خبرهای برگزیده- یکشنبه نهم آبان ١٣٨٩


تاجر بابلی و اعضای خانواده اش قتل عام شدند

صدا و سیمای رژیم: فرمانده انتظامی شهرستان بابل گفت افراد ناشناس دیشب با ورود به خانه یکی از تجار برنج در بابل او و همسر 36 ساله ، دختر 7 ساله و پسر 14 ساله اش را به قتل رساندند . وی با اشاره به اینکه علت و انگیزه قتل در دست بررسی است از نام خانواده مقتول و جزئیات بیشتر این حادثه خودداری کرد .


زدوخورد میان لباس شخصی ها و محافظان حسن خمینی

سایت عصرایران - مخالفان سید حسن خمینی با حضور در مجلس ختم پدر امیر عابدینی مدیر اسبق پرسپولیس در مسجد صاحب الزمان (عج) محله اختیاریه علیه وی شعار دادند. سید حسن خمینی برای عرض تسلیت به عابدینی به این مراسم رفته بود. در پی اقدام این افراد که فریاد می زدند: " سیدحسن سیدحسن بصیرت بصیرت " بین طرفین درگیری رخ داد. در این زد و خورد ، چند نفر جراحت برداشتند.

---------------------------------------

احضار یکی از علمای اهل سنت به دادگاه ويژه روحانيت

خبرگزاری هرانا - در ادامه فشارهاي دولتی بر علماي اهل سنت، مولوي عبدالمجيد اسماعيل زهي (ابو عمار) به دادگاه ویژه روحانیت مشهد احضار شد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مدير وبلاگ خاطرات روزانه ابوعمار و مدرس حوزه ي علميه دارالعلوم زاهدان بار ديگر براي چندمين بار به دادگاه ويژه روحانيت مشهد احضار شد و ايشان بايد روز يكشنبه اين هفته در دادگاه حاضر شود.

شایان ذکر است، در هفته های اخیر با بازداشت داماد امام جمعه اهل سنت زاهدان و ممنوع الخروجی چند تن از علمای اهل سنت فشار ها بر ایشان افزایش یافته است.


ممانعت از ملاقات نسرین ستوده با خانواده اش

خبرگزاری هرانا - مسئولان زندان اوین بعد از ظهر امروز از ملاقات نسرین ستوده، وکیل دادگستری با خانواده اش جلوگیری کردند.

به گزارش مدرسه فمینیستی، ممانعت ماموران امنیتی در حالی صورت گرفت که نسرین ستوده در تماس تلفنی به همسرش، به وی اطلاع داده بود که ماموران گفته اند امروز او می تواند به همراه دو فرزندش برای ملاقات به زندان اوین مراجعه کند.

بر اساس این گزارش، هنگام مراجعت همسر ستوده به زندان اوین برای ملاقات همسرش، ماموران امنیتی به رضا خندان گفتند که تنها دو فرزند خردسال نسرین ستوده می توانند به ملاقات مادرشان بروند و رضا خندان و بقیه خویشاوندان حق ملاقات ندارد.

به گفته رضا خندان فرزندانش کوچکتر از آنی بودند که بتوانند به تنهایی به همراه ماموران زندان به دیدار مادر بروند.

خندان درباره آخرین تماس این وکیل زندانی گفت: "هنگامی که نسرین ستوده با من تماس گرفت به او گفتم که پرونده اش به دادگاه فرستاده شده است، اما در کمال تعجب متوجه شدم که او اصلا در جریان نیست و نمی دانست که پرونده اش به این مراحل رسیده است."

لازم به یادآوری است که نسرین ستوده، 13 شهریورماه در پی احضار کتبی به دادسرای اوین بازداشت شد و از روز 3 مهرماه تا اول آبان ماه در اعتصاب غذا بود و از آن زمان تاکنون تنها خواهر نسرین ستوده یک بار حق ملاقات با وی را داشته است.

-----------------------------------------------

حکم قطع دست برای یکی از زندانیان ارومیه

خبرگزاری هرانا - یکی از زندانیان محبوس در زندان مرکزی ارومیه از سوی شعبه 102 دادگاه عمومی ارومیه با حکم غیرانسانی قطع دست مواجه شده است.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مسئولان حکم قطع 4 انگشت دست راست صیف الدین صالحی، زندانی اهل بانه را به اتهام "سرقت مسلحانه" صادر کرده اند.

این زندانی که شصت سال سن دارد، بیش از 3 سال است که در زندان مرکزی ارومیه محبوس می باشد.

شایان ذکر است که طی ماه های اخیر صدور و اجرای احکام قطع ید توسط مسئولان قضایی افزایش چشمگیری داشته است.

---------------------------------------------------------

اجرای دستکم 25 حکم قطع عضو در یکسال اخیر

 به گزارش خبرگزاری هرانا، محمد مصطفایی، حقوقدان و وکیل سابق دادگستری در نامه ای به بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد ضمن اعتراض به احکام قطع عضو شهروندان ایرانی، خواستار محاکمه ناقضان حقوق بشر در ایران در دادگاههای بین المللی شد. متن کامل این گزارش به شرح زیر است: دبير محترم سازمان ملل جناب آقاي بان کي مون با سلام و احترام، همانطور که مستحضريد ترويج و حمايت از حقوق بشر يکي از هدف هاي اصلي سازمان ملل بوده و به همين دليل در مغايرت با اصل سرزميني بودن جرايم و مجازات ها و اصل حاکميت کشورها براي پيش گيري از نقض حقوق بشر و برقراري صلح و امنيت و مبارزه با نسل کشي و جنايات عليه بشريت، توسط دولتها، سازمان ملل و به تبع آن کميسون حقوق بشر اين سازمان تشکيل گرديد. ناديده گرفتن يکي از اساسي ترين حقوق اوليه و بديهي شهروندان ايراني توسط حاکمان جمهوري اسلامي باعث گرديد توجه شما را به قطع فزاينده دست و پاي مجرمين، در زندان هاي ايران، بيش از پيش جلب نمايم تا شايد با مکانيزم هاي بين المللي جنايت تلخ و ناباورانه جمهوري اسلامي را که در هزاره سوم و در حال گسترش است متوقف گردد. 1- حضرتعالي در سه گزارش سالانه خود پيرامون نقض حقوق بشر در ايران، به قطع دست و پاي مجرمين در ايران اشاره کرده و نگراني خود را اعلام نموديد. در بند 26 گزارش سال 2008 آمده است: قطع دست و پا و اعضاي بدن، هر چند به عنوان يک تنبيه اسلامي توسط مقامات توجيه شده است، اما همچنان به عنوان يکي از عوامل نگران کننده باقي مانده است. اين موضوع در سال 2008 در حالي مطرح شد که پيش از اين زمان، دستگاه قضايي کمتر به صدور احکام قطع عضو مي پرداخت و براي مرتکبين به جرايم سرقت مجازات حبس صادر مي نمود. سازمان ملل در گزارش سالانه خود در سال 2009، صرفا نگراني خود را در مورد ابقاء مجازات قطع اندام در بند 4 گزارش مطرح نموده و مجازات قطع اعضا را رفتاري خشن و غير انساني و تحقير آميز توصيف کرد. 2- پس از انتصاب آقاي سيدصادق لاريجاني توسط رهبر جمهوري اسلامي، در سال 2009 وضعيت حقوق بشر در ايران بغرنج و دهشتناک گرديد. صدور احکام خودسرانه و برخلاف موازين قانوني و حقوق بشر – چه در رابطه با مجازات اعدام و چه در مورد مجازات شلاق و قطع عضو – شدت بيشتري به خود گرفت به گونه اي که حال مي طلبد سازمان ملل نه از روي تسامح و تساهل، بلکه با جديت و بدون ملاحظه، عملکرد ضد حقوق بشر دولت جمهوري اسلامي را مورد نقد و چالش قرار داده و به صورت عملي – نه با نصيحت و صدور گزارش و بيانيه – موجبات احقاق حقوق شهروندان ايراني که مورد ظلم و ستم حاکمان قرار مي گيرند را فراهم سازد. 3- در کمتر از يک سال گذشته 25 مورد قطع دست و پا توسط مراجع رسمي جمهوري اسلامي گزارش شده است که در نوع خود، جنايتي غيرقابل گذشت به حساب آمده و باعث مي گردد ايران رتبه اول قطع اندام انسانها را به عنوان يک مجازات بي رحمانه، غير انساني و وحشيانه به خود اختصاص دهد، که اين خود نشان از وحشيگيري واعمال برخلاف حقوق بشر حاکمان جمهوري اسلامي داشته و با فرهنگ و تمدن ايرانيان در تضاد است. در شروع سال جديد شمسي 1389 (آوريل 2010) به گفته رضا ابوالحسني دادستان ماهشهر دست و پاي يک جوان در زندان ماهشهر به اتهام سرقت قطع گرديد. پس از آن داود صادقي، دادستان سابق اهواز قطع دست شش نفر را به اتهام سرقت تاييد کرده و اعلام نمودند که قطع دست اين شش نفر اسباب رضايت را برايشان فراهم نموده است. در ماه گذشته نيز چهار مورد حکم قطع دست در همين شهر به اجرا در آمد. در مشهد نيز قطع دست چند نفر به اتهام سرقت توسط محمد ذوقي دادستان مشهد که در مقابل چشمان ديگر زندانيان صورت گرفت تاييد شد. آقاي سيد ابراهيم رئيسي معاون اول قوه قضاييه در مورد قطع دست يک جوان در يزد مي گويد: اين حکم بر اساس قانون و حدود الهي بوده و در آينده نيز در صورت تشخيص قاضي و طبق قانون تکرار مي شود. ايشان در ادامه قطع عضو اندام را از افتخارات نظام جمهوري اسلامي مي دانند. اخيرا نيز حکم به قطع دست يک جوان 21 ساله توسط محمدرضا گيوکي قاضي شعبه 1156 دادگاه صادر شده است. صادق نيرکي و اکبر بيگلري دادستان هاي قزوين و همدان قطع دست 9 نفر را به اتهام سرقت تاييد نمودند. جناب آقاي بان کي مون · اکثر قريب به اتفاق مرتکبين به جرم سرقت از جمله افراد جوان، بي سواد و بي کار هستند که توان پرداخت هزينه هاي زندگي خود و خانواديشان را به دليل عدم حمايت توسط دولت ندارند، آنها براي پرداخت هزينه هاي زندگي خود ناچار مي گردند دست به سرقت زنند. گاهي اوقات صرفا براي بدست آوردن يک ميليون تومان ( هزار دلار ) چشم از اجراي چنين احکامي مي پوشند و با سرقت ناخواسته، اعضاي بدن خود را از دست داده و تا آخر عمر نيز ناتوان از کار و اشتغال به شغل مناسب مي گردند. حاکمان جمهوري اسلامي در حالي، بي رحمانه براي لاپوشاني ضعف خود دست شهروندان بي پناه ايراني را قطع مي نمايند که ميليارها دلار از ذخاير نفتي و در آمدهايي که متعلق به همين جوانان است را خرج به دست آوردن قدرت خود در خاورميانه با پرداخت به لبنان و افغانستان و غيره کرده يا تجهيزات نظامي خود را تقويت مي نمايد. · سئوال اينجاست که آيا کشوهايي همچون نروژ يا سوئيس براي پيش گيري از وقوع جرم سرقت، دست شهروندان خود را قطع مي نمايند؟ آيا صحيح و انساني است که کشوري که داري ذخاير غني و ثروت فراوان است، اينگونه شهروندان خود را در مضيقه مالي قرار داده و دست برخي از آنها را به ناروا و به نام اسلام قطع کند. جناب آقاي بان کي مون شما مي توانيد با قدرتي که از جانب اعضاي سازمان ملل توسط دولتهاي ديگر به دست آورده ايد، ناقصان حقوق بشر را ملزم نماييد تا دست از جنايات خود بر دارند. شما مي توانيد با ناقضان حقوق بشر برخورد کرده و براي آنها دادگاههاي بين المللي تشکيل دهيد. اگر شما خواهان صلح و امنيت و آرامش در جهان باشيد که هدف تاسيس سازمان ملل چنين بوده است نبايد کوچکترين کوتاهي در تحقق حقوق بشر در جهان نموده و با ساده و سهل انگاري، اجازه دهيد ناقضان حقوق بشر بر بي پناهان و درماندگان ظلم کرده و آنان را به نابودي کشانند. ضرورت دارد تا سازمان ملل با قدرت بيشتري حامي قربانيان نقض حقوق بشر در جهان شود. محمد مصطفايي وکيل دادگستري در ايران

-----------------------------------------------

محاکمه یک درویش دیگر گنابادی

سعید (غلامرضا) شمسایی از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی که 28 تیرماه سال جاری در جریان تحصن دراویش مقابل دادگستری شهرستان گناباد دستگیر شده بود، روز پنج شنبه ششم آبان ماه به اتهام اخلال در نظم عمومی و تمرد از دستور پلیس، در شعبه 101 دادگاه جزایی آن شهرستان محاکمه شد.

به گزارش سایت مجذوبان نور، در 28 تیرماه سال جاری، جمعی از دروایش گنابادی که در اعتراض به بازداشت غیرقانونی متولی مزار سلطانی مقابل دادگستری شهرستان گناباد تحمع کرده بودند، در پی برخورد خشونت آمیز پلیس و گارد ویژه دستگیر و تحویل مقامات قضایی شدند اما شمسایی که نام او در آن دادگاه از قلم افتاده بود، پس از گذشت 5 ماه به شعبه 101 دادگاه جزایی گناباد احضار و محاکمه شد.

گفتنی است شماری از دراویش گنابادی که در جریان این اقدام خشونت آمیز و غیرقانونی دولت بازداشت شده بودند، به حبس تعزیری، جزای نقدی و در مواردی تبعید به مناطق محروم و بد آب و هوا محکوم شدند.


دریاچه ارومیه تا سه سال آینده کاملا نابود خواهد شد

خبرگزاری مهر: مدیر کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی پیش از ظهر یکشنبه با اشاره به پیش بینی کارشناسان در سال 78 مبنی بر خشک شدن دریاچه ارومیه تا 15 سال آینده افزود: متاسفانه این پیش بینی در حال تحقق است و با وضعیت فعلی باید تا سه سال آینده و در حالت خوش بین تا پنج سال آینده شاهد نابودی این زیست بوم با ارزش خواهیم بود.

حسن عباس نژاد با هشدار جدی نسبت به مرگ دریاچه ارومیه افزود: هم اکنون این تالاب ارزشمند روزهای بسیار بحرانی را طی می کند و ادامه این روند مشکلات زیست محیطی زیادی را برای منطقه به ارمغان خواهد آورد.

مدیر کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی از خشک شدن کامل 60 درصد دریاچه ارومیه خبرداد و گفت: در حال حاضر به دلیل بالا بودن تبخیر بالای آب 60 درصد از مساحت این دریاچه شامل سه هزار هکتار خشک و تبدیل به شوره زار شده است.

عباس نژاد میزان غلظت نمک دریاچه ارومیه را بالای 360 گرم بر لیتر عنوان کرد و بیان داشت: متاسفانه عمیق ترین نقطه دریاچه ارومیه در حال حاضر دو متر آب دارد.

وی با بیان اینکه اکسیژن محلول در آب دریاچه ارومیه به شدت کاهش یافته است اظهار داشت: این امر موجب شده است حیات تنها موجود زنده این تالاب آرتمیا ارومیانا با خطر جدی مواجه شود به گونه ای در حال حاضر میزان آرتمیا در آب دریاچه ارومیه به صفر رسیده است.

عباس نژاد با اشاره به اینکه تمامی جزایر دریاچه ارومیه به هم چسبیده اند گفت: سواحل این دریاچه نیز به خشکی متصل شده است.

این مسئول تبخیر بسیار بالای آب، کاهش شدید آب ورودی به دریاچه، شرایط اقیلمی منطقه، کاهش نزولات آسمانی، عدم استفاده اصولی از منابع آب زیرزمینی به همراه عوامل انسان ساز را از اهم دلایل بحرانی شدن دریاچه ارومیه دانست و افزود: براساس پیش بینی کارشناسان و با توجه به افزایش شش تا پنج درجه ای دمای هوا در سالجاری دریاچه ارومیه تا سه یا پنج سال آینده کاملا نابود و از بین خواهد رفت.

-------------------------------------------

حیات وحش جنگلهای زاگرس در معرض تهدید آتش

خبرگزاری مهر: گستردگی آتش سوزی در جنگلهای بلوط زار غرب ایران به اندازه ای شدت یافته که 30 سازمان غیردولتی با ارائه گزارشهای مستند از آتش سوزیهای پی در پی از رسانه ها، مجلس و دولت خواستند برای جلوگیری از تخریب بیش از پیش این ذخیرگاههای طبیعی وارد عمل شوند.

با ادامه آتش سوزی در جنگلهای غرب ایران به خصوص در استانهای کردستان، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد و لرستان فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها مراتع و آبخیز داری ایران در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: تغییرات اقلیمی و افزایش گرمایش زمین تاثیر زیادی بر ایجاد بحران در جنگلهای غرب کشور داشته است به طوری که گرم شدن کره زمین تمامی مناطق جهان را متاثر کرده است.

وی با بیان اینکه اقلیم دنیا در حال تغییر است و آتش سوزی در تمام جهان به شیوه ای باور نکردنی گسترش یافته تصریح کرد: برای نمونه آتش سوزی در جنگلهای روسیه برای چندین روز زندگی در مسکو را مختل کرد و در بسیاری دیگر از مناطق دنیا این حادثه به شکل جدی رخ داده است.

تقی ایروانی در پاسخ به اینکه آیا این آتش سوزیها که از سوی حفاظت سازمان جنگلها در ماههای قبل پیش بینی شده بود، قابل مهار و کنترل نبوده اند تصریح کرد: پیش بینی ما این بود که وضعیت از این که هست بحرانی تر شود ولی باید دلایل متعدد این آتش سوزیها بررسی شود.

در آخرین مورد این گزارشها که در روز 9 آبان به خبرگزاری مهر ارائه شده بیش از 569 مورد آتش سوزی تنها در جنگلهای مریوان و سروآباد کردستان گزارش شده است.

با این حال دبیر انجمن محیط زیستی "سبز چیا" در مریوان با استمداد از رسانه ها و نمایندگان مردم در دولت و مجلس خواست به جنگلهای زاگرس به طور جدی توجه کنند.

وی گفت: از سال 86 آتش سوزی به شکلی سازمان یافته و تصاعدی در کردستان به خصوص شهر مریوان در حال گسترش است و این گمان را در ذهن متبادر می کند که تعمدی در کار است و دستهایی به عمد جنگلها را به آتش می کشند.

قادری با اشاره به ثبت بیش از 569 مورد آتش سوزی تا شب یکشنبه 9 آبان ماه در این منطقه اظهار داشت: هزاران هکتار از جنگلهای زاداور بلوط از اواخر خرداد تا امروز طعمه حریق شده که تمهیداتی برای کنترل و مهار آن اندیشیده نشده و هر روز شاهد این آتش سوزی ها هستیم.

این فعال محیط زیست در کردستان تاکید کرد: آتش سوزی ها در بلوط زاران منطقه به حدی است که قاچاقچیان گونه های بی نظیر حیات وحش مثل سنجابها، به راحتی روزانه تعداد زیادی از آنها را شکار و به شهرهایی مانند تهران قاچاق می کنند و این بزرگترین خطر برای نابودی جنگلهای بلوط است.

وی اضافه کرد: بلوط های زاداور به حدی به سنجابهای وابسته است که قابل تصور نیست و با کاهش جمعیت جنگلها و سنجابها باید فاتحه جنگلهای کهنسال زاگرسی را خواند به طوری که آمارهای غیر رسمی از مرگ نزدیک به 35 هزار هکتار بلوط در مریوان حکایت دارد.

همچنین فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگها تاکید کرد: تعمدی در ایجاد آتش سوزی نیست ولی نمی توان حضور قاچاقچیان سنجاب و گونه های وحشی را منکر شد که با آتش زدن جنگلها به سودای تجارت حیات وحش اشتغال دارند.

به باور وی، شکل گیری ستاد حوادث غیر مترقبه در استان کردستان درک این وضعیت را نشان می دهد و برگزاری مانورهای متعدد در منطقه راهی برای کم هزینه تر کردن چالشها و عبور از مشکلاتی مانند آتش سوزی در این مناطق است.

تقی ایروانی افزود: در برابر بحران نمی توان ایستادگی کرد ولی می توان از شدت آسیبها کاست و شدت آن را کم کرد. امسال سال پر کاری را داشتیم و مشکلات بسیاری نیز در مناطق غربی کشور بوجود آمده که تنها توانسته ایم آتش سوزی ها را در سطح مهار کنیم.

وی با اشاره به نیاز یگان حفاظت به تجهیزات هوایی بیشتر در مناطق با تخریب بالا و احتمال آتش سوزی گفت: دنبال جذب اعتبار برای تجهیز خود به سیستمهای روز و امکاناتی مانند هواپیماهای مخصوص مهار آتش سوزی هستیم.

دبیر انجمن غیر دولتی شوکا در کرمانشاه نیز با تاکید بر شدت آتش سوزی در جنگلهای شهرستان پاوه خواهان حمایت بیشتر دستگاههای دولتی برای ریشه یابی علت آتش سوزی شد و به خبرنگار مهر گفت: در طول تابستان بارها و بارها آتش سوزی در مناطق مختلف این شهرستان گزارش شده که بخش وسیعی از جنگلهای بلوط را به کام مرگ برده است.

امیر خسروزاده تاکید کرد: مردم محلی معتقدند تعمدی در آتش سوزی وجود دارد اما باید این مسئله از سوی متخصصان و مدیران کلان رسیدگی تا دست سودجویان نیز کوتاه شود.

وی به منطقه حفاظت شده لوزین و مرخیل در کرمانشاه اشاره کرد و افزود: این منطقه بکر و دست نخورده است و یکی مهمترین پناهگاههای حیات وحش در کرمانشاه است که طعمه حریق می شود و مهمترین زیستگاه شوکا به عنوان کوچکترین گوزن ایرانی است که نام موسسه ما نیز از این گونه گرفته شده است.

خسرو زاده تاکید کرد: برای خاموش کردن آتشی که معلوم نیست به چه بهانه ای به جان جنگلهای بلوط زاگرس افتاده است باید بالگرد از تهران بیاید که زمان زیادی طول می کشد و گاهی هم اینقدر بی توجهی می شود که دیگر ناامید می شویم.

به نظر می رسد توجه به سلامت بلوط زاران زاگرس به عنانوان سدی مخملین در برابر جریانهای هوایی و طوفانهای گرد و غبار از غرب به فلات مرکزی ایران، دیگر یک ضرورت ملی شده است چرا که با به خطر افتادن زیستگاهها و ذخیرگاههای بلوط در زاگرس احتمال تغییرات جدی در ساختار اکولوژیک منطقه و مناطق مرکزی ایران بوجود می آید چنانچه در این باره متخصصان محیط زیست بارها نسبت به تغییر ماهیت زاگرس هشدار داده اند.

با این همه فعالیت سازمانهای غیر دولتی محیط زیست در مناطق آسیب دیده زاگرس به اندازه ای اهمیت دارد که می توان آنها را به عنوان آخرین سنگرداران تنوع زیستی و حیات در زاگرس بزرگ مورد توجه و حمایت قرار داد.

این سازمانهای مردم نهاد در بیانیه ای مشترک با امضای"انجمن های زیست محیطی غرب و جنوب غرب ایران" در رابطه با بحران آتش سوزی جنگل های زاگرس، خواستار بررسی دقیق علل آتش سوزی و ارائه راهکار برای مقابله با این معضل خسارت بار شدند.

-------------------------------------------------------------

جنگل‌ هايی كه هرشب كابوس آتش می ‌بينند

ایلنا: ماجرا از سال 86 آغاز شد درخت‌ها اول يكي‌يكي طعمه مي‌شدند و اين مساله مردم محلي را زياد نگران نمي‌كرد، اما به ناگاه هكتار به هكتار جنگل شروع به از بين رفتن كرد تا امروز كه هزار‌هزار هكتار جنگل خاكستر مي‌شود. آتش اكنون كابوس جنگل‌هاي‌ بلوط مريوان است. به گزارش خبرنگار ايلنا، 569 بار آتش‌سوزي در جنگل‌هاي زاگرس، طي 5 ماه گذشته آن هم تنها در مريوان و سروآباد آمار به شدت نگران‌كننده‌اي است اين در حالي است كه آمار تخريب آتش از 20 هكتار تا پنج هزار هكتار در هر بار آتش‌سوزي متغير است. ايرج قادري از اعضاي انجمن «سبزچيا» در مريوان مي‌گويد: زماني در مريوان نگران همه چيز بوديم به جز آتش‌سوزي جنگل اما حالا هر شب كابوس آتش مي‌بينيم. تمام انرژي‌مان صرف خاموش كردن آتش مي‌شود. او ادامه مي‌دهد: آن اوايل تعداد و وسعت آتش‌سوزي‌ها خيلي كم بود. نهايتا يك آتش‌سوزي كوچك در هر ماه اما اكنون اوضاع خيلي فرق كرده و حتي گاهي پنج آتش‌سوزي در يك روز رخ مي دهد. قادري در پاسخ به اينكه هر بار چقدر جنگل طعمه آتش مي‌شود، مي‌گويد: به طور متوسط در هر بار آتش‌سوزي ده تا 20 هكتار از جنگل‌هاي بلوط طعمه حريق مي‌شود، بعضي وقت‌ها 20 هكتار و حتي تا پنج هزارهكتارجنگل در آتش مي‌سوزد. اگر اين روزها به مريوان بياييد، گوشه به گوشه مي‌توان ردپاي آتش‌سوزي‌هاي امسال يا پارسال را مشاهده كرد، شايد باوركردني نباشد ولي واقعيت دارد، اوضاع جنگل‌ها اينجا خيلي وخيم است. 20 درصد از جنگل‌هاي بلوط براي هميشه قدرت بازسازي خود را از دست داده‌اند تا امروز دست كم 20 هزار هكتار از جنگل‌هاي مريوان و سرو‌آباد دچار حريق شده است. اين را محمد‌ناجي كاني‌ساناني مديرعامل انجمن «سبزچيا» مي‌گويد و ادامه مي‌دهد، تكرار چند بار آتش‌سوزي در برخي مناطق جنگي باعث شده است كه 20 درصد از جنگل‌هاي بلوط براي هميشه قدرت بازسازي خود را از دست بدهند و تخريب شوند. او توضيح مي‌دهد: درخت بلوط در جنگل‌هاي غرب كشور اكثرا از نوع دانه‌زا است و بين 20 تا 70 سال طول مي‌كشد تا يك درخت بلوط به معناي واقعي درخت بلوط شود. اما نكته اينجاست كه جنگل‌هاي بلوط اگر يك بار بسوزند مي‌توانند دوباره احياء شوند، اما اگر اين آتش‌سوزي بيش از دو بار تكرار شود فاتحه جنگل را بايد خواند. صحبت‌هاي كاني‌ساناني را مي‌توان با مشاهده برخي از جنگل‌هاي منطقه كه انگار گرد مرده‌ روي آن پاشيده‌اند و كاملا تنگ و خالي از پوشش گياهي است به طور كامل درك كرد. او تاكيد مي‌كند: هر بار كه يك آتش‌سوزي در جنگل رخ مي‌دهد سه نوع خسارت ممكن است به جنگل وارد شود، يكي آتشي است كه تاج درختان را به همراه پوشش گياهي جنگلي مي‌سوزاند، نوع ديگري از آتش تنه درختان و پوشش گياهي را مورد آسيب قرار مي‌دهد و نوع ديگر آتش‌سوزي ريشه را نابود مي‌كند، ريشه كه بسوزد كار درخت تمام است. او توضيح مي‌دهد: وقتي جنگلي بيش از دو بار مي‌سوزد، ريشه درختان دچار آسيب مي‌شود و همين امر موجب مي‌شود كه قدرت حيات دوباره از درخت گرفته شود. هر بار كه آتش‌سوزي در جنگل‌هاي بلوط رخ مي‌دهد، در عرض مدت كوتاهي، يك آتش كوچك به سرعت تبديل به جهنمي بزرگ مي‌شود. كاني‌ساناني در مورد دليل اين واقعه توضيح مي‌دهد: به دليل اجراي طرح صيانت از جنگل‌ها كه اجازه چراي دام را در جنگل‌ به مردم محلي نمي‌دهد، تجمع علف‌هاي خشك‌ شده در سطح زمين، جنگل را مستعد آتش‌سوزي مي‌كند و جرقه‌اي كوچك به سرعت آتشي بزرگ را برمي‌افروزد. او معتقد است طرح صيانت از جنگل‌ها بايد به صورت منطقه‌اي مديريت شود چون جنگل‌هاي شمال و غرب هر كدام در دو اقليم متفاوت قرار دارند و قوانيني كه براي اقليم مرطوب شمال مناسب است براي شرايط اقليمي غرب كشور مطلوب نيست. اين فعال زيست‌محيطي ادامه مي‌دهد: در جنگل‌هاي شمال كشور به علت رطوبت هميشگي هوا و پوشش گياهي كه كف جنگل را پوشانده است، هرگز خشك نمي‌شود، اما در جنگل‌هاي خشك زاگرس در غرب كشور در فصول بدون باران پوشش علف كف جنگل كاملا خشك شده و شرايط را براي اجراي حريق مساعد مي‌كند. عامل عمده ديگر آتش‌سوزي در مناطق غرب كشور به ويژه در مريوان فعاليت‌ها و مانورهاي برخي نيروهاي نظامي در منطقه است. شاهد اين مدعا هم آتش گرفتن قسمتي از جنگل‌هاي اين نواحي بلافاصله پس از اجراي يك عمليات و مانور در منطقه است. اما نكته‌اي اينجا توجه‌ها را به خود جلب مي‌كند آن اين است كه، جنگل‌هاي غرب كشور به ويژه مريوان در طول هشت سال جنگ تحميلي در معرض آماج انواع تيرها، خمپاره‌ و بمب‌ها قرار داشتند و درگيري بين نيروهاي ضد انقلاب و سپاه پاسداران در اين نواحي به طور مرتب جريان داشت با اين همه هيچ‌گاه بحث آتش‌سوزي در اين جنگل‌ها وجود نداشت. براي 120 هزارهكتارجنگل تنها 12 نفراكيپ اطفاء حريق وجود دارد واقعيت تاسف‌بار ديگر اين است كه گرچه مسئوليت اطفا حريق و حفاظت از اين جنگل‌ها بر عهده يگان حفاظت سازمان جنگل‌ها و مراتع قرار دارد، اما كل تشكيلات اطفا حريق در شهرستان مريوان با وسعت جنگلي بيش از 120 هزار هكتار تنها به دو اكيپ 12 نفري محدود مي‌شود كه آن هم به صورت پيمان‌كاري مشغول به كارند و جالب اينكه در حال حاضر قرارداد كاري آنها نزديك به يك هفته است به پايان رسيده و اين گروه عملا در هيچ يك از عمليات‌هاي اطفاء حريق در يك هفته اخير شركت نكرده‌اند. با وجود اين از سال 86 كه آتش‌سوزي‌ها در مريوان شدت گرفت مردم محلي خود، دست به كار شدند و به صورت سازماندهي شده عمليات اطفاء حريق را با وسايلي بسيار ابتدايي بر عهده گرفتند. مديريت و سازماندهي مردم محلي بر عهده تشكل مردم‌نهاد انجمن سبزچيا است. مردم محلي مريوان در غالب گروه‌هاي داوطلب بدون دريافت هيچ كمك دولتي در هر ساعتي از شبانه‌روز به محل وقوع آتش‌سوزي در جنگل‌هاي منطقه خود رفته و سريعا در گروه‌هاي كوچك سازماندهي شده به خاموش كردن آتش مشغول مي شوند. شريف باجور يكي از اعضاء انجمن «سبزچيا» كه وظيفه ساماندهي افراد داوطلب براي خاموش كردن آتش‌سوزي‌ها را بر عهده دارد، در اين باره مي‌گويد: از يك تا 72 ساعت زماني است كه با توجه به شرايط و وزش باد صرف خاموش كردن يك آتش‌سوزي در جنگل مي‌شود. او مي‌گويد: سوختگي، مارگزيدگي، شكستگي، بريدگي، خفگي و محاصره شدن در آتش، مخاطراتي است كه اعضاء‌ داوطلب گروه اطفاء حريق با آن روبرو هستند. باجور ادامه مي‌دهد: بسيار اتفاق افتاده كه گروهي كه براي خاموش كردن آتش اعزام شده‌اند براي پنج تا شش ساعت در محاصره آتش قرار گرفته‌اند و به سختي توانسته‌اند جان سالم از مهلكه به دربرند. منطقه حفاظت شده كوهسالان اردوگاه نظامي است واقعيت امر اين است كه حضور مسئولان محلي چه منابع طبيعي و چه سازمان حفاظت محيط‌زيست در هنگام وقوع آتش‌سوزي‌ها به شدت كم‌رنگ است و مردم محلي تنها و بي‌ياور و با دست خالي به جنگ آتش مي‌روند. متاسفانه فعاليت‌هاي نيروهاي نظامي تنها به جنگل‌ها محدود نمي‌شود بلكه حتي منطقه‌اي مانند «كوهسالان» كه در آخرين سفر رياست‌جمهوري به استان كردستان توسط احمدي‌نژاد به عنوان منطقه حفاظت شده اعلام شد نيز بي‌نصيب نمانده است. اين در حالي است كه به موجب قانون هرگونه تيراندازي، تعرض و از بين بردن گونه‌هاي گياهي و جانوري در مناطق حفاظت شده ممنوع است و جالب اينكه منطقه حفاظت شده كوهسالان اردوگاه نظامي است و اسف‌بارتر اينكه تمام پوشش گياهي اطراف منطقه كوهسالان توسط آتش‌سوزي سوزانده شده و بالغ بر چهار هزار هكتار اراضي جنگي شهرستان سرو‌آباد در اين منطقه خاكستر شده است،‌ منطقه‌اي كه هنوز در برخي نواحي آن صداي كبك‌وحشي شنيده مي‌شود و اينكه چرا سازمان حفاظت محيط‌زيست دست‌ روي دست گذاشته و نظاره‌گر است جاي سئوال دارد. به گزارش خبرنگار ايلنا، حيات‌وحش منطقه زاگرس به علت آتش‌سوزي‌هاي هر روز و فراگير به شدت در معرض خطر قرار گرفته است. مشاهده اجساد حيوانات كه در آتش سوخته‌اند قلب هر انساني را به درد مي‌آورد. دامنه فراگيري آتش به حدي است كه حتي عقاب‌هاي تيز پرواز نيز از شعله‌هاي آن در امان نبوده‌اند و وجود عقاب‌هايي كه به واسطه سوختن بال‌هايشان قدرت پرواز را از دست داده‌ و توسط افراد محلي تحت درمان قرار گرفته‌اند اين گفته را تائيد مي‌كند. غير از فهرست بلندبالاي گونه‌هاي تشكيل‌دهنده پوشش گياهي منطقه كه در اثر آتش‌سوزي از بين رفته‌اند، آمار جانوراني قرباني اين فاجعه نيز به شدت تكان‌دهنده است. در فهرست سياه حيوانات طعمه حريق شده نام پلنگ، خرس، كل و بز كه از گونه‌هاي در حال انقراض و حفاظت شده كشور هستند نيز به چشم مي‌خورد. به گفته مردم محلي به جز مديركل منابع طبيعي استان كردستان هيچ مقام مسئول ديگري تاكنون براي سركشي و بررسي عمق فاجعه از جنگل‌هاي سوخته زاگرس بازديدي نكرده است. آمار 569 مورد آتش‌سوزي تنها از پنجم خرداد ماه امسال آن هم فقط در محدوده جنگل‌هاي شهرستان مريوان و سرو‌آباد به هيچ وجه قابل اغماض نيست. دليل اين آتش‌سوزي‌ها هر چه كه باشد عمدي يا غيرعمدي،بايد هر چه سريعتر نسبت به بررسي علل و چاره‌انديشي در مورد آن اقدام شود. اكنون نيز به واقع بسيار دير شده است، چشم‌پوشي و سهل‌انگاري مسئولان امر در قبال اين فاجعه به واقع كفران نعمت است. چنانچه نسبت به نجات جنگل‌هاي زاگرس غرب كشور اقدامي صورت نگيرد، مرگ اين زيست‌بوم بي‌نظير كه قدمت آن به ميليون‌ها سال قبل يعني دوران سوم زمين‌شناسي مي‌رسد حتمي است. نكند كه غفلت ما سبب شود كه زماني فرا برسد كه تنها نظاره‌گر كوه‌هاي عريان زاگرس باشيم در حالي كه انگشت حسرت به دندان مي‌گزيم. امروز هم دير است! گزارش: حسين جمشيديان


 تحرکات ضد نظام سفارتخانه‌های خارجی در تهران

سایت حکومتی پایا: معاون فرهنگي و تبليغات دفاعي ستاد کل نيروهاي مسلح گفت: امروز شاهد برخي رفت و شدها و تحرکات تعدادي از سفارتخانه‌هاي خارجي در تهران هستيم و مردم انتظار دارند دستگاه‌هاي ذيربط مراقبت بيشتري نسبت به اين تحرکات ضد انقلابي و ضد نظام داشته باشند.

به گزارش مهر، سردار مسعود جزايري در خصوص رويداد بزرگ تسخير لانه جاسوسي آمريکا در تهران در سال 58 اظهار داشت: با افشاي اسناد به دست آمده از محل به اصطلاح سفارت آمريکا در ايران، مشخص شد که اين مکان، پايگاه اصلي جاسوسي منطقه خاورميانه و حتي کشورهاي پيراموني مثل اتحاد جماهير شوروي سابق بوده و آمريکايي‌ها از اين طريق تحرکات ساير کشورها را رصد مي‌کرده‌اند و لذا با فروپاشي اين مرکز صدمه جدي به اقدامات جاسوسي آمريکا در منطقه وارد آمد و به اين لحاظ مجموعه کشورهاي منطقه و روسيه مديون جمهوري اسلامي ايران هستند.

وي افزود: در اثر حادثه 13 آبان 58 و وارد شدن اين ضربه جدي به پيکره‌ ديپلماسي دروغين ايالات متحده آمريکا، همچنين تعدادي از وابستگان و رابطين ايراني مرتبط با سفارتخانه آمريکا در تهران شناسايي شدند که البته انتظار آن بود که با آنها برخوردهاي بسيار جدي صورت مي‌گرفت تا بدين وسيله روحيه خودفروشي و نوکر صفتي که متاسفانه در ميان عده‌اي هر چند قليل وجود دارد فرو نشيند.

سردار جزايري گفت: امروز هم ما شاهد برخي رفت و شدها و تحرکات تعدادي از سفارتخانه‌هاي خارجي در تهران هستيم و مردم انتظار دارند دستگاه‌هاي ذيربط مراقبت بيشتري نسبت به اين تحرکات ضد انقلابي و ضد نظام داشته باشند، بخصوص تعدادي از سفارتخانه‌ها تلاش مي‌کنند نقش قبلي سفارت آمريکا در تهران يا بهتر بگوييم جاسوس‌خانه آمريکا را بازي کنند. نهادهاي مربوطه بايد نگراني مردم را با برخوردهاي مناسب با عوامل وابسته برطرف کنند.

معاون ستاد کل نيروهاي مسلح در بخش ديگري از سخنانش عنوان کرد: روز 13 آبان بايد به يک روز جهاني مرگ بر آمريکا مبدل شود و در حال حاضر اين پتانسيل در بسياري از کشورها وجود دارد و چنانچه متوليان امر برنامه‌ريزي لازم را به عمل آورند، به طور قطع اين روز به يک روز بين‌المللي استکبار ستيزي و روز ضد جاسوسي و روز ضد دخالت بيگانه مبدل خواهد شد.

وي افزود: رسانه‌ها و NGOها نقش مهمي در بين‌المللي کردن اين روز دارند و بايد 13 آبان امسال را مبداء اين حرکت جهاني قرار دهند و بار ديگر فرياد مرگ بر آمريکا و مرگ بر رژيم‌هاي سلطه در اقصي نقاط جهان شنيده شود.

رئيس ستاد تبليغات دفاعي کشوراز سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، وزارت خارجه، شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي و ساير دستگاه‌هاي فرهنگي، تبليغي و سياسي مرتبط با خارج و بخصوص رسانه‌هاي مکتوب و خبرگزاري‌ها و سايت‌هاي اينترنتي خواست پيام 13 آبان 58 که همانا مبارزه با دخالت بيگانه است را به گوش جهانيان برسانند.


پرونده سازی علیه زنان زندانی که با زندانیان سیاسی...

پرونده سازی علیه زنان زندانی که با زندانیان سیاسی زن در ارتباط هستند بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" تهدید به پرونده سازی وتحت فشار قرار دادن زندانیان عادی زن به دلیل داشتن ارتباط با زندانیان سیاسی توسط عباس جعفری دولت آبادی و معاون وی رشته احمدی صورت می گیرد. در طی چند روز گذشته خانم راحله زکایی 27 ساله یکی از زندانیان بند زنان زندان اوین به دلیل داشتن ارتباط با زندانی سیاسی زن زندان اوین به دادسرای اوین برده شد و چندین ساعت مورد بازجویی و تهدید به پرونده سازی قرار شد. او توسط فردی بنام رشته احمدی که خود را معاون دادستان معرفی می کرد با اتهام داشتن ارتباط با سازمان مجاهدین و به دلیل تبلیغ علیه نظام علیه وی پرونده سازی نمودد.عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران خطاب به خانم زکایی گفت : تو همان منافقی هستی که می گویند.خانم زکایی تا به حال 3 بار مورد بازجویی قرار گرفته است و هر بار این بازجویی ها چندین ساعت ادامه داشته است. زندانی راحله زکایی در سال 1381 در حالی که 19 سال سن داشت و فرزند او 1 ساله بود توسط مامورین اطلاعات نیروی انتظامی مشهد همراه با پدر و دائیهایش دستگیر شد. او 6 ماه در سلولهای انفرادی اطلاعات نیروی انتظامی مشهد در بازداشت بسرد و تحت شکنجه های جسمی و روحی آنها قرار گرفت برای گرفتن اعتراف از آنها پدرش را مقابل وی و وی را مقابل پدرش مورد شکنجه قرار می دادند تا آنها را وادار به اعتراف شرکت در سرقت مسلحانه نمایند. کسانی که او را در زندان اطلاعات نیروی انتظامی مشهد مورد شکنجه قرار می دادند پاسدار منفرد،قنبری و معاون اطلاعات نیروی انتظامی مشهد علی اکبر یوسف زاده بودند. خانم زکایی در طی مدت بازداشت از ملاقات با فرزند یک ساله اش و خانواده محروم بود. خانم راحله زکایی پس از 6 ماه انفرادی در اطلاعات نیروی انتظامی توسط قاضی قارونی رئیس شعبه 19 دادگاه مشهد مورد محاکمه قرار گرفت و به 4 سال زندان محکوم شد . سپس او را از زندان اطلاعات نیروی انتظامی به زندان وکیل آباد مشهد منتقل کردند و بجای اینکه او را به بند جوانان منتقل نمایند وی را به بند معتادین منتقل کردند که یکی از بدترین بندها می باشد. او در آنجا مورد خشونتهای زیادی قرار گرفت و در آن شرایط به اعتیاد رو آورد.خانم زکایی در آستانه پایان یافتن محکومیت خود بود که دوباره مورد محاکمه قرار گرفت و به 8 سال زندان محکوم شد.او پس از سپری کردن 4 سال مدت محکومیتش در زندان وکیل آباد مشهد به زندان سبزوار تبعید شد و به مدت یک سال درآنجا زندانی بود . پس از آن او را به زندان اوین تبعید نمودند. خانم زکایی در بند زنان زندان اوین با زندانیان سیاسی در ارتباط قرار گرفت و با کمک آنها اقدام به ترک اعتیاد نمود.پس از ترک اعتیاد و گسترش یافتن ارتباط او با زندانیان سیاسی او را از زندان اوین به زندان خورین ورامین منتقل کردند که شرایطی همانند زندان کهریزک را دارا است. او به مدت 1 سال در آنجا در بازداشت بسر برد و بعد از یک سال او را مجددا به زندان اوین منتقل کردند. زندانی راحله زکایی پس از بازگشت از زندان مخوف خورین ورامین به زندان اوین ارتباط خود را با زندانیان سیاسی بیشتر نمود.زندانبانان این بار او را ازکنار زندانیان سیاسی جدا کرده و به بند 3 زنان که یک بند ایزوله است منتقل نمودند. فرزند خانم زکایی که هنگام بازداشت مادرش یک ساله بود در حال حاضر 9 ساله است ولی از داشتن شناسنامه محروم است و هنوز فرزند وی بدون هویت قانونی زندگی می کند و برای رفتن به مدرسه با مشکلات جدی مواجه است. اما قوه قضاییه مانع حل مشکل فرزند خانم زکایی می شود. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،ممانعت از تماس زندانیان با زندانیان سیاسی و پرونده سازی علیه آنها به صرف داشتن تماس با زندانیان سیاسی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به نقض شدید و سیستماتیک حقوق بشر توسط رژیم ولی فقیه در ایران است.

08 آبان 1389 برابر با 31 اکتبر 2010 گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید: کمیساریای عالی حقوق بشر کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا سازمان عفو بین الملل گزارشگران ویژه زنان سازمان ملل متحد


توكلی: به اسم برنامه عمر و منابع ملت را تباه می‌كنید

احمد توكلی دلایل مخالفت خود با كلیات لایحه برنامه پنجم را توضیح داد. به گزارش الف، متن نطق مخالفت این نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر با كلیات لایحه برنامه پنجم به شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم» دوستان كمیسیون تلفیق شاهدند كه بنده برای بهبود كارِ آنچه برنامه پنجم خوانده می‌شود، كم نگذاشته‌ام. ولی به دلائلی كه بیان می‌كنم، نتایج زحمات برنامه‌ریزان ارجمند دولت و همكاران محترم كمیسیون، قابل پذیرش نیست و به دلیل سوگندی كه خورده‌ام و دانش و تجربه‌ای كه خداوند مرحمت فرموده چاره‌ای جز مخالفت با كلیات ندارم. راه‌ حلی نیز پیشنهاد می‌كنم. البته مخالفت با كلیات به معنای فقدان حسن در اجزاء كار دوستان گرامی دولت و مجلس نیست. ابتدا به 5 سوال پاسخ می‌دهم. 1. آیا لایحه دولت یا گزارش كمیسیون از نظر تعریف علمی یك برنامه است؟ 2. آیا لایحه یا گزارش از نظر تعریف قانونی یك برنامه است؟ 3. آیا با سیاست‌های اساسی دیگر دولت سازگار است؟ 4. آیا انسجامی بین برنامه و منابع مالی آن وجود دارد؟ 5. آیا ثبات اقتصادی را بیشتر می‌كند؟ گزارش كمیسیون شامل 260 ماده است كه در 226 مورد تكلیفی را متوجه دولت ساخته و در 186 مورد نیز جوازهایی به دولت داده است. این ارقام در لایحه 179 تكلیف و 140 جواز بود. بسیاری از این تكالیف یا جوازات تكرار یا تغییر قوانین دائمی است. 1. آیا از نظر علمی می‌توان این مجموعه را برنامه نامید؟ تعریف مدرسی برنامه چنین است: سندی حاوی مجموعه‌ای از عملیات و تصمیمات منظم (از جهت ترتیب زمانی) و مربوط به هم (از حیث تقدم و تاخر در اجرا) جهت تحقق اهدافی خاص و روشن. این مجموعه چنان تنظیم می‌شود كه مطلوب‌ترین راه برای رسیدن به آن اهداف باشد. یك برنامه خوب لااقل سه ویژگی بهینه بودن، امكان‌پذیری و سازگاری را باید داشته باشد. در واقع می‌خواهیم معلوم كنیم كه طی چند سال معین چه كارهایی باید انجام گیرند؟ چگونه باید انجام بپذیرند؟ چه كسانی باید انجامشان دهند؟ در چه مقاطع زمانی باید واقع شوند؟ تا اهداف از پیش تعیین شده‌ای محقق گردد. آیا لایحه یا گزارش مورد بحث این ویژگی‌ها را دارد؟ جواب متاسفانه به وضوح منفی است. در نزیك به دویست حكم برنامه دولت مجاز شناخته شده است. یعنی اگر دولت هیچكدام از این احكام را انجام ندهد حرجی بر وی نیست. این اهداف روشن چه هستند كه اگر این همه حكم اجرا نشود یا اجرا بشود فرقی در تحقق آنها ندارد؟ چگونه این احكام اجرایی می‌شود، در حالیكه منابع قابل تجهیز چنانكه شرح خواهم داد هیچ تناسبی با نیاز اجرایی آنها ندارد؟ چند ماده از این برنامه با زمانبندی است؟ متاسفانه اكثر احكام بدون توجه به زمان مورد نیاز تصویب شده است. اینجا نیز مانند برنامه سوم و چهارم حكم ها، به تدوین آرزوها و آمال شبیه است، نه گام‌های علمی روشن برای یك هدف مشخص و قابل ارزیابی و بازخواست. با صراحت باید بگویم كه این مجموعه از نظر علمی یك برنامه نیست 2. پرسش دوم از تطابق این مجموعه با تعریف قانونی برنامه است. همانند لایحه، مصوبه كمیسیون نیز با مبانی قانونی برنامه سازگار نیست. عناصر اصلی برنامه طبق ماده (1) قانون برنامه و بودجه عبارتند از: • هدف‌ها و سیاست‌های توسعه • منابع مالی دولت، شركت‌های دولتی و بخش خصوصی كه صرف سرمایه گذاری می‌شود • اعتبارات عمرانی و جاری دولت و هزینه‌های عمرانی شركت‌های دولتی و بخش خصوصی برای وصول به آن هدف‌ها لازمه وجود این عناصر در برنامه، وجود جداول كمـّی است. تدوین و تصویب برنامه بدون جداول كمـّی منابع و مصارف در حكم بی‌توجه بودن به ارتباط تنگاتنگ تحقق اولویت‌ها از مجاری امكانات است و بدیهی است در این صورت تضمینی برای نائل شدن به اهداف مندرج در برنامه وجود نخواهد داشت. در صورتی كه برنامه پنجم توسعه به شكل فعلی به تصویب برسد، اولین برنامه‌ای خواهد بود كه بدون جداول كلان و كمـّی تصویب شده است. حتی در برنامه چهارم كه سبك و سیاق برنامه پنجم شبیه آن است، جداول كمی همراه با احكام به تصویب مجلس رسید. 3. آیا لایحه یا گزارش كمیسیون با سیاست‌های مهم دیگر دولت همخوانی دارد؟ دولت آقای احمدی نژاد، مانند دولت‌های پیشین، مجموعه‌ای از جهت‌گیری‌ها و تدابیر غیر برنامه‌ای نیز دارد. در دولت آقای هاشمی سیاست تعدیل، در دولت آقای خاتمی ساماندهی اقتصادی و در این دولت، طرح تحول اقتصادی. به گفته دولت، طرح تحول اقتصادی طی سه سال، هزاران ساعات كار كارشناسی برده. مهمترینِ بخش این طرح، هدفمند كردن یارانه‌هاست. آیا احكام و جهت گیری‌های برنامه ادعایی با آن‌ها سازگار است؟ در اسناد و جداولی كه دولت برای برنامه ارایه داده و اسمشان را اسناد پشتیبان گذاشته تا تصویب مجلس را نخواهد، برای تمام سال‌های برنامه یارانه كالاهای اساسی در نظر گرفته شده است. معلوم می‌شود كه لااقل تا سال 95 این یارانه ادامه خواهد داشت در حالیكه در قانون هدفمند سازی یارانه ها حداكثر تا سال 94 باید صفر شود. حجم مهمی از منابع فكری، اجرایی و مالی دولت درگیر طرح هدفمند كردن یارانه‌ها است كه بدون تردید دارای آثار مهم اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خواهد بود، ولی مفاد لایحه دولت و مصوبه كمیسیون در فضایی سیر می‌كند كه همه شرایط كشور را ثابت فرض كرده است. نه نشانی از اثرات این طرح مهم و حیاتی بر اوضاع و احوال‌ اقتصادی و اجتماعی كشور دارند و نه از ظرفیت‌های برنامه برای مدیریت تغییرات لازم بعد از هدفمند كردن یارانه‌ها استفاده شده است. مثال دیگر اصلاح نظام مالیاتی است كه از موارد طرح تحول است. هنوز حدود سی درصد بحث های ذیربط در دولت باقی مانده است و در گزارش كمیسیون تنها پنج ماده برای چند موضوع فوری مالیاتی آمده است. به عبارت دیگر برنامه ارائه شده با اولویت‌های سیاستی دولت پیوند مشخص ندارد. 4. آیا بین احكام برنامه با یكدیگر، بین آنها و منابع مورد نیاز و بین آنها و موانع ساختاری سازگاری و انسجامی وجود دارد؟ بین مجموعه برنامه و مدل كمی اسناد پشتیبان چطور؟ ما وقتی صحبت از برنامه‌ریزی می‌كنیم كه با مفهوم همزادش، یعنی محدودیت منابع روبرو می‌شویم. اگر منابع در دسترسی محدود نباشد نیازی به برنامه نخواهیم داشت، هر كار دلمان بخواهد علی‌الاصول شدنی است. لایحه دولت برای عملی شدن چقدر سرمایه نیاز دارد؟ طبق جدول شماره (6) گزارش «پیش‌بینی متغیرهای كلان بخش‌های اقتصادی در برنامه پنجم » از مجموعه اسناد پشتیبان برنامه (ص 26) كل سرمایه‌گذاری لازم در طول برنامه به قیمت جاری حدود1060 هزار میلیارد تومان (معادل حدود 1000 میلیارد دلار یعنی سالانه حدود 200 میلیارد دلار) برآورد شده. در ص 13 همین گزارش آمده است كه برای دستیابی به رشد 8 درصدی ، حداقل به نرخ رشد11 درصدی سرمایه‌گذاری نیاز است. این در حالی است كه متوسط رشد سرمایه‌گذاری سه سال اول برنامه چهارم 6.1 درصد بوده است. به عبارت دیگر در حالیكه روند رشد سرمایه‌گذاری به ویژه طی چند سال اخیر نزولی بوده است نرخ رشد سرمایه گذاری در برنامه پنجم باید نزدیك به 2 برابر شود. متاسفانه از این موضوع در كمیسیون مستقلاً بحثی نشد. البته با اصرار اینجانب مبنی بر عملی نبودن مصوبات است، تنها از تصویب برخی از تكالیف مالایطاق بر دولت جلوگیری شد. برخی نمایندگان عضو كمیسیون، با این استدلال كه وقتی دولت این همه تكلیف بر خودش بار كرده چرا ما چند تا اضافه نكنیم. این نحوه برخورد احكام تكلیفی را از 179 به 226 و احكام تجویزی را از 140 به 186 مورد افزایش داد. اجرایی شدن لایحه، محتاج سالانه 200 میلیارد دلار تجهیز منبع بود، حالا فكر می‌كنید در هر سال چه مقدار سرمایه‌گذاری باید تجهیز شود؟ 250 یا 300 میلیارد دلار ؟ این منابع باید از هفت منبع تامین شود: 1. انواع سرمایه خارجی 2. بودجه عمرانی دولت 3. منابع داخلی شركت‌های دولتی 4. بازار سرمایه 5. تسهیلات بانكی 6. پس انداز خصوصی 7. صندوق توسعه ملی تنها توجه به چند واقعیت, خیالی بودن تامین همان 200 میلیارد دلار را اثبات می‌كند. در جدول 16 گزارش «تبیین جداول كلان برنامه پنجم » از اسناد پشتیبان، بیشترین جلب سرمایه خارجی 7 میلیارد دلار برای سال آخر برنامه است. اگر درآمد 70 میلیارد دلاری نفتی را كه بودجه عمرانی دولتی و سهم بالای منابع داخلی شركتهای دولتی و صندوق توسعه ملی را تغذیه می‌كند، تنها صرف كارهای سرمایه‌ای كنیم، به این می‌رسیم كه نظام بانكی و بخش خصوصی باید سالانه بیش از 120 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری كنند. می‌كنند؟ لازم نیست به پاسخ اقتصاددانان رجوع كنید، از هر كس كه با فضای كسب و كار ایران آشناست بپرسید تا جواب منفی بشنوید. پس مهمترین ركن یك برنامه كه امكان‌پذیری آن است، نقض شده است و هیچ انسجامی بین این به اصطلاح برنامه و توان مالی كشور وجود ندارد. وقتی در مخالفت با برخی تصمیمات هزینه‌افزا در كمیسیون سخن به میان می‌آمد و به هیات رئیسه كمیسیون به طور خصوصی اعتراض می‌كردم كه چرا مسیر را به این سمت می‌برید؟ بعضاً با خونسردی می‌فرمودند جوازها كه مشكلی ندارد دولت نتوانست نمی‌كند. تكلیف‌ها را هم كه هر جا بخواهد انجام نمی‌دهد! اگر چنین است چرا به اسم برنامه‌ریزی عمر و منابع ملت را تباه و قوه مقننه را تضعیف می‌كنید؟ بین احكام لایحه یا گزارش كمیسیون نیز انسجامی وجود ندارد. طیفی از تصمیمات غیر علمی ظاهراً طرفدار نظام بازار، مانند واگذاری مدارس دولتی به شكل افراطی به بخش خصوصی یا شمول قانون اجرای سیاست‌های كلی اصل 44 به بخش بهداشت و درمان و آموزش و پرورش برخلاف سیاست‌های كلی رهبری، تا تصمیمات تمركزگرایانه و نظارت‌گریزنظام‌های دولت‌گرای فردی در این مجموعه وجود دارد. 5. آیا این برنامه ثبات اقتصادی را زیاد می‌كند یا از آن می كاهد؟ در اقتصاد توسعه، یكی از شروط توسعه یافتن ثبات و شفافیت حدود اختیارات، تكالیف و سیاست‌ها و تصمیمات دولت است، تا آحاد اقتصادی بتوانند در پناه این روشنی برای خود برنامه بریزند و كارایی بنگاه خود را افزایش دهند. علاوه بر این، چون كاركرد دولت به باز توزیع درآمد منجر می‌شود، عدم شفافیت حتماً به سود عده‌ای و زیان دستة دیگر منجر می‌شود كه ممكن است برعكس هدف توزیع درآمدی دولت باشد. بنابراین هر چه قوانین شفاف‌تر و با ثبات‌تر باشند، رشد اقتصاد سریع تر و عدالت‌جویی دولت قابل ارزیابی تر خواهد بود. متاسفانه كمیسیون با جوازهایی كه به دولت داده است، بسیاری از قوانین دائمی و تكلیفی را به شكل موقت و اختیاری درآورده است. به عنوان مثال در ماده (31) مصوبه كمیسیون، دولت مجاز شده است نسبت به برقراری و استقرار نظام جامع تامین اجتماعی چند لایه اقدام كند و آئین‌نامه اجرایی آن را هم خودش تصویب كند. این در حالی است كه در قانون نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی مصوب 1383 مجلس، نظام تامین اجتماعی و حوزه‌های آن به همراه اهداف هر حوزه و تكالیف دولت به دقت در مواد مختلف تعیین شده است. این كار دولت و كمیسیون یعنی تنزل دادن وظایف دولت در یك حوزه بسیار مهم یعنی حمایت‌های اجتماعی كه تصمیمات دولت در آن دارای آثار بین نسلی است به سطح یك آئین‌نامه اجرایی اختیاری. تكالیف مندرج در لایحه دولت و گزارش‌كمیسیون از طاقت این دولت و هر دولتی در این وضعیت كشور فراتر است. طبعاً در عمل دست به گزینش خواهد زد. جوازها هم كه چك سفید مجلس است به دولت. جمع این دو حالت یعنی دولت هر چه دلش بخواهد می‌تواند بكند. در واقع مجلس دارد كاری می‌كند كه روحیه مصلحت‌اندیشی فردی تقویت می‌شود. آن وقت كارهای غیر قانونی فعلی كه لااقل جای اعتراض را باز می‌گذارد با لعاب قانونی بیشتر خواهد شد. این حد از بی‌توجهی مجلس پذیرفتنی است؟ این رویكرد نه تنها به ثبات كمك نمی‌كند، بلكه از آن می‌كاهد. علاوه بر پاسخ برسش‌های مذكور باید خاطر نشان كنم كه برخی موضوعات مهم در این گزارش وجود دارد كه كاركرد آنها فراتر از یك حوزه معین است مانند مواد 81 – 189 – 191 – 192 و 195 مصوبات كمیسیون پیرامون این مباحث ایرادهای اساسی دارد. به عنوان مثال ماده «189» به گونه‌ای تصویب شده است كه طبق آن سازوكار نظارتی برنامه پنجم حتی ضعیف‌تر از برنامه چهارم و سوم توسعه خواهد بود. عجیب تر از همه، الحاقیه‌ای است كه در كمیسیون به تصویب رسیده است كه طبق آن «كلیه قوانین و مقررات، از جمله احكام قانون برنامه كه مستلزم استفاده از منابع عمومی است، در حدود اعتبارات مندرج در قوانین بودجه سنواتی و با رعایت ابلاغ اعتبار، موافقت‌نامه و تخصیص از سوی معاونت قابل اجرا خواهد بود». چنین حكمی علاوه بر آنكه به عكس هدف برنامه‌ریزی، برنامه پنج‌ساله را تابع بودجه سنواتی خواهد كرد، اجرای قوانین مصوب مجلس را رسماً تابع نظر یك فرد در قوه مجریه می‌نماید. نتیجه‌گیری و پیشنهاد عقل سلیم و واقعیت‌های پیش‌روی كشور از قبیل بهره‌وری نیروی كار و سرمایه، بی‌سابقه‌ترین سطح عرضه نیروی كار (به ویژه نیروی كار تحصیل كرده) در پنج سال آتی، تشدید محدودیت‌های مالی دولت و كمبود شدید منابع آزاد برای تصمیم‌گیری و سرمایه‌گذاری، تحریم‌های خارجی به دلیل مقاومت بر حق ملت بر حقوق علمی و فنی خود و عدم بهبود شاخص‌های توزیع درآمد به رغم پیگیری سیاست‌های متعدد در چند سال گذشته، نشان می‌دهد كه در تدوین برنامه باید ملاك‌های علمی و عقلی را مبنا قرار داد و نیز واقع بینی‌اصل باشد تا بتوان با زمان‌بندی به اهداف روشن و البته معدودی كه متناسب با امكانات باشد رسید. پنج سال بعد معلوم نیست كه چه كسی رئیس جمهور است یا چه كسانی نماینده مجلس. آنچه مهم است وضعیت كشور در آن زمان است كه باید در مجموع كشور را به آرمان‌های سند چشم انداز نزدیك كرده و رضایت خاطر مردم را فراهم سازد. با توجه به نكات ذكر شده و درك شرایط موجود به نظر می‌رسد آنچه به عنوان لایحه دولت یا مصوبه كمیسیون تلفیق مطرح است فاقد ویژگی‌های برنامه پنج‌ساله است. پیشنهاد بنده این است كه به این گزارش رای مثبت ندهید تا دولت با رعایت ملاك‌های ذكر شده دست به تدوین برنامه بزند و محورهای هفت‌گانه طرح تحول كه اهداف اصلی دولت در حوزه اقتصاد را شامل می‌شود، بخش امور اقتصادی برنامه را به صورت منسجم و تفضیلی تشكیل دهد. انجام سیاست‌های مهم اقتصادی موازی در كنار احكام برنامه، پتانسیل بدنه اجرایی كشور را به نحو واگرا به تحلیل می‌برد و ضمن عدم انسجام در سیاست‌های واقعی، تحقق احكام برنامه را ضعیف خواهد كرد.


تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه علوم پزشكی

ایلنا: دانشگاه علوم پزشكی ایران نه با پیشنهاد دانشگاه‌های علوم پزشكی، دانشجویان و وزارت بهداشت بلكه با ابلاغیه معاونت انسانی ریاست جمهوری منحل شد كه این اتفاق شوك بزرگی را به دانشجویان این دانشگاه وارد كرده است. به گزارش خبرنگار ایلنا، دانشجویان دانشكده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشكی ایران صبح امروز با شنیدن انحلال دانشكده‌ای كه در آن تحصیل می‌كنند، در محوطه این دانشگاه تحصن كرده و اعتراض خود را نسبت به این اتفاق ابراز می‌كنند. این در حالی است كه دانشكده علوم پزشكی تهران كه قرار است طبق گفته وزیر بهداشت و درمان بخشی از واحدهای آموزشی دانشگاه علوم پزشكی ایران را در خود ادغام كند نیز نتوانسته به راحتی با این ادغام كنار بیاید، چرا كه دانشكده پرستاری دانشگاه علوم پزشكی تهران در حال حاضر این گروه از دانشجویان دانشگاه ادغام شده را برای پذیرش قبول نكرده است. به نظر می‌رسد این ادغام در صورتی اتفاق افتاده كه هماهنگی‌های لازم برای آن از قبل انجام نشده است و دانشجویان و اساتید این دانشگاه‌ها را سر در گم كرده است تا جایی كه دانشجویان این دانشگاه‌ها را مجبور به تحصن و اعتراض كرده است.

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .