پاسخ صریح مهدی
کروبی به تهدیدهای کودتاچیان
مهدی کروبی در نامهای خطاب به مردم ایران، به صراحت به تهدیدهای رسانههای
جریان حاکم و صدا و سیما در یک هفتهی اخیر پاسخ داد و تاکید کرد: من از همین جا
اعلام میکنم که بیدی نیستم که با این بادها بلرزم و کاملا از این دادگاه استقبال
میکنم و برای همه مواضعم ادله محکمی دارم چرا که ۲۱ سال است با این قضیهها مدام
به صورتهای مختلف درگیر بودم و آرامشی هم نداشتم.
به گزارش سحام نیوز، کروبی در بخش دیگری از این نامه آورده است: ماهها از اوج
گرفتن جنبش اعتراضی مردم ایران میگذرد. روزهایی که اگر چه هر روز آن حامل اخبار
تلخ و نگران کننده بازداشتها و برخوردها بود اما ماحصل مبارک و میمونی نیز داشت و
آن بازنمایی روی دیگر سکه قدرت و حاکمیت در نظام اسلامی ایران بود. روی دیگر این
سکه، بازتاب فساد و طغیانی است که امروز متاثر از قدرت، در همه شئون حکومتی قابل
رویت است.
متن کامل این نامه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت و شریف و آزادی خواه ایران
مدتی است که در رسانه ملی، مطبوعات اقتدارگرایان، برخی خطبههای نماز جمعه و نطق برخی نمایندگان، بلوایی به پا شده و به ماشین اتهام زنی به چهرههایی تبدیل شده است که سرمایه عمر خود را صرف سرافرازی و پیشرفت ایران و اسلام کردهاند. بعد از این همه اتهام زنی و دروغگویی که گویا در این سالها به سکهای رایج تبدیل شده، در این میان رسانه ملی در برنامه «دیروز، امروز، فردا» با دعوت از دو تن از چهرههای شناخته شده اتهام زنیها را به اوج خود رساند. دریغ که رسانه ملی دیگر نه بازنمای صدای مردم ایران که مبدل به رسانهای کاملاً انحصاری و در خدمت خواست حاکمیت قرار گرفته و مجموعهای خارج از صدا و سیما، مدیریت فکری و سیاسی آن را در دست گرفتهاند. اینچنین است که گویی ماهها پس از طرح مسئله «خواص بیبصیرت» و به رغم ارعاب و تهدید و فشار چهرههای سیاسی و روحانی و فرهنگی برای تایید این طرح، توفیقی حاصل نشده و چاره در این تعریف میشود که رسانه ملی، یک هفته همراه و پشتیبان مطبوعات و برخی خطبههای نماز جمعه و محافل مختلف یک هفته تمام سفره اتهام زنی و دروغگویی خود را پهن کند و دروغ بر دروغ انبار کند.
صحبتها، تهمتها و به اصطلاح مناظرهها در این برنامه به دو بخش تقسیم شد؛ یک بخش مربوط به مسئله رفت و آمد و نشستهای خارجی که من در این جریان نیستم و قاعدتاً بزرگان و گروههای سیاسی که مورد خطاب قرار گرفتند چنانچه صلاح بدانند توضیح خواهند داد.
لکن در بخش دوم چون شمول آن کل جنبش و به قول آقایان کسانی که در فتنه نقش داشتند، بود و من به عنوان عضوی از اصلاحات و جنبش، لازم میدانم به چند نکته اشاره کنم:
۱- شرکت کنندگان در برنامه اتهام زنی رسانه ملی به کرات از تعریف دولتهای خارجی و اپوزوسیون و منافقین از سران جنبش سخن گفتند و این اتفاق را دلیلی بر خروج سران جنبش از چهارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران فرض کردند. از آنها میپرسم چگونه است که واکنشها و موضع گیریهای برخی رسانهها و چهرههای خارجی از برخی اقدامات شما، به سند افتخاری در دستتان و سوژهای برای تبلیغاتتان تبدیل میشود و از طرف دیگر واکنش و موضع گیری رسانهها و چهرههای خارجی از دیگران سند وابستگی آنها شناخته میشود؟ مگر قبل از پیروزی انقلاب امام در نجف و پاریس مصاحبه نمیکردند که اولین مصاحبه ایشان با لوموند فرانسه در نجف بود؟ چطور رادیو کمونیستهای ایرانی که در آلمان شرقی از حرکت بزرگان انقلابی تمجید میکرد، ابراز خوشحالی میکردیم. آیا با این خوشحالی میبایست سردمداران انقلاب وابسته به کمونیستها میشدند؟ همچنین در رادیو بغداد یک روحانی با نام ونشانی صحبت میکرد همه کشور و بزرگان خوشحال میشدند. هر حکومتی بر اساس منافع ملی خود عمل میکند و مطبوعات و رسانههای خارجی نیز بر اساس گرایشها و گروههای سیاسی خود حرکت میکنند. لذا خود شما هم بر اساس منافع ملی خود کار میکنید و آیا توجه به مسلمانان چچن و چین به همان اندازهای است که به مسلمانان در لبنان و فلسطین وعراق و افغانستان؟! چنانچه مطبوعات و صدا و سیمای کشورمان عادلانه برخورد میکرد رسانههای خارجی کمتر میدان داری کرده و مردم نیز کمتر به آنها توجه میکردند. نیازی به تاکید نیست که ما در جنبش اعتراضی و آزادیخواهی خود طمع به تمجید خارجیها نداریم و هر آنچه میگوییم و میکنیم بر سبیل وظیفهای است که بر دوش خود احساس میکنیم و اگر آنها از ما صحبت و یا تعریفی میکنند بر اساس دیدگاه خودشان است.
۲- متاسفانه یکی از چهرههایی که در به اصطلاح مناظره شرکت داشت در پاسخ به سوالی که اگر امام (ره) در قید حیات بودند با سران جنبش چه میکردند؟ وی بدون اینکه به کم و کیف و شأن نزول قضایا و اتفاقات بپردازد و توضیحات آن را برای نسل جوان بدرستی شرح دهد تمام حوادث تلخ آن زمان اعم از برخورد با کمونیستها و منافقین مسلح، التقاطی و چپها، کودتاگران و مرجعی که به تعبیر ایشان در ابتدا از امام مهمتر و نفوذ بیشتری داشت و توضیحاتی که باید در این خصوص داده میشد، متاسفانه همه را منتسب به رهبری انقلاب کردند و نتیجه گرفتند که با سران جنبش به قول خودشان «سران فتنه» نیز باید اینگونه برخورد کرد!
با این حال پاسخ من، مهدی کروبی به پرسش شما چنین است و اکنون که دوستان ما را مجالی برای حضور در رسانه ملی و پاسخگویی به اتهامات معرکه گیران نیست، پرسشهای خود را خارج از آن رسانههای انحصاری با شما مطرح میکنم:
- اگر بنیانگذار انقلاب امروز زنده بود اصلاً کار انقلاب به جایی نمیرسید که رسانه ملی، مطبوعات، خطبههای نماز جمعه، نطقهای نمایندگان مجلس انحصاری شود و تعدادی اتهام زن، در آن معرکه بگیرند و برای چهرههای انقلابی تعیین تکلیف کنند. و البته اگر میخواهید بیشتر از مشی امام بدانید حافظه تاریخی خود را به برگزاری انتخابات مجلس سوم برگردانید و واکنش امام به اختلافهای روی داده در این انتخابات را به یاد آورید. آنگاه که اختلاف میان شورای نگهبان و وزارت کشور در اعلام نتایج آرا بالا گرفت، امام با درایت همیشگی خویش هیاتی را متشکل از اعضای شورای نگهبان و وزارت کشور و نماینده خود محمد علی انصاری انتخاب کرد و مشکل را حل کرد.
- آیا اگر امام امروز زنده بود با قوه قضائیهای که در اختیار نیروهای امنیتی و اطلاعاتی قرار گرفته و جمعی از قضات آن تنها به ماشین امضایی برای احکام ناعادلانه تبدیل شدهاند، چه میکرد؟
- هنوز در یاد داریم که در دوران دفاع مقدس، امام چگونه در مقابل رواج خرافات در جبهههای جنگ واکنش نشان دادند و از فرستادن تعدادی از کتابها به جبههها جلوگیری کردند. اگر معظم له زنده بود چه واکنشی به رواج خرافات در رسانه ملی و ادعاهایی همچون رویتهاله نور و سجاده خالی پهن کردن و ادعاهایی از این دست داشت؟
- آیا اگر امام زنده بود اجازه میداد که به بیوت مراجع این چنین حمله کرده و به آنها بی احترامی شود و چه واکنشی در باب توهینهای مکرر روزنامه حکومتی کیهان و تعیین تکلیف به مراجع معظم تقلید که طبق وظیفه دینی و اسلامی با خانوادههای بی پناه زندانیان سیاسی دیدار میکنند، نشان میداد؟
- اگر خمینی کبیر زنده بود به قوه مجریه اجازه نمیداد که مجلس را که فرمودند "در رأس امور است" اینچنین تحقیر کند.
- اگر بنیانگذار انقلاب زنده بود به سپاهیان و بسیجیان مسلح و بی سیم به دستان اجازه نمیداد تا در کنار صندوقهای رأی بایستند و دخالت و اِعمال نفوذ در انتخابات داشته باشند.
اگر آن پیر فرزانه زنده بود آیا فضای سیاسی کشور و رسانه ملی و مطبوعات در اختیار چند مداح معرکه گیر قرار میگرفت تا هر آنچه در توان دارند با توهین و افترا و تهمت به چهرهای انقلابی و سیاسی عقده گشایی کنند؟ و برای یاران اصیل انقلاب اینچنین محدودیت ایجاد کنند؟
- اگر رهبر انقلاب زنده بود آیا در نظام اسلامی برگزاری مراسمهای عزاداری و مذهبی و حتی برگزاری مراسم ختم برای نزدیکترین درگذشتگان تنها به دلیل تعلق بانیان آن مراسمها به جنبش اعتراضی مردم ایران ممنوع اعلام میشد؟
- اگر خمینی زنده بود در مقابل حیف و میل گسترده بیت المال و رواج نهادینه شدن فساد در دستگاههای اداری و صرف نامناسب هزینههای میلیاردی و عدم پاسخگویی و شفاف سازی درباره هزینه کردن درآمدهای ارزی چه واکنشی نشان میداد؟
- اگر ایشان زنده بودند در مقابل برخوردهای ناصواب دانشگاهیان و حکمهای ناعادلانه زندان و محرومیت و تعلیق از تحصیل برای دانشجویان و اساتید و در یک کلام زیر گیوتین گذاشتن نهاد علم و دانش چه میکرد؟
- از یاد نبردهایم بعد از اشغال سفارت آمریکا، اولین اقدام امام دستور آزادی زنان حاضر در سفارت اشغال شده آمریکا بود. اگر امام زنده بود آیا در مقابل حرمت شکنی زنان در جامعه اسلامی و زندانی کردن مادران و کتک زدن وحشیانه زنان و دختران در خیابان و بریدن احکام سنگین برای آنها سکوت میکرد؟
- در تصورم نمیگنجد اوج خشونتی که بتواند در نظام اسلامی در عرض چند روز حداقل
۴ جوان را زیر شکنجه به مرگ بکشاند؛ اگر امام زنده بود آیا لکه ننگی به نام کهریزک
بر پیشانی نظام مینشست؟
و اما شما که در رسانه ملی با بیان گزینشی و خام دستانه خود از سخنان بنیانگذار
انقلاب به گمان خود به ارعاب و تهدید جنبش اعتراضی مردم ایران پرداخته اید، چرا به
جای این صحبتهایی که به قول خودتان از قاطعیت امام میگویید از سعه صدر و رافت و
گذشت ایشان سخن نمیگویید تا ببینید کدام یک برای مردم به خصوص جوانان آموزنده
خواهد بود. که من به دو نکته آن اشاره میکنم:
در کودتای نوژه که قرار بود جماران، محل استقرار امام مورد بمباران قرار بگیرد که به لطف خدا و هوشیاری نیروهای مومن خنثی و ناکام شد، حضرت امام زیر نامه سرهنگ خلبان فکوری وزیر وقت دفاع جمهوری اسلامی در مورد وضع خانواده و بازماندگان معدومین کودتا نوشتند «بسم الله الرحمن الرحیم- مراتب فوق مورد موافقت است امید است خانواده این اشخاص در دامان اسلام و ملت اسلامی با رفاه زندگی کنند و سعادت خویش را در دنیا و آخرت تامین نمایند از خداوند تعالی سعادت و سلامت ملت مسلمان را خواهانم ۱۲ بهمن ۵۹» حال به مقایسه رفتار خود با خانواده بی پناه زندانیان سیاسی اخیر که نه کودتاچی بودند و نه برانداز، توجه داشته باشید.
آیت الله آذری قمی عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و از بنیانگذاران جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نماینده دوره دوم مجلس شورای اسلامی از قم و مؤسس روزنامه رسالت بود. ایشان از مخالفین سر سخت مهندس موسوی بود که در صفحه ۲۲۴ خاطرات سال ۱۳۶۳ آقایهاشمی به نقل از ایشان نوشته شده است «پس از سخنان اینجانب در روز ۱۴ مرداد سال ۱۳۶۳ در مجلس شورای اسلامی که درآن سخنان، اشاراتی به مفهوم واقعی ولایت فقیه داشتم و گفتم ولی فقیه، وظیفهای جز ارشاد، نصیحت و راهنمایی ندارد و در مقامی نیست که برای قوه مقننه تکلیف معلوم کند. علاوه بر آن اضافه کردم که شخص آقای روح الله خمینی تاکنون در امور آقایان بازرگان، قطب زاده و بنی صدر به این عنوان که آقایان را از ۲۰ سال پیش میشناسد و بر ایمان و تقوا و تعهد آنها اطلاع دارد، ما را ناچار از پذیرش این سه نفر در بحرانی ترین روزهای انقلاب اسلامی کرده بود و...» همچنین ایشان اضافه میکنند که دو روز پس از این سخنان من در مجلس، شخصی به منزلم آمد که او را با شدت و عصبانیت از خانه ام بیرون کردم. بنابراین لازم دانستم که نامه را به شخص آقای روح الله خمینی وهمچنین ۳۰ فقره رونوشت ازآن نامه برای علمای اعلام بنویسم». که مطالبش در همان راستا بود.
حضرت امام در ۲۸/۶/۶۷ در نامهای به آقای آذری مینویسند: «من همیشه به شما علاقمند بوده و هستم و هرگز هم در ذهنم نیست که خدای ناکرده جنابعالی کاری بر خلاف اسلام بنمایید. شما از چهرههای فاضل و مبارز و دلسوخته انقلابی میباشید»
با توحه به همه این اتفاقات رخ داده، حضرت امام با آن سعه صدری که داشتند در سال ۶۸ در بازنگری قانون اساسی ۲۰ نفر را از میان اعضای شورای نگهبان، سران قوا و جمعی دیگر از جمله آیت الله آذری را برای بازنگری قانون اساسی انتخاب کردند.
۳- ماهها از اوج گرفتن جنبش اعتراضی مردم ایران میگذرد. روزهایی که اگر چه هر روز آن حامل اخبار تلخ و نگران کننده بازداشتها و برخوردها بود اما ماحصل مبارک و میمونی نیز داشت و آن بازنمایی روی دیگر سکه قدرت و حاکمیت در نظام اسلامی ایران بود. روی دیگر این سکه، بازتاب فساد و طغیانی است که امروز متاثر از قدرت، در همه شئون حکومتی قابل رویت است. اینجاست که باید خطاب به شرکت کنندگان در برنامه اتهام زنی رسانه ملی یادآوری کرد که «سرلشگر بدون لشگر» - آنچنان که آقایان، جنبش اعتراضی و گسترده مردم را توصیف میکنند - چرا چنین شما را به ترس و لرز انداخته تا با صرف هزینههای فراوان و سرکوب گسترده، به زعم خود طومار آن را بپیچانید؟
۴- به رغم اینکه در این سالها دیدهایم در ایام محرم، شیعه و سنی و حتی برخی ازاقلیتهای مذهبی در ایران همگی در عزای شهدای مظلوم کربلا جامه سیاه میپوشند و به عزا مینشینند اما در این مدتی که گذشت به کرات درباره دو موضوع سخن گفته میشد و از رهگذر آن اتهاماتی به جنبش اعتراضی مردم ایران زده شد. پاره شدن عکس امام در ۱۶ آذر و توهین به ساحت مقدس امام حسین در عاشورای سال گذشته، دو موضوعی است که من نه درباره آن تصویری دیده ام و نه چیز موثقی شنیده ام و متعجب هم مانده ام که چگونه از عاملان چنین رفتارهایی تاکنون تصویر و یا مصاحبهای پخش نشده است تا ببینیم چه کسی است و گرایش به چه گروهی دارد؟ آیا اصلاحاتی، بهایی، وهابی، حزب اللهی، روحانی، لباس شخصی و چماق بدست است؟! از میان هزاران نفر افراد بازداشت شده چرا هنوز تصویر و مصاحبهای از این شخص یا اشخاص منتشر نشده تا هویتشان برای مردم روشن شود. اگر چهره افرادی را که میگویند شناسایی شدهاند از زمین که نجوشیده و از آسمان هم فرود نیامدهاند پس منتشر کنند تا بر همگان روشن شود. تا کسانی که آنها را میشناسند منعکس دهند که از کجا و چه گروهی هستند.
۵- از موارد دیگری که از روزهای ابتدای بعد از انتخابات به کرات میپرسند این است که چرا اعتراض به نتیجه انتخابات را از مسیر قانون پی نگرفتیم؟ و من اکنون میپرسم که با وجود تجربه انتخابات مجلس هشتم و اعتراضها و پیگیریهایی که در راهروهای شورای نگهبان و وزارت کشور به نتیجه نرسید، آیا مجالی برای اعتماد ما به وزارت کشور و شورای نگهبان باقی مانده است؟
۶- در خلال صحبتها، مصاحبهها و نوشتهها میگویند که "سران به اصطلاح فتنه" محاکمه گردند و توبه کنند و میگویند که مردم از آنها متنفرند و "فتنه گران" در زندان ۷۰ میلیونی اسیرند و جرات بیرون رفتن ندارند و با برخورد مردم مواجه میشوند و از طرفی هم مسئولین قضایی وعدهی محاکمه آنان را به مردم میدهند که محاکمه و مجازات آنها نزدیک است!
من از همین جا اعلام میکنم که بیدی نیستم که با این بادها بلرزم و کاملا از این دادگاه استقبال میکنم و برای همه مواضعم ادله محکمی دارم چرا که ۲۱ سال است با این قضیهها مدام به صورتهای مختلف درگیر بودم و آرامشی هم نداشتم و من آماده ام دادگاه به هرصورت که باشد و برگزار شود منتهی درخواستی دارم اگر آقایان در ادعاهایشان صادقاند دادگاه علنی باشد تا همه ملت که صاحبان اصلی کشورند حرفهای دو طرف را بشنوند و قضاوت کنند تا معلوم شود آیا ما برای بدست آوردن قدرت، جاه طلبی کردیم و برای تداوم چند روز بیشتر قدرت آشوب کرده ایم یا حاکمیت برای انحصار طلبی، رای و ارزشها را کنار گذاشته است؟!!!
بهترین داور، بندگان خداوند هستند که خلیفه پروردگارشان بر روی زمینند.
والسلام
مهدی کروبی
۱۳۸۹/۱۰/۱۱
تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - اروپا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد . |