بزرگداشت بانو توران شهریاری، چکامه سرای میهنی

روز آدینه 21 آبان 1389، گردهمایی باشکوهی در بزرگداشت بانوی چکامه سرا و سراینده نامدار سروده های حماسه ای و میهنی، هموند سازمان نویسندگان جبهه ملی ایران، توران بهرامی شهریاری، در تالار انجمن زرتشتیان ایران بر پا شد. در این نشست، بسیاری از بزرگان شعر و ادب ایرانی حضور داشتند. از جبهه ملی ایران کورش زعیم (شورای مرکزی)، محمد اویسی (سازمان مهندسان)، مهران بختیاری (سازمان دانش آموختگان)، غلامرضا اربابی و مسعود صفاریان (سازمان نویسندگان) نیز دعوت و حضور داشتند.

در این مراسم، غلامرضا اربابی پس از ایراد بیاناتی دوجلد کتاب خود را به بانو شهریاری تقدیم کرد. کورش زعیم ضمن تجلیل از بانو شهریاری به عنوان یک چکامه سرای حماسی و میهنی که "سروده های ایشان همیشه غیرت و غرور ملی را در من بر می انگیزد،" یک جلد کتاب «هنر رهبری کورش بزرگ» ترجمه و ویرایش خودشان، پوستر «منشور کورش بزرگ» ویرایش خود ایشان را به همراه یک پوستر آرامگاه کورش را به بانو شهریاری تقدیم کرد.

کورش زعیم در ادامه خطاب به باشندگان گفت، "امیدوارم روزی، در آینده ای نه چندان دور، صدها همایش این چنینی در جایگاه هایی این چنینی، زیر نماد ورجاوند فروهر، که دوباره نماد ملی ایران خواهد شد، آزادانه در سراسر کشور بر پا شود، تا همه مردم در سراسر این سرزمین اهورایی چهره راستین خود را در آینه سیمای شما ایرانیان راستین

 

 

ايران و خليج فارس     

 

جان و سري مراست به قربانت
گوشم بُود هماره به فرمانت
دل را سپرده‌ام به گروگانت
هرگز نمي‌دهم ز كف آسانت
بر سفره تو بودم و مهمانت
عمريست خورده‌ام نمك و نانت
سُتوار و سخت، پايه و بنيانت
بنهاده‌ايم در خَمِ چوگانت
ما نگسليم رشته‌ي پيمانت
آنك سه قاره بود به فرمانت
(1)
بودند هر دو حاجب و دربانت
دستان سام و سام نريمانت
ياد آورم ز رستم دستانت
تك بوته‌هاي خار بيابانت
بويِ گلابِ قمصرِ كاشانت
دامن كشان نسيمِ بهارانت
بازار ميوه و گل و ريحانت
پاييزِ برگ‌ريزِ زرافشانت
خورشيدِ گرمتابِ زمستانت
تا رستخيز در رگ و شريانت
پرتوفشان به صحنِ شبستانت
هستند اخترانِ فروزانت
مست از ميِ تواَند و غزخوانت
هستند لاله‌هاي گلستانت
آموختند درس‌ها به دبستانت
برده‌ است ره به چشمه‌ي حيوانت
بُن مايه‌هاي ريشه‌ي عرفانت
اي كوه عشق لرزه بر اركانت
در هم شكست تُندر و توفانت
چون كودكي نشسته به دامانت
باشد گواهِ روشن عنوانت
بر روي كتيبه‌ي ايوانت(5)
از عهد داريوش جهان‌بانت
هستند جاودانه ثناخوانت
شُكر آورد به درگهِ يزدانت
هستند پاره‌هاي تن و جانت
تاريخ پير شاهد برهانت
بادا خدا هميشه نگهبانت
                                                         /

 

ايران، قسم به مهر درخشانت
چشمم بُود هميشه به تو روشن
پيوسته نام تو به لبم جاريست
بَر بسته‌ام چو سخت به تو پيوند
بس روز و شب به هفته و ماه و سال
كِي بِشكنم ز سفره نمكدان را؟
از ديرباز بوده و خواهد بود
در گيرودار حادثه‌ها سر را
گر بُگسلد زمانه ز ما پيوند
روزي تو حكمران جهان بودي
خاقان چين و قيصر روم آن روز
پروردگارانِ بوم و برت بودند
بر پهلوانيَت چو بينديشم
در چشم دل، چو سرو و سمن زيباست
از خاكِ مشك بيزِ تو برخيزد
گويي كه از بهشت برين آيد
گرم است از حرارت تابستان
نقاشِ چيره‌دستِ هنرمنديست
نور و اميد و شور و توان بخشد
جان‌مايه‌هاي شعر و ادب جاريست
علم و هنر دو شمع فروزانند
شيخ‌الرييس و سعدي و فردوسي
خيام و شمس و حافظ و مولانا
عين‌القضات
(2) و روزبه(3) و حلّاج(4)
رازي و سُهروردي و خوارزمي
فرهنگِ ديرپاي تو خضرآسا
گسترده بيخ و بُن به هزاران سال
هرگز نيوفتاده ز توفان‌ها
كشتيِ فتنه‌هاي فراوان را
ايران تو مادري و خليج فارس
مُهرِ هزاره‌ها كه بر آن نقش است
اين نام كنده شد ز هزاران سال
«درياي پارس» خواند ورا تاريخ
امواجِ پرخروش خليج فارس
هر موج پاي كوبد و دست افشان
تنبِ بزرگ و كوچك و بوموسي
نام خليج فارس سزايِ تست
اي كشور فروغ اهورايي

                                                      /

 

1- اشاره به كتيبه بيستون

2- از عرفاي به نام ايراني كه متاسفانه دشمن فتواي قتل او را صادر و او را شمع آجين نمودند.

3- روزبه (ابن مقفع) پسر دادبه است.

4- منظور حيسن‌بن منصور حلّاج است.

5- در كتيبه‌هاي داريوش كبير نام درياي پارس بارها آمده است.

http://www.tooran.ir