بررسی سه تحول بزرگ در سپاه پیش از انتخابات۸۸‬

 یک سال پیش از انتخابات سال 88 ، در سپاه پاسداران سه تحول بزرگ و قابل توجه روی داد که در گزارش پیش رو به چگونگی و چرایی این تغییر و تحولات و به بررسی تحرکات سپاه ، بویژه از سال 84 به بعد خواهیم پرداخت.  

   1.اجرایی شدن فاز اول ادغام نیروی مقاومت بسیج در نیروی زمینی با ایجاد سپاه های استانی و بسترسازی برای تحقق فاز دوم یعنی ایجاد نیرویی به نام " نیروی مقاومت زمینی سپاه "

  2.به وجود آمدن سازمانی به نام سازمان حفاظت و امنیت در سپاه

  3.ارتقاء اداره اطلاعات سپاه به سازمان اطلاعات

  نقطه آغازین مهمترین تحولات ساختاری سپاه پاسدارن را باید از زمان راه اندازی مرکز تحقیقات راهبردی سپاه ارزیابی نمود.دراواخر مهر ماه سال 84 ، محمد علی جعفری طی حکمی از سوی رهبری ماموریت یافت تا مرکز راهبردی سپاه را راه اندازی نماید .مهمترین وظیفه مرکز راهبردی سپاه از زمان راه اندازی بررسی ظرفیت های نیروی مقاومت بسیج به عنوان ستون فقرات سپاه پاسدارن و همچنین بررسی چگونگی تقویت یگان رزم سپاه و همچنین تقویت بنیه اطلاعاتی و امنیتی سپاه بود. در حقیقت این مرکز از لحاظ تشکیلاتی زیر نظر سپاه پاسداران اداره می شد و از لحاظ سازمانی مطابق سلسله مراتب فرماندهی ، مقام بالاتر آن سردار سید یحیی رحیم صفوی بود.اما از آنجایی که این حکم از سوی رهبری به عزیز جعفری داده شده بود وی و زیرمجموعه اش هر نیرویی را یکطرفه بدون موافقت و اعلام نیاز در خدمت مرکز راهبردی در می آورند و هم سطح با حوزه فرماندهی حق داشت تمامی ظرفیت ها،آسیب ها و فرصت ها را بدون هیچ محدودیتی در تمامی زیر مجموعه های سپاه  بررسی نماید.

  در مهر ماه سال 84 که مصادف با ماه رمضان بود ، رهبری در جمع فرماندهان سپاه که غالبا از نیروی زمینی و مقاومت دعوت شده بودند رسما دستور تقویت یگان رزم بسیج را صادر نمود او در قسمتی از صحبت های خود  از بسیج به عنوان بدنه  سپاه نام برد  و خواستار ارتباط قوي تر بسيج با بدنه رزم سپاه شد.چند روز پس از آن سخنرانی حکم عزیز جعفری ابلاغ شد.  و مهمترین وظیفه مرکز راهبردی، بررسی پتانسیل و ظرفیت های نیروی مقاومت و چگونگی تقویت یگان رزم بسیج عنوان شد.

  به گفته بسیاری از فرماندهان سپاه، سردار سید یحیی رحیم صفوی مخالف تقویت یگان رزم نیروی مقاومت بود و بارها نیز بر این موضوع تاکید نموده بود. اما گویا رهبری با پشتوانه تفکری در سایه، بر ارتباط قوي تر بسيج با بدنه رزم سپاه اصرار نمود تا نهایتا حکم وی مبنی بر راه اندازی مرکز راهبردی سپاه باعث بروز اختلافاتی در سطوح بالایی سپاه گردید و موجب شد سید یحیی رحیم صفوی چند بار درخواست کناره گیری از فرماندهی سپاه  نماید.

  سردار جعفری فرماندهی تیپ 31 عاشورا، جانشین فرماندهی نیروی زمینی سپاه، معاونت عملیات ستاد مشترک سپاه و فرماندهی قرارگاه های «نجف» و « قدس» سپاه ،13 سال سابقه فرماندهی نیروی زمینی و حدود 5 سال سابقه فرماندهی قرارگاه ثارالله را با حفظ سمت در کارنامه داشت و از فرماندهان تندرو و آشنا به یگان رزم سپاه بود، لذا بهترین گزینه برای تغییر آرایش سپاه و آماده شدن برای مقابله در عرصه شهری  محسوب می شد. به گفته خود هدف اساسی از این تغییرات مقابله با آنچه تهدیدات نرم می دانستند بود و همچنین ايجاد انسجام ، يکپارچگي و هم افزايي تشکيلاتي سپاه در استان‌ها، تمرکز زدايي و «توسعه اختيارات نيروهاي سپاه استان‌ها » (به نوعی ایجاد یک فرمانداری نظامی در هر  شهر با توسعه اختیارات)، تقويت رده‌هاي نيروي مقاومت در سراسر کشور و ارتباط قوي‌تر بسيج با بدنه رزم سپاه بوده است.

  به وجود آوردن بسترهای مناسب و ایجاد ظرفیت در نیروی مقاومت جهت اجرای فاز اول تغییرات از همان سال طرح هایی چون طرح تشکیل شبکه اشراف و شبکه عیون در قالب دستورالعمل هایی ویژه معاونت های اطللاعات نواحی مقاومت مبنی بر گسترش شبکه عناصر رسمی و غیر رسمی و تقویت و رزمایش های گشت های اطلاعاتی با ایجاد فرکانس های با برد بلند تحت هدایت مستقیم قرارگاه ثارالله، از خروجی های این مرکز بود. بعدها طرح عملیاتی شهید همت ویژه مقابله با اغتشاشات  و ایجاد قرارگاه های دفاعی در آذر سال 85 ابلاغ گردید که معاونت عملیات هر ناحیه موظف بود مطابق آمایش سرزمینی خود یک قرارگاه دفاعی ایجاد نماید و نمایندگانی از معاونت عملیات قرارگاه ثارالله جهت توجیه طرح و ایجاد کارگاه های آموزشی و چندین رزمایش  به نواحی سرکشی می کردند و در صورت لزوم به صورت موقت در آنجا مستقر می شدند.

  بعدها طرحی به نام طرح « توسعه یک به سه یا همان طرح نظیر به نظیر» به گردان های عاشورا و الزهرا ابلاغ گردید.که از هر لشگر مرتبط با آن استان به طور مثال لشگر های 10 و 27 در تهران افرادی را به نواحی مقاومت می فرستاد تا به صورت غیر مستقیم هدایت یگان رزم بسیج به صورت غیر مستقیم را برعهده بگیرند و آموزش های ویژه نیروی زمینی را در پادگان های آن لشگر مضاف بر آموزش مرتبط با جنگ و دفاع شهری  به آنها آموزش دهند و قرارگاه های حضرت رسول و سید الشهدا(قرارگاه های مشترک عملیاتی نمسا و نیروی زمینی) چندین بار مدیریت این رزمایش را بر عهده داشتند.

  طرح تشکیل گردان های امام حسین(ع) و گروهان های رزمی کربلا در نیروی مقاومت جهت مقابله با تهدیدات شهری از دیگر خروجی های این مرکز بود به طوری که هر ناحیه مقاومت موظف بود به تعداد حوزه های مقاومت زیرمجموعه اش جدای از گردان های عاشورا و الزهرا، اقدام به شناسایی نیروهایی مستعد و زبده ویژه یگان رزم و معرفی آنها به صورت مستقیم به لشگر مربوطه در نیروی زمینی نماید.اگر چه جهت توجیه برداشت از حساب ذخیره ارزی جهت تجهیز این گردان ها عنوان نمودند هدف از تشکیل این گردان ها ارتقاي سطح توان و آمادگي رزم نيروي زميني و بسيج جهت مقابله با تهدیدات خارجی و پیاده سازی شگرد نبرد نامتقارن ویژه نیروهای بسیج با کمک معاونت آموزش نیروی زمینی می باشد اما بعدها دیدیم که سردار عراقی فرمانده وقت سپاه محمد رسول الله تهران در پی تهدیدی عنوان نمود گردان های امام حسین را در مباحث امنیتی در عرصه شهری برای مقابله با معترضین به کارگیری می کنیم (+ ).

  به هر روی قدم به قدم مرکز راهبردی سپاه با محوریت سردار جعفری بسترها و ظرفیت های لازم را فراهم نمودند تا اینکه در  مهر سال 86 رهبری اعلام نمود که با درخواست کناره گیری سردار سید یحیی رحیم صفوی موافقت می نماید و طی حکمی با اعطای درجه سرلشگری به محمد علی جعفری وی را به فرماندهی سپاه منصوب نمود.

  عزیز جعفری در اولین قدم سردار سید محمد حجازی را از سمت فرماندهی بسیج برداشت و خود راسا فرماندهی بسیج را با حفظ سمت بر عهده گرفت و سردار حجازی را به عنوان جانشین خود در سپاه منصوب نمود و بعدها وی را به سمت رئیس ستاد مشترک سپاه گمارد.جعفری هدف از این کار را نظارت مستقیم خودش بر تغییراتی عنوان نمود که در روز معارفه اش به عنوان فرماندهی سپاه بدان اشاره نموده بود. سردار جعفری در گام اول با ابلاغ  دستورالعملی دستور داد که از لحاظ ستادی ،معاونت های ستادی نیروی مقاومت مانند فرهنگی،بازرسی،تربیت بدنی،امداد و بهداشت و نیروی انسانی و این قبیل معاونت ها به لشگرهای آن استان بپیوندد و زیر نظر آنها شروع به فعالیت نمایند.و در گام بعد گردان های عاشورا،گروهان های رزمی کربلا و گردان های امام حسین را تحت هدایت مستقیم آن لشگرها در آورد و بعدها معاونت هایی چون امر به معروف و نهی از منکر(اجرائی)،عملیات و اطلاعات نیز پس از تشکیل سپاه های استانی تحت نظر مستقیم سپاه آن استان و قرارگاه عملیاتی مرتبط با آن قرارگرفتند.در واقع سپاه یک سال قبل از کودتای انتخاباتی خود را برای مقابله با اعتراضات و پس لرزه های پس از آن آماده نمود.

  2.به وجود آمدن سازمانی به نام سازمان حفاظت و امنیت در سپاه

  با ایجاد این تغییر و تحولات از آنجایی که پیش از اجرای فاز اول ادغام نیروی مقاومت در نیروی زمینی ،سه یگان سپاه حفاظت انصار المهدی(ویژه حفاظت از مجلس،نهاد ریاست جمهوری،کابینه،مجمع تشخیص،قوه قضائیه و ...)، سپاه حفاظت ولی امر(ویژه حفاظت از بیت رهبری و رهبر)،سپاه حفاظت هواپیمایی(ویژه امنیت زمینی و پرواز در فرودگاه های کشور) مستقیم زیر نظر نیروی مقاومت کار می کردند و از لحاظ سازمانی تمامی معاونت های زیرمجموعه آنها زیر نظر معاونت های مرتبط در نیروی مقاومت بودند لذا پیش از این ادغام سردار نجات که فرماندهی سپاه حفاظت ولی امر را بر عهده داشت ماموریت یافت تا سازمانی در سپاه به وجود آورد به نام سازمان حفاظت و امنیت که این سه یگان زیر نظر آن سازمان مشغول به فعالیت شوند. البته از مدت ها قبل نیز محفلی در سپاه به دنبال تسخیر این سه یگان به عنوان مهمترین و کلیدی ترین یگان های سپاه بودند که سرانجام با به وجود آوردن سازمانی جدا از نیروهای پنج گانه زیر نظر ستاد مشترک سپاه،قدرت و نفوذ این سه یگان را در دست بگیرند لذا در گام بعد سردار احمد حق طلب که سالها فرماندهی سپاه انصارالمهدی را بر عهده داشت وبعدها به عنوان فرمانده سپاه حفاظت هواپیمایی منسوب شد از آنجا به عنوان جانشین سردار نجات در فرماندهی این سازمان منصوب گردید و پس از آن غلامحسین رمضانی به سمت فرماندهی این سازمان منصوب گردید. این انتصاب در حالی بود که که او پیش از این نیز سمت های امنیتی از این دست از قبیل ریاست سازمان حفاظت اطلاعات ناجا، معاونت اطلاعات ناجا، ریاست سازمان حفاظت اطلاعات سپاه و معاونت اطلاعات سپاه در دوره های مختلف را برعهده داشت. در این گام نیز دیدیم که صحبت های عزیز جعفری که در معارفه اش خبر  از تقویت یگان رزم سپاه و همچنین تقویت بنیه اطلاعاتی و امنیتی سپاه داده بود نیز با به وجود آوردن یک سازمان تخصصی ویژه مسائل امنیتی حدود 8 ماه قبل از کودتای انتخاباتی محقق گردید.

3.تحول ساختاری در سپاه؛ ارتقاء اداره اطلاعات به سازمان اطلاعات

  از میان این 3 تحول، ادغام نیروی مقاومت بسیج در نیروی زمینی با هدف تقویت یگان رزم بسیج وارتباط قوي تر بسيج به عنوان ستون فقرات سپاه  با بدنه رزم آن و به کارگیری در عرصه مقابله با تهدیدات شهری انجام شد  و ایجاد سازمان حفاظت و امنیت سپاه جهت ايجاد انسجام ،يکپارچگي و هم افزايي تشکيلاتي یگان های درگیر مسائل امنیتی سپاه و همچنین توسعه حدود اختیارات آنها با به وجود آمدن یک سازمان که به دلایل و چگونگی  آن نیز اشاره شد بود.

  در راستای تقویت بنیه اطلاعاتی سپاه که عزیز جعفری در روز معارفه خود بدان اشاره نموده و از ایجاد سازمان های تازه نفس برای مقابله با جنگ نرم سخن به میان آورده بود اداره اطلاعات سپاه را به سازمان اطلاعات ارتقا دادند.در بررسی این گام از تغییرات صورت گرفته، ابتدا به بسترهایی که برای به وجود آوردن این تغییر فراهم آوردند نگاهی خواهیم داشت و سپس به هدف و نحوه اجرا می پردازیم.

  در واقع تیم عزیز جعفری به همراه زیرمجموعه خود موفق شد آنچه که پیش از آن آیت الله خمینی هم موافق اجرای آن نبود را اجرا نماید . با توجه به سابقۀ موضوع در دهۀ اول انقلاب و مخالفت صورت گرفته نسبت به آن از سوی ایشان، و برداشت غالبی که از غیرپاسخگو بودن اینگونه سازمان ها وجود دارد و این که حتی آیت الله خمینی تشکیل این چنین نهادی  را فراقانونی می‌دانستند ،نکته قابل توجه و مهمی است که سپاه پاسداران تا چه حد از مسیر اصلی انقلاب فاصله گرفته است که در اینجا به دلیل جلوگیری از اطاله کلام  به این موضوع که امروز اظهر من الشمس است نمی پردازیم و شرح چگونگی این مخالفت از سوی ایشان با تشکیل اینچنین سازمانی را می توانید در( مصاحبۀ سعید حجاریان با خبرنامه‌ی داخلی جبهۀ مشارکت، شهریور هشتادو چهار) مورد بررسی و مطالعه قرار دهید. البته این موضوع که سپاه همیشه به دنبال این بود که مجموعه ای را پدید آورد که خود  کت مقام ذی صلاح اطلاعاتی را به تن کند مربوط به تحولات فرماندهی یا تغییرات مرتبط با امروز نیست که آقای هاشمی در بخش هایی از خاطرات خود از جمله خاطرات (۲۹ مهر ۶۰، ۲ اردیبهشت ۶۱، ۲۰ مهر ۶۱) به صورت مستقیم به این موضوع اشاره مینماید که " علیرغم مخالفت سپاه ،طرح وزارت اطلاعات با اکثریت بیش از دو سوم در شور تصویب شد"،لذا تلاش برای یکه تازی در عرصه اطلاعاتی کشور مدت هاست که در سر برخی فرماندهان سپاه قرار دارد و می بینیم که چگونه سنگر به سنگر وزارت را تسخیر کردند و پس از آمدن مصلحی ،بیش از 5 معاون کلیدی وزارت که  معاونینش مدت ها در آن پست ها بودند کنار گذاشته می شوند  و شخصی چون تائب که در دوره فلاحیان با توجه به حجم تندروی هایی که در آن زمان بوده است و به دلیل تندروی از وزارت کنارگذاشته می شود ،امروز در کسوت رئیس سازمان اطلاعات سپاه قرار می گیرد و با ایجاد یک سازمان فراقانونی قصد به دست گرفتن کامل نبض اطلاعاتی کشور را دنبال می کنند.

  از اواخر سال 84 یکی از خروجی های مرکز راهبردی سپاه که در قالب چندین طرح به ستاد مشترک سپاه فرستاده شد و از آنجا به صورت دستورالعمل به یگان های تابعه فرستاده شد ایجاد مدیریت هایی مشابه با ساختار اداره اطلاعات ستاد مشترک بود.به این صورت که پیش از آن اگر در معاونت های اطلاعات مناطق یا نواحی یا یگان ها (البته در نمسا) تنها به جمع آوری خبر، تحلیل و بررسی و ارسال و در صورت لزوم اقدام بنا به دستور، مشغول به فعالیت بودند ملزم شدند تا مدیریت های زیر مجموعه خود را مطابق کدبندی هایی که در اداره اطلاعات ستادمشترک سپاه قرار داشت تشکیل دهند و هر مدیریت مستقیم با مدیریت مرتبط با خود در رده بالاتر در تماس باشد.به این صورت که به طور مثال اگر تا سال 84 مدیریت 1400(سیاسی-فرهنگی) به همراه زیرمجموعه هایش چون احزاب،گروهک ها،موسسات،ان جی او ها،و غیره یا 300(تاکتیکی) تنها در قرارگاه ثارالله ،نمسا و ستاد مشترک فعال بود، مناطق، نواحی و یگان های زیر مجموعه نمسا موظف به تشکیل این مدیریت ها به همراه زیرمجموعه هایشان شدند که حدود 12 مدیریت است که هر مدیریت نیز چندین زیرمجموعه دارد.

لذا می بینیم با ایجاد بسترهایی ابتدا حوزه فعالیت های خود را تا پائین ترین سطوح حتی در نواحی گسترش می دهند تا تمرکز زدایی را به منظور تقویت رده های معاونت اطلاعات نیروی مقاومت در سراسر کشور به اجرا در آورند تا ظرفیتی ایجاد گردد که در آن راستا  1.با ابلاغ دستورالعمل تشکیل شبکه اشراف و شبکه عیون که طرح هایی چون  تکمیل دفترچه ای بسیار با اهمیت از حیث اطلاعاتی به نام کوی و برزن را با آنها دنبال می نمودند با هدایت و مدیریت نیروهای رسمیشان در پائین ترین سطوح نیز صورت بگیرد 2.آسیبی که به واسطۀ تمرکز برنامه ها در نمسا و نهایتا مناطق بود و موجب ریزش و رویش نیروهای غیر رسمیشان در بسیج می شد و تبعاتی که این ریزش و رویش برایشان در پی داشت به واسطه همان نظارت مستقیم با آموزش های اولیه اطلاعاتی و  ارائه برنامه هایی چون تشکیل شناسنامه های موضوعی و انفرادی مطابق تعریف خاص خود  تبدیل به یک فرصت گردد.

  در گام بعد که مدیریت ها شکل گرفت خروجی دیگر مرکز راهبردی ارائه برنامه سال به رده ها به صورت جدول زمان بندی شده بود به صورتی که حتی پائین ترین رده ها که حوزه های مقاومت بودند موظف به اجرای برنامه سال به صورت فصلی بودند ،نظارت ستادی و سرکشی از آن برنامه ها هم مطابق برنامه مرتبط با هر مدیریت بر عهده نماینده رسمی آن مدیریت تازه تاسیس بود.به این صورت پیش از ارتقاء اداره اطلاعات به سازمان ابتدا بسترهای آن را البته با هزینه ها و مبالغ بسیار بالا فراهم آوردند به صورتی که جهت پر نمودن هر شناسنامه موضوعی یا انفرادی بنا به نیاز یا مطابق برنامه سال حداقل 100 هزار تومان به هر نفر پرداخت می نمودند و هر رده حداقل ماهانه بیش از ده شناسنامه موضوعی داشت. حال این را مطابق آمایش سرزمینی حوزه ها در سطح کشور به صورت ماهانه ، صرف نظر از آموزش نیروها و هزینه ای که در راستای آن آموزش ها باید صرف شود حساب نمایید.

از طرفی سازمان جدیدالتاسیس حفاظت و امنیت سپاه نیز که از تجمیع سه یگان (سپاه انصارالمهدی،ولی امر و حفاظت هواپیمایی )به وجود آمده بودند نیازمند یک اداره اطلاعات قوی و گسترده بود زیرا حساسیت این نهادها و اخبار و اطلاعات ورودی به آن به واسطه حساسیت ماموریتی آن یگان ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا اضافه شدن این اداره نیز به اداره اطلاعات سپاه و ایجاد مدیریت های مشابه تا پائین ترین سطوح که پیشتر توضیح داده شد ظرفیت و بستر ایجاد سازمان اطلاعات سپاه را فراهم آورد .حال اداره اطلاعات سپاه با ایجاد یک سازمان عریض و طویل و فراقانونی و از همه مهمتر با ریاست فردی که در سابقه اطلاعاتیش به واسطه تندرو بودن کنارگذاشته می شود تشکیل شده است .

   در زمان معارفه تائب از سوی عزیز جعفری  عنوان می شود به واسطه آشنايي ایشان با انواع جنگ نرم و فعاليت اطلاعاتي همراه با تعاريف مدرن دنيا،امید است ماموريت هاي متناسب با اين مساله(جنگ نرم) را براي اين سازمان تعريف نمایند.در این جمله صرف نظر از آنچه پیشتر گفته شد می توان فلسفه وجودی و چرایی این گسترش حدود اختیارات را مشاهده نمود .

با بستری که از سال 84 و از زمان مدیریت خود عزیز جعفری بر مرکز راهبردی برای ایجاد چنین تغییراتی فراهم شد و امروز افرادی اینچنین در راس آن قرار می گیرند نشان از این دارد  که بخشی از فرماندهان سپاه با پشتوانه تفکری در سایه از مدت ها قبل از انتخابات با برنامه ریزی دقیق گام به گام شرایطی را فراهم نمودند که در صورت بروز هرگونه اعتراضی به صورتی اشرافیت داشته باشند و به نوعی تمام سیستم های اطلاعاتی را تحت تسلط خود داشته باشند که بتوانند در لحظه با آن برخورد نمایند .لذا می بینیم سپاه از مدتها قبل خود را برای اجرای یک کودتا در حوزه حمله و دفاع (تقویت یگان رزم و تقویت بنیه اطلاعاتی - امنیتی ) آماده نموده بود.

البته حضور گسترده مردم در صحنه اعتراضی و عکس العمل نیروهای اطلاعاتی پس از هر جریان نشان از این داشت که این تغییرات نیز مثمر ثمر واقع نشدند زیرا هنر هر دستگاه اطلاعاتی آن است که از وقوع یک واقعه پیشگیری نماید و قبل از وقوع آن بتواند آن را رهگیری و خنثی نماید نه آنکه با آن همه نیرویی که ادعای سازماندهیشان را دارند و این همه هزینه ای که در این راستا نمودند پس از هر جریان تنها فعالیت اطلاعاتیشان در حوزه عملیاتی و دستگیری و بازجویی آنهم تحت سخت ترین شکنجه ها و نهایتا با اعترافات ساختگی خلاصه گردد.