وضعیت جسمی موسوی و همسرش نگران ‌کننده است

سایت کلمه: «خانه‌ی موسوی و رهنورد را به زندانی با دیوارهای بلند آهنی برای آنها تبدیل کردند.» این، مشاهدات برخی از کارمندان نهاد ریاست جمهوری، پزشکان و بیماران بیمارستان شهید شوریده است که روبه‌روی کوچه اختر قرار دارد؛ کوچه‌ای که منزل موسوی در آن واقع شده است.

یاد آر روزهای سردی را که دلگرم بودیم بانوی سبزی که گاه مخفی و بیشتر پس از درگیر شدن با مامورین امنیتی از خانه بیرون می زد و با هزار زحمت، خودش را به جمع های منتظر می رساند.

رهنورد برای اصرارش بر حق جویی، برای مبارزه بر تبعیض ها ، برای قرآن پژوهی اش، محبوبیتش بارها به باد تهمت وتوهین گرفته شد. هنوز زمان طولانی نگذشته است از آن روزی که درصحن دانشگاه الزهرا، به ناروا روسری از سرش کشیدند. در صحن علنی مجلس عکسهای خصوصیش را پخش کردند. سالها اجازه چاپ کتابهایش را ندادند با اندیشه اش به ستیز پرداختند در طول مبارزات جنبش سبز. با گاز فلفل و اشک آور به او حمله ور گشتند، با ضربات باتوم کبودش کردند یا در خیابان برسر او تاختند و و بی ادبانه به سوال و بازجوییش کشیدند. دست آخر چه سبک فکرانه بعداز چندین بار تهدید بر اخراج، از ورودش به دانشگاه تهران جلو گیری کردند بعد از آنهم چنانکه رسمشان بود و هست، به دروغ پردازیهای خود در این زمینه ادامه دادند و از این طریق به آرام کردن دلهای بیمار خود پرداختند.

تمام آن روزها، زمزمه های نگران مادر بدرقه ی راهش بود و نگاه های سکوت پدر به یاد تمام مجاهدت های جوانی، ستایشگر استحکام قدومش بود.

امروز تقویم می گوید از زندانی کردن میرحسین و رهنورد صد و چهل روز گذشته است. اما دل بی قرار مادر شمردن نمی داند. دل بی تاب مادر کوچه ی بن بستی می شناسد که با دیوار و نرده هایی آهنی و سیاه، زندان شده است. دل نگران مادر، دختری را می شناسد که دیگر پشت زنگ تلفن حالی نمی پرسد و درآستانه ی در خانه مادری ظاهر نمی شود.

امروز نیز او را در خانه خودش زندانی کرده اند. به دروغ می گویند آزاد است و سرگرم فعالیتهای هنری و اما دغدغه این روزهای خانواده نگران او است که نکند این پدر پیر تن وجان فرسوده چون اسماعیل پدر میرحسین تشنه دیدار فرزند ارشد و چشم به در دوخته از میانشان رخت بربندد.

مادر زهرا رهنورد همان بود که انتظار می رفت، استحکام صدایش، یاد آور فریادهای بانوی سبز ایران بود و غم پنهان شده در گفتارش، درد مادران دیگر اسرای سبز را تداعی می کرد. صحبت کردن و مصاحبه با مادری پیر در این شرایط ساده نیست. مادری که خانواده اش در معرض تهدیدهای مختلف هر روز نگران تر از قبل منتظر خبری نشسته اند.

او این ماه ها شاهد ضعف جسمانی و کاهش وزن شدید دختر و دامادش بوده است که در دیدار آخر کاملا مشهود و نگران کننده بوده است. همچنین براین باور بود که کل این روند غلط بیشتر به آدم ربایی شبیه بوده است.

در باره وضعیت میرحسین موسوی و زهرا رهنورد گفت و گویی را با خانم نواب صفوی مادر پیر خانم رهنورد انجام داده ایم که با هم می خوانیم:

از آخرین خبری که از آقای مهندس و خانم دکتر دارید برای ما می گویید؟

حدود دو هفته پیش با داماد و دخترم ملاقات داشتم. و آنها هم روحیه ی خیلی خوب و قوی داشتند، محکم، مثل همیشه.

آزادی عمل در این دیدارها چقدرهست؟ مثلا فرزندان دیگرتون هم که به هرحال دلتنگ هستند می تونن باشن؟

ملاقات بدون هماهنگی قبلی بوده و به همین دلیل یکی دو بار اتفاقی فرزندان دیگرم هم حضور داشته اند.

در ملاقات می توانید راحت صحبت کنید؟ فکر می کنید چقدر فضای آن با واقعیتی که در آن محصور هستند تطابق می کند؟

من یک مادرم و حتما راحت صحبت خودم را می کنم. البته حرف های سیاسی نمی زنم چون شنیدم که به بچه ها هم گفته اند در دیدارها حرف سیاسی نزنند که در غیر این صورت همین دیدارهای محدود کوتاه هم قطع می شود تمام دیدارها هم با حضور تعداد خیلی زیادی از مامورها انجام می شود. یک عده داخل هستند خانم و آقا یعنی آنها هم در زوایای مختلف کنار ما می نشینند. در فضای بیرون هم که خب من تابه حال نشمرده ام اما خیلی زیاد هستند.

من هیچ اطلاعی درباره اینکه در جاییکه حصر هستند چگونه زندگی می کنند ندارم و بعید می دانم که کسی هم اطلاعی داشته باشد. البته این را هم بگویم که بعد از یک ماه و نیم بی خبری چندباری خیلی کم به من و همسرم تلفن کرده اند.

ملاقات دخترخانمها به چه ترتیبی است؟ مرتب می توانند به ملاقات بروند؟ و تعریفشان از ملاقاتها چه بوده است؟

متاسفانه باید بگویم که نوه هایم یعنی دخترها به مدت طولانی از پدر و مادرشان بی خبر بوده اند و برای ۳ ماه اول که تقریبا ملاقاتی نداشته اند حتی یکبار بیش از ۵۰ روز تمام خانواده به طور مطلق از آنها بی خبر بودند. جز چند دقیقه بالای سر پدر مرحومِ آقای موسوی. ولی در ۴۰ روز اخیرملاقات های محدودی صورت گرفته است که آنهم با حضور مامورهای خانم و آقا و دوربینهای متعدد نصب شده در محل بوده است.

طفلک نوه هایم با من زیاد صحبت نمی کنند. چرا که صحبت کردن راجع به این قضیه با کنترل دائمی مکالمه ها و دیدارهای خانوادگیمان سخت است در ضمن آنها نمی خواهند مرا نگران کنند. اما حتما بودن نیروهای امنیتی و کنترل کردن و بازرسی بدنی دختران ایشان و حتی مواد خوراکی که برده اند و لوازم نوه های دختر و دامادم برایشان خیلی آزاردهنده بوده است. حتی وقتی بچه ها می روند موهای سر آن ها را هم گشته اند که ببینند چه چیزی قایم کرده اند. گل سرشان راباز کرده اند. آخر این رفتار درست است؟

برخورد ماموران با شما و دختران آقای موسوی و خود مهندس و همسرشان چطور است؟

در ظاهر که محترمانه، اما واقعیتش تهدید امیز است. مثلا دختر من نمی تواند یک کلمه به من خصوصی چیزی بگوید، چشم های آنها مرتب روی ماست که ببینند کی چه می شنود و چه جواب می دهد. همیشه هم می گویند خبر ندهید، تهدید می کنند و می گویند سکوت کنید. اما تا کی؟

وضع روحی خانواده ، دخترهای مهندس چه؟ آیا آنها مشکل خاصی ندارند؟

آن ها هم مثل پدر و مادرشان روحیه ی مقاومی دارند. اما همگی ناراحتند از اینکه در چنین مخمصه گرفتار شده ایم. من یک مادرم. پدرش هم که بیمار است و من می ترسم اتفاقی بدی برایش بیفتد. مثل اتفاقی که برای موسوی بزرگ افتاد. امیدوارم همچین اتفاقی نیفته و سایه ی ایشون همچنان بر سر ما باشد.

از وضعیت جسمی خانم رهنورد و آقای موسوی چه خبری دارید؟

من که مدام نمی بینمشان و به هرحال دیدارها هم محدود بوده چون اونها زندانی هستند. اما از روی ظاهر می توانم بگویم که نسبت به ملاقات های اخیر، دفعه آخر متوجه رنگ پریدگی و لاغری شدید و ناگهانی دختر و دامادم شدم. و این از نظر من که مادر هستم پنهان نبود. من نمیدانم واقعا بر آنها چه گذشته است. البته خودشان برای اینکه ناراحتی ما را دیدند و خواستند من را از نگرانی در آورند گفتند گاهی روزه می گیرند. اما بی شک دلیلش این نمی تواند باشد و تغییر ناگهانی ظاهری آنها و رنگ کاهی پوست و از دست دادن وزنشان به شدت نگران کننده است.

خوب این مساله ی خیلی مهمیه…. اصلا وضعیت پزشکی آنها چطور است؟ قبل و یا بعد از زندان شما خبر دارید؟ مثلا آیا تحت نظر پزشک خاصی هستند؟

دخترم و دامادم پیش از این سالم سالم بودند و همه هم این را می دانستند. اصلا اگر غیر از این بود که نمی توانستند اینهمه فعالیت و جنب و جوش در این دو ساله داشته باشند. الان را طبیعتا نمی توانم بگویم، فقط از روی ظاهر و جسمشان می توانم قضاوت کنم. این نگرانی البته برای دخترانش و بقیه اعضای خانواده هم پیش آمد و همه پیگیر شدند. اما آنها گفتند که خودمان دکتر داریم و پیگیری میکنیم. ولی پزشک از طرف ما نبوده است. معلوم است که تا زمانی که پزشک از طرف ما نباشد نگرانی ما همچنان باقیست.

 

یعنی خانواده مشخصا خواسته اند که این موضوع پیگیری شود و توجهی نشده است؟

بله دخترها و خانواده دامادم خواسته اند و بارها اصرار کردند ولی هر بار بهانه ای آورده اند و گفته اند ما خودمان دکتر خودمان را می بریم و ظاهرا هم دکتر از طرف خودشان برده اند.

نکته ی نگران کننده این است که دامادم( مهندس موسوی) پیش از این گفته بود که تنها در یک بیمارستان رسمی حاضر به انجام چکاپ است. یک بار هم اوایل حصر ظاهرا خواسته اند پزشک بیاورند که دخترم گفته بوده در همان بیمارستان ویزیت بشود و اگرنه راضی نمی شوم… اینها برای من نگرانی می آورد. روزهای سختیست… من مدام به این فکر می کنم که تا قبل از زندانی شدن، آنها هر دو در وضعیت سلامتی کاملا مناسبی بودند و این را همه خبر داشتند. اما بار آخر واقعا ما دچار شوک و نگرانی شدیم به خصوص اینکه اجازه نداده اند یک دکتر شناخته شده و قابل قبول از طرف خودمان به وضعیت سلامتی آنها رسیدگی بکند.

همه ی ما نگران شدیم با این خبر… هیچ خبری نیست که تا کی می خواهد این وضعیت ادامه داشته باشه؟

نه. هیچ خبری نیست. و هیچ معلوم نیست علت این زندان بی دلیل چه بوده است و تنها خبری که ما داریم وجود چند در و دیوار در یک کوچه کوچک است. نوه هایم می گویند که کوچه را با چند دیوار بلند آهنی مسدود کرده اند و هیچ کس هم نمی داند اصلا داخل این محدوده چه میگذرد؟ چه تعدادی نیرو هست و آیا نیروها اصلا داخل خانه مقیم هستند یا خارج از آن و تا کی قرار است ادامه پیدا کند. البته باید تذکر بدهم که من این را حبس و حصر نمی دانم. این دقیقا آدم ربایی است. دختر و داماد من که کاری نکردند که زندانی شوند اینها جز خدمت به کشورشان هیچ کاری نکردند.

نظر دختر و دامادتون درباره ی این مسائل چیست؟

آنها راجع به این قضیه حرف خاصی نزده اند. زیرا همانطور که گفتم در دیدارهای کوتاه ما مثل هر زندانی دیگری فضای این حرفها نیست. من خودم مواظبم سوالی نکنم که گرفتاری ایجاد شود. اما خوب با توجه به زندانی شدن پسر بزرگم سال قبل که در راستای همین اتفاقات بود یاد گرفته ام که صحبت هایم چگونه و در چه مواردی باشد.

شما( یا اعضای خانواده ) تا حالا با بازجوها یا نیروهای امنیتی صحبتی داشته اید؟

البته من نه اما بارها دخترهای مهندس، نوه ها و بقیه اعضای خانواده بطور رسمی و غیر رسمی تلفنی و حضوری بازجویی شده اند و یا تحت فشار و تهدید قرار گرفته اند، تهدیدهای شغلی وجانی. و حتی توهین های آزار دهنده ای که نه تنها کلامی بلکه بدنی هم بوده است.

خواسته ی آن ها چیست؟

خواسته اصلی آنها که از همه پوشیده است. اما حتما یک از خواسته های بزرگ آنها سکوت کردن همه اعضای خانواده است. که همین هم به شک ما درمورد وضعیت زندگی و سلامتی آنها دامن می زند. شاید هم با سکوت ما برنامه های دیگری هم دارند.

تا حالا پیشنهاد یا راه حلی از سوی حکومت یا نیروهای امنیتی به خانواده شده برای حل این مسئله؟

البته که نه. چون خودشان می دانند راه حلی هم جز آزادی سریع آنها و جواب دادن به این ۵ ماه زندانی بودن بی دلیل دختر و دامادم نیست همه می دانند داماد و دخترم جز خیرخواهی در این سالها برای مردم و کشور چیزی نخواسته اند و از همه زندگیشان هم گذشته اند. دخترو دامادم برای مردم از هیچ کاری دریغ نمیکردند و حتی از ما هم کمک می گرفتند. این جواب تلخ و دردناکیست برای من که ناظر زندگیشان بوده ام و همه ی کسانی که حقیقت را دیدند و می دانند.

دختر شما یکی از زنان فعالی بود که در این دو سال خانواده های زندانیان را تنها نگذاشت و همین دیدار ها و سر زدن های خانم دکتر همیشه بدخواهان را خشمگین می کرد، در این چند ماه برخورد مردم و خانواده های زندانیان سیاسی و فعالان سیاسی با خانواده ی موسوی و رهنورد چطور بوده است؟

خیلی صمیمانه. البته من دیداری با کسی نداشته ام یا صحبتی. بیشتر احتیاط می کنم. اما هرجا می رویم همه احوالپرسند و نگرانند در کوچه خیابان محل همه جا هرکسی که متوجه می شود خیلی ابراز دوستی و محبت ونگرانی و ناراحتی و خشم از این وضع می کنند.

با توجه به فضای تبلیغاتی و دروغ هایی که درباره ی این زندان گفته می شود که ایشان اصلا در حصر نیستند ویا فعالیت روزمره یا هنری عادیشان را فقط تحت مراقبت ادامه می دهند، از همینجا صحبتی با مسببان این ماجرا ها دارید؟

هیچ معلوم نیست تا کی آن ها باید در این وضعیت آنجا بمانند. مگر اینها جز خدمت به مردم و خانواده های زندانیان سیاسی کاری کردند؟ اول از همه باید بگم که حتی اگر برفرض محال هم چنین بود یعنی آنها در امن و آسایش هم بودند که نیستند خود نفس زندان کردن بیگناهان و قطع ارتباطشان با همه انقدر بد هست و اسیر بودن انقدر دردناک هست که لازم به توضیح نیست. اما خطاب من با کسانیست که این دستور را داده اند یا اجرا کردند. برای من رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون.

از دیگر سو سخنی با مردمی که این مصاحبه رو می خوانند دارید؟ نکته ای وجود دارد که لازم باشه در اختیار مردم قرار گیرد؟ در آخر هم اگر صحبتی هست بفرمایید

تشکر میکنم از شما که جویای حال من شدید. من خودم بیمارم و نگران دختر و داماد خوبم هم هستم و شوهرم که به شدت مریض احوال و رنجور است و بی تابی هایش برای خانم رهنورد ما را نگران و متاثر کرده است و تشکر میکنم از همه ی مردمی که یا همدرد ما هستند یا درد مارا درک می کنند.

مرتب به من آشنا و غریبه زنگ می زنند و می پرسند از آقای مهندس چه خبر از خانم دکتر چه خبر؟ من هم می گویم همان خبری که شما دارید را ما هم داریم. خیلی نکته ها هست اما فعلا نگفتنش بهتر است.

آرزو دارم روزی همه ی کسانی که دربند هستند روزی پیش خانواده هایشان برگردند و خانه هایشان دوباره روشن شود. من فقط برای دختر خودم دعا نمی کنم. امیدارم همه ی آنهایی که به هر علتی در بازداشت هستند و به آنها ظلم و ستم می شود زودتر آزاد شوند. ان شاالله خبر آزادی همگی را بشنویم که حتما همه خوشحال می شویم.

محکومیت آزار و اذیّت اقليت‌های مذهبی در ايران 

سخنگوی وزارت خارجه آمريکا با محکوم کردن آزار و اذیّت اقليت‌‌های مذهبی در ايران، از حکومت جمهوری اسلامی خواست حقوق بنيادی تمام شهروندان خود را محترم شمرده و به تعهدات بين‌المللی خود در پاسداری از اين حقوق عمل کند.

ويکتوريا نولند در بيانيه‌ای به پرونده‌ی يوسف نادرخانی، شهروند ايرانی‌ای که به آيين مسيحيت گرويده، اشاره کرده است. در اين بيانيه آمده که آقای نادرخانی در صورت دست نکشيدن از آيين مسيحيت با اتهام ارتداد، با حُکم اعدام مواجه خواهد شد.

در بيانيه‌ی سخنگوی وزارت خارجه آمريکا آمده است که اين پرونده يکی از هزاران نمونه‌ی بدرفتاری با اقليت‌های مذهبی در ايران است.

هفت تن از رهبران بهايی که احکام زندانشان به ۲۰ سال افزايش يافته و صدها نفر از دراويش که به دليل اعتقاداتشان مورد اذیّت و آزار قرار گرفته‌اند، ديگر نمونه‌های مورد استناد اين بيانيه است.

تذکر به اعضای شورای نگهبان به دلیل دخالت در انتخابات

سایت آفتاب: حمیدرضا فولادگر، نماینده اصفهان در مجلس شورای اسلامی گفت: "یکی - دو مورد دخالت" برخی اعضای شورای نگهبان در دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری "منجر به تذکراتی به آنها شده است".

فولادگر در مصاحبه با خبرآنلاین گفت که دلیل تذکر به این اعضای شورای نگهبان، آن بوده که در انتخابات سال ۱۳۸۸ "در حمایت از یکی از نامزدها موضع‌گیری کرده‌اند".

حمیدرضا فولادگر، که در کمیسون ماده ۱۰، نهاد مسئول اعطای مجوز فعالیت به احزاب نیز عضویت دارد، با ذکر اینکه "در انتخابات فصل‌الخطاب همیشه شورای نگهبان است" اظهار داشته: "شورای نگهبان به بهترین نحو می​تواند بر خودش نظارت داشته باشد و از این رو برخی راه‌حل​هایی که مطرح می​شود مثل صیانت از آرا و... درست نیست."

گفتنی است که محسن غرویان در گفت​وگو با خبرآنلاین از درخواست​های زیادی برای حضور آیت​الله جنتی در ترکیب کمیته 2+6+4+3 خبر داد و تصریح کرد: آقای جنتی با عنوان یک چهره شاخص می​تواند نقش موثری در ایجاد وحدت بین اصول‌گرایان ایفا کند، بنابراین احتمال زیادی وجود دارد که ایشان در این ترکیب نهایی قرار بگیرند. امید است که به درخواست​های متعدد در این زمینه توجه شود.

وی در پاسخ به اینکه آیا حضور آیت​الله جنتی به منزله ورود یا دخالت شورای نگهبان در انتخابات تلقی نمی​شود؟، گفت: حضور ایشان منافاتی با دبیری شورای نگهبان ندارد.

اما پرویز سروری نماینده تهران با بیان اینکه «بعید می​دانم آقای جنتی وارد شوند» به خبرآنلاین گفت: با توجه به جایگاه ایشان در شورای نگهبان، بعید است که او در این موضوع ورود یابد. خود آقای جنتی نخواهد پذیرفت که به عنوان ناظر بر انتخابات، در کنار این مجموعه قرار بگیرد.

غلامرضا مصباحی​مقدم عضو جامعه روحانیت مبارز نیز با بیان اینکه آیت​الله جنتی در این عرصه وارد نشده​اند، به خبرآنلاین گفت: عمده تلقی​ها از محوریت جامعتین در ایجاد اجماع میان اصول‌گرایان در انتخابات آتی است که نماد آن هم آیت​الله مهدوی‌کنی و آیت​الله یزدی هستند. ممکن است آیت​الله جنتی در سطح این افراد، برای مشورت دعوت شوند اما ایشان به دلیل آنکه دبیر شورای نگهبان هستند، بعید است که وارد کمیته​های انتخاباتی شوند.

گفتنی است غرویان در ادامه گفت​وگوی خود با اشاره به اینکه شرایط سیاسی و اجتماعی بسیار تاثیرگذارتر از هر مدل سیاسی برای انتخابات آینده است، اظهار داشت: مدل 2+6+4+3 می​تواند یکی از مدل​های نیل به وحدت در بین اصولگرایان باشد. اما به طور دقیق نمی​توان مشخص کرد که چه مدلی جواب می​دهد. زیرا تا برگزاری انتخابات مجلس نهم، اتفاقات زیادی رخ می​دهدکه به مراتب تاثیر بیشتری بر انتخابات خواهد گذاشت. بنابراین نمی​توان مدل دیگری ارائه کرد.

وی در ادامه افزود: اصولگرایان باید به نظرات جامعتین عمل کنند زیرا جامعتین همواره در مسیر رهنمودهای مقام معظم رهبری حرکت می​کنند. همچنانکه در انتخابات گذشته نیز اینچنین بوده است.

غرویان در مورد احتمال حضور برخی از چهره​ها از سوی جامعتین در کمیته تصمیم​گیر برای اجماع اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم، تصریح کرد: انتخاب جامعتین یک تصمیم درون گروهی است که نمی​توان در مورد آن اظهار نظر کرد. این انتخاب با رای اکثریت اعضا انجام می​شود.

در همین ارتباط، در اوایل خرداد گذشته نمایندگان مجلس ایران خواستار تحقیق و تفحص در مورد اتهام "توزیع غیر قانونی پول در میان ۹ میلیون نفر از شهروندان" توسط دولت در آستانه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شدند.

این نمایندگان با ۱۷۶ رای موافق، ۱۹ رای مخالف و ۷ رای ممتنع، به طرحی رای دادند که موضوع آن، تحقیق و تفحص در مورد نحوه "واگذاری و پرداخت سود سهام عدالت" در خرداد ماه ۱۳۸۸ بود.

به گفته محمد مهدی مفتح، سخنگوی کمیسیون برنامه و بودجه، تصمیم نمایندگان مجلس، بر مبنای گزارش این کمیسیون درباره عملکرد دولت در واگذاری سهام عدالت پیش از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود که در آن زمان "به دلیل حساسیت‌های به وجود آمده ارائه نشد و پس از دو سال، نوبت به ارائه این گزارش رسید".

همچنین علی اکبر اولیا، عضو کمیسیون عمران مجلس، نمایندگان را در "برخورد با تخلفات دولت از قانون" مصمم توصیف کرد و گفت: "اتفاقات ماه‌های اخیر، اصول‌گرایان و مجلس را متوجه تخلفات اطرافیان دولت کرده و زمینه را برای بررسی و برخورد با چنین تخلفاتی فراهم نموده است."

"به جهنم که حال کمال شریفی بده، بذار بمیره!"

شهرزاد نیوز: با این که حال کمال شریفی زندانی سیاسی کرد که از 5 تیر 1387 در زندان به سر می برد، در جهل و سومین روز اعتصاب غذا به شدت وخیم است، مقامات و مسئولین دادگاه و زندان از اجازه ملاقات به خانواده اش خودداری کرده اند.

این مطلب را طاها شریفی، برادر کمال شریفی، در گفتگو با شهرزاد نیوز اعلام کرد. او همچنین اظهارداشت که حتی قاضی دادگاهی در میناب در پاسخ به خانواده کمال شریفی که نگران سلامت وی بوده اند، گفته است: "به جهنم که حالش بده، بگذار بمیره"

کمال شریفی روزنامه نگار کرد در سه سالی که در زندان های مختلف به سر برده، تنها یک بار با خانواده اش ملاقات داشته که تاریخ آن به 7 ماه بعد از دستگیری اش - اسفند 1387- بر می گردد. پس از آن او در دادگاه به همکاری با سازمان های کرد متهم و به 30 سال زندان بدون ملاقات محکوم شده است.

کمال شریفی در زندان های متعددی از جمله سقز، سنندج زندانی بوده و هم اکنون در زندانی در شهر میناب به سر می برد.

طاها شریفی همچین گفته است که وکیل فعلی برادرش وعده داده که پس از گذشت سه چهار سال از دوره محکومیت کمال شریفی، برای گرفتن تخفیف دوره محکومیت تلاش خواهد کرد. پیشتر عبدالفتاح سلطانی و شیرین عبادی وکلای کمال شریفی بوده اند که خود یا دستگیر شده و یا مجبور به ترک ایران شده اند.

در پاسخ به این سوال که نهادهای بین المللی چه اقداماتی برای پرونده کمال شریفی کرده اند، طاها شریفی می گوید: "هیچ. هیچ کاری نکرده اند."

یک دختر‌بچه 5 ساله کارگر ساختمانی است

روزنامه دنیای اقتصاد: یکی از خوانندگان روزنامه دنیای اقتصاد روز گذشته در تماس با خبرنگار ما از فعالیت یک دختر‌بچه 5 ساله در قالب یک کارگر ساختمانی در سطح شهر تهران خبر داد.

خبرنگار دنیای اقتصاد برای پیگیری ماجرا به محل فعالیت این کودک مراجعه کرد و مشخص شد که به علت فقر مالی اين دختر بچه روزانه 8 ساعت به همراه پدرش در ساختمان‌های در حال ساخت در نقش یک کارگر ساختمانی فعالیت می‌کند.

پدر این دختر بچه –یگانه – می‌گوید: چون کسي را ندارم مجبورم دخترم را روزانه به سر ساختمان بیاورم که با توجه به اینکه زمان رفت و آمدم به شهر مامازن 6 ساعت است به شدت دخترم خسته و اذیت می شود.

او می‌گوید: در مامازن یک اتاق اجاره کرده که ماهانه 100 هزار تومان اجاره می‌دهد.

پدر یگانه می‌گوید: به دليل اينكه يگانه را روزها سر ساختمان مي‌آورم، او نيز پا به پاي من كار مي‌كند و فعاليت‌هاي سبكي همچون حمل‌ كيسه‌هاي مصالح ساختماني را انجام مي‌دهد. او می‌گوید: یگانه چند روز پیش به خاطر گرد و خاک ناشی از گچ و سیمان مریض شده و یک شب تمام تب کرده است.

این کارگر كوچك ساختمانی امیدوار است که مسوولان و شرکت‌های ساختمانی برای استخدام پدرش به عنوان یک سرایه‌دار از خانواده‌اش حمايت مالي كنند.

متن زیرگفت‌وگو با این کودک 5 ساله است، دختری که اگر چه فقیر است، اما پدرش برای تربیت او نهایت تلاش خود را کرده است.

یگانه! چرا اینجا کار می‌کنی؟

پدرم مریض است و پول نداریم. من هر روز با او می‌آیم که در خانه تنها نباشم. پدرم پایش درد می‌کند هر وقت کیسه‌های سیمان را بلند می‌کند اذیت می‌شود و شب‌ها از شدت درد خوابش نمی‌برد. من زور ندارم، اما کمکش می‌کنم که کمتر اذیت شود.

خانه‌تان کجاست؟

خیلی دور است ما در خانه‌مان یخچال و تلویزیون و تلفن نداریم.

چرا پیش مادربزرگ یا خاله‌ات نمی‌روی؟

مادرم مرده است. تازه مادربزرگم هم مرده و خاله و عمه هم ندارم.

چه درخواستي از مسوولان داري؟

پدرم نمی‌تواند کار کند، اما اگر کار نکند پول نداريم. هیچ‌ کس کمکمان نمی‌کند. پدرم می‌گوید اگر سرایدار یک ساختمان شود زندگی‌مان خوب می‌شود.

تلفن تماس و آدرس محل سكونت پدر يگانه در گروه مسكن دنياي‌اقتصاد موجود است.

معدن کروم صوغان فرو ریخت، کشته شدن کارگران

خبرگزاری مهر: در ادامه بروز حوادث معادن در استان کرمان در اولین حادثه سال جاری معدن کروم صوغان فرو ریخت و موجب کشته و زخمی شدن کارگران این معدن شد.

در حالی طی سال گذشته بارها شاهد ریزش معادن زغالسنگ شمال کرمان بودیم که این بار در نخستین حادثه معادن استان کرمان در سال جاری بر اثر ریزش معدن کروم صوغان در شهرستان تازه تاسیس ارزوئیه تعدادی از کارگران معدن کشته و زخمی شدند.

بروز حوادث ریزش معدن در استان کرمان که به بهشت معادن ایران شهرت یافته است طی سالهای اخیر به تراژدی تبدیل شده است اما نکته قابل توجه در خصوص این حوادث تمرکز آنها در معادن شمال کرمان و مختص معادن قدیمی زغالسنگ کرمان بود

علت وقوع این حوادث توسط کارشناسان قدمت و استفاده از روشهای سنتی در معادنی اعلام شده است که در بخش خصوصی فعالیت می کنند.

اما بروز سانحه در معدن کروم صوغان بار دیگر این مطلب را یادآوری می کند که متاسفانه استاندارد ایمنی در معادن استان کرمان از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست.

فرماندار ارزوئیه در خصوص حادثه معدن صوغان گفت: عصر چهارشنبه تونل معدن کروم صوغان دچار ریزش شد و بر اثر این حادثه دو نفر از کارگان این معدن دچار جراحت شدند که به بیمارستان منتقل شدند.

یک نفر در حادثه ریزش معدن جان باخت

محمد برآوردی افزود: متاسفانه یکی از افراد آسیب دیده در این سانحه به دلیل جراحت حاصل از ریزش معدن جان باخته است.

وی با تاکید بر پیگیری دلایل این حادثه گفت: علت ریزش این معدن هم اکنون توسط کارشناسان درحال بررسی است و به زودی اعلام می شود.

فرماندار ارزوئیه اضافه کرد: این معدن دارای 350 کارگر رسمی و پیمانی است و رعایت نکات ایمنی در معدن صوغان برای سلامت کارگران ضروری است.

مدیرعامل صنایع و معادن استان کرمان در خصوص معادن کرمان به خبرنگار مهر گفت: استان کرمان دارای بیشترین حجم معادن کشور است.

استاندارد معادن کرمان باید افزایش یابد/ زغالسنگ جور بخش خصوصی را می کشد

محمد عابدی نژاد در خصوص حوادث معادن گفت: باید با رعایت نکات استاندارد میزان وقوع این حوادث را کاهش داد.

این مسئول بیشترین حوادث معدن استان را در معادن زغالسنگ کرمان اعلام کرد و یکی از مهمترین دلایل را برداشت سنتی به دلیل نوع معادن دانست.

وی در مورد وضعیت صنعت زغال سنگ استان کرمان نیز گفت: خود شرکت زغال سنگ کرمان مشکلاتی دارد هر چند که در بحث تولید زغال در استان و به ویژه کک وضعیت خوبی داریم اما مشکلات بزرگ شرکت زغالسنگ ناشی از خودشان هم نیست بلکه به دلیل رویکردی است که این شرکت دارد و در حال واگذاری بخش هایی از شرکت به خصوصی است و باید گفت زغالسنگ جور بخش خصوصی را می کشد.

معادن کرمان یکی از بیشترین فراوانی حوادث را به خود اختصاص داده است و یکی از دلخراش ترین حوادث معادن کرمان پس از حادثه معدن بانیزوئیه و کشته شدن 11 نفر اواخر سال گذشته در معدن هجدک روی داد که چهار معدنچی جان خود را از دست دادند و جسد سه نفر از آنها پس از سه ماه تلاش از عمق 600 متری زمین خارج شد.

خانواده ها همچنان در انتظار پرداخت دیه

در این حادثه دادستان راور اعلام کرد شرکت زغالسنگ کرمان مقصر بروز سانحه بوده است و در نهایت برای سرپرست وقت این شرکت قرار وثیقه سه میلیارد ریالی صادر شد.

این درحالی است که بسیاری از خانواده های قربانیان حوادث گذشته معادن کرمان به خصوص در معدن بانیزوئیه همچنان در انتظار پرداخت دیه و خسارات وارده هستند.

نامه سرگشاده علی مطهری به احمدی نژاد

سایت لمون پرس - فرزند شهید مطهری به رئیس جمهور نوشته است: به هر حال یا این سخن را از روی اعتقاد گفته اید و یا با اهداف سیاسی، در هر دو صورت قابل توجیه نیست .

علی مطهری با ارسال نامه سرگشاده ای به محمود احمدی نژاد به اظهارات صبح امرو ز وی دال بر مخالفت با تفکیک جنسیتی پاسخ داد.

به گزارش خبرآنلاین، فرزند شهید مطهری به رئیس جمهور نوشته است: به هر حال یا این سخن را از روی اعتقاد گفته اید و یا با اهداف سیاسی، در هر دو صورت قابل توجیه نیست .

متن کامل این نامه که در اختیار خبرآنلاین قرار گرفته است را در ادامه بخوانید:

جناب آقای دکتر احمدی نژاد

ریاست محترم جمهوری اسلامی

با اهداء سلام، در نامه ای خطاب به وزرای علوم و بهداشت نوشته اید:"شنیده شده است که در برخی دانشگاه ها رشته ها و کلاسهای تک جنسیتی بدون لحاظ تبعات اعمال می گردد. ضروری است فوری از این اقدامات سطحی و غیر عالمانه جلوگیری شود".

این که عدم اختلاط دختر و پسر در دانشگاه ها و غیر دانشگاه ها بر اختلاط اولویت دارد و تا آنجا که عسر و حرجی در کار نباشد باید محیطهای علمی ما محیط های جداگانه باشد مورد اتفاق فقهای عظام است، همچنان که حوزه های علمیه ما محیطهای مختلط نیستند و اگر تاسیس دانشگاهها هم از همان ابتدا به دست ما بود و به تقلید از غرب نبود دانشگاه ها نیز به صورت دانشگاههای دخترانه و پسرانه تاسیس می شدند. اکنون که این راه کج را از سال 1313 تا به امروز پیموده ایم بهترین راه ، تاسیس دانشگاههای دخترانه است، کاری که رژیم شاه نیز به آن توجه داشت و دانشگاه فرح آن روز و الزهرای امروز را تاسیس کرد و متاسفانه ما در طول سی و دو سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هیچ دانشگاه معظم دخترانه ای تاسیس نکرده ایم، در حالی که امروز در آمریکا نیز دانشگاه دخترانه مورد استقبال قرار گرفته است.

بدیهی است امروز که دانشگاههای دخترانه به اندازه کافی نداریم باید در حد امکان از اختلاط جلوگیری کنیم و تلاشهایی که وزیر محترم علوم و همکارانشان انجام می دهند در مسیراسلامی کردن دانشگاه ها از نظر ظاهر و محتواست، گرچه اینجانب به برخی از آنها گفتم سرانجام آقایان مشائی و احمدی نژاد تحمل نخواهند کرد و این طرح را نیز مانند قانون عفاف و حجاب معلق خواهند نمود و امروز این پیش بینی به حقیقت پیوست.

اگر بناست اختلاط آزاد باشد باید روابط جنسی هم مانند دنیای غرب آزاد باشد والا عوارض روحی و روانی در پی خواهد داشت. نمی توان بخشی از نظام خانوادگی و روابط زن و مرد را از اسلام گرفت و بخشی را از غرب . یا باید نظام اسلامی را در این حوزه پیاده کنیم یا نظام غربی. روش امثال جناب عالی مصداق« کج دار و مریز» است.

این که حکم اسلام یعنی اولویت عدم اختلاط دختر و پسر را علی رغم نظرات چند مرجع تقلید، امری سطحی و غیر عالمانه نامیده اید بسیار مایه تاسف است و دلیل دیگری بر لیبرال بودن این دولت در حوزه فرهنگ است. از آنجا که جناب عالی اظهار علاقه به شهید آیت الله مطهری می کنید، چند جمله از ایشان در این خصوص نقل می کنم. در کتاب مسئله حجاب می فرمایند:

اگر دختران در اجتماعات عمومى لباس ساده بپوشند، کفش ساده به پا کنند، با چادر یا با مانتو و روسرى کامل به مدرسه و دانشگاه بروند، آیا در چنین شرایطى بهتر درس مى‏خوانند یا با وضعى که مشاهده مى‏کنیم؟ اصولًا اگر التذاذهاى جنسى و منظورهاى شهوانى در کار نیست چه اصرارى است که بیرون رفتن زن به این شکل باشد؟ چرا اصرار مى‏ورزند که دبیرستانهاى مختلط به وجود آورند؟.

من شنیده‏ام در پاکستان معمول بوده است- نمى‏دانم الآن هم معمول هست یا نه- که در کلاسهاى دانشگاه بخش پسران و دختران به وسیله پرده‏اى از یکدیگر جدا باشد و فقط استادى که پشت تریبون قرار مى‏گیرد مشرف بر هر دو باشد. آیا بدین طریق درس خواندن چه اشکالى دارد؟

و در کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران می فرمایند:

صراط مستقیم باریک است. کمى از این طرف برویم پرت مى‏شویم، کمى از آن طرف برویم هم پرت مى‏شویم. اندکى به نام عفت و عصمت و پاکى، زن را به گوشه صندوقخانه‏ها بکشانیم پرت شده‏ایم، یک ذره به نام دخالت خانمها در اجتماعات و فعالیتها حریم را بشکنیم نیز از آن طرف افتاده‏ایم. شرکت در اجتماعات ملازم با اختلاط نیست. شرکت، ملازم با نوعى التذاذ جنسى از یکدیگر بردن نیست. پیغمبر اکرم در مسجد مدینه، زنها را اجازه مى‏داد مى‏آمدند، مردها را هم اجازه مى‏داد مى‏آمدند. زنها را منع نکرد. ولى یک دفعه فرمود: اى کاش ما براى خانمها درِ دیگرى از مسجد باز کنیم (دلش نمى‏خواست که زنها و مردها از یک در داخل و خارج شوند؛ به یکدیگر تنه مى‏زنند، فساد از همین جا پیدا مى‏شود) که بعد «باب النساء» را ساختند و الان هم در همان محل در مسجد مدینه درى هست به نام «باب النساء» که مخصوص زنهاست. زنها و مردها مى ‏آمدند در مسجد پیغمبر پاى وعظ پیغمبر مى‏نشستند، وقتى که خارج مى‏شدند چون کوچه‏هاى مدینه تنگ بود ازدحام جمعیت مى‏شد، زن و مرد با یکدیگر مخلوط مى‏شدند، مردِ جوان بود زن جوان بود، احیانا به یکدیگر تنه مى‏زدند. فرمود: بهتر این است که زنها از کنار حرکت کنند، مردها از وسط. پیغمبر اکرم خوش نداشت که این حرکت به صورت اختلاط باشد. منطق صحیح همین است.

به هر حال یا این سخن را از روی اعتقاد گفته اید و یا با اهداف سیاسی، در هر دو صورت قابل توجیه نیست .

با تقدیم احترام

اتحادیه اروپا خواستار آزادی فعالان زن در ایران شد

رادیو آلمان: اتحادیه اروپا خواستار آزادی فعالان زن در ایران شد. کاترین اشتون، مسئول روابط خارجی این اتحادیه دستگیری پنج فعال زن در شش هفته را مایه "نگرانی عمیق" خواند و با نام بردن از شماری از زنان زندانی، خواستار آزادی آنها شد.

بازداشت مریم مجد، عکاس خبرنگار ۲۶ ساله‌ای ایرانی که قصد داشت برای عکاسی از جام جهانی فوتبال زنان به آلمان سفر کند، کاسه صبر مقامات اروپایی را لبریز کرده است. در مدت کمتر از شش هفته پنج فعال زن در ایران، ناگهان بازداشت شده‌اند.

بازداشت هنرمندان، وکلا، روزنامه‌نگارن یا فعالان بدون اخطار قبلی یا حتی ارائه توضیحی در مورد علت بازداشت، در جمهوری اسلامی ایران شیوه ناآشنایی نیست. این‌بار اما مسئولان حتی زحمت توضیح هم به خود نمی‌د‌هند.

نگرانی عمیق از افزایش فشار بر فعالان زن

مریم مجد، عکاس خبرنگار؛ مهناز محمدی، فیلمساز؛ زهرا یزدانی، فعال مطبوعاتی؛ مریم بهرمن و منصوره بهکیش هر دو فعال حقوق زنان ‌در شش هفته اخیر بازداشت شده‌اند.
علت بازداشت این پنج تن حتی برای خانواده و وکلای آنها نیز روشن نیست.

در حالی‌که هیچ‌یک از مقامات مسئول در جمهوری اسلامی پاسخ روشنی در زمینه علت بازداشت و اتهام به این زنان را نمی‌دهند، فعالان حقوق بشر در خارج از ایران با روشنگری در مورد وضعیت آنها، حساسیت جامعه بین‌الملل را برانگیخته‌اند. اتحادیه اروپا چهارشنبه (۱۵تیر/۷ژوئیه) از افزایش فشار بر فعالان زن در ایران ابراز نگرانی کرد.

کاترین اشتون، مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا روز چهارشنبه در بروکسل گفت که «افزایش دستگیری فعالان زن در ایران مایه نگرانی عمیق است». وی افزود: «ایران باید حق آزادی بیان را محترم شمارد. ما خواستار آزادی خبرنگاران، هنرمندان، فعالان حقوق زن و وکلای دستگیر شده هستیم.»

علاوه بر خانم اشتون، مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا، رئیس‌مجلس آلمان فدرال و وزیر خارجه بریتانیا به بازداشت فعالان زن در ایران اعتراض کرده بودند. نوربرت لامرت، رئیس مجلس آلمان حتی با نوشتن نامه‌ای به علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی خواستار آزادی مریم مجد شده بود.

نامه مستقیم به رئیس مجلس ایران

در نامه لامرت که دوشنبه (۴ ژوییه / ۱۳ تیر) در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت، آمده است که در آلمان این دستگیری نه تنها به معنای تهاجم علیه آزادی رسانه‌هاست، بلکه به مثابه نقض آشکار حق آزادی و حقوق بشر است که در پیمان‌‌نامه‌های بین‌المللی قید شده و قانون اساسی ایران نیز آن را تضمین کرده است.

ویلیام هیگ وزیر امور خارجه بریتانیا نیز هفته گذشته (در ۳۰ ژوئن/ ۹ تیر) از موج جدید دستگیری‌های فعالان زن در ایران انتقاد کرد.‎ وی با نام بردن از فعالان زنی که از اردیبهشت ماه تا کنون دستگیر شده‌اند، تداوم تلاش‌های مقامات ایران برای "خفه کردن" صداهای مخالف و بی‌توجهی به حقوق بنیادی افراد در ایران را بسیار نگران‌کننده خواند.

بيم ما از جريان انحرافی ارتباط آنها با خارج است

هيچ ترديدي در انحراف جريان انحرافي نيست و بيشترين نگراني ما فعلا اين ارتباط اين جريان با خارج و توطئه عليه نظام است.

ايلنا: رييس فراكسيون روحانيون مجلس گفت: هيچ ترديدي در انحراف جريان انحرافي نيست و بيشترين نگراني ما فعلا ارتباط اين جريان با خارج و توطئه عليه نظام است.
محمد تقي رهبر در گفت و گو با خبرنگار ايلنا يادآور شد: يكي از دلايل اينكه احمدي‌نژاد از اين جريان حمايت مي‌كند لجاجت و خودباختگي است و به نظر من در نهايت وي بايد دست از لجاجت بردارد و به اشتباهش اعتراف كند و تسليم حق شود.
رهبر در ادامه اذعان داشت: نبايد بيش از اين به منحرفان اجازه فعاليت داد و همان‌طور هم كه مشاهده مي‌شود قوه قضائيه و دستگاه اطلاعاتي پا به عرصه گذاشته‌اند و حتي تعدادي از آنها را نيز دستگير كرده‌اند.
وي با تاكيد بر اينكه اين جريان به پيكره نظام ضربه مي‌زند, گفت: وجود مشايي و اطرافيانش به مثابه غده سرطاني است كه كم كم فراگير مي‌شود و تمام دولت را درگير مي‌كند.
نماينده اصفهان در مجلس افزود: حاميان و طرفداران دولت حدود 90 درصد ريزش داشته‌اند و به نظر من اين وضعيتي خوبي براي دولت آقاي احمدي‌نژاد و حتي شخص ايشان نيست. بنابراين بهتر است كه از دلباختگي به اين افراد دست برداند و اين دو سال باقي مانده را با خاطره خوش در اذهان عمومي سپري كنند.
رهبر گفت:اگر يك تبعه خارجي از كشور همسايه در انتخابات شركت كند شانس بيشتري از مشايي در انتخابات دارد.
اين نماينده اصولگراي مجلس همچنين در خصوص فعاليت‌هاي انتخاباتي اين جريان تاكيد كرد: اين افراد از بودجه ملت براي مقاصد خودشان استفاده مي‌كنند و از دفتر رييس‌جمهور و رييس‌ دفتر رييس‌جمهور پول‌هاي كلاني مي‌گيرند كه بلاخره بايد توضيح دهند كه اين پول‌ها را كجا و براي چه خرج مي‌كنند.
وي ادامه داد: رييس‌جمهور بايد به خود بيايد و به توصيه‌هاي رهبري عمل كند. چراكه رهبر انقلاب مدام به پرهيز از حاشيه و ايجاد اختلاف توصيه مي‌كنند و اين در حالي است كه ما هر روز در كشور دچار حاشيه هستيم. مردم آرامش مي‌خواهند.
پايان پيام

خشک شدن زاینده رود، 420 هزار درخت را نابود کرد

سایت خبرآنلاین: تنها در شرق اصفهان، 420 هزار درخت بر اثر خشکسالی و خشکیدن زاینده رود، نابود شده اند. برآورد خسارات این خشکسالی هنوز اعلام نشده
رئیس شورای شهر اصفهان می گوید بیش از ۴۲۰ هزار اصله درخت درشرق اصفهان خشک شده است. به گقته عباس حاج رسولیها، دلیل این موضوع، خشکسالی کم سابقه در اصفهان است که این روزها به عنوان تهدیدی جدی برای این کلان شهر مطرح می شود.

سال گذشته نیز در این شهر ۴۸ هزار اصله درخت به این دلیل خشک شد. رییس شورای شهر اصفهان با ابراز نگرانی و تاسف در این خصوص افزود:"خشکسالی اصفهان، بی آبی رودخانه و از بین رفتن بخش کشاورزی ضربه ای مهلک به درختان و فضای سبز این کلان شهر وارد کرده به طوری که تراژدی مرگ درختان در اصفهان ادامه دارد. "
گفته می شود مساحت فضای سبز شهر اصفهان ۴ هزار هکتار با بیش از دو میلیون درخت است که با ادامه روند خشکسالی این تعداد در خت در معرض خطر جدی قرار خواهند گرفت.

تغییرات آب و هوایی، کاهش بارندگی و انتقال آب رودخانه زاینده رود به استانهای دیگر و مناطق کویری ایران، باعث خشک شدن بی سابقه رودخانه زاینده رود شده، به گونه ای که آب در بستر این رودخانه در شهر اصفهان، ماه هاست جریان پیدا نکرده و زمینهای شرق اصفهان، در تشنگی یک قطره، سوخته اند. تاکنون نزدیک به 500 هزار اصله درخت از فضای سبز اصفهان، به دلیل خشکسالیهای مکرر، خشکیده اند.

حيات کهن‌ترين درختان جهان در غربت کوير

جام جم آنلاين: یزد سرزمین كهنسال ترين موجودات زنده دنیاست اما تداوم حیات این درختان کهنسال به عنوان باشکوه ‌ترین یادواره ‌های هزاره ‌های پیشین در این خطه کویری به توجه جدی مسئولان و مردم نیازمند است.

به گزارش مهر، یزد از قدیمی ‌ترین استانهای سرزمین ایران بشمار می‌ رود به طوریکه به نقل از برخی منابع، تاریخ سکونت انسان در این سرزمین از هزاره سوم پیش از میلاد نیز فراتر رفته است.

بعضی از متون تاریخی نیز زیربنای شماری از شهرهای این استان مانند میبد را به سلیمان پیامبر، یزد را به ضحاک و اسکندر مقدونی و ابرکوه را به ابراهیم پیامبر نسبت داده اند.

آثار برجای مانده از گذشتگان مهمترین مراکز اسکان اولیه در این خطه را مناطقی همچون مهرپادین (مهریز)، فهرشان، پهره (فهرج)، خورمیش، ارد (اردکان)، شواز، قلاع موبدان (میبد)، طرنج، عقدا و اشکدز نشان داده است.

سرو پنج هزار ساله ابرکوه، کشف آثار تمدنهای ماقبل تاریخ در منطقه چشمه غربالبیز مهریز و کشف سکه‌ هایی مربوط به زمان پوراندخت ساسانی که در میبد ضرب شده‌ اند، از دیگر نشانه‌ های گویا و مبین تاریخ کهن یزد به شمار می‌ روند.

نیمی از درختان کهنسال کشور در استان یزد

درختان دیرزیست که عمر برخی از آنها به چند هزار سال می رسد خود گویای تمدن غنی یزد است و اکنون نیمی از درختان کهنسال کشور در استان یزد قرار دارند.

در حالیکه اهمیت حفظ و نگهداری از درختان به عنوان یکی از اصلی ‌ترین منابع زیستی بر کسی پوشیده نیست، انسان امروزی چنان از طبیعت فاصله گرفته که نسبت به منابع گیاهی از جمله درختان بی ‌توجه شده و غالبا از یاد برده که در روزگاری نه چندان دور، درختان نه فقط نقشی زیست محیطی بلکه اعتقادی در زندگی آدمی داشته ‌اند.

مرگ درختان در زمستان و تولد دوباره آنها با فصل بهار، درخت را همواره به نمادی از زندگی و جاودانگی تبدیل کرده و جایگاه خاصی بدان بخشیده است به نحوی که درخت بویژه درختان بزرگ با عمری طولانی در باورهای اعتقادی هر ملتی چنان رسوخ می‌ کنند که هاله ‌ای از تقدس پیرامون آنها را فرا می ‌گیرد و همین باورها قدرتی خاص را برای این درختان قائل کرده است چنانکه هنوز هم در برخی روستاهای ایران درختان کهنسالی را می ‌بینیم که به آنها دخیل می ‌بندند.

این درختان مقدس که در ایران غالبا درختان چنار و سرو هستند در اعتقادات مردمی قادرند باران بیاورند، خورشید را به درخشش وا دارند، گله‌ ها را افزایش بخشند، زنان را به بارداری و زایش یاری دهند و سرانجام نذری را بر آورده سازند.

نکته قابل تامل این که بر اساس نتایج بررسی‌ های صورت گرفته توسط موسسه تحقیقات جنگل و مرتع سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشورمان، همین اعتقادات و باورهای مردمی از دلایل عمده حفظ درختان دیر زیست عنوان شده است.

شناسايي بیش از 50 درخت کهنسال در استان یزد

این اعتقادات در استان دارالعباده و کویری یزد با شناسایی و ثبت بیش از 50 پایه درخت کهنسال که عمدتاً از گونه‌ های مختلفی نظیر سرو، چنار، گردو و زبان گنجشک هستند، مورد توجه بیشتری واقع شده است به طوری که برخی از مردم طبس شبهای جمعه در داخل درخت سرو 1500 ساله خرو این شهرستان برای شفای بیماران چراغی می ‌افروزند و به آن پارچه بسته و مراد خود را طلب می ‌کنند.

و یا اهالی روستاهای همجوار با چنار تنگ چنار مهریز بر این اعتقاد هستند که این درخت هر هزار سال یک بار خود به خود آتش گرفته و مجددا خاموش می‌ شود.

در مورد چنار 1400 ساله چک چک که از نظر زرتشتیان بسیار مقدس است، می‌ گویند که این درخت تاکنون دو مرتبه تحت تاثیر ریزش کوه شکسته و مجددا روئیده است.

اهالی منطقه دربید یزد نیز برای بر آورده شدن حاجات خود نخ های رنگین به سرو کهنسال خود آویزان می ‌کنند.

در مورد درخت ارس باجگان در شهرستان بافق نیز شایعاتی مبنی بر این که با بریدن شاخه‌ های آن از محل برش خون جاری می‌ شود، وجود دارد لذا با تداعی مقدس بودن درخت، بسیار مورد احترام اهالی است.

چنار تلکین آباد نیر و زبان گنجشک میبد نیز مورد تقدس مردم این مناطق است و به همین علت از چوب آنها برای ساختن نخل به منظور عزاداری در روزهای تاسوعا و عاشورای امام حسین (ع) استفاده می ‌شود.

درختان دیر زیست استان یزد که غالباً بین 800 تا هزار و 500 سال عمر دارند، سمبلی از مقاومت و پایداری مردم کویر‌نشین در برابر شرایط نامساعد آب و هوایی هستند و عموماً آنها را میراث جاودان پایداری در کویر می ‌دانند.

این درختان علاوه بر این که از مهمترین ذخایر ژنتیکی گیاهی به شمار می ‌روند، مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی و علاقمندان به طبیعت محسوب می ‌شود و از عوامل مهم برای رونق دادن به صنعت اکوتوریسم کشور است.

حیات درختان کهنسال در معرض نابودی است

متاسفانه بنا به اظهار کارشناسان، هم ‌اکنون تعدادی از درختان کهنسال کشورمان که در طول هزاران سال، موانع اکولوژیکی و تنش ‌های نامساعد اقلیمی و محیطی متعدد را پشت سرگذاشته ‌اند، بواسطه بر هم خوردن اکوسیستم طبیعی و مدیریت نادرست در معرض خطر نابودی قرار گرفته ‌اند.

محققان و پژوهشگران کشورمان تاکید دارند که اجرای پروژه‌ های عمرانی نظیر محوطه‌ سازی، آسفالت و خانه‌ سازی در مجاورت درختان دیر زیست بقای این درختان را در استان یزد تهدید می‌ کند و ایجاب می‌ کند با توجه به وجود محدودیتهای بنیادی سرزمین ایران و به خصوص استان یزد از لحاظ تولید بیولوژیک و محدودیت ‌های اقلیمی جغرافیایی، از این گونه‌ های کهنسال جهت تکثیر و حفظ بخشی از ذخایر ژنتیکی کشور استفاده شود.

متاسفانه سرو زیارتگاه شهدای فهرج سالهاست به واسطه عدم مراقبت و نگهداری مناسب خشکیده است، در خردادماه سال 1382 شاهد حادثه‌ غم‌ انگیز فرو افتادن سرو 1700 ساله فیروز‌آباد شهرستان صدوق بر اثر وزش طوفان و بواسطه عدم مراقبت صحیح و علمی بودیم و اخیرا نیز از نابودی درخت کهنسال گردوی نیر در اثر آتش سوزی خبر می ‌دهند؛ این قبیل حوادث این سئوال را در اذهان مطرح می‌ کند که آیا مابقی درختان کهنسال استان همچون سرو ابرکوه، چنار کرخنگان خاتم، چنار باجگان بافق، سرو منگ آباد مهریز، سرو چم شهرستان تفت، سرو و چنار چک چک در اردکان، سرو خرو طبس و درختان کنهسال بنه و زبان گنجشک در دیگر نقاط استان نیز به این سرنوشت دچار خواهند شد؟

سرو 4500 ساله‌ شهرستان ابرکوه در تمامی جهان به عنوان نمادی از زندگی و زیبایی معرفی شده است هرچند بسیاری حتی از وجود این جاذبه مسلم گردشگری در ۱۲۰‬ کیلومتری غرب شهر یزد بی خبرند.

سرو کهن ابرکوه(ابرقو) پس از درخت مسوسلاه با عمر 4800 سال، نخستین درخت کهنسال جهان و اورگانیسم زنده در روی زمین شناخته شده است.

عمر این نگین سبز کویر ایران که در سال ‪ ۱۳۱۲‬به عنوان میراث ملی و طبیعی کشور ‬ به ثبت رسیده است، از سوی دانشمندان ژاپنی و روس حتی تا 8000 سال نیز برآورد شده است.

حمدالله مستوفی در کتاب نزهت القلوب که در سال 740 هجری قمری تالیف شده است، درباره این سرو آورده است: " آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد. چنانچه سرو کشمیر و بلخ شهرتی داشته و اکنون این از آنها بلندتر و بزرگ تر است...".

"الکساندر روف" دانشمند روسی عمر این درخت را بین 4000 تا 4500 سال برآورد کرده است.

البته برخی از مورخان نیز پیرترین موجود زنده ایران را دست کاشته زرتشت و برخی کاشت نهال آن را به یافث پسر نوح نسبت داده ‌اند.

این موجود کهن زنده دنیا هم‌ اکنون با قریب به 28 متر ارتفاع و 11.5 متر محیط دور تنه در قلب کویر کشورمان، به زندگی ادامه می ‌دهد.

درخت هزار ساله ابرکوه در باغچه یک خانه

شهرستان ابرکوه دارای سرو کهنسال دیگری نیز هست که سن آن را بیش از هزار سال تخمین می‌ زنند، این درخت در باغچه یکی از خانه ‌های قدیمی این شهر قرار گرفته و البته دارای پلاک میراث فرهنگی است.

منطقه دربید واقع در 30 کیلومتری شمال شرقی یزد نیز میزبان چهار درخت کهنسال و دیرزیست سرو است.

سرو 2500 ساله‌ ای به ارتفاع 21 متر که اهالی منطقه جهت برآورده شدن حاجت به آن پارچه‌ های رنگی آویزان کرده‌ اند و هم‌ اکنون به دلیل محوطه سازی و سنگ چینی در معرض خطر خشکیدگی قرار دارد، سرو 12 متری دیگری که سن آن را نزدیک به هزارسال تخمین زده ‌اند و به گفته اهالی به دلیل انشعابات زیاد درخت در گذشته مردم از ترس اشرار از آن به عنوان پناه استفاده می کرده ‌اند و نهایتا دو سرو دیرزیست 150 تا 200 ساله که ارتفاع آنها 19 و 11متر است.

سرو منگ آباد مهریز از درختان کهنسال شهرستان مهریز است که سن آن را بیش از دو هزار سال تخمین زده ‌اند. بر روی تنه این درخت 14 متری آثار زیادی از نوک دارکوب وجود دارد.

چنار تنگ چنار مهریز یکی دیگر از درختان کهنسال مهریز است که در 42 کیلومتری جنوب این شهر واقع شده و سن آن را 1100 تا 1200 سال تخمین زده ‌اند.

اهالی منطقه عقیده دارند که این درخت هر هزار سال یک بار آتش گرفته و خود به خود خاموش می ‌شود و حدود 20 سال پیش نیز درخت آتش گرفته است.

قابل ذکر است که استفاده مستقیم تفرجگاهی و آسیبهای احتمالی ناشی از آن، نمونه تهدیداتی است که این درخت را در معرض خطر قرار داده است.

چنار 1500 ساله روستای نصرآباد نیز دیگر دیدنی درختان کهنسال استان یزد است که در 37 کیلومتری شمال غرب شهرستان تفت روييده است.

درون تنه این درخت به دلیل پوک شدن و آتش سوزی خالی شده و هم ‌اکنون شاخه‌ های جوان این درخت که جایگزین شاخه ‌های اصلی بریده شده،‌ با سیمهای قوی مهار شده است.

چنار اسلامیه با سن تخمینی 1500 سال در 10 کیلومتری جنوب غرب شهرستان تفت و در روستای اسلامیه قرار دارد. درون تنه این درخت که دارای پلاک میراث فرهنگی است نیز در اثر پوکی خالیست و در گذشته از این فضا برای دکه کفاشی استفاده می‌ شده است.

اهالی روستا می‌ گویند؛ شاخه‌ های این درخت توسط کدخدای محل یک بار جهت ساخت درب و پنجره مدرسه بریده شده است.

سرو روستای چم در پنج کیلومتری شمال شرق شهر تفت و در نزدیکی روستاهای زین آباد و مبارکه واقع شده که سن آن را 1100 سال تخمین می‌ زنند. این درخت ثبت شده در میراث فرهنگی است.

این درخت با ارتفاع 18 متر در حیاط آتشکده زرتشتیان قرار گرفته و در کنار تنه آن جایگاهی برای روشن کردن شمع ساخته شده است. قدیمی‌ های منطقه از هجوم ملخ ‌ها به بسیاری از انشعابات این درخت در حدود 60 سال پیش و همچنین خشک شدن درخت در اثر وزش باد شدید در حدود 50 سال قبل که منجر به ایجاد شکاف در تنه اصلی آن شده، خبر می ‌دهند که البته هم ‌اکنون این شکاف توسط سیم بکسل بسیار قوی مهار شده است.

سرو زین آباد تفت 9 متر ارتفاع و سن آن نزدیک به 900 سال تخمین زده شده است و در پشت این درخت آتشکده بسیار کوچکی وجود دارد.

پلاک کوبی با میخ تهدیدی جدی برای درختان کهنسال

پلاک کوبی با میخ در تنه درخت کهنسال سرو زین آباد تفت از جمله تهدیداتی است که می‌ تواند این درختان را با خطر مواجه کند.

سن سروهای دو قلوی روستای مبارکه تفت را 1500 سال تخمین زده ‌اند. هر دو درخت به ثبت میراث فرهنگی در آمده و در نزدیکی آنها بقایای آتشکده کوچکی مشاهده می ‌شود.

چنار 900 ساله‌ طزرجان نیز از دیگر درختان کهنسال شهرستان تفت است که در 27 کیلومتری جنوب تفت و در روستای طزرجان در حال زیست است.

چنار چک چک با سن تخمینی حدود 1400 سال و سرو 200 ساله‌ این منطقه با ارتفاع 27 متر در 48 کیلومتری شمال شرق اردکان واقع شده ‌اند.

درخت چنار چک چک که از زیارتگاه ‌های مهم زرتشتیان محسوب می‌شود، از منظر این اقلیت دینی بسیار مقدس است. زرتشتیان معتقدند در زمان حمله اعراب شهربانو همسر امام حسین(ع) و دختر یزدگرد در حین فرار عصایی در دست داشته که در این منطقه انداخته و به حکمت خداوند سبز شده است.

اهالی منطقه فیروزآباد شهر میبد در مورد درخت کهنسال زبان گنجشک این محل که سن تقریبی آن را 800 سال تخمین زده‌ اند، می‌گویند: درخت سه مرتبه از نزدیکی یقه جهت ساختن نخل قطع شده ولی دوباره جوانه زده است. آنها معتقدند به دلیل قرابت احساسی نخل ‌های ساخته شده از این درخت با خود درخت، هیچگاه نمی‌ توان نخل را از زیر درخت عبور داد زیرا در زمان عبور، نخل به درخت چسبیده و درخت استوارتر و قویتر به نظر می‌ آید و از این جهت این درخت را درخت مقدس نیز می‌‌ نامند.

چنار باجگان بافق با سه شاخه قطور که هر کدام محیطی بالغ بر 2.5 متر دارند از درختان کهنسال شهرستان بافق است که سن آن را با 34 متر ارتفاع، حدود 700 سال ذکر کرده ‌اند.

درخت ارس این منطقه که قبلاً مختصری در مورد آن اشاره شد نیز تاکنون در پناه اعتقادات مردمی حفظ شده است.

سرو شادکام بافق که درختی با 35 متر ارتفاع و در درون یک باغ شخصی قرار دارد نیز در زمره همین درختان مورد احترام است.

چنار تلکین آباد نیر هم از درختان کهنسال مورد احترام در منطقه است که به گفته اهالی حدود 950 سال پیش آتش گرفته و تا نزدیکی یقه سوخته ولی دوباره رشد کرده است. نزدیک به پنج سال پیش نیز یکی از شاخه‌ های قطور فرعی درخت جهت ساخت نخل بریده شد.

گردوی 1200 ساله "نیر" دچار آتش سوزی شد

درخت توت نیر که سن آن را 400 سال تخمین زده ‌اند دیگر درخت دیرزیست منطقه نیر واقع در 60 کیلومتری جنوب شهرستان تفت است.

سن گردوی نیر که اخیرا دچار آتش سوزی شد را 800 تا 1200 سال تخمین زده بودند.

این درخت در نزدیکی تلکین آباد نیر و در مزرعه نو قرار داشت و اهالی محل نشانه ‌های سوختگی بر روی تنه آن را به 150 سال پیش نسبت می‌ دادند.

سرو فیروزآباد اشکذر دیگر درخت کهنسال استان یزد بود ولی دیگر نیست. این درخت 1700 ساله در تاریخ هشتم خردادماه سال 1382 بر اثر طوفان شدیدی که دو ساعت در استان یزد رخ داد از تنه دچار شکستگی شد.

مردم منطقه اظهار می‌ دارند که به دلیل حساسیت این درخت در برابر طوفانهای سهمگین بارها به سازمان میراث فرهنگی هشدار داده بودند.

سرو باغ خواجه تفت، سرو قندی اشکذر، سروهای مقدس روستای خرو طبس، سرو نصرت آباد شاهدیه، پده هارونی ابرکوه، بنه بداف بخش بهمن ابرکوه، بنه دشت شیطور بافق، چنار و بنه آسویج و درخت بنه کمکوئیه بهاباد، درختان چنار کرخنگان خاتم، چنار جرمق علیای کرخنگان با قطر تنه بیش از شش متر و گردوی کرخنگان که به گفته صاحب آن سالانه به طور متوسط حدود 30 هزار گردو می ‌دهد از دیگر درختان کهنسال استان یزد هستند که به نوعی گنج سربسته مطالعات مدل ‌گیری اهل فن در امر مدیریت احیای منابع طبیعی تجدیدشونده نیز به شمار می روند.

در حال حاضر عواملی همچون پایین رفتن سطح آب سفره‌های زیرزمینی و افزایشEC (درجه شوری) آب، فقدان نگرش و دستورالعمل علمی نسبت به حفاظت از این درختان، استفاده تفرجگاهی و استراحتگاهی از درختان، پارک سازی و محوطه سازی نظیر آسفالت در اطراف درختان، از بین رفتن باغات اطراف، قطع شاخه ها، آبیاری نادرست و ...، وجود آفات و امراض احتمالی، آتش سوزی، وقوع طوفان‌ های سهمگین و ...، آلودگی هوا و افزایش خشکی از مهمترین تهدید‌ها و آسیبهای درختان کهنسال استان یزد بشمار می‌ روند.

در همین راستا علاوه بر تلاش‌های مختلفی که تاکنون برای شناسایی و محافظت از این درختان به عمل آمده، راهکارهای اجرایی همچون ایجاد مدیریت یکپارچه و وجود هماهنگی لازم میان دستگاه‌ ها و ارگان‌های ذی ربط، مستندسازی، شناسایی و ثبت ملی و جهانی درختان کهنسال استان، بهره مندی از دستورالعمل های علمی و کارشناسی، تشکیل شورای حفاظت از درختان کهنسال استان، اختصاص اعتبارات لازم، اطلاع رسانی ، آگاهی بخشی و معرفی این آثار طبیعی از طریق تولید فیلم ، پوستر، برگزاری جشنواره در سطح استانی ملی و جهانی و...، نیز پیشنهاد می شود.

امید است که استانداری، سازمان ‌ها و ادارات جنگل‌ ها، مراتع و آبخیزداری، حفاظت محیط ‌زیست و میراث فرهنگی و گردشگری که از متولیان اصلی حفظ و حراست از این درختان محسوب می‌ شوند، در جهت صیانت از این ارزشهای تاریخی و ژنتیکی، با جدیت بیشتری گام بردارند.

توضیحاتی درباره اختلال سیستم‌های ارتباطی بانک‌ها

همشهری آنلاین: درپی انتشار خبری با عنوان اختلال در سیستم‌های ارتباطی 15 بانک کشور در صفحه اول روزنامه چهارشنبه مورخ 15 تیرماه، سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی کشور با ارسال توضیحاتی، این پیشامد را نتیجه کوتاهی شرکت خدمات‌دهنده اینترنتی دانست.
در متن ارسالی از سوی این سازمان آمده است: «سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی بنابه وظیفه و رسالت خود مسئولیت اعطای پروانه و نظارت بر عملکرد اپراتورها را در حوزه‌های خدمات مخابراتی و فناوری اطلاعات مطابق با اصول عدالت، شفافیت، انصاف و رقابت عهده‌دار می‌باشد.با استناد به مصوبه 37 کمیسیون تنظیم مقررات ارتباطات در رابطه با کلیات پروانه ارتباطات بی‌سیم مبتنی بر فناوری وایمکس، شرکت‌هایی (همانند شرکت لایزر) که براساس پروانه انتقال داده‌ها از طریق خطوط کابلی (PAP) نسبت به دریافت پروانه رادیویی شبکه بی‌سیم اقدام کرده بودند، حداکثر یکسال از تاریخ صدور اولین پروانه وایمکس مجاز به فعالیت بوده و بعد از مدت مذکور می‌بایست با پرداخت مبلغ حق امتیاز به‌دست آمده در مزایده استان مربوط و بدون شرکت در فرایند و تشریفات مزایده نسبت به دریافت پروانه فعالیت براساس شرایط و ضوابط مصوبه یاد شده اقدام می‌کردند که در این رابطه شرکت لایزر نه‌تنها در مهلت مقرر درخصوص انجام تکالیف مربوط به اخذ پروانه ارائه خدمات ارتباطات بی‌سیم مبتنی بر فناوری وایمکس اقدامی ننموده، بلکه با مراجعه به مراجع قضایی پیگیر تداوم فعالیت با شرایط قبل از مصوبه فوق‌الذکر شد. متعاقبا براساس مستندات، شواهد و مدارک ارائه شده از سوی طرفین، ‌باتوجه به حکم صادره از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران به مورخ90.1.29شرکت لایزر مجاز به ارائه خدمات ذکرشده شناخته نشد.

این سازمان بنابه حکم دادگاه و رسالت خود اقدام به برگزاری جلسات با شرکت لایزر نمود و طی مکاتبه‌ای در تاریخ90.3.9به شرکت مذکور فرصت داده شد که تا تاریخ چهارم تیرماه سال‌جاری نسبت به اطلاع‌رسانی به مشتریان خود و قطع سرویس بی‌سیم اقدام نماید. شرکت لایزر علی‌رغم اطلاع از حکم دادگاه و فرصت‌های داده شده در اطلاع‌رسانی به مشتریان خود کوتاهی نمود و این سازمان با برگزاری جلسات بین اپراتورهای مجاز و بانک‌های مربوطه نسبت به برنامه‌ریزی و هماهنگی لازم جهت انتقال خدمات این مشتریان اقدام نموده است.

سپاه تنها یک نیروی نظامی نیست

روزنامه جوان (سپاه پاسداران): رئیس قوه قضاییه لزوم حفظ وحدت و انسجام میان مسئولان را در مقابل هجمه‌های استکباری ضروری خواند و اظهار کرد: همه طیف‌ها مخصوصاً مسئولان عالی ‌نظام تا سطوح پایین‌تر باید امر مقام معظم رهبری به عدم اختلاف را یک امر عقلی و شرعی بدانند و از آن تبعیت کنند.
آیت الله آملی لاریجانی در جلسه مسئولان عالی قضایی پرهیز از دامن زدن به اختلاف سلیقه‌ها در میان مدیران و مسئولان نظام و هشیاری در عدم تبدیل آن به بحران را ضرورت امروز نظام دانست و گفت: گاه اختلاف سلیقه‌هایی در عمل پیش می‌آید که گمان می‌شود اینها اختلافات مهم درون نظام است و متأسفانه دشمنان هم مترصدند که آنها را بزرگ جلوه دهند در حالی که چنین نیست.
رئیس قوه قضاییه تأکید کرد: با توجه به شرایط حساس کشور و در حالی که مورد هجوم انواع توطئه‌ها و ترفندهای دشمنان هستیم آیا این اختلاف افکنی‌ها به مصلحت است آن هم اختلاف افکنی‌هایی که توسط دشمن بزرگنمایی می‌شود؟
لاریجانی رویکرد دستگاه قضایی را «پاسخ نگفتن به انتقادات و هجمه‌های ناروایی» دانست که از سوی برخی‌ها علیه قوه قضاییه مطرح می‌شود.
رئیس قوه قضاییه تأکید کرد: متأسفانه گاهی با انتقادهای تندی مواجهیم که از دستگاه قضایی می‌شود یا نسبت‌های ناروایی که داده می‌شود اما ما پاسخی نمی‌دهیم و معتقدیم همه ما که در قوای مختلف مسئول هستیم باید وظیفه خودمان را انجام دهیم و بنایمان پاسخ دادن به نسبت‌های ناروا نیست، چرا که این کار ما را از مسیر واقعی خودمان منحرف می‌کند و من خوشحالم که قوه قضاییه تلاش خود را انجام داده و در کل در مسیر قانونی خودش حرکت می‌کند و حتی اگر گاهی مسائلی در کشور پیش می‌آید، دستگاه قضایی به نحو طبیعی کار خود را انجام می‌دهد.
وی تلاش برای ایجاد فضای همدلی، همفکری و وحدت را وظیفه همگانی برشمرد و با انتقاد از تلاش عده‌ای در «تنگ کردن فضای کار مسئولان» گفت: تردیدی نیست آنچه که موجب ایجاد بحران در کشور شود حرام است و امیدواریم کشور اسلامی ایران با نشاط و همدلی مردم و مسئولان رو به جلو حرکت کند و با تدبیر مسئولان به موفقیت‌های بالاتر دست یابد.
وی در ابتدای این جلسه با تبریک روز پاسدار، از پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان حافظان مکتب اسلام یاد کرد و گفت: جوانان برومندی که در سپاه پاسداران رشد کردند و به کمال رسیدند بازوان توانمند این نظام هستند و در واقع پاسداران انقلاب اسلامی از ابتدای انقلاب بازوی قوی انقلاب بودند که در همه مقاطع یاور نظام بودند.
رئیس قوه قضاییه سپاه پاسداران را تنها یک نیروی نظامی ندانست و تأکید کرد: به لحاظ مسئولیتی که در قانون اساسی بر عهده سپاه پاسداران نهاده شده، این نهاد فقط یک نیروی نظامی نیست و جنجالی که برخی در دوران اصلاحات مطرح کردند که اینها نیروهای نظامی صرف هستند، بر خلاف قانون اساسی است. تعابیری که در قانون اساسی برای پاسداران انقلاب اسلامی آمده، تعابیری است که در آن، دفاع از اسلام و مکتب اسلام هم هست و این یک مبنای بسیار مهم در عملکرد سپاه است.
لاریجانی با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری به مناسبت روز پاسدار توجه به بالندگی درونی و بیرونی سپاه را مهم ارزیابی کرد و افزود: امیدواریم این نهال انقلاب اسلامی که در حال حاضر درخت تنومندی شده است، نشاطش را همچنان حفظ و در دفاع از ارزش‌های انقلاب اسلامی و در تکامل نظام اسلامی سهم خود را ایفا کند.
رییس قوه قضاییه همچنین با تبریک حلول ماه شعبان و اعیاد متبرکه این ماه ضمن برشمردن فضایل این ماه به بیان روایات ذکر شده در باب اعمال و فضیلت‌های ماه شعبان پرداخت و گفت: ماه مبارک شعبان از ماه‌های بسیار جلیل‌القدر است تا آنجا که پیامبر اکرم (ص) در روایاتی این ماه را ماه خودشان عنوان کردند، چنان که ماه مبارک رمضان ماه خداست.
رئیس قوه قضاییه مداومت پیامبر و ائمه علیهم‌السلام در مناجات و راز و نیاز با خدا در این ماه شریف را نشانه عظمت و فضیلت آن توصیف کرد و افزود: این ماه شریف موطن و منزل مناجات است و ائمه آن طور که در روایت‌ها آمده است بر مناجات‌های خاص که در این ماه وارد شده مداومت می‌کردند.
لاریجانی نیمه شعبان را نقطه اوج فضیلت‌ها و عظمت این ماه دانست و افزود: در شب نیمه شعبان فضیلتی است که شاید در ایام و لیالی دیگر نباشد تا جایی که به تعبیر برخی روایات، شب نیمه شعبان از لیالی قدر شمرده شده است.
رئیس قوه قضاییه تأکید کرد: بزرگان اهل‌ا... برای ماه مبارک شعبان منزلی از منازل قرب الهی قائلند و البته سخنشان هم مستفاد و مستنبط از روایات متعددی است که بدست ما رسیده است.
لاریجانی به فراز‌هایی از دعای شعبانیه اشاره کرد و گفت: با دقت و تأمل در این بخش از دعای شعبانیه که «الهی هب لی کما الانقطاع الیک، وانر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک، حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور، فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک و الحقنی بنور عزک الابهج، فاکون لک عارفا، و عن سواک منحرفاً » بعید نیست آن چنانکه برخی از بزرگان اهل معنا گفته‌اند این فقره از مناجات خودش دلیل بر معرفت نفس باشد.باید بفهمیم حقیقت انقطاع الی ا... چیست. در واقع «هب لی کمال الانقطاع الیک» حقیقتش این است که انسان دریابد و بداند که خودش چیزی نیست و هر چه هست ظهور حق است و اینجاست که معنای حقیقی انقطاع رخ می‌دهد والا صرف گوشه گیری از اجتماع و پناه بردن به غارها انقطاع نیست.
رئیس قوه قضاییه توجه به باطن نفس انسانی را مقدمه‌ای برای کشف حجاب‌های نورانی و دستیابی به کمال ذکر کرد و گفت: اگر دیدگان قلب انسان به عنایات الهی روشن شود همچنانکه حجاب‌های ظلمانی کنار می‌روند، حجاب‌های نورانی‌ نیز کنار می‌روند و آنگاه است که دیدگان و قلب انسان به اصل و معدن عظمت الهی روشن می‌شود و انسان متعالی و اهل ا... پس از کنار زدن حجاب‌های ظلمانی و گذشتن از خشم و شهوت انسانی به وادی حجابهای نورانی وارد می‌شود که آنها هم قابل کنار زدن است.
لاریجانی با تأکید بر اینکه در هر کدام از تعابیر و دعاهای ماه شعبان اسراری نهفته است ابراز امیدواری کرد که تمام مسلمین با بهره‌گیری از مواهب این ماه بزرگ به عظمت الهی نزدیک‌تر شده و با توسل به ائمه اطهار در مراتب کمال انسانی گام بردارند.
رئیس قوه قضاییه توسل به مقام عظمای ولایت حضرت قائم آل محمد عج الله تعالی فرجه الشریف، در همه جا و همه وقت را لازم دانست خصوصاً در نیمه شعبان و لیالی قدر و گفت: ما در ماه شعبان فضیلت عظیمی داریم که آن ولادت ولی الله الاعظم حضرت حجت (عج) است. آن امام بزرگواری که این خصوصیت را دارد که «یملاء الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلماً و جورا» خصوصیتی که هیچ یک از انبیاء و اولیاء و اوصیاء نداشتند و همه مظلومین چشمشان به این روز است که جهان پر از قسط و عدل شود و بر این اساس همه ما امیدوار به ظهورش هستیم.