‫خواسته هاي بهينه جنبش سبز

 


‫عبدالکريم سروش، محسن کديور، سيد عطاء الله مهاجراني، عبدالعلي بازرگان و اکبر گنجي طي بيانيه مشترکي ضمن حمايت کامل از رهبران جنبش سبز بويژه بيانيه هفدهم ميرحسين موسوي، خواسته هاي ده گانه جنبش سبز را به روايت خود برشمرده اند متن کامل اين بيانيه مهم به اين شرح است:

‫خواسته هاي بهينه جنبش سبز

‫شش ماه پيش ميليون ها نفراز مردم ايران به خيابان ها آمدند تا حق پايمال شده خود در انتخابات خيانت آلود را مطالبه کنند و به تحقير و توهين مستمر ملت توسط حکومت اعتراض نمايند. دستگاه هاي امنيتي و نظامي به اين مطالبات آرام و مسالمت آميز، با خشونت و قساوت پاسخ دادند و کوشيدند از حضورمردم در فضاي عمومي جلوگيري کنند و جنبش سبز را مرتبط با کشورهاي بيگانه و سياست دولت هاي غربي معرفي کنند.

‫تماميت طلبان تصور مي کردند با سرکوب خونين اين قيام قانوني، مي توان حرکت اعتراضي مردم را همچون گذشته متوقف کرد، اما به رغم همه محاسبات، آتش آگاهي افروخته تر و آهنگ اصلاحات رساتر شد وجنبش را روز به روز بالنده تر و بارورتر ساخت.

‫درگذشت فقيه عاليقدر آيت الله منتظري که در پنج دهه گذشته، به خصوص شش ماهه اخيراز حقوق اساسي ملت دفاعي جانانه کرده بود و اينک در حساس ترين شرايط آنان را ترک مي کرد، چون "رهبر معنوي جنبش" درخشيد و جان تازه اي به جنبش بخشيد و ظلم هائي که بر او رفته بود زبانه هاي خشم ملت را در آستانه ماه محرم، ماه حق طلبي و قيام عليه استبداد و ستم، بلندتر کرد. اعتراضات مردم، طبق سنت طولاني تاريخ در فرهنگ تشيع، در روز عاشورا به اوج خود رسيد و ملت آگاه با درس گرفتن از پيام حسيني ظلم زمانه را نشانه گرفت.

‫استبداد ديني که مشروعيت خود را با خشونت و کشتار مردم در روز عاشورا پاک از دست داده بود، از ترفندي نخ نما شده براي تحريک احساسات ديني مردم استفاده کرد و به کمک صدا و سيماي دولتي و بسيج همه نيروهاي تحت فرمان کوشيد صحنه قيام را وارونه کرده جنبش سبز را متهم به توهين به مقدسات و انکار اعتقادات ديني نمايد و با آماج حمله قرار دادن رهبران و چهره هاي شاخص جنبش سبز و دستگيري احتمالي آنان، اين حرکت را به گمان خود به کلي خاموش سازد.

‫پوشيده نيست که بخشهاي ا فراطي حاکميت ايران به اين دليل به خونريزي و خشونت متوسل مي شوند که خود را فاقد پايگاه وسيع اجتماعي و آينده امن مي دانند. آنها مي خواهند رويارويي نهايي و"روز واقعه "را تسريع کنند تا هم نيروهاي مردد درون حاکميت را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند، هم نيروي عظيم مردمي و خواستاران دموکراسي و حقوق مدني و سياسي را به شورشياني خشونت ورز تقليل دهند .

‫عملکرد اين رژيم، اقشار بسيار متنوعي از جوانان، زنان، گروه هاي قومي و مذهبي، روشنفکران، روحانيون، دانشگاهيان، کارگران و فعالان سياسي را به شدت آزرده کرده است. گفتمان "توطئه دشمن" که وليّ جائر در طول ۲۰ سال گذشته ترويج و از طريق آن دشمن سازي و ايجاد تفرقه ميان ملت مي کند (مثل: مطبوعات پايگاه دشمن اند، روشنفکران مزدوران دشمن اند، جنبش سبز توطئه رنگي دشمنان براي براندازي است)، بخش عظيمي از ملت را به جبهه ي دشمن تبديل کرده که سازمان هاي سرکوب بايد تکليف آنان را يکسره کنند.

‫کينه و نفرتي که در سي سال گذشته در سطوح مختلف جامعه انباشته شده، بسيار عميق و ريشه دار است. اين نارضايتي ژرف توان تخريبي عظيمي دارد که در صورت فوران، موج گسترده اي از خشونت را در سطوح مختلف جامعه ايران دامن خواهد زد.

‫افراطيون حاکم بر دستگاه هاي سرکوب، تعلق خاطري به ايران ندارند و نگران ريخته شدن خون هزاران ايراني هم نيستند. آن ها به اقليت بسيار محدودي ازجامعه ي ايران اتکا دارند و تنها ضامن بقاي شان اسلحه، شکنجه و ارعاب مردم است. تخصص آن ها خشونت است و خشونت را به مهمترين ابزار نزاع هاي سياسي تبديل کرده اند.

‫خشم وخشونتي که امروز شاهد آنيم، اگر به زبان اصلي سياست در ايران تبديل شود، عقلانيت و دموکراسي و تحقق آزادي هاي مدني و سياسي را به حاشيه خواهد راند. زمامداران خودکامه البته کوشش ميکنند خشونت را به تظاهرات مسالمت آميز و پرشکوه ميليون ها ايراني آزاديخواه تزريق کنند تا چهره دموکراتيک جنبش مخدوش شود، ولي ملت نبايد فريب خورده و وارد بازي سازمان هاي نظامي امنيتي شود.

‫جنبش سبز ايران در لحظه ي حساس کنوني به طرح مطالبات مشخص و مقدور، طولاني کردن فرآيند اعتراض و جلب مشارکت گسترده اقشار متنوع جامعه در تعيين سرنوشت خود نياز دارد.

‫اين جنبش به عنوان جرياني که نگران آينده ي کشور و سرنوشت آن است ، بايد برتري اخلاقي خود را بر زورگويان و شکنجه گران، همان طور که تاکنون نشان داده، ادامه دهد. در اين شرايط وظيفه ي مردم آگاه، جوانان فداکار و نيروهاي سياسي، ترسيم مسير آينده ي جنبش و تدوين خواست هاي مشخص سياسي است تا مدارا و مسالمت را جايگزين خشونت تحميل شده از سوي سرکوبگران کند.

‫هموطنان گرامي،
‫جنبش سبز ايران مدافع تماميت ارضي ايران، مخالف حمله ي نظامي به کشور، مخالف دخالت بيگانگان در تعيين سرنوشت مردم ايران و نگران تحريمهاي اقتصادي زيانمند به حال ملت ايران است. اين جنبش، مسالمت آميز و ضد خشونت است. نزاع جنبش با اقتدارگرايان، نزاع بر سر رعايت حقوق بشر و گردن نهادن به خواست هاي دموکراتيک مردم، تحقق جامعه مدني، مدارا ديني، به رسميت شناختن تکثر و تنوع در فضاي سياسي کشور و بالاخره نفي ولايت جائر است.

‫ما به عنوان بخش کوچکي از جنبش سبز سراسري مردم ايران بر اين باوريم که در مرحله ي کنوني مهمترين مطالبات جنبش را مي توان به قرار زير اعلام و بر مبناي آن تحرک آينده ي جنبش و مناسبات آن با حاکميت را تنظيم کرد. بخشي از اين خواسته ها را آقاي مير حسين موسوي در بيانيه هفدهم خود آورده است که با توجه به تنگناهاي سياسي داخل کشور جنبه حد اقلي دارد. ما ضمن حمايت کامل از مواضع رهبران جنبش در داخل کشور (موسوي، کروبي و خاتمي) روايت خود را از خواسته هاي بهينه جنبش سبز مردم ايران در اين مرحله به شرح ذيل اعلام مي کنيم:

‫۱- استعفاي آقاي محمود احمدي نژاد و برگزاري مجدد انتخابات رياست جمهوري تحت نظارت نهادهاي بي طرف، لغو نظارت استصوابي، تشکيل کميسيون مستقل انتخابات با شرکت نمايندگان مخالفان و معترضان به منظور تدوين ضوابط برگزاري انتخابات آزاد و عادلانه.

‫۲- آزادي کليه ي زندانيان سياسي و عقيدتي و بررسي شکايات موارد مربوط به آزار، شکنجه و کشتار معترضان در ماه هاي اخير در دادگاه هاي علني با حضور هيأت منصفه و برخورداري از وکيل غير تحميلي؛ و جبران خسارات وارده به قربانيان سرکوب هاي اخير و خانواده ي آنان.

‫۳- آزادي کليه رسانه ها اعم از مطبوعات و رسانه هاي صوتي تصويري و مجازي، رفع سانسور و توقيف از کليه ي نشريات توقيف شده، گسترش کانالهاي تلويزيوني غيردولتي و ماهواره اي، رفع فيلترينگ از اينترنت، امکان دسترسي آسان به رسانه هاي فوق الذکر، تصفيه راديو وتلويزيون از دروغ پردازان و تشنج آفرينان.

‫۴- به رسميت شناختن حق فعاليت قانوني احزاب سياسي، جنبش دانشجوئي و زنان،نقو ها و نهادهاي مدني، اتحاديه هاي مستقل کارگران و کارمندان، و حق تجمعات اعتراضي مسالمت آميز مطابق اصل ۲۷ قانون اساسي.

‫۵- استقلال دانشگاهها، سپردن امور دانشگاهها به شيوه دموکراتيک به دست دانشگاهيان، خروج نيروهاي نظامي و شبه نظامي از دانشگاه ها و انحلال شوراي غيرقانوني عالي انقلاب فرهنگي.

‫۶.محاکمه عاجل شکنجه گران، قاتلان، آمران و عاملان جنايات گذشته بويژه چند ماه اخير.

‫۷.استقلال قوه قضائيه از طريق انتخابي کردن رياست آن، انحلال دادگاههاي ويژه غيرقانوني، تصفيه قوه قضائيه از قضات ناعادل و گوش بفرمان، برحذرداشتن مقامات قضائي از ايراد خطابه هاي سياسي و اجراي منويات مقامات مافوق (دادگاههاي فرمايشي) بجاي اجراي بيطرفانه و عادلانه قانون.

‫۸. خروج نيروهاي نظامي انتظامي امنيتي از قلمرو سياست و اقتصاد و فرهنگ، و اکتفا به وظايف حرفه اي.

‫۹. رعايت استقلال اقتصادي و سياسي حوزه هاي علميه و دولتي نشدن روحانيت. استخدام نکردن تريبون نمازهاي جمعه براي صدور احکام خلاف شرع و قانون (از قبيل محارب، مفسد في الارض، مرتد و باغي).

‫۱۰. انتخابي کردن، نقدپذير و پاسخگو کردن همه متصديان رده اول کشور ومحدود کردن دوره تصدي آنان.

‫نپذيرفتن اين خواستهاي بهينه جنبش سبز، و افزودن سرکوب و ارعاب نه تنها ما را از بحران عبور نخواهد داد، بلکه ايران را در بحران عميق تري فرو خواهد برد، و تبعات سهمگيني از پي خواهد آورد، که مسئوليتش با "صاحب ولايت مطلقه" است.

‫سيزدهم دي ماه ۱۳۸۸، سوم ژانويه ۲۰۱۰
‫عبدالعلي بازرگان، عبدالکريم سروش، محسن کديور، اکبر گنجي، سيد عطاء الله مهاجراني

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .