خانه آزادی سرکوب روزنامه نگاران در ایران را شرم آور خواند
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: همزمان با هفدهم مرداد ماه مصادف با روز خبرنگار در ایران، خانه آزادی (Freedom House) با انتشار اطلاعیه ای با شرم آور خواندن سرکوب روزنامه نگاران در جمهوری اسلامی ایران، خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی روزنامه نگاران زندانی در ایران شد.
خانه آزادی در این اطلاعیه با اشاره به سرکوب روزنامه نگاران در جمهوری اسلامی ایران گفت: «همزمان با هفدهم مردادماه، بزرگداشت روز خبرنگار در ایران، این کشور همچنان خطرناک ترین کشور برای روزنامه نگاران می باشد و خانه آزادی سرکوب فراینده روزنامه نگاران توسط مقامات جمهوری اسلامی را محکوم کرده و ایشان را به آزادی بهمن احمدی امویی و تمامی روزنامه نگاران دیگری که بطور ناعادلانه ای زندانی شده اند فراخواند».
دیوید جی کرامر مدیر خانه آزادی گفت: «سرکوب روزافزون روزنامه نگاران توسط مقامات جمهوری اسلامی اقدامی شرم آور برای جلوگیری از درک ماهیت واقعی این رژیم توسط شهروندان می باشد».
وی افزود: «خانه آزادی در اتحاد با تمامی روزنامه نگارانی که در ایران به اشتباه زندانی شده اند بوده و مقامات این کشور را به آزادی فوری و بی قید و شرط آنها فرا می خواند».
«فریدام هاوس» بطور خاص، نگران ادامه حبس بهمن احمدی امویی روزنامه نگار برجسته، می باشد که در بیستم ژوئن 2009 و در پی انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری در ایران بازداشت شد. رژیم جمهوری اسلامی آقای امویی و ژیلا بنی یعقوب همسر این روزنامه نگار را پس از نگارش مقاله ای انتقادی در مورد محمود احمدی نژاد دستگیر کردند. آقای امویی به اتهام «توهین به رئیس جمهور» و «تبلیغ علیه نظام» به پنج سال زندان و 34 ضربه شلاق محکوم گردید. خانم بنی یعقوب پس از دو ماه آزاد، اما آقای امویی همچنان در زندان اوین تهران می باشد.
خانه آزادی می گوید که «این اتهامات ناقض حقوق اولیه آزادی بیان می باشد».
عقب نشینی : رشته های حذف شده علوم انسانی برگشتند
قائممقام سازمان سنجش آموزش کشور از اضافه شدن رشتههای حذف شده دانشگاه علامه طباطبایی به دفترچه انتخاب رشته خبر داد و گفت: "۳۰ کدرشته به دانشگاه علامه اضافه شد که از این میان ۱۴ کد رشته دانشگاهی حذف شده دوباره بازگشت داده شد."
به گزارش دانشجونیوز، درحالیکه خبر حذف چندین رشته علوم انسانی در هفته اخیر از سوی دانشگاه علامه طباطبایی با واکنش های فراوانی روبرو شد، قائممقام سازمان سنجش با بیان اینکه رشتههای حذف شده دانشگاه علامه طباطبایی به دفترچه انتخاب رشته اضافه شده است، گفت: "بر اساس هماهنگیهای به عمل آمده توسط معاونت آموزشی وزارت علوم، سازمان سنجش آموزش کشور و دانشگاه علامه طباطبایی، برای مساعدت در پذیرش داوطلبان کنکور ۹۰ مقرر شد رشته های حذف شده برگردند."
روزنامهنگاري، روابط عمومي، علوم اجتماعي، علوم تربيتي، مديريت برنامهريزي آموزشي، آموزش و پرورش كودكان عقب مانده ذهني، پيش دبستاني و دبستان، فلسفه، علوم اقتصادي، حسابداري و روان شِناسي رشته هایی بودند که از دانشگاه علامه حذف شدند.
پیش از این مسولین سازمان سنجش از حذف این ۱۳ رشته اظهار بی اطلاعی کرده بودند. اما ابراهیم خدایی، قائممقام سازمان سنجش، امروز به خبرگزاری "مهر" گفته است که این افزایش ظرفیت به شرط کاهش ۱۰ درصدی از ظرفیتهای پذیرش مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علامه انجام شده و تقریباً همه ظرفیت حذف شده بازگردانده شد.
عقب نشینی وزارت علوم و سازمان سنجش در ایران برای حذف رشته های علوم انسانی در حالی انجام میشود که دو سال پیش، آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در سخنانی از تحصیل حدود دو میلیون دانشجو در رشته های علوم انسانی ابراز نگرانی کرده بود. وی گفته بود که مبنای بسیاری از علوم انسانی "فلسفههای مادیگری و بیاعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی" است و آموزش آن را موجب "تردید در مبانی دینی و اعتقادی" دانسته بود.
در همین راستا سال گذشته وزیر علوم نیز اعلام کرد که در محتوای رشتههای مهم علوم انسانی "بر اساس مبانی اسلام" تغييراتی اعمال میشود. وی در پاسخ به کسانی که معتقدند اين بازنگریها در جهت يک انقلاب فرهنگی است، گفت: "انقلاب فرهنگی ديگری در کار نيست اما بازنگری در علوم انسانی بی برو برگرد در کار است."
رواج فساد در قم، پايتخت مذهبی جمهوری اسلامی
سایت حکومتی صداقت: عضو جامعه مدرسین حوزه، شامگاه روز گذشته در همایش جامعه مدرسین حوزه نسبت به رواج فساد در قم هشدار داد و گفت: آلودگی در جامعه وجود دارد و دشمن هم به آن دامن میزند و بر مؤمنین لازم است که در برابر نشر فساد بایستند.
حجتالاسلام والمسلمین آشتیانی اظهار داشت: باید برای ناصحین، آمران به معروف و ناهیان از منکر کلاسهای آموزشی گذاشته شود تا بتوانیم این دستور الهی را به نحو درست به اجرا درآوریم.
وی با اشاره به اینکه دشمنان برای رواج فساد در قم برنامهریزی کردهاند، ابراز داشت: ما باید محیط قم را از آلودگیها پاک کنیم؛ زیرا امروز دشمنان با برنامهریزی در حال شکستن حرمت قم هستند؛ به گونهای که متأسفانه میبینیم که بیحجابان بسیاری در این شهر مقدس تردد میکنند؛ در حالی که حتی در زمان طاغوت بانوان با چادر در قم تردد میکردند.
ادامه اعتصاب پارچه فروشان در بازار تهران
تداوام اعتصاب گسترده صنف پارچه فروشان در بازار تهران و حضور نیروهای سرکوبگر لباس شخصی در سراها و پاساژهای پارچه فروشان
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" روز سه شنبه 18 مرداد ماه اعتصاب گسترده کسبه و بازاریان صنف قماش و پارچه فروشان در بازار تهران ادامه یافت. اعتصابات در بخشهای مختلف این صنف مانند تولید کنندگان و فروشندگان پارچه های جین ،چادری ،لباس کار ،پارچه های پرده ای ،پارچه های خارجی،پارچه های ملحفه ای و غیره می باشد.اعتصابات در سراها و پاساژها و حتی مغازه های متفرقه ادامه دارد.
گزارشهایی حاکی از آن است که کسب و بازاریان صنف پارچه فروش در شهرهای بزرگ و شهرستانها قصد دارند در روزهای آینده در صورت عدم رسیدگی به خواسته هایشان دست به اعتصاب بزنند.
اعتصابات کسبه و بازاریان پارچه فروش در اعتراض به ثبت نام کسبه در این صنف جهت پرداخت 4 در صد مالیات بر ارزش افزوده صورت گرفته است.آنها تاکید دارند تا رسیدن به خواست هایشان به اعتصاب خود ادامه خواهند داد.
از طرفی دیگر نیروهای سرکوبگر لباس شخصی در نقاط مختلف سراها و پاساژها مستقر شده اند و تحرک بازاریان و مردم را در این نقاط زیر نظر دارند.
لازم به یادآوری است این اعتصاب از روز دوشنبه 10 مرداد ماه آغاز شده است و همچنان ادامه دارد.18 مرداد 1390 برابر با 09 اوت 2011
دولت احمدی نژاد، مشغول براندازی است
سایت ندای سبز آزادی: مگر « دولت » هم می تواند « برانداز » باشد؟ پاسخ معمول این است که نه ، برای اینکه فلسفه وجودی دولت و کارکردش برای حفظ و بقای نظام سیاسی موجود است و طبعا نمی تواند در جهت براندازی نظام عمل نماید ولی در کشور ما ظاهرا اینگونه نیست و این عناوین متناقض نما می تواند واقعیت داشته باشد.
حتما اهل نظر بیاد می آورند که پس از روی کارآمدن دولت اصلاحات و باز شدن فضای سیاسی کشور و مزمزه آزادی مطبوعات ،اقتدارگرایان پس از شوک اولیه نیروهای خود را تجمیع کردند و در صدد مقابله با جریان اصلاحات برآمدند و نهادهای امنیتی و نظامی نیز نقش پشتوانه فکری و عملی این مقابله را بعهده گرفتند . در این دوره بولتن سازی های محرمانه فراوان توسط این نهادها برای مشوب کردن ذهن مسئولان و افراد تاثیرگذار بخصوص علما و روحانیون تهیه و توزیع می شد که عناوینی همچون « براندازی خاموش » و « براندازی نرم » را بر روی خود داشت اما با سخنان رهبری در دانشگاه امیرکبیر عنوان « براندازی قانونی » هم به این عناوین اضافه شد که کاملا متناقض نما بود اما با همین عنوان در آخرین روزهای اسفندماه سال 79 تعدادی از افراد متعلق به جریان ملی – مذهبی را شبانه بازداشت و به زندان انداختند ! درحالیکه اینها جز فعالیت های فکری و سیاسی آشکار و قانونی هیچکار دیگری نکرده بودند.
خوب اگرادعای « براندازی قانونی » صحت داشته باشد قطعا « دولت برانداز » هم می تواند صحت داشته باشد. « دولت برانداز » دولتی است که به رغم ظاهر قانونی با عملکردش بجای حفظ و بقای نظام سیاسی موجود اسباب فروپاشی و زوال آنرا فراهم می آورد و اینرا می توان از رضایتمندی شهروندان و نوع رفتارشان نسبت به دولت و نظام اندازه گرفت.
دولتی که در بهترین شرایط سیاسی و اقتصادی در سال 84 در ایران بسر کارآمد واز بهترین درآمد نفتی برخوردار شد آنچنان عملکرد ناکارآمدی در عرصه داخلی و خارجی از خود برجای گذاشت که در انتخابات سال 88 ناچار از انجام تقلب و کودتای انتخاباتی برای تداوم ریاست رئیسش شد و با سرکوب و زندان و بند و بستی که پس از اعتراض مردم به نتیجه اعلامی انتخابات انجام شد بر بحران مشروعیتش هم اضافه شد و در دوسال گذشته بحران کارآمدی و عدم مشروعیتش بشدت افزوده شده و راه را برای « براندازی » نظام هموار کرده است . عجیب این است رهبری که از فعالیت های مسالمت آمیز فکری و سیاسی جمعی شناخته شده محدود در عرصه جامعه مدنی و بدون داشتن هرگونه مسئولیت دولتی با عنوان « براندازی قانونی » نام برد و باعث بازداشت و زندانی شدن اینها شد چگونه متوجه این نیست که دولتی همچون دولت احمدی نژاد با عملکردی که از خود برجای نهاده می تواند « دولت برانداز » باشد؟ البته چندی پیش ایشان گفتند که تا زنده اند جلوی هرگونه انحرافی را خواهند گرفت ، و از آن پس ساز « جریان انحرافی » علیه دولت ساز شد اما روشن است که این عنوان چاره ساز نیست و قطعا راهی که دولت احمدی نژاد پیموده و می پیماید جز به زوال و سقوط و « براندازی » منجر نخواهد شد .
نشانه های این راه بسیار است که فقط بدو نشانه اشاره می رود . یک امروز در صف مقدم ناراضیان از وضع موجود سه عضو از پنج جلسه سران نظام در دهه اول انقلاب و دوران امام خمینی هستند و دوعضو دیگر یکی به رحمت خدا رفته است ( مرحوم سید احمد خمینی ) و دیگری هم رهبری فعلی است که در این مقام از وضع موجود دفاع می کند . نشانه دوم اینکه از روسای مجلس و قوه مجریه پس از انقلاب دو نفر در حبس خانگی هستند و دو دیگر ناراضی و در جبهه منتقدین . هیچ دولتی را در دنیا نمی توان یافت که عملکردش باعث چنین وضعیتی شده باشد جز « دولت برانداز » و احمدی نژاد بخوبی این نقش را با دولتش ایفا کرده است .خبرنگار حرفه ای کسی است که هوای مسئولان را داشته باشد
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات به مناسبت روز خبرنگار در ایران در توضیح «خبرنگار حرفه ای» گفته است که: «خبرنگار کسی است که هوای مسئولان را داشته باشد»
به گزارش دانشجونیوز، وزیر اطلاعات ایران که در جمع خبرنگاران دولتی سخن می گفت با برشمردن صفات خبرنگاران، نقش آنان را در حمایت از مسئولین دانسته و گفته است که: «خبرنگار کسی است که بتواند اخبار جامعه را به نحو احسن و از سر دلسوزی به مسئولان و از مسئولان به مردم منتقل کند و هوای مسئولان را هم داشته باشد»
مصلحی در ادامه در پاسخ به سوال خبرنگاران دولتی مبنی با چیستی نقدی که باید توسط خبرنگار انجام شود گفته است: «نقد باید از روی انصاف ، دلسوزی و در جهت رشد و پیشرفت دستگاه های مختلف باشد»
این اظهارات وزیر اطلاعات در حالی است که دهها تن از خبرنگاران و روزنامه نگاران از سوی مقامات امنیتی حکومت ایران تنها به دلیل «نقد منصفانه» مسولان و اعمال سیاست های نادرست بازداشت شده و متحمل شکنجه ها و احکام قضایی طولانی مدت بوده اند.
در همین راستا خبرگزاری حکومتی فارس گزارش داده، که فرماندار رفسنجان نیز در اظهاراتی در مورد خبرنگاران گفته است: «خبرنگار تا جايي كه امكان دارد، بايد عيبها را بپوشاند و جلوي ضربه زدن به ديگران را بگيرد»
اعتیاد خانمانسوز در ایران؛ تعویض گوسفند با کراک
سایت خبرآنلاین: رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان سمنان با بیان این مطلب گفت: در پی وقوع چندین فقره سرقت احشام و طیور در مناطق پایین شهر سمنان، موضوع به صورت ویژه در دستور کار کارآگاهان اداره مبارزه با سرقت قرار گرفت.
سرهنگ جلال آقاخانی در خصوص جزئیات این خبرگفت: در پی دستگیری فردی مظنون در حوالی یکی از دامداریهای منطقه پایین شهر سمنان توسط عوامل گشت کلانتری11 شهدا و دلالت وی به این پلیس، طی هماهنگیهای بهعمل آمده با مقام قضایی فرد مظنون بهنام (غ.ل) که اهل زابل و ساکن سمنان میباشد تحت بازجوییهای فنی و پلیسی کارآگاهان اداره مبارزه با سرقت قرار گرفت. آقاخانی در ادامه افزود: نامبرده که در ابتدا منکر هر گونه جرم مرتکبهای شد نهایتاً با پیگیریهای افسر پرونده لب به اعتراف گشود و اظهار داشت: همراه دوستش (ن.ق) اقدام به سرقت احشام مینموده.
وی انگیزه سارق را اینگونه بیان نمود: با توجه به اینکه سارق معتاد به مواد مخدر از نوع کراک بوده احشام را پس از سرقت به دونفر در قبال دریافت مواد مخدر میفروخته است. سرهنگ آقاخانی گفت: پس از هماهنگی با مقام قضایی طی یک عملیات غافلگیرانه پلیسی متهم ردیف دوم (ن.ق) و دو نفر مالخر نیز که تبعه افغان بودند دستگیر شدند. رئیس پلیس اگاهی استان سمنان در پایان افزود: پس از تکمیل پرونده نهایتاً متهمان به 8 فقره سرقت احشام اعتراف و تمامی صحنههای سرقت توسط آنان تشریح شد که متهمان پس از سیر مراحل قانونی با صدور قرار مناسب روانه زندان شدند.
سرهنگ جلال آقاخانی یکی از دلایل وقوع اینگونه سرقتها را رهابودن احشام در خانه باغها و عدم حضور مالکان اعلام کرد و گفت: سارقان از این فرصت سوء استفاده و اقدام به سرقت و اعمال مجرمانه خود مینمایند و نگهداری اینگونه احشام باعث آلودگی بهداشتی و مزاحمت برای همسایگان نیز میشود که خواستار جمعآوری و عدم نگهداری احشام در اینگونه اماکن شد.
بوميان ايران زير چتر فقر و محروميت مانده اند
سایت ملت آنلاین: مردم بومي حافظ ميزان قابل توجهي از ميراث تاريخي بشريت هستند. مردم بومي به اكثريت زبانهاي جهان صحبت كرده همچنين وارث و انتقالدهنده دانش زياد، هنرهاي گوناگون و سنتهاي فرهنگي و مذهبي هستند. مردم بومي عمدتا به بخشي از جوامع بشري گفته ميشود كه هنوز بر پايه دانش و سبك زندگي سنتي گذران عمر ميكنند. معمولا در جوامع بومي آهنگ توسعه كندتر از جوامع ديگر است.
علت اين كندي آن است كه عموما جوامع بومي بر پايه يافتهها و دانش سنتي خود و همچنين برقراري تعادل بين داشتهها و نيازهاي جامعه شان راه توسعه را پيش ميگيرند.به نوعي ميتوان گفت كه جوامع بومي به پايداري توسعه بيش از ساير جوامع توجه ميكنند.توجه جوامع بومي به منابع طبيعي به عنوان مهمترين اهرم توسعه، باعث شده تا مجامع علمي جهان امروزه توجه بيشتري به دانش بومي نشان دهند.
اما آنچه اهميت وجود مردم بومي در هر جامعهيي را صد چندان ميكند اين است كه وجود اين افراد باعث حفظ هويت فرهنگي جامعه ميشود، هر جامعهيي كه از مردم بومي خود فاصله بگيرد و به بهانه توصعه دانش و وارد شدن به عرصههاي تازه تكنولوژي مردم بومي خود را به انزوا رانده و آنها را ناديده انگارد، قطعا در برابر هجوم فرهنگهاي بيگانه بسيار آسيب پذيرتر خواهد بود.
شايد به همين خاطر است كه سازمان ملل متحد روز نهم اوت را به عنوان روز جهاني مردم بومي اعلام كرده است. هر كشور براي حفظ هويت و فرهنگ خود نيازمند حضور مردمان بومي است.اين در حالي است كه حتي بسياري از دانشمندان معتقدند علوم انساني و روانشناسي بايد در هر جامعهيي بوميسازي شود تا بتواند بطور جدي در افراد جامعه تاثير گذاشته و عامل رشد و شكوفايي فرهنگي و علمي جوامع مختلف بشري باشد.
370 ميليون مردم بومي
بر اساس آمارهاي جهاني تخمين زده شده كه بيش از 370 ميليون نفر مردم بومي در سراسر جهان زندگي ميكنند. جمعيتي كه استحقاق بيش از جشن هيا نمادين و سخنرانيهاي سمبليك يك روزه را دارند. مردمان بومي در تمامي جوامع سالها سركوب شدهاند، غافل از اينكه شناسنامه هر جامعه و تنها نگهبان و نگهدار فرهنگ اصيل جوامع انساني همين آدمهاي بومياند، آنها نياز مند ابزار جامع براي دفاع از خود، روش زندگي و آرزوهايشان هستند.
تقريبا يك نفر از هر ۱۰ مردم بومي در جهان با فقر مطلق مواجهاند. احتمال اينكه بوميان خدمات بهداشتي و آموزش ناكافي داشته و حتي اين خدمات را دريافت نكنند، بسيار زياد است. منافع طرحهاي توسعه اقتصادي غالبا به آنان نميرسد و به اندازه كافي نيازها و سنتهاي ويژه آنان را در نظر نميگيرند. ساير فرآيندهاي تصميمگيري غالبا تحقيرآميز يا بيتفاوت نسبت به سنتها و مشاركت بوميان است. در نتيجه قوانين سياستهاي طراحي شده به وسيله اكثريت كه كمترين توجه را به ملاحظات بوميان دارد غالبا موجب اختلافات سرزميني و درگيريها بر سر منابع طبيعي ميشود كه اين مسائل روش زندگي و حيات مردم بومي را تهديد ميكند.
بوميــان ايــران و محروميـت ها
اما آنچه كه مسلم است در ايران مردم بومي هم مانند بسياري ديگر از نشانههاي فرهنگ و تاريخ ايران از سوي مسوولان ناديده گرفته شدهاند، خيلي از شهرهاي معروف ايران كه زماني به عنوان شهرهاي تاريخي از آنها نام برده ميشد، حالا هر كدام به شهرهاي بزرگ با زندگي مدرن تبديل شدهاند و مردمان بومي را به گوشهيي دور راندهاند.
بوميان مناطق مختلف ايران سالهاست كه به فراموشي سپرده شدهاند، آنها از ابتداييترين حقوق خود محرومند، شهرهاي بزرگ و زندگي شهر نشيني آنها را به حاشيه رانده، سنت و فرهنگشان به دست فراموشي سپرده شده و خيلي از آنها حتي ديگر نميتوانند فرزندانشان را با همان سنت و آداب و رسوم تربيت كنند. حال سوال اينجاست مسوولاني كه نگران تهاجم فرهنگ بيگانه به كشور بوده و آشكارا ميدانند كه كشورهاي ديگر سعي در نفوذ فرهنگي به ايران دارند، بدون توجه به فرهنگ بومي مردمان ايران به فكر راهكارهاي ديگري براي مقابله با اين تهاجم فرهنگي هستند، راههايي كه بارها و بارها امتحان شده و اغلب هم به نتيجه نرسيده است.
در حالي كه توجه به مردم بومي هر منطقه، فراهم آوردن شرايط زندگي مناسب زندگي براي آنها، دور كردن سايه فقر و ناكامي از زندگي اين افراد و پرورش فرهنگ آنان مهمترين راه براي مقابله با بيتوجهي افراد جامعه به هويت و فرهنگ بومي است كه قدمتي چندين و چند هزار ساله دارد.
محرومترين بوميان ايران
اما محروم ترين بوميان ايران مردمي هستند كه در مناطق جنوبي زندگي ميكنند. براي نمونه بايد به مردم بومي كيش اشاره كرد. اين جزيره كه براي همه ما تداعيكننده هتلهاي لوكس و پاساژهاي پر زرق و برق است، زماني محل زندگي مردم بومي اين جزيره بوده، مردمي كه چند كيلومتر دورتر از تمام زرق و برق اين جزيره جنوبي در منطقه كوچكي به نام سفين زندگي ميكنند و از راه ماهيگيري به سختي روزگار ميگذرانند.
بيشتر شهرهاي ايران چنين وضعيتي دارد، مركز نشينان هر شهر و استان از امكانات رفاهي بهره مندند در حالي كه مردم بومي حداقلها را هم به سختي به دست ميآورند و اين رويه تاريخي دارد به قدمت توسعه شهرها و راه افتادن چرخ صنعت و تكنولوژي در جامعه بشري!
اين قصه بسياري از ديگر بوميان جنوب است، مردم بومي قشم، بندرعباس، خرمشهر و خلاصه تمام بوميان خطه جنوب مردم محرومي هستند كه دور از توجه جامعه و مسوولان زندگي خود را به سختي ميگذرانند، اما همچنان به فرهنگ و سنتهاي خود پايبند مانده و سعي ميكنند فرزندانشان را هم با همين فرهنگ و آداب، تربيت كنند، هر چند كه طي سالهاي اخير بسياري از آنها به دليل اينكه اجازه آموزش به زبان مادري و برگزاري مراسمها خاص فرهنگي خود را نداشته چنين آرزويي تقريبا برايشان محال شده و به همين خاطر است كه بسياري از فرهنگهاي بومي اقوام ايراني يا نابود شدهاند يا در حال نابودياند.
گذاري بر فرهنگ نخستين بوميان ايران
ايران باستان سرزمين پهناوري بوده است كه از هزاران سال پيش در آن زندگي شروع شده است. گرچه آگاهي ما از چگونگي زندگي آنها ناچيز است ولي بازماندههاي آثار زنگي اين مردم كه توسط باستان شناسان به دست آمده است تا اندازهيي ما را با شكل زندگي و باورهاي آنها آشنا ميسازد. پژوهشگران، نژاد بوميان ايران را آسيايي ناميدهاند.
در نظر آنها آسيايي، نژادي است كه نه به دسته سامي نژادها بستگي دارد و نه به نژاد هند و اروپايي. همه مردم اين نژاد در آن دوران به زبان پيوندي سخن ميگفتند. پيوندي زبانهايي را گويند كه در آن پيشوند و پسوند وجود ندارد.
در ميان بعضي از تيرههاي بوميان ايران، از جمله در ميان طايفه گوتي، كه از كوه نشينان ساكن در دره كردستان بودند، زن، فرمانده سپاه بود. وضع سياسي بوميان ايران بستگي به دستهبندي خانوادهها داشت و رييس اين خانواده را از ميان خود انتخاب ميكردند. تا مدتها انديشه تمركز قدرت در دست يك فرد يا يك رييس، كه بعدا شاه ناميده شد، در ايران به وجود نيامد.
اين وضع سياسي و شكل طبيعي سرزمين ايران باعث شد كه اقوام و قبيلهها از اختلاف و درگيري كه نتيجه آن جنگ و خونريزي باشد پرهيز كنند و به توسعه زندگي و تكامل در تمدن خويش بپردازند.زندگي آرام بوميان ايران در اين هنگام با مهاجرت تيرههايي از نژاد ديگري روبرو شد. آنگاه همراهي متقابل فرهنگهاي آنها در تاريخ و زندگي مردم اين سرزمين فصلي تازه به وجود آورد.
سد گتوند علیا، "پروژه ملی" یا فاجعه؟
رادیو آلمان: خسارتهای سد گتوند علیا بر رود کارون نگرانیساز شده است. کارشناسان آبگیری این سد را فاجعه جبرانناپذیر زیست محیطی میدانند. ساخت سد دو میلیارد دلار هزینه برداشته و حتی برخی مسئولان را نیز به انتقاد واداشته است.
پروژه احداث سد گتوند علیا بر روی رود کارون از همان ابتدا مخالفان زیادی داشت. این سد با دریاچه ای به طول ۹۰ کیلومتر و حجم ذخیره ای برابر با ۵ میلیارد متر مکعب دارای بیشترین حجم ذخیره آب در پایین دست رودخانه کارون است. سد گتوند از سوی دست اندرکاران راهاندازی آن "پروژه ملی" نام گرفت ولی کارشناسان محیط زیست میگویند سد گتوند در محلی احداث شده است که آبگیری از آن باعث از بین رفتن بخشهای بزرگی از زمینهای کشاورزی، منابع طبیعی و جنگلهای بلوط میشود.
گفتگو با عباس محمدی، مدیر گروه دیدهبان کوهستان
دویچهوله: استدلال کسانی که موافق زدن این سد بودند این بود که سد گتوند جلوی هدر رفتن آبهای شیرین رودخانه کارون که بدون استفاده روانه خلیج فارس میگردد را میگیرد. آیا با این استدلال میشود صدها سد احداث کرد و نگرانی از بابت پیامدهای آن نداشت؟
عباس محمدی: اولا این بحث که رودخانهها آبشان هدر میرود، از پایه غلط است. یعنی هیچ آبی هدر نمیرود. این بحثاش مفصل است که ما در ایران حتی یک قطره آبی نداریم که بگوییم اضافه است و با سد زدن مهارش کنیم. برای این که آبهای ما تماما از قرنها پیش استفاده میشده و آن مقداری هم که به دریاها میریزد، کمک میکند به تالابها و به اصطلاح لب شور کردن آب دریا که برای زندگی ماهیها مهم است یا مثلاً در خوزستان برای پرورش گاو و گاومیش در قسمتهایی که رودخانهها به دریاها یا به تالابها میریزد و برای مهاجرت پرندگان که تمام اینها مستقیماً مورد استفادهی مردم هم هست و در جاهای دیگرهم همین طور است. این بحث که به طور کلی انحرافیست. یعنی این که آقایان میگویند آب اضافه میآید یا دارد هدر میرود، این یک اشتباه بزرگ است که به خورد مردم میدهند.
این سد جدا از مشکلاتی که الان ایجاد کرده از همان ابتدا با مخالفت شدید روبرو شد. مثلا آقای سلاجقه، معاون وزیر کشاورزی که حالا از سمتش برکنار شده از مخالفان سرسخت آن بود، چطور این پروژ به سرانجام رسید؟
من این نکته را به شما بگویم که به طور کلی آن تشکیلاتی که در ایران سد میسازد به قدری قوی است که اساساً از هیچ کس حساب نمیبرد و به هیچ کس حساب پس نمیدهد. یعنی معاون وزیر هم که مسئول منابع طبیعیست، مخالف بود و حریف نشد. این نشاندهندهی این است که اساساً مدیران منابع طبیعی و محیط زیست در سیاستهای مدیریتی ما در ایران جایگاهی ندارند و هرجا که اینها افکار و عملکردشان مغایر باشد با طرحهای به اصطلاح توسعه عمران به راحتی کنار گذاشته میشوند.حتی گروهی که خودشان در کارهای معروف انتقال آب، شبکهسازی و سدسازی فعال هستند و نوعاً مثل ما طرفدار محیط زیست نیستند، درباره این سد نظر دادهاند که این پروژه موزهای است از اشکالات مدیریتی.
آیا نگرانیها به خاطر نزدیکی مخزن سد به تودههای بزرگ نمک و کم شدن آب رود کارون است و محل احداث سد که موضوع مناقشه زیاد بوده یا مسائلی دیگری وجود دارد؟
به خاطر این که محل این سد کم و بیش دشت است، حجم مراتعی که به زیر آب میرود بسیار زیاد است. وقتی سد در کوهستان ساخته میشود، طبیعتاً عمق آب بیشتر میشود، حالا تخریبهایی که هست البته به جای خود، ولی طول دریاچه کمتر میشود. اما این در جایی ساخته شده که طول دریاچه خیلی زیاد ا ست و مراتعی که به زیر آب میرود بسیار بسیار زیاد است.
اگر اشتباه نکنم الان چیزی حول و حوش ۲۰ سد روی کارون ساخته شده و تعداد دیگری سد در حال ساختن شدن است و این آبی که وارد رودخانه میشود و در نهایت میرسد به مراکز تمدنی ما، یعنی اهواز، آبادان، خرمشهر و شوشتر بینهایت آمده پایین. سد گتوند کاری که کرده این است که دریاچه یک عرض زیادی از زمینها را فرامیگیرد که در آنها سازندههای نمکی است. یعنی میلیونها بلکه میلیاردها مترمکعب نمک خالص در قسمتهای دشت هست. و این آب میآید بالا و این نمک را بتدریج حل میکند. این را به شما بگویم که شرکتی که خود وزارت نیرو تعیین کرده بود برای بازرسی و گزارش دادن در مورد این قضیه نمک، یک مشاور دانمارکی بوده و میدانید معمولا مشاوری که یک کسی انتخاب میکند، یک گزارش میدهد مطابق میل کارفرما. چون پول از وزارت نیرو گرفته. اما این مشاور دانمارکی به وزارت نیرو گزارش میدهد که این نمکی در آب حل میشود به حدی است که رودخانهی کارون هیچ وقت به وضعیت قبل خودش برنخواهد گشت. به شرکت این را میگوید که اگر آبگیری شود، بعد از سه چهارسال چند نوبت که آبگیری شود و سد خالی شود، مقدار شوری آب در پایین دشت پایین میآید. این را میگوید، ولی این را هم اضافه میکند که در عین حال هیچ وقت آب پایین دشت، یعنی آب رودخانهی کارون، به وضعیت قبلش برنمیگردد.این وضعیت در شرایط گرما و کم آبی چه معنایی برای کشاورزان و پرورش ماهی در این منطقه دارد؟
این سد هم، همان طور که گفتم، در قسمت پایین دست رودخانهی کارون است. یعنی درست در اوج گرما و در اوج نیازهای شهرهای مختلف به آب و کشاورزی پایین دست، حیات کنار رودخانهای و نیاز خود دریا و تالاب پایین دست آب آبگیری شروع شده. این یعنی چه؟یعنی شما فرض کنید از الان تا اولین بارانهایی که بخواهد در ایران ببارد، اگر ببارد، ما سه چهارماه فاصله داریم. سه چهارماه رودخانهی پایین دست تقریباً خشک میشود. چون آبگیری باید با حداکثر دبی رودخانه انجام شود. مقدار خیلی کمی الان اجازه میدهند که آب برود پایین و این به قدری کم است که حتی استخرهای پرورش ماهی که پایین دست ساخته شده با هزینههای گزاف، ماهیهایشان دارد از بین میرود و شاید الان که ما داریم صحبت میکنیم از بین رفته باشد. چون روزهایی که آبگیری شروع شد، آنها هم اعتراض کردند که این استخرهای پرورش ماهی اصلاً آبی در کف رودخانه نیست که ما پمپاژ کنیم که به استخرها بیآید.
آیا امکان توقف این پروژه وجود دارد؟
بله میشود آبگیری را متوقف کرد. یعنی دریچههای سد باز بماند و آب به صورت طبیعی برود. اما این کار را نمیکنند و آبگیری را شروع کردهاند. به هیچ عنوان ما تا الان پروژهی سدسازی نداشتیم که به دلایل زیستـ محیطی و به دلایل تخریب منابع طبیعی، به دلیل اعتراضات مردمی متوقف شده باشد. یک نمونه کوچک هم نداریم. بنابراین وقتی پروژهای کلید خورد، اینها به هر قیمتی شده تمام میکنند و ظاهراً هیچ راهی متأسفانه وجود ندارد. راه وجود دارد، انجام نخواهد شد. کمااینکه اگر اشتباه نکنم در همین چند روز پیش، پنج یا شش مرداد بود که رسماً سد آبگیریش شروع شد.
یک تشکیلاتی میآید سد را میسازد، برایش مهم نیست که چه به سر منابع طبیعی میآید، آب پایین دست چه میشود، استخر پرورش ماهی چه میشود، مردم محلی آیا موافقاند یا مخالف. یعنی این دستگاه سدساز در ایران به طور کلی خودمختار عمل میکند و متاسفانه وانمود شده در جامعه که به طور کلی پروژهی سد در ایران پروژهای بسیار ضروری و مفید است و عنوانش هم بهخصوص در سدهای بزرگ میگذارند «پروژههای ملی». یعنی وصلش میکنند به کل کشور و بعد این نظر را القاء میکنند که حالا مثلاً اگر چهارتا محلی یا مثلاً پنج تا پرورش دهندهی ماهی اعتراض میکنند، مهم نیست، چون این پروژه ملی است. یعنی به نفع همهمردم ایران است.
با این همه خسارتی که شما به آن اشاره میکنید، نفع آن برای چه کسی است و چه هدفی را دنبال میکند؟
هدف به نظر من مثل بسیاری از سدهای دیگری که در ایران هست، صرف بودجه است. یعنی حالا در حالت خیلی خوشبینانهاش بخواهیم بگوییم، این که یک عده این را فرض گرفتند که سد لازم و ضروری است و میسازند و بعد هم تعدادی شرکت هست که این وسط از سدسازی میلیاردها تومان سود میبرند و اینها معتقدند که سد را باید ساخت، ما کارمان سدسازیاست و میسازیم.
این سد گتوند دوهزار میلیارد تومان، یعنی چیزی حدود دو میلیارد دلار، هزینه صرفش شده است و این رقمی بسیار بسیار گزاف است. من به جرأت میگویم که اگر این پول به شکل درستی در اختیار کشاورزهای خرده پای ایران قرار میگرفت، کل کشاورزی ایران دگرگون میشد. یعنی مثلاً در تولید گندم و برنج شاید ما حداقل برای یکسال خودکفا به معنای درستاش میشدیم، نه این خودکفایی بیآییم دوباره مردم را مجبور کنیم بروند روی کوها و گندم دیم بکارند. نه! دو میلیارد دلار رقمیست که کشاورزی ایران را میتواند برای یکی دوسال کاملاً وضعش را تکان دهد و اصلاح کند. حالا چرا آن کار انجام نمیشود و این کار انجام میشود؟ برای این که آن دو میلیارد دلار، آن حرفی که من میزنم، باید مثلا بین چند هزار یا چند صد هزار خانواده روستایی پراکنده توزیع شود، درست، و از آنها محصول خواسته شود یا مثلاً به صورت سوبسید به آنها داده شود. ولی برای این کار سدسازی یک شرکت ویک تشکیلات خیلی ساده و راحت میآید لابی میکند و پروژه را میگیرد و تمام میشود و میرود. دنیا همین جور است. پروژهها هرچه قدر بزرگتر باشد و هر چه قدر بعضی موقعها احمقانهتر، با راحتی بیشتری به کرسی مینشیند. برای این که یک گروه کوچک سازمانیافته تصمیم میگیرد و اجرایش میکند.
چه نهادی یا تشکلی باید ناظر و تصمیمگیرنده باشد پروژههای این چنینی باشد که از پیامدهایی آن بشود جلوگیری کرد؟
اولین تشکیلاتی که باید نظر بدهد، سازمان جنگلها و مراتع است. دومی یا شاید همزمان با آن سازمان حفاظت محیط زیست است و بعد تشکلهای مردمی. هیچ کدام اینها قدرت مقابله با این سدسازان را ندارند. کمااینکه گفتم، در مورد سد گتوند دیگر چه کسی بالاتر از معاون وزیر. مخالفت میکند، ولی فایده ندارد و به هیچ جا نمیرسد.
ولی حالا که به نظر میرسد خیلیها حتی از مسئولان اعتراض کردهاند؟
مخالفت خیلی از دوستداران محیط زیست، شوراهای محلی یا در همین مورد سد گتوند، انجمنهایی که در منطقهی بختیاری فعالیت میکنند، نتیجهی این پیگیریها این هم بوده که الان در خود دولت، در مجلس شورای اسلامی و حتی در داخل وزارت نیرو یک جریان قوی مخالفت با سدسازی پا گرفته و دیگر مثل هفت هشت سال پیش نیست که همه سد را تشویق و تقدیس کنند و بگویند که نه حتما سد باید ساخته شود.
آبروی فرهنگی ایران در معرض خطر
به گزارش آتی نیوز به نقل از قاصد، با گذشت 35 روز از پذيرش استعفاي شهردار بجنورد مركز استان خراسان شمالي، اين شهر همچنان بدون شهردار مانده است.
بجنورد در شهريور امسال ميزبان برگزاري هفته فرهنگي كشورهاي عضو اكو به عنوان بزرگترين رويداد فرهنگي و اجتماعي عمر استان خراسان شمالي و طول سابقه 92 ساله شهرداري بجنورد است.
با توجه به اینکه شهرداري بجنورد در سومين دوره فعاليت شوراي اسلامي شهر، براي سومين بار است كه به صورت سرپرستي اداره مي شود كه در دو مرحله گذشته فعاليت سرپرست شهرداري اين شهر از زمان قانوني سه ماهه نيز طولاني تر شده بود، به نظر می رسد خوش خیالی در برگزاری موفق این مراسم مهم، باعث ریخته شدن آبروی فرهنگی کشورمان خواهد شد.
طبق قانون سرپرست داراي اختيارات محدودي است كه تصميم گيري مديريتي مناسب و قاطعانه اي ندارد و حتی بر اساس قانون، سرپرست شهرداري نمي تواند براي پرداخت حقوق معوقه كاركنان قراردادي شهرداري تصميمي بگيرد که این موضوع باعث بی رغبتی مسئولان شهرداری برای پیگیری واقعه ای مهم همچون هفته فرهنگي كشورهاي عضو اكو شده است.