سایت تغییر برای برابری همزمان با اعلام جایزه پن امریکا به نسرین ستوده که به خاطر دفاع ازحق آزادی بیان به او اهدا می شود، نامه نسرین ستوده به دخترش مهراوه را دریافت کردیم. نامه را در زیر می خوانید:
مهراوه عزيز دلم!
دختر افتخار آفرينم!
از بند 209 زندان اوين برايت سلام و آرزوي سلامتي ميفرستم. از سبد سلامهايم نگرانيها، دلتنگيها و اشكهايم را برميدارم تا سبدم سرشار از سلام و سلامتي براي تو و برادر عزيزت باشد.
شش ماه است از شما كودكانم دور ماندهام. در اين مدت تنها امكان چند بار ملاقات با شما را در حضور ماموران امنيتي داشتهام. در اين مدت حتي امكان ارسال نامهاي يا دريافت عكسي از شما يا حتي ملاقاتي آزادانه و بدون شرايط امنيتي را نداشتهام و تو نميداني چه غمي بر دلم چنگ ميزد هر بار كه ميديدم در چه شرايطي بايد با شما ملاقات كنم . . .
هر بار پس از ملاقات و هر روز و هر روز در جدال با خويشتن از خود پرسيدهام آيا حقوق كودكان خود را رعايت كردهام؟ و تو نميداني چقدر نياز داشتم تا مطمئن شوم تو كودك نازنينم كه به عقل و درايتات ايمان دارم، مرا متهم به نقض حقوق كودكانم نميكني.
ميداني مهراوه جان، اصلا از روز اول بازداشتم به تو و برادرت و حقوقتان ميانديشيدم و براي تو به دليل سن و سالات بيشتر نگران بودم. نگراني از طاقتات و قضاوتتو، نگراني از روحيهات و بالاتر از همه، نگراني از پذيرش اين موضوع توسط دوستان و همكلاسيهايت. اما ديري نگذشت كه ابرهاي ترديد و دودلي رخت بربستند و من دانستم هيچ يك از آن نگرانيها واقعيت ندارند و من، نه، ما توانستيم محكم بر جاي خويش بايستيم . . .
تو به مانند من طاقت آوردي، در پاسخ به صحبتم كه گفتم: "دخترم يك زماني فكر نكني كاري كردم كه شايستهي چنين مجازاتي باشم و فكر شما نبودهام" و بعد با اطمينان به تو گفتم: "همهي كارهايم قانوني بوده است" به مهرباني با دستهاي كودكانهات صورتم را نوازش كردي و به من اطمينان دادي كه: "ميدانم مامان . . . ميدانم" و من آن روز از كابوس قضاوت فرزندانم رها شدم.
دخترم ! نگرانيهايم بابت رابطه تو و همكلاسيهايت نيز كاملا اشتباه بود، زيرا هميشه نسل جديد، زودتر از پدر و مادرها به خرد و انديشهورزي ميرسند . . .
و اين چنين بود كه من از همهي نگرانيها خلاص شدم و محكم و استوار بر خانه اولم ايستادم . . . .
اين ايستادگي را بيش از همه، مديون تو و پدرت هستم.
مهراوه عزيز دلم !
بگذار كمي از خاطرات خوشمان برايت بگويم. بارها شبها موقع خواب در زندان به يادم ميآيد چگونه تو را خواب ميكردم. در ميان لالاييهاي مختلف و شعرهاي متفاوتي كه برايت ميخواندم. "پريا" را خيلي دوست داشتي. شبها موقع خواب "پريا" را ميخواستي و من شروع ميكردم:
يكي بود يكي نبود
زير گنبد كبود
لخت و عور، تنگ غروب سه تا پري نشسته بود. . . .
دخترم !
يكي از مهمترين انگيزههايم براي پيگيري حقوق كودكان، تو بودي. همواره فكر ميكردم و هنوز هم فكر ميكنم كه نتيجهي همهي تلاشهايم براي احقاق حقوق كودكان به هيچ كس، به اندازه كودكانم نميرسد. هر بار كه از دادگاه كودكان آزار ديده به خانه ميرسيدم تو و برادرت را بيشتر و بيشتر در آغوش ميفشردم. هنوز هم دليل آن را نميدانم. اما گويا از اين طريق ميخواستم آزار كودكان قرباني را جبران كنم !!!
يادم هست كه يك بار گفتي دلت نميخواهد 18 ساله شوي و وقتي دليلاش را پرسيدم جوابي دادي كه گويي كودكي امتيازهايي دارد كه نميخواهي از دستشان بدهي و تو نميداني اين جوابات چقدر مرا خوشحال كرد.
در ميان حرفهايت چقدر شده كه به من
و پدرت گوشزد كردهاي كه هنوز كودكي و بايد حقوق كودكانهات را رعايت كنيم و اينكه
هنوز 18 سالات نشده و . . .
و به اين ترتيب ما را وادار به رعايت حقوق خودت ميكردي و چه كار خوبي ميكردي. چون
گاه حتي غفلت ميتواند حقوق ديگران را پايمال كند هرچند آن ديگري، فرزند شخص باشد.
رعايت حقوق، گرفتن حق، عدالت طلبي، قانون محوري و خلاصه داستان ترازو و شمشير همه،
همان است كه تو با زبان كودكانهات ميخواستي و ما را كه خودمان را بزرگترين غمخوار
و ولي تو ميدانستيم هشيار ميكردي.
مهراوهي عزيزم !
همانطور كه هرگز نتوانستم حقوق تو را ناديده بگيرم و در حد توان خويش در راه حفظ حقوقات تلاش كردم، به همان ترتيب هرگز نتوانستم حقوق موكلانم را نيز ناديده بگيرم.
چگونه ميتوانستم وقتي موكلانم در زنداناند، به محض دريافت احضاريه از ميدان به در بروم؟ چگونه وقتي آنها به من وكالت داده بودند و در انتظار محاكمه بودند آنها را رها كنم؟ هرگز نميتوانستم.
در پايان دوست دارم به تو بگويم كه باز هم براي حفظ حقوق بسيار كسان و از جمله كودكانم و آينده شما، وكالت چنين پروندههايي را پذيرفتم و بر اين اعتقادم كه سختيهايي كه خانواده ما و بسياري از موكلانم طي سالهاي اخير تحمل كردهاند، بينتيجه نيست. عدالت درست در همان زمان كه از او كاملا قطع اميد كردهاند، از راه ميرسد. بيگمان ميرسد . . . برايت دنيايي كودكانه و پر از شادي و شادماني آرزو ميكنم. اگر بابت پروندهام از بازجويان يا قضاتم ناراحت و دلتنگي، با نواي كودكانهات برايشان آرامش طلب كن تا شايد از اين راه ما نيز به آرامشي شايسته دست يابيم.
دلتنگ توام
صد بار ميبوسمت
مامان نسرين
خبرگزاری هرانا - پس از انحلال بند نسوان در زندان رجایی شهر کرج صدها زن زندانی در این زندان به اماکن دیگری منجمله زندان پردیس کرج انتقال یافتند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پس از انحلال بند نسوان زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت) که محل نگهداری صدها زندانی و همچنین تعدادی از زندانیان سیاسی زن بود این زندانیان به اماکن دیگری انتقال یافتند.
بنا بر گزارشات دریافتی عمده این زندانیان به زندان پردیس کرج که به مراتب زندان کوچکتری محسوب میشوند انتقال یافتهاند. هرچند فارغ از هدف اینجابه جایی، کماکان مشخص نیست زندانیان سیاسی زن نیز به این زندان منتقل شده باشند.
لازم به ذکر است ساختار و برنامههای سازمان زندانها به دو دلیل اعلام استان جدیدالتاسیس البزر که اکثر زندانیان استان تهران را در خود نگهداری میکند و بالطبع مدیریت جدید آن و از سویی برنامههای بخشهای امنیتی یا حفاظتی زندانها برای پیش برد اهداف سازمانی خود تغییرات زیادی در ماههای اخیر نموده است.
سایت حکومتی حجاب: مسئولان می گویند گسترش روزافزون زنان خیابانی در تهران یکی از مشکلات بزرگ این شهر است.
مدیران شهرداری تهران، تایید کرده اند زنان خیابانی از جمله: زنان معتاد و دختران بی سر پناه خیابان نشین چنان گسترش یافته که به تازگی یک مرکز نگهداری این زنان در لویزان گشایش یافته است.
مقامات تاکید کرده اند این مرکز پاسخگوی نیاز شمار زنان خیابانی معتاد شهر نیست.
از دیگر سو، افزایش چشمگیر زنان معتاد خیابانی باعث شده آنان برای تامین هزینه های اعتیاد خود دختران و زنانی را که به لشگر بی خانمان ها پیوسته اند به فحشا، دزدی و فروش مواد مخدر بکشانند.
چندی پیش رئیس پلیس تهران نیز با اشاره به پدیده زنان معتاد خیابانی گفته بود هیچ سازمانی متولی نگهداری زنان خیابانی نمی شود و پلیس نیز تنها مسئول جمع آوری زنان خیابانی است اما دستگاهی برای نگهداری آنان وجود ندارد.
وزیر بهداشت نیز با اشاره به زنان خیابانی که میزان روسپی گری در میان آنان بسیار بالاست، گفته بود هریک از این افراد می توانند طی یک سال پنج تا ده نفر را به بیماری ایدز مبتلا کنند.
کارشناسان می گویند سیاست دیرپای انکار پدیده زنان خیابانی به دلیل بی توجهی مسئولان امر به گسترش این معضل اجتماعی دامن زده است.
گزارش ها حاکی از آن است که این دختران باوجود اشتیاق و تلاش بسیار برای ادامه تحصیل از این حقوق نیز محروم شده و به دلیل نبود شغل، در خیابان های جنوب تهران و برخی روستاهای حاشیه شهرری به روسپیگری می پردازند.
روزنامه خراسان
کارشناسان معتقدند آمار طلاق عاطفي ۳ برابر طلاق واقعي است
پدر با داد و فرياد مي گويد: «زن چرا کفش ها اينجاست؟ او نارو برنداشتي؟ همه زن دارند، ما هم زن داريم.
هنوز هم غرغر مي کند، نه سلامي و نه عليکي، همسر همچنان مشغول کار خودش است.
دخترک با نگاهي ترسان به پدر سلام مي کند و از او جوابي نمي شنود، دل کوچکش مضطرب تر مي شود. اين پنجمين زمستان عمر «بهار» است و از وقتي که به دنيا آمده شاهد برخوردهاي سرد و بي روح پدر و مادر خود بوده است. با خود فکر مي کند شايد مقصر اين وضع او باشد. فکر مي کند شايد اگر نبود مادر و پدرش زندگي بهتري داشتند...
به مادرش مي گويد: مامان بابا از چي عصباني است؟...» مادرش جواب مي دهد: «باباتو که مي شناسي هميشه دنبال دعوا مي گرده» به گفته کارشناسان حدود ۷۰درصد زوجين با فاصله عاطفي در زندگي خود مواجهند و آمار طلاق در نهايت ۲تا۳برابر طلاق قانوني است.
براساس آمار اعلامي مديرکل ثبت احوال خراسان رضوي در ۷ ماه سال گذشته ۴۸هزار و ۵۰۶ ازدواج و ۷هزار و ۷۸۳ مورد طلاق در استان رخ داده و در ۴ ماه سال جاري نيز از هر ۴ ازدواج يک مورد به طلاق انجاميده است.
اين در حالي است که در يازده ماهه سال ۸۹، آمار ازدواج رشدي يک درصدي را نشان داده است ولي طلاق افزايش 8.8 درصدي را شاهد بوده. به گزارش ايسنا، در اين مدت تعداد ۱۲۴ هزار و ۷۴۱ مورد طلاق به ثبت رسيده که نسبت به مدت مشابه در سال ۸۸، افزايش 8.8 درصدي را نشان مي دهد.
طلاق عاطفي عبارت از يک وضعيت يا طرز تلقي است بين زن و شوهر رسمي که روابط ايشان دچار اختلال شده، سرمايه عاطفي- بين شخصي آنان به حالت انفعالي درآمده سپس به فقر عاطفي ميل مي کند و پيوند همسري و همسرايي شان به گسست و جدا سري و بالاخره به طلاق عاطفي مي انجامد.
يک زن خانه دار که ۳۰ سال از زندگي مشترکش مي گذرد و ۳ پسر و ۲ دختر دارد، مي گويد: در طول ۳۰ سال هر زمان با مشکلاتي درگير بودم. چند سال اول زندگي ام را با مشکلات اقتصادي گذراندم و با سيلي صورت خود و بچه هايم را سرخ نگه مي داشتم تا اين که به وضعيت خوب اقتصادي دست يافتم.
راحله الف ۵۰ ساله مي افزايد: بچه هايم از آب و گل درآمدند ۳ پسرم ازدواج کرده اند اما ۲ دختر کوچک ترم هنوز در خانه پدر هستند. فکر کردم ديگر مشکلات را پشت سر گذاشته ام ولي ۲ سال پيش متوجه شدم که همسرم به پيمان زناشويي پايبند نيست و پاي زن ديگري در ميان بوده است. به خاطر حفظ آبرو و اين که دخترانم بتوانند به خوبي ازدواج کنند اين موضوع را به سختي تحمل مي کنم و دم نمي زنم ولي در عوض رابطه عاطفي بين من و همسرم بسيار کمرنگ شده است.
زن ۲۶ ساله اي نيز مي گويد: ۴ سال پيش با پسري که ۳ سال از خودم کوچکتر بود ازدواج کردم. او وعده هاي زيادي داد که مرا خوشبخت مي کند اما ۲ سال از عقدمان گذشت. متأسفانه دل به کار نمي داد و به قول معروف از اين شاخه به آن شاخه مي پريد.
«شيرين» مي افزايد: فکر مي کردم اگر پا به خانه اش بگذارم مشکلاتمان حل مي شود و او علاقه بيشتري به زندگي و کار پيدا مي کند. هر چند بيکار نمانده است اما علاقه او به من کم شده و دوست دارد بيشتر اوقات با دوستانش باشد. حتي روزهاي تعطيل به بهانه اضافه کاري روزش را با دوستانش سپري مي کند. من هم که بي توجهي او را مي بينم دلسرد مي شوم.
وي ادامه مي دهد: نمي دانم چه کار بايد بکنم از طرفي بي محبتي هاي او مرا دلسرد کرده از سوي ديگر دلم به حال زندگي مان مي سوزد و نمي خواهم به اين راحتي زندگيم از هم بپاشد.
طلاق نامرئي
برخي کارشناسان طلاق عاطفي را طلاق نامرئي مي دانند به اين معني که ممکن است يک زوج
از بيرون بسيار خوشبخت به نظر برسند اما اگر در فضاي زندگي آن ها وارد شوي به سردي
و بي روحي زندگيشان پي خواهي برد.
اکنون سوال اساسي اين است که دلايل طلاق عاطفي چيست؟
کارشناس ارشد روانشناسي باليني و مشاور پيش از ازدواج و زوج درمان گر مي گويد: وقتي زن و شوهر در زندگي به خواسته هاي قبل از ازدواج نمي رسند و رابطه دوتايي آرامش زا نباشد و در کنار اين ارتباط فضاي امن و ايمن ايجاد نشود طلاق عاطفي رخ داده است.
در طلاق عاطفي انتظارات طرفين از ازدواج بسيار بالاست و انتظار بالغانه و عاقلانه اي ندارند بنابراين مي خواهند به هر آنچه در زندگي قبلي دست نيافته اند، دست پيدا کنند و وقتي در زندگي به اين خواسته ها دست نمي يابند دلزدگي ايجاد مي شود و روز به روز به دليل رفتارهاي نادرست فاصله عاطفي ايجاد مي شود که در نتيجه بي پاسخ ماندن عواطف و احساسات، فاصله سرد و بي روح تجربه مي شود.
يک روانپزشک نيز مي گويد: دلايل طلاق عاطفي فردي، اجتماعي و روانشناختي است. دلايل فردي نظير اختلاف سليقه ها، ديدگاه ها و تفاوت هاي معنوي زوجين قبل از ازدواج، ترس از طلاق قانوني و تن دادن به ادامه زندگي، ازدواج هاي تحصيلي، مشکلات اقتصادي، ترس از تنها ماندن، چشم و هم چشمي و خشونت ها به تدريج طلاق عاطفي را ايجاد مي کند. مي گويد: اگر طلاق قانوني ۱۳ درصد آمار ازدواج باشد طلاق عاطفي حداکثر تا ۴۰ درصد ازدواج ها خواهد بود.
وي تصريح مي کند: آمار طلاق عاطفي، مبهم است چون بسياري از افراد که درگير اين موضوع هستند آن را بروز نمي دهند و معمولا در شرايطي زندگي مي کنند که به اصطلاح صورت خود را با سيلي سرخ نگه مي دارند.
وي مي افزايد: با وجود اين که ممکن است در بيرون عده اي به زندگي اين دسته از زوجين غبطه بخورند اما در فضاي خانه اين افراد سکوت حاکم است.
وي يادآور مي شود: کساني که فن بيان خوبي دارند حتي ممکن است نسبت به افرادي که درون گرا هستند دچار طلاق عاطفي شديدتري باشند ولي آن را بروز ندهند.
دکتر «حقدادي» ادامه مي دهد: اگر زندگي زوجين با زندگي که از شرايط بسيار ايده آل برخوردار است مقايسه شود نه تنها کشور ما بلکه ديگر کشورها نيز ۶۰ تا ۷۰ درصد ازدواج ها دچار طلاق عاطفي اند.
دکتر «حقدادي» مي افزايد: طلاق عاطفي به تدريج ايجاد و عشق و علاقه زايل مي شود و سردي بر فضاي خانه سايه مي افکند.
وي مشکلات جنسي دو طرف، تفاوت هاي شخصيتي، ناتواني در مهارت هاي زندگي و بچه دار نشدن را نيز از دلايل ديگر ذکر مي کند و مي گويد: اگر زوجين از يکديگر درک و شناخت مناسبي نداشته باشند و رفتاري بر اساس مهارت هاي زندگي نداشته باشند فاصله عاطفي بين زوجين روز به روز بيشتر مي شود.
اما با توجه به پنهان بودن طلاق عاطفي آمار تخميني طلاق عاطفي چه قدر است؟
«مسعود هنربخش» کارشناس ارشد روانشناسي باليني و مشاور قبل از ازدواج مي گويد: حدود ۷۰درصد زوجين با فاصله عاطفي در زندگي خود مواجهند و از هر ۱۰زوج که براي مشاوره مراجعه مي کنند، ۷زوج دچار فاصله عاطفي هستند.
دکتر «حقدادي» روانپزشک نيز با بيان اين که طلاق عاطفي ۲،۳ برابر طلاق قانوني است، مي گويد: اما وقتي زندگي زوجين با حداقل هاي زندگي مقايسه شود، سطح رضايتمندي زوجين افزايش و آمار طلاق عاطفي کاهش مي يابد.
اين روانپزشک با اشاره به سخت گير نبودن افراد در مواجهه با طلاق قانوني مي گويد: اگر طلاق عاطفي زياد و شديد بود تعداد زيادي از زوجين براي طلاق مراجعه مي کردند در حالي که در حال حاضر اين چنين نيست.
طلاق عاطفي و فرزندان
به طور قطع طلاق عاطفي تاثيرات بسيار منفي بر روح و روان زن و شوهر دارد اما اگر
فرد سومي به نام فرزند نيز درگير اين ماجرا باشد سکوت خانه باعث ايجاد فريادهايي در
جامعه مي شود.
فريادهايي که ناشي از عقده هاي رواني و کمبود محبت است.
يک مشاور هم مي گويد: وقتي فضاي ناسالم عاطفي ايجاد مي شود فرزندان به خوبي اين مسئله را درک مي کنند شايد والدين مشاجره و دعوا نکنند اما فضايي که در آن مشاجره باشد بهتر از آن است که سکوت در آن حاکم باشد.
مسعود هنربخش با بيان اين که در خانه اي که طلاق عاطفي وجود داشته باشد مثلث سازي رخ مي دهد، مي افزايد: در پي آن يکي از والدين براي اين که نياز عاطفي خود را برآورده کند با فرزند رابطه عميق عاطفي برقرار مي کند و فرزندان را وارد رابطه آشوبناک مي کند.
اين مشاور ادامه مي دهد: در نتيجه آن فرزند از پدر فاصله مي گيرد و در خانواده اي قرار مي گيرد که پدر ديده نمي شود مثلث ايجاد مي شود و رابطه فرزند با يکي از والدين قطع مي شود و خود نيز در هنگام ازدواج با انتظارات خاص وارد زندگي مشترک مي شوند و فاصله عاطفي بين نسل ها اتفاق مي افتد.
«هنربخش» مي گويد: در مثلث سازي والديني که از قدرت بيشتري برخوردار باشند براي حفظ منافع خود قدرت طرف مقابل را کم مي کنند.
وي يادآور مي شود: حتي اگر فرزندي در بين نباشد زوجين از طريق توجه بيشتر به شغل، دوستان و... مثلث سازي مي کنند.
اين مشاور مي گويد: يکي ديگر از آسيب هاي طلاق عاطفي، ايجاد ارتباطات فرازناشويي براي ارضاي نيازهاي عاطفي زوجين است که اين خلاء توسط فرد ديگري در بيرون خانواده پر مي شود.
وي پر شدن خلاء عاطفي فرزندان در سن نوجواني توسط دوستان ناباب يا جنس مخالف را از ديگر آسيب هاي طلاق عاطفي ذکر مي کند و مي افزايد: گاهي اوقات از اين بالاتر بحث فرار از خانه پيش مي آيد تا با فردي خارج از محيط خانه صحبت کند و ماوايي داشته باشد.
«هنربخش» ادامه مي دهد: اعتياد هم به عنوان عامل يا نتيجه طلاق عاطفي عنوان مي شود يعني اگر مرد در محيط خانه مامن مناسبي را تجربه نکند براي کاستن درد ناشي از فاصله عاطفي، به سمت مواد مخدر گرايش مي يابد.
وي با بيان اين که در اين فضا پدر و مادر اهداف مشترکي را نمي توانند تعريف کنند و قواعد مشخصي وجود ندارد، مي گويد: پدر و مادري که بيشتر وقت خود را در خارج از منزل هستند مسئوليت رفتارهاي نادرستي را به عهده نمي گيرند و گرايش به دوستان ناباب، سيگار، مواد مخدر، روان گردان ها ايجاد مي شود.
وي ورود به فضاي مجازي اينترنت، چت روم ها، پناه بردن به فيلم هاي عاشقانه و... را از ديگر آسيب ها ذکر مي کند و مي گويد: متاسفانه در اين بخش هم که نظارت هاي بيروني بسيار ضعيف است آسيب هاي بيشتري دامن نسل جوان را مي گيرد.
اين روانشناس باليني با اشاره به آسيب هاي خلاء فضاي عاطفي مي گويد: ازدواج هاي اينترنتي و خياباني محصول خانواده هايي است که فضاي عاطفي خوبي ندارد چون فرزندان فرصت نمي يابند تا اتفاقات را با والدين درميان بگذارند.
اولين اتفاقات در قبل از سن ازدواج هم ازدواج هاي پيش رس است که افراد به سن ازدواج نمي رسند و قبل از ازدواج و رسيدن به بلوغ فکري، به بلوغ جنسي مي رسند و فکر مي کنند با ازدواج دردهاي آن ها التيام مي يابد در حالي که اينچنين نيست و انتظارات بالاي آن ها منجربه اين مي شود که چندين نسل دچار فاصله عاطفي مي شوند و اثرات غيرقابل جبراني در روان فرزندان باقي مي گذارد.
چه مي شود کرد؟
با توجه به اين همه آسيب کارشناسان طلاق قانوني را براي زوجين پيشنهاد مي کنند يا
اين که راهي براي تغيير وضعيت به زندگي سالم وجود دارد.
«مسعود هنربخش» مي گويد: تحقيقات روانشناسي نشان داده هر چقدر فضاي خانه مشاجره آميز باشد همين که پدر و مادر وجود دارند بچه ها شکستگي اصلي رواني را تجربه نمي کنند و باز هم اين وضعيت بهتر از طلاق عاطفي است.
وي ادامه مي دهد: اگر بخواهيم به سيستم زندگي مشترک نگاه کنيم زوجيني که دچار فاصله رواني بوده اند و از يکديگر جدا شده اند، وقتي وارد رابطه جديدي مي شوند با مشکلات بيشتري مواجه مي شوند چون يک سري از زخم هاي عاطفي از ازدواج قبلي وجود دارد و اين زخم ها وقتي وارد رابطه ديگري مي شوند مي تواند آسيب زننده باشد.
اين که کسي نيست که فرد را درک کند اين مشکل نيست، مشکل اصلي اين است که خود زوجين همديگر را نمي توانند درک کنند.
وي با بيان اين که طلاق آسان ترين راه است و با توجه به آموزه هاي ديني، طلاق آخرين راه حل محسوب مي شود مي گويد: به عنوان يک مشاور زوج درمانگر براي فضايي که فاصله عاطفي ايجاد شده طلاق قانوني را پيشنهاد نمي کنم مگر اختلال رواني، اعتياد و... عامل طلاق عاطفي باشد و تنها صرف اين که ما هيچ کدام همديگر را درک نمي کنيم دليل براي طلاق نيست.
وي در بيان راهکار رهايي از اين وضعيت مي گويد: ما هيچ آدمي را نداريم که از ابتدا متناسب با ديگري ساخته شده باشند زيرا هر شخص در محيط هاي خانوادگي زندگي مي کند و تفاوت هايي دارند و براي اين که از فضاي طلاق عاطفي جلوگيري کنيم مشاوره قبل از ازدواج بايد شکل بگيرد و خانواده ها به آن اهميت دهند.
«هنربخش» ادامه مي دهد: مشاوره هاي قبل از ازدواج هيچگاه نمي گويند شما نبايد با هم ازدواج کنيد بلکه چالش هاي پيش رو را به دختر و پسر نشان مي دهند و خود جوانان هستند که تصميم مي گيرند با توجه به شرايط موجود ازدواج کنند يا نه.
وي با اشاره به اعتياد، اختلال رواني و شخصيتي به عنوان نشانه هاي هشداردهنده در زندگي يادآور مي شود: چنانچه اين نشانه ها وجود نداشته باشد رابطه سرد عاطفي قابل ترميم است و کاملا حل مي شود.
وي مي افزايد: زوجين در سبد هزينه خانوار خودماهي يک بار را براي تست کردن وضعيت رواني به مشاور مراجعه کنند، زيرا حتما نبايد در زندگي مشکلي ايجاد شود تا فرد نياز به مشاوره داشته باشد بلکه گاهي اوقات براي خلق رفتارهاي جديد و رابطه جديد بايد ياد بگيريم چگونه اين رفتارها را نشان دهيم.
يک روانپزشک نيز دراين باره مي گويد: اولين راهکار جلوگيري از طلاق عاطفي اين است که ازدواج بايد به درستي انجام شود زيرا فاصله عاطفي پس از ازدواج رخ مي دهد.
دکتر «حقدادي» با تاکيد بر فرهنگ سازي در ايجاد انتظارات معقول در جامعه مي گويد: از طريق آموزش ها بايد فرهنگ سازي کنيم و در تربيت فرزندان، داشتن انتظارات معقول از طرف مقابل را مدنظر قرار دهيم.
وي با بيان اين که فقر مالي و اشتغال بسيار زياد پدران باعث مي شود فرزندان وجود پدر را در کانون زندگي کمتر احساس کنند، مي گويد: در نتيجه جايي براي ابراز عاطفه پيش نمي آيد که بايد براي بهتر شدن وضعيت اقتصادي خانواده ها نيز کار کرد.
دکتر حقدادي مي افزايد: نمايش الگوهايي در رسانه ها که گذشت و خويشتن داري دارند و با وجود تفاوت ها، ارتباط موثر و فعالي در خانواده از خود بروز مي دهند نيز تاثير بسيار مهمي در ايجاد زندگي شيرين دارد.
وي ترويج فرهنگ مشاوره را نيز يک راه موثر در کاهش طلاق عاطفي عنوان مي کند و مي گويد: مراکز مشاوره زيادي وجود دارد اما فرهنگ استفاده از آن هنوز نهادينه نشده است.
اين روانپزشک با بيان اين که با تفاوت، پيشرفت و گذشت زمان شرايط فرق مي کند و طلاق واقعي زياد مي شود مي گويد: با اين پديده، تعداد زيادي ازدواج مجدد داريم که با فرهنگ سازي و نشان دادن ناپدري و نامادري خوب بايد اين خلاء را نيز پرکرد.
وي اختلاف نظر بين دو نسل را زياد بيان مي کند و مي گويد: از طريق رسانه ها و آموزش مهارت ها بايد تفاهم بين دو نسل را افزايش داد که در اين قضيه مي توان با کمک گرفتن از سازمان هاي غيردولتي مهارت هاي زندگي را آموزش داد و از فاصله بين دو نسل کاست.
وي به زوج هايي که دچار طلاق عاطفي هستند نيز پيشنهاد مي کند: انتظارات را از همديگر پايين بياورند زيرا خوشبختي رسيدن به آنچه که قبل از ازدواج مي خواستند نيست، خوشبختي ذهني است و بايد آن را در درون خود پيدا کرد نه اين که در بيرون در پي آن بود. هر فرد مي تواند احساس خوشبختي را داشته باشد و خود را خوشبخت بداند.
دکتر «حقدادي» مي افزايد: علاوه بر اين اگر زوجين در پي مسئله اي دچار فاصله عاطفي شده اند بايد با مراجعه به مشاور يا متخصص مربوطه به حل آن مسئله بپردازند.
وي ادامه مي دهد: زوجين با داشتن مطالعات کافي از دريچه جنس مقابل به همسر خود نگاه کنند و همسر خود را درک کنند.
به گفته وي مشغله زياد بيرون از منزل، زمينه ساز طلاق عاطفي است و زوجين با مديريت زمان و افزايش کميت و کيفيت زمان با هم بودن به زندگي خود عمق بخشند.
وي مي گويد: عشق اوليه اي که بر آن اساس زندگي شکل گرفته است را بايد حفظ کرد و تلاش کرد اين نهال به درخت تناوري تبديل شود که به هر بادي نلرزد. در غير اين صورت اين درخت خشک مي شود و زندگي ديگر عاشقانه نخواهد بود. بايد بر روي نگه داري عشق و دائمي کردن آن تلاش کرد.
چنين به نظر مي رسد که طلاق عاطفي مقدمه طلاق رسمي است. يعني پديده اي که در کشور ما به طرز خطرناکي افزايش يافته است. پس براي کاهش آمار طلاق بايد به فکر کاهش آمار طلاق عاطفي بود هرچند اين مورد، قابل تشخيص آماري نيست و بيشتر بايد با پيش گيري از ميزان آن کاست.
چکيده گزارش
آمار بالاي طلاق در کشور طي سال هاي اخير دغدغه همه کارشناسان و حتي مردم بوده و
هست. دغدغه اي شايد هنوز آن قدرها براي مسئولان جدي نيست. به هر حال واقعيت آن است
که اگر آمار طلاق در سال ۸۹ با افزايش 8/8 درصدي نسبت به سال ۸۸ روبه رو بوده است،
آسيب هاي اجتماعي ديگري به صورت مقدمه به اين روند افزايش دامن زده است. کارشناسان
مي گويند: پيش از طلاق رسمي، طلاق عاطفي صورت مي گيرد و همسران از مدت ها قبل نسبت
به يکديگر فقط نقش هم خانه را بازي مي کنند و اين مقدمه اي است براي طلاق رسمي که
مراحل متعددي در آن دخيل است. از جمله ازدواج کورکورانه، اعتياد،مشکلات رواني و...
ولي به هر حال بايد آن را بسيار جدي گرفت به خصوص آن که به گفته کارشناسان ميزان
طلاق عاطفي در کشور همواره، ۲تا۳ برابر طلاق رسمي است. پس يکي از راهکارهاي مهم
براي کاهش ميزان طلاق در کشور پيش گيري از طلاق عاطفي است که آن نيز راهکارهاي
آموزشي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي متفاوتي دارد که همت همه مردم، کارشناسان و
مسئولان را مي طلبد.
ایسنا: يک زن ايراني به جرم قاچاق موادمخدر در فرودگاه بينالمللي کوالالامپور مالزي دستگير شد.
يک مقام پليس مبارزه با موادمخدر ايالت سلانگور مالزي در تشريح اين ماجرا گفت: در روز هفتم آوريل سال جاري ميلادي يک زن ايراني و يک مرد نيجريهاي در دو عمليات مختلف به جرم تلاش براي وارد کردن سه کيلو و 53 گرم ماده مخدر از نوع شيشه به ارزش تقريبي 850 هزار رينگيت (بيش از 280 هزار دلار) در فرودگاه بينالمللي کوالالامپور (LCCT) دستگير شدند كه اين ميزان يك کيلو و 43 گرم مادهمخدر از نوع شيشه به ارزش 350 هزار رينگيت متعلق به زن ايراني 44 ساله بود كه در کمربند خود جاسازي کرده بود.
اين زن بر اساس بند 39B قانون موادمخدر خطرناک مالزي مورد محاکمه قرار خواهد گرفت که ميتواند براي متهامان آن مجازات اعدام در پي داشته باشد.
خبرگزاری هرانا - رئیس سازمان زندانهای استان البرز به دستور دادستانی، طرح ایزوله کردن زندانیان سیاسی و امنیتی را کلید زدند و در همین راستا بند نسوان زندان رجایی شهر کرج منحل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح امروز چهارشنبه، بیست و چهارم فروردین ماه ۹۰، کلیه زندانیان سیاسی و عادی محبوس در بند نسوان (زنان) زندان رجایی شهر کرج به مکان نامعلومی منتقل شدند.
گزارشهای تایید نشده حاکی از انتقال ایشان به "زندان کچویی" ست.
زندان کچویی از ندامتگاههای قدیمی استان البرز است که با توجه به توسعه جمعیت هم اکنون در نزدیکی بافت مسکونی در منطقه "فردیس" قرار گرفته است.
در همین راستا شایعاتی مبنی بر احتمال انتقال زندانیان سیاسی بند ۴ سالن ۱۲ به بند نسوان، نیز گزارش شده است که در صورت تحقق این امر، ایشان قادر به برقراری هیچ نوع ارتباطی با دنیای خارج از بند ائم از زندانیان عادی نخواهند بود.
این در حالیست که در زمستان سال گذشته اکثر زندانیان سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج با ایجاد بندی امنیتی به محل مذکور منتقل و کلیهٔ تماسهای تلفنی و ملاقاتهای حضوری ایشان لغو شده بود.
از سوی دیگر نیز بیش از ۲۰۰ تن از زندانیان عادی زندانی رجایی شهر (مردان) به زندانهای قزلحصار، کچویی و فشافویه منتقل شدند.
گفته میشود مسئولان قصد دارند از این پس تنها محکومین تهران و زندانیان جرایم سنگین ائم از امنیتی و جرایم خطرناک را در زندان رجایی شهر کرج نگه دارند و باقی ایشان را به دیگر زندانها و ندامتگاههای اطراف تهران و البرز منتقل نمایند.
زندان فشافویه، که به تازگی به بهره برداری رسیده است، گفته میشود تا ۱۰۰۰۰ تن گنجایش داشته و برخی مسئولان منجمله معاون دادستان تهران در امور زندانها، پیشتر از انتقال زندانیان تهران به این زندان در راستای طرح انتقال زندانها به خارج از شهرها خبر داده بودند.
منطقه فشافویه از بخشهای شهرستان ری به حساب میآید و زندان فشافویه در جاده حسن آباد قم، بعد از طی مسافتی طولانی و در دل بیابان قرار گرفته است.
هم چنین زندان قزلحصار نیز با داشتن ۲۰ هزار زندانی، که حدود ۱۳ هزار نفر از آنها محکومان مواد مخدر هستند، بزرگترین زندان کشور بوده و با تراکم شدید (۳۰۰ درصدی) مواجه است.