دوشنبه، نهم فروردین ١٣٨٩- بیست ونهم مارس ٢٠١٠


فعال کودکان پس از 13 روز اعتصاب غذا آزاد شد

مریم ضیاء پس از تحمل 13 روز اعتصاب غذا لحظاتی پیش از زندان اوین آزاد شد
بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،خانم مریم ضیاء فعال کودکان پس از 13 روز اعتصاب غذا و با ایستادگی و مقاومت و دفاع از حقوق خود و بر اثر فشارهای بین المللی و رسانه ای ناچار به ازادی او شدند.
غروب روز دوشنبه 9 فروردین ماه خانم مریم ضیاء فعال کودکان پس از تحمل نزدیک به 3ماه زندان و 13 روز اعتصاب غذا وبا ایستادگی و دفاع از حقوق خودش و همچنین بر اثر فشارهای بین المللی و رسانه ای لحظاتی پیش از زندان اوین آزاد شد. او در طی 13 روز اعتصاب غذا و جنگ روانی بازجویان وزارت اطلاعات علیه وی و خانواده اش دچار کاهش وزن شده بود، افت شدید فشار خون،ضعف شدید و شرایط او به حدی به وخامت گراییده بود که روز گذاشته او را به بهداری زندان منتقل کردند.اما او در طی این مدت بر خواست به حق خود پافشاری کرد و همچنان که اعلام کرده بود تا آزادی از زندان به اعتصاب غذای خود ادامه خواهد داد.خانم ضیاء پس از خروج از زندان اقدام به شکستن اعتصاب غذای خود نمود.
هنگام خروج از زندان اوین مورد استقبال گسترده خانواده اش و خانواده ها ی دستگیر شدگان و مردم که در مقابل زندان اوین تجمع کرده بودند قرار گرفت و با دست زدن و سوت کشیدن نسبت به او ابراز احساسات می کردند. علیرغم شرایط سخت جسمی که در اثر اعتصاب غذای نسبتا طولانی و فشار بازجویان وزارت اطلاعات اما او از روحیۀ بالایی برخورد بود و از استقبال کنندگان با لبخند و دست تکان دادند تشکر می کرد.
در حال حاضر تعداد زیادی از خانواده های دستگیر شدگان در مقابل زندان اوین تجمع کرده اند و تجمع آنها تا این لحظه منجر به آزادی تعدادی از دستگیر شدگان شده است. خانواده ها همچنان در مقابل زندان اوین تجمع کرده اند و بر خواست خود مبنی بر آزادی فوری و بی قید و شرط عزیزانشان پافشاری می کنند.

09 فروردین 1389 برابر با 29 مارس 2010


فعال حقوق بشر و صدور یک سال حبس تعزیری

خبرگزاری هرانا – دادگاه انقلاب مهاباد، دریک محاکمه غیرقانونی،سما بهمنی،از اعضای سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران را به یک سال حبس تعزیری محکوم کرد.

قاضی خدادادی، قاضی شعبه یک دادگاه انقلاب شهر مهاباد، این فعال حقوق بشر اهل بندرعباس را به اتهام عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به شش ماه حبس تعزیری و همینطور فعالیت تبلیغی علیه نظام نیز به شش ماه حبس تعزیری، جمعاْ یک سال زندان محکوم کرده است.

گفته می شود پس از قطعیت حکم، پرونده جهت اجرایی شدن سه سال حبس تعلیقی سابق به دادگاه انقلاب شهر سنندج ارسال خواهد شد.

بر اساس این گزارش،سما بهمني پیش تر در مردادماه سال گذشته به علت تلاش براي تهيه گزارشاتي از نقض حقوق بشر در منطقه کردستان و همچنين حمايت از فرزاد کمانگر به همراه همسر خود بازداشت و توسط دادگاه انقلاب شهر سنندج به اتهام تبلیغ علیه نظام و عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به سه سال حبس تعلیقی محکوم شده بود، در حکم عجیب صادره، وی از تردد در مناطق کردنشین و ارتباط با افراد دارای سابقه بازداشت سیاسی منع شده بود.

این فعال حقوق بشر در پی عزیمت به شهر مهاباد برای پیگیری امور شخصی خود در مسیر برگشت در تاریخ 13 بهمن سال گذشته تحت عنوان نقض حکم سابق (تردد به مناطق کردنشین) در تاکسی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

گفتنی است،سما بهمنی، فعال حقوق بشر برای دومین بار به خاطر اتهاماتی که پیش تر بابت آن محکوم شده است، برخلاف قانون محاکمه شده است.


احضار چند تن از دانشجويان دانشگاه رازى

گزارش دریافتی: كميته انضباطى چند تن از دانشجويان دانشگاه رازى كرمانشاه را احضار كرد. پس از اين احضار براى پنج تن از اين دانشجويان حكم تعليق از تحصيل به مدت يک ترم صادر شده است. اسامى اين دانشجويان عبارتند از: محمد اسماعيلى ـ روشنک اميريان ـ نازنين چراغى ـ مجيد شيخ انصارى و محديث ميرقوامى. همچنين عارف عبدلى ـ پوريا کاروان و پوريا نادريان از ديگر دانشجويانى هستند که طى اين مدت به کميته انضباطى دانشگاه رازى كرمانشاه احضار شدند.


فیلم برداری از دستشویی زنانه در قطار تهران - مشهد

سایت آفتاب: یک مامور قطار مشهد - تهران در حالی که از دستشویی زنانه قطار شرکت رجاء فیلم برداری می کرد توسط یکی از مسافران دستگیر شد.
آفتاب: یک مامور قطار مشهد - تهران از دستشویی های زنانه قطار شرکت رجاء دوربین فیلمبرداری می کرد.

مامور قطار شماره 343 سه شنبه ساعت 21:45 دقیقه که مشهد را به مقصد تهران ترک کرده بود، پیش از ورود هر خانم به دستشویی وارد سرویس های بهداشتی می شد و دوربین موبایل خود را به گونه ای جاسازی می کرد که از استفاده کنندگان از دستشویی ها فیلمبرداری کند.

این فرد هنگامی که قصد داشت برای چندمین بار این حرکت را تکرار کند، از سوی یکی از مسافران مورد ظن قرار می گیرد و هنگام استفده از سرویس بهداشتی متوجه دوربین در حال فیلمبرداری می‏شود و این اتفاق را به رییس قطار گزارش می کند.

ظاهرا رییس قطار نیز با دستگیری این فرد وی را به حراست شرکت رجا تحویل می دهد.


نامه همسر و فرزندان جعفرپناهی، کارگردان سینما؛ شاید در زندان آزادتری

خبرگزاری هرانا - همسر و دو فرزند جعفر پناهی کارگردانی که اوایل اسفند در منزلش بازداشت شد و هنوز در اوین است دلنوشته ای را منتشر کردند. به گزارش کلمه، این دلنوشته بخش بخش است و هر بخش را یکی از اعضای این خانواده برای پناهی نوشته است. متن کامل این نامه به شرح زیر است:

نه جعفر! جوابش نه بود. این همه به شوخی از ما پرسیدی و ما این همه بی توجه از کنار سؤالت رد شدیم. تا بالاخره آنها به خانه ما آمدند و به سؤالت جواب دادند! آنها در خانه ما بودند و ما هر کدام گوشه ای ایستاده بودیم. به هر جای خانه سر می زدند، می گشتند، بیرون می ریختند، ولی ما هر کدام با دست های بسته گوشه ای ایستاده بودیم. کامپیوتر، دوربین، فیلم ها، کاغذ های یادداشت، دفترچه ها، … همه این ها را جمع می کردند و می بردند. مهم نبود. فقط می خواستم رفت و آمدشان قطع شود تا لحظه ای نگاهمان به هم بیافتد. می دانستم تو هم نگاهت به دنبال من و سولماز است. کارهایشان که تمام شد، قبل از این که ما را هم، مثل همان خرت و پرت ها جمع کنند و ببرند، بالاخره همدیگر را پیدا کردیم. تو فقط توانستی دست های بسته ات را کمی بالا بگیری و به من لبخند بزنی. خدا می داند همه توانم را جمع کردم که لبخندم بزرگ تر از تو باشد و، دست هایم بالاتر. در دلم به تو گفتم : مهم نیست. اقلا با همیم. من و تو و سولماز. پناه هم حتما پیش دوست هاشه، جاش هم امن… خیالی نیست. خیالی هم نبود، ما که همیشه پشت همیم. ولی خدا می داند چه قدر تلاش کردم که بماند آن لبخند بر صورتم، که پنهان کند ناراحتی ام را از فکر کردن به تو، تو که هر چه می شد به شوخی از ما می پرسیدی : یعنی آدم تو خونه خودش هم نمی تونه آزاد باشه؟ و آخرین بار با دست های بسته در خانه ات ایستاده بودی

/////////////

عمه فوت کرده بود و من که آن موقع کوچک بودم، نگاهم همه اش به تو بود. فکر می کردم مگر بابا از مردن خواهرش ناراحت نیست؟ طول کشید تا بفهمم تو ممکن است ناراحت باشی، اما گریه نمی کنی هیچ وقت. تو ممکن است از خیلی چیزها ناراحت باشی: ممکن است فیلم هایت را نمایش ندهند و ناراحت باشی، چهار سال در خانه بی کار بمانی و ناراحت باشی، با هزار جور تهدید و ممنوعیت روبرو شوی، نگذارند از ایران خارج شوی، بازجویی ات کنند و تو ناراحت باشی، از تو بخواهند به چیزهایی که برایت مهم است فکر نکنی و از آنها حرف نزنی و ناراحت باشی، حتی نزدیک ترین دوست هایت هم بخواهند تو ساکت بمانی و ناراحت باشی، و ممکن است به جایی برسی که کوچک ترین اتفاق های زندگی همه باعث بشوند تو فقط ناراحت باشی. اما گریه که نمی کنی هیچ وقت. در این مدت هر روز دلیلی برای گریه داشتی، و تو گریه نکردی، تا بالاخره روزی رسید که بغضت شکست، و من هیچ فکر نمی کردم آن روز، من دلیل ناراحتی تو باشم. آن شب قبل از این که ما را از خانه ببرند، خواستی با من حرف بزنی. نشد تنها باشیم. یکی از آن ها هم در راهروی خانه بالا سرمان ایستاده بود. مدام این پا و آن پا می کرد که تو زودتر حرفت را بزنی و عصبی ات کرده بود. دست هایت را بالا آوردی تا صورتم را نوازش کنی ولی مگر با دست های بسته می شد؟ و همان موقع بغضت شکست : سولماز ببخشید که به خاطر من… فقط قول بده نترسی. خوب؟ فقط نترس… و من خندیدم، به پهنای صورتم: من و ترس؟ نه بابا! برا چی بترسم؟ فقط بابا قول بده سیگار نکشیا، خوب؟ حیفه، حالا که ترک کردی… اصلا حواسم نبود که توی زندان خبری از سیگار نیست. فقط همه زورم را می زدم که حرف بزنم و بخندم، تا قایم کنم ناراحتی ام را از فکر کردن به تو ، تو که در این سال ها بارها میتوانستی زیر گریه بزنی و گریه نکرده بودی. و حالا برای آخرین بار در خانه جلوی من ایستاده بودی و صورتت خیس بود.

////////////////

اگر فکر کنی توی این مدت که نیستی بهتر شدم، اشتباه کردی. بدتر شدم، که بهتر نشدم! فقط دیگر کسی حال و حوصله غر زدن سرم را ندارد که پناه ! چرا این قدر ساکتی، دو کلمه هم با آدم حرف نمی زنی … زیاد با هم حرف نمی زدیم. من فکر می کردم که بهتر از هر کس میفهمم چرا تو توی این چند سال زیاد حوصله حرف زدن نداشتی، بی کاری و نشستن در خانه برای آدمی که تمام زندگی اش در سینما خلاصه می شد… من می فهمیدم، ولی چه کنم که من هم ساکت بودم و چیزی از این ها با تو نمی گفتم! آن شب دیروقت توی خیابان قدم می زدم. فکر می کردم به تو که بالاخره داشتی فیلم می ساختی. خوشحال بودم از تصمیمی که گرفتی، چون فیلمسازی برای تو یعنی برگشتن انرژی و زندگی و شکسته شدن آن سکوت لعنتی. قدم می زدم و فکر می کردم که تا چند دقیقه دیگر پیش تو هستم و مثل تو پرانرژی و پرحرف. خوشحال بودم از این که نزدیک میشوم به خانه، به کوچه بن بستی که این چند سال برگشتن از خانه دوستهایم به آن معنی بن بست و ناامیدی می داد، ولی حالا چند روز بود که همه چیز عوض شده بود و … توی کوچه شلوغ بود، آدم هایی با لباس های یکدست، بی سیم به دست، دو تا وَن بزرگ مشکی. سر کوچه پشت درختی قایم شدم و نگاه کردم به آن ها، که وسایلی را در کیسه های مشکی داخل ماشین می کردند، و بعد آدم ها را، که یکی یکی با دست های بسته از درِ ساختمان بیرون میامدند. تمام گروه فیلمبرداری، تو، حتی مامان و سولماز. همه تان را سوار کردند. خشکم زده بود. ماشینها دنده عقب از کوچه بیرون آمدند و دور شدند. همه چیز شبیه به فیلمی شده بود که در سکانس بعدش من تنها، در خانه به هم ریخته و خالیمان ایستاده بودم. بقایای به هم ریخته وسایل فیلمبرداری و لوازم صحنه، و فیلمی که نگذاشتند هیچ وقت به پایان برسد. فیلمی که اگر ساخته میشد، قرار بود تنها به سادگی روایتگر داستان زندگی خانواده ای باشد، متفاوت از فیلم های قبلیت که در دل جامعه میگذشت. و اگر ساخته می شد، شاید شخصی ترین و انسانی ترین فیلمی محسوب می شد که تا به حال ساخته بودی. با این حال حالا هیچ کس سر صحنه نبود. صحنه پایانی، سکوت خانه بود که زننده تر از همیشه همه جا را پر کرده بود.

////////////////

آدم های زیادی به خانه ما آمده بودند و ما هر کدام گوشه ای نشسته بودیم. آنها می آمدند و میرفتند و سعی می کردند بگویند و بخندند، ولی ما هر کدام گوشه ای نشسته بودیم. من دستهایم را روی پایم گذاشته بودم و به آنها نگاه می کردم. فکر می کردم چه سال نویی؟ که چند دقیقه قبل از رسیدنش دست بسته تر و تنها تر از همیشه بدون تو در خانه مان نشسته ام… من و سولماز چند روز بعد آزاد شدیم، ولی تو را نگه داشتند. ماه آخر سال برایمان این طور گذشت که هر روز ساعت ها جلوی زندان منتظر تو بایستیم . کنار همه خانواده هایی که زندانی هایشان آزاد می شدند و از پله های روبروی درب زندان پایین می آمدند. همه برایشان دست می زدیم و آنها دستهایشان را به نشان آزادی به هوا میبردند. و ما منتظر بودیم تا شاید تو هم، با دستهای آزادت که به هوا برده ای، از پله ها پایین بیایی. هر روز آمدیم و هر روز تعداد آدم های جلوی زندان کمتر شد. تا ظهر آخرین روز سال که در آن هم سلولی تو هم آزاد شد و، ما ماندیم و درب بسته زندان و تو که هنوزهم آنجا بودی. چه سال نویی که در آن حتی نگذاشتند لحظه تحویل سال را جلوی درب زندان، و به خیال خودمان کنار تو باشیم؟ ما را به تحقیر و توهین از آنجا دور کردند و به خانه فرستادند، تا لحظه تحویل سال در خانه، به فکر تو باشیم که آخرین بار با دستهای بسته اینجا بودی. تا با وجود تمام دوستهایی که عیدشان را به خانه ما آورده بودند، نبود تو بیشتر آزارمان دهد. تا فکر کنیم دوستهایمان که هیچ، اگر دنیا هم عیدشان را به خانه ما بیاورند، نبود تو را بیشتر و بیشتر احساس می کنیم…دو دقیقه مانده به تحویل سال. به ایوان می روم و دور از همه، می زنم زیر گریه. تو نیستی، و رمقی هم نیست برای لبخندی که بپوشاند غصه ام را. مطمئنم از آن روز که دستهایم را برای تو بالا بردم، آنها هنوزهم بسته اند. انگار آدم هیچ وقت، هیچ جا آزاد نیست جعفر، حتی توی خانه اش. من هم در زندان تو قدم می زنم، همانجا که در تنهایی تو، سال نو تحویل میشود. چه سال نویی، که همه حواسم پیش دستهای توست…

///////////////

دائم دلیلی برای گریه کردن هست، و من مثل تو نیستم بابا، که آنها را ببینم و جلوی خودم را نگه دارم. تو را اذیت می کنند و من گریه می کنم، تو را به زندان می برند و من گریه میکنم. تو در زندان میمانی و من گریه می کنم. تو در زندان می مانی و سال نو می آید و من گریه میکنم. در تلویزیون همزمان با تحویل سال، چند تا تانک نشان می دهند که دارند شلیک می کنند. و من گریه ام از سر این فکر است که جایی زندگی می کنم که در آن نشان عید، تانک و گلوله است، و هدیه عید، زندانی بودن پدرم. این اولین سال است که دوست داشتم روزهای عید نیایند، و حالا که آمده اند، زودتر تمام شوند. روزهای عید تلخ تر از روزهای کاری اند. در روزهای کاری لااقل امیدی به رسیدگی به پرونده و آزادی تو هست، ولی عید و تعطیلی، یعنی سراسر ناامیدی… بعضی وقتها هست که فقط یک نفر تنهایی ات را پر می کند. آن یک نفر که نباشد، در حضور هزار نفر دیگر هم تو بیشتر حس می کنی که تنهایی. حالا هم دوست های زیادی پیش ما جمع می شوند تا تنها نباشیم. تانک ها در تلویزیون شلیک می کنند و تمام جاهای نشستن در خانه پر است. همه مبهوت تصویر تانک ها، و حواس من می رود سمت تنها جای خالی، صندلی پشت میز کامپیوتر، جای همیشگی تو. یادت هست که چقدر سر آن دعوا داشتیم؟ تا تو بلند میشدی پشت آن مینشستم و به اینترنت می رفتم. حالا صندلی همه اش خالی است، ولی رغبتی نیست. در اینترنت تنها چیزی که به چشمم می آید خبر دستگیری توست، و همین صندلی خالی هم هر لحظه دارد این خبر را به من میدهد. گفتم که، دائم دلیلی برای گریه کردن هست. نگاه کردن به یک صندلی من را به گریه میاندازد، و من اصلا مثل تو نیستم بابا…

///////////////

از وقتی که تو نیستی، بدتر شده ام. زیاد با کسی حرف نمی زنم. قدم می زنم در خیابان، در کوچه بن بستمان، در خانه، در اتاقم… خیال می کنم همه جا صحنه فیلمبرداری است، و من همیشه درست لحظه ای می رسم که گروه فیلمبرداری را دستگیر کرده اند و برده اند. خیال میکنم درون فیلمی قدم میزنم که هیچ وقت تمام نشده و نصفه، وصل شده به سکوتی بی نهایت : کارگردان در زندان است و هیچ حرفی برای گفتن نیست… با هر قدم سکوتم بدون تو، بزرگ تر شده ام، و حالا فکر می کنم که کارگردان همیشه در زندان بوده. یک بار به من گفتی : وقتی نمیگذارن کار کنی، انگار همه اش توی زندانی. و حالا دوست دارم ببینمت تا با تو حرف بزنم. و بگویم شاید بیشتر از هر کس میفهمم که تو خیلی وقتها پیش، قبل از این یک ماه، به زندان افتاده بودی، تنها، و برای همین با کسی حرف نمی زدی. میفهمم برای کسی که تمام زندگیش در سینما خلاصه می شود، بی کاری بدترین زندان است. این که می توانستی هر جا قدم بگذاری که صحنه کارت باشد، اما عذاب می کشیدی، چون نمیگذاشتند کار کنی، چون در زندان بودی.

تو حالا واقعا در زندانی، و در سلولت نشسته ای. نمی دانم اما، شاید تو حالا آزادتری!

////////////////

سال نو مبارک

طاهره سعیدی ، سولماز و پناه پناهی


سیزده بدر؛ تا کور شوند آنانیکه از جشن و شادی این ملت می ترسند

وبلاگ دولت سبز ملی

در حالیکه هشت ماه جنبش قدرتمند سبز از مناسبت های حکومتی برای اعتراض و حضور خود بهره می برد پس از 22 بهمن بسیاری بر این باور رسیدند که زمان این نوع حرکتها سپری گشته و جنبش باید وارد فاز جدیدی از حرکت شود. از این رو می توان چهارشنبه سوری را آغاز گر این فاز جدید تلقی کرد. فازی که مناسبت آن حکومتی نبود و از اینرو تمام شرکت کنندگان در آن به سبزها اختصاص می یافت و مصادره آن برای حکومت مقدور نمی بود.

دومین مناسبت روز سیزده بدر است

جشن ایرانی سیزده بدر یکبار دیگر فرا می رسد تا به اهریمنان نشان دهد که تاریخ این مرز و بوم لبریز از این جشن ها و سرورهاست و هر یک از این جشنها فرصتی است برای نشان دادن سبزی ایرانیان. تاریک اندیشان تاریخ وحشت زده از مراسم های ملی ما سعی فراوانی در نابودی آنان بکار بستند اما مگر می شود .مگر می شود رسوم چندین هزار ساله ملتی این چنین به سوی نابودی رود.

سیزده بدر را با خانواده هایمان خواهیم آمد ...سبز خواهیم شد و جشن خواهیم گرفت تا کور شوند آنانیکه از جشن وشادی این ملت می ترسند. سیزده بدر از خانه برون خواهیم زد به شادی خواهیم پرداخت و دور هم جمع خواهیم گشت و با این جمع شدنمان آتش بر خرمن خرافات و استبداد و تاریکی این جزم اندیشان خواهیم کشید.

پارک های لاله ، ملت، خزانه، سرخه حصار، چیتگر در سیزده بدر منتظر حضور سبزمان هستند. این پارک ها که در پنج نقطه پراکنده تهران قرار دارند از شلوع ترین و شناخته ترین پارکهایی هستند که مردم در روز سیزده بدر بسوی آنها می روند. برخی از دوستان اصرار داشتند که تعداد پارکها کم است اما قرار نیست تا تمام توان کودتا را در این پنج پارک جمع کنیم این پنج پارک و سایر پارکهای کشور در آن روز میزبان حضور سبزها هستند و این پنج پارک نمادی از این حضور هستند .


حکم اعدام برای یک معلم مدارس پاکدشت

خبرگزاری هرانا – دادگاه انقلاب در حکمی عبدالرضا قنبری، معلم دبیرستان یکی از مدارس پاکدشت را به اعدام محکوم کرد.

قاضی صلواتی، قنبری را تحت عنوان محاربه از طریق ارتباط با گروه های معاند که از مصادیق این موضوع داشتن ایمیل های مشکوک و ارتباط با یکی از رسانه های تلویزیونی خارج از کشور،به اعدام محکوم کرد.

براساس این گزارش،این معلم که بیش از 14 سال در مدارس و دانشگاه سابقه تحصیل دارد،روز 24 دی سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.

شایان ذکر است،در چند ماه گذشته شعبه 15 دادگاه انقلاب توسط قاضی صلواتی چندین نفر را به اعدام محکوم کرده که دو حکم به اجرا درآمده است.


مجبور کردن جوانان بهایی به شرکت در کلاسهای تبلیغات اسلامی

اطلاعات شیراز 50 جوان بهایی را به ۳ سال شرکت اجباری در کلاس های تبلیغات اسلامی مجبور کرد

گزارشگران و فعالان حقوق بشر در ایران (رهانا): نام ۵۰ جوان بهایی ساکن شیراز در لیست ممنوع الخروجی‌ها قرار گرفته و آن‌ها نمی‌توانند از کشور خارج شوند.

این ۵۰ نفر پیش از این به علت خدمات اجتماعی در روستاهای محروم اطراف شیراز در ۲۹ اردیبهشت ۸۵ دستگیر شده بودند و با وجود داشتن جواز قانونی برای آموزش به کودکان این محله ها، اطلاعات شیراز آنان را به ۳ سال شرکت اجباری در کلاس های تبلیغات اسلامی مجبور کرد.

لازم به ذکر است که کلاس‌ها به توهین و تحقیر و تمسخر بر این ۵۰ جوان و باورهایشان سپری می‌شود.

در ضمن ۳ تن دیگر از این جوانان نیز به ۴ سال حبس در زندان شیراز محکوم شدند و از آبان سال ۸۶ دوران محکومیت خود را آغاز کردند. ساسان تقوا، هاله روحی و رها ثابت نام این سه زندانی بهایی است.

حال علاوه بر کلاس‌های توهین آمیری که آنان ملزم به شرکت در آنند، ۵۰ تن از ایشان اجازه خروج از کشور را نیز نخواهند داشت.


سایت لباس شخصیها: دستگيری خواننده زيرزمينی حامی كروبی

سایت حکومتی صراط نیوز (لباس شخصی ها): ساسی مانکن خواننده زیر زمینی که با اشعار سخیف و مبتذل برای خود جایگاه ویژه ای در بین زیر زمینی خوان ها فراهم کرده بود، عصر روز شنبه 7 فروردین در یکی از بازارهای جزیره کیش دستگیر شد. وی که از روزهای اول عید برای گذران تعطیلات و برگزاری چند جشن خانگی به جزیره کیش سفر کرده است، در حالی که در یکی از بازارهای جزیره که توسط برخی از مسافرین شناسایی شده بود، توسط نیروهای نظامی این جزیره دستگیر شده است. هنوز اطلاعات واثقی در مورد علت دستگیری وی به دست نیامده است. گفتنی است این خواننده مبتذل خوان پاپ در انتخابات ریاست جمهوری آهنگهایی را در حمایت از مهدی کروبی (نفر پنجم انتخابات) اجرا کرده بود . این در حالی است که این روزها در جای جای جزیره کیش مخصوصاً در کنار سواحل و حتی کشتی‌های مسافرتی جزیره کیش آهنگ‌های این خواننده به گوش می‌خورد که بوسیله برخی قهوه‌خانه ها و مسافرین اجرا می‌شود.


دامپروری كشور طی چهار سال گذشته در ركود و سراشیبی سقوط قرار گرفته است

ايلنا: پايان سال 88 و در حال و هواي بد اقتصاد ايران، بار ديگر بازار گوشت قرمز با افزايش نجومي قيمت كه در طي چندين مرتبه از سال 88 اتفاق افتاده بود، خبر ساز شد.
بر همين اساس كارشناسان از افزايش قيمت گوشت در سال جاري نيز سخن مي‌گويند و بر اين باورند كه گوشت در ديگ گراني سرخ مي‌شود.
واردات گسترده، عامل نابودي صنعت دامپروري كشور
انتقادهاي بي‌شماري به دولت دهم مبني بر واردات گسترده گوشت قرمز است به گونه‌اي كه منتقدان، واردات را عامل نابودي صنعت دامپروري در درازمدت توصيف كرده‌اند.
اين كارشناسان بر اين عقيده‌اند كه بايد واردات گوشت قرمز هدفدارتر و براي مواقعي خاص صورت بگيرد اما دولت دهم كه ادامه‌دهنده راه دولت نهم است درطول سال مبادرت به واردات گسترده گوشت قرمز به كشور كرده است.
عدم تدبير برنامه‌ريزان اقتصادي و سياسي كشور به خصوص در طي دولت نهم و تداوم آن در دولت دهم موجب گرديده تا صنعت دامپروري كشور نه تنها در برابر عولمل طبيعي آسيب پذير شود بلكه سياستگذاري ناكارآمد دولتمردان عرصه را بر توليد كنندگان و مصرف كنندگان تنگ كرده است.
واردات گسترده از كشورهاي مختلف چه به صورت دام زنده و چه به صورت گوشت منجمد، قاچاق دام از كشور و همچنين صادرات بي رويه دام زنده از عواملي بوده كه بر بازار بي سامان گوشت تاثير نامطلوب گذاشته است.
پرسشي كه ذهن همه منتقدان و كارشناسان و همچنين برخي از فعالان بازار را به خود مشغول كرده آن است
كه اين همه‌حجم ورود گوشت قرمز و توليد كشور چرا نمي تواند بازار گوشت را ساماندهي كند؟
در طي يك ماه گذشته و به خصوص در طي چند روز گذشته افزايش عرضه گوشت تازه و گوساله با نرخ مصوب نه تنها تاثيري بر كاهش قيمت اين فرآورده ها در بازار نداشته بلكه زمينه هاي زيان بيشتر توليد كنندگان را فراهم ساخته است.
در حال حاضر قيمت در بازار گوشت قرمز، به ازاي هر كيلو بين 12 هزار و 500 تا 17 هزار تومان در نوسان است.
گوشت گوساله نيز با اندكي تفاوت بين 10 تا 14 هزار تومان در بازارتهران معامله مي‌شود.
هر چند كه توزيع گوشت قرمز در ميادين شهرداري به قيمت كيلويي 10 هزار تومان توزيع مي‌شود اما هيچ‌گاه تاكنون نتوانسته نياز مصرف كنندگان تهراني را برآورده كند.
تناقض در اظهارات وزارت بازرگاني و كشاورزي
در حالي‌كه صادق خليليان وزير تازه نفس وزارت كشاورزي توقف روند افزايش قيمت گوشت قرمز را، افزايش صادرات عوارض گوشت گوسفندي اعلام كرده است، وزارت بازرگاني همچنان اصرار به واردات بي‌رويه گوشت قرمز مي‌كند؟!
چندي پيش احمد سجادي معاون وزير اموردام كشاورزي در گفت‌وگو با ايلنا، از افزايش توليد گوشت قرمز در سال جاري خبر داد و بيان كرد: كشور نيازي به واردات گوشت قرمز ندارد.
او به خبرنگار ايلنا گفت: اين موضوع رسانه‌اي نشود چرا كه وزارت كشاورزي تنها متولي توليد گوشت قرمز است و توزيع و تنظيم گوشت بر عهده وزارت بازرگاني بوده و اين وزارتخانه در اين زمينه دخالتي نمي‌كند.
جنگ زرگري مديران كشاوري در بلوار كشاورز با مديران بازرگاني در ميدان ولي عصر هر چند كه تاكنون رسانه‌اي نشده اما تداعي‌گر عدم هماهنگي مديران ارشد دولت در امر برنامه‌ريزي اقتصادي است. آيا واقعا توليد گوشت قرمز نياز بازار داخلي را تامين مي‌كند يا اين كه توليد گوشت قرمز تنها بخشي از نياز بازار داخلي را تامين مي‌كند؟ پرسش‌هايي است كه پاسخ آنها به صورت تناقض آميز و متفاوت از سوي برنامه‌ريزان اقتصادي ارايه مي‌شود.
آنچه كه در اين ميان خودنمايي مي‌كند، نبود يك سياستگذاري منسجم و كارآمد از سوي دولت است.
صدور سالانه يك و نيم ميليون راس دام زنده به كشورهاي عربي و نزديك 500 هزار راس دام زنده به صورت قاچاق شايد به گفته‌هاي مسوولان وزارت كشاورزي مبني بر بي‌نيازي بازار از گوشت وارداتي به واقعيت نزديكتر باشد.
وجود مافياي واردات گوشت قرمز
برخي از منتقدان بر اين باورند: وجود مافياي وارداتي يكي از عواملي بوده كه بازار گوشت قرمز را متاثر كرده است.
انگار كه مافياي واردات در همه محصولات نفوذ كرده به گونه‌اي كه به نظر مي‌رسد حتي دولت نيز توان مقابله با آنان را ندارد.
به راستي اين وارد كنندگان محصولات خارجي چه كسي و يا چه اشخاصي هستند كه حتي نهادهاي قضايي و اجرايي ياراي مقابله با آنها را ندارند.
از آن سو فعالان بازار، قاچاق را يكي از بزرگترين معضلات صنعت گوشت قرمز ذكر مي‌كنند.
به اعتقاد كارشناسان، افزايش قيمت گوشت قرمز داراي دلايل متفاوتي بوده كه بايد براي ريشه‌يابي آن ابتدا مولفه‌هاي برنامه‌ريزان اقتصادي را تحليل كرد و سپس به مسائل ديگر بازار پرداخته شود.
عدم سيستم عرضه و ناكارآمدي نظارتي
بسياري از كارشناسان اقتصادي بر اين باورند كه سيستم عرضه و توزيع و همچنين نبود اهرم‌هاي نظارتي مطلوب يكي از عوامل اصلي تلاطم قيمتي در بازار گوشت قرمز است.
احمد مقدسي، عضو هيات مديره مركز همكاري‌هاي امور دام ايران در گفت‌وگو با ايلنا مي‌گويد: سيستم توزيع گوشت قرمز داراي نواقص زيادي است و اين سيتم قديمي و ناكارآمد در هزاره سوم ديگر جوابگوي نياز بازارگوشت نخواهد بود.
وي نبود اهرم‌هاي نظارتي مطلوب را يكي ديگر از دلايل اصلي نابساماني بازار گوشت قرمز عنوان كرد.
عدم حمايت بانك‌ها از دامداران
معضل دیگر موجود پیش روی دامداران سیاست به ظاهر حمایتی بانك‌ها از دامداران بود كه بنا به دستور هیات دولت استمهال وام بانكی دامداران مطرح شد ولی بانك‌ها به جای طولانی كردن دوره بازپرداخت وام‌ها، در سال اول اقدام به بخشودگی پرداخت اقساط وام‌ بانكی كردند ولی در سال دوم تمامی اقساط سال اول و دوم را یكجا دریافت می‌كنند.
دامدارانی كه به طور مثال در سال اول قادر به پرداخت 10میلیون تومان وام بانكی نیستند در سال دوم باید ماهانه 20 میلیون تومان پرداخت داشته باشند كه پرداخت این رقم برای دامداران با توجه به شرایط موجود در صنعت دامپروری كشور غیرممكن است و انتظار می‌رود بانك‌ها با طولانی كردن مدت بازپرداخت از چهار سال به پنج سال و یا از دو سال به سه سال امداران را یاری كنند.
كاهش 30 درصدي گاوهاي مولد در كشور
بازار گوشت قرمز، در حالی روند افزایشی خود را طی می‌كند كه دامپروری كشور طی چهار سال گذشته در ركود و سراشیبی سقوط قرار گرفته است. به گفته كارشناسان، كشتار حدود 30درصد از گاوهای مولد دامداران در سال گذشته و تدوام آن در سال جاری به دلیل افت قیمت شیر و نابسامانی بازار آن، باعث شد تا گوشت قرمز به یكباره عرضه آن كاهش یابد و بازار گوشت قرمز كه از عدم توزیع مناسب از سوی وزارت بازرگانی رنج می‌برد، با موج‌هایی سنگین گرانی مواجه شد. به اعتقاد كارشناسان، افزایش كنونی نرخ گوشت قرمز ناشی از بحران سال گذشته و كنونی بازار شیر است.
شاید هرگز به ذهن كسی خطور نمی‌كرد كه كشور ایران روزی وارد كننده دام از كشوری كوچك چون ارمنستان با وسعت 29 هزار كیلومتری باشد. كشوری كه زمانی قسمتی از كشور پهناور ایران بوده‌است.
به عبارتی می‌توان گفت در حال و هوای واپسين روزهاي سال 88 اقتصاد ایران(كه كارشناسان می‌گویند دچار بحران شده است) بازار گوشت قرمز‌، گراني را به مصرف كنندگان عيدي داد و اين گراني در سال جاري نيز باز همراه مصرف كنندگان خواهد بود.


محکومیت فعال حقوق زنان به 8 سال حبس

خبرگزاری هرانا - شهناز غلامی، روزنامه نگار آذربایجانی و فعال حقوق زنان، از سوی شعبه دوم دادگاه انقلاب تبریز به 8 سال حبس تعزیری محکوم شد.

مقامات قضایی خانم غلامی را به اتهام نشر اکاذیب، تبلیغ علیه نظام و عضویت و فعالیت در سازمان مجاهدین خلق از طریق همکاری با خبرگزاری هما محکوم کرده اند.

شهناز غلامی پیش تر و در سال 1368 نیز، زمانیکه دانشجوی ادبیات فارسی در دانشکاه تبریز بود و به دلیل فعالیت های سیاسی قصد خروج از کشور را داشت، در مرزهای شمال غربی کشور توسط ماموران اداره اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر و پس از تحمل بیش از یک سال حبس در زندان تبریز که شش ماه آن به صورت انفرادی در اداره اطلاعات تبریز بود؛ دریک دادگاه فرمایشی و غیرعلنی، بدون داشتن وکیل و یامددکاراجتماعی به 8 سال حبس تعزیزی محکوم شد.

این حکم در حالی صادر می شود که وی در حدود یک سال است که از ایران خارج شده و جهت اخذ پناهندگی سیاسی، در حال حاضر به همراه دختر خود در کشور ترکیه به سر می برد و هرگونه ارتباط با سازمان مجاهدین خلق را کذب می خواند.

 


نامه مادر فعال دربند حقوق بشر به رئیس قوه قضاییه رژیم

انتشار : فعالان حقوق بشر در ایران

نامه مادر رنج دیده ابوالفضل عابدینی نصر به رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی

خبرگزاری هرانا - مادر ابوالفضل عابدینی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر در ایران با نگارش نامه سر گشاده به ریاست قوه قضائیه خواهان رعایت عدل و روشن شدن وضعیت بلاتکلیف این زندانی وجدانی در ایران شد.

ابوالفضل عابدینی روزنامه نگار و عضو سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در یورش سازمان یافته به اعضا و همکاران سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران با محاصره منزل و ضرب و شتم در شهر اهواز و در 11 اسفند ماه بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

متن نامه بدین شرح است :
آیت‌الله صادق آملی لاریجانی
ریاست محترم قوه قضائیه
با سلام واحترام و عرض تبریک سال نو
من مادر ابوالفضل عابدینی نصر یکی از روزنامه نگاران ایران عزیز هستم که این روز های سال نو شاهد در بند بودن فرزند بیمارم ونامشخص بودن وضعییت روحی و روانی وجسمی اش بزرگترین عیدی بود که طی سال های طول عمرم نصیبم شد، از 5 سال قبل تا به امروز هر ساله این جوان نحیف را دستگیر نموده و زیر شکنجه برده وبعد از گذراندن انفرادی های طولانی مدت با قید وثیقه های سنگین که همگی توسط مردم دلسوز تامین شده آزاد گردیده و درهیچ یک از این دادگاهها مجرم نبوده وبا سربلندی برائت دریافت کرده.

آخر به کدامین گناه مستحق این شکنجه ها استُ به گناه دفاع از کارگران نیشکر هفت تپه خوزستان ودفاع از سندیکای معامان ایران و دفاع از سندیکای کارگران شرکت اتوبوس رانی و اصناف دیگر و یا گناه بیان حقایق روز کشورمان؟.
من از شما قاضی القضات می خواهم با رعایت عدل در پیشگاه عادل هستی، جهت مشخص شدن وضعییت بلاتکلیف فرزند 28 ساله بیمارم (ناراحتی قلبی شدید که نتیجه زندان در این سالها بوده است) تمام تلاش عادل گونه را بکار برده ونسبت به این جوان بیمار توجه ویژه ای نمایید. باشد که هر گونه اتفاقی برای ایشان بیفتد در پیشگاه پروردگار باری تعالی، حضرت عالی مسوول خواهی بود. لازم به ذکر می دانم که ایشان در سلولهای انفرادی بند 2 الف سپاه پاسداران در زندان اوین بدون ملاقات وتماس وارتباط با وکیل، اکنون به مدت یک ماه است که در حال بازجویی است.

با احترام

آساره عیوضی، مادر دردمند ابوالفضل عابدینی نصر روزنامه نگار در بند

 


چین روابط خود با واشنگتن را فدای رابطه با تهران نمی‌کند

رادیو آلمان: کارشناسان اظهارنظرهای جدید مقام‌های پکن پیرامون تحریم‌های تهران را یک موفقیت می‌دانند. به اعتقاد آنان چین می‌تواند زمان اجرای تحریم‌ها را به تأخیر بیاندازد، اما روابط پکن-‌واشنگتن مهم‌تر از روابط پکن-تهران هستند.

حتی اگر فرایند تصویب تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی بسیار طولانی هم شده باشد، به‌نظر می‌رسد که چین جایگاه خود را در این میان یافته باشد. این‌که پکن سرانجام پس از ماه‌ها تأخیر، هفته‌ی گذشته پیرامون گفت‌وگوهای مقدماتی در باره‌ی تحریم‌های جدید علیه تهران اعلام آمادگی کرد را اهل سیاست یک "گشایش" می‌دانند؛ هر چند که تلاش‌های قدرت‌های غربی برای همراه‌ساختن روسیه و چین، هنوز کاملا به بار ننشسته‌اند.

به اعتقاد مارک فیتزپاتریک، از مؤسسه بین‌المللی نظریه‌پردازی استراتژیک، «به نظر می‌رسد که تنها گذشت زمان لازم است». به نظر وی، همین که علامتی از همراهی چین دیده می‌شود، نشانی از موفقیت است، «با وجود این‌که هیچ کس نمی‌تواند دقیقا پیش‌بینی کند که این فرایند چه میزان به طول می‌انجامد». به اعتقاد فیتزپاتریک، قرارداد تسلیحاتی اخیر میان آمریکا و روسیه، گواه گرم‌تر شدن روابط مسکو-واشنگتن است؛ عاملی که می‌تواند همراهی روسیه با آمریکا را تسهیل کند. چین هم اگر بخواهد هم‌چنان مانع تشدید تحریم‌های غرب علیه تهران باشد، حداکثر می‌تواند تلاش کند تا اندکی از زهر تحریم‌ها بکاهد.

در برابر، پروفسور شی یینهونگ، استاد یکی از دانشگاه‌های پکن، بر این عقیده است که «چین ممکن است در نهایت به تشدید تحریم‌های جدید علیه ایران تن در دهد، اما این کار را با اکراه انجام می‌دهد». وی می‌گوید: «پکن مطمئن است که آمریکا و دیگر قدرت‌ها می‌خواهند چین را تحت هر شرایطی با خود همراه کنند و همین موضوع به دولت این کشور قدرت مانور می‌دهد؛ این موقعیتی است که پکن به‌طور کامل از آن استفاده می‌کند.»

دلیلی که چین با تحریم‌های بیشتر علیه تهران مخالفت می‌کند، مبادلات تنگاتنگ اقتصادی دو کشور است. جمهوری اسلامی در سال گذشته سومین تأمین‌کننده نفت چین بوده است. با وجود این، روابط این کشور با آمریکا به مراتب مهم‌تر از روابط آن با تهران است. کارگروه بحران‌های بین‌المللی بروکسل (ICG) چندی پیش در بخشی از گزارش خود نوشت: «اگر روسیه از تحریم‌های جدید علیه تهران پشتیبانی کند، چین نیز به احتمال زیاد همراهی خواهد کرد، تا از انزوای سیاسی خود جلوگیری کند. چین روابط خود با واشنگتن را فدای رابطه با تهران نمی‌کند.» با وجود این‌که اخیرا تنش‌هایی میان دو طرف شکل گرفته است.

 


بازداشت 30 نفر در مراسم تشیع جنازه همسر آیت الله منتظری

تشییع بی جنازه
به نام خدا

بانویی از جهان رفت. بانویی که به واسطه‌ همسر و فرزندش برای جهانیان شناخته شده بود. حاجیه خانم ربانی، همسر آیت الله العظمی منتظری، او که بیش از 60 سال بدون هیچ چشم‌داشت و گمنام مجاهده کرده و در پشت زندان‌های ساواک در انتظار ملاقات‌های چند دقیقه‌ای با همسر و فرزندش سر کرده و یا در تبعیدگاه‌های مختلف همراه و یار غمخوار همسرش بوده و مهمتر از همه پشتیبان و مایه دلگرمی و پناه خانواده‌های مبارز و داغدار محسوب می‌شد ولی با کمال تأسف پیروزی انقلاب پایان رنج‌های او نبود.

و اینک در حالیکه کمتر از 100 روز از درگذشت همسر بزرگوارش می‌گذشت او نیز رحلت نمود. طبیعی این بود که سازمان‌ها و نهادها پیام تسلیت می‌دادند و بنیاد شهید انقلاب اسلامی برای این مادر شهید و جانباز مراسم یادبود می‌گرفت و مطمئنا شاگردان همسرش که اکنون از سران این نظامند به دلداری فرزندانش می‌آمدند. اما بازماندگان ایشان هیچگاه این چنین انتظاری نداشته‌اند و عمری بی‌مهری را تجربه کرده و دیده‌اند که عده‌ای به جای باز کردن گره با دست معمولا گره‌ها را کور می‌کنند. بازماندگان ایشان تنها می‌خواستند برای این مادر فداکار مراسمی معمولی مثل مراسم دیگر شهروندان برگزار نمایند، اما چه شده که مسئولین از این هم هراس دارند و نماینده‌ای از اطلاعات قم فرستادند تا پیام ممنوعیت تشییع پیکر مطهره آن مرحومه را به خانواده‌اش ابلاغ کنند.

در جواب این نماینده اطلاعات مخالفت شدید نموده و گفتم برای خودتان و ما و نظام مشکل ایجاد نکنید. به دنبال رایزنی دوستان هنگام غروب مسئول اطلاعات قم به دفتر آمدند و به نظر می‌رسید که کمی از موضع پایین آمده و ابراز داشتند که می‌توانید در حرم حضرت معصومه(س) تجمع کنید و جنازه را برای اقامه نماز میت به حرم می‌آوریم و از آنجا نیز آن را به 150 متری محل دفن برده و در آنجا تحویل خواهیم داد تا تشییع شود.

روز یکشنبه با تدابیر شدید امنیتی آن مرحومه به حرم منتقل شد و پس از اقامه نماز به امامت آیت الله العظمی شبیری زنجانی مجددا پیکر آن مرحومه توسط نیروهای امنیتی به گلزار شهدا(محل دفن) انتقال داده شد و مردم بدون جنازه با سردادن شعارهای: الله اکبر - لا اله الا الله - یا حجة ابن الحسن، عجل علی ظهورک - یا حضرت معصومه، منتظری مظلومه - عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، منتظری مظلوم صاحب عزاست امروز - تشییع بی جنازه، این هم یه ظلم تازه؛ راهی گلزار شهدا شدند.

هنگام مراجعت مردم از گلزار شهدا با اینکه به سفارش اینجانب عمل نمودند و با کمال آرامش آن محل را ترک می‌کردند متأسفانه حدود 30 نفر از خانم‌ها و آقایان شرکت‌کننده در مراسم بازداشت شدند. اینجانب ضمن محکوم کردن این بازداشت‌ها که شایسته نظام مردم سالار نیست امیدوارم هرچه زودتر آزادی حاصل گردد؛ و از این پس در تصمیم گیری‌ها تدبیر و تعقل لازم به عمل آید.

بیت آیت الله العظمی منتظری(رضوان الله تعالی علیه) - احمد منتظری

1389/1/8