکوسیستم مسیر رودخانه تا دریاچه بختگان داستان غم انگیز دیگری است.

1- بستری که سد سیوند بر آن بنا شده، از دید زمین شناسی، آبرفتی است و ساختار بستر تا ژرفای نزدیک به دویست متر توان نگهداری آب را ندارد. همچنین دیواره های پیرامون دریاچه پشت سد هم بالاتر از بلندای حدود ده متر توان نگهداری آب را ندارد. بنابراین، سطح آب دریاچه ایجاد شده پشت سد، به علت نشت آب، نمی تواند به حد طراحی شده آن که 57 متر بود برسد. افزون بر آن، فشار ناشی از وزن آب انباشت شده در دریاچه، نشت آب را سریعتر می کند. بهمین دلیل، با وجود اینکه دریاچه از مساحت طراحی شده 160 کیلومتر مربع اکنون از 60 کیلومتر مربع نمی تواند فراتر برود، هم اکنون سفره آب زیرزمینی در آن منطقه چنان بالا آمده که دشت پاسارگاد تا سطح زمین خیس شده است. با توجه به اعتراضهای کارشناسانه که نه تنها مکان یابی سد و نیز نقشه های جغرافیایی مورد استفاده هم اشتباه بوده اند و نیز پس از مبارزه جهانی علیه ساخت سد، دست اندرکاران بلندای سد را از 57 متر به حدود 21 تا 27 متر کاهش دادند، ثابت می کند که ادعای ما که در صورت پر شدن سد، آرامگاه کورش زیر آب می رود، نادرست نبوده است

2- از دیدگاه منطق سدسازی که هدف آن ذخیره آب مازاد در پشت سد، صرفه جویی و تامین آب برای مصارف کشاورزی است، افزایش چشمگیر سطح آبی که با آفتاب تماس پیدا می کند، سبب بخار شدن حدود یک سوم آب دریاچه در طول سال می شود. یعنی بجای صرفه جویی در مصرف آب، همین آب اندکی هم که از رود پلوار که هزاران سال است نیاز کشاورزی، انسانی، اکوسیستم و دریاچه های طبیعی پایین دست تامین می شده کاهش یافته است. تقریبا همه آب رودخانه پلوار متعلق به مالکان حق آبه های هزاران ساله کشاورزان و مالکان مسیر آن است که طراحان سد، محاسبه نکرده بوده اند و اکنون به علت کاهش جریان آب در مسیر رودخانه آسیبهای فراوانی به کشاورزی، زیست و اکوسیستم منطقه وارد آورده است. از سوی دیگر، کاهش آب رودخانه یا خشک شدن آن به علت سد سیوند، باعث محروم شدن دریاچه های بختگان در پایین دست شده است. همانگونه گه پیش بینی کرده بودیم، این کاهش آب ورودی به افزایش و سرعت خشکی دریاچه کمک کرده، سطح نمک ته نشین افزایش یافته، نمک خشک شده با باد به زمینهای حاصلخیز پیرامون پراکند شده که مساحت زیادی از زمین های کشاورزی را به تدریج از استفاده کشاورزی می اندازد. در اثر کم آبی و افزایش نمک آب، پرندگان مهاجر، مانند لک لک ها و پلیکان ها، مرده اند یا از آنجا مهاجرت کرده اند. زیست بوم مسیر و گیاهان و جانوران و ماهی های بومی مسیر رودخانه و، در نتیجه، تعادل محیط زیست در حال نابودی است.

3- تنگه چشمه (بلاغی) یکی از تاریخی ترین منطقه های کشور است که راه شاهی، آبراه سنگی، کارگاههایی مانند آهنگری، درودگری، سفالگری و شراب سازی ارتش هخامنشی را در خود جای داده است. افزون بر آن، در آنجا گورها و دفینه متعلق به هفت تا ده هزار سال پیش و نیز غارهای مربوط به دوران پاره سنگی و تا هفتاد هزار سال پیش شناسایی شده بوده است. اکنون همه این گنجینه های بی همتا، که بخش عمده آن پیش از زیر آب رفتن غارت شده بوده، به زیر آب رفته است.

4- افزایش سطح آب دریاچه پشت سد و افزایش بخار آب ناشی از تابش خورشید، هوای منطقه سیوند و دشت پاسارگاد را نمناک ساخته است. نم افزوده باعث افزایش رویش گیاهی در پاسارگاد شده که خود نم هوا را چند برابر می کند. اکنون نم هوای پیرامون آرامگاه کورش که همیشه حدود 15% بوده به 30% رسیده و خطر افزایش آن به 50% می رود. نم هوا روی سنگهای آهکی سازه های دشت پاسارگاد، مانند آرامگاه کورش بزرگ، تاثیر می گذارد. نم هوا نه تنها خود باعث سایش سنگهای آهکی می شود، بلکه با ایجاد و گسترش گلسنگ ها سنگهای را به تدریج از میان می برد. هم اکنون آثار این خرابی ها را می توان بر روی آرامگاه کورش و دیگر سازه های آهکی دشت پاسارگاد دید. مقایسه عکسهایی که اخیرا در خیسی زمین پیرامون آرامگاه و سنگهای آرامگاه گرفته شده با عکسهای قدیمی آن رشد گلسنگ ها مشهود بود و سایش ایجاد شده در سنگهای آرامگاه را می توان بخوبی مشاهده کرد. همه این خرابی ها پیش از ساخت سد، کارشناسانه پیش بینی شده بوده است و اجتناب پذیر بوده است.

5- نوع دیگر خرابی های وارد آمده، روش مرمت آرامگاه است که توسط سازمان میراث فرهنگی انجام گرفته است. ابزار بکار گرفته شده در مرمت سنگها، ابزار معمول بنایی مانند چکش و دیلم مته است که نه تنها اجازه اعمال دقت را نمی دهند، بلکه خود عامل آسیب بیشتر می شوند. در خود آرامگاه تصور می رود که چیزهایی مفقود شده، زیرا تعمیرکاران می گویند که هیچ سنگ یا کتیبه ای در آنجا نیست. در طی تعمیرات سال اخیر، استخوانهای کهن از لای سنگها نمایان شده که به علت ناشیگری توسط تعمیرکاران شکسته شده اند و میخ های آهنی پیوند دهنده سنگها فروافتاده و گم شده اند، ولی جای آنها نمایان می باشد. بنظر می رسد که مرمت کاران بهیچ وجه در کار مرمت سازه های باستانی تجربه نداشته اند و سازمان میراث فرهنگی هم اهمیتی به این موضوع نمی داده است.

با گرامیداشت

مرداد 1389