شنبه ششم شهریور ١٣٨٩
 


ایران در مورد زن محکوم به سنگسار تدابیر 'ویژه' به کار می‌گیرد

قوه قضائیه ایران اعلام کرد که در مورد پرونده یک زن محکوم به سنگسار در این کشور "راهکارهای ویژه ای" را در دستور کار قرار داده است که نتیجه آن بعدا اعلام خواهد شد.

ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران امروز شنبه ۶ شهریور (۲۸ اوت) با صدور اطلاعیه ای در مورد پرونده سکینه محمدی آشتیانی، زنی که به اتهام زنای محصنه به سنگسار محکوم شده، نوشت که این راهکارها به منظور "اعمال دقت های مضاعف در اعمال قانون و رعایت حقوق قانونی افراد" در نظر گرفته شده است.

در اطلاعیه مذکور مشخص نشده که این راهکارها دقیقا چیست، اما مهرانگیز کار، حقوقدان ایرانی مقیم آمریکا، به بی بی سی فارسی گفت که ممکن است منظور ستاد حقوق بشر، امکان عفو خانم آشتیانی توسط رهبر جمهوری اسلامی باشد.

ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران در اطلاعیه خود از مقامات، مراجع رسمی بین المللی و رسانه هایی که "بدون دسترسی به منابع و اطلاعات موثق" در مورد پرونده خانم محمدی آشتیانی اظهارنظر کرده اند، انتقاد کرده و این گونه اظهارنظرها را ناقض منشور ملل متحد و سایر معاهدات بین المللی در زمینه استقلال و حق حاکمیت کشورها دانسته است.

در ادامه این اطلاعیه، شرحی از پرونده خانم محمد آشتیانی ارائه شده که جزئیاتی از اتهامات و اعترافات او، بخش هایی از گزارش پزشکی قانونی در مورد نحوه به قتل رسیدن شوهر او و روند محاکمه خانم محمد آشتیانی را شامل می شود.

بر این اساس، خبر "فوت مشکوک" شوهر خانم محمدی آشتیانی روز ۲۳ شهریور سال ۱۳۸۴ به اطلاع پلیس شهرستان اسکو در استان آذربایجان شرقی می رسد. سئوالات تازه - امید پارسانژاد، بی‌بی‌سی

به نظر می‌رسد که انعکاس بخش هایی از گزارش پزشکی قانونی در اطلاعیه ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران، پرسش های تازه ای را در مورد پرونده خانم محمدی آشتیانی مطرح می‌کند.

از جمله روشن نیست که آیا در گزارش پزشکی قانونی به وجود ماده یا داروی مختل کننده هوشیاری در بدن مقتول اشاره مستقیم شده است یا خیر. آیا اشاره به اینکه اختلال در هوشیاری او می توانسته ناشی از مصرف دارو "حتی به میزان کم" باشد، به این معنا است که پزشکی قانونی نتوانسته در بدن مقتول اثری از دارو پیدا کند چون میزان آن احتمالا کم بوده است؟

از اعترافات خانم آشتیانی چنین نقل شده است که داروی مورد نظر را از طریق تزریق آمپول به بدن شوهر او وارد کرده اند؛ در این صورت این سئوال مطرح است که آیا در گزارش پزشکی قانونی به پیدا شدن اثر تزریق آمپول اشاره شده است یا خیر؟

همچنین این سئوال مطرح می شود که چرا شوهر خانم محمدی آشتیانی در مقابل تزریق آمپول مقاومت نکرده است؟ چون در گزارش پزشکی قانونی تصریح شده که در جسد مقتول، اثری از دفاع و کشمکش دیده نشده است.

این پرسش ها از آنجا اهمیت دارد که گفته می شود خانم محمدی آشتیانی پس از دوره بازجویی، اظهارات خود را پس گرفته و گفته که تحت فشار مجبور به اعتراف شده است.

پزشکی قانونی در گزارش خود با توجه به وجود آثار برق گرفتگی در قسمت های مختلف جسد، مرگ شوهر خانم محمدی آشتیانی را در اثر "تماس آگاهانه و هدفدار سیستم برقی" اعلام می کند و نتیجه می گیرد: "با توجه به عدم مشاهده آثار دفاعی، این اقدام بعد از ایجاد اختلال هوشیاری با مصرف دارو (حتی به میزان کم) توسط فرد دیگری صورت پذیرفته است".

در اطلاعیه ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران آمده است که خانم آشتیانی اعتراف کرده که به همراه مردی که از دو ماه پیش تر با او "رابطه نامشروع" داشته، با تزریق آمپول و وصل کردن جریان برق شوهرش را به قتل رسانده است.

در این اطلاعیه همچنین آمده است که خانم محمدی آشتیانی در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۸۵ به اتهام زنای محصنه با "مردان اجنبی" به سنگسار محکوم شده است و دیوان عالی کشور در خردادماه سال بعد این حکم را ابرام کرده است؛ اما این حکم، با وجود اینکه قطعی است، به دلیل "پیگیری های ستاد حقوق بشر" تاکنون اجرا نشده است.

نکته دیگری که این اطلاعیه بر آن تأکید می کند این است که پیگرد قضایی در مورد "جنبه خصوصی" اتهام دیگر خانم محمدی آشتیانی، یعنی مشارکت در قتل همسرش، به استناد بند دوم ماده ۶ قانون آئین دادرسی کیفری متوقف شده است.

این بند به توقف تعقیب قضایی و اجرای مجازات در صورت "گذشت شاکی یا مدعی خصوصی" مربوط است و اشاره به این بند در اطلاعیه قوه قضائیه به معنای آن است که اولیای دم شوهر خانم محمدی آشتیانی از قصاص منصرف شده اند.

به این ترتیب خانم محمدی آشتیانی به جرم مشارکت در قتل همسرش نه به اعدام، بلکه (به دلیل جنبه عمومی جرم) به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

این در حالی است که پس از انتشار خبر توقف اجرای حکم سنگسار خانم محمدی آشتیانی، برخی منابع اعلام کرده بودند که او قرار است به جرم مشارکت در قتل همسرش "اعدام" شود.

در اطلاعیه ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران از سهراب سمنگان، اکبر زارع و حبیب اسدی به عنوان وکلای خانم محمدی آشتیانی در دو پرونده قتل و زنا یاد شده و نام محمد مصطفایی در آن دیده نمی شود.

آقای مصطفایی می گوید که وکالت خانم محمدی آشتیانی را به عهده داشته و موضوع پرونده او عمدتا توسط آقای مصطفایی در رسانه ها مطرح شده است.

آقای مصطفایی چندی پیش از ایران خارج شد و هم اکنون در نروژ به سر می برد.


زلزله دامغان '۳ کشته و ۱۹ زخمی' برجای گذاشت

بر اساس گزارش ها، تلفات زمین لرزه ای که با قدرت پنج و نه دهم ریشتر شامگاه جمعه به وقت محلی دامغان و نواحی اطراف را لرزاند، به سه کشته و نوزده زخمی رسیده است.

واحد مرکزی خبر وابسته به صدا و سیمای ایران از قول ظاهر رستمی، دبیر کل جمعیت هلال احمر می گوید که این زمین لرزه، به شش روستای منطقه کدو ، طرود ، بیدستان ، فتوح کوهزر آسیب رسانده است.

به گفته این مقام ایرانی، دو کودک و یک زن سالخورده جان خود را از دست داده و ۱۹ زخمی نیز به مراکز درمانی منطقه منتقل شده و سایر زخمی ها سرپایی مداوا شده اند.

خبرگزاری فارس گفته است کانون این زمین لرزه روستای طرود بوده است که حدود دو هزار نفر جمعیت دارد.

به گزارش فارس، هفت پس لرزه با قدرت بیشتر از دو و نیم ریشتر تاکنون در دامغان رخ داده است.

این زمین لرزه در ساعت ۲۳ و ۵۳ دقیقه و ۵۰ ثانیه به وقت محلی در ۲۷۸ کیلومتری تهران رخ داده و گفته می شود مناطق شمال، جنوب غرب و مرکز پایتخت را نیز لرزاند.

مرکز تحقیقات زمین شناسی آمریکا شدت این زمین لرزه را ۵/۷ ریشتر اعلام کرده است.

مرکز لرزه نگاری کشوری موسسه ژئو فیزیک دانشگاه تهران مشخصات این زمین لرزه را ۳۵ درجه و ۴۹ دقیقه عرض شمالی و ۵۴ درجه و ۴۷ دقیقه طول شرقی اعلام کرد.


ایران بورس اشیای عتیقه راه اندازی می‌کند

حمید بقایی رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران اعلام کرده که بورس اشیای عتیقه در سال جاری و در جزیره کیش راه اندازی می شود.

آقای بقایی به خبرگزاری دولتی ایران - ایرنا گفته که هدف از این کار "ساماندهی خرید و فروش اشیای عتیقه" است که یکی از وظایف سازمان میراث فرهنگی است.

به گفته رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، با ایجاد بورس اشیای عتیقه، امکان نظارت بیشتر اشیای عتیقه فراهم می شود و در آن ضمن تعیین ارزش تاریخی و قابل فروش بودن، نرخ آنها نیز تهیه خواهد شد.

در اکثر شهرهای ایران فروشگاههایی وجود دارند که اشیای عتیقه و قدیمی معامله می کنند و خبر ایجاد بورس اشیای عتیقه این پرسش را پیش آورده که سرنوشت این فروشگاهها چه خواهد شد.

آقای بقایی می گوید این بورس در کنار فروشگاه ها و مراکز فروش عتیقه ایجاد می شود و "ما به دنبال جمع آوری فروشگاههای عتیقه جات نیستیم ولی خواهان تجمیع آنها هستیم."

رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در عین حال ابراز امیدواری کرده که "با راه اندازی این بورس، مالکان فروشگاهها مایل به تجمیع در آن شوند تا توان نظارت ما (سازمان میراث فرهنگی) در این زمینه بیشتر شود."

به گفته آقای بقایی تجمیع فروشگاهها با بورس اشیای عتیقه از لحاظ اقتصادی به صرفه و "مانع از فروش اشیای عتیقه تقلبی" در بازار می شود.

دولت می گوید که قانون برنامه چهارم توسعه که سال گذشته به پایان رسید، به سازمان میراث فرهنگی اجازه داده تا علاوه بر صدور مجوز برای فعالیت موزه های خصوصی و موسسات کارشناسی مرتبط با فعالیت های فرهنگی، مجوز موسسات کارشناسی اموال تاریخی و فرهنگی را نیز صادر کند.

ظاهرا دولت با توسل به این بخش از قانون و اساسنامه سازمان میراث فرهنگی می خواهد بورس اشیای عتیقه را ایجاد کند اما به گفته آقای بقایی، سازمان میراث فرهنگی بورس اشیای عتیقه را راه اندازی نمی کند بلکه فقط مجوز صادر کرده و بر عملکرد آن نظارت می کند.

به گفته رئیس سازمان میراث فرهنگی، تعداد زیادی از متقاضیان برای راه اندازی بورس اشیای عتیقه به این سازمان مراجعه کرده اند و این سازمان نیز پس از بررسی، به کسانی که شرایط لازم را داشته باشند، مجوز خواهد داد.

بیژن روحانی پژوهشگر و حفاظت گر آثار تاریخی، به بی بی سی می گوید که جزئیات این کار هنوز اعلام نشده برای همین نمی توان در این باره قضاوت کرد.

با این حال آقای روحانی تاکید دارد که اگر هدف از ایجاد بورس اشیای عتیقه، نظارت بیشتر دولت بر خرید و فروش آثار عتیقه و هنری باشد، امر مثبتی است به خصوص این که ایران به عنوان کشوری که قربانی فروش آثار عتیقه و آثار باستانی است همواره نیاز دارد تا نظارت دولت و دستگاههای مرتبط بیشتر شود اما اگر این بورس، معیارهای دقیق و درستی برای این کار در نظر نگیرد می تواند آثار و تبعات منفی به بار بیاورد.

طرح ایجاد بورس با مخالفت هایی رو به رو شده است ولی آقای بقایی می گوید که "افرادی که در میان مدت منافع خود را در خطر می بینند، شروع به اعتراض می کنند."

بورس اشیای عتیقه قرار است در جزیره کیش در خلیج فارس راه اندازی شود و رئیس سازمان میراث فرهنگی دلیل انتخاب کیش را "امکان دسترسی آسانتر متقاضیان خارج از کشور" عنوان می کند.


فوتبال دختران ایران؛ کلاه های گشاد یا مرزهای جدید حجاب

امیر پیام

بی بی سی

تیم ملی فوتبال نوجوانان دختران ایران با شکست برابر تیم ترکیه، در نخستین حضور بین المللی خود، رتبه چهارم مسابقات المپیک نوجوانان را کسب کرد.

کسب این رتبه در میان شش تیم شرکت کننده، بحث درباره ارزش‌های فنی حضور دختران فوتبالیست ایرانی را کم ارزش می کند؛ اما در همین حال، موضوع لباس‌های ورزشی این تیم، بازتابی بسیار فراتر از میدان‌های ورزشی داشت.

در سال های اخیر، بارها از لباس های ورزشی اسلامی رو نمایی شده است، اما ظاهر شدن تیم دختران ایران در میدانی بین المللی و ورزشگاهی که مردان نیز حضور داشتند، شکست روز اول و آخر آنها برابر تیم ترکیه را به راحتی تحت شعاع خود قرار داد.

اکنون با اتمام این بازی‌ها، موضوع کلاه و لباس ورزشی این دختران، سوالات جدیدی را در زمینه پوشش ورزشی زنان ایرانی به وجود آورده است. بشنوید

چنانچه حاضر شدن دختران ایرانی در برابر مردان خارجی، با کلاه هایی مشابه آنچه تیم دختران ایران بر سر داشتند، مشکلی شرعی و قانونی نداشته است، آیا دختران و زنان ایرانی می توانند از این پس با کلاه هایی مشابه در خیابان و برابر مردان ایرانی ورزش کنند؟

آیا اکنون زنان ایرانی می توانند با پوششی مشابه تیم فوتبال دختران، در خیابان‌ها و ورزشگاه‌های عمومی ایران فوتبال بازی کنند و یا به ورزش‌های همگانی در اماکن عمومی بپردازند؟

حسن شریعتمداری، پژوهشگر مسایل دینی، معتقد است که احتمالا حکومت اسلامی ایران، ظاهر شدن دختران و زنان با پوششی مشابه آنچه دختران تیم فوتبال ایران بر تن داشتند را در خیابان های داخل این کشور، نخواهد پذیرفت.

آقای شریعتمداری می گوید: "از آنجا که ایران دارای حکومتی ایدئولوژیک است، مقامات حکومتی خود را موظف می دانند که درباره تمامی شعائر و رفتارهای اجتماعی افراد و مطابقت آنها با موازین ایدئولوژیک، تصمیم گیری کند."

او همچنین معتقد است که نگاه مذهبی به مساله حجاب و پوشش زنان در ایران باعث شده است که فدراسیون های ورزشی این کشور دو سیاست متفاوت برای ورزش بانوان در داخل و خارج ایران اتخاذ کنند.

سیاست هایی که در داخل ایران و بنابر جغرافیای بومی، گاه سهل و گاه سخت می شوند. اما در خارج از مرزها و بر اساس قوانین بین المللی، نظیر آنچه فیفا برای دختران فوتبالیست وضع کرده است، گاه بسیار متفاوتند. 'ترک موتور نشستن با دوچرخه سواری تفاوتی ندارد'

حجاب ورزشی و ورزش زنان در اماکن عمومی ایران، موضوعی تازه نیست و در سالهای گذشته نیز تعریف مرزهای جدید برای حضور زنان در میادین ورزش قهرمانی یا فراهم کردن امکانات برای ورزش همگانی زنان، همواره میان جناح های مختلف سیاسی و مجامع مذهبی محل مناقشه بوده است.

احداث و اختصاص ورزشگاه‌های ویژه بانوان، طراحی لباس‌های ورزشی برای تیم های اعزامی به خارج از ایران و برگزاری مسابقات ورزشی زنان کشورهای اسلامی، از جمله اقداماتی بوده است که در ایران و طی سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است.

در همین حال، گاه انتشار تصویری از دوچرخه سواری یا اسب سواری یک چهره سیاسی زن به جنجالی بزرگ تبدیل شده و گاه انتشار عمومی تصاویری از رقابت های دختران ایرانی در خارج از این کشور، به محرومیت‌ها و محدودیت‌های جدید برای ورزش زنان انجامیده است. ببینید

در تازه‌ترین مناقشه بر سر دوچرخه سواری زنان در ایران، گزارش ها از برخورد نیروهای انتظامی با دختران دوچرخه سوار تهرانی حکایت دارد.

معصومه ابتکار، عضو شورای شهر تهران، روز چهارشنبه سوم شهریور (۲۵ اوت) با انتقاد از جلوگیری از دوچرخه سواری دختران، این پرسش را مطرح کرد که "میان نشستن زنان بر ترک موتور سیکلت به همراه همسر یا اعضای خانواده شان و دوچرخه سواری زنان چه تفاوتی وجود دارد؟"

به نظر می رسد منظور خانم ابتکار وضعیت فیزیکی بدن زنان به هنگام قرار گرفتن بر زین موتور سیکلت یا دوچرخه است که وضعیتی مشابه دارد.

خانم ابتکار در گفت و گوی خود با خبرگزاری ایلنا می گوید: "نمی توان اعلام کرد که زنان در مکان‌های محدودی سوار دوچرخه شوند، چرا که اماکن محدود برای دوچرخه سواری زنان وجود ندارد."

او همچنین به استفاده زنان از دوچرخه به عنوان یک وسیله نقلیه در رفت و آمد های شهری اشاره کرده و گفته است که "متاسفانه به دلیل برخوردهای غلط با این مساله، دوچرخه سواری زنان به یک معضل سیاسی تبدیل شده و جوانان را دچار سرگردانی‌های مضاعف کرده است."

این عضو شورای شهر تهران خواستار آن شده است که چنانچه موضوع دوچرخه سواری زنان با محدودیت‌های شرعی روبرو است، مراجع دینی درباره آن اظهار نظر کنند و فتوا و احکام آنها به نحوی "صحیح" به جامعه منتقل شود.

اما وضع استاندارهای قانونی و مذهبی برای پوشش ورزشی زنان در ایران، موضوعی نیست که مورد "اجماع" تمامی مراجع تقلید و جناح های سیاسی این کشور قرار گیرد.

از نظر آقای شریعتمداری، با وجود اینکه بسیاری از کشورهای اسلامی البسه ورزشی مورد تایید فدراسیون های جهانی طراحی کرده اند، در ایران، استانداردی در این مورد وجود ندارد و نحوه پوشش ورزشی بانوان بنابر "توازن سیاسی" و "موازین بین المللی" از زمانی به زمان دیگر تغییر می کند.

این پژوهشگر دینی با توجه به تاریخچه مواجهه با پوشش ورزشی زنان ایرانی می گوید: "هنگامی که اعتراضات توسط مراجع تقلید قم یا آیت الله علی خامنه ای (رهبر ایران) بالا می گیرد، محدودیت ها برای پوشش ورزشی زنان هم بیشتر می شود."

به هر صورت با بازگشت تیم فوتبال دختران ایران از المپیک جوانان، شاید فصل تازه‌ای از مناقشات بر سر حجاب ورزشی زنان در ایران آغاز شود.

در این میان ممکن است نحوه حضور زنان ورزشکار در اماکن عمومی ایران تحت تاثیر نتایج این اختلاف نظرها قرار گیرد و یا مرزهای نوینی برای ورزش همگانی زنان تعریف شود.


برکناری مدیران دانشگاه های ایران؛ استقلال، دور از دسترس

ابراهیم خندان

روزنامه نگار

دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان که در میان اهالی این شهر به "علوم پایه" شهرت دارد، تفاوت های کوچک و بزرگی با دیگر دانشگاه ها دارد که شاید مهمترین شان عدم حضور نهادهای حکومتی در آن باشد. نه نماینده رهبر ایران، نه بسیج دانشجویی و کارمندی، و نه حتی حراست هیچکدام جایگاهی در این دانشگاه ندارند. چیزهایی که هم امام جمعه، هم استاندار، و هم بعضی از مدیران وزارت علوم بعنوان بزرگترین مشکلات این دانشگاه از آن یاد کرده اند.

از تفاوت های دیگر، ارتباط گسترده با دانشگاه های خارجی بخصوص دانشگاه های کشورهای تازه استقلال یافته آسیای میانه، دعوت از اساتید ایرانی شاغل در دانشگاه های مشهور بین المللی برای تدریس، و برگزاری منظم دوره ها و کارگاه های بین المللی است که دستاورد استقلال نسبی در برنامه ریزی و اجرا در این مرکز بود که به نوبه خود اشتهار آن را در خارج از مرزهای کشور به ارمغان آورد.

البته انتقادهایی هم از این مرکز می شد، که در بیشتر مواقع مخاطب آن، دکتر یوسف ثبوتی، بنیان گذار و مدیر آن، و چگونگی مدیریت او بود. بخشی از این انتقادها دیدگاه های کارشناسی متخصصان و اهالی فن بود و بخشی نیز از سوی طیف های مختلف حکومتی و دولتی، از روی نا آگاهی یا با اهداف دیگر.

دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان، یا آن طور که زنجانی ها آن را می نامند، "علوم پایه"؛ در سال ۱۳۷۱ با مجوز وزارت علوم و کمک های مردمی و با همت و تلاش آقای ثبوتی برای آموزش دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا در زمینه علوم پایه در شمال شرقی شهر زنجان تاسیس شد. این مرکز ضمن برقراری تناسب بین آموزش و پژوهش، کیفیت را فدای کمییت نکرد و به همین دلیل آنطور که در بین بعضی از دانشگاهیان مرسوم است، یکی از جزایر کیفی آموزش عالی ایران نامیده می شود.

موفقیت این دانشگاه فقط محدود به حوزه علم نبوده و به دلیل شیوه اداره و همینطور ارتباط نزدیک مسئولان و دانشجویان آن با اهالی شهر، محبوب اهالی زنجان نیز هست و آنها به این مرکز فخر می کنند و موسسش را نه به دلیل اینکه همشهری است بلکه برای اعتبار و شهرتی که به شهرشان اهدا کرده دوست دارند. ثبوتی؛ اخترشناس معتبر ایرانی

یوسف ثبوتی در اول شهریور ۱۳۱۱ در شهر زنجان متولد شد و در سال ۱۳۲۹ برای ادامه تحصیل از زنجان خارج شد. او تا سال ۱۳۷۱ که دوباره بعنوان اخترشناس به زادگاهش برگشت، مسئولیت های زیادی در زمینه های مختلف را تجربه کرد و بانی یا حامی حرکت ها و تحول های گوناگونی در کشور شد. ساخت رصدخانه ابوریحان بیرونی دانشگاه شیراز، تاسیس انجمن نجوم ایران، تربیت اولین گروه دانشجویان دوره دکترای اخترفیزیک در ایران از افتخارات او در این دوران است. وی از نظر علمی نیز چهره ای معتبر و شناخته شده در داخل و خارج از کشور است و به دلیل دید و همتش در توسعه علم و نهاد سازی علمی از احترام خاصی در بین جامعه علمی برخوردار است.

البته گویا این حسن اشتهار این روزها چندان به کارش نمی آید همانطور که در سال های اول انقلاب نیامد. اگرچه در آن سال ها جوان بود و پر انرژی و در خلال تعطیلی دانشگاه ها تا بازگشایی دوباره آنها و بازگشت به دانشگاه، با چند همکار دیگر به ترجمه و تالیف و نشر کتاب های علمی عامه فهم در انتشارات دنا مشغول شد. ولی این بار باید صبر کرد و دید که آیا او حال و حوصله سی سال پیش را دارد یا بطور کلی به او اجازه می دهند که دوباره به جایگاه خود بازگردد. اعتراض به برکناری ها

حکم برکناری آقای ثبوتی همزمان با سالروز تولدش به او ابلاغ شد و گویا خود وی نیز تا ساعت ۹ صبح روز یکم شهریور از این حکم بی اطلاع بود. اگرچه در ظاهر این حکم بر اساس قوانین استخدامی و اینکه او به سن بازنشستگی رسیده بوده تهیه و ابلاغ شده و برای تلطیف آن مناصبی هم به وی عرضه شده است ولی به نظر می رسد نه قوانین دلیل اصلی برکناری هستند و نه آن مناصب جدی و با ارزش.

انتشار خبر برکناری آقای ثبوتی اعتراض های گسترده ای در سطح جامعه بوجود آورد و کار را به آنجا کشاند که جانشین وی دکتر رسول خدابخش که پیش از این در دانشگاه آزاد و دانشگاه ارومیه مناصب اجرایی و تحصیلی مختلفی داشته است، برای ورود به محل کار جدیدش با مشکل مواجه می شود.

این اعتراض ها را می توان به دو دسته اصلی احساسی و صنفی تقسیم کرد. اعتراض دانشجویان و شهروندان زنجانی را شاید بتوان احساسی قلمداد کرد و شاهد آن نیز پوسترها و شعارهایی است که برای حمایت از آقای ثبوتی تهیه شده است. اعتراض های صنفی بی سر و صداترند ولی بسیار گسترده تر و تنها به ثبوتی ختم نمی شوند. مانند اعتراض شدید اساتید دانشگاه شریف به برکناری دکتر سهراب پور رئیس دانشگاه شریف.

جان مایه این اعتراض ها مخالفت با شیوه برخورد حاکمان با علم و دانشگاه و دانشگاهیان است و نه جابجایی و بازنشستگی این یا آن. جوامع علمی معتقدند که حکومت فاقد صلاحیت برای دخالت در امور دانشگاه ها است. حکومت فاقد دانش و بینش کافی در حوزه علم است و همه چیز را از دید نیازهای سیاسی و تبلیغی خود می بیند. از شواهد این مدعا نیز بخشی از احکام انتصاب سرپرستان جدید است که از سوی کامران دانشجو وزیر علوم صادر شده است، آنجا که می گوید "...تلاش در جهت تربیت دانش‌آموختگانی قانون‌پذیر با نگرش ارزشی و معنوی...".

تعیین مدیر یک دانشگاه بوسیله اعضای هیات علمی آن دانشگاه و فقط با توجه به بنیه علمی و مدیریتی وی بدیهی ترین خواسته جوامع علمی است، چیزی که از اصول استقلال دانشگاه هاست، چیزی که این روزها به رویا می ماند. رویایی که اهل علم در ایران سال هاست به دنبال آنند و هیچگاه موفق نشده اند آن را بدست آورند. اگرچه در مقاطعی (مانند دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی) شدت پدرسالاری حکومت در دانشگاه ها کمتر شد ولی هیچگاه از بین نرفت.

در ماجرای برکناری آقای ثبوتی و آقای سهراب پور نیز، جدا از دلایل آن، اعتراض به عملکرد دولت در کشاندن حب و بغض ها به دایره عزل و نصب ها در دانشگاه هاست. عملکردی که در دولت دهم جایگاه ویژه ای یافته است. حکومت نشان داده است که مدیر گوش به فرمان می خواهد و وجهه علمی برایش چندان مهم نیست و این دقیقا چیزی است که جامعه علمی در هیچ جای دنیا آن را بر نمی تابد.


آیا تشکیل استان البرز به تمرکززدایی کمک می‌کند؟

مریم رستگار

بی بی سی

نزدیکی به تهران، پایتخت ایران باعث شده کرج یکی از مهاجرپذیرترین مناطق این کشور خوانده شود. شهری که ظاهرا هزینه های اقامت در آن، کمتر از تهران است و در نتیجه، جمعیت این شهر مدام افزایش می یابد.

اواخر مرداد ماه امسال، محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، در نامه‌ای به وزارت کشور، دستور تاسیس استان جدیدی در مجاورت پایتخت ایران به نام البرز و به مرکزیت شهرستان کرج را صادر کرد. قانون تاسیس استان البرز روز دوم تیرماه در مجلس شورای اسلامی تصویب و بعد توسط شورای نگهبان قانون اساسی تایید شده بود. به این ترتیب، "البرز"، جدیدترین و سی و یکمین استان ایران است که شهرستان کرج مرکز آن خواهد بود.

سید زین العابدین واردی که پیش از این، از کارشناسان ارشد وزارت کشور بوده است، می گوید که برای تبدیل یک شهرستان به استان، باید شرایط مشخصی فراهم باشد. او تصریح می کند: "جمعیت و شیوه های امرار معاش ساکنان منطقه، وضعیت اقتصادی و شرایط اجتماعی از عواملی هستند که در تصمیم گیری مسئولان برای ایجاد یک استان جدید موثر است."

آقای واردی اضافه می کند: "زمانی که محدوده ای جغرافیایی به عنوان استان، انتخاب و مرکز آن مشخص شد، فرمانداری به استانداری و روسای ادارات به مدیران کل تبدیل می شوند و شاید در تغییرات بعد از آن، ۲۰ تا ۳۰ اداره کل جدید تشکیل شود. یعنی واحدهایی که از نظر تقسیمات کشوری، نسبت به قبل، مستقل تر هستند."

به جز روزهای تعطیل، تقریبا هر روز صبح، بزرگراه و جاده هایی که کرج و تهران را به هم وصل می کنند، شلوغ و پرترافیک هستند. برخی آمار غیررسمی نشان می دهد که روزانه بین ۹۰۰ هزار تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر از ساکنان کرج ، صبح زود با وسایل نقلیه مختلف به تهران می روند. زین العابدین واردی یادآور می شود که با تبدیل کرج به مرکز استان البرز، از میزان رفت و آمدهای روزانه بین کرج و تهران هم کاسته خواهد شد.

او توضیح می دهد: "وقتی شهرستان کرج به عنوان مرکز استان البرز از تهران جدا شد، بودجه مستقلی به اندازه مرکز یک استان برای آن در نظر می گیرند و به همین نسبت هم اداره امور آن، مستقل و جدا می شود. برای مثال، برای رسیدگی به پرونده های قضایی که برایشان درخواست تجدیدنظر شده است، دیگر نیازی به مراجعه به تهران نیست، بلکه دادگستری کل در کرج به این امور رسیدگی خواهد کرد. در نتیجه مردم از این که برای پیگیری کارهایشان به مراکز اصلی اداری و اجتماعی در تهران مراجعه کنند، فارغ می شوند و از مراجعاتشان به تهران هم کم می شود."

فاطمه حقیقت جو، از نماینده های دور ششم مجلس شورای اسلامی ، متمرکز بودن اداره امور کشور در تهران را یکی از دلایل رویکرد مسئولان در ایجاد استان های جدید می داند. او معتقد است که "اداره امور کشور در ایران، بسیار متمرکز است و تصمیمات ابتدا در پایتخت و بعد در مراکز استان ها نهایی می شود، در حالی که نیازها و ضرورت های یک شهرستان ممکن است با شهرستان دیگر متفاوت باشد."

"استانداری ها در ایران توان رسیدگی به مسایل و نیازهای شهرستان ها و دهستان های یک استان را ندارند و بودجه استان ها هم به خوبی بین این بخش ها توزیع نمی شود"

فاطمه حقیقت جو

خانم حقیقت جو اضافه می کند: "استانداری های موجود در ایران، توان رسیدگی به مسایل و نیازهای شهرها و شهرستان ها و دهستان های یک استان را ندارند و بودجه استان ها هم به خوبی بین این بخش ها توزیع نمی شود. در نتیجه ما شاهد توسعه یافتگی بعضی شهرستان ها و به طور مشخص مراکز استان ها و عدم توسعه شهرهای کوچکتر و به ویژه شهرهایی هستیم که از نظر جغرافیایی دورتر از مرکز استان هستند."

تقسیم استان خراسان به سه استان، یکی از تجربه های اداره کنندگان امور ایران در تغییر تقسیمات کشوری بود. زمانی که این استان به سه استان خراسان شمالی، خراسان رضوی و خراسان جنوبی تقسیم شد، خانم حقیقت جو نماینده مجلس بود. او می گوید: "وسعت زیاد استان خراسان، یکی از دلایل مد نظر در زمان تصمیم گیری برای تقسیم آن بود."

به گفته خانم حقیقت جو، "تصور می شد که به دلیل وسعت زیاد استان خراسان، به همه بخش های این استان به اندازه کافی، رسیدگی نمی شود و در نتیجه با تقسیم آن به سه استان مستقل، انتظار می رفت که بودجه ای سه برابر میزان قبلی، به این استان تزریق شود."

او اضافه می کند: "احتمالا در زمان تصمیم گیری برای تشکیل استان البرز هم چنین تصوری وجود داشت، چون اصولا بیشتر بودجه استان تهران در شهر تهران هزینه می شود و همه چیز در این شهر متمرکز و در نتیجه به شهرهای کوچک اطراف تهران کمتر رسیدگی شده است."

با این حال، ماشاءالله عباس زاده که در دولت محمد خاتمی از کارشناسان وزارت کشور بوده است، رویکردهای سیاسی را در تشکیل استان جدید البرز، موثرتر از دلایل اقتصادی و مدیریتی می داند. او می گوید: "تصمیم دولت برای تشکیل استان البرز به مرکزیت کرج برخی مسولان و مقامات شهری کرج را غافلگیر و شگفت زده کرد."

آقای عباس زاده اضافه می کند: "تصمیم دولت به تشکیل استان البرز در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران مطرح شد و به نظر می رسد محمود احمدی نژاد با دادن چنین وعده ای به دنبال همسوسازی جمعیت های پراکنده حاشیه نشین شهری در این منطقه بود."

"تصمیم دولت به تشکیل استان البرز در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، برخی مسولان و مقامات شهری کرج را غافلگیر و شگفت زده کرد"

ماشاءالله عباس زاده

به گفته او، "با تشکیل استان جدید، بخشی از مدیریت های شهری هم از تهران منتقل و از قدرت مقامات شهری تهران در کرج کاسته می شود، در واقع، علائم و نشانه ها، حاکی از نوعی نبرد قدرت و جدال بین شهردار تهران و دولت ایران در روند تشکیل استان البرز بود."

آقای عباس زاده معتقد است که "با توجه به عدم بررسی زیرساخت های موجود در استان البزر، نبود اقتصاد شهری مطلوب و کافی نبودن فضای سبز شهری در کرج و همچنین کافی نبودن منابع مالی مورد نیاز برای تامین نیازهای مدیریتی استان جدید در مراحل آتی، نشان می دهد که در روند تصمیم گیری برای تشکیل استان البرز، دلایل سیاسی، قوی تر از عوامل اقتصادی و اجتماعی بوده است."

البته زین العابدین واردی، نفوذ و تعامل نماینده های یک شهرستان با مسولان کشور را هم در تشکیل یک استان جدید موثر می داند و می گوید: "به جز فراهم بودن شرایط اقتصادی و اجتماعی، روابط درونی و پافشاری نماینده های یک منطقه هم در تشکیل استان جدید موثر است و نهایی شدن تشکیل یک استان جدید، گاه به نفوذ اداری و اجتماعی نماینده های یک منطقه در مجلس شورای اسلامی بستگی دارد."

با این حال، فاطمه حقیقت جو معتقد است که تقسیم استان های کشور به استان های کوچک تر کمک زیادی به حل مشکلات این مناطق نمی کند.او توضیح می دهد: "تا زمانی که تصمیم گیری در کشور به شیوه متمرکز انجام می شود و روند کنونی تغییر نکرده است، تقسیم استان های فعلی، در بهبود شرایط ساکنان آنها تاثیری نخواهد داشت."

خانم حقیقت جو توصیه می کند: "باید اعتماد به مردم بیشتر شود و اداره امور محلی به مردم و شوراهای منتخب آنها واگذار شود تا بتوانند با اختیارات بیشتری به بهبود وضعیت مناطقشان کمک کنند."

استان البرز، جدیدترین استان ایران است و بر اساس اعلام صولت مرتضوی، معاون سیاسی وزیر کشور، روند ایجاد سیستم اداری و انتخاب استاندار آن، همچنان در وزارت کشور جریان دارد. تا شاید آنطور که نماینده های کرج در مجلس شورای اسلامی گفته اند، با پایان این روند و به نتیجه رسیدن برنامه ریزی ها ساکنان کرج از سایه تهران، پایتخت ایران، خارج شوند.


پرونده امنیتی برای شرکت تولید لوازم آرایش سوئدی

صدا و سیمای رژیم: پشت پرده اوریف لیم (شرکت تولید لوازم آرایش سوئدی) مقابله با نظام است. وزیر اطلاعات با ارائه آخرین اخبار و اطلاعات در خصوص شرکت اوریف لیم گفت: حرکتی که اینها آغاز کرده اند نمای اقتصادی دارد اما پشت سر آن مباحث امنیتی و مقابله با جمهوری اسلامی است.

حیدر مصلحی گفت، با یافتن اسنادی پی بردیم که استکبار و دستگاه های اطلاعاتی از طریق این شرکت به دنبال فراهم کردن مشکلات امنیتی برای نظام هستند.

مصلحی افزود، شرکت اوریف لیم با به وجود آوردن تشکلهایی در صدد ضربه زدن به امنیت کشور بود.

گفتنی است وزارت خارجه سوئد سفير جمهوری اسلامی در اين کشور را روز چهارشنبه احضار کرده و بابت تعطيلی و بازداشت چهار تن از کارکنان شرکت اوريف ليم در تهران از او توضیح خواست.


گزارش تکمیلی مراسم گرامیداشت بیست و دومین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی

گزارش تکمیلی زیر توسط یکی از کسانی که قصد شرکت در مراسم بیست و دومین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی سال 67 را داشت تهیه و به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ارسال کرده است که به قرار زیر می باشد. از درب قبرستان ارامنه که بیرون میایی"به سمت مامازند"انتهای دیوار قبرستان خیابان بلندی است که از سمت راست به دیوار قبرستان ختم میشود و از سمت چپ کارخانه ها و کارگاه های فراوانی به چشم میخورد. درابتدای خیابان محوطه باز و وسیعی است که با ماشینهای امنیتی و انتظامی و بشکه های قیر مسدود شده.کنار بشکه های قیر 2 جرثقیل پارک شده.همان جرثقیل هایی که این دژخیمان از آنها برای به دار اویختن هموطنانمان استفاده میکنند.تمام فضای اطراف قبرستان مملو از ماموران نیروی انتظامی"نیروی امنیتی ولباس شخصی ها است. روی پل هوایی شخصی در حال فیلمبرداری است.2نفر دیگر هم در محوطه باز هستند که از چهره مردم فیلمبرداری میکنند.این 3 نفر از مامورین وزارت اطلاعات هستند و با دوربین تمام حرکات کسانی که قصد ورود به قبرستان را دارند زیر نظر گرفتند. در منتها الیه این فضای باز"یک ماشین ون با شیشه های کاملا دودی پارک کرده.این ماشین مخصوص دستگیر شدگانیست که در حال پر کردن فرمهای بازجویی اند.سوالاتشان از این قبیلند:ماهواره دارید؟خارج از کشور فامیل یا اشنایی دارید؟تا به حال زندان رفتید؟ایمیل دارید؟مشخصات کامل:نام. نام خانوادگی . ش ش. کد ملی.شغل.ادرس کامل منزل.ادرس کامل محل کار.مشخصات همسر.شماره تلفن پدر.شماره تلفن مادر.شماره تلفن همسر... با تماس گرفتن شماره های فوق به صحت گفته ها پی میبردند. درون ون 3دختر جوان حدود 20-25 ساله بودند که ظاهرا جرمشان عکاسی از سد امنیتی بوده.2دختر دیگر هم به همین جرم در محوطه بودند که یکی از ماموران از آنها خواست به پشت اتوبوسی که اواسط محوطه بود"بروند.با مقاومت آنها که روبرو شد"مامورین با خشونت دستشان را گرفتند و پشت اتوبوس بردند.تمام ماشینهای افرادی که قصد رفتن به سر مزار عزیزانشان را داشتند"میگشتند. افراد پیاده هم بازرسی بدنی میشدند و بعد از سوال جواب ها و پر کردن فرمهای مذکور"گوشی و دوربینهای آنها توقیف و به گاراژی با درب سفید که در ابتدای خیابان برای چک کردن گوشیها و رمهای موجود در آنها انتخاب شده بود"برده میشد.در صورت عدم عکسبرداری گوشی و رمها توقیف و شخص را تا سر خیابان مشایعت میکردند.تا سرخیابانی که تا سینه کش کوه امتداد داشت وپربود از ماموران امنیتی. اواخر خیابان حجم وسیعی از ماشینهای امنیتی به رنگ سبز با مامورانی که یونیفرم به تن داشتند به شکل مردابی دیده میشد به ظاهر سر سبز"تا مبارزین و ازادی خواهانی که قصد حضور بر سر مزار عزیزانشان را دارند ببلعد.طبق معمول ماموران امنیتی با باتونهایی که در دست داشتند"ایجاد رعب و وحشت میکردند و از تجمع خانواده هایی که قصد داشتند مسالمت آمیز برای ادای احترام به سر مزار عزیزانشان بروند"جلوگیری میکردند. عزیزانی که ناجوان مردانه به دست همین دژخیمان به خاک و خون کشیده شده اند.

05/06/1389


طی ۵سال اخیر ۷۳۰ هزار کشاورز بیکار شده‌اند

سایت کلمه: قفل شدن منابع بانکی به روی کشاورزان، عدم افزایش خرید تضمینی محصولات کشاورزی متناسب با افزایش نرخ تورم؛ ارزان‌خری تولیدات کشاورزی همچون برنج و گندم و سایر محصولات از کشاورزان به دلایل واهی؛ واردات بی‌رویه و افسار‌گسیخته محصولات کشاورزی خصوصا میوه؛ برنج و شکر و سایر عوامل از جمله

مکانیزاسیون مزارع باعث گریز کشاورزان کشورمان از کشت‌وکار و کاهش ۷۳۰ هزار نفری اشتغال طی ۵ سال اخیر شده است.

آخرین گزارش‌ها و آمارهای مرکز آمار نشان می‌دهد بخش کشاورزی در حوزه اشتغال‌زایی به تدریج پا پس می‌گذارد و روز به روز این بخش استراتژیک کشور نحیف و لاغرتر می‌شود. به‌طوری که شاغلین بخش کشاورزی از حدود ۵ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر در سال ۸۴ به ۴ میلیون و ۳۷۰ هزار نفر در تابستان ۸۹ رسیده است و در ۵ سال گذشته ۷۳۰ هزار کشاورز ایرانی بیکار شده‌اند در حالی‌که به استناد آمارهای بانک مرکزی؛ دولت در ۵ سال گذشته بیش از ۳۰۰ هزار میلیارد تومان هزینه کرده و حدود ۱۴۰ هزار میلیارد تومان بدهی داخلی و خارجی ایجاد نموده است.

کاهش سهم کشاورزی از تسهیلات بانکی

در حالی که باید بر اساس سیاست‌های پولی هر ساله حداقل یک سوم تسهیلات و وام‌های بانکی باید به بخش کشاورزی اختصاص یابد؛ بانک‌ها کمتر از یک‌پنجم معادل ۲۰ درصد تسهیلات بانکی را به کشاورزان می‌دهند و بخش واردات و بازرگانی و مسکن حدود ۷۰درصد وام‌های بانکی را تصاحب می‌کنند که همین امر باعث کاهش قدرت اشتغال‌زایی بخش کشاورزی شده است.

چالش کشاورزان و واردکننده‌ها در فصل برداشت

مافیای واردات هر ساله در فصل برداشت دست به کار می‌شود و با حربه‌های مختلف قیمت محصولات کشاورزی را پایین می‌آورد و کشاورزان مجبور به ارزان‌فروشی محصولات خود می‌شوند. نمونه این رفتارهای مافیا در حال حاضر در محصول برنج دنبال می‌شود به نحوی که طی یک ماه گذشته نرخ برنج در شمال کشور حدود ۳۰درصد کاهش یافته است.

طی روزهای گذشته تحرکات مافیای واردات باعث بی‌اثر شدن ممنوعیت واردات و از سرگیری مجدد واردات برنج شد. در حالی محمد حسین انصاری‌فرد، سخنگوی سابق وزارت جهاد کشاورزی در آخرین روز مرداد با اشاره به توافق دو وزارتخانه جهادکشاورزی و بازرگانی گفته بود، ممنوعیت واردات برنج از نیمه‌مرداد آغاز شده و هرگونه ثبت سفارش به مدت ۴ ماه ممنوع است اما معاون وزیر بازرگانی در تاریخ ۶ شهریور و کمتر از گذشت یک هفته از اظهارات سخنگوی وزارت جهاد کشاورزی در گفت‌و گو با خبرگزرای‌ها گفت: واردات برنج متوقف شده بود اما به دلیل شرایط خاص و برای حفظ بازار و جلوگیری از افزایش قیمت برنج توقف واردات برنج حذف شد

رئیس کل سازمان توسعه تجارت با بیان اینکه واردات با دستگاه‌های تخصصی است در واکنش به اینکه پیش از این اعلام شده بود که واردات برنج متوقف شده است اما چندی پیش اعلام شده که هیچ تواقفی صورت نگرفته است، گفت: در زمانی که من با شما صحبت کردم واردات برنج متوقف شده بود اما به دلیل شرایط خاصی و برای حفظ بازار و جلوگیری از افزایش قیمت برنج توقف واردات برنج حذف شد.

کاهش ۷۳۰ هزار شغل کشاورزی در ۵ سال گذشته

به استناد آمارهای مرکز آمار ایران؛ در سال ۱۳۸۴ حدود ۵ میلیون و ۹۹ هزار و ۹۶۶ نفر در بخش کشاورزی کشور مشغول به کار بودند که این جمعیت معادل ۲۴٫۷ درصد از کل نیروی شغلی، ۲۱٫۴۴ درصد از کل جمعیت فعال و حدود ۹ درصد از جمعیت ۵۶ میلیون و ۸۱۳ هزار نفری بالاتر از ۱۰ سال کشور را به خود اختصاص داده بود.

به گزارش ایلنا، در سال ۱۳۸۵ روند عقب‌نشینی بخش کشاورزی آغاز شد. در این سال شاغلان بخش کشاورزی با ریزش ۲۷۲ هزار و ۷۸۱ نفری به ۴ میلیون و ۸۲۷ هزار و ۱۸۵ نفر برسد که ۲۳٫۲ درصد از کل شاغلان کشور، ۲۰٫۵۶ درصد از جمعیت فعال و حدود ۸٫۳ درصد از جمعیت بالاتر از ۱۰ سال ایران رسید.

در سال ۱۳۸۶ و همزمان با دومین سال از اجرای طرح بنگاه‌های زودبازده به عنوان بزرگترین طرح اشتغال‌زایی دولت نهم، بهبودی نسبی در شرایط شاغلان بخش کشاورزی ایجاد شد به این معنا که روند ریزش نیروهای این بخش کمی کندتر شد. در این سال شاغلان بخش کشاورزی با ریزش ۱۷ هزار و ۶۳۳ نفری به ۴ میلیون و ۸۰۹ هزار و ۵۵۲ نفر رسید که ۲۲٫۸ درصد از کل نیروی شغلی، ۲۰٫۴ درصد از جمعیت فعال و حدود ۸٫۱۲ درصد از جمعیت ۵۹ میلیون و ۲۴۳ هزار نفری بالای ۱۰ سال ایران را تشکیل می‌دادند.

بیشترین کاهش اشتغال کشاورزی در سال ۸۷

شاید بتوان سال ۱۳۸۷ را فاجعه‌ای برای نیروی کار کشاورزی خواند چرا که در این سال آمار فعالان این رشته حکایت از کاهش ۴۶۵ هزار و ۱۷۲ نفری داشت که معادل ۹٫۷ درصد از نیروی کار این بخش در سال ۱۳۸۶ داشت. در این سال ۴۶۵ هزار و ۱۷۲ نفر دیگر از فعالان این بخش از جرگه کشاورزی خارج شدند تا سهم شاغلان بخش کشاورزی از کل نیروی شغلی کشور به ۲۱٫۲ درصد، از جمعیت فعال به ۱۸٫۹۸ درصد و از کل جمعیت بالاتر از ۱۰ سال کشور به ۷٫۲۱ درصد برسد.

افزایش ۳۵ هزار شغل کشاورزی در سال ۸۸

سال ۱۳۸۸ را شاید بتوان نقطه عطفی در روند اشتغال بخش کشاورزی در ۵ سال گذشته دید؛ چرا که در این سال نه فقط نیروهای شاغل در بخش کشاورزی تعدیل نشدند بلکه تا حدودی در این بخش اشتغالزایی صورت گرفت. در این سال جمعیت کشاورزان و فعالان این بخش به ۴ میلیون و ۳۸۰ هزار و ۱۱۲ نفر رسید که نشان‌گر افزوده شدن ۳۵ هزار و ۳۷۲ نفر به جرگه شاغلان این بخش داشت. با این حال به دلیل افزایش نرخ جمعیت فعال کشور در محاسبات مرکز آمار، سهم بخش کشاورزی از تعداد شاغلان به ۲۰٫۹ درصد، از کل جمعیت فعال به ۱۸٫۳۷ و از جمعیت بالای ۱۰ سال ایران به ۷٫۱۵ درصد رسید.

این روند با تغییراتی در فصل بهار ۱۳۸۹ روبه‌رو شد و روند ریزش نیروی کار بخش کشاورزی با سرعت کمتر پیگیری شد به گونه‌ای که تعداد نیروی کار بخش کشاورزی در پایان ۳ ماه نخست سال ۱۳۸۹ با ۱۰ هزار و ۵۴۴ نفر به ۴ میلیون و ۳۶۹ هزار و ۵۶۸ نفر رسید که ۲۱٫۱ درصد از شاغلان کشور، ۱۸٫۰۵ درصد از جمعیت فعال و ۷٫۰۴ درصد از جمعیت آماده به کار ایران رسید.

بیکاری ۷۳۰ هزارکشاورز در ۵ سال ۸۴ تا ۸۹

آمارهای مرکز آمار وضع چندان مناسبی برای بخش کشاورزی ترسیم نمی‌کنند. با وجود افتتاح هزاران واحد تولیدی در بخش کشاورزی طی سال‌های اجرای طرح بنگاه‌های زودبازده از پایان سال ۱۳۸۴ تا روزهای آغازین تابستان ۱۳۸۹، بخش کشاورزی شاهد تراز منفی معادل ۷۳۰ هزار و ۳۹۸ نفر در این بخش بوده است، ضمن اینکه در همین سال‌ها جمعیت بالاتر از ۱۰ سال ایران حدود ۵ میلیون و ۲۵۰ هزار نفر افزوده شده است و سهم شاغلان این بخش از جمعیت آماده به کار کشور از حدود ۹ درصد به تقریبا ۷ درصد کاهش یافته است.

ترجمان آمار مرکز آمار و سخنان وزیر کشاورزی به‌صورت توامان تنها یک فرضیه را به ذهن متبادر می‌کند که طی سال‌های اخیر، روند مکانیزاسیون در بخش کشاورزی سرعت و شتاب فوق‌العاده‌ای پیدا کرده است که ضمن کاهش مداوم نیروهای شاغل در بخش کشاورزی، به تولید انبوه‌تر محصولات این بخش دست پیدا کرده است، امری که گذری به مزارع کشاورزی، واحدهای دامداری و دامپروری و طیور و نیز بخش شیلات و آبزی‌پروری، سوالات و تردیدهای جدی درباره آن پیش‌روی مسئولان باقی می‌گذارد

منبع: آفتاب


مورد تهدید و تحت فشار قرار دادن زندانی سیاسی ارژنگ داودی در چهل و ششمین روز اعتصاب غذا

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" روز شنبه 6 شهریور ماه زندانی سیاسی ارژنگ داودی در چهل و ششمین روز اعتصاب غذا ودر شرایط بسیار حاد جسمی با ویلچر به اطلاعات زندان گوهردشت کرج برده شد و برای مدت طولانی مورد بازجویی و تهدید کرمانی و فرجی قرار گرفت که باید به اعتصاب غذای خود پایان دهد.در پایان آقای داودی تاکید کردند تا رسیدن به خواسته های به حق خود، به اعتصاب غذا ادامه خواهد داد. آقای داودی در چهل و ششمین روز اعتصاب غذا وضعیت جسمی اش نسبت به روزهای گذشته بسیار حاد شده است و جانش در معرض خطر جدی قرار دارد. او از عوارضی مانند افت شدید فشار خون ،کاهش زیاد وزن ،ضعف شدید و کاهش دید،اکثر اوقات بصورت دراز کش می باشند و کارهای شخصی خود را با کمک دیگران انجام میدهد. از طرفی دیگر همسر زندانی سیاسی ارژنگ داودی در طی این مدت در تلاش مستمر برای ملاقات با همسرش بود. خانم داودی با سهراب سلیمانی رئیس سازمان زندانهای تهران تماس گرفت و خواستار ملاقات با همسرش شد اما او گفت:که باید با علی حاج کاظم رئیس زندان گوهردشت کرج هماهنگ کند و متعاقبا جواب خواهد داد. هنگامی که خانم داودی مجددا با سلیمانی تماس گرفتند او گفت :«علی حاج کاظم می گوید،آقای داودی تظاهر به اعتصاب غذا می کند و در ادامه گفت :علی حاج کاظم می گوید که او تخلف قانونی کرده است که در اعتصاب غذا بسر می برد و ملاقات حضوری شامل شما نمی شود». علی حاج کاظم رئیس زندان گوهردشت کرج بدلیل شکایت زندانی سیاسی ارژنگ داودی از رفتار و برخورهای غیر انسانی او آقای داودی را در شرایط سخت و طاقت فرسایی قرار داده است. زندانی سیاسی ارژنگ داودی که در بند 3 معروف به بند کارگری زندان گوهردشت کرج زندانی می باشد در تاریخ 23 تیرماه در اعتراض به شرایط و محدودیتهای غیر انسانی وادار به اعتصاب غذا شد.آقای داودی خواستار احقاق حقوق اولیه خود مانند؛پایان دادن به لغو ملاقات و ممنوع تماس بودن با خانواده اش/رسیدگی پزشکی به وضعیت جسمی اش/پایان دادن به تصرف منزل شخصی و آوارگی خانواده اش و رسیدگی به شکایتی که علیه علی حاج کاظم رئیس زندان گوهردشت نموده است می باشد. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،انتقال و بازجویی زندانی سیاسی ارژنگ داودی به اطلاعات زندان که در شرایط وخیم جسمی بسر می برد وتحت فشارهای غیر انسانی قرار دادن او را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای جلوگیری از فاجعه انسانی دیگری در زندانهای ولی فقیه است.

6 شهریور 1389 برابر با 28 اوت 2010

گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید: کمیساریای عالی حقوق بشر کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا سازمان عفو بین الملل


تلاش فعالان حقوق بشر برای نجات یک زندانی اعدامی

خبرگزاری هرانا - تلاش های فعالین حقوق بشر برای نجات جان یک زندانی اعدامی که بیست و یک سال است در زندان رشت محبوس است، ادامه دارد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در پی استمداد فریدون نایب جعفری که 21 سال است به اتهام قتل به اعدام محکوم شده است و بدون هیچ گونه مرخصی در زندان به سر می برد، فعالین حقوق بشر تاکنون موفق به جمع آوری 12 میلیون تومان از دیه ی وی شده اند. یک فعال حقوق بشر به گزارشگر هرانا گفت : برای نجات جان این زندانی تلاش های در حال انجام است و موفق به جمع آوری 12 میلیون تومان شده ایم و امید داریم که با انتشار این خبر و مشارکت سایر هموطنان با جمع آوری 8 میلیون تومان دیگر این زندانی را که از سن جوانی تا میانسالی در زندان بوده است را نجات دهیم.

فریدون نایب جعفری که متولد سال 1347 است، در سن 21 سالگی و در سال 1368 طی یک نزاع، ناخواسته موجب مرگ یک مرد به نام حسین هزاردستان شده است.

نایب جعفری که هم اکنون 42 سال سن دارد در طی این مدت کلیه بستگان خود را از دست داده است و تنها خواهرش که در شهر قزوین زندگی می کند پیگیر پرونده اوست که قادر به تامین دیه نیست.


رفتار ضد بشری ماموران رژیم با تماشاگران فوتبال

یک وبلاگ نویس بوشهری سه شنبه دوم شهریور

شب گذشته بازي تيم هاي فوتبال پيروزي تهران و شاهين بوشهر را از نزديك در ورزشگاه آزادي نظاره گر بودم . پس از اينكه شاهين بوشهر يك گل زيبا را به ثمر رساند و بازي 2 بر 1 شد ، يكي از هواداران شاهين براي ابراز شادي خود منوري را به آسمان فرستاد ، كاري كه در جنوب انجام مي شود ، هر چند كه ممكن است كار صحيح و درستي بواسطه قوانين اعلامي نباشد ، ولي بلافاصله بعد از اين حركت نيروي انتظامي به سرعت به ميان هواداران شاهين حمله ور شدند و با جواني كه اين حركت را انجام داده بود به طرز فجيعي برخورد نمودند .هواداران كه اين برخورد سريع ، همه جانبه و از موضع قدرت را با اين فرد ديدند از نيروي انتظامي خواستار رها نمودن اين هوادار تيم شاهين شدند كه به علت ازدحام بوجود آمده از سوي هواداران تيم شاهين بوشهر براي اين موضوع ، ماموران نيروي انتظامي با بكار بردن باتوم و فنرهاي فلزي به طرز بسيار بي رحمانه اي تماشاچيان را مورد حمله و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند ضمن اينكه بعضي از ماموران از جمله ستوان اكبر – م ، با بكار بردن الفاظ بسيار ركيك چه كساني را كه در تجمع حضور داشتند و چه آنهايي را كه بصورت متفرق نشسته بودند مورد لطف خود قرار داده! و تلاش مي نمودند كه با جمع نمودن تمامي هواداران به گوشه اي از جايگاه تماشا ، آنها را راحت تر به كنترل خود در بياورند . پس از بكار بردن الفاظ ركيك و اين برخورد بي رحمانه هواداران شروع به دادن شعارهايي بر عليه نيروي انتظامي نمودند كه واقعاً براي هر انساني ناراحت كننده است كه چرا پليس يك كشور طوري حرمت مردم را در يك مكان ورزشي بشكند تا آنها نيز تحت تاثير اين حركات نسبت به هتك حرمت اين نيرو اقدام نمايند. در اين ميان تعدادي از هواداران شاهين كتك خوردند، با باتوم انگشتان دست و كفشك زانوهايشان هدف قرار گرفت، هوداران بازداشت شده در توالت هاي ورزشگاه نگهداري شدند، الفاظ بسيار ركيك شنيدند، گوشي هاي موبايلشان ضبط شد و اين در حافظه آنها باقي ماند كه چرا و به چه علت اينگونه حرمت ها شكسته شد؟


استنادات مسجد جمکران درباره چاه عریضه

رجانیوز: همانگونه که دوستان استحضار دارند اول اردیبهشت 89 یکی از آقایان محترم در وبلاگ شخصی خودشان مطالبی را که - در حاشیه گفتگویی که به تولیت محترم مسجد مقدس جمکران نسبت داده بودند- آورده و بحثهای مختلفی را به این بهانه مطرح ساخته اند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مسجد مقدس جمکران نوشت: پس از درج این مطالب خوانندگانی که وارد سایت مذکور شدند, نظرات گوناگونی اظهار نموده اند:

- در برخی موارد اصل توسل به اولیاء خدا و مسئله شفاعت را زیر سؤال برده و توصیه کرده اند که نباید فریب این بدعتها را خورد؛ عریضه نویسی به هر شکلی که باشد بدعتی است که توهّم طلاب آن را ساخته است! - دیگری به آیه شریفه ای از قرآن که می فرماید: "ولاتدعوا مع الله احداً" اشاره نموده و می گوید: مستقیما با خداوند وارد معامله شوید و لازم نیست به شفاعت متوسل گردید و .... - اینها خرافات و مردود است خود مسجد جمکران جعلی و تقلبی و بر طبق یک خواب ساخته شده و باید ویران شود زیرا شرک است؛ برخی اظهار داشته اند:کم کم به جایی می رسیم که عملاً ثابت گردد وهم و خرافه و بستن آویزه های فراوان به دین اسلام از جانب شیعیان بوده؛ ظاهر فریبی بس است، دست بردارید. - چند نفر از بازدیدکنندگان از روی استهزاء نوشته اند: خداوند در قرآن می فرماید: "ادعونی استجب لکم..." خداوند نفرموده است: نامه بنویسید، مراحل اداری را طی کنید تا استجابت کنم شما را!!! امیدوارم علمای سنی ما شیعیان را به افراطی گری ببخشایند. - دیگری نوشته: سلام دَمَت گرم، واقعا به موقع زدی به هدف... ؛ و یکی که خود را از وکلای دادگستری معرفی میکند، می گوید: مفارقت بین ایمان و شرک در اهمیت به همین مسائل است، به بعضی از برادران اهل تسنن حق بدهیم که از سر علم و دلسوزی به بعضی از اشتباهاتمان تذکر می دهند. بعد از این برداشتها، توسط یکی طلاب فاضل حوزه علمیه قم پاسخی نسبتاً مستدل به مطالب مطرح شده در وبلاگ مذکور داده شده است؛ هرچند موفّق نشده صاحب وبلاگ را متوجه اشتباهات خود کند تا در روشی که بکار گرفته اند تجدید نظر نمایند.

با این بحثها و گفت و شنودها که موجی از خوشحالی برای بهانه جویان و هاله ای از غم را برای دوستان به ارمغان آورد. سایت رسمی مسجد مقدس جمکران تصمیم داشت پیامدهای این بحثها را منعکس سازد و اجازه ندهد بدون جهت مسائل اصلی زیر سؤال برود و بخاطر برخی شبهات بی اساس معارف اصیل مکتب اهل بیت(ع) و مبانی قرآن مورد خدشه قرار گیرد، ولی خویشتن داری کرد تا شاید این موج بخوابدو نیاز به ادامه بحث احساس نشود؛ اما متأسفانه چنین نشد و صاحب وبلاگ مزبور، در پاسخ به نوشتار آن طلبه فاضل دایره سرزنش و سؤال خود را گسترش داد و بحثهای تخصصی - که باید در حوزه های علمیه و در جمع دانشمندان مورد بحث قرار گیرد- را به شکلی غیر علمی و ژورنالیستی، رسانه ای کرد.

در ادامه روایات مربوط به عریضه را که امثال شیخ طوسی در مصباح، کفعمی در بلدالامین، مرحوم محدث قمی در منتهی الامال آورده اند بخاطر اعراض علماء و فقها و بی توجهی آنان مردود دانسته و اظهار داشت: با چند روایت نمی توان مسائل اعتقادی و باوری را پایه گذاری نموده و از اینکه علماء عصر حاضر نسبت به بیان معتقدات دینی کم توجه شده اند اظهار تأسف کرده است.

پس از این جزر و مدها که بخاطر نوشته های این وبلاگ در اول اردیبهشت روی داد سرانجام بر آن شدیم که نکاتی خیلی کوتاه بدون هیچ تعصب و یا خدای نخواسته دفاع از باطل در این نوشته بیاوریم. شاید فصل الخطابی برای این درگیریهای بیجا و جرّ و بحثهای غیر ضروری باشد و بفرموده مقام معظم رهبری(مدظله): «.. بگونه ای عمل کنیم که مسائل اصلی با مباحث فرعی مخلوط نشود... »و احیانا انگیزه های دینی و باورهای صحیح مورد هجمه قرار نگیرد و بحثهای تخصصی و حوزوی بجای تحقیق و تبادل نظر در یک سطح بالا، شکلی غیر علمی به خود گرفته و در محیط غیر تخصّصی مورد بحث قرار گیرد.

و عده ای بی خبر و سطحی نگر خوشحال شده، اصل شفاعت، توسل به اولیاء و دعا را به استهزاء بگیرند و شیعه را منشأ بدعتها و انحرافها معرفی کنند.

1- نویسنده وبلاگ اول اردیبهشت 89 این بحث را در حاشیه گفتگوی تولیت مسجد درباره عریضه آورده اند، و در موادری از نوشته های خود مطالبی را به متولی مسجد نسبت داده اند و با لحنی غیر مناسب، ایشان را به پرهیز از ترویج روشهای نامتعارف درحوزه دین سفارش نموده اند.

در این زمینه عرض می کنیم : اصولا این بحث ، هیچگاه از ناحیه تولیت مسجد مطرح نشده و ایشان با خبرگزاری مهر مصاحبه ای نداشته که وبلاگ نویس مذکور در حاشیه آن بیانی داشته باشند. بلاگر محترم که خود را اهل تحقیق و صاحب نظر می دانند و هزارها روایت اصول کافی را هم بخاطر جهاتی ضعیف قلمداد می کند. چرا درباره یک امر محسوس ، آنهم پس از رسیدن به اینکه مطرح کننده این بحث تولیت مسجد مقدس جمکران نبوده اند ، سکوت می نمایند؟

تولیت مسجد فرد ناشناخته ای نیست. نویسنده می توانستند با یک تماس در این باره تفحص کنند. و تنها به خبرگزاری مهر اکتفا نکرده، و به تعبیر خودشان اظهارات شگفت و توجیه کننده را به تولیت نسبت ندهند. بعلاوه تا چه اندازه می توان به مطالب مندرج در رسانه های خبری، بدون تحقیق استناد کرد؟

2- بلاگر محترم تذکری را که یکی از مراجع بزرگ تقلید در سال 1382 داده اند و از نصب شیشه در محراب مسجد اظهار نگرانی کرده بودند. مجددا مطرح کرده و بدون اینکه اطراف آن را بررسی نمایند و از انگیزه نصب شیشه آگاه شوند و نسبت به عکس العمل سریع متصدیان مسجد در عمل به تذکر این مرجع بزرگوار تشکر نماید، بهانه ای تازه برای هجمه به مسجد به دست بیخبران داده است . آن مرجع بزرگوار پس از این تذکر، از مسئولین مسجد بخاطر نشر فرهنگ تشیّع و زحمات شبانه روزی آنان قدردانی و به فضای معنوی مسجد اشاره داشته، و هجمه دشمنان فرهنگ مهدویت را محکوم و این مسجد مقدس را مناسب ترین مکان برای خنثی کردن توطئه ها دانسته اند. اکنون جای سئوال است که با چه انگیزه ای بلاگر مذکور بیانات سالها پیش، این مرجع بزرگ را بازگو کرده چرا به این مباحث دامن می زنند؟ و زمینه را برای بهره مندی منحرفین و ناآگاهان آماده می کنند؟

3- وبلاگ نویس مورد نظر که اصل روایات وارده در نوشتن عریضه را که همان دعای مکتوب می باشد بصورت اجمال قبول نموده، ولی اضافه کرده : با توجه به اینکه علماء و فقها به آن عمل نکرده اند. قابل استناد نیست. سوال این است که اعراض علما و بی توجهی انان به عریضه نوشتن را از کجا احراز نموده اید؟ فقهای بزرگی همانند آیات عظام: بروجردی، گلپایگانی، حاج شیخ علی صافی گلپایگانی اعلی الله مقامهم و ... بارها تصریح نموده اند که یکی از طرق توجه به حضرت بقیه الله ارواحنافداه، واسطه قرار دادن آن بزرگوار برای رفع مشکلات باذن ا.. تبارک و تعالی، نوشتن عریضه است که آنرا در چاه یا نهر جاری و یا مکان مناسب دیگر بیندازند. و ما اگر بنا داشتیم در اینباره بیشتر توضیح دهیم احساس میکردید نسبت اعراض و بی توجهی به فقها ادعایی بدون دلیل است.

مدارک زیادی موجود است که علماء اعلام و شخصیتهای دینی و مومنین متعهّد و بصیر، هنگامی که در کوران مشکل قرار می گرفتند به نوشتن عریضه به محضر امام عصر ارواحنافداه پرداخته و از آن حضرت در خواست قضاء حوائج خودشان را از خداوند می نمودند و این روش هیچ گاه مورد اعتراض کسی قرار نگرفته است.

4- صاحب وبلاگ اول اردیبهشت89 که قاعده تسامح در ادله سنن را قبول کرده اند. سوال می شود که آیا کتب ادعیه ای همانند مصباح شیخ طوسی، جنه الواقیه کفعمی، کامل الزیارات ابن قولویه، زاد المعاد مرحوم مجلسی، مفاتیح الجنان مرحوم محدث بزرگوار حاج شیخ عباس قمی و صدها کتاب دیگر که در سالیان متمادی مورد مراجعه علماء شیعه و مردم متدیّن بوده است. بر چه اساسی تالیف شده؟ و آیا تمام زیارات و ادعیه آن بنحوی که مورد نظر وبلاگ نویس می باشد تنظیم گردیده است؟

آیا بزرگانی همانند محدث قمی که گاهی برای یک کلمه زیاد کردن یا کم کردن در دعا نگران می شدند و هر جا ضعفی در دعایی مشاهده می کردند آنرا مورد خدشه قرار داده، بدون هیچ تحقیق، نوشتن عریضه را در مفاتیح می آورند؟ مگر بسیاری از ادعیه معروفه گاهی فقط به اینکه «شیخ فرموده» خواندن این دعا مستحب است و یا نمازهای مستحبی که در کتب مربوطه آمده است مورد عمل شیعیان قرار گرفته و به آنان وعده پاداش داده نشده است. آیا بر همین اساس، نوشتن عریضه -که یک اقدام معمولی و نوعی از طرح خواسته ها بحساب می آید- قابل عمل نیست و باید آنرا در ردیف بدعت ذکر نمود و باآن مقابله کرد؟

5- بلاگر محترم در نوشته خود مرقوم داشته: ...تازه، عمل کردن به روایتی که انداختن رقعه در آب جاری یا چاه مجاز شمرده ، چه ربطی به کندن چاه در مسجدی خاص دارد؟... باید به ایشان گفت : کسانی که حدود شصت سال پیش با مسجد مقدس جمکران آشنا بودند، می دانند همان روزها چاهی نزدیک مسجد بوده و علاقه مندان، عریضه خود را در آن می انداختند.

تولیت مسجد شخصا از مرحوم حضرت آیت الله فاضل لنکرانی قدس سره نقل کردند که: « آن مرجع فقید برای نوشتن عریضه، موضوعیت قائل بودند و اینجانب را از محو کردن اثر چاه نهی نموده، می فرمودند: «مردم از قدیم الایام حوائجشان را روی کاغذ مرقوم میداشته، در چاه می انداختند و شما جلو این اعتقاد مردم را نگیرید.» اینها عین جمله ای است که حضرت آیت اله فاضل قدس سره درباره چاه عریضه اظهار داشته اند» مسئولین مسجد با تصریح به اینکه این چاه هیچ ویژگی ندارد، بنا ندارد افراد را تشویق به این عمل کنند و در اختیار گذاشتن عریضه را نوعی خدمت به زائران می دانند.

در بنرها و تابلوهایی که در جاهای متعدد نصب شده ، ویژگی نداشتن چاه موجود در مسجد را متذکّر شده اند و اگر نهی مراجع بزرگ ایدهم الله تعالی از برخورد با مردم نبود، شاید متصدیان امر تصمیم دیگری را اتخاذ می کردند. سالیان پیش از مراجع بزرگ تقلید – که هم اکنون در قید حیات هستند و خداوند آنان را برای پاسداری از معارف دین پایدار بدارد – راجع به عریضه نویسی و چاه عریضه، سوال شده و آنان صریحا فرموده اند: «تعطیل و پر کردن چاه لازم نیست. مردم از روی عقیده به این نحو متوسل به آن حضرت می شوند ... و این عمل مفسده ای ندارد ...» و استفتاء را با مُهر شریف خودشان تایید نموده اند. آیا نویسنده وبلاگ نمی توانست پیش از اینهمه جنجال آفرینی، بدون هدف و ایجاد شبهه در اذهان عمومی ابتدا نظر مراجع بزرگ را جویا می شدند؟ و بدون جهت جمعی ناآگاه را علیه معارف شیعه و توسل به حضرات معصومین علیهم السلام بسیج نمی کردند.

6- بلاگر و سایر دوستان و خوانندگان سایت باید به این نکته توجه نمایند که در دعا و مناجات و یا توسل به اولیاء خداوند و نوشتن عریضه آنچه که بعنوان اصل باید مدّنظر قرار گیرد. ارتباط معنوی انسانها با پروردگار و یا ائمه علیهم السلام می باشد. اینکه هزاران نفر از دختر و پسر، پیر و جوان، شهری و روستایی، روحانی و غیر روحانی ، در گوشه ای فکر خود را متمرکز میکنند . برخواسته های مشروع و مشکلات زندگیشان مرور نموده و آنها را به زبان و یا به قلم در پیشگاه خداوند مطرح می نمایند و بدون واسطه از ذات مقدس جضرت احدیت جلّ شانه، یا با توسل به مقرّبین درگاهش حل مشکل و قضاء حوائجشان را طلب می کنند . طبیعی است خود را نیازمند دانسته و با همه وجود دست نیاز را به سوی قادر بی نیاز دراز و یا به ارواح مقدس اولیاء توسّل جسته، از آنان می خواهند شفیعشان در درگاه خداوند شود. این همان حقیقت عبودیت است، لذا در روایات، از دعا به «مخ عبادات» تعبیر شده است.

در فرازی از متن عریضه چنین آمده است: «... برای من پیش آمدی اتفاق افتاده که فکرم را به خود مشغول ساخته و دلم را مضظرب کرده است. من به شما که حجت خداوند هستید پناهنده شده ام و می خواهم در پیشگاه خداوند از من دفاع نمائید. زیرا می دانم موقعیت شما در برابر خداوند جل ثناءه بسیار والاست...»

عریضه نویس در مکتوبش خود را بنده ناتوان پروردگار دانسته ، به تدبیر و مشیّت خداوند در همه امور اقرار می نمایند و خدا را مالک دنیا و آخرت به حساب می آورد و از طرف دیگر اعتقاد دارد حجت خداوند و بنده خالص پروردگار حضرت بقیه الله اواحنافداه و یا دیگر اولیاء الهی از نظر مقام قرب و شایستگی در پیشگاه معبود دارای منزلت خاصی هستند که هر گاه از خداوند برای او خیری را طلب کنند اقرب به اجابت است، آیا اعتقادی این چنین، نیازمند این همه هجمه می باشد؟ و آیا باید آنرا بدعت دانست؟ و با این اظهارات زمینه ای را فراهم کرد که معاندان گمراه خوشحال شوند و علماء شیعه را که در طول تاریخ با اهداء خون و نثار جان ، و زحمات طاقت فرسا ، اسلام ناب را ترویج نموده و از آن پاسداری کرده اند، منشاء بدعتها و آویزه های غلط معرفی کنند.

صاحب وبلاگ که خود فردی با سابقه است و مکتوباتی در ارتباط با معارف شیعه و ائمه اطهار علیهم السلام تالیف نموده و مورد عنایت خواص می باشد آیا نمی توانستند بگونه ای انتقاد خود را در رسانه ها مطرح نماید که این اندازه تبعات منفی نداشته باشد و مورد استفاده افکار انحرافی قرار نگیرد. مگر راههای دیگری جهت انتقال نظر ایشان به علماء و مسئولین وجود نداشت؟ که این روش را انتخاب کردند و اکنون نیز احساس می شود باید اشتباه انجام شده بگونه ای جبران گردد تا مسائل جزئی و قضایای حاشیه ای اصول و اعتقادات مذهبی را زیر سوال نبرد و راه را برای کج اندیشان و فرصت طلبان هموار نسازد.

از پروردگار متعال مسالت داریم ما را از لغزش در فکر و عمل محافظت فرماید و همگان را مشمول دعای مولایمان حضرت مهدی موعود عجّل الله تعالی فرجه قرار دهد .

- محبوبه کرمی، به چهار سال حبس محکوم شد - سقف مهريه تعيين شد - مجسمه آزادی یا تندیس آزادی - کاهش گر گرفتگی زنان يائسه با مصرف سويا - محکومیت خواننده ‌آلمانی مبتلا به ویروس ایدز - ورود گسترده زنان الجزایری به دنیای مافیا - ساده ترین راه برجستگی لبها هنگام آرایش - بهترين روش برخورد با گريه کودک - تومور 23 کيلويی از بدن زن 54 ساله خارج شد - آنجلینا جولی با گریم و لباس مردانه


تپه 2000 ساله همدان در حال تخريب است

تپه تاريخي مصلا همدان در حالي همچنان رو به تخريب است که گفته مي‌شود تا دو سال قبل قلعه‌اي اشکاني روي اين تپه وجود داشته که براي ساخت شبستان مصلا همدان از بين رفته است. بر همين اساس احتمال مي‌رود که اين تپه قدمتي بيش از 2000 سال داشته باشد. گفته مي‌شود که تا کنون بيش از 400 درخت روي اين تپه قطع شده است.

خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گروه ميراث فرهنگي ـ تپه تاريخي مصلا همدان در حالي همچنان رو به تخريب است که گفته مي‌شود تا دو سال قبل قلعه‌اي اشکاني روي اين تپه وجود داشته که براي ساخت شبستان مصلا همدان از بين رفته است. بر همين اساس احتمال مي‌رود که اين تپه قدمتي بيش از 2000 سال داشته باشد. گفته مي‌شود که تا کنون بيش از 400 درخت روي اين تپه قطع شده است.

به گزارش CHN تپه مصلا يكي از تپه‌هاي باستاني داخل شهر همدان است. از آنجايي كه در گذشته نماز عيدين در فراز آن اقامه مي‌شده است به اين نام معروف مي‌شود. طبق نظر کارشناسان به نظر مي‌رسد تپه مصلا در جهت تپه سنگ شير و هگمتانه قرار دارد و احتمالا به هم پيوسته بوده‌اند.

«مهرنوش نجفي راغب»، عضور شواري اسلامي شهر همدان و عضو کميسيون ماده 7 فضاي سبز درباره تخريب‌هاي صورت گرفته در اين تپه باستاني به CHN گفت: «تا دو سال قبل بقاياي قلعه‌اي که گفته مي‌شود احتمالا به اشکانيان تعلق داشته روي تپه مصلا ديده مي‌شد که با آغاز پروژه ساخت مصلا همدان، بقاياي اين قلعه تخريب شد.»

وي در ادامه گفت: «اين تپه در طرح تفصيلي سال 1385 به عنوان کاربري فرهنگي و مذهبي ديده شده و بر همين اساس ساخت مصلا روي آن آغاز شده است.»

اين ساخت و سازها در حال ادامه دارد که به دليل وجود قلعه‌اي باستاني روي آن بايد مورد پژوهش‌هاي باستان‌شناسي قرار مي‌گرفت. اين درحالي است که نه تنها اين پژوهش‌ها انجام نگرفته است که قلعه باستاني روي تپه نيز تخريب شده است.

«بابک مغازه‌اي»، دبير انجمن دوستداران ميراث فرهنگي کهن‌دژ در همدان با اعلام اين مطلب که پيوسته‌گي تپه مصلا با تپه هگمتانه اهميت تاريخي آن را دو چندان مي‌کند به CHN گفت: «تپه مصلا به طور پيوسته با تپه هگمتانه متصل است. گويي اين تپه کوچک ميان خود دره‌اي به وجود آورده باشند. از آنجايي که کاوش‌هاي باستان‌شناسي سه سال گذشته در تپه هگمتانه نشان داد که اين محوطه باستاني به دوره اشکاني تعلق دارد، قلعه روي تپه مصلا اهميت دو چندان يافت. زيرا احتمالا آن قلعه به طور مشخص با آنچه در تپه هگمتانه بوده، در ارتباط بوده است.»

مغازه‌اي درباره قلعه باستاني تپه مصلا مي‌گويد: «اين قلعه که امروز به دليل ساخت و سازها اخير از بين رفته احتمالا در دوره اشکانيان ساخته شده و در دوره اسلامي هم مورد استفاده قرار گرفته است.»

به گفته وي بقاياي قلعه به خوبي در عکس‌هاي اشميت قابل مشاهده بوده و اين موضوعي نيست که از ديد باستان‌شناسان پنهان بوده باشد.

پيش از ساخت مصلا همدان روي اين تپه باستاني، ساخت کتابخانه‌اي آغاز شده بود که دو سال قبل به بهره‌برداري رسيد. به گفته نجفي اين کتابخانه روي آثار ساخته نشده و در کنار تپه قرار گرفته است.

درختان، قرباني ديگر ساخت و سازهاي تپه مصلا قربانيان ساخت و ساز روي تپه مصلا تنها به تخريب قلعه باستاني و احتمالا آثار به‌جاي مانده آن خلاصه نمي‌شود. آغاز اين ساخت و سازها با قطعه بيش از 400 درخت همراه شد.

مغازه‌اي درباره درختان تپه مصلا به CHN مي‌گويد: «درختان تپه مصلا پيش از انقلاب و طي طرحي به صورت جنگل انبوه روي تپه کاشته شدند. وجود اين درختان قلعه را هم مورد حفاظت قرار مي‌داد اما با آغاز ساخت و سازها و تخريب قلعه قطع درختان هم آغاز شد.»

گفته مي‌شود که قطع درختان همچنان ادامه دارد. نجفي دراين باره مي‌گويد: «تا کنون 400 درخت قطع شده و شايد چندبرابر اين رقم درخت باقي‌مانده باشد که در خطر خشک شدن و قطع قرار گرفته‌اند.»

به نظر برخي از تاريخ‌نگاران اين تپه در دوره‌هاي پيش از اسلام با رونق بوده و برج و باروئي داشته که ويرانه‌هايش باقي‌مانده بود. گرچه بعضي از صاحب‌نظران کاخ‌هاي دولت ماد را در فراز آن مي‌دانند ولي در دوره پارت‌ها تپه مصلا داراي استحکامات نظامي بوده و برخي آثار پيدا شده از آن دوره مويد اين نکته‌است.

تپه مصلا يک محوطه باستاني بوده و آثار مدفون آن تنها به وجود قلعه خلاصه نمي‌شود. اين درحالي است که نه تنها قلعه باستاني آن تخريب شده که ساخت مصلا و بخش‌هاي مختلف آن همچنان ادامه دارد.


به تایید پزشکان زندان ازبیماریهای مزمن و متعددی، در رنجم پاسخ عیسی سحرخیز به ادعاهای روزنامه رسالت

 عیسی سحرخیز در پاسخ به ادعاهای روزنامه رسالت با نگارش نامه ای، با بیان ظلمی که بر وی می رود، فهرستی از بیماری ها و داورهایی را که مصرف می کند ذکر کرده و خواستار درج این نامه در جریده مذکور شده است.

در بخشی از این نامه آمده است: من اکنون پس از چهارده ماه بازداشت غیرقانونی و رفتارهای غیرشرعی و غیرانسانی که حتی تا عدم صدور حکم دادگاه پیش رفته و درعمل مرا به گروگان گرفته اند به تایید پژشکان بند امنیتی 209، بند 350 و بهداری زندان اوین، زندان پردیس و اکنون زندان رجایی شهر از بیماریهای مزمن و متعدد که سابقه ای پیش از دستگیری و زندان نداشته ام، در رنجم که مشتی را نمونه خروار بیان می کنم و داروهایی را که مصرف کرده و می نمایم جهت انتشار بیان می دارم که امید دارم بر اساس قانون منتشر نمایید تا نیازی به اقدام های قانونی نباشد.

متن کامل این نامه که در اختیار جرس قرار گرفت به این شرح است:

جناب آقای مهندس مرتضی نبوی مدیر مسوول محترم روزنامه رسالت با اهداء سلام و احترام

من شما را فارغ از خط و خطوط سیاسی و رفتار حزبی تان، فردی مسلمان و خداترسی می انگاشتم و گمان می بردم حساب شما از امثال افرادی چون انبارلوئی و ... که نان به نرخ روز می خورند و برای یک تکه نان گرم و جرعه ای آب سرد خدا را فراموش کرده و دین خدا را برای دنیایی می فروشند، جداست. اما بعد؛

من، در تبعیدگاهم و در زندان رجایی شهر دسترسی به روزنامه هایی چون رسالت ندارم و از این رو نمی دانم علیه اصلاح طلبان و تحول خواهان و طرفداران جنبش سبز چه راست و دروغی را سر هم کنند و چه اتهام های واهی بر ما می زنند.

شنیده ام در یکی از آخرین شماره های خود من و پسرم مهدی سحرخیز را به دروغ گویی متهم کرده اید و بیماری های متعددم را که آخرین مورد آن مرا به تجویز پزشکان متخصص به دلیل ضرورت استراحت مطلق بر روی صندلی چرخ دار نشانده است، کذب خوانده اید.

با توجه به قانون مطبوعات از شما می خواهم که آنچه را به دلیل عدم دسترسی به شما منتشر می کنم در اولین شماره خود درج کنید و توضیحاتم را جهت تنویر افکار عمومی بنویسید.

من اکنون پس از چهارده ماه بازداشت غیرقانونی و رفتارهای غیرشرعی و غیرانسانی که حتی تا عدم صدور حکم دادگاه پیش رفته و درعمل مرا به گروگان گرفته اند به تایید پژشکان بند امنیتی 209، بند 350 و بهداری زندان اوین، زندان پردیس و اکنون زندان رجایی شهر از بیماریهای مزمن و متعدد که سابقه ای پیش از دستگیری و زندان نداشته ام، در رنجم که مشتی را نمونه خروار بیان می کنم و داروهایی را که مصرف کرده و می نمایم جهت انتشار بیان می دارم که امید دارم بر اساس قانون منتشر نمایید تا نیازی به اقدام های قانونی نباشد.

1- شکستگی قفسه سینه از قسمت چپ به دلیل ضرب و جرح و شکنجه زمان دستگیری. محل شکستگی الان به صورت نامناسب جوش خورده و برجستگی محل جوش خوردگی خواب راحت را از من ربوده است. 2- پارگی تاندون شانه سمت چپ در اثر ضرب و جرح زمان دستگیری فوق الذکر 3- کم خونی ناشی از نگهداری در محیط نا مناسب بازداشتگاه ها و ماه ها ندیدن نور آفتاب و ... 4- پروستات ناشی از تغذیه نامناسب و عدم دسترسی به مواد غذایی لازم 5- بیماری قلبی و فشارخون مزمن که نیاز به تست ورزش دارد و بیش از دو ماه است که با وجود درخواست متعدد پزشک متخصص اقدامی صورت نگرفته است. 6- ضرورت دسترسی به پزشکی قانونی که با وجود وعده های متعدد دادستان محترم تهران چهارده ماه است به حالت تعلیق در آمده است. 7- عوارض ناشی از فعالیت نامناسب غدد تیروئید و پارا تیروئید که هنوز پس از گذشت یک ماه از انجام آزمایش خون، پاسخ آن ارائه نشده است. 8- و بالاخره درد طاقت فرسای ناشی از دیسک و سیاتیک که امکان راه رفتن طبیعی را از من گرفته و با وجود مصرف داروهای متعدد، به علت درد شدید شب تا صبح خواب را از چشمم ربوده و بسیاری اوقات مجبورم نیمه شب به صورت اورژانس به بهداری زندان بروم و آمپول مسکن و ... بزنم.

جهت اطلاع بخشی از کلکسیون داروهای ریزو و درشت و رنگارنگی را که مصرف می کنم نیز تقدیم می دارم: • آمپول های مسکن جورواجور • قرص دیازپام • قرص متاکاربامول 500 • تیاماکس 300 • شیاف دیکوفناک 100 • پیروکسی کام 10 میلی گرم • گاباپانتینن 400 • ژریاتریک نارماتون • لوزار 25 • قرص دیکلوفناک 25 • کلیاکس • امنیک • تریامترین – اچ • قرص آی 400 • انواع قرص مسکن و آهن • پمادهای متیل سالسیلات، متاگاربامول

عیسی سحرخیز 6/6/1389


عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس: وزیر اطلاعات در مورد کمکهای مالی غرب راست می گوید

کمک های مالی غرب از سوی سفارت خانه های غربی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس: وزیر اطلاعات در مورد کمکهای مالی غرب راست می گوید

بعد از سخنان احمد جنتی در نیمه شعبان، که مدعی شد "سندی به دست آوردم که آمریکایی ها یک میلیارد دلار از طریق افراد سعودی که هم اکنون عامل آمریکا در منطقه هستند، به سران فتنه داده اند"، حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات نیز، روز چهارشنبه سوم شهریور ماه ۸۹، ضمن تائید ادعای جنتی، اظهار عقیده کرد "بر اساس اطلاعات ما، این مبلغ حتی فراتر از این هم بوده است. "

در حالیکه با گذشت چند هفته، نه دبیر شورای نگهبان و نه وزیر اطلاعات، مصداق و اثباتی برای اظهاراتشان ارائه نکرده اند، این بار زهره الهیان،عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، طی گفتگویی با شبکه ایران، مدعی گردید "فتنه گران با دشمنان نظام حتی در راستای براندازی نظام نیز همراه شدند و سخنان وزیر اطلاعات در رابطه با کمک های مالی غرب به سران فتنه بر مبنای مستندات موجود و ارتباطاتی بود که در شرایط قبل و بعد از انتخابات فتنه گران با سفارت خانه های خارجی و افراد خارج از کشور داشتند. "

وی ادامه داد "دشمنان هزینه های بسیاری در راستای براندازی جمهوری اسلامی پرداخت کردند و به موسسات مطالعاتی خود هزینه های هنگفتی را برای فعالیت بر علیه ایران اختصاص دادند. کنگره آمریکا نیز مصوبات متعددی را نیز در رابطه با حمایت مالی از سران فتنه تصویب نمود."

زهره الهیان بدون اشاره به هرگونه مصداقی، گفت "با توجه به موارد گفته شده شاید دیگر حتی نیاز به سند و مدرکی هم در رابطه با کمک های غرب به فتنه گران نباشد. کمک های مالی غرب به فتنه گران بیش از مبالغ اعلام شده است. کمیسیون امنیت ملی گزارش هایی را از مسئولان امنیتی گرفته و بعد از انتخابات نیز دراین رابطه مطالباتی از دستگاه قضایی داشته است."

چندی قبل تر نیز، وزیر اطلاعات (در بیست و هفتمین اجلاس روسای آموزش و پرورش مناطق کشور) ادعا کرده بود "استکبار، برای اجرای جنگ نرم در جمهوری اسلامی و در فتنه پارسال حدود ١۷ میلیارد دلار در ایران هزینه کرد."

هنوز هیچ یک از ادعا کنندگان ارسال و دریافت کمک مالی غرب به جنبش سبز، تاکنون مدرک، مستندات و شواهدی ارائه نکرده اند.


رییس سازمان زندان‌ها: با تراکم شدید زندانی مواجه هستیم

 فضای فیزیکی زندان جوابگوی کمتر از یک دوم ظرفیت زندانیان است جرس: رییس سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور گفت: فضای فیزیکی زندان‌ها متناسب با تعداد زندانیان نیست به گونه‌ای که این فضای فیزیکی کمتر از یک دوم ظرفیت زندانیان را جوابگو است.

به گزارش ایسنا، غلامحسین اسماعیلی در حاشیه سومین سالانه شورای هماهنگی پیشگیری از وقوع جرم مشهد در جمع خبرنگاران با بیان اینکه ما در زندان‌ها صنفی طبقه‌بندی نمی‌کنیم، اظهار کرد: طبقه‌بندی ما بر اساس نوع جرم است.

وی در خصوص علت افزایش ورودی زندان‌ها گفت: در دوره جدید قوه قضائیه همکاران قضایی احساس می‌کنند باید با مسائل با جدیت بیشتری برخورد کنند و این در حالی است که طرح‌های مختلف و متعددی از سوی ناجا اجرا می‌شود که آن نیز منتهی به دستگیری و صدور حکم می‌شود.

اسماعیلی خاطرنشان کرد: البته به طور طبیعی در هر سال نسبت به سال گذشته آمار جرایم افزایش یافته است.

وی در ادامه با اشاره به اینکه مجازات‌ها باید برای فرد مرتکب بازدارنده و برای دیگران عبرت آموز باشد، افزود: ما در اجرای مجازات حبس سه موضوع عبرت‌آموزی برای دیگران، بازدارندگی و اصلاح و تربیت برای شخص مرتکب را به طور ویژه مدنظر قرار داده‌ایم.

رییس سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور همچنین به اصلاح آیین‌نامه مرخصی زندانیان اشاره کرد و گفت: در آیین‌نامه جدید برای اعطای مرخصی معیار و هدف گذاشتیم تا حبس اثر بازدارندگی داشته باشد.

وی در پاسخ به سوالی پیرامون تراکم جمعیت در زندان‌ها عنوان کرد: فضای فیزیکی زندان‎ها متناسب با تعداد زندانیان نیست.

اسماعیلی با اشاره به این که در زندان‌ها با تراکم شدید زندانی مواجه هستیم، افزود: در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب به دنبال زندان‌سازی برای نگهداری زندانیان نبودیم.

وی عمر زندان‌ها را 50 سال دانست و اظهار کرد: در قبل از انقلاب درصد زندانیان جرایم مواد با کل زندانیان حدود پنج درصد بود در حالی که اکنون حدود 50 درصد زندانیان را زندانیان جرایم مواد مخدر تشکیل می‌دهد.

رییس سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور گفت: اگر جرایم مواد مخدر در کشور نبود، نیازی به زندان جدید نداشتیم.

وی ایجاد اردوگاه‌ها را از جمله تدابیر برای مقابله با کمبود فضا در زندان‌ها دانست و افزود: بر اساس قانون برای ایجاد اردوگاه‌ها و نگه‌داری محکومان مواد مخدر، دولت و ستاد مبارزه با مواد مخدر باید اعتبارات لازم را در اختیار قوه قضائیه قرار می‌دادند اما این امر از سال 80 به بعد متوقف شد و اردوگاه‌ها نیمه تمام ماند.


افزایش ۴۰ درصدی اخراج کارگران و ورشکستگی ۹۰ درصد از واحدهای تولیدی

 اخراج از کار در چهار ماه ابتدایی سال جاری دو برابر شد جرس: عضو هيات مديره کانون عالي شوراهاي اسلامي کار استان تهران از افزايش 40 درصدي حجم اخراج کارگران از واحدهاي توليدي کشور خبر داد وتصريح کرد: بيش از 90 درصد از واحدهاي توليدي واگذار شده به بخش خصوصي در معرض ورشکستگي قرار دارند.

به گزارش موج، علي دهقان کيا، عضو هيات مديره کانون شوراهاي اسلامي کار استان تهران با انتقاد از اعمال سياست طرح اصلاح قانون کار در مجلس شوراي اسلامي خاطرنشان ساخت: طرح اصلاح قانون کار با هدف کاهش نرخ بيکاري از سوي مسئولين پيگيري مي شود. اين در حاليست که يکي از علت هاي اصلي نرخ بيکاري واردات بي رويه قاچاق کالا چيني به داخل کشوراست.

اين مقام مسئول از واردات پنج تا شش ميليارد دلار کالاي قاچاق به داخل کشور خبرداد و ياد آور شد: ورود هر يک ميليارد دلار کالاي قاچاق موجب بيکاري 25 هزارکارگر در ايران مي شود.

دهقان کيا با اشاره به افزايش تعداد کارگران قراردادي خاطرنشان ساخت: در زمان تصويب قانون کار 95 درصد از کارگران به صورت قرارداد رسمي در واحدهاي توليدي ايران فعاليت مي کردند، اين در حالي است که هم اکنون تعداد کارگران رسمي به کمتر از 20 درصد تنزل يافته است.

از سوی دیگر، در حالی بین آمار رسمی و غیررسمی تعداد بیکاران 1.5 میلیون نفر اختلاف است که فعالان بازار اشتغال، اخراج از کار را در 4 ماهه ابتدای سالجاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته 2 برابر می‌دانند.

در حالی نرخ بیکاری کشور در بهار 89 به 14.6 درصد و تعداد بیکاران نیز به بیش از 3.5 میلیون نفر رسیده که از وضعیت اشتغال‌زایی بنگاه‌های زودبازده به عنوان بزرگترین طرح اشتغالی و ابتکار سال‌های گذشته دولت نیز آمار درستی در دست نیست.

همانگونه که در زمینه انحراف زودبازده ها آمار مختلفی از 4 تا 40 درصد توسط دستگاه‌های مختلف ارائه شده؛ در مورد وضعیت اشتغال‌زایی این طرح‌ها نیز حرف و حدیث‌های فراوانی به‌وجود آمده است.

خود مسئولان ارشد وزارت کار از دوره جهرمی (وزیر سابق) تاکنون بر این موضوع اصرار دارند که زودبازده ها فقط 8 درصد از کل تسهیلات بانکی را به خود اختصاص داده‌اند که از این طریق نیز بیش از 900 هزار شغل نیز ایجاد کرده‌اند، ضمن اینکه انحراف آنها به 4 درصد نیز نمی رسد.


نگرانی بابت تجاوز جنسی در زندان متی‌کلای بابل

سایت خودنویس: جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل با انتشار بیانیه‌ای، درباره وضعیت نیما نحوی، از دانشجویان دربند این دانشگاه هشدار دادند و وضعیت وی را نگران کننده توصیف کردند.

در این بیانیه آمده است: «چند روزی است که از اعتصاب غذای دوست در بندمان، نیما نحوی می‌گذرد. کسی که ماه‌هاست در زندان متی کلای بابل دوران محکومیت خود را سپری می‌کند. اخبار رسیده از وضعیت نیما، باعث شد زبان بگشاییم و در قبال صبری که خانواده‌اش از ما انتظار داشتند، شرمسار گردیم. نیما نحوی، دانشجوی زندانی دربند استان مازندران، بیش از یک ماه است که در بند ویژه‌ی زندان متی کلا تنهاست. آیا سلول انفرادی تنها به دلیل اندازه‌ی آن به این نام شهره است و یا قطع ارتباط زندانیان با محیط خارج و شکنجه‌ی روحی حاصل از آن دلیل اصلی این نام گذاری است؟ بیش از یک ماه است که نیما نحوی، با درد و رنج تنهایی و نداشتن هم صحبت دست و پنجه نرم می‌کند. حال آنکه شنیده ها حاکی از آن است که چند روزی است که او را به بند قاتلین و مجرمین خطرناک منتقل کرده‌اند. آیا دانشجویی که چند روز است از اعتصاب غذای او می‌گذرد، قدرت و توان جسمی و روحی مقابله با خطرات ناشی از این افراد را خواهد داشت؟»

این بیانیه در ادامه می‌افزاید: «آیا ما مصاحبه‌ی ایمان صدیقی دیگر دانشجوی زندانی دانشگاه صنعتی نوشیروانی که در همین زندان بود را فراموش کرده‌ایم؟ مگر نه اینکه این متی کلا، همان متی کلاست؟ مگر این زندان، همان زندانی نیست که پای زندانیان را به هم می‌بندند تا بتوانند یکی از آنها را مورد تعرض و تجاوز جنسی قرار دهند؟ آیا با وجود تمام مشکلات بهداشتی این زندان، خواسته ی نیما که بر طبق قوانین و مقررات سازمان کل زندان های کشور جزو حقوق مسلم اوست، عجیب به نظر می آید؟ آیا با وجود گذرانده شدن نیمی از دوران محکومیت نیما نحوی دلیلی برای آزاد نکردن و اعطا نکردن عفو مشروط بر اساس اساسنامه و قوانین سازمان زندان های کل کشور وجود دارد؟ آیا نه این است که آزاد نکردن وی تنها به دلیل گروگان نگه داشتن او از سوی نهادهای امنیتی برای آرام بودن فضای دانشگاه صنعتی نوشیروانی و درس عبرتی برای دیگر فعالین این دانشگاه است؟»

فعالان دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل، ادامه داده‌اند: «تا به کی باید شاهد این فشار ها و گروگان‌گیری‌ها از سوی حاکمیت باشیم؟ آیا این شیوه برای عملی کردن شعار "جذب حداکثری و دفع حداقلی" کارامد بوده است؟ شما بگویید: خانواده ای که فرزند خود را برای تحصیل به شهر دیگری می فرستند، بعد از همه ی این مشکلات و فرستادن فرزندشان به زندان، چه چیزی به غیر از سلامتی او بعد از بازگشت وی از زندان خواهد خواست؟»

این بیانیه چنین ادامه می‌یابد:«نیما نحوی دانشجوی رشته ی مکانیک و فعال دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، در سال ۱۳۸۶ وارد دانشگاه شد، در ماه دوم دستگیر و به مدت ۱۳ روز به زندان افتاد با این حال دست از تلاش برای رسیدن به دنیایی بهتر و مبارزه با بی عدالتی برنداشت تا جایی که دو بار دیگر نیز دستگیر شد. آخرین بار در جریان حوادث پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ دستگیر شده و از سوی دادگاه انقلاب شهرستان بابل به ۱۰ ماه حبس تعزیری و یک سال محرومیت از تحصیل محکوم گشت. اکنون با گذراندن بیش از نیمی از محکومیت خود، می‌بایست مشمول قانون عفو مشروط گردد که با مخالفت مسئولین نهادهای امنیتی و قضایی شهرستان بابل هنوز در زندان به سر می‌برد. وی روز دوشنبه دست به اعتصاب غذای نامحدود برای انتقال به یکی از زندان‌های شهر محل سکونت خود زده است.»

فعالان دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل در ادامه می‌افزایند: «ما جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل ضمن توصیه به مسئولین امنیتی و قضایی و اداره‌ی زندان شهرستان بابل خواستار انتقال این دانشجوی دربند و رسیدگی به خواسته‌های به حق و قانونی وی بوده و در ادامه این پرسش را مطرح می کنیم که شما مسئولین امنیتی و قضایی این استان تا به کی قصد ادامه‌ی این فشارهای بی مورد و خبرساز را دارید ؟ آیا دیگر زمان رعایت مساوات در بین زندانیان سیاسی و جانیان و قاتلان این کشور نرسیده است؟ دانشجویانی که از فضایی علمی و آکادمیک وارد زندان شده اند، آیا چیزی جز احقاق حقوقشان می خواهند؟ همان دانشجویانی که تنها سودای آن ها اجرای بند های اساسنامه و قوانین سازمان زندان های کل کشور که مورد تأیید قوه ی قضاییه می باشد است.»

این بیانیه چنین پایان می یابد:« در پایان، متذکر می شویم با توجه به این که برای ساختن آینده ی ایران زمین به وجود امثال نیما نحوی ها نیازمندیم و از دوست و یار هم بندمان تقاضا می کنیم ، با وجود آنکه از حقانیت اعتراض وی آگاهیم به اعتصاب غذای خود خاتمه بخشد و خانواده و دوستان خود را که در این چند روز نگران وی می باشند را آسوده خاطر نماید.»

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .