سوخت اتمی برای ايران ضروری نيست!

بخش یکم: افت صنايع نفت و گاز در دوران جمهوری اسلامی


جمشيد اسدی، مجيد محقق، مهران مصطفوی، کورش زعيم

چندی پيش، نامه ای سرگشاده به امضای شش نفر خطاب به ملت ايران منتشر شد به نام "سرنوشت اتمی ايران را از دست حاکمان مستبد جمهوری اسلامی رها کنيد!" (۲۱ ژوئن ۲۰۱۰). برنهاده اصلی آن نامه اين بود که: ۱) سوخت اتمی برای ايران ضروری نيست، ۲) خود کفايی صنعت اتمی در ايران شدنی نيست ۳) برای دست يابی به فنآوری اتمی و استفاده مسالمت آميز از آن، نيازی به فعاليت های پنهانی نبوده است، ۴) فعاليت های هسته ای جمهوری اسلامی توجيه اقتصادی ندارند، ۵) فعاليت های اتمی جمهوری اسلامی نشانه های نظامی گری داشته اند، ۶) سياست اتمی جمهوری اسلامی در سمت و سوی منافع ملی بنا نيافته است، ۷) صنعت اتمی، صنعت مادر نيست و سرانجام ۸) امکان بروز فاجعه اتمی غير قابل جبران در اثر زلزه از ميان نرفته است.
اين ها همه زبده تمامی مباحثی بودند که از آغاز بحران در مورد پرونده هسته ای گفته شده بود. هر يک از اين نکته ها اما، نياز به توضيح و دليل آوری بيشتر داشت. از همين رو، تصميم گرفته شد که هر نکته موضوع مقاله ای مستقل شود. سه از چهار نويسنده آن نامه و نويسنده جديدی که به ايشان پيوست نخستين مقاله را در همين مورد تهيه کردند به نام : "سوخت اتمی برای ايران ضروری نيست!" که در سه شماره پی در پی منتشر خواهد شد: ۱) افت صنايع نفت و گاز در دوران جمهوری اسلامی، ۲) امکان بازيافت انرژی های از دست رفته و نيز ۳) توان بالای ايران برای توليد انرژی های پاک. اينک بخش نخست.

زمامداران جمهوری اسلامی ادعا می کنند که سوخت اتمی برای توسعه کشور ضروری است. نويسندگان اين نوشته اما، بر اين باورند که سوخت اتمی برای ايران، در بهترين حالت يک گزينش سياسی و نه يک نياز ضروری است. گزينه توليد سوخت اتمی، در شرايط سياسی کنونی ايران، اين گمان را نيز تقويت می کند که اصرار برای توليد سوخت اتمی، در حاليکه توجيه اقتصادی نيز ندارد، کوششی باشد برای دستيابی به توانش سلاح اتمی.
انرژی اتمی برای ايران ضروری نيست، چون با بهره گيری بهينه از منابع بزرگ نفت و گاز طبيعی، کاستن از اتلاف گسترده انرژی در کشور همراه با سرمايه گذاری در منابع انرژی پاک، مانند خورشيد و باد و آب، که در آينده می توانند و حتا بايد جايگزين سوخت گاز طبيعی شوند، نه تنها نيازهای صنايع و مصرف عمومی و خانگی به راحتی تامين خواهد شد، بلکه بخش عمده ای از انرژی هم قابل صادرات خواهد بود.
برنهاده نوشته ما اين است که اگر: ۱) سوخت فسيلی در کشور مديريت بهينه شود، يعنی گاز ميدان های نفت که سوزانده می شوند بازيابی شوند و ميدان های گازی دست نخورده به راه افتند؛ ۲) از هدر رفتن بيش از يک سوم انرژی موجود در کشور جلوگيری شود، و سرانجام ۳) سوخت پاک که کشور ما توان بالايی برای آن دارد به راه افتد، آنگاه نيازهای سوختی ايران تا سده ها تامين خواهند شد و نيازی به سوخت اتمی نخواهد بود. اين نوشته، همخوان با برنهاده ای که شرحش رفت، دربرگيرنده سه بخش است.

افت صنايع نفت و گاز در دوران جمهوری اسلامی. منابع بزرگ نفت ـ ۱۳۹ تريليون بشکه، و گاز ـ ۲۷ تريلياد متر مکعب، در ايران به آسانی پاسخگوی نياز سوخت کشورند. هر چند که بر اين باور هستيم که مصرف نفت برای سوخت صنعتی و توليد انرژی برق، اتلاف يک منبع بسيار مهم اقتصادی است و اين ماده بايد بيشتر برای تامين مواد اوليه صنايع پتروشيمی و سوخت خودرو و هواپيما بکار روند. با وجود اين، توليد نفت در ايران امروز کمتر از دوران پيش از انقلاب است، چرا که در پی تنش افروزی های بی سرانجام حاکمان جمهوری اسلامی با جهانيان، به ويژه در زمان دولت کنونی، سرمايه گذاران خارجی و حتی ايرانی رغبتی برای کار در ايران ندارند. در دوران زمامداری محمود احمدی نژاد، شورای امنيت سازمان ملل، تفريبا هر سال يک بار، قطعنامه ای مبنی بر تحريم های کمرشکن عليه ايران تصويب کرده است.
در شرايطی که جمهوری اسلامی بوجود آورده، صنايع نفت و گاز ما با مشکل جذب سرمايه و فنآوری برای به راه اندازی و بازسازی روبرو شده اند و توليد صنايع نفت بسرعت در حال کاهش است. اين در حالی است که تقاضا برای نفت و گاز در بازار جهانی بالاست. تنش افروزی در برون مرز و ندانم کاری در درون مرز، نه تنها باعث کاهش توليد نفت به سطحی کمتر از پيش از انقلاب شده، که اين خطر را نيز به وجود آورده که امکان صادرات نفت از دست ايران به در رود. با اين روند کاهش سالانه توليد در پی فرسودگی چاه های فعال و عدم سرمايه گذاری برای تعمير و بازسازی تاسيسات سرچاهی، تلمبه خانه ها و لوله کشی های انتقال، و همچنين عدم سرمايه گذاری در اکتشاف و استخراج چاه های نو همراه با افزايش بی رويه مصرف داخلی، ايران در طی ۶ تا ۸ سال آينده نه تنها نفتی برای صادرات نخواهد داشت که مجبور به وارد کردن نفت مورد مصرف داخل هم خواهد بود. بنابر بسياری از برآوردهای کارشناسان مستقل و حتی نهادهای خود نظام جمهوری اسلامی، کشور ما با وجود ميدان های بزرگ نفت، بين سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ ميلادی مجبور به واردات نفت خواهد شد (اقتصاد ايران (۱۳۸۸). "فردايی پاک برای نسلی پاک". مهرماه، شماره ۱۲۸. ص ۱۲ـ۱۱). پس از صد سال که از فعاليت صنعت نفت در کشور می گذرد، بنزين صادر که نمی شود هيچ از خارج هم وارد می شود. هنوز هم عمده ظرفيت پالايشگاه های ايران به جای مانده از دوران پيش از انقلاب است و جمهوری اسلامی پالايشگاه درخوری احداث نکرده است. به جای حل اين مشکلات با باز کردن گره هايی که خود بسته، جمهوری اسلامی در فکر تهیۀ سوخت هسته ای برای راکتوری است که هنوز به شکل کارآ آغاز به کار نکرده است.
در زمينه استفاده از ميدان های مشترک نفت و گاز ميان ايران و همسايگان، نيز ندانم کاری های جمهوری اسلامی آسيب های فراوانی به کشور زده است: اميرنشين قطر که مالک فقط يک هفتم از سهم ميدان مشترک است، يازده سال زودتر از ايران بهره برداری از ميدان پارس جنوبی را آغازيد و تا سال ۱۳۸۹، بيش از ۵۰ ميليارد دلار بيشتر از ايران از اين ميدان مشترک بهره برد و اکنون هم در حال بهره برداری از سهم ايران است. ميدان سلمان، ميدان مشترک امارات و ايران است. بر اساس موفقيت جغرافيايی، سهم ايران ۷۰ درصد و سهم امارات ۳۰ درصد است. در اين ميدان هم برداشت امارات بيشتر از ايران بوده است و همان داستان قطر در اينجا هم تکرار شده است. شوربختانه جمهوری اسلامی نه تنها در بهره برداری بهينه از اين ميدان ها ناموفق بوده است، بلکه با سياست های اشتباه در مورد قرارداد با شرکت کرسنت، ممکن است مجبور به پرداخت ۱۰ ميليارد دلار غرامت هم بشود.
بر پايه برآوردهای خود نظام جمهوری اسلامی، برای توليد برق در کشور، سهم نيروگاه های هسته ای ۱۰ و سهم گاز ۷۵ درصد است. اما با ادامۀ تنش با جامعه جهانی، امکان سرمايه گذاری کلان در بخش گاز از ميان رفته است. يعنی نظام، برای دستيابی به منبعی که در بهترين حالت قرار است ده درصد برق را توليد کند، منبع ۷۵ درصدی را قربانی کرده است. برای نيازهای سوختی کشور گاز طبيعی بسيار آسان تر و مفيدتر از سوخت اتمی است. اگر واقعا جمهوری اسلامی در پی تامين انرژی برای کشور بود، به منابع نفت و گاز اولويت می بخشيد، توان توليد نفت را به سطح پيشين آن می رساند و در ميدان های گازی فعاليت بيشتری می کرد و به انرژی های پاک می پرداخت. اين رويه توجيه ناپذير و غير اقتصادی و ضد منافع ملی نشان می دهد که انتظار جمهوری اسلامی از صنعت اتمی، فراتر از توليد انرژی است.

دوشنبه ۳ آبان ۱۳۸۹، ۲۵ اکتبر ۲۰۱۰

 

بخش دوم: امکان بازیافت انرژی های از دست رفته

 

جمشید اسدی، مجید محقق، مهران مصطفوی، کورش زعیم

 امکان بازیافت انرژی های از دست رفته. مقدار قابل ملاحظه ای از سوخت های فسیلی در کشور به هدر میروند. بر پایه گزارش های رسمی در جمهوری اسلامی، حجم گازسوزی های بیهوده در ایران ۷۵ برابر عربستان سعودی (۱) است . به دیگر سخن، در استخراج، پالایش، جابجایی و تبدیل گاز، معادل تولید پنج فاز میدان پارس جنوبی گاز طبیعی به هدر می رود.
در ایران اما، بزرگ ترین حجم اتلاف انرژی را می بایستی در صنعت برق جست. بر پایه برآوردهای نهادهای رسمی جمهوری اسلامی، در تمامی چرخه های فرایند تولید برق در ایران، ورودی سوخت، توزیع و مصرف، مقدار انرژی تلف شده بسیار بالاست. با برآورد سرانگشتی بر پایه گزارش های پراکنده، حدود
۳۰ تا ۴۰ درصد انرژی برق تولید شده در ایران به علت سوء مدیریت در تولید، توزیع، مصرف، تعمیر و نگهداری و برق دزدی هدر می رود.
از سوی دیگر، بر پایه نقشه انرژی سال
۱۳۸۶ از مجموع ۳۲۱ میلیون بشکه نفت ورودی به نیروگاه های گرمایشی تولید برق، معادل ۶۶ درصد آن، یعنی در حدود ۲۱۱ میلیون بشکه نفت به هدر می رود (۲). با این حساب، در ازای هر بشکه نفت ۷۰ دلار، سالانه ۱۵ میلیارد دلار تنها در این حلقه از فرایند تولید نفت به هدر می رود.

کارآیی پایین ۳۴ درصدی نیروگاه های گرمایشی موجود در ایران نیز از مهم ترین دلایل به هدر رفتن انرژی در روند تولید برق است که به علت فرسودگی، عدم سرمایه گذاری در بازسازی و تعمیر و نگهداری و سوء مدیریت به وجود آمده است. این در حالی است که دست کم با بکاربست دو گزینه می توان کارآیی نیروگاه تولید برق را به آسانی افزایش داد: یکی سیکل ترکیبی با کارایی ۵۵ درصد و دیگری نیروگاه گرمایشی CHP با کارایی در حدود ۸۵ درصد.
با یک مقایسه ساده به راحتی می توان به اهمیت جلوگیری از اتلاف انرژی در تامین سوخت مورد نیاز کشور پی برد. برای تولید
۷۰۰۰ گیگاوات ساعت برق، یک نیروگاه با کارایی ۳۴ درصد ـ از همان نوع که هم اکنون در کشور مشغول به کار است ـ به ۱۳ میلیون بشکه نفت نیاز دارد، در حالی که این ورودی برای تولید همان مقدار برق در نیروگاهی با سیستم سیکل ترکیبی و کارآیی ۵۵ درصدی، تنها در حدود ۸ میلیون بشکه نفت است. به دیگر سخن ۵ میلیون بشکه کمتر و به ازای هر بشکه ۷۰ دلار، ۳۵۰ میلیون دلار صرفه جویی! بنابر برآوردهای رسمی در جمهوری اسلامی، هزینه ساخت یک نیروگاه ۱۰۰۰ مگاوواتی بر پایه سیستم سیکل ترکیبی در حدود ۱۱۰۰ میلیون دلار است (۳). پس چنین نیروگاهی با توجه به کارایی بیشتر هزینه ساخت خود را سه ساله جبران می کند!
همین مقایسه را می توان با نیروگاه گرمایشی
CHP (روش تولید برق با گرما و سرما) انجام داد. گویا تا کنون در حدود ۱۰ میلیارد دلار هزینه ساخت نیروگاه اتمی بوشهر شده است. نیروگاهی که هنوز هم به درستی به راه نیافتده است. با چنین هزینه ای می شد دست کم ۹ نیروگاه تولید برق به روش سیکل ترکیبی ساخت که هر کدام ظرفیتی معادل یک راکتور اتمی داشته باشد. در عین حال، با این ۹ نیروگاه می شد حدود یک چهارم از نیروگاه های با کارآیی ۳۴ درصدی ـ که تازه به علت فرسودگی کارایی کمتر از ۳۰ درصد دارند ـ را نو کرد و کارایی آن ها را دست کم به ۵۵ رسانید و از هدر رفتن انرژی جلوگیری کرد.
افزون بر اتلاف انرژی در تولید برق که شرحش رفت، در شبکه های توزیع کشور نیز بیش از
۲۰ درصد برق به هدر می رود (۴). این میزان در کشورهای صنعتی بین ۶ تا ۸ درصد است. به دیگر سخن از ۱,۹۶۰,۰۷۷ گیگاوات برقی که در اختیار شبکه برق رسانی قرار می گیرد بیش از ۳۹,۲۱۵گیگاوات آن به هدر می رود. حالا اگر میزان اتلاف برق در شبکه های توزیع کشور به ۱۰ درصد کاهش یابد، حتی با همین نیروگاه های با کارایی ۳۴ در صدی کشور، معادل ۳۵ میلیون بشکه نفت از سوخت مصرفی کاسته خواهد شد.
از تولید و توزیع برق گذشته، در مصرف برق هم میزان اتلاف بالاست. در ایران سهم بخش خانگی از کل مصرف برق،
۳۴ درصد، ۱۰ تا ۱۲ درصد بیشتر از ترکیه و سهم بخش تولیدی چون صنعت و کشاورزی، ۴۵ درصد، ۲۰ درصد کمتر از کشورهای توسعه یافته است. به دیگر سخن، برق در ایران بیشتر به کار مصرف می آید تا تولید و ثروت افزایی. شاخص شدت انرژی، میزان مصرف انرژی برای تولید یک میلیون دلار ارزش افزوده، نیز به روشنی نشانگر همین مصرف بی رویه و نامناسب در کشور است. میانگین "شدت انرژی" در جهان ۱۲۲ و در ایران ۲۴۰ تن نفت خام است. بر پایه برآورد نهاد رسمی توانیر در جمهوری اسلامی میانگین تلفات برق در کشور در حدود ۱۹ درصد است، هر چند که گویا در برخی استان ها این رقم به حدود ۳۰ درصد می رسد (۵).
اگر با مدیریت بهینه حتی تنها
۱۰ درصد از مصرف بیهوده برق بکاهیم در این صورت معادل ۱۴,۰۰۰ گیگاوات ساعت در مصرف برق صرفه جویی خواهد شد. حال با در نظر داشت اتلاف انرژی تولید و توزیع برای این مقدار مصرف به رقمی معادل ۵۲,۰۰۰ گیگاوات ساعت در سال می رسیم که برابر ۳۲ میلیون بشکه نفت در سال است.

نمودار توان مورد نیاز در طول سال ۱۳۸۷

 

 

بنا بر داده های تاریخی، بیشترین مصرف برق در تابستان است. اما تولید سرما در تابستان، میزان اتلاف برق در شبکه را بصورت تصاعدی بالا می برد. از آن گذشته، برای تولید سرما که اکسرژی بسیار پائینی دارد، ازانرژی برقی با اکسرژی بسیار بالا استفاده می شود که این هم نوع دیگری از اتلاف انرژی است. بنابر منحنی مصرف در سال ۱۳۸۷، میانگین مصرف در ۸ ماه سرد سال ۲۵ هزار مگاووات و در ۴ ماه گرم ۳۰ هزار مگاووات است. پس در چهار ماه گرم تابستان میزان افزایش توان مورد نیاز در حدود ۵۰۰۰ مگاووات است.

نمودار : سهم تولید برق در نیروگاه های مختلف

 
 

مصرف انرژی اضافی در فصل تابستان بالغ بر ۱۴,۴۰۰گیگاوات ساعت می شود. حال اگر فرض را بر این بگیریم که ۶٠% از این افزایش که معادل ۸,۶۴۰گیگاوات ساعت، مربوط به خنک کردن اماکن باشد و بنا به احتساب ۷٣ درصد اتلاف در تولید و توزیع برق (بدون در نظرداشت سهم اتلاف در سوخت)، میزان انرژی لازم برای تولید برق بالغ بر ۳۲۰۰۰ گیگاوات ساعت باشد و نیز همچنان اگر فرض کنیم که در یک برنامه ١٠ ساله بتوان نیمی از سرمای تولید شده بدون برق شبکه برای تولید سرما ندارند را به اجرا در آورد، در آن صورت، سالی ۱۶,۰۰۰گیگاوات ساعت از اتلاف انرژی کاسته خواهد شد (معادل تولید برق دو راکتور اتمی) یا بار برق شبکه به میزان ۴,۳۲۰گیگاوات ساعت کاسته خواهد شود.
ساختار کنونی تولید و مصرف انرژی قابلیت جذب منابع انرژی با اکسرژی پائین ( یعنی با مرغوبیت پایین) را ندارد و این منابع به هدر می روند. برای مثال پالایشگاه ها در فرایند تولید معمولا تولید کننده اکسرژی پایین (انرژی با مرقوبیت پایین) هستند که امروزه قابل جذب در ساختار انرژی ایران نیست و به هدر می رود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- انقلاب اسلامی در هجرت، "رژیم در گرداب بحران: گازسوزی های ایران، ۷۵ برابر عربستان سعودی است." شماره ۷۵۴، از ۲۸ تیر ماه تا ۱۰ مرداد ۱۳۸۹. به نقل از سخنرانی مدیر کل نظارت و بازرسی امور نفت سازمان بازرسی کل کشور در پنجمین کنگره ملی انرژی و اقتصاد در تاریخ ۳۱ خرداد ماه ۱۳۸۹: "ضرورت تدوین الگوی بهینه بهره برداری از منابع گاز کشور" (خبرگزاری مهر، ۲۱ تیر ماه ۱۳۸۹).
۲- گزینش سال ۸۶ از اینجهت است که هم نقشه انرژی و هم آمار مربوط به این سال را در موقع نگارش در دسترس بوده است. در نقشه انرژی تمامی واحدها به بشکه نفت تبدیل شده است. این نقشه برای می توان میزان سوخت و تولید نیروگاهها را برآورد کرد.
۳- بحران کمبود برق حاصل فرسودگی شبکه و وسایل پر مصرف است، گفتگو با سعید مهذب ترابی، مدیر عامل سازمان بهره وری انرژی ایران، اطلاعات بین المللی، شماره ۳۷۸۵، چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۹، ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۰.
۴- در نقشه انرژی صادره از وزارت نیرو سهم اتلاف در شبکه برق و مصرف در نیروگاهها را در یکجا منظور کرده است. با تکیه بر آمار داده شده از توانیرو می توان ایندو را از هم تفکیک کرد
۵- بحران کمبود برق حاصل فرسودگی شبکه و وسایل پر مصرف است، گفتگو با سعید مهذب ترابی، مدیر عامل سازمان بهره وری انرژی ایران، اطلاعات بین المللی، شماره ۳۷۸۵، چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۹، ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۰.

دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۹، یکم نوامبر ۲۰۱۰

بخش سوم: توان بالای ایران برای تولید انرژی های پاک

جمشید اسدی، مجید محقق، مهران مصطفوی، کورش زعیم

در پی نامه ای سرگشاده به نام "سرنوشت اتمی ایران را از دست حاکمان مستبد جمهوری اسلامی رها کنید!"، سه نفر از نویسندگان آن نامه به همراه نویسنده ای جدید، مقاله تهیه کردند (سوخت اتمی برای ایران ضروری نیست!) که تا کنون دو بخش از آن در همین ستون، چاپ شده است. این بار نوبت بخش سوم و آخر آن مقاله به نام " توان بالای ایران برای تولید انرژی های پاک" است که بدین وسیله تقدیم می شود.

توان بالای ایران برای تولید انرژی های پاک. نگرانی های زیست محیطی و ضرورت پرهیختن از گازهای سمی کربنی، بسیاری از کشورها را بیش از پیش متوجه انرژی های نوشونده (تجدید پذیر) و به ویژه باد و خورشید کرده است. سرچشمه های سوخت پاک، چون آب و باد و خورشید، در ایران سرشارند و بهره برداری از آن ها بخش بزرگی از نیاز های سوختی کشور را برآورده می سازد.
مثالی بزنیم. بر اساس آمار سال
۱۳۸۶، ۱۵۵,۲۹۹حلقه چاه در ایران با تلمبه و نیروی برق کار می کنند. در سال ۱۳۸۷، برای استخراج آب از این چاه ها معادل ۲۰,۲۰۰گیگاوات ساعت برق مصرف شد، یعنی برای هر چاه ۳۹ کیلووات. البته این یک میانگین است و طبیعی است که برای استخراج آب از ژرفای چاه های مناطق خشک برق بیشتری به کار می رود. حالا اگر حتی دست کم ۱۰ درصد از برق مورد استفاده این چاه ها با گونه های دیگری از سوخت، مثلا نیروی باد یا خورشید، تامین شود می توان معادل ۲,۰۲۰ گیگاوات ساعت از بار شبکه برق کاست. بدین ترتیب با در نظر داشت اتلاف ۷۳ درصدی در تولید و توزیع برق حدود ۷,۵۰۰گیگاوات ساعت، یعنی بیش از۵ میلیون بشکه نفت از میزان سوخت لازم کاسته خواهد شد. تازه با افزودن بر کارایی تلمبه ها بیش از این ها می توان در مصرف سوخت نفت صرفه جویی کرد.
توانایی های ایران را برای انرژی های نوشونده (تجدید پذیر)، به ویژه باد و خورشید و زمین گرمایش بسنجیم.
ایران در مسیر چهار جریان مهم هوایی قرار دارد و میانگین سرعت باد در آن در حدود
۶ متر در ثانیه است. از همین رو توانش طبیعی کشور برای تولید انرژی بادی بسیار بالاست. با وجود این، از آن استفاده بهینه نمی شود. تا آن جا که بر پایه گزارش انجمن انرژی بادی جهانی، جایگاه ایران در تولید انرژی باد سی و پنجم در میان سی و شش کشور تولید کننده انرژی بادی است . کل قدرت ۱۳۰ نیروگاه بادی که توسط جمهوری اسلامی نصب شده اند، معادل ۱۶۰ میلیون کیلووات ساعت در سال است.
ایران در زمینه انرژی خورشیدی هم از توانش بالایی برخوردار است: بیش از
۲۸۰ روز آفتابی در سال – ۸۰ درصد زمان درسال و بر این اساس تابش خورشید بین ۱,۸۰۰تا ۲,۲۰۰کیلووات ساعت بر هر متر مربع خاک کشور تخمین زده می شود. این بروشنی بالاتر از میانگین جهانی است .
ایران برای استفاده از منابع سوخت پاک از توانش بالایی برخوردار است، اما شوربختانه ناشی از ندانم کاری و تنش افروزی در این زمینه حتی از کشورهای کوچک منطقه هم عقب افتاده است. گفتنی است که امارات متحده عربی، هم اکنون میزبان و جایگاه آژانس انرژی های نوشونده (
IRENA) در ابوظبی و مصدر است و نیز در پی آن است که شهری بسازد که در آن هیچ سوخت آلاینده کربنی به کار نرود.
این درست که هزینه یکی از بازدارنده های رشد و توسعه انرژی های نوشونده است. اما تشویق و کمک به بخش خصوصی از سوی دولت در بسیاری از کشورهای جهان این مشکل را به نسبت زیادی حل کرده است. به هر حال با توجه به هزینه قابل ملاحظه راه اندازی و نیز شتاب پیشرفت های فنآوری، رشد انرژی های نوشونده در ایران، بدون مشارکت سرمایه گذاری مالی و تکنولوژیک ایرانی و خارجی مشکل به نظر می رسد. این ها همه در حالی است که فضای کسب و کار در کشور ما، به ویژه ناشی از تنش افروزی های پیاپی جمهوری اسلامی درباره پرونده اتمی، روز به روز تیره تر و ریسک کار بیشتر می شود.

سرمایه گذاری ثابت برای تولید یک کیلووات قدرت نامی برق


 

فایده سرمایه گذاری نه تنها در تأمین هزینه بلکه در دستیابی به فنآوری نیز هست. مثلا در زمینه باد، در پی تحریم ها، جمهوری اسلامی مجبور شد خود آسیاب انرژی بادی تولید کند. اما در شرایط امروز، صنعت داخلی هنوز هم قادر به تولید آسیاب یک مگاواتی نیست و این در حالی است که در جهان این آسیاب، کم کم از رده تولید خارج می شود و جای خود را به آسیاب های پرتوان تر می دهد .

هزینه برای ایران. هزینه دستیابی به امکان غنی سازی اورانیوم برای ملت ایران فوق العاده گران بوده است. در حالیکه غنی سازی داخلی برای کمتر از ده نیروگاه هزار مگاواتی صرفه اقتصادی ندارد، ما برای یک نیروگاه هزینه ده پرداخته ایم و اصرار بر غنی سازی در ایران، عامل صدور چهار قطعنامه تحریم های شدید اقتصادی از سوی شورای امنیت و تحریم های جداگانه برخی از کشورهای تاثیرگذار در اقتصاد جهانی شده است؛ که در نتیجه اقتصاد ما را، به ویژه در طی پنج سال دولتهای نهم و دهم، نه تنها فلج کرده که به نابودی زیرساختهای موجودیت اقتصادی ایران انجامیده است. در حالیکه با درآمد کلان نفت می توانستیم در این مدت اقتصادمان را تا رده دوازده اقتصاد بزرگ جهان بالا ببریم، آن را به سطح فقیرترین ها پایین برده ایم.
بر پایه دلایل بالا و بسیاری مستندات و محاسبات کارشناسی که برای خودداری از طولانی شدن این نوشتار از ذکر آنها می گذریم، و با تاکید بر این باور که دانش و تکنولوژی هسته ای مانند هرگونه دانش و تکنولوژی مطرح در جهان آکادمیک برای ایران ضروری است و آموزش و تجربه آن حق هر ملت است، اعلام می کنیم که غنی سازی اورانیوم برای کشور ما ضروری نیست، نیروگاه های هسته ای که تا چهل سال پیش به عنوان انرژی پاک از آن یاد می شد، اکنون ناپاک ترین انرژی هاست و ورود به عرصه سلاحهای هسته ای هم به مصلحت امنیت ملت ما و همسایگی ما نیست.
چرا کشوری مثل ایران با میدان های بزرگ نفت و گاز و نیز توانش بالای سوخت های نوشونده پاک، به دنبال سوخت هسته ای باشد، آن هم در شرایطی که به دلیل تنش افروزی و تحریم، هزینه آن برای کشور چند برابر بهای آن در بازار جهانی است؟

http://news.gooya.eu/columnists/archives/113110.php