سند سیاسی

 

کنگره دوم جبهه ملی ایران – اروپا

 

لایدن- هلند

 

اول ودوم اسفند ۱۳۸۸

(20 و21  فوریه 2010 )

 

 

 

۱ -  ارزیابی جنبش سبز

 (براساس ضابطه هدفهای آن: آزادی ، استیفای حقوق مدنی، جدایی دین ازحکومت)

 

جامعه مدنی ایران ، که اززمان اعتراضات دانشجویی دردوره حکومت خاتمی وجود خود را درجامعه محسوس گردانید ، با پیشروی تدریجی اما مداوم ، اکنون به نقطه ای رسیده که دستگاه خودکامه جمهوری اسلامی را، گرچه با دادن هزینه های سنگین، به طورموثر به چالش می طلبد .

از سویی اعلام غیرمنتظره نتیجه انتخابات ٢٢ خرداد ۸۸ و تقلب بزرگ، کودتا و برخورد خشن به اعتراضات مردم بحران و شکاف عمده ای در ساختار سیاسی قدرت حاکمیت بوجود آورده که میتواند کل نظام سیاسی کشور را در معرض چالش های بزرگ قرار دهد، و از دیگرسو انتخابات ریاست جمهوری خرداد گذشته، فرصتی بود تا جامعه مدنی به طرق مختلف مانند شرکت وسیع در انتخابات برای حذف احمدی نژاد ازصحنه قدرت وسپس اعتراضات مسالمت آمیزتوده ای بعدازکودتای ولایی – سپاهی، ضرب شستی به رژیم متحجروخودکامه نشان دهد که به هیچ وجه انتظارش را نمی کشید. اثرات این چالشگری تاریخی همچنان ادامه دارد و با گذشت زمان حدت وشدت آن افزون می گردد . 

نهضت اعتراضی نوین که به طور کاملا خودجوش درپی کودتای سپاه ورهبرشکل گرفت، به جنبش سبزمعروف شد . این جنبش، اما عملا جنبشی رنگین است، زیرا درآن غیرازنیروهای ملی- مذهبی، نیروهای ملی و سکولارازطیفهای مختلف نیزحضوری محسوس دارند، گرچه هنوزصدایشان درجنبش هنوزبه قدرکافی رسا نیست. به هرحال، می توان گفت که خواست جدایی دین ازحکومت اکنون به صورت خواستی محوری برای تقریبا همه نیروهای اپوزیسیون وحتی بخشهایی ازشخصیتها ومراجع مذهبی درداخل وخارج حکومت درآمده است .

قابل ذکر است که تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری وکودتای ولایی-سپاهی، اپوزسیون دچار پراکندگی وتفرقه شدید وحاکمیت از اعتماد واقتدارسیاسی بالابرخوردار بود. انتخابات واعتراضات مردمی متعاقب آن این تناسب را به هم زد. اپوزیسیون اکنون توانسته است تاحد قابل ملاحظه ای همصدا گردد واعتماد بالا تری بدست آورد. ما با یک روند فرسایشی تضعیف قدرت حاکمیت ازطرفی و انسجام وقدرت گیری تدریجی نیروهای مخالف ازطرف دیگرروبرو هستیم.

رویدادهای مربوط به انتخابات ریاست جمهوری درعمر سی ساله جمهوری اسلامی پدیده ای منحصربه فردبوده وفرصت وزمینه تحولی بزرگ درجهت نهادینه کردن دموکراسی وحکومت سکولاردرجامعه ایران را به وجود آورده است . 

 

این جنبش، علی رغم مخاطرات بزرگی که باآن روبروبوده ، تاکنون پیشروی نسبتا سالمی داشته است وبیهوده نیست که تقریبا همه نیروهای عمده اپوزیسیون برآن وبرروند آن صحه گذاشته اند . جنبش،  گرچه اسما تحت رهبری آقایان موسوی وکروبی ، کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری خرداد گذشته است ، لکن می توان گفت که این فکرکه جنبش را مردم  خودرهبری می کنند ، به قدرکافی جاافتاده است ، به طوری که حتی درصورت خروج یامحو فیزیکی ویا معنوی رهبران جنبش دیگربه نظرنمی رسد که نهضت ازحرکت بازایستد . حتی بسیارمحتمل است که مثلا اقدام دولت علیه رهبران جنبش به چالشگری بیشترونیرومندترعلیه رژیم منتهی گردد .

رهبران اصلاح طلب جنبش همگی ازارکان رژیم جمهوری اسلامی بوده اند، اما خود قایل به رهبری جنبش نیستند وبلکه قایل به مدیریت آن هستند . البته ، به عملکرد گذشته این رهبران ایرادات جدی وارد است . لکن، باید توجه داشت که جامعه مدنی درمسیرسیروتحول خود به طرزگریزناپذیری اجزاوعناصروحتی بخشهایی ازحاکمیت را نیزتحت تاثیرقرارمی دهد.

به هرحال، یک چیزمسلم است وآن اینکه جامعه مدنی ایران همچنان به پیشروی خود درهمه زمینه ها ادامه می دهد وبرگشت به اوضاع واحوال سابق، ویا حتی اوضاعی شبیه آن، بسیارغیرمحتمل به نظرمی رسد. ولی باید توجه داشت که فروپاشی سریع قدرت حاکم نیز میتواند پیامدهای ناگواری  داشته باشد. شاید بهترین روش برای انتقال قدرت و حاکمیت به مردم ایجاد دولت موقتی باشد که در مدت نسبتا کوتاهی از طریق انتخابات آزاد با همکاری سازمان ملل تعویض قدرت توسط صندوق آرا را به اجرا بگذارد.

بنابراین، لازمست ایرادها واختلاف نظرها به شیوه ای سازنده مطرح گردند تا ازبروزشکاف درنهضت حتی المقدورجلوگیری گردد. لذا ، نظرما اینست که درمقطع کنونی باید به حمایت انتقادآمیز ازجنبش ادامه داد .

درحال حاضر، دانشجویان، زنان وجوانان، پیشتازان این جنبش کم سابقه می باشند، اما همانطورکه مشاهده می شود اقشاروطبقات دیگرنیز به طورفزاینده ای، گرچه با آهنگی بطئی، به صفوف جنبش می پیوندند. این موضوع که چه چیزی باعث عدم مشارکت فعال مثلا ، طبقات زحمتکش و یا نیروهای قومی درمبارزه مرگ وزندگی جامعه شان گردیده وچگونه می توان این اقشارونیروها رافعال کرد، مطلبی است که نیروهای اپوزیسیون را باید سخت به خودمشغول دارد. دراین زمینه ما بازسخن خواهیم داشت .

 

۲ -   ویژگی های جنبش

ویژگی های این جنبش را می توان به این شرح خلاصه کرد :

الف - ماهیت سیاسی وسیاسی- فرهنگی جنبش

جنبش ونیروها واقشاری که موتورمحرک آنرا تشکیل می دهند، یعنی دانشجویان، جوانان وبه ویژه زنان، تنها خواستاردگرگونی سیاسی وجابجایی قدرت سیاسی نیستند، بلکه همچنین روش زندگی سنتی ، رفتارها ودیدگاههای اجتماعی، نظام پدرسالاری وتحجرفکری وجزمی را نیزبه چالش می طلبند. دریک سو، نیروهای سنتی ومتحجرمذهبی قرارگرفته اند که درضمن اهرمهای اقتصادی کشوررا نیزدراختیاردارند ، ودرسوی دیگرنیروهایی که ازسنتهای پرارج ملی ایرانی ونیزپیشرفتها ودستاوردهای بشریت درعصرجدید درزمینه های فرهنگی، جتماعی وغیره الهام گرفته و راهی جزپیکارمسالمت آمیزبرای تغییراوضاع نمی بینند. شرکت وسیع مردم درانتخاباتی که خود به روال ونحوه برگزاری آن ایراد داشتند را نیزباید درهمین پس زمینه ارزیابی کرد. هدف عمومی این بود که ازطریق مسالمت آمیز، حتی با قبول هزینه قوانین بازی ای که خودرژیم تعیین کرده بود، اوضاع تغییرداده شود. لکن، هنگامی که دولت پشت پا به قوانینی زدکه خود مقررکرده بود، درواقع کاسه صبرمردم لبریزگردیدد. بدینسان، حاکمیت ناآگاهانه سیلی خروشان راجاری ساخت که جلوگیری از آن دیگر غیرممکن به نظرمی رسد.درواقع حاکمیت جمهوری اسلامی، محصور در تاریک اندیش خود نمی تواند درک کند که جنبش سبز جنبشی مطالبه محور است. بدرستی حق و حقوق خود را شناخته و مطالبه می کند، تا احقاق کامل آنها ایستادگی خواهد کرد و قابل سرکوب نیست.

 

 

ب -  شقاوت وخشونت بیسابقه نیروهای سرکوبگروتداوم مقاومت علی رغم سرکوب خشونت آمیز

گرچه تقلب درانتخابات وبروزتظاهرات واعتراضات ومتعاقب آن برخورد بین معترضینین ونیروهای حامی دولت درپی انتخابات تقلب آمیز پدیده ای غیرعادی درکشورهایی که ازکمبود سنتهای دموکراسی و مردمسالاری رنج می برند، نیست ، معهذا، کمتردیده شده که دولتی غاصب، حتی دولت غاصب بیگانه، با چنین قساوت وبیرحمی با شهروندان معترض برخورد وتسویه حساب کند . این قساوت ودرندگی را می توان یکی ازوجوه تبعی برخورد فکرنوین وفرهنگ متحجر شمرد که بعد جدیدی به مبارزه صرف برای تغییروجابجایی قدرت سیاسی بخشیده وشدت تصادم را دوچندان کرده است. ترس وهراس حاکمان فقط حفظ قدرت سیاسی نیست، بلکه حفظ وحراست نوعی طرززندگی است که هیچگونه همخوانی با خواستها ودیدگاهای جامعه مدنی ایران ندارد. درواقع ، ویژگی دیگراین جنبش ، یعنی تداوم مقاومت علی رغم سرکوب خشن وبیرحمانه خود نتیجه وتالی مبارزه فراگیر سیاسی- فرهنگی، هردوست. حاکمیت ارتجاعی از تعامل میان لایه های مدرن جامعه و بخشهایی از اقشار سنتی که بنحوی مدرنیته و سکولاریسم را برمیتابند بسیار وحشت کرده و به سبعیت خود می افزاید.

 

ج - عدم حضورنسبی وبرکنارماندن بخشهای مهمی ازجامعه ایران ازجنبش

جنبش سبز، باوجود نقاط مثبت وموفقیتهایی که درجامعه داشته، هنوزجنبشی واقعا فراگیرنیست، زیرا بخشهای مهمی ازجامعه، یادرآن حضورندارند ویا حضوری کمرنگ دارند. ازجمله مهمترین این بخشها، اقشاروطبقات زحمتکش وکارگر ونیز اقوام وگروههای قومی وزبانی می باشند .

 

یک -  ابتدا به مساله عدم حضورنسبی اقشاروطبقات زحمتکش می پردازیم . واقعیت اینست که جنبش کارگری مستقل درایران به دلایل تاریخی ازبنیه وبسترنیرومندی برخوردارنبوده است. وجود وفعالیت احزابی که درایران خودرا نماینده طبقه کارگرمی دانستند دردوران بعدازجنگ جهانی اول ودوم، عمدتا متاثرازتحولات سیاسی واجتماعی همسایه شمالی بود. به عکس، جنبشها واتحادیه های کارگری اروپا ازچند صدسال پیش شکل گرفته وطی پروسه طولانی مبارزاتشان درواقع راه را برای دموکراسی های اروپایی امروزی هموارکردند. این پروسه ، اما درایران به دلایل تاریخی - که ازحوصله این مقال خارج است – به وجود نیآمده ویا نمی توانسته به وجود آید . لکن به هرحال، این اقشاروطبقات ازاجزاء عمده مردم وملت ایران هستند که مثل سایرهموطنانشان تحت سرکوب وتبعیض وبیعدالتی قراردارند وحقوقشان به شدت تضییع می گردد. درعین حال، این توان بالقوه را هم دارند که نقشی تعیین کننده درتغییرموازنه نیروها ایفا نمایند وخودنیزبه آزادی وعدالت اجتماعی واقتصادی دست یابند .  

 

دو-  غیرازطبقات زحمتکش وکارگر، متاسفانه عدم حضورنسبی قومیتها وگروهای زبانی/ زیرمجموعه های فرهنگی جامعه ایران نیز درجنبش ضد استبدادی، برخلاف جنبشها ونهضتهای قبلی، محسوس است. می توان گفت که در کنار تبلیغات و تحریکات ایران ستیزانه، آگاهی به هویت قومی وزبانی درسطح کنونی درجامعه ایران پدیده نسبتا جدیدی است که با شناخت وبرخورد صحیح با آن می توان این نیروی بالقوه عظیم رانیزدرکنارجنبش نوین ایران قرارداد. به هرحال، ضمن اینکه تلاش وهدف اصلی درجهت تحقق حق آزادی بیان به عنوان اساس وپایه حقوق وآزادیهای دیگرباید باشد ، شناسایی حقوق فرهنگی اقوام، مثل حق تحصیل زبان مادری (درکنارزبان رسمی)، پاره ای حقوق محلی وتمرکز زدایی اداری- کشوری می تواند اعتماد و اطمینان بیشتراین گروهها را جلب نموده وجنبش را نیرومندترو کل فرهنگ عمومی ایران را غنی ترسازد.

 

سه – بخش دیگری از لایه میانی که با وجود پتانسیل قوی سکولاریستی و دموکراتیک هنوز به جنبش سبز نپیوسته است صنعتکاران و پیشه وران و صاحبان مشاغل آزاد است که اکثرا برخلاف هم طبقه بازاری- سنتی متحجر خود نظرات مدرن اجتماعی- سیاسی دارند. پیوستن این لایه اجتماعی به جنبش سبز امری کلیدی است و با ارائه برنامه اقتصادی مناسبی از سوی جنبش سبز که مشکلات و کمبودهای ملی و بین المللی سیاست تباه اقتصادی حاکمیت کنونی را برطرف میکند، قابل اجراست.

 

سوء استفاده رژیم ازقشرهای حاشیه نشین

برخلاف دوبخش مهم زحمتکشان وقومیتها، به دلایل ومحظوراتی عمدتا خارج ازکوران مبارزه مانده اند، قشرهای حاشیه نشین شهری ومناطق حاشیه نشین کشوربه صورت منابع اصلی سربازگیری رژیم برای نیروهای سرکوبش درآمده اند. این اقشار اکثرا سنتی ومذهبی، ازلحاظ اقتصادی کم مایه وازنظرفرهنگی نیزعقب نگاه داشته شده اند. بدینجهت، رژیم با به کارگرفتن آنها وبادادن پاداشهای هنگفت بابت اعمال خشونت علیه هم میهنانشان به راحتی آنها را به جان جمعیت شهری، یعنی ستون فقرات جامعه مدنی ایران، می اندازد. آقای احمدی نژاد ظاهرا درمیان این اقشاراز"محبوبیت" فراوانی برخورداراست.

اینکه چگونه و تاچه اندازه می توان به این اقشاردسترسی یافت وبه آنها آگاهی داد وحداقل آنهارا درموضعی خنثی قرارداد، بازقلمرویی است که نیروهای اپوزیسیون باید بدان توجه جدی نمایند.

 

۳ -   بحران خارجی واثرات بین المللی آن

رژیمهای دیکتاتوری که با حمایت وسیع توده ای برموج قدرت سوارمی شوند، سرانجام با ایجاد فجایع بزرگ داخلی وبین المللی صحنه را ترک می کنند. رژیم جمهوری اسلامی نیزازاین قاعده مستثنی نیست وتاکنون نیزعامل فجایع متعددی، هم درخارج وهم علیه شهروندان خودش، بوده است.  فکرو ایدئولوژی گسترش طلبی درقالب یک نوع ادعای ماموریت جهانی - تاریخی جزولاینفک اینگونه رژیمهاست. ازجمله این رژیمها، دولت آلمان نازی ، امپراطوری ژاپن وحکومت ترکهای جوان درجنگ جهانی اول را می توان نام برد. تفاوت جمهوری اسلامی با سایررژیمهای دیکتاتوری در خصوصیت وماهیت مذهبی آنست. لکن، با ادامه بحران وکشمکش بین مردم عادی ودولت این جنبه ازحکومت به تدریج رنگ می بازد، چنانکه می توان گفت که روحانیت دیگربه هیچوجه جاه ومنزلت سابق را درجامعه ایران ندارد. رژیم به طورفزاینده ای روی به دیکتاتوری نظامی می آورد.

همینطور، باید توجه داشت که کشمکش مردم ایران با دولت مذهبی شان را مردمان کشورهای اسلامی درسراسر جهان با علاقه بسیار دنبال می کنند. به نظرمی رسد که روند روشنگری وچالش  اصول جزمی مذهبی که ازچندصدسال پیش دراروپا شاهدش بودیم ، اکنون درجهان اسلام عمدتا ازکانال ایرانیان پیش برده می شود. ازاین لحاظ، می توان انتظارداشت که تحولات سیاسی وفکری درایران درجهان اسلام هم بازتابهای وسیع داشته باشد .

 

۴ -   احتمالات موجود / دورنمای جنبش

 

الف - مداخله خارجی ازطریق اقدام نظامی 

اصراررژیم به دستیابی به سلاح هسته ای می تواند نهایتا به اقدام نظامی خارجی علیه ایران منتهی شود. این حالت دورنمایی بسیارخطرناک است که ایران وکل منطقه را به مدت غیرقابل پیش بینی درجنگ وکشتارو ویرانی فروخواهد برد واحتمال تجزیه کشور نیزدرچنین حالتی وجوددارد .

علی رغم تحریمهای جامعه بین المللی وهشدارهای مکرردول اروپایی وحتی اظهارنگرانی روسیه (واخیرا چین)،  سردمداران رژیم مصرانه به دنبال کسب تکنولوژی هسته ای هستند. ابایی هم ندارند که تعداد بیشماری ازهموطنانشان ویا افراد ملل دیگررا درآتش وخون نابود کنند.

شاید بتوان دلایل اصراررژیم به دسترسی به سلاح هسته ای رادرایدئولوژی فرقه معروف به حجتیه باید جستجوکرد که اعضا یا طرفدارانشان (ازجمله احمدی نژاد) مناصب کلیدی دولت وجامعه رادردست دارند. این فرقه، ظاهرا ماموریت فراهم کردن موجبات ظهورموجل مهدی/ امام زمان شیعیان را برخود فرض گرفته است.

باید توجه داشت که هرچه احتمال پیروزی جنبش مردمی بیشترباشد ، احتمال تهاجم خارجی وازهم پاشی شیرازه اموروتجزیه کشورهم کمترخواهد بود وبالعکس. این احتمال باوجود حضور مقتدرانه جنبش سبز برای استقرار دموکراسی و حاکمیت ملی بسیار بعید است. به نظرمی رسد که تنها چاره موجود جلوگیری ازوقوع احتمال دوم ازطریق تلاش هرچه وسیعتربرای به واقعیت نزدیکترساختن احتمال نخست باشد، یعنی، کمک به پیروزی جنبش مردمی برای استقرارآزادی و دموکراسی درکشور.

 

ب -  ادامه بحران بدون مداخله خارجی –  به درستی گفته می شود که نهایتا خودملت ایران است که با خرد وفعل جمعی خود باید به این بحران خاتمه دهد. این گزینه، البته همانطورکه اززمان شکل گرفتن جنبش سبز شاهد بوده ایم، با دادن هزینه بسیارگزاف توسط مردم توام است. همانطور که قبلا گفته شد، مبارزه فقط دارای بعدسیاسی صرف نیست، بلکه شامل مبارزه وبرخورد دودرک وبرداشت متفاوت اززندگی باهم است. بدینجهت حدت و شدت تصادمها بالا وضریب تعداد قربانیان درمقایسه با یک مبارزه ضددیکتاتوری عادی، بیشتراست .

اما، این هزینه ای است که ملت ما با شجاعت ومقاومتی بی نظیرنشان داده که آماده پرداختنش است تا نسلهای آتی سربلند ومرفه زندگی کنند وحیثیت وشان انسانی شان مورد تعرض قرارنگیرد. 

ظرف همین هشت ماه گذشته، مردم ما دشمن خانگی خودرا به خوبی شناخته وبه آگاهی ها وتجارب ارزشمندی دست یافته اند. بسیاری ازتابوها ظرف همین مدت کوتاه شکسته شده است. هرروزکه می گذرد، ماهیت این رژیم قرون وسطایی ضدایرانی برای افراد وآحاد ملتمان روشنترمی گردد وآگاهی خود منجربه فعل وعمل می شود. همزمان، همدردی وهم آوایی بشریت پیشرو ومترقی نیزبا جنبش سبز(درواقع، جنبش رنگین کمان) درسراسرجهان ابعاد گسترده تری می یابد .

دراین راستا توجه به شیوه های مبارزه بسیارضروری است. با آموختن وتجربه اندوزی ازگذشته، می توان شیوه های مبارزاتی موثر(تر) راکشف وآنها رابه کاربست. هدف باید منزوی کردن هرچه بیشتررژیم، چه درداخل وچه درخارج، تنگترکردن حلقه محاصره ،هم ازلحاظ سیاسی وهم ازلحاظ معنوی، ونهایتا، ازنظراقتصادی ونظامی، باشد. 

 

۵ -  شیوه ها واستراتژی مبارزه 

درادامه دوبحث قبلی ، یعنی بحث مربوط به مساله جذب اقشارزحمتکش ونیروهای قومی وخنثی نمودن نیروهای حاشیه نشین، می توان بحث کلی جلب وجذب اقشاروبخشهای دیگرجامعه، مثل کارمندان دولت ، بدنه پلیس وسپاه وغیره را نیزمطرح کرد. تصورما اینست که اکثریت قریب به اتفاق نیروهای اپوزیسیون ونیزرهبران جنبش، به هیچوجه درفکرانتقام جویی وتسویه حساب درصورت به دست گرفتن قدرت سیاسی نیستند . مخالفت با خشونت واعدام، مخالفت با پدیده زندانی سیاسی وتاکید برحقوق انسانی ومبارزه مسالمت آمیزباید سرلوحه پیکارطولانی جامعه مدنی ایران باشد. با تاکید براین هدفها وحتی المقدورنشان دادن آن درعمل می توان امیدواربود که درمقطع یا مقاطعی این نیروها نیزبه آرمانهای جنبش گرایش پیداکرده وبه انتخاب صحیح دست بزنند.   

دراین رابطه ، بیمورد نیست اشاره ای هم به بحث خشونت ناخواسته نمود . این حالت ممکن است درزمانی پیش آید که اقدامی دفاعی وجلوگیرانه به صورت غریزی صورت می گیرد ، مثلا زمانی که زنان ودختران یا افراد مسن درتظاهرات مسالمت آمیزمورد حمله واقع می شوند. چنین مواردی را نه می توان محکوم کرد ونه می توان ازآن جلوگیری نمود اما اصل باید برعدم آغازخشونت وحتی المقدور گریزازدرگیری جسمی وفیزیکی باشد.

مهمترازهمه، البته همکاری وتعامل خودنیروهای اپوزیسیون بایکدیگراست. این، درواقع یکی ازضروریات اصلی پیشروی پیروزمندانه جنبش، حتی درمراحل بعدازپیروزی است. زیرا، به پیروزی رساندن جنبش یک امراست ونگهداریی وپاسداری دستاوردهای جنبش امری دیگر.

به نظرمی رسد که درمقطع فعلی بیشترنیروهای اپوزیسیون، چه درداخل وچه درخارج تمایل جدی به نزدیکی وهمکاری باهم نشان می دهند. این پدیده ای نوظهورومیمون درتاریخ سیاسی ایران است که می توان گفت ملهم ازرویکرد ونحوه عمل هم میهنانمان درداخل کشوراست وبه هرنحونویدبخش جامعه ای کثرت گرا، پیشرو وصلحجومی باشد. 

بالاخره، زندگی انسانها دربسیاری موارد بی شباهت به حرکات ونوسانات پدیده های طبیعی نیست. همه می دانیم که درروال طبیعت، بعدازطوفان ورعدوبرق قوس وقزح درپهنه آسمان پدیدارمی گردد. شکی نبایدکرد که بعدازطوفان سهمگین جمهوری اسلامی، رنگین کمان برپهنه آسمان ایران نقش خواهدبست .به امید انروز.

پاینده ایران

 

دوم اسفند ۱۳۸۸ /  21 فوریه 2010

جبهه ملی ایران – اروپا