نوروز

 

نوروز می‌رسد
نوروز فرخجسته پیروز می‌رسد
این دلنواز جشن دل افروز می‌رسد
فرخنده باد بر همگان مقدم بهار
نوروز جاودانه‌ترین جشن روزگار
یادآور گذشته‌ی ایران نامدار
همراه با شكوفه و گل‌های نوبهار
خورشید گرمتاب و نوازشگر از سپهر
بر چهره زمین چو زند بوسه‌ها به مهر
نوروز از درآید زیبا و خوب چهر
گوید ز سبزی و طرب و تازه ساختن
بیداری و دل آگهی و خود شناختن
آهنگ زندگانی و شادی نواختن
نوروز روح شادی و شوق شكفتن است
روییدن و دمیدن و از عشق گفتن است
گلبانگ عاشقی ز هزاران شنفتن است
افسردگی و سردی دوران نهفتن است
شور آفرین چو گرمی و نیروی جان بود
آغاز اعتدال زمین و زمان بود
رازی به تار و پود وجودش نهان بود
پیر زمانه هست ولیكن جوان بود
در سالهای تیره و تاریك این دیار
نوروز، با شكوه و سرافزاری و وقار
چون مادری نژاده و زیبا و استوار
افراشت سر به شادی مردم ز هر كنار
خوارزم و بلخ و مرو و سمرقند و چارجوی
هر یك به رسم و سنت نوروز كرده خوی
زین جشن باستان همه دارند گفتگوی
بر آستان پر گل او آورند روی
فرغانه و خجند و زرافشان و كیش رود
پامیر تا بخارا همراه چنگ و رود
آرند پیش مقدم نوروز سر فرود
گویند عاشقانه به این روز نو درود
قفقاز و گنجه، باكو و شروان و هم آران
شادند از رسیدن نوروز باستان
میراث و یادگار نیاكان و رفتگان
كوشند هر یكی پی اعزاز آن به جان
از كشمر و قهستان تا توس و بیرجند
ازگیل و دیلم و تبرستان داد وند
از پهنه خزر تا البرز سربلند
از هگمتان وشیز و ارس تا كُه سهند
از بیستون و زاگرس، كوه فرازمند
تا خوز و شوش و كرخه و كارون و هیرمند
تا تخت جم نشانگر فرّی شكوهمند
تا زنده رود و ارگ بم پیرو سالمند
تا آبراه هرمز آن تنگه ند
فریاد می‌زنند
كز ما هماره باد به نوروز آفرین
در بین جشنهای جهانست برترین
زیرا كه با بهار طبیعت بود قرین
پیك بهشت و جلوه‌ای از روضه‌ی برین
جشنی ز ژرفنای قرون و هزاره‌هاست
شهنامه را به دوره‌ی جمشید اشاره‌هاست
ماهی فروغمند میان ستاره‌هاست
آیینه شكوه و سرافرازی و جلال
اسطوره تداوم زیبایی و كمال
فرهنگ سایه گستر چندین هزار سال
آغاز آن فراتر از اندیشه و خیال
برتر از آن به گیتی خاكی بود محال

فرخنده باد بر همگان مقدم بهار
نوروز جاودانه‌ترین جشن روزگار
یادآور گذشته‌ی ایران نامدار
همراه با شكوفه و گل‌های نوبهار
ایران، بمان همیشه سرافزار و كامكار

توران شهریاری