برنامۀ مخالفان

تاگس تسایتونگ /  Tageszeitung

بهمن نیرومند

 مترجم: ح.پدرام (از آلمانی)


حاکمان ایران اکنون بعد از دستگیری گستردۀ سیاستمداران و روزنامه نگاران و دانشجویان اصلاح طلب پنجۀ خود را به صورت فرهنگ سازان محبوب نیز کشیده اند. چندین نویسنده در زندانند. در دوم مارس فیلم ساز ایرانی جعفر پناهی را که در سطح جهان شناخته شده است به همراه همسر و دختر چهارده ساله اش بازداشت کردند. بعد از آنکه حکومت توانست در 11 فوریه مراسم سی و یکمین سالگرد انقلاب را تا حدودی آرام برگزار کند حالا می خواهد به قدرت نمایی ادامه دهد.

شاید اینروزها خیابان های تهران آرام تر شده اما همۀ کشور در خروش است. میلیون ها نفری که در سراسر کشور به جنبش مقاومت پیوسته و با وجود خشونت زیاد ماهها از پایمردی دست برنداشته بودند از بین نرفته اند. و این انسان ها تاکنون دستاوردهای زیادی داشته اند.

مهمترین چهره های سیاسی و روزنامه نگاران و فرهنگ سازان و بخش بسیار بزرگ دانشجویان و جامعۀ مدنی به حکومت پشت کرده اند. تقریباً تمامی مراجع تقلید از دولت فاصله گرفته اند و بین محافظه کاران شکاف عمیقی افتاده است. با افشای جنایت های چند ماهه گذشته، شکنجه و تجاوز در زندان ها و محاکمه های نمایشی و اعتراف های اجباری، حکومت دیگر نمی تواند ادعا کند ایران کشوری اسلامی است.

حکومت مشروعیت خود را از دست داده است. عمامه بسرها و همراهان غیر روحانی آنها تنها با زور اسلحه است که می توانند قدرت خود را تحمیل کنند. این نکته برای کشوری که پسوند اسلامی دارد ویرانگراست. تعجب ندارد که دولت مجبور شد در سالگرد انقلاب مردم را با هزاران اتوبوس و قطار و کامیون از روستا به تهران بیاورد تا نشان دهد حمایت مردمی دارد. اینها مؤفقیت های بزرگی برای مخالفان است.

با این وجود مخالفان از هدف خود برای اجرای اصلاحات اساسی و یا حتی تغییر حکومت خیلی دور هستند. اینکه مخالفان نتوانستند در سالگرد انقلاب مردم را در سراسر کشور بسیج کنند ضربه ای است که انسان را به تأمل و تفکر وامی دارد.

نتیجه: دیگر نمی توان به این روش که در همۀ روزهای جشن و عزای رسمی تظاهرات اعتراض آمیز برپا شود ادامه داد. اگر از خیلی قبل معلوم باشد که امکان تظاهرات هست نهادهای امنیتی حکومت زمان کافی دارند تا خود را آماده کنند. مخالفان نباید به این دلیل از تظاهرات چشم بپوشند بلکه باید انجام آن را در مدت کوتاهی برنامه ریزی کنند.

اما در این صورت هم تظاهرات کافی نیست تا حکومت را به کوتاه آمدن وادارد و یا حتی آن را ساقط کند. به باور من به این هدف ها از دو راه می توان رسید، راهی طولانی و راهی کوتاه. راه طولانی همان راه سنتی است. باید مردم زیادی را جذب جنبش کرد و به فعالیت واداشت. اگر بشود درسراسر کشور و در مراکز تولیدی و خدماتی یا در بازار اعتصاب براه انداخت بهرۀ زیادی دارد. بحران اقتصادی و تعداد زیاد بیکاران و بویژه محرومیت حقوقی کارگران و کارمندان زمینۀ چنین اعتصابی را مناسب می کند. در مدرسه ها و دانشگاه ها هم که بعضاً تاکنون فعال بوده اند می توان به آسانی اعتصاب کرد. در این مسیر کاملاً ممکن است، همچون دوران شاه، بین نیروهای مسلح و حتی بین نیروهای سپاه و بسیج نیز شکاف ایجاد شود. برعکسِ ارتش، سپاه و بسیج نه بعنوان نیروی حکومت که بعنوان "نیروی مردمی" به حساب می آیند و از اینرو خود را متعلق به مردم احساس می کنند.

نکتۀ منفی در این روش این است که خیلی صبر می خواهد. این خطر وجود دارد که بویژه جوانان که بار عمدۀ جنبش بر دوش آنهاست ناشکیبا بشوند و آهسته آهسته وابدهند و کنار بکشند.

بسیج کردن مذهبی ها

اما وضعیت ویژۀ ایران راهی را جلوی پا می گذارد که احتمالاً خیلی زودتر به هدف می رسد، یعنی اینکه روند فروپاشی حکومت که تاکنون خیلی پیشرفته است تسریع شود. در این راهِ نزدیک تر، همۀ اصلاح گرایان و بویژه میرحسین موسوی و مهدی کروبی نقش مهمی دارند. اینها بودند که بعنوان افراد جاافتادۀ همین حکومت روند فروپاشی آن را از داخل آغاز کردند. در این شیوه به اندازۀ کافی و به اندازۀ تضادهای درون حکومت حوضه های چالش وجود دارد. در خواست انتخابات آزاد را که برتضاد ماهیتی بین حکومت دینی و جمهوری استواراست می توان برای نمونه با خواستۀ محدود کردن اختیارات رهبر و شورای نگهبان و دیگر نهادهایی که نه انتخابی بلکه انتصابیند کامل کرد. همچتین درخواست داشتن دستگاه قصایی مستقل دربخش وسیعی از مردم طرفدار پیدا خواهد کرد. اینکه در رأس دستگاه قضایی نه فردی از دولت بلکه فردی منصوب رهبری قرار دارد به سخره گرفتن استقلال قوۀ قضائیه است.

چنین خواسته هایی که که نه تنها اصلاح طلبان بلکه بخش های عمده ای از محافظه کاران هم نظر مؤافق بدان دارند روند انزوای افراط گرایان را سرعت می دهد. نیز تضاد بین مبانی اسلامی و قرائتی که حکومت از آن ارائه می دهد امکانات مناسبی را برای بسیج مذهبی ها و قبل از همه مراجع تقلید می دهد که ستونی چشم پوشی ناپذیر در جمهوری اسلامی هستند.

اگر هر دو راه با هم رفته شود هدف بیشتر در دسترس قرار می گیرد. سال آینده انتخابات مجلس است.(توضیح ایران در جهان: سال اینده انتخابات شورای شهر است.) اگر بشود که کمتر کسی در رأی گیری شرکت کند سرنوشت حکومت رقم خورده است.

 

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .