ایران سپر بلای مذاکرات صلح

داوود هرمیداس باوند

مشکل مذاکرات اسرائیل و فلسطینی‌ها بیش از آن که به ایران مربوط باشد به ماهیت موضوع بر می‌گردد. در واقع مانع عمده نیل به تفاهم، موضوعات حل نشده‌ای است که ما بین اسرائیل و فلسطینی‌‌ها وجود دارد که مهم‌ترین آنها عبارتند از مسئله بازگشت آوارگان، مسئله تداوم شهرک‌سازی‌ها در داخل مرزهای پیش از 1968 و مسئله بیت‌المقدس. اختلاف نظر اسرائیل و فلسطین در هر کدام از این موضوعات منجر بن بستی طولانی مدت در مذاکرات صلح شده است.

علی‌رغم این موضوع آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها ایران را به عنوان مانع توافق و صلح معرفی می‌کنند. در واقع آنها به دنبال سپر بلا می‌گردند و می‌بینیم که از جمهوری اسلامی ایران به عنوان سپر بلا استفاده می‌کنند. با وجود این به نظر می‌رسد پیش از رسیدن به هرگونه تفاهم و توافق حداقل سه اتفاق باید بیفتد:

قبل از هرچیز خود فلسطینی‌ها باید برای انجام مذاکرات با اسرائیل و سپس اجرای توافق به وحدت برسند. در واقع وحدت گروه‌های فلسطینی یکی از اصلی‌ترین مقدمات مذاکرات صلح است. حتی از نظر اسرائیل هم این یک ضرورت است. اسرائیل معتقد است حتی اگر تفاهمی هم با محمود عباس صورت گیرد، قبل از هر چیز خود فلسطینی‌ها باید اختلافات خود را حل کنند. مادامی که مسئله غزه حل نشود و اختلافات گروه‌های فلسطینی برقرار است اجرای آن تفاهم عملی نیست. بنابراین یک نکته مهم وحدت استراتژیک بین خود فلسطینی هاست. این بهانه را نیز از دست اسرائیل خارج می کند.

از سوی دیگر جهان عرب و به خصوص اتحادیه عرب در مورد موضوع فلسطین و مذاکرات باید به یک موضع برسند و متحد باشند. به خصوص مصر، اردن، عربستان سعودی، سوریه، قطر، کویت و دیگران باید هم نظر و متحد باشند. در حال حاضر می‌بینیم که برخی از کشورهای عربی مثل مراکش، تونس، الجزایر، موریتانی، جیبوتی، کومور، سومالی و... به طور کلی از این موضوع برکنارند و کشورهایی نظیر سوریه، عمان و قطر در حاشیه هستند.

اتفاق سومی که باید صورت گیرد وحدت سازمان کنفرانس اسلامی است. این سازمان و کشورهای عضو آن باید به یک موضع کاملا مشترک برسند نه این که اختلاف داشته باشند و انشقاق و چند دستگی داشته باشند.

بنابراین در وهله اول باید این سه زمینه مهیا شود. با این حال این به معنی حل شدن مشکلات نیست و مشکلات اصلی همچنان پا برجا هستند. درحال حاضر نیل به توافق امکان پذیر نیست. آنچه امکان دارد استمرار مذاکرات است. یعنی طرفین توافق کنند مذاکرات را با حسن نیت ادامه دهند تا راجع به مسائل اصلی مذاکره کنند.

به خصوص در شرایط کنونی که علاوه بر حماس و جهاد اسلامی و گروه‌های قبلی هم نظیر گروه جورج حبش، احمد جبرئیل و ... که تا حدودی برکنار بودند اخیرا به موضع حماس ملحق شده‌اند و از این جهت حل مسئله مشکل‌تر شده است. به همین دلیل پیش‌بینی می‌شود تنها انتظاری که می‌توان داشت استمرار مذاکرات است و این که به یک تفاهم – نه توافق- نائل شوند که نوید بخش باشد بعید به نظر می‌رسد.

آمریکایی‌ها به دلیل اینکه مسائل خاورمیانه را در پیوند با همدیگر می‌بینند و با مسئله هسته‌ای ایران نیز مواجه هستند تلاش می‌کنند در این مذاکرات نیز ایران را به عنوان یک مانع نشان دهند.

آنها بیان می‌کنند که ایران در روند مذاکرات صلح نقش اخلال کننده دارد و به دلیل مشکلاتی که با آمریکا و غرب بر سر مسائل دیگر دارد تلاش می‌کند این مسائل خود را با آمریکا در کشورهای عربی مطرح کند و از این عرصه به عنوان میدان چالش و جدال با آمریکا استفاده کند. به این جهت آنها تلاش دارند از یک سو ایران را عامل بازدارنده مذاکرات صلح معرفی کنند و از سوی دیگر با پررنگ کردن خطر ایران فشاری برای پیشبرد مذاکرات استفاده کنند. در حالی که مشکل و مسئله در جای دیگری است. مسئله در خود ماهیت قضیه نهفته است. مشکل عدم آمادگی اسرائیلی‌ها برای تفاهم در مورد موضوعات اساسی مورد اختلاف دو طرف است.

25 شهریور1389