گزیده ای از گزارشهای شنبه نهم مهر ١٣٩٠
کمپین بین المللی حقوق بشر در
ایران: ضرورت تحقیق در مورد خودکشی بهنام گنجی و نهال سحابی
مقامات قضائی در مورد بازداشت کوهیارگودرزی و نیز خودکشی بهنام گنجی و نهال
سحابی بدون هیچ گونه اطلاع رسانی سکوت اختیارکرده اند.
(جمعه ۸ مهر۱۳۹۰)- کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز با انتشار بیانیه ای
خواستار تحقیق و پاسخگویی قوه قضاییه در مورد بازداشت کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر
که از نهم مردادماه در زندان است و خودکشی اخیر دو دوست وی بهنام گنجی و نهال سحابی
شده است. بهنام گنجی همراه با کوهیارگودرزی دستگیر و پس از مدتی آزاد شد و متعاقبا
خودکشی کرد. در حالی که سکوت مقامات ایرانی در خصوص بازداشت کوهیارگودرزی و نیز
بازداشت و نحوه بازجویی به عمل آمده از بهنام گنجی همچنان ادامه دارد، مرگ نهال
سحابی نیز بر ابهامات این پرونده تراژیک افزوده است.
پروین مخترع مادر کوهیار گودرزی هم همزمان با بازداشت وی در کرمان بازداشت شد و بنابرگزارشات مختلف به جرم اقدام علیه امنیت ملی از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه طی هفته های گذشته محاکمه شده و همچنان در زندان کرمان به سر می برد.
بهنام گنجی در ۱۰ شهریور ونهال سحابی در ۶ مهر هر دو با خودکشی به زندگی خود پایان دادند. مقامات قضایی در قبال بازداشت کوهیارگودرزی طی ماه های گذشته سکوت مطلق اختیار کرده اند و هیچ اطلاعاتی در مورد دلیل بازداشت وی ارائه نداده اند. به دنبال این دو خودکشی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران شدیدا در مورد آنچه در درون زندان بر بهنام گنجی ممکن است گذشته باشد و فشارهای غیرقابل تحمل روحی احتمالی که ممکن است بر وی رفته باشد وهمچنین وضعیت نگهداری و پرونده کوهیارگودرزی ابراز نگرانی کرده و خواستار اطلاع رسانی و پاسخگویی مسوولین نسبت به سوالات مطرح شده در این خصوص است.
یکی از دوستان بهنام گنجی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که وی پیش از آنکه خودکشی کند بار دیگر به نهادهای امنیتی احضارشده بود و اینکه وی به دلیل شرایطی که در بار اول دستگیری تحمل کرده بود بسیار از بازگشت به زندان هراس داشت.
هادی قائمی سخنگوی کمپین در این زمینه گفت: « دست بازجویان و ماموران اطلاعاتی درون زندان ها کاملا باز است تا هر بلایی می خواهند برسربازداشت شدگان بیاورند و هیچ کسی هم درقبال آن جوابگو نیست.» وی افزود: « خودکشی گنجی و سحابی بسیار غم انگیز و اسفناک است و باید یک تحقیق فوری در مورد اینکه درون زندان بر آنها چه گذشت که دو خودکشی پی در پی را موجب شد انجام دهد. همچنین به این پرسش پاسخ داده شود که وضعیت کوهیار گودرزی هم اکنون چگونه است؟ تنها تحقیقات مستقل است که می تواند از رابطه خودکشی های یاد شده با بازداشت کوهیارگودرزی و بهنام گنجی پرده بردارد.
گودرزی در طی دو ماه که از بازداشت وی می گذارد هیچ دسترسی به وکیل خود نداشته و مقامات قضایی و امنیتی هیچ دلیلی به وکیل وی در مورد بازداشتش ارائه نکرده اند و اینکه چرا همزمان مادر وی نیز بازداشت شده است.
یکی از نزدیکان بهنام گنجی پس از خودکشی او به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «من سالهاست که بهنام را میشناسم. بچه ای بسیار شوخ طبع و با نشاط بود. هیچ نوع افسردگی یا بیماری روانی قبل از بازداشتش نداشت و معلوم نیست چه بر سر وی در سلولهای انفرادی و اتاق های بازجویی آمده است که اینچنین دچار افسردگی شده بود. شدت افسردگی وی بعد از ازادی به نحوی بود که همراه خانواده اش به روانپزشک مراجعه کرده بود و روانپزشک نوبت داده بود که مدتی در کلینیک تحت درمان قرار گیرد. من نمی دانم که چه قرصی مصرف کرده است. خانواده حدود ساعت ۳ بامداد جمعه به منزل رسیده اند و با پیکر بی جان بهنام روبرو شده اند و نتواسنته اند هیچ کاری بکنند. آخرین تماسی که خانواده با وی داشته اند ساعت یازده و نیم پنج شنبه شب بوده است. وی ساعت حدود ۱۲ پنجشنبه شب اقدام به خودکشی کرده است. بعد از اینکه ماموران پلیس در محل حاضر شده اند به خانواده و جنازه بی احترامی کرده اند و حتی هیچ کمکی برای انتقال جنازه از طبقه چهارم به پایین نکردند و پدر و برادر داغدار وی به تنهایی جنازه را از راه پله های طبقه چهارم ساختمان مسکونی به پایین برده اند.»
وی افزود: «بهنام در صحبت هایش به شکنجه جسمی یا ضرب و شتم در بازجویی ها اشاره ای نکرد و چیزی به من نگفت در این مورد. با این حال شکنجه سفید و فشارهای روانی و نگهداری در سلول کوچک انفرادی تاثیر روانی مخربش بسیار بیشتر از شکنجه جسمی است. بدون شک مسئول مرگ وی مسئولان حکومتی میباشند که با بازداشت غیزقانونی باعث ایجاد افسردگی شدید در وی شده اند. دلیل بازداشت بهنام صرفا دوستی با کوهیار گودرزی بوده است. در تفهیم اتهام قضایی در شعبه دوم دادسرای مستقر در زندان اوین، به وی اتهام ” اقدام علیه امنیت ملی از طریق ارتباط با کوهیار گودرزی ” تفهیم شده است.»
نهال سحابی همچنین وبلاگنویس بود که در وبلاگ شخصی خود به ادبیات و شعر می پرداخت. پس از مرگ زندانی سیاسی هدی صابر و کشته شدن هاله سحابی دختر عزت الله سحابی در حین مراسم تشییع جنازه وی نهال سحابی در وبلاگ خود به این دو اتفاق ناگوار پرداخت.
هادی قائمی گفت: « بازجویان و مامواران اطلاعاتی کارنامه سیاهی در بدرفتاری شکنجه وفشارهای شدید روحی بربازداشت شدگان دارند تا تعادل روانی آنها را با بحران مواجه کنند. فشارهایی که پس از آزادی آنان همواره عواقب طاقت فرسایی برایشان دارد.»
حضور نیروهای امنیتی و پلیس ضد شورش در بازار تهران
شنبه نهم مهرماه پارچه فروشان و قماش
داران بازار بزرگ تهران طبق اعلام قبلی و با وجود حضور گسترده نیروهای امنیتی و
لباس شخصی ها در نقاط مختلف بازار در اعتراض به افزایش مالیات ها و عملی نشدن وعده
های دولت دست به تجمع زدند. حضور نیروهای امنیتی از چند ساعت قبل از شروع تجمع در
نقاط مختلف بازار محسوس بود. محل اصلی استقرار آنها میدان ارگ بود اما تعداد زیادی
از لباس شخصی ها و ماموران نیروی انتظامی در نقاط مختلف بازار در حال گشت زنی بودند
از هرگونه تجمع جلوگیری کنند.
نیروهای امنیتی و پلیس از پیش هشدار داده بودند که با هر تجمعی برخورد قاطع می
کنند. مسجد ملک واقع در بازار حمام چال جایی بود که هم اعتصابیون حضور داشتند و هم
نیروهای امنیتی در آن مستقر شده بودند. روبروی ساختمان اداره دارایی چندین خودروی
پلیس و سپاه مستقر شده بودند و این ساختمان در اشغال نیروهای امنیتی قرار گرفته
بود.
پلیس با خشونت از رهگذران و عابرین می خواست در هیچ کجا توقف نداشته باشند و همین
باعث ایجاد فضای ملتهب و امنیتی شده بود. جمع زیادی از تجمع کنندگان حد فاصل بازار
خیاط ها و بازار عباس آباد حضور یافتند و به صورت پراکنده صدای شعار الله اکبر به
گوش می رسید. حضور لباس شخصی ها و نیروهای بسیجی کاملا مشهود بود. نیروهای امنیتی
در چند نقطه اقدام به فیلمبرداری از مردم و مغازه های بسته شده کردند.
پارچهفروشان بار دیگر اعلام کردند مغازه های خود را همچنان بسته نگه می دارند و
قصد دارند و تا عملی نشدن وعده های دولت این اعتصاب را ادامه خواهند داد.
کرایه، فروش و سوءاستفاده جنسی از کودکان کار
قانون: کودکان کار؛ دو کلمه که وقتی در کنار هم مینشینند آهنگ بیان ترکیب آنها راحت و شیرین است، اما در میان ماشینهای پشتِ چراغقرمزها، در اتوبوسها، مترو، خیابانها و بسیاری جاهای دیگر تصاویر دلآزار و ناخوشایندی را به پیشِ چشم هر کدام از ما میتواند تصویر کند. این روزها تصور خیابانهای بدون کودکان کار در شهری که زندگی میکنیم آرزو و خواستی است دور از دسترس.
اما این بچههای کمسنوسالی که با بستههای دستمال، آدامس، گردو، فال، جوراب و بسیاری جنسهای کمارزش و بیارزش دیگر وقتی بالِ پیراهن آدم را بگیرند ولکن نیستند و چه خریدار جنسهایشان باشیم چه نباشیم، در روز با آنها مواجه خواهیم شد، زندگی کودکانهشان چگونه است؟ از کجا میآیند، زندگیشان چگونه است، بازی و تفریحشان چیست؟ کجا مدرسه میروند، چرا و برای چه کسی کار میکنند؟
خیلی دور، خیلی نزدیک
مترو شوش، خیابان خیام جنوبی؛ کوچههای تنگ و باریکی که آدمی را از هیاهوی بارکِشها و کارتنها و فضای بازار جدا میکند و روی دیگری از زندگی در این محله را به نمایش میگذارد. در یکی از همین کوچههای تودرتو و بنبست، چند جوان دانشجو با حمایت جمعیت خیریه امام علی(ع) بسیاری از این کودکان را گردِ هم آوردهاند تا در دو اتاق کوچک اجارهای مدرسه را تجربه کنند.
بچههایی که هر کدام زخمی بر دست و پا دارند؛ با چهرههایی به دور از تقلاهای ساختگی برای فروش جنسهایشان؛ با دستهایی که گردوشکنی آنها را سیاه کرده، قلم به دست میگیرند تا یاد بگیرند که با «میم» به غیر از معتاد میتوان مادر هم نوشت؛ حتی اگر طلاق گرفته باشد، حتی اگر معتاد باشد.
زیور، زینب، فاطمهزهرا، علی، امیر، سونیا بچههای کار هستند، کودکان اعتیاد و کودکان زندگی سخت. به گفته عاطفه صحرایی دانشجویی که داوطلبانه برای آموزش این بچهها هفتهای سه روز به این مرکز میآید، والدین بیشتر این بچهها معتاد هستند. «در دروازه غار سخت است که پدر و مادری پیدا کنید که معتاد نباشند، درآمد کار این بچهها هم صرف اعتیاد والدین میشود.»
وقتی از فاطمه که گوشه لبش زخم بزرگی دارد میپرسم که پدرت چهکاره است در جواب میگوید: «چیزی نمیکشد!» به نظر میآید سؤالی که بیشتر در ارتباط با پدر از او پرسیده شده، این بوده که آیا پدرت معتاد است یا خیر؟!
فاطمه میگوید در مترو مولوی دستمال میفروشد، خوششانس باشد روزی دو بسته میفروشد. پولش را هم در پایان روز به پدرش میدهد. زینب گردو میشکند، وقتی سؤال کلیشهای دوستداشتن یا نداشتن این کار را از او میپرسم، کودکانه شکایت میکند که اصلاً این کار را دوست ندارد: «دست آدم درد میآید، دستم پاره میشود.» اما به نظر میآید سلامتی این بچهها آخرین چیزی است که پدر و مادرها به آن فکر میکنند.
واحدی، که مسئولیت اداره این مرکز را بر عهده دارد به قانون میگوید: «بارها پیش آمده که بچهها به مرکز آمدهاند و جای سوختگی روی پاهای آنها و یا زخمهایی روی بدنشان بوده است. یا روی ذغال و منقل پدر و مادرشان پا گذاشتهاند و یا مورد خشونت آنها قرار گرفتهاند. اینجا بچههایی داریم که بعد از تولد که واکسن زدهاند دیگر هیچ واکسنی را نزدهاند و هیچوقت برای درمان هم به دکتر برده نمیشوند.»
بچههایی که چیزی برای فروختن ندارند دستشان را جلوی رهگذران پیادهروها و یا مسافران مترو دراز میکنند. زیور میگوید با برادرش میروند گدایی. پول این گدایی هم خرج دود پدری میشود که به گفته او «مریض است و در خانه افتاده است.»
یکی از معلمان مرکز عکسی را از یک کودک به ما نشان میدهد که قسمتی از موهایش تراشیده شده است. او میگوید موهای این بچهها را اینگونه میتراشند تا هنگام فروش مواد راحتتر تشخیص داده شوند. یک الگوی ساده برای بالابردن فروش مواد از طریق بچههایی که فقط شب که به خانه میروند باید دست پر باشند تا کتک کمتری بخورند.
اداره کردن این بچهها و نگه داشتن آنها در کلاس، کاری طاقتفرساست. بچههایی که یاد گرفتهاند در جامعه برای فروختن جنسهایشان و یا پول گرفتن از دیگران هر ترفندی را بهکار گیرند بسیار پرخاشگر و تهاجمی هستند. اما یک وعده غذای گرم برای بیشتر آنها انگیزه خوبی است که حتماً کلاسها را شرکت کنند. موهای رنگپریده آنها حکایت از سوءتغذیه شدید این کودکان دارد. بچههایی که هفتهای سه وعده غذای گرم را احتمالاً تنها در همین مدرسه کوچک میخورند، نشانههای بارز فقر ویتامین و آهن و بسیاری مشکلات سلامتی دیگر را در اندام نحیفشان میتوان دید.
کرایه دادن و فروش کودکان
خیلی از کودکان کار در محله دروازهغار، فاقد شناسنامه هستند. یکی از اهالی محل میگوید: «پدر و مادر این بچهها اکثراً شناسنامه ندارند. بچههایشان را هم در شناسنامه برادر و یا خواهر همدیگر ثبت میکنند.»
برای والدینی که خود کودکی مشابهای را از سر گذراندهاند، این بچهها فقط ابزار هستند. با آنها پول مصرف مواد مخدر را درمیآورند، خیلی راحت بچههایشان را به همدیگر قرض میدهند و حتی میفروشند.
واحدی میگوید: «خیلی وقتها بچهها را به همسایهها و یا فامیل کرایه میدهند تا برای آنها گدایی کنند. اما مشکل بدتر این است که از آنها هر نوع سوءاستفاده دیگری هم میشود. دختر یازدهسالهای را در همین مرکز داریم که پیرمرد 70 سالهای در ازای روزی 5 هزار تومان از او سوءاستفاده میکند. برای خانواده هم تنها همان پولی که به خانه میبرد مهم است.»
وقتی این بچهها از خانهای که هیچ شباهتی به مدرسه ندارد اما معلمانش با عشق به آنها یاد میدهند که با میم چه کلماتی را میتوان نوشت خارج میشوند، راهی کوچه پسکوچههایی میشوند که خیلی راحت میتوان اعتیاد، فقر و هزار معضل دیگر را در جایجای آنها دید. در گوشهای جوانی در حال تزریق مواد است، زنی جوان اما معتاد بر سر قیمت موادی که خریده جروبحث میکند و کودکان دروازه غار در این میان به بازی مشغول میشوند تا فردا یک روز کاری دیگر را شروع کنند.
احضار و تهدید، بازداشت و محکومیت
چالش روزمرهی روزنامهنگاران ایران
گزارشگران بدون مرز موج تازه دستگیری روزنامهنگاران و روشنفکران در ایران را
محکوم میکند. در طی هفتههای گذشته ( از ١٩ مرداد تا ٥ مهرماه ١٣٩٠) چندین
روزنامهنگار و نویسنده در سراسر ایران بازداشت شدهاند. گزارشگران بدون مرز
تاکنون از بازداشت این افراد مطلع شده است :
حمید موذنی روزنامهنگار، وبنگار و همکار بسیاری از روزنامههای محلی در بوشهر
علی دینی ترکمانی نویسنده و اقتصاددان و همکار سایت البرز نت در تهران
امیر علی علامهزاده خبرنگار ایلنا در تهران
هادی احمدی خبرنگار خبرگزاری ایسنا در کرج
مهرداد سرجویی همکار بسیاری از روزنامههای انگلیسی زبان در تهران
ابراهیم رشیدی همکار روزنامههای آذربایجان در اردبیل
فرانک فرید نویسنده مترجم، عضو کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز نسبت زنان و همکار سایت مدرسه فمینیستی در تبریز.
گزارشگران بدون مرز یادرآور می شود که در تاریخ ١٤ و ١٥ شهریور ماموران وزارت اطلاعات مدیران سایت مجذوبان نور، سایت نزدیک به درویشان گنابادی را بازداشت کردند. دستگیر شدگان عبارتند : علی رضا روشن روزنامهنگار صفحات کتاب روزنامه شرق ، علی اکرمی، علی استرکی، مهدی حسینی، مهدی اسانلو، حمید مرادی، مهران رهبری، مصطفی عبدی، نصرت طبسی، علی معظمی، رضا انتصاری.
دلایل هیچ کدام از این بازداشتها از سوی مقامات قضایی اعلام نشده است. بازداشت شدگان از حقوق خود از جمله مشورت با وکیل محروم شدهاند. خانوادههای زندانیان تهدید شدهاند تا از انتشار خبر بازداشت عزیزان خود خوداری کنند. برخی از بازداشت شدگان همچون مهرداد سرجویی ماههاست که در انفرادی بسر میبرند، برخی دیگر چون فرانک فرید در بازداشت مورد بدرفتاری قرار گرفته و بر اثر کتک زخمی شدهاند.
از سوی دیگر تعدادی از روزنامهنگاران ایرانی از سوی وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفتهاند. گزارشگران بدون مرز انزجار خود را از زیر فشار گذاشتن روزنامهنگاران برای "همکاری با نهادهای امنیتی رژیم" و "لو" دادن همکاران خود اعلام میکند. تشدید این فشارها در هفتههای اخیر منجر به منزوی شدن و حالت افسردگی شدید در میان برخی و ترک کردن کشور از سوی عدهای دیگر شده است.
نرگس محمدی روزنامهنگار و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر و یکی از همکاران شیرین عبادی برنده جایزه نوبل صلح ٢٠٠٣، در روزهای اخیر از حکم زندان خود مطلع شده است. وی از سوی شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران برای "اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران»، به ۱۱ سال زندان محکوم شده است.
احمد رضا احمد پور روحانی وبلاگنویس نیز به سه سال زندان و ده سال تبعید محکوم شده است. وی از تاریخ ٢٧ تیرماه سال جاری در زندان بسر میبرد. "جرم" این وبلاگنویس اعتراض به وضعیت نابسامان بازداشت و ارسال نامهای سرگشاده برای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد است. پیش از این نویسنده وبلاگ" پژواک خاموش" در تاریخ ٦ دی ماه ١٣٨٨ بازداشت شده بود. وی برای " تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب و هتک حیثیت" روحانیت به یک سال زندان محکوم شده بود که پس از یازده ماه بازداشت در تاریخ ٨ آذرماه ١٣٨٩ آزاد شده بود.
بنا بر خبر انتشار یافته در سایت کلمه یکی از شهروندان ترکمنستان بیش از ٢٦ ماه است که در زندان اوین بسر میبرد و به اتهاماتی چون "جاسوسی و تبلیغ علیع نظام" به ٢١ سال زندان محکوم شده است . چاری محمد مرادف دانشچو و مترجم به هنگام عکسبرداری از یکی از تظاهراتها اعتراضی به انتخاب مجدد محمود احمدی در انتخابات مخدوش خرداد ١٣٨٨ ، بازداشت شده است.
سازمان عفو بین الملل: به حصر
خودسرانه میرحسین موسوی و مهدی کروبی پایان دهید
سحام نیوز: سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای خواستار آزادی فوری مهدی
کروبی و میرحسین موسوی و همچنین خانم زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی شد، که بیش از
هفت ماه است در حصر خانگی به سر می برند.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، بیانیه جدید سازمان عفو بین الملل تاکید دارد که این سه تن “بدون هیچگونه حکم بازداشت، اتهام و یا محاکمه ای” در بازداشت خانگی بسر می برند و نظر به اینکه ایشان بطور خودسرانه از آزادی هایشان محروم شده اند، مقامات جمهوری اسلامی می بایستی بی درنگ ایشان را آزاد کنند.
در این بیانیه همچنین به این نکته اشاره شده است که مهدی کروبی و میرحسین موسوی، به همراه زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی بدون هیچگونه حکم بازداشت، اتهام و یا محاکمه ای همچنان در بازداشت خانگی بسر می برند و حدود نهم مردادماه سال جاری مهدی کروبی بدون همسرش به آپارتمان کوچکی منتقل گردید.”
به گفته سازمان عفو بین الملل “هر سه نفر برای دسترسی به خانواده و وکلای قانونی شان با محدودیت هایی روبرو هستند.”
همچنین آمده است “شهریورماه سال جاری، فاطمه کروبی همسر مهدی کروبی، در نامه ای به رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی ضمن آشکار کردن جزئیات بازداشت خانگی غیرقانونی همسرش، نسبت به سلامتی وی ابراز نگرانی کرد. خانم کروبی اشاره کرد که در طول بازداشت خانگی مهدی کروبی، وی از دسترسی به کتاب، روزنامه، تلفن، ملاقات منظم، هواخوری و… محروم بوده است. وی همچنین پیشتر گفته بود که مهدی کروبی، ۷۴ ساله، به یک آپارتمان کوچک منتقل شده است. فاطمه کروبی همچنین درخواست پزشک مستقل و مورد اعتماد خانواده برای معاینه آقای کروبی کرده بود.”
در این بیانیه همچنین اشاره شده است که
“فرزندان میرحسین موسوی گفته اند کلیه ارتباطات والدینشان به دنیای خارج و نیز
دسترسی ایشان به روزنامه، رادیو و حتی لوازم نوشتاری قطع شده است.”
گفتنی است پس از فراخوان مهدی کروبی و میرحسین موسوی برای راهپیمایی در حمایت از
مردم تونس و مصر در پانزدهم بهمن ماه، این دو به همراه زهرا رهنورد از اواسط بهمن
ماه سال ۸۹ بدین سو در انظار عمومی دیده نشده اند. در ابتدا محل نگهداری ایشان
نامعلوم بود، اما بعدها مشخص شد که ایشان بدون هیچگونه حکم بازداشتی تحت بازداشت
خانگی بسر می برند. در ابتدای اردیبهشت ماه سال جاری فاطمه کروبی همسر مهدی کروبی
برای دوره ای کوتاه به جهت درمان پزشکی اجازه خروج از حبس خانگی را یافت.
سازمان عفو بین الملل بر این باور است
که خانم کروبی پس از انتقال مهدی کروبی به آپارتمانی کوچک به تنهایی، در بازداشت
خانگی بسر نمی برد.
این سازمان غیر دولتی مدافع حقوق بشر، همچنین در این بیانیه از همگان می خواهد تا
با ارسال فوری نامه به دفاتر رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس شورای اسلامی و رئیس ستاد
حقوق بشر جمهوری اسلامی، با بیان اینکه آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همچنین
خانم زهرا رهنورد بطور خودسرانه از آزادی هایشان محروم شده اند، خواستار آزادی بی
درنگ ایشان شده و مقامات جمهوری اسلامی را به اطمینان دادن از اعطای دسترسی فوری و
منظم ایشان به خانواده هایشان، وکلای منتخب خود و همچنین خدمات مناسب درمانی
فراخوانده، و همچنین از ایشان مؤکداً خواستار حذف محدودیت های غیرقانونی در مورد
آزادی بیان و آزادی تشکل ها و اجتماعات گردند.
همه ارتباطات ميرحسين موسوی و زهرا رهنورد با بيرون قطع شده است و خانواده آنها در نگرانی بهسر میبرند.
به گزارش تارنمای کلمه، ميرحسين موسوی، نامزد دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری در ايران و از رهبران مخالف دولت؛ و زهرا رهنورد همسر وی که از روز ۲۵ بهمنماه سال گذشته در بازداشت خانگی بهسر میبرند در قرنطينه کامل قرار گرفتند.
بنا به اين گزارش از روزی که موسوی و رهنورد با دخترانشان ديدار کردند، تا امروز هيچگونه خبری از وضعيت آن دو در اختيار خانواده ايشان قرار نگرفته است.
اين گزارش میافزايد: "حتا ارتباطات تلفنی کوتاهمدت و انگشتشمار ايشان که در مجموع اين چند ماه کمتر از پنج بار بوده نيز قطع شده است."
تارنمای کلمه روز ۱۶ شهريورماه سال جاری خبر داد که ميرحسين موسوی و زهرا رهنورد پس از گذشت هفت ماه بازداشت خانگی برای نخستين بار با حضور در خانه يکی از دختران، همزمان با سه فرزندشان ديدار کردند. کلمه نوشت در اين ديدار يک مقام بلندپايه قضائی و مأموران امنيتی نيز حاضر بودند.
کلمه: ارتباطات تلفنی کوتاهمدت و انگشتشمار ايشان که در مجموع اين چند ماه کمتر از پنج بار بوده نيز قطع شده است
میرحسین موسوی در این دیدار به انتخابات آينده مجلس ايران اشاره کرد و گفت: "با توجه به تداوم وضعیت فعلی نمیتوان امیدی به انتخابات و شرکت در آن داشت."
همچنين موسوی و رهنورد در اين ديدار اعلام کردند که کلیه ارتباطات آنها و نیز دسترسی به روزنامه، رادیو و حتا در برخی موارد لوازم نوشتاری قطع شده است.
آنها گفتند تعداد زیادی از آثار هنری و نقاشیهایشان در روزهای نخستين بازداشت خانگی و در بازرسیها از خانه توسط مأموران خارج شده و در جای نامعلومی نگهداری میشود.
پس از اين ديدار و انتشار خبر آن اکنون خانواده ميرحسين موسوی و زهرا رهنورد در بیخبری کامل از وضعيت آنها قرار دارند.
ميرحسين موسوی، زهرا رهنورد، و مهدی کروبی، يکی ديگر از رهبران مخالف دولت بههمراه همسرش فاطمه کروبی، همزمان در بازداشت خانگی قرار گرفتند.
در همين حال، سازمان عفو بينالملل در بيانيه تازه خود خواستار آزادی فوری ميرحسين موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی شده است.
عفو بين الملل نوشته است که آنها "بدون هيچگونه حکم بازداشت، اتهام و يا محاکمهای" در بازداشت خانگی بهسر میبرند و بهطور خودسرانه از آزادیهایشان محروم شدهاند.
عفو بينالملل از مقامات جمهوری اسلامی ايران خواست که بیدرنگ اين سه مخالف دولت را آزاد کنند.
حکومت ايران اين چهرههای جنبش اعتراضی اخير در ايران را در دادگاه محاکمه نمیکند و بازداشت خانگی آنها را نيز انکار میکند. در حالیکه آنها بارها خواهان محاکمه عادلانه و علنی خود شدهاند.
بيش از ۲۰ تن از شهروندان بهائی شهر اصفهان بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شدند.
به گزارش کميته گزارشگران حقوق بشر اين بازداشت دستهجمعی روز پنجشنبه هفتم مهرماه ۱۳۹۰ صورت گرفته است.
بنا به اين گزارش هشت تن از اين بازداشتشدگان روز گذشته آزاد شدند.
کميته گزارشگران حقوق بشر اسامی برخی از شهروندان بهائی را که دستگير شدهاند فربد اشتياق، پريسا رحمانی، فرزاد روحانی، روحيه حکيمان، آرمان رحيمی، حشمتالله نيکی، فاضل بهنام، سهيلا داوردان، داريوش دستپيش، لاله نامجويان، عطاالله دانشگر، لوا دانشگر، انيسا دانشگر و داراب يزدانی اعلام کرده است.
در همين حال خانههای پريسا رحمانی، فرزاد روحانی و عطاالله دانشگر مورد تفتيش قرار گرفته و تعدادی از وسايل مربوط به آئين بهائی از منازل آنها ضبط شده است.
در قانون اساسی ايران بهائيان به عنوان اقليت مذهبی به رسميت شناخته نشدهاند و در طول ۳۰ سال اخير مورد تبعيضهای سياسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گوناگون بودهاند
اين کميته همچنين نام آزادشدگان را دينا صفاپور (۹ ساله)، شهلا سنائی، فردوس نيکی، سها بهنام، سهيلا داوردان، سميرا قانع، سهيلا واحديان و تاجالملوک جانميان عنوان کرده است.
برپايه آمار کمپين بينالمللی حقوق بشر در ايران، نزديک به ۳۰۰ هزار بهائی در ايران زندگی میکنند.
در قانون اساسی ايران بهائيان به عنوان اقليت مذهبی به رسميت شناخته نشدهاند و در طول ۳۰ سال اخير مورد تبعيضهای سياسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گوناگون بودهاند.
بنا بر آمار اين کمپين ۲۰۰ نفر از بهائيان از انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون اعدام شدهاند. بهائيان پس از انقلاب ايران از حق تحصيل در دانشگاهها و مشاغل دولتی محروم بوده، مجامع آنها غيرقانونی اعلام شده و قبرستانهای آنان در مناطق مختلف تخريب شده است.
فريبا کمالآبادی، جمالالدين خانجانی، عفيف نعيمی، سعيد رضايی، بهروز توکلی، وحيد تيزفهم و مهوش ثابت، شش تن از هفت مدير سابق جامعه بهائيان ايران؛ که بيش از سه سال است در بازداشت بهسر میبرند؛ در مردادماه گذشته هر يک به ۲۰ سال زندان محکوم شدند.
اتهامهای اين افراد از جمله "افساد فیالارض"، "جاسوسی"، "اقدام عليه امنيت ملی" و "تبليغ عليه نظام" عنوان شده است.
محمد جواد لاريجانی، دبير ستاد حقوق بشر قوه قضائيه ايران، ارديبهشتماه سال جاری به خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: "بهايیها در ايران مانند هر شهروند ديگر ايرانی از حقوق شهروندی برخوردارند اما درست مانند ساير شهروندان اگر مرتکب جرمی شوند به طور طبيعی دستگاه قضايی با آنها برخورد میکند."
محمد جواد لاريجانی همچنين گفت: "براساس قوانين ايران تبليغ بهائيت جرم است اما بهايیها در امور شخصی خود مطابق قانون، آزادی کامل دارند و هيچکس متعرض آنها نيست."
به گفته کمپين بينالمللی حقوق بشر در ايران، جمهوری اسلامی همواره بهائيان را عامل دولت اسرائيل ناميده و در تبليغات رسمی خود همواره برای اثبات اين اتهام به اين که مرکز بينالمللی بهائيان در حيفا، اسرائيل قرار دارد اشاره میشود. در حالی که تأسيس اين مرکز به دوران تبعيد بنيانگذاران آن در زمان امپراتوری عثمانی در سال ۱۸۶۸ ميلادی، بازمیگردد.
افزایش انتقادهای بین المللی از
"احتمال اعدام" یوسف ندرخانی
همزمان با انتشار گزارش ها درباره احتمال اعدام یوسف ندرخانی، کشیش پروتستان در
ایران که از انکار دیانت مسیحی خود خودداری کرده است، انتقاد گروه های مدافع آزادی
ادیان و دولت های خارجی از جمهوری اسلامی افزایش یافته است.
وزارت امور خارجه آلمان روز جمعه ۳۰ سپتامبر کاردار ایران در برلین را احضار کرد و خواهان توقف اجرای حکم اعدام آقای ندرخانی شد.
سازمان دیده بان حقوق بشر هم با صدور بیانیه ای از این حکم انتقاد کرد.
محمدعلی دادخواه، وکیل آقای ندرخانی به بی بی سی فارسی گفت که ۹۵ درصد احتمال می دهد که دادگاه به دلایلی که او ارائه کرده است توجه کند و حکم به برائت آقای ندرخانی بدهد.
او گفت که تنها اتهام آقای ندرخانی در دادگاه، ارتداد بوده است.
ایالات متحده و لهستان روز پنجشنبه نگرانی خود را از محکومیت و احتمال اعدام یوسف ندرخانی اعلام کرده بودند.
پیش تر، ویلیام هیگ، وزیر امورخارجه بریتانیا نگرانی خود را در این باره اعلام کرده بود.
کاخ سفید با انتشار بیانیه ای ضمن انتقاد شدید از "بی اعتنایی محض" حکومت ایران به آزادی ادیان، اعلام کرد "کشیش ندرخانی کاری جز حفظ ایمان دینی خود نکرده که از حقوق جهانی انسان هاست."
این بیانیه افزود تلاش برای مجبور کردن آقای ندرخانی به بازگشت از دینش برخلاف "ارزش های دینی است که حکومت ایران مدعی دفاع از آن است، تعرض به همه حدود شرافت و ناقض تعهدات بین المللی ایران" است.
ایران از امضا کنندگان میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است.
یوسف ندرخانی که ۳۲ سال سن دارد، در ۱۹ سالگی از اسلام به مسیحیت گروید و کشیش یک گروه کوچک از مسیحیان تبشیری است.
آقای ندرخانی اکتبر ۲۰۰۹ بازداشت شد و براساس قوانین شریعت اسلامی به جرم ارتداد به اعدام محکوم شد. این قانون اجازه می دهد در صورت ندامت محکوم حکم لغو شود.
بعد از تایید حکم او توسط دادگاه تجدید نظر در سپتامبر ۲۰۱۰ در استان گیلان، یوسف ندرخانی از دیوان عالی تجدید نظر خواست.
همسر آقای ندرخانی که ابتدا به حبس ابد محکوم شده بود، با حکم دادگاه تجدید نظر آزاد شده است.
محمد علی دادخواه، وکیل آقای ندرخانی در گفت و گو با بی بی سی فارسی ابراز امیدواری کرد که با توجه به مدارکی که به دادگاه تجدید نظر ارائه شده است، حکم اعدام موکلش لغو شود.
آقای دادخواه گفت: "من امیدوارم با توجه به دلایلی که به دادگاه داده ایم، با توجه به پیشینه کهن تمدن این سرزمین و به خصوص الان که مهر ماه است و ماه مهر در تمدن ما، ماه مهرورزی است، ماه صلح و عشق است و ماه لطف بندگان نسبت به یکدیگر است، دادگاه حکم اعدام را بکشند و ایشان را تبرئه کند."
به گفته او، رای دادگاه تجدید نظر
احتمالا در ده روز آینده صادر خواهد شد.
اعتراض شورای اروپا
وزارت امورخارجه لهستان نیز با احضار سفیر ایران در ورشو، نگرانی خود را از گزارش های مربوط به اعدام احتمالی آقای ندرخانی را اعلام کرد.
به گزارش سایت وزارت امورخارجه لهستان، صمد علی لکی زاده پنجشنبه به این وزارتخانه احضار شد و در دیدار با یرژی پومیانووسکی، قائم مقام این وزارتخانه از نگرانی این کشور و اتحادیه اروپا را درباره احتمال اعدام کشیش یوسف ندرخانی مطلع شد.
آقای پومیانووسکی در این دیدار مراتب نگرانی لهستان را از عدم رعایت حقوق شهروندان به وسیله دادگاه های ایران و عدم پایبندی این کشور به تعهدات بین المللی در برابر حقوق سیاسی و مدنی شهروندان خود اعلام کرد.
آقای پومیانوورسکی در این ملاقات خواهان احترام مقام های ایرانی به حقوق اولیه شهروندان شد که در قانون اساسی این کشور تضمین شده است.
سازمان همبستگی مسیحیان در جهان که در بریتانیا مستقر است، از مردم سراسر جهان خواسته است از حکومت ایران بخواهند آقای ندرخانی را اعدام نکند.
کمیسیون آزادی های بین المللی دینی در آمریکا هم محکومیت آقای ندرخانی را "برخلاف قوانین ایران و استانداردهای جهانی حقوق بشر" دانسته است.
انتقاد شدید هیلاری کلینتون، وزیر
امورخارجۀ آمریکا، از نقض حقوق بشر در ایران
خانم هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجۀ آمریکا، در انتقادی شدید و کم سابقه از
نقض حقوق بشر و سرکوب حقوق مردم در جمهوری اسلامی ایران، رهبران تهران را به
"دوروئی در گفتار و کردار" متهم کرد.
خانم کلینتون گفت برغم سخنان آیت الله
علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، و محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری این
کشور، مبنی برپشتیبانی از حقوق و آزادی های شهروندان ایران و مردم منطقه، دولت
ایران کماکان به سرکوب هر نوع اعتراض و نارضائی در این کشور ادامه می دهد.
وزیر امورخارجۀ آمریکا با صدور بیانیه ای ضمن بیان این مطالب افزود ایالات متحدۀ
آمریکا به ویژه از صدور حکم اعدام برای یوسف ندرخانی، کشیش ایرانی، به اتهام ارتداد
عمیقاً نگران است.
در بخش دیگری از بیانیۀ خانم کلینتون، از ادامۀ بازداشت و دستگیری روزنامه نگاران و
سینماگران ایرانی انتقاد شده و دولت ایران به اعمال محدودیت بر روند اطلاع رسانی در
کشور متهم شده است.
وزیر امورخارجۀ آمریکا در بیانیۀ خود تأکید می کند که کشور متبوع او نیز در کنار
جامعۀ جهانی و تمامی ایرانیان "دوروئی و تزویر دولت ایران در گفتار و کردار" را
محکوم می کند.
انتقاد وزارت امور خارجه آمريکا از
حکم ۶ سال زندان برای محسن آرمین
ويکتوريا نولند، سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، روز جمعه از خبر صدور حکم ۶
سال زندان برای محسن آرمين، نماينده سابق مجلس و سخنگوی سازمان مجاهدين انقلاب
اسلامی، انتقاد کرد.
وی گفت: «ما ازخبر صدور ۶ سال زندان برای محسن آرمين به دليل استفاده از حق آزادی بيان و تجمع در ايران، عميقا نگران شدهايم.»
وبسايت «کلمه» روز پنجشنبه گزارش داد که محسن آرمين به اتهام اجتماع عليه نظام و تضعيف نظام به شش سال حبس تعزيری محکوم شده است.
آقای آرمين در سال گذشته بازداشت و پس
از حدود ۷۰ روز بازداشت در بند دو الف سپاه به قيد وثيقه آزاد شده بود.
تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - اروپا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد . |