گزارشی از وضعیت زنان بند ۲۰۹ شکنجه گاه اوین

سایت سحام‌نیوز: زندان اوین، بند امنیتی ۲۰۹، بندی که آمار زندانیان آن در سازمان زندان ها ثبت نشده و آنچه که در این بند یار همیشگی زندانیان هست چشم بندی هست که همیشه به همراه شان هست. شاید برای خوانندگان سوالی مطرح شود که چگونه در بندی که اکثر زندانیان آن در سلول انفرادی هستند تبادل اطلاعات صورت می گیرد و اخبار آن به بیرون آمده و رسانه ای می شود ؟

به گزارش تحول سبز، زندانیان بند ۲۰۹ راه های مختلفی را برای با خبر شدن از احوال هم دارند گرچه هر روز سعی می شود توسط زندانبان ها این راه ها مسدود شود، نوشتن بر روی تکه های کاغذ و قرار دادن آن درگوشه ای از سرویس بهداشتی و یا حمام، صحبت های مخفیانه از پنجره های کوچک سلول، نوشتن بر روی دیوار هواخوری، و… از جمله راه هایی هست که زندانیان بند ۲۰۹ برای تبادل اطلاعات به کار می برند با توجه به این مسئله پس چندان غریب نیست که خبرهای آن هر از چند گاهی به بیرون بیایید.

گزارشی که در زیر آمده نیز بر اساس همین شرایط است، یکی از زندانیانی که توانسته بدان ها دسترسی پیدا کند و سعی شده که تا حدودی ضمن شرح حال زندانیان به وضعیت کنونی آنها بر اساس صحبت های این زندانی تازه آزاد شده پرداخته شود ضمن آنکه تعدای از زندانیان طی چند روز گذشته با قرار وثیقه از زندان آزاد شده اند که البته با توجه به شرح حالشان در زندان به این نکته نیز اشاره شده است.

به گفته این زندانی:

نسرین ستوده وکیل دادگستری هم چنان در بند ۲۰۹ به سر می برد، هم چنان بازجویی می شود و تحت فشار است که به این وضعیت خود اعتراض داشته و خصوصا این که با فواصل طولانی به وی اجازه تلفن داده می شود و این موضوع شرایط را برای او و خصوصا فرزندان خردسال وی دشوارتر می کند.

وی در مورد دکتر رویا عراقی، دکترای فیزیک از دانشگاه صنعتی اصفهان ۴۰ ساله، که به جرم هواداری از آیه الله کاظمینی بروجردی در تاریخ ۱۷ آبان دستگیر شده اظهار داشت: دو ماه را در انفرادی تنبیهی در سخت ترین شرایط گذراند و حدود ۴ ماه را نیز در بند ۲۰۹ به سر می برد. اتهام وی تجمع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت داخل و خارج!! است که مفهوم آن مشخص نیست. پرونده وی در دادگاه ویژه روحانیت بررسی می شود و در آخرین بازپرسی، قرار وثیقه برای وی صادر شد و در تاریخ ۷ اسفند آزاد شده است وی در طی این مدت به شدت تحت فشار روحی روانی جهت گرفتن اعترافات واهی بوده است. دستگیری وی از منزل در شرایط نامناسب، به صورت وحشیانه و بدون اطلاع بوده است.

حکیمه شکری ۴۰ ساله، از مادران عزادار، یکی دیگر از کسانی هست که مدتی را در سلول های بند ۲۰۹ سپری کرده او که در تاریخ ۱۴ آذر در بهشت زهرا بر سر قبر شهدای جنبش سبز همراه با تعدادی دیگر از مادران عزادار و خانواده شهدا دستگیر شده بود، علی رغم آزادی سایر افراد تا چند روز گذشته دربند ۲۰۹ به سر می برد. او نیز پس از هفته ها بلاتکلیفی در۱۱ اسفند با سپرده وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شده است.

به گفته این زندانی: راضیه (پری) نشاط نیزکه از اعضای انجمن همبستگی فعالان تبعیدی در ترکیه است بعد ازدستگیری اش در تاریخ ۸ دی در مسیر بازگشت به ترکیه از داخل اتوبوس به زندان اوین منتقل شده است. و در طی این مدت به شدت تحت فشار روحی روانی بوده و اتهامات واهی به وی منتسب نموده اند. او اظهار داشت: خانم نشاط همچنان تحت بازجویی های مداوم و طولانی مدت قرار داشته است.

گفتنی ست، انجمن همبستگی فعالان تبعیدی در ترکیه تاکنون واکنشی به این موضوع نشان نداده، این بی خبری و عدم پیگیری شرایط این زندانی باعث افزایش فشارها و وخیم تر شدن شرایط وی شده است.

شایان ذکر است، تعدادی از شهروندان عادی که در ۲۵ بهمن دستگیر شده اند به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده اند که برخی از آنان در حین دستگیری و انتقال به زندان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و با ضربات شوکر دچار سوختگی شده اند و در شرایط دشواری به سر می برند.

به گفته ایشان، بازجویان بند ۲۰۹ با رها کردن طولانی مدت افراد در انفرادی و نگه داشتن آنها در بلاتکلیفی سعی می کنند روحیه افراد را تخریب نمایند و با فشارهای روحی آنان را وادار نمایند که به خواسته های بازجویان تن دهند.

همچنین نازنین خسروانی نیز با توجه به صدور قرار وثیقه همچنان در زندان اوین وبند ۲۰۹به سر می برد.

دستگيری ۱۱زن و مرد در پارتی شبانه در مشهد

روزنامه خراسان: ماموران پليس مشهد ۶مرد و ۵زن را در يک پارتي شبانه دستگير کردند. به گزارش پايگاه اطلاع رساني پليس ماموران کلانتري شهرک ناجاي مشهد ساعت ۲بامداد ۱۸ اسفندماه در پي دريافت تماس تلفني از سوي شهروندان مبني بر ايجاد مزاحمت توسط افرادي در يک منزل واقع در بولوار وکيل آباد و برپايي پارتي از سوي آنان بلافاصله به محل اعزام شدند.ماموران با هماهنگي مقام قضايي وارد منزل شدند و ۶مرد و ۵زن را که به صورت مختلط در محل بودند دستگير کردند.مالک منزل و همسرش با ديدن ماموران اقدام به فحاشي کرده و قصد درگيري با ماموران را داشتند که هر ۲نفر آنان دستگير شدند.افراد دستگير شده با دستور مقام قضايي به پزشکي قانوني اعزام و تحقيقات در اين باره ادامه دارد.


تجمع زنان معلم در اعتراض به عدم دریافت حقوق

خبرگزاری هرانا - بیش از ۵۰۰ تن از خانم های معلم مناطق صعب العبور و محروم استان تهران در اعتراض به تحقق نیافتن خواسته های خود و عدم دریافت حقوق بیش از ۵ ماه، صبح امروز در تهران دست به تجمع زدند.

به گزارش سرویس زنان جهان، این بانوان معلم که عمدتا معلمان نهضت سواد آموزی مامور به خدمت در مناطق محروم و روستاهای بومهن و رودهن و دیگر مناطق صعب العبور و محروم استان تهران بوده اند به دلیل عدم دریافت خدمات رفاهی مانند بیمه، عیدی، سنوات و... و همچنین عدم دریافت حقوق بیش از ۵ ماه صبح امروز دست به تجمع زدند.

گفته می شود این معلمان از ابتدای سال تحصیلی تنها ۲ ماه حقوق دریافت کرده اند و حدود ۵ ماه است که دریافت حقوق آنها به تعویق افتاده است.

این زنان که برخی از آنها با جهان در ارتباط هستند به خبرنگار ما اطلاع دادند که از سوی بخش هایی از آموزش و پرورش در صورت اعتراض تهدید به اخراج شده اند.

یکی از این معلمان که نخواست نامش فاش شود گفت: "از بخش های وابسته به آموزش و پرورش به مدیر مدرسه ای که در آن تدریس می کنم تماس گرفته شده و از مدیر خواسته اند معترضان را جهت برخورد و حتی اخراج به آنها معرفی نماید."

این زن معلم با بیان اینکه اغلب این معلمانی که حقوق دریافت نکرده اند در شرایط مالی بدی هستند و از معلمان نهضت سواد آموزی هستند که مامور به خدمت در مناطق محروم شده اند، گفت: "کار در این مناطق به قدری شرایط سختی دارد که اغلب معمان آموزش و پرورش از تدریس در آن مناطق امتناع می کنند و حاضر نیستند به آن مناطق بروند."

گفتنی است این اعتراضات در حالی از سوی خانم های معلمان اتفاق می افتد که هر ساله آموزش و پرورش با این مسئله روبرو بوده و به علت عدم برخورد درست با آن زمینه را برای به وجود آوردن یک معضل اجتماعی محیا کرده است.

باید گفت این بخش های وابسته به آموزش و پرورش که از لفظ آشوبگر برای این خانم ها که تنها حق مسلم خود را مطالبه می کنند، استفاده می کنند و آنها را در صورت اعتراض به اخراج تهدید می کنند در واقع یک ناامنی اجتماعی به وجود می آورند.

آیا این موضوع با عدالت اجتماعی سازگار است که یک زن معلم که در یکی از سخت ترین حرفه ها و در سخت ترین شرایط مشغول به کار است بعد از عدم دریافت حقوق ۵ ماه درصورت اعتراض، آشوبگر خطاب شود.

آیا وزیر محترم آموزش و پرورش از این موضوع باخبر است و آیا اگر خود وی ۵ ماه حقوق دریافت نمی کرد دست به اعتراض نمی زد؟

قتل زهرا بنی يعقوب از يک نقطه نظر شاخص بود

روشنگری: زهرا بنی يعقوب در 22 مهر 1386 در بازداشتگاه ستاد امر به معروف و نهی از منکر همدان که زير نظر بسيج اداره ميشد، به قتل رسيد. او بعد از انقلاب چشم به جهان گشوده بود و هنگام مرگ فقط 27 سال داشت. اما در اين سن توانسته بود از دانشگاه علوم پزشکی تهران فارغ التحصيل شود. زهرا از کودکی دانش آموز نخبه و نفر بيست و ششم در کنکور سراسری بود.

در ميان انبوه قتل های دختران ايران که توسط جمهوری اسلامی صورت گرفته است، قتل زهرا بنی يعقوب از يک نقطه نظر شاخص بود. زهرا را به جرم سياسی نکشتند، او در تظاهرات شرکت نکرده بود، او مانند زهرا کاظمی از ستم های رژيم اسلامی سند جمع نميکرد، او را به زنا، يا قتل يا قصاص يا يکی ديگری از انبوه اتهامات واهی و احکام موهن حکومت اسلامی عليه دختران ايران نکشتند. او فقط داشت در يک پارک با نامزدش صحبت ميکرد که بازداشت شد، و پدر او پاسدار ودر راه بود تا با سپردن ضمانت او را آزاد کند. به اين ترتيب قتل دکتر زهرا بنی يعقوب فقدان مطلق امنيت برای هر زن ايرانی در چارچوب نظام اسلامی را به نمايش گذاشت و نشان داد دستگاه حکومتی که اين نظام را بر پا داشته است در اساس در خدمت سلب امنيت از زن ايرانی است.

پيگيری قتل زهرا که حتی مورد اعتراض برخی از همکاران پدر او در سپاه پاسداران قرار گرفته بود، به دستور دولت وقت متوقف شد. نوروز وبسايت حزب مشارکت نوشته بود نيروی انتظامی در پی صدور اين دستور، برای روزنامه ها دستور العملی صادر کرد که در آن ادعا شده بود قتل زهرا در نتيجه اختلافات خانوادگی صورت گرفته و رسانه ها نبايد به اين موضوع بپردازند.
قبلا ادعا کرده بودند زهرا خودکشی کرده در حاليکه او فقط يک ربع قبل از قتل با برادرش تلفنی صحبت کرده بود و گفته بود حالش خوب است و اصلا نگران نباشد منتظر پدر و ضمانت او برای آزادی است.

اسناد پرونده قتل زهرا را دزديدند، متهمان را آزاد کردند و خانواده زهرا نااميد از دادرسی طی نامه سرگشاده شکايت به مردم ايران بردند.

هدف اين بود که زمان بر خاطره اين جنايت هولناک خاک بپاشند و مردم فراموش کنند.

اما ما فراموش نخواهيم کرد.

جزئیات بیشتر در باره بازداشت یکی از فعالين حقوق زنان

جمعي از دانشجويان دانشكده علوم سياسي دانشگاه آزاد واحد تهران مركز

يكشنبه هفته اي كه گذشت فرناز كمالي از فعالين كمپين يك ميليون امضا براي رفع تبعيض از زنان پس از چند هفته تهديد مكرر در نزديكي چهارراه وليعصر توسط نيروهاي امنيتي ربوده شد و تاكنون خبري از محل نگهداري او در دست نيست. فرناز از اولين اعضاي كمپين يك ميليون امضا بود و طي شش سال گذشته بيشتر تلاش خود را بر محور فعاليتهاي آموزشي و حقوقي قرار داده بود . نگاه او به سياست تابعي بود از درد ؛ دردي كه ما زنان ايراني از بدو تولد در جامعه رسوب زده از تحجر و فقر فرهنگي با آن دست و پنجه نرم ميكنيم و هميشه مجبوريم براي باورهايي كه نميدانيم از كجا براي ما ترسيم ميشوند خود را محدود ميكنيم : گاهي محدود به " يك كالاي جنسي براي مردان شهوت پرست " ، گاهي دستاويز آخوندهاي بي اطلاع از جامعه و هميشه محدود به " جنس دوم شناخته شدن " در تمام زندگي خصوصي و خانوادگي تا حس خرد شدن را درك كنيم . فرناز هميشه تلاش ميكرد اسباب اين " خرد شدن " و تحقير را بيابد و هيچ وقت نگاه به منافع زودگذر و روزمرگي نداشت ؛ چه روزهايي كه در ستاد شهروند آزاد و پشت مهدي كروبي رفع تبعيض را فرياد ميزد و چه در ماههاي بعد كودتا هيچ دغدغهاي برايش بالاتر از اين نبود كه براي "انساني زندگي كردن" مبارزه كند. پارسال كه براي شركت در كنكور دانشگاه آزاد ثبت نام كرد و علوم سياسي مركز را به عنوان انتخاب اول خود زد ، به يكي از دوستانش گفته بود : سياست هم براي تبعيض زدايي و دفاع از زن بودن لازم است ؛ اما افسوس كه نميدانست دانشگاه آزاد مركز حياط خلوت محفل نشيناني است كه هيچ پنداري جز امتداد تقدير برده گونه انسانها ندارند و قرارگاه ثارالله براي اين تقدير بردهگونه حاضر است هزاران دانشجوي حتي بيگانه با سياست را نيز به مسلخ ببرد . در ماههاي گذشته و پس از اينكه يكي از فعالين سابق تشكل دانشجويي " آسا " در دانشگاه آزاد تهران مركز بازداشت و پس از چهل روز آزاد شد ، نيروهاي امنيتي قرارگاه ثارالله سپاه با زير نظر گرفتن دوستان او ، تني چند از دانشجويان تهران مركز را كه پس از مراسم جشن تولد در مهر 88 راهي شهرهاي خارج از پايتخت شده بودند مورد تهديد و ارعاب قرار دادند و اولين گزينه آنها هم فرناز بود . شايد اشتباه او اين بود كه قبل از وارد شدن به دانشگاه آزاد مركز نميدانست جزم انديشي هاي مدعيان ولايت چه بر سر سميرا نصيري آورده است ؛ سميرايي كه تنها گناهش بيگناهي بود و در سردترين روزهاي زمستان 88 با تهديداتي از مسئولين امنيتي دانشكده علوم سياسي مبني بر تجاوز جنسي مجبور به ترك اين ديار شد و در فاصله يكسال بعد از ماجراي سميرا نصيري ، امروز فرناز كمالي در سيبل قرارگاه ثارالله قرار گرفته است . آن طور كه ميشنويم در روزهاي بعد از بازداشت فرناز كمالي تني چند از دانشجويان ورودي 89 دانشكده علوم سياسي تهران مركز هم در رابطه با ارتباطشان با فرناز كمالي مورد بازجويي اعضاي بسيج اين دانشكده واقع شدهاند و با توجه به نوع پرونده سازي اطلاعات سپاه پاسداران در حيطه دانشگاه آزاد تهران مركز ، فرمانده آنها خواسته است تا همه نوع اطلاعاتي را كه در بازجويي ميتواند پرونده و فشار بر فرناز را افزايش دهد گردآوري كنند . اما چه روان دژم اند اين حضرات ولايتمدار كه نميتوانند بفهمند آدم ربايي و پرونده سازي براي يك زن نوانديش و كسي كه دغدغه اش جز انسانيت نيست نشانه ايست بر اثبات حماقت آنها !
پينوشت : با هم به انتظار آزادي فرناز كمالي مينشينيم و برايش آرزوي سلامتي و آرامش داريم .