آقای شجونی ! شما را چه به تاریخ ایران و کوروش کبیر؟!

جعفر محمدی

واقعاً این درد را باید با چه کسی گفت که مردی به عظمت کوروش که دنیا می ستاید را در همین ایران - در سرزمین خود کوروش - به بدی و حقارت و افترا نام می برند؟اگر این شخص متعلق به اروپا، مصر، چین یا آمریکا بود، در آنجا نیز چنین زننده و مشمئز کننده با وی برخورد می شد یا آنکه از صدقه سری او، کلی برای خودشان اعتبار کسب می کردند؟!

 کشورهای زیادی در دنیا وجود دارند که مردمانشان آرزومند آنند که از زیر خاکی یا گوشه غاری و کنج جنگلی، لوحی، کتیبه ای، نیزه ای و یا حتی کوزه شکسته ای کهن بیابند و به استناد آن، برای خود تاریخ و تمدن و افتخاری دست و پا کنند و خود را ملتی ریشه دار و اصیل معرفی نمایند و سری بین سرها درآورند.

کشورهای زیادی هم این سابقه تمدنی را دارند و تمام هم و غم شان نیز حفظ این آثار و بزرگداشت بزرگان تاریخی شان است، از چین و مصر گرفته تا یونان و تمدن مایاها در آن سوی اقیانوس ها.

تا بدین جای سخن، همه چیز عادی است: "آنان که تاریخ و تمدن دارند، مفتخر و حافظش هستند و آنان که ندارند، در حسرت اند و  جستجو."
اما قسمت عجیب داستان مربوط به سرزمینی است که تمدنی عظیم، تاریخی پرشکوه، یادگارهایی جاویدان، زنان و مردانی بزرگ و افتخاراتی کم نظیر دارد، اما در همین سرزمین، گروهی عزم خود را جزم کرده و دوپایشان را کرده اند در یک کفش تا بلکه بتوانند تمام داشته های تاریخی و تمدنی ملت خود را با لاک غلط گیر بپوشانند و آنچه باعث افتخار ملی شان است را تبدیل به ننگ و عار کنند!

آن سرزمین ،"ایران" است، ایرانی که مردمانش بیش از هر زمان دیگری تشنه آگاهی از تاریخ و تمدن شان هستند و بیش از هر دوران دیگری بر هویت ملی شان تاکید دارند.

با این حال عده ای که تریبون دارند و بعضاً به مراکز قدرت هم وصل هستند، ابایی از تحریف تاریخ و تحقیر شخصیت های تاریخی این مردم ندارند. نمونه اش همین آقای جعفر شجونی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران است که روز گذشته در نقد اسفندیار رحیم مشایی، سخن را به کوروش کبیر کشانده و با تحقیر او گفته است: "... مثلا همین کوروش که حالا به او فخر می کنند، در تاریخ آمده که اولین کسی که ازدواج با محارم را شروع کرد، کوروش بوده..."

واقعا شرم آور است کسی که خود را ایرانی می نامد، بزرگترین چهره تاریخ ایران باستان را با چنین ادبیات وقیحانه ای یاد کند و به او نسبت ناروا دهد. نسبتی که برخی جریان های ضد ایرانی آن را ساخته و پراکنده اند تا دست بعضی ها در "ایران زدایی از ایران"! باز باشد.

واقعاً این درد را باید با چه کسی گفت که مردی به عظمت کوروش که دنیا می ستاید را در همین ایران - در سرزمین خود کوروش - به بدی و حقارت و افترا نام می برند؟

اگر این شخص متعلق به اروپا، مصر، چین یا آمریکا بود، در آنجا نیز چنین زننده و مشمئز کننده با وی برخورد می شد یا آنکه از صدقه سری او، کلی برای خودشان اعتبار کسب می کردند؟!
اصلا یکی نیست به افرادی مثل آقای شجونی بگوید شما را چه به تاریخ؟! اصلا شما تا حالا چند کتاب درباره ایران باستان خوانده اید که این گونه به خود اجازه می دهید افتخارات تاریخی یک ملت را لجن مال کنید؟

متاسفانه فردی مثل آقای شجونی که لباس روحانیت به تن دارد، نه تنها برای تحریف و تخریب تاریخ ایران، به اطلاعاتی ناموثق و جعلی روی می آورد بلکه حتی در رشته تخصصی خودش نیز آنقدر سررشته و دانایی از خود نشان نمی دهد و فردی که علامه طباطبایی از او به عنوان "ذوالقرنین" نبی یاد می کند را چنین مبتذل و خوار می نماید.

از آقای شجونی انتظار نمی رود تا از تاریخ ایران باستان سررشته داشته باشد ولی این انتظار چندان بزرگی نیست که چنین روحانی پرسروصدایی دستکم یک بار تفسیر المیزان علامه محمد حسین طباطبایی را خوانده باشد یا تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی و تنی چند از روحانیون معروف مانند حجه الاسلام قرائتی را مرور نموده باشد و بداند که در این دو تفسیر که اتفاقا معروف ترین تفاسیر معاصر از قرآن کریم هستند، از کوروش به عنوان ذوالقرنین یاد و تمجید شده است.

علامه در المیزان می نویسد: آنچه قرآن از وصف ذوالقرنين آورده با اين پادشاه عظيم تطبيق مى شود، زيرا اگر ذوالقرنين مذكور در قرآن مردى مؤ من به خدا وبه دين توحيد بوده كورش نيز بوده ، و اگر اوپادشاهى عادل ورعيت پرور وداراى سيره رفق ورأ فت واحسان بوده اين نيز بوده واگر اونسبت به ستمگران و دشمنان مردى سياستمدار بوده اين نيز بوده واگر خدا به اواز هر چيزى سببى داده به اين نيز داده ، واگر ميان دين وعقل وفضائل اخلاقى وعده و عده وثروت وشوكت وانقياد اسباب براى اوجمع كرده براى اين نيز جمع كرده بود.
وهمانطور كه قرآن كريم فرموده كورش نيز سفرى به سوى مغرب كرده حتى بر ليديا وپيرامون آن نيز مستولى شده وبار ديگر به سوى مشرق سفر كرده تا به مطلع آفتاب برسيد، ودر آنجا مردمى ديد صحرانشين و وحشى كه در بيابانها زندگى مى كردند. ونيز همين كورش سدى بنا كرده كه به طورى كه شواهد نشان مى دهد سد بنا شده در تنگه داريال ميان كوه هاى قفقاز ونزديكيهاى شهر تفليس است .

حال چگونه است که یک روحانی به خود اجازه می دهد پیامبری مانند ذوالقرنین یا همان کوروش عدالت گستر را با چنین ادبیات سخیفی یاد کند؟

آقای شجونی اگر مثل خیلی ها، ایرانی بودن خود را فراموش کرده اید، لااقل به احترام لباسی که به تن دارید، کتاب آسمانی و تفسیر آن را که باید به یاد داشته باشید! اگر هم با مشایی مشکل دارید و از اینکه او از کوروش تمجید کرده است دلخورید، بروید با خود مشایی تسویه حساب کنید، چرا تاریخ و فرهنگ کهن ایرانی را سخیف می کنید؟!

اما در کنار همه این ناگواری ها و بی مهری هایی که به تاریخ و تمدن ایران می شود، خبر خوش این است که مردم ایران بیش از پیش به تاریخ و تمدن کهن خود می بالند و بدان علاقه دارند ، هر چند بعضی ها را خوش نیاید ( که نیاید) !
 

 مدیر مسؤول عصرایران