انتخابات آزاد؟ مسئله این است؟

 

 

 

 

سعید قاسمی نژاد

این روزها تمایل به صحبت بر سر استراتژی آینده جنبش سبز فراوان است. تکلیف اصلاح طلبان مشخص است؛ اجرای بی تنازل قانون اساسی و اصلاح سویه ها و رویه ها  و پوسته های ناصواب و نگهداری جان و بنیان نظام جمهوری اسلامی ، دعوت یاران سابق به اینکه حرمت روزهای رفته و تاریخ گذشته را نگهدارند ، وصیت آن پیرفرزانه مبنی بر وحدت کلمه را به یاد آورند و نظام را در برابر دشمنان به کمین نشسته حفظ کنند و ... تکلیف  حاکمین فعلی هم روشن است ، محدودتر کردن نشستگان بر سفره نفت و بساط قدرت و باج ندادن به دوستان سابق و تخلیص یاران موافق و ... می ماند اپوزیسیون خارج از قدرت. بخشی عظیم از آنان دل در گروی اصلاح طلبان و اجرای بی تنازل قانون اساسی دارند و برخی کار را به جایی رسانده اند که بی پرده پوشی اعلام می کنند امیدشان به اصولگرایانی از جنس لاریجانی است [1] بخشهای باقیمانده تا کنون سه استراتژی پیشنهاد کرده اند، براندازی، انتخابات آزاد و رفراندوم. این مقاله به آ ن دومی می پردازد یعنی انتخابات آزاد.

کمپین انتخابات آزاد کمپینی است چنانکه طراحانشان گفته اند کمپینی است برای گذار به دموکراسی در ایران از طریق صندوق رای. مزیت انتخابات آزاد از دیدگاه طراحانش در این است که انتخابات آزاد مفهومی است که جز حاکمین کنونی کسی نمی تواند به آنان نه بگوید ، بنابراین همه مجبور به پذیرش منطق آنان هستند ، امکان وحدت عملی نیروهای منتقد بر سر یک برنامه را فراهم می کند و مهمتر از همه اینکه امکان جذب بلوک اصلاح طلب را دارد. اینها همه درست است اما کمپین انتخابات آزاد در جامعه سیاسی ایران شوقی برنینگیخته است و مهمتر از همه اصلاح طلبان را جذب نکرده است.چرا؟  انتخابات آزاد نتوانسته است اصلاح طلبان را جذب کند و اتفاقا این کمپین بیشتر از هر جا در جایی ناموفق است که اساسا به آن هدف طراحی شده بود: یعنی راضی کردن اصلاح طلبان برای نشستن بر سر میز مذاکره با بقیه گروهها برای تغییر وضعیت ایران. چرا چنین است؟

مشکل این است که این کمپین پاسخی برای  دغدغه های اصلی نیروهای اصلاح طلب ندارد. انتخابات آزاد روشی مشخص برای رسیدن به نتایجی نامشخص است.  اصلاح طلبان بر خلاف ادعاهایی که می کنند خود به خوبی می دانند که اتفاقا پایگاه رایشان در یک انتخابات آزاد از محافظه کاران کنونی حاکم بر ایران نیز محدودتر است چرا که رای کنونی اصلاح طلبان ، رای کسانی است که کاندیداهایشان اجازه کاندید شدن را نمی یابند، در یک انتخابات آزاد آن مردم طبیعتا به نمایندگان خود رای خواهند داد نه به جنس بدلی. به این معنا اتفاقا انتخابات آزاد دردی از اصلاح طلبان دوا نمی کند خصوصا که اصلاح طلبان حداقل دو دغدغه مهم  دارند که مسئله انتخابات آزاد چشم انداز امیدبخشی پیش روی آنان نمی گشاید.

مسئله اول آنان بحث سابقه آنان است، دستان بسیاری از اصلاح طلبان آلوده تر از حاکمین کنونی است. کسانی چون شیخ یوسف صانعی[2]،هاشمی رفسنجانی، موسوی تبریزی، سعید حجاریان، موسوی اردبیلی ، موسوی خوئینی ها و بسیاری دیگر از اصلاح طلبان پرونده هایی دارند که در فردای یک انتخابات آزاد در یک فضای باز سیاسی با رسانه های آزاد و یک قوه قضائیه مستقل گشوده خواهد شد. طبیعی است که هیچ یک از آنان تا تضمینی در این باب که آن پرونده ها ناگشوده خواهد ماند دریافت نکنند زیر بار هیچ گونه انتخابات آزادی نخواهند رفت، مگر انتخاباتی که در آن همواره با افرادی از جنس احمدی نژاد و حسین شریعتمداری رقابت کنند، بر آنان پیروز شوند  طرف مقابل نیز نتیجه را بپذیرد و کارشکنی نکند ، چیزی از جنس مربع مثلث.

نکته دوم آن است که در طی سی سال گذشته بسیاری از اصلاح طلبان و وابستگان آنان  ازقبل حکومت جمهوری اسلامی ثروتهایی بادآورده اندوخته اند. خانه ها ی  مصادره ای،  انحصارات دولتی، کارخانه های بادآورده ، وامهای کم بهره نجومی، اختصاصی سازی اموال عمومی به اسم خصوصی سازی و ... بسیاری از آنان را فربه کرده است. در فردای انتخابات آزاد مطبوعات آزاد آنها را به پرسش خواهند گرفت که از کجا آورده ای؟ در فردای انتخابات آزاد احزاب رقیب با پشتوانه رایی که دارند و قدرتی که در پارلمان و دولت پیدا کرده اند برای تضعیف رقیب اصلاح طلب خود و پاسخ به خواسته های بخشهای مهمی از مردم پرونده های بسیاری را خواهند گشود، پرونده هایی که اینک گشوده نمی شوند چرا که بخشهای اصلاح طلب و محافظه کار نظام در بسیاری جاها هر دو با هم خورده اند و برده اند[3] و اگر چه به صلاح است که اصلاح طلبان را به دریافت 17  میلیارد دلار از آمریکا متهم کرد اما به صلاح نیست  پرونده دزدیهای مشترک را رو کرد چرا که آن اشتراک کار دست همه می دهد.

اگر گروهی قصد دارند طرحی بدهند تا بتوانند اصلاح طلبان را مجاب کنند بر سر میز مذاکره برای یک ائتلاف بزرگ بنشینند پیش از هر چیز باید خیال اصلاح طلبان را از دو چیز راحت کنند. جنایتهایی که کرده اند و پولهایی که دزدیده اند. اتفاقا بحشهای پیشرو تر اصلاح طلبان از مدتها پیش برای اولی راه حلی پیشنهاد کرده اند ببخش و فراموش نکن. به گمانم راه حلشان برای دومی نیز چیزی از همین دست باشد. موضوع مذاکره در وهله اول همین دو موضوع است و بسیاری از مسائل نظری و اختلافات ایدئولوژیک سرپوش و وسیله ای است برای تمهید ساز و کاری که در آن بتوان دستهای آلوده و پولهای کثیف را تطهیر کرد. اگر کسانی معتقدند اتحاد با اصلاح طلبان شرط لازم  گذار به دموکراسی در ایران است باید دستشویی مربوطه را بسازند و راه حل متقاعد کننده ای نیز برای پولشویی ارائه دهند. در غیر این صورت نه رفراندوم ، نه انتخابات آزاد و نه هیچ طرح دیگری اصلاح طلبان را بر سر میز مذاکره برای ائتلاف نمی نشاند.

مهرماه  89

[1] عزت الله سحابی : آرزوی ما این است که این‌ها به تدریج سر عقل بیایند و به تدریج عقب بنشینند و قدری کوتاه بیایند. زیرا من فروپاشی یک‌باره را به نفع ایران نمی‌بینم.... بهر صورت، امید ما به همین اصول‌گرایان داخل حکومت است.

[2] آیت الله صانعی:اميد ضدانقلاب از اوين بايد قطع باشد. اوين بايد محيط ترس باشد، اوين بايد محيط رعب باشد! چطور توي لانه جاسوسي، جاسوس‌هاي آمريكايي ترسيدند، جناب آقاي موسوي (موسوي تبريزي دادستان وقت كشور) بايد ضدانقلاب اقتصادي و ضدانقلاب گروهكي از شما دادستان انشاالله آن جوري بترسد كه جاسوس‌هاي لانه جاسوسي از شما ترسيدند. اين اشتباه است كه بگوييم آقا هيچكس نترسد. نه آقا. ضدانقلاب بايد از اينكه مي‌گويند مي‌بريمت اوين، لرزه بر تنش بيفتد!64/4/19

 [3] در پرونده غلامحسین کرباسچی وقتی کرباسچی احساس کرد طرف مقابل پایش را زیادتر از گلیمش دراز کرده است فورا یادآوری کرد که در یک قلم تخفیفی که به حضرت آیت الله مهدوی کنی پدرخوانده راست سنتی داده است سر به میلیاردها می‌زند دادگاه دیگر وارد بسیاری از مباحث نشد تا در نهایت کرباسچی تنها به خاطر برخی تخلفات اداری محکوم شود. به همین ترتیب بنگرید به پرونده شهرام جزایری که اختصاصا برای اصلاح طلبان ترتیب داده شده بود اما در نهایت نه تنهای پای بسیاری از محافظه کاران نیز به قضیه کشیده شد بلکه قضیه می رفت  دامن مقام عظمای ولایت را هم بگیرد که سریعا قضیه درز گرفته شد.