چهارشنبه سوم شهریور ١٣٨٩
 


افزایش سرسام آور قیمت برق؛ 10 برابر شده

خبرگزاری مهر: برخی مشترکان برق گلستان با مشاهده قبوض برق و افزایش آن نسبت به دوره های قبلی، برق از سرشان پرید و افزایش بهای برق مایه نگرانی شهروندان این استان شمالی شده است.

افزایش بهای برق مصرفی شهروندان استانهای شمالی از جمله گلستان مایه نگرانی شده است، تا جاییکه شورای شهر گرگان خواستار تجدید نظر در دسته بندی برق مصرف استان شد.

اکنون استانهای شمالی از جمله گلستان جز مناطق عادی کشور و در دسته بندی گرمسیری 4 با مصرف 500 کیلو وات ساعت در ماه تعیین شدند.

گلستان بیش از 430 هزار مشترک برق دارد که درصد بالایی از این مشترکان خانگی هستند.

گلستانی ها نگران از قبوض بالای برق

یک شهروند گرگان که با دیدن قبض 70 هزار تومانی برق منزلش غافلگیر شدند، اظهار داشت: بهای برق در این دوره دو ماه نسبت به دوره های قبلی حدود 10 برابر شده است.

احمدی افزود: ماه های قبلی بویژه در فصل بهار و زمستان، بهای برق مصرفی منزلمان بین هشت تا 10 هزار تومان بود که یکباره در دوره خردادماه تا مرداد به 70 هزار تومان افزایش یافته است.

وی اظهار داشت: با توجه به گرمای طاقت فرسای دما، سعی می کنیم تا حداکثر صرفه جویی در مصرف برق داشته باشیم و بااین رویه نرخ برق، نگران کننده است.

مشترک دیگری که از نرخ 53 هزار تومانی برق منزلش گلایه مند بود، گفت: نیاز است مسئولان در نرخ برق مصرفی در استان تجدید نظر کنند.

سلیمان زاهدی افزود: تحمل گرمای فصل تابستان و هوای شرجی منطقه بدون استفاده از وسایل سرمایشی مانند کولر ممکن نیست و باید برای حمایت از مصرف کنندگان تدبیری اندیشیده شود.

وی اظهار داشت: در حال حاضر که قانون هدفمند شدن یارانه ها، اجرا نشده، نرخ برق اینگونه افزایش یافت، معلوم نیست با اجرای این طرح، این نرخ چند برابر شود.

عضو و رئیس کمیسیون نظارت ، بازرسی ، حقوقی و پاسخگویی به شکایات شورای شهر گرگان در نشست این شورا افزود: همانطور که آگاهی دارید همه ساله با افزایش شدت گرما و در فصل تابستان به دلیل استفاده شهروندان از وسایل خنک کننده، تغییرات افزایشی در میزان مصرفی آنها پدید می آید که امسال این تغییرات با افزایش ناگهانی بهای برق مصرفی شهروندان استانهای شمالی کشور بوده و بر نگرانی مردم افزوده است.

ذبیح الله میقانی افزود: از آنجایی که امسال شاهد گرمای بی سابقه هوا در گرگان و استانهای شمالی و کشور بودیم، هیئت دولت، ادارات و دستگاه های اجرایی را چند روز در تیرماه برای صرفه جویی در مصرف برق تعطیل کرد و استفاده از دستگاه های خنک کننده در ساعتهای بیشتری از شبانه روز بر میزان مصرف برق خانواده های گرگانی افزوده است.

گلستانی ها خواهان تجدید نظر در دسته بندی برق

وی اظهار داشت: موضوع بسیار نگران کننده برای اهالی گرگان و استانهای شمالی کشور که بر اساس مطالعات انجام شده در سالهای 82 و 83 و همچنین بررسی های به عمل آمده در الگوی مصرفی بخش خانگی در سال 84 با توجه به دمای پایین تر هوا در آن سالها و استفاده کمتر مردم از وسایل خنک کننده آن زمان نسبت به امسال، استانهای شمالی (گلستان ، مازندران و گیلان) جز مناطق عادی کشور و در دسته بندی گرمسیری 4 با مصرف 500 کیلو وات ساعت در ماه تعیین شدند.

میقانی بیان داشت: این دسته بندی در حالیکه برق مصرفی برای مناطق گرمسیری 1 تا دو هزار و 500 کیلووات ساعت گرمسیری 2 تا دو هزار و 500 کیلووات ساعت و گرمسیری 3 تا هزار کیلو وات ساعت در ماه است.

عضو شورای شهر گرگان با بیان اینکه سه دلیل برای تجدید نظر در این دسته بندی وجود دارد، افزود: در گرگان و استان گلستان و استانهای شمالی به دلیل رطوبت زیاد هوا امکان استفاده کولرهای کم مصرف آبی وجود ندارد و استفاده از کولرهای گازی پرمصرف سبب بالا رفتن برق مصرفی می شود.

وی عنوان کرد: شرجی بودن و رطوبت زیاد هوا در طول تابستان استفاده از وسایل گازی خنک کننده را در طول شبانه روز اجتناب ناپذیر می سازد به گونه ای که تحمل گرما بدون استفاده از وسایل گازی خنک کننده را در طول شبانه روز اجتناب ناپذیر می سازد به گونه ای که تحمل گرما بدون استفاده از کولرهای گازی بسیار طاقت فرساست.

این عضو شورای شهر گرگان افزود: افزایش مصرف برق سبب محاسبه تصاعدی بهای برق مصرفی خانگی و حتی پرداخت جریمه برای مازاد الگوی مصرف تعیین شده می شود و گلستانی ها با محاسبه تصاعدی برق و دیگری مازاد الگوی مصرف متحمل افزایش بهای برق مصرفی می شوند.

وی اظهار داشت: بنابراین، نظر به اینکه هنوز طرح هدفمند کردن یارانه در کشور به اجرا در نیامده افزایش ناگهانی مبلغ برق در قبض برق مشترکان موجی از نگرانی و تشویش خاطر شهروندان زحمتکش و قشرهای آسیب پذیر اجتماعی استانهای شمالی کشور را فراهم آورده است.

وی پیشنهاد کرد که از آنجایی که قرار است در طرح هدفمند کردن یارانه ها از احجاف و ستم به قشرهای محروم و آسیب پذیر جامعه جلوگیری شود، نیاز است مسئولان استان با پیگیری تجدید نظر در دسته بندی استانهای شمالی از منطقه گرمسیری 4 در قبض های برق موجبات آرامش خاطر خانواده های کم درآمد و زحمتکش استانهای شمالی را فراهم آورند.


طرح "امنیت اجتماعی" دامن حیوانات خانگی را هم گرفت

شهرزادنیوز: مدیرکل دفتر تبلیغات وزارت ارشاد اعلام کرد: چاپ و انتشار آگهی‌های مربوط به نگهداری، خرید و فروش غذای حیوانات خانگی ممنوع است.

علیرضا کریمی، مدیرکل دفتر تبلیغات و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ضمن بیان این مطلب افزود: "با توجه به استفتایی که از دفتر یکی از مراجع در این زمینه به عمل آمده است، چاپ و انتشار آگهی‌های مربوط به نگهداری، خرید و فروش غذای حیوانات خانگی و فروشگاه انواع لوازم حیوانات خانگی به ویژه سگ و گربه در آگهی نامه‌ها و سایر رسانه‌ها شرعاً دارای اشکال و ممنوع است".

وی تأکید کرد: ضرورت دارد که رسانه‌های مختلف از پذیرش، چاپ و انتشار آگهی های فوق الذکر خودداری نمایند.


سقوط اقتصاد کشور، جديدترين اعتراف مرکز پژوهشهاى مجلس

همزمان با گسترش تحريم ‌هاى بين ‌المللى و افزايش مشکلات اقتصادى، مرکز پژوهش ‌هاى مجلس شورای اسلامی به رياست احمد توکلى گزارشى منتشر کرد و به گوشه ای از وضعيت وخامت بار اقتصادى رژيم اعتراف نمود. اين مرکز در گزارش خود وضعيت اشتغال و بهره ‌ورى در کشور را بسيار نامطلوب دانست و اذعان کرد که دولت احمدى نژاد در ايجاد فضاى امن و آزاد اقتصادى ناتوان است.

در اين گزارش آمده است : فضاى کسب و کار در ايران نسبت به ساير کشورها از شرايط بسيار نامطلوبى برخوردار است. به ‌طور مثال بر مبناى شاخص "انجام کسب و کار" که توسط بانک جهانى براى سال ۲۰۱۰ ارائه شده است، ايران در ميان ۱۸۷کشور رتبه ۱۳۷را کسب کرده است.

در اين گزارش به دولت احمدى نژاد هشدار داده شده که وضعيت نامطلوب سرمايه ‌گذارى، اشتغال و مشکلات ديگر، بنگاههاى اقتصادى را به مرز ورشکستى کشانده است.

گزارش مرکز پژوهشهاى مجلس رژيم، نرخ بيکارى در ايران را به صراحت بيان نمى ‌کند، اما به ‌طور غيرمستقيم مى‌نويسد: از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۵ هيچ زمانى شاهد نرخ يک رقمى بيکارى در کشور نبوده ‌ايم.

برخى کارشناسان اقتصادى نرخ بيکارى در ايران را بالاتر از ۲۵ درصد برآورد مى ‌کنند.

يکى ديگر از موضوعات مطرح در گزارش مرکز پژوهش‌ هاى مجلس رژيم، نبود امنيت اقتصادى و سرمايه در ايران است.

در اين گزارش آمده است: مصادره و ضبط اموال، باعث ايجاد ناامنى در عرصه اقتصاد کشور شده است.

در گزارش مرکز پژوهشهاى مجلس رژيم به عواقب رشد رانت ‌خوارى، نفوذ روزافزون باندهاى اقتصادى و حضور گسترده سپاه پاسداران در عرصه ‌هاى اقتصادى، اشاره نشده است. اما در اين گزارش اذعان شده است که در شرايط فعلى کشور "اقتصاد زيرزمينى و غيرمولد" در حال گسترش است.


خروج گسترده پزشکان از ایران

شهرزادنیوز: روز اول شهریور، روز پزشک، اعلام شد که روند خروج پزشکان از ایران برای کار در سایر کشورها در اثر شرایط نامساعد کاری در ایران گسترش یافته است.

خبرگزاری ایلنا در گزارشی که به مناسبت روز پزشک درج کرده، به بیکاری گسترده در میان فارغ‌التحصیلان پزشکی و شرایط نامساعد کاری پزشکان عمومی اشاره کرده و از جمله نوشته است: پزشک عمومی "پس از هفت سال تحصیل در طرح نیروی انسانی پزشكی و در روستاها شركت می‌كند اما كمتر از 150هزار تومان حقوق می‌گیرد، در نظام استخدام دولتی این رقم به 250هزار تومان می‌رسد."

بنا بر این گزارش، اعضای جامعه پزشكی بالغ بر 200 هزار نفر مشتمل بر 110 هزار پزشك، 30 هزار متخصص و فوق‌تخصص و 80 هزار پزشك عمومی است.


انفجار در خط لوله گاز ایران- ترکیه

مسکو، 3 شهریور، خبرگزاری «ریانووستی»/ درپی انفجار در خط لوله گاز ایران به ترکیه آتش سوزی مهیبی به وقوع پیوست. این خبر را خبرگزاری "دوگان" ترکیه گزارش داد. شعله های آتش تا ارتفاع 100 متری زبانه می کشید.

گروه های آتش نشانی و ماموران شرکت نفت ترکیه در محل حادثه حاضر شدند. جریان گاز ایران در لوله متوقف شده است.

هنوز خبری در مورد علت این حادثه مخابره نشده است.

گفتنی است که ترکیه بزرگترین وارد کننده گاز ایران است. به گفته رسانه های ایرانی در سال جاری متوسط حجم صادرات گاز ایران به ترکیه روزانه 23 میلیون متر مکعب بوده است.

21 جولای (30 تیر) سال جاری نیز به دلیل بروز انفجار در این خط لوله، انتقال گاز ایران به ترکیه متوقف شد. اما پس از ده روز وقفه صادرات گاز به ترکیه را از سر گرفته شد. در حادثه یک ماه پیش دولت ترکیه شورشیان کرد را متهم به خرابکاری کرده بود.


گزارشی از ماهها انفرادی، تهدید، توهین و شکنجه

سایت کلمه: حمزه کرمی یکی از مدیران پر سابقه جمهوری اسلامی بود. وی بیش از یکسال است که به خاطر توهمات ستاد کودتا در زندان است. ۴ ماه و نیم از این مدت را در زندان انفرادی به سر برده است و بیش از سه ماه را همراه با شخصی دیگر و بدون بازجویی در سلول گذرانده است. وی در راستای شرح مظالم رفته بر خود نامه ای به دادستان کل کشور نوشته و از فجایعی که بر او روا داشته شده نگاشته است. سامانه خبری تحول سبز متن کامل این نامه را به همراه دستنوشته ی حمزه کرمی منتشر کرده است.

بسمه تعالی

حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای محسنی اژه ای

دادستان محترم کل کشور

با سلام و احترام و آرزوی توفیقات الهی ، پیور مذاکرات حضوری بدین وسیله توضیحاتی را در مورد نحوه بازداشت و بازجویی ها و سایر مسائل مربوط به پرونده ام به استحضار می رساند:

اینجانب در تاریخ ۸۸/۰۳/۲۷ در حالیکه در منزل دخترم در حال استراحت بوده نزدیک ساعت یک نصف شب بطور فجیعی با محاصره کل منطقه از سوی نیروهای امنیتی و شکستن درورودی ساختمان و وارد شدن به آپارتمان دخترم با کفش و بدون ارائه حکم و بد اخلاقی و فحاشی به دختر و داماد و همسرم دستگیر نموده و به بند ۲۰۹ و سپس به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل نمودند.

۱۳۸ روز یعنی چهارماه و نیم در انفرادی بسر بردم . بازجویی ها از همان ابتدا با کتک و سیلی و مشت و لگد آغاز شد. از ابتدا ۷ نفر بازجوی من بودند. چهار نفر از آنان پس از یکی دوماه دیگر نیامدند، اما دو یا سه نفر از آن‌ها تا مراحل پایانی پرونده این‌جانب بازجویی می نمودند.

در طول مدت بازجویی پانزده بار در حین بازجویی یا پس از آن بیهوش شدم. بازجویی ها همرا با فشار های روحی و جسمی بود که بخشی از آن به شرح زیر به استحضار میرساند:

- از جمله فشارهای روحی تهدید بنده به اعدام و مرگ بود که هر روز بازجوی بنده مرا بخاطر همکاری با هاشمی ها مستحق مرگ می دانست و نوید آنرا می داد. مسأله دیگر تهدید به تجاوز و همچنین تهدید به استعمال بطری توسط بازجو ها بود. یا تهدید به ارسال و اعزام بنده به بندهای عمومی مخوف که افراد خلاف در آن سپری میکنند و ظاهراً حسب گفته بازجوها در آن بند ها به افراد جدید الورود تجاوز جنسی می نمایند.

- تهدید به اینکه همسر و دختر و دامادم را به دلیل پیگیری مسائل مزبور به بازداشت و زندانی شدن بنده دستگیر می نمایند. یک روز صدای خانمی از فاصله چند سلول آن طرف تر حین بازجویی می‌آمد که در حال گریه و زاری بود و بازجویم اعلام کرد که این صدای دختر شما زینب است که دارد شکنجه می‌شود و من با شنیدن این خبر دنیا بر سرم خراب شد. زیرا دخترم فرزندی خردسال دارد و تا یکماه به لحاظ روحی و روانی به هم ریخته بودم. زیرا وقتی بنده را تهدید به تجاوز و … می نمودند با دختری جوان چه می کردند!؟ از طرفی نگران فرزند دخترم بودم که بدون مادر چگونه سپری می نماید. تا این‌ها پس از یک ماه تماس تلفنی با منزلم داشتم و متوجه شدم بازجویم دروغ می گفته و دخترم دستگیر نشده است.

- اصرار بازجویم با فحش و کتک کاری مخصوص خود مبنی بر اینکه اعتراف کنم با کلیه خانم‌هایی که ایام انتخابات با بنده تماس داشته‌اند رابطه داشته‌ام ، از جمله خانم ……. که بابت پیگیری صحت مدرک……. با من تماس داشت و یا خانم‌ها فائزه و فاطمه هاشمی و ..

- تفتیش مسائل شخصی و خصوصی همراه با فشار و شکنجه، آن‌ها هر از گاهی اعلام میکردند فلان خانم خبرنگار که دستگیر شده است اعتراف کرده که با تو رابطه داشته است و بدین صورت مرا شکنجه روحی میکردند. از نظر بازجو ها بنده با زمین و زمان رابطه داشته‌ام مگر خلاف آن ثابت شود .

- آن‌ها اعلام کردند اگر روز دادگاه من متن مورد نظر بازجوها را نخوانم خانمی در جلسه علنی دادگاه بلند خواهد شد و علیه تو در دادگاه افشاگری خواهد کرد که تو با او رابطه داشته‌ای و غیره !! بدین صورت آن‌ها مرا مجبور کردند بخاطر حفظ آبروی خانوادگی ام متن مورد نظرشان را در دادگاه بخوانم و بلافاصله آنرا که علیه مهدی هاشمی و خودم تنظیم شده بود، از تلویزیون پخش کردند. در حالیکه بعد ها شنیدم که مقام معظم رهبری با پخش دادگاه ها از صدا و سیما موافق نبودند.

- ……………. متن مورد اشاره حاوی مشکلات زیادی بود زیرا در آن علیه دیگران اقاریری وجود داشت که بعد ها فهمیدم مقام معظم رهبری در خطبه عید فطر اعلام کرده‌اند پخش اعترافات علیه دیگران در دادگاه غیر شرعی و عیر نافذ است. در حالیکه اعترافات علیه دیگران بر اساس اصرار بازجویان صورت می‌گرفت. حداقل در مورد خود بنده این مطالب کاملاً صادق است.

- اصرار بازجوها به تک نویسی علیه دیگران. آن‌ها از این‌جانب علیه دیگران تک نویس می خواستند و وقتی من نمینوشتم کتکم می زدند. می نوشتم باز هم کتکم میزدند که تو نوشته‌ای ولی همه‌اش را ننوشته ای! و با اعصاب و روان من بازی می کردند.

- از جمله کارهایی که بازجوها میکردند نگهداری این‌جانب در کنار دیوار بصورت ایستاده تا ساعت‌های متمادی بود. کتک کاری ، زدن با سیلی، پس گردنی، لگد و مشت به شکم و سایر اعضای بدنم به طوری که بنده در دو مرحله دچار خون ریزی شدم و چندین روز خون ریزی ادامه داشت. در آن ایام هر چه اصرار می‌کردم مرا به پزشک و دکتر نشان بدهند تا معاینه کنند آن‌ها به بهانه اینکه بند ۲۴۰ پزشک ندارد ( آنموقع بند ۲۴۰ فاقد پزشک و بهداری بود و بیماران را برای معاینه به یند ۲۰۹ می بردند) از رسیدگی پزشکی طفره می رفتند.

- بازجوها سناریویی نوشته بودند و حسب سناریوی آن‌ها بنده باید در مورد مسائل بهینه سازی مصرف سوخت علیه هاشمی و خودم اقرار می نمودم و این کار را با شکنجه از من طلب می کردند. یکی از بازجویان بارها گلوی مرا می فشرد، در حدی که بیهوش میشدم و با کتک و لگد مرا شکنجه می نمود.

- فرو کردن سرم در چاه توالت و آزار جنسی و روحی در این زمینه.

- محروم کردن بنده از داشتن وکیل و سایر حقوق قانونی در مرحله اول دادگاه و تجدید نظر و دخالت آن‌ها در متن ها و پاسخ‌ها یی که به دادگاه می نوشتم. زیرا در موقع صدور حکم بنده هنوز در ۲۴۰ زندانی بودم. اتهام داشتن انحرافات اخلاقی توسط وکیلم آقای علیزاده طباطبایی مبنی بر اینکه وی دچار انحرافات اخلاقی است! و اعلام اینکه او دچار انحرافات جنسی و مانع شدن از پذیرش وکالت بنده توسط نامبرده و هر وکیل دیگر.

- جلوگیری از کارشناسی شدن ادعاهای مالی علیه بنده و مهدی هاشمی توسط دادگاه اولیه و تجدید نظر و صدور حکم ناروا در این زمینه.

- جنگ روانی با بنده و اعزام افراد متفاوت به درب سلول من و سئوال اینکه بازجوی شما کیست؟ که نقش همه آن‌ها ترساندن بنده از بازجوی وحشی و بیرحمی که دارم بود که مسائل از این بخش بسیار مفصل است.

- توهین و تحقیر بنده نزد همبندان و دوستانم که در سلولهای دیگر بودند و توهین و تحقیر آن‌ها نزد بنده و شکستن و خرد کردن شخصیت و غرور بنده و سایرین.

- توهین و تحقیر و اتهام بستن به همسرم و دخترانم که بسیار مرا عذاب می‌داد و شرح مفصلی دارد که در این نامه نمی گنجد.

- کتک کاری بنده در نزد دیگران و کتک کاری دیگران در نزد من.

- دادن فحش های رکیک و ناموسی و عدم توجه آن‌ها به سوابق و شخصیت این‌جانب ، به هر حال بنده شش سال از فرماندهان دفاع مقدس و جنگ بوده‌ام و رئیس ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان تهران (‌منطقه ۱۰ ) و همچنین حدود شش سال فرماندار شهرستان ورامین و هفت سال مدیر کل سیاسی دفتر رئیس جمهوری در زمان آقایان هاشمی و خاتمی بودم . مدتی نیز مشاور سیاسی نهاد ریاست جمهوری را بر عهده داشتم. آن‌ها بدون توجه به سوابق و خدمات بنده بسیار سخیف و بی ادبانه و رفتار می کردند.

- نگهداری طولانی مدت بنده در انفرادی ۱۳۸ روز در ۲۴۰ و در مرحله دوم نگهداری بنده به مدت ۱۰۰ روز به اتفاق یکی دیگر از متهمان بدون هر گرونه بازجویی. در مجموع ۸ ماه از دوران بنده در ۲۴۰ بوده‌ام که چهار ماه نیم آن انفرادی بود.

- تحقیر نمودن بنده در نزد فرزندان و همسرم و طرح اینکه اگر شما بدانید چه پدر و یا همسر فاسدی دارید ، یک روز هم با او زندگی نمی کنید! به هر روش در جهت ایجاد اختلاف و بدبینی خانوادگی که کاری غیر شرعی و انسانی است.

- اتهام بستن و دروغ گفتن در مورد خانواده‌ام و اینکه ما می‌خواهیم تو را آزاد کنیم آما آن‌ها با بی بی سی مصاحبه کرده‌اند و نمی‌گذارند تو را آزاد کنیم ، این در حالی است که تا کنون خانواده بنده حتی با رسانه‌های داخلی هم مصاحبه نکرده اند چه رسد به رسانه‌های خارجی و بی بی سی.

- شکنجه روحی من از طریق بردن بنده به سلول دیگران و افرادی که در حال بازجویی بودند ، از جمله آقای سید علیرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی ، الویری ، ابو طالبی، هدایت الله آقایی ، محمد رضا نوربخش و … که باعث آزار روحی و روانی من می شد.

- تحقیر بنده از طریق تراشیدن ریشم و نگهداری سیبیل هایم و تشبیه کردن بنده به هنرپیشه های فیلم‌های سینمایی خارجی و خندیدن و تحقیر کردن دسته‌جمعی.

- تهدید کردن خانواده‌ام در حین مکالمه با خانوده ام و دخالت هایی که در حین تماسها و تهدید آن‌ها به دستگیری و غیره.

- قطع کردن مکرر تلفن هایم در حین تماس با خانواده و شکنجه روحی به خودم و خانواده‌ام.

- فحاشی های بسیاری که از بیان آن‌ها شرم دارم.

- اعلام اینکه هاشمی منتظری دوم است و تو هم سید مهدی هاشمی هستی و باید اعدام شوی و وعده اعدام هاشمی به دستور مقام معظم رهبری !!

- ایراد تهمت بر انداز و ضد انقلاب به بنده در حالیکه از همه آن‌ها، سابقه حضورم در جبهه و دفاع مقدس و صحنه‌های انقلاب اسلامی بیشتر بوده ولی آن‌ها میراث خواران خود را محرم انقلاب کرده بودند و دیگران و بنده را نامحرم و ضد انقلاب می نامیدند.

- آن‌ها نیروهای خودسری بودند، بنده را تهدید به مرگ می کردند حتی اگر دادگاه در مورد من حکم اعدام صادر نکند! اعلام میدارم خود و خانواده‌ام از دست آن‌ها امنیت نداریم ، آن‌ها اعلام کردند اگر روزی آزاد شوی ما تو را از بین می بریم ! زیرا از نظر آن‌ها بنده مفسد فی الارض هستم.

- و اما داستان بازجویی ها هم تاثر برانگیز است، که در این مجال نمی گنجد، آن‌ها در برابر فشارهایشان با قسم دادن به خدا و پیامبر از سوی این‌جانب رو برو میشدند ولی در کمال تعجب آن‌ها مقدسات را مسخره میکردند و از توهین به مقدسات ابایی نداشتند.

- موضوع مهم بعدی اعترافات بنده بود که آن‌ها با زور اعتراف میگرفتند و با کتک و فخاشی، اعترافات چندین مرحله بود، همراه با نوشتن اقاریر و تهیه فیلم.

- توهین های آن‌ها به خانواده بسیار تاثربرانگیز بود، زیرا وقتی همسر آقای هاشمی به همسر و دخترانم تعارف کرده بودند که به اتفاق آن‌ها برای نیمه شعبان به مشهد بروند، بازجوها توهین می کردند که پسران هاشمی …. قصد سو ء به خانواده ات دارند!

- در تمام دورانی که بنده در ۲۴۰ بودم در انفرادی که چهار ماه نیم طول کشید، آن‌ها مرا از دیدن پزشک محروم کردند، در حالیکه بنده بیماری قلبی دارم و از گذشته تحت نظر پزشک بودم ، بیش از پانزده بار در مدت زندان در حین بازجویی ها و پس از آن بی‌هوش شدم که محل تأمل جدی است.

در خصوص اثبات ادعاهای خودم برای رسیدن به حقیقت می توانیم مطالب ذکر شده را با بازجوهایم رو در رو کنم و یا از سایر متهمان که بعضا مثل من اذیت و آزار دیده اند کمک بگیرم و آن‌ها را معرفی کنم که رویه بازجوها مشخص شود. هر چند معتقدم هیچ‌کس را به اندازه بنده مورد فشار قرار ندادند، زیرا آن‌ها با آقای هاشمی رفسنحانی عداوت داشتند و بنده بدلیل ارتباطم با آقای هاشمی مورد فشار و شکنجه شدید آقایان بودم .

در مورد اتهامات خود، پیشنهاد دارم ، کار کارشناسی صورت پذیرد.

بخش مالی که ده سال حکم برایم صادر کرده‌اند فاقد کارشناسی رسمی است و هیچ کارشناسی مالی آنرا تائید نکرده مگر با فشار و تهدید از افراد اقرار گرفته‌اند و اقاریری که زیر فشار و شکنجه بدست بیاید ارزشی ندارد!

تشکیل یک دادگاه غیر سیاسی و اعمال ماده ۱۸ در مورد بنده و سایر متهمین مرتبط با پرونده بنده تقاضای اصلی حقیر است که امیدوارم با آن موافقت فرموده و در محیطی حقوقی و قانونی به پرونده بنده رسیدگی شوند و نه در محیطی سیاسی و با پیش‌داوری‌های آنچنانی.

اینک که این نامه را بحضور عالی مرقوم می دارم ، چند روزی است که از سی سی یو خارج شده‌ام و هنوز معالجاتم به پایان نرسیده ، گاهی بیهوش می شوم، بدلیل کابوس های شبانه !

پزشکان به لحاظ روحی نگران وضعیت حقیر هستند لذا خواهشمند است دستور فرمائید تا بهبودی کامل با مرخصی این‌جانب موافقت گردد، زیرا محیط زندان برایم نگران کننده و استرس آور است.

ضمناً مدارک پزشکی که اخیراً در سی سی یو و بیمارستان بودم و نظرات پزشکان و همچنین لایجه دفاعیه وکیلم که برای تجدید نظر نوشته و هیچ گاه مطالعه نشد، به ضمیمه تقدیم می گردد.

حمزه کرمی ۸۹/۵/۱۱


افزايش 45 درصدی آتش‌سوزی ‌ها در تهران

ایلنا: تعداد آتش‌سوزی درسال 1388 برابر 16073 مورد بود، كه نسبت به سال قبل ازآن 2270 مورد (45/16 درصد) بیشتر بوده است. به این ترتیب در سال 1388 در هر روز بطور متوســط 44 مورد آتش‌سوزی رخ داده است. به گزارش خبرگزاري ايلنا براساس اعلام واحد آمار سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران گزارش داد: همچنین میانگین زمان رسیدن آتش‌نشانان به سایر حوادث در داخل محدوده تهران در سال گذشته پنج دقیقه و 31 ثانیه بود که به میزان 10 ثانیه از سال 87 کمتر بود. این در حالی است که تعداد آتش‌سوزی‌ها و سایر حوادث در سال 88 به ترتیب بیش از 16 و 10 درصد نسبت به سال 87 افزایش یافته بود. تعداد آتش‌سوزی درسال 1388 برابر 16073 مورد بود، كه نسبت به سال قبل ازآن 2270 مورد (45/16 درصد) بیشتر بوده است. به این ترتیب در سال 1388 در هر روز بطور متوســط 44 مورد آتش‌سوزی رخ داده است. مجموع مدت عملیات برای خاموش كردن 16073 فقره آتش‌سوزی در سال 1388 برابر 5902 ساعت بود. به این ترتیب میانگین مدت خاموش كردن هر مورد آتش‌سوزی در سال 88 برابر 22 دقیقه و 2 ثانیه بوده است كه نسبت به سال قبل از آن 1 دقیقه و 35 ثانیه كاهش داشته است. در این آتش‌سوزی‌ها 23نفر کشته شدند که نسبت به سال 87 به میزان 77 درصد افزایش یافته است. در همین حال در سال 88 تعداد 113 نفر در آتش‌سوزی‌ها نجات یافتند. بیشترین تعداد آتش‌سوزی در سال 88 در معابر و گذرگاه‌ها با تعداد 7270 مورد بوده و در واحدهای مسكونی با تعداد 2669 مورد و در وسایل نقلیه با تعداد 1801 مورد به ترتیب رتبه‌های دوم و سوم را از نظر بیشترین تعداد آتش‌سوزی به خود اختصاص داده است. براساس همین گزارش تعداد حوادث سال 1388 تهران 15044 مورد بوده كه در مقایسه با سال 87 به تعداد 1384 مورد (13/10 درصد) افزایش داشته است، كه نسبت به سال‌های قبل افزایش قابل توجهی است. مجموع مدت فعالیت انجام شده برای 15044 مورد حادثه در سال 88 برابر 9943 ساعت و 28 دقیقه بوده است. بنابراین میانگین مدت فعالیت برای هر حادثه برابر 39 دقیقه و 39 ثانیه بوده كه نسبت به سال قبل ازآن به مقدار 83 ثانیه کاهش داشته است. در این حوادث 362نفر کشته شدند که نسبت به تعداد کشته شدگان حوادث در سال 87 بیش از 5/2درصد کاهش داشته است. در همین حال در این سال 9551 نفر در حوادث مختلف نجات یافته‌اند که نسبت به سال 87 تعداد 167نفر بیشتر بوده است.


آزمایش یک موشک دیگر رژیم؛ نگرانی در خلیج فارس

صدا و سیمای رژیم: وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح از آزمایش موفق نسل سوم موشک فاتح با نام فاتح 110 خبر داد.

سرتیپ پاسدار احمد وحیدی پس از جلسه روز چهارشنبه هیئت دولت افزود: سوخت این موشک جامد است و نسبت به موشکهای نسلهای گذشته افزایش برد دارد و توانسته است با افزایش دقت، سیستم آماده شدن و پرتاب سریع تری داشته باشد که ویژگی جدیدی را به سیستم موشکی جمهوری اسلامی اضافه کرده است.

وی اضافه کرد: این موشک در کلاس کوتاه برد است.

وحیدی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آمریکا موشکهای جدیدی را برای مقابله با جمهوری اسلامی به کویت تحویل داده است گفت: کویت برای ما تهدید نیست و با این کشور روابط دوستانه داریم.

وحیدی درباره تجهیز ارتش لبنان نیز گفت: لبنان کشور دوست ما و ارتش این کشور نیز دوست ماست و اگر درخواستی از طرف این کشور دریافت شود آمادگی داریم به آنها کمک کنیم و تعاملات تسلیحاتی داشته باشیم.


تجمع مجدد معلمان خريد خدمت مقابل مجلس

جام جم آنلاين: صبح امروز جمعي از معلمان خريد خدمت وزارت آموزش و پرورش با تجمع مقابل مجلس خواستار قرار گرفتن در ليست استخدام اين وزارتخانه شدند.

اين معلمين كه تعدادشان به كمتر از 50 نفر مي رسد از شهرهاي آمل، بابل، قائمشهر، شاهرود، سمنان و نظرآباد هستند كه تاكيد دارند وزارت آموزش و پرورش بايد آنان را استخدام كند.

اين معلمين كه همگي زن هستند پارچه نوشته‌هايي را با خود همراه دارند و هم اكنون بصورت آرام در مقابل مجلس حضور دارند.


اعتراف وزیر نفت رژیم به اثرات تحریم بنزین

صدا و سیمای رژیم: وزیر نفت در جلسه امروز هیأت دولت در جمع خبرنگاران گفت : واردات بنزین را می توانیم کم کم قطع کنیم و با این اقدام به آنهایی که قصد دارند در خصوص بنزین بر ما فشار وارد کنند اعلام خواهیم کرد که جمهوری اسلامی هر گونه بخواهد تصمیم می گیرد.

میرکاظمی از افزایش تولید بنزین در داخل در آینده ای نزدیک خبر داد و گفت: با این اقدام 20 میلیون لیتر در روز به تولید ما اضافه می شود

وزیر نفت در پاسخ به سؤالی مبنی بر علت کنار گذاشتن جمهوری اسلامی از طرح نابوکا نیز گفت: ما از ابتدا هم در این موضوع نبودیم چرا که ما خودمان منشأ صدور گاز هستیم و دیگران باید به سمت ما بیایند.


ایران؛ کمبود دارو و به خطر افتادن جان بیماران

رئيس هيئت مديره انجمن حمايت از بيماران كليوي گفت: 10روز است داروي راپامون كه براي جلوگيري از پس زدن كليه بيماران پيوندي مصرف مي‌شود، ناياب است اين در حالي است كه اگر اين دارو 3 روز مصرف نشود كليه پيوندي پس زده مي‌شود.

به گزارش فردا، مصطفي قاسمي در اين باره افزود: در حال حاضر به بحران عجيبي برخورده‌ايم و هيچ كس در اين زمينه زير بار نمي‌رود و با توجه به اينكه تأكيد پزشكان بر اين است كه اگر داروي راپامون براي بيماران پيوندي بيش از 3 روز مصرف نشود موجب بالا رفتن كراتين و پس زدن كليه مي‌شود متأسفانه كسي جوابگو نيست.

وي افزود: اين دارو داوريي نيست كه اگر توسط وزارت بهداشت توزيع نشود بتوان آن را در ناصرخسرو خريد و جايگزيني داشته باشد. سؤال ما اين است كه چرا بايد سرنوشت بيماران كليوي را كه با يك دارو پيوند خورده است به يك شركت چند مليتي واردات دارو بسپاريم و چرا نبايد 2 يا 3 شركت در اين واردات رقابت داشته باشند.

قاسمي تصريح كرد: سؤال ديگر ما اين است كه دارويي كه با جان مردم سر و كار دارد چرا موجودي آن توسط مسئولان وزارت بهداشت كنترل نشده است چرا براي اين دارو حداقل چند ماهي ذخيره نداشته‌ايم. متأسفانه هر از گاهي اين استرس به بيماران وارد مي‌شود.

وي گفت: به عنوان مثال ديروز يك بيماري كليوي از كرمانشاه به تهران آمد و موفق شد 20 عدد دارو بخرد اين درحالي است كه بايد پس از 6 روز ديگر براي خريد آن به تهران برگردد.


طرح مجلس رژیم برای تشدید سرکوب دراویش

سایت مجذوبان نور:

طرح كميسيون امنيت ملي مجلس براي برخورد با فعاليت گروههاي عرفاني "

در خبرها آمده بود: "که کميسيون امنيت ملي مجلس شورای اسلامی در راستاي بررسي فعاليت عرفان‌هاي به گفته اعضای این کمیسیون ، دروغين ، در كشور این هفته جلسه ويژه‌اي با حضور سازمان‌هاي اجتماعي همچون سازمان ملي جوانان، سازمان بهزيستي، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، سازمان تبليغات اسلامي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و چند سازمان اجتماع محور که از ذکر نام آنها در خبرگزاریها خودداری شده است ، برگزار خواهد كرد. پرويز سروري عضو این کمیسیون در گفت‌وگویی گفته است گزارش‌هاي رسيده حاكي از فعاليت گسترده و سازمان‌يافته باندهاي ترويج عرفان‌هاي به گفته وی دروغين در كشور است كه به نظر مي‌رسد در شرايط كنوني تدوين و ابلاغ برنامه‌اي جامع براي مقابله با فعاليت این گروه‌ها نيازي فوري و غيرقابل اجتناب است" .

مدتی ایست در جراید و مراکز خبری موضوع عرفانهای کاذب و مبارزه با آن به طور فزاینده ای مطرح و در محافل سیاسی به صورت یک معضل امنتیتی مورد بررسی قرار میگیرد. این مقاله به منظور ریشه یابی وتحلیل و بررسی این پدیده اجتماعی وچرایی آن و دلایل موضع گیریهای انجام شده از سوی مقامات و مسئولین کشور ،تدوین و تنظیم شده است.

مقدمه

برای بررسی دقیق موضوع اول باید دید که منظور مقامات سیاسی کشور از عرفانهای کاذب و انحرافی چیست؟

برنامه ریزان مبارزه با مکاتب عرفانی،جهت پیشگیری از واکنشهای داخلی و خارجی، با کلی گویی در لوای عنوان کاذب بودن یا انحرافی بودن ویا وارداتی بودن، قصد دارند کلیه مکاتب عرفانی را منکوب و با توسل به ترفندهای سیاسی از فعالیت آنها جلوگیری نموده بلکه آنها را از صحنه جامعه حذف و یا به انزوای مطلق کشانند.

هر چند تا حدی سخنوران و پرچمداران این حرکت سیاسی سعی میکنند به صورت روشن و واضح از اهل تصوف و خصوصا دراویش گنابادی نامی نبرند، اما شواهد و قرائن نشان میدهد که اساسا منظور اصلی دراویش گنابادی هستند، زیرا مکاتب عرفانی دیگرو پیروان آنها ،چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی و محتوایی در آن حد و اندازه نیستند که حضور اجتماعی ویا حضور تئوریک و فکریشان در جامعه بحران ساز باشد و مسئولان سیاسی را دچار هراس و آنها را برای مقابله با این مکاتب عرفانی تحریک نماید. در تبلیغاتی نیز که در گوشه و کنار کشور علیه دراویش گنابادی انجام می شود، مبلغان و بر پاکنندگان مجالس علیه تصوف کتابها ی آیین شیطان پرستی و یا عرفانهای سرخپوستی و... را در کنار کتب بزرگان سلسله گنابادی گذاشته و همه را با یک حربه و یک شیوه تبلیغی مورد نفی و انکار قرار میدهند و اینگونه به مخاطبین خود القاء می نمایند که همه این نگرشهای عرفانی یک مجموعه واحد و مرتبط بایکدیگر هستند!!

*بررسی و شکل گیری یک سناریو

با نگاهی عمیق و موشکافانه به تاریخ انقلاب ها و مبارزات ملتها علیه استبداد و استعمار ،مشاهده می کنیم ، هر گاه عامل محرکه و اصلی جنبش های مردمی انگیزه های مذهبی است، عواقب و تاثیرات منفی اتحاد دین و سیاست ، تا زمانی بروز نکرده و در پرده می ماند که این جنبشها در مرحله ساختارشکنی هستند و به دوران ثبات و ایجاد یک مکانیزم سیاسی نرسیده باشند . اتفاقا همراهی دین با سیاست در این فاز و مرحله از مبارزه نه تنها بازدارنده نیست که به حرکت مردم در مبارزاتشان سرعت می بخشد . اما همین که بخش دوم و مقطع ایجاد ساختارو نظام میرسد دین و سیاست دست همدیگر را می بندند و هر زمان که به آشتی و هماهنگی میرسند این دین است که در پیشگاه سیاست قربانی می شود و قداست خود را می بازد و نهایتا دین رسمی رنگ ریا به خود می گیرد و مردم را از خود بری می کند و ملت به زورسر نیزه مجبور می شوند که در فضای تظاهر و خرافه به حیات خویش ادامه دهند.

مبارزات ملت ایران نیز از این قاعده مثتثی نبوده و نیست .این واقعیت تلخ به موازات جنگ قدرت در میان جناح های مختلف ، خصوصا در سالهای اخیر و عدم رعایت اخلاق سیاسی و عدم پایبندی مراکز قدرت به قانون و موازین و ارزشهای دینی و فرهنگی و ظهور و خود نمایی مشکلاتی همچون فقر و بی ثباتی اقتصادی و... چون آنچه صورت گرفته بنام دین انجام شده ، اثرات مخربی بر اعتقادات مردم داشته است و همان عواملی که تا دیروز عامل بسیج مردم در حمایت از سیاستمداران دیندار می شد امروز همان عوامل موجب فاصله ملت از دینمداران سیاستمدار می شود . از سوی دیگر متاسفانه و شوربختانه تحلیلهای اشتباه مراکز امنیتی کشور در خصوص ، کنشها و واکنشهای اجتماعی ، خصوصا در امور فرهنگی و انتقال این تحلیلها به مقامات ارشد نظام ،مسئولین مملکت را دچار اشتباهات فاحشی در موضعگیریها وعدم اصلاح و عدم تجدید نظردر رفتار شان نموده است و همین امرضمن اینکه عامل افزایش فاصله میان مردم و دولتمردان شده موجب دین گریزی ملت نیز گردیده است.

در کمال تاسف مراکز امنیتی بجای آن که با تذکر به مقامات و مسئولین مملکت و آگاه نمودن آنها از حقایق موجود در کشور، مانع از بروز بحرانهای اجتماعی در ابعاد اقتصادی ،فرهنگی و تهدیدات وخطرهای امنیتی شوند ، خود آتش بیار معرکه ای شده اند که در راستای منافع همان گروه ها و کسانی است که در متن نظام و یا در حاشیه آن، عاملان اصلی بسیاری از معضلات اجتماعی هستند .

مراکز امنیتی به شکل سئوال برانگیزی بجای عمل به وظایف خود، برای درمان هر یک از امراض موجود در جامعه عمدا و سهوا مقصر تراشی نموده و با ترفندهای مختلف بر اساس این نگرش که هرکس با آنها نیست دشمن آنها محسوب می شود ،دشمنان توهمی خود را به کارزار و عرصه تخاصمات سیاسی می کشانند و با این سیاست به صورت مضاعفی دردهای موجود را تشدید میکند. سناریو مبارزه با عرفانهای کاذب از جمله این اشتباهات سیاسی است. .

فرض محال

براساس این فرض محال!! که صوفیه و دراویش گنابادی منظور برنامه ریزان مبارزه با عرفانهای کاذب نیستند، این سئوالات مطرح خواهد شد که ؛

1 – کذب و صدق یک مکتب عرفانی یا منتسب به عرفان را ، چگونه می توان اثبات کرد؟

2 – اثبات درستی و نادرستی مکاتب عرفانی در صلاحیت چه کسانی است؟

3 – اگر میان شهروندان این مملکت (و از جمله پیروان مکاتب فکری) وحاکمیت ، قانون حکومت می کند با توجه به حقوق و آزادیهای ملت در قانون اساسی ؛

الف – آیا باورهای فکری این گونه مکاتب بر اساس کدام مستند قانونی جرم تلقی میگردد؟

ب – با توجه به این موضوع که کتاب ها و آموزه های این مکاتب عرفانی سالهاست در جامعه و جود داشته و با ممانعتی روبرو نبوده و حتی کتابهای آنها، مجوز چاپ از وزارت ارشاد دریافت نموده اند ، چگونه و چرا به یکباره مشکل آفرین وبه عنوان یک معضل امنیتی مطرح شده اند؟

4 – اگر به این حقیقت معترف بوده که مقوله عرفان از علوم الهیه و مربوط به اصول دین و امری تحقیقی است و درحوزه روح وروان و فکر و اعتقاد افراد است، آیا دخالت در این موضوع از سوی مقامات دولتی ،تجاوز به حریم خصوصی شهروندان و تفتیش ایمان و باورهای قلبی آنها نیست؟

5 – عرفان با هر تعریفی به هر شکل علمی مربط به باطن افراد و اصلاح نفس و رابطه فرد با خداست.اگر بر فرض آموزه های بعضی از این مکتب ها اشتباه باشد .جز عرفا و مشخصا بزرگان صوفیه آیا کس دیگری علم و صلاحیت آنرا دارد که در نفی و اثبات آنها اظهار نظر کند؟

6 - بر فرض محال که این مکاتب عرفانی کاذب و انحرافی باشند؛

الف – چه عواملی بستر ساز رشد و نمو آنها شده است؟

ب – آیا مشخصا بعد از تخریب حسینیه شریعت قم بیش از پیش این مکاتب در عرصه فرهنگی کشور خود نمایی نکرده اند!!؟؟

ج – آیا راه مبارزه با آنها برخورد سیاسی و امنیتی است یا فرهنگی؟؟!!

د – آیا با سرکوب پیروان تصوف و عرفان ، تمایل مردم و خصوصا جوانان به این گونه مکاتب طبیعی نیست؟

فرض واقعی

*با در نظر گرفتن این واقعیت که کشور ایران مرکز جهان تصوف و عرفان است و عارفانی همچون مولا نا ،عطار ، سعدی، سهروردی و صدها چهره شاخص و بی همتا و معروف درجهان امروز، ایرانی هستند، و دیگران و از جمله موسسین همین عرفانهای به اصطلاح کاذب از آثار و کتابهای آنها حرفی برگرفته و به آن بال و پر داده اند، آیا وارد کنندگان عرفانهای وارداتی به کشور ،همانهایی نیستند که علمدار مخالفت با تصوف و درویشی هستند ؟؟ آیا اجازه فعالیت به این مکاتب عرفانی از روی عناد وبرای تضعیف تصوف حقه اسلامی نبوده است؟؟

نتیجه

سناریو نویسان مبارزه با عرفانهای کاذب ، تنها بدنبال قانونمند کردن خشونت و سرکوب دراویش گنابادی هستند . انگیزه آنها ؛

1 – خلق یک بحران اجتماعی برای مشغول کردن و منحرف کردن افکار عمومی وسرپوش نهادن بر معضلات اجتماعی است.

2 – در تحلیل های امنیتی دراویش گنابادی و مکتب تصوف به عنوان دشمن نظام تلقی شده وبالقوه آنها را نیرویی برانداز محاسبه می کنند و بدین وسیله در پی مقابله وحذف آنان هستند.

3 – گرایش مردم به تصوف و عرفان موجب نگرانی صاحبان قدرت در مراکز دینی و سیاسی شده است و این سناریو برای سرکوب صوفیه و ایجاد رعب و وحشت در جامعه وجهت شعف و امنیت خاطر متحجرین انحصار طلب و تمامیت خواهان سیاسی سازماندهی می شود.

4 – حجم مشکلات در عرصه های مختلف اجتماعی و اختلافات درونی موجب انسداد هرچه بیشتر فضای سیاسی کشور شده است به گونه ای که مطالبات قانونی مردم را تفسیربه جنگ نرم کرده وبا مشت آهنین پاسخ می گویند و درویشی را حزب سیاسی تصور کرده واستقلال فکری اهل عرفان و تصوف را خطر می بینند .


یک زن نگون بخت دیگر در انتظار حکم "زنای محصنه"

روزنامه ابتکار: محاكمه 3 متهم به قتل دو برادر كه در يكي از باغ‌هاي شهريار به قتل رسيده بودند، صبح روز گذشته در دادگاه كيفري برگزار شد. به گزارش فارس، عصر 27 آبان سال گذشته،‌مرد ميانسالي با حضور در دادسراي جنايي شهريار، از فقدان دو برادر خود خبر داد. تحقيقات پليس براي مشخص شدن سرنوشت اين دو برادر به نام‌هاي حجت، 43 ساله و رضا 31 ساله، آغاز شد تا اينكه 35 روز بعد اجساد آنها داخل چاهي در يك باغ كشف شد. با تحقيقات انجام شده، مشخص شد حجت با زني به نام سالومه ارتباط داشته است كه اين زن بعد از دستگيري پرده از قتل دلخراش دو برادر توسط 3 مرد افغاني و ايراني برداشت. مدتي كوتاه بعد از اظهارات سالومه، 3 مظنون ديگر پرونده نيز دستگير و به ارتكاب قتل اعتراف كردند.سالومه معتقد بود، توسط حجت اغفال شده است و مدتي قبل در همين رابطه، توسط 2 افغاني و يك ايراني در يكي از باغ‌هاي شهريار به همراه برادرش به قتل رسيده است. قرار مجرميت متهمان پرونده از سوي دادسراي جنايي صادر و پرونده به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران ارجاع شد كه صبح امروز به رياست قاضي نورالله عزيزمحمدي برگزار شد.اصغري روشن، نماينده دادستان كيفرخواست صادره را قرائت و طبق مدارك موجود در پرونده خواستار مجازات متهمان شد. اولياي‌دم نيز خواسته خود را قصاص متهمان عنوان كردند.در ابتداي جلسه، سالومه به عنوان اولين متهم در جايگاه قرار گرفت و در بيان دفاعيات خود، گفت: «حجت با ايجاد مزاحمت مرا به همراهي با خود در اجراي اعمال شيطانيش وادار كرد.» بعد از اظهارات سالومه، ادامه جلسه رسيدگي، به دستور قاضي عزيزمحمدي و براي شنيدن اظهارات متهم درباره روابط غيراخلاقي او با ديگر متهمان، به صورت غيرعلني برگزار شد. وكيل سالومه بعد از علني شدن مجدد جلسه دادگاه، در دفاع از موكلش گفت: «موكل من به خاطر فقر مالي از سوي شوهرش مجبور به تكدي گري شده بود و در اين رهگذر از سوي عده‌اي اغفال شد.» وي همچنين با ذكر دلايلي خواستار تبرئه موكلش ار اتهام زناي محصنه شد. در ادامه جلسه، مجتبي ديگر متهم پرونده براي دفاع از خود در مقابل اتهاماتي مانند ارتباط نامشروع و مشاركت در 2 فقره قتل، گفت: «من براي درآمد بيشتر در باغ كار مي‌كردم. قبل از حادثه يك بار حجت و سالومه را ديده بودم.» وي ادامه داد: «شب حادثه كه دو هفته بعد از اولين ديدار ما بود، حسين با حجت تماس گرفت و از او خواست دوباره سالومه را به باغ بياورد.» حجت به من زنگ زد و گفت قصد ندارد به باغ برود و از طرفي حسين به من زنگ زد و گفت حجت در اين‌باره اصرار دارد. متهم ادامه داد: «حجت، رضا و سالومه را به باغ بردم؛ نيم ساعت بعد از باغ رفتم و سر شب متوجه شدم آنها سر 50 هزار تومان باهم درگير شده‌اند. به شادمهر، (دوست حسين) زنگ زدم و از او خواستم به باغ بيايد تا دوستش را كمك كند. با شادمهر به باغ رفتيم و به محض اينكه وارد اتاق شديم، شادمهر با چاقو به حجت حمله كرد و من هم با داسي كه از حجت گرفتم،‌ضربه‌اي به سرش زدم.» مجتبي گفت: «از آنجا رفتم و چند روز با پيچيدن خبر مفقود شدن دو برادر، به حسين زنگ زدم و او گفت دو برادر را كشتيم. قرار بود بعد از اينكه من از باغ رفتم، دو برادر را رها كنند، همان طوري كه سالومه را با دادن مقداري پول رها كردند.» متهم اظهارات قبلي خود مبني بر اينكه با شادمهر تماس گرفته و از او خواسته براي انتقام‌گيري از كساني كه حسين را «خفت» كردند به باغ بيايد را تكذيب كرد.سالومه در پاسخ به ادعاي متهم درباره اينكه قبل از قتل،‌ باغ را ترك كرده است، گفت: «او دروغ مي‌گويد و حداقل تا شب قتل آنجا بود.» قاضي از متهم سؤال كرد اگر از نحوه قتل بي‌خبر بودي چگونه در بدو دستگيري چاه محل قتل 2 برادر را به مأموران نشان دادي كه متهم گفت: «از حسين شنيدم.»بعد از اظهارات مجتبي، شادمهر در جايگاه قرار گرفت و با بيان اينكه فقط اتهام ورود غيرقانوني به ايران را قبول دارم، گفت: «اتهام مشاركت در قتل و رابطه نامشروع با سالومه را نمي‌پديرم. مجتبي به من زنگ زد و گفت عده‌اي قصد كشتن حسين را دارند و من خودم را به آنجا رساندم.» حسين نيز در بيان دفاعيات خود مانند هموطنش اتهامات قتل و رابطه نامشروع را نپذيرفت و گفت: «مجتبي بعد از اينكه فهميد حجت قصد اخاذي از من را داشته است، گفت بايد سر او را زير آب كنيم.» بعد از آخرين اظهارات متهمان، قاضي عزيزمحمدي ختم جلسه را اعلام و صدور حكم را به بعد از مشورت با مستشاران دادگاه موكول كرد.


واکنش سپاه پاسداران به اظهارات روز گذشته موسوی

روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران: میرحسین موسوی یکی از سران فتنه به جمع شدن جمیع ضد انقلاب، در زیر پرچم فتنه سبز اعتراف نمود.

میرحسین موسوی یکی از سران فتنه به تازگی در سخنرانی که برای به اصطلاح فرزندان خانواده های ایثارگران ایراد نمود به جمع شدن ضدانقلاب، منافقین، سلطنت طلبان، کومله، دمکرات و همه گروه های ضدانقلاب در زیر پرچم فتنه سبز اعتراف نمود. وی در این دیدار مدعی شد که "تشکل های که با سیاست های غلط از هم جدا شده بودند، به تدریج به هم نزدیکتر می شوند، با هم مذاکره می کنند و بر سر یک سفره می نشینند. آنچه نقطه وصل آنها با یکدیگر است تلاش برای آزادی، عدالت و تفاهم بر سر پاسداری از حقوق ملت است. مرزهای خودی و ناخودی به تدریج کمرنگ می شود و به جای آن تعامل و گفت و گو می نشیند. امروز به برکت یک جنبش سبز مردمی زمینه آشتی ملی، دوستی و وحدت بیش از همیشه بین فرهنگهای گوناگون، قومیت ها و شیعه و سنی و همه اقشار بوجود آمده است." اظهارات نامبرده در حالی صورت می گیرد که تمامی گروهک های ضدانقلاب بارها حمایت خود را از سران فتنه اعلام نموده و همچنین سران آنها در مصاحبه ها و سخنرانی های خود از کمک های خود به سران فتنه خبر داده اند.


وزیر کار: اشتغالزایی به ما مربوط نمی شود

روزنامه نورخوزستان: شیخ الاسلامی متولی ایجاد شغل در کشور را وزارت تعاون دانست و گفت: وظیفه وزارت کار اشتغالزایی نیست. شیخ الاسلامی در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر بار دیگر متولی بخش اشتغال در کشور را وزارت تعاون عنوان کرد و افزود: از آنجا که مفهوم کار با اشتغال فرق می کند لذا وزارت کار فقط متولی رسیدگی به امور کسانی است که در بخش های مختلف دولتی و خصوصی کشور کار می کنند و هیچ گونه دخالتی در بخش اشتغال در کشور ندارد. وی گفت: هم اکنون متولی اشتغالزایی برای جویندگان کار در کشور وزارت تعاون است و این موضوع از گذشته نیز به عهده این وزارت خانه بوده است. شیخ الاسلامی تاكید كرد: وزارت کار به مشکلاتی که در بخش های کاری برای افراد به وجود می آید شامل "بیمه، پرداخت حق و حقوق افراد، پرداخت حقوق طبق قوانین کار و آموزش های کاری" رسیدگی خواهد کرد. وزیر کار و امور اجتماعی در پاسخ به سوالی که آیا هنوز شرکت های واسطه ای در کشور فعالیت دارند یا خیر؟ گفت: با توجه به اینکه دولت با ایجاد و کار شرکت های واسطه ای در هر کجای کشور مخالف است، چنانچه از ادارات و دستگاه های دولتی گزارشی درخصوص کار این شرکت ها داده شود برای حذف آن شرکت اقدام خواهد شد. شیخ الاسلامی در پایان گفت: با توجه به اینکه رویکرد دولت حذف این شرکت هاست، چنانچه شرکت واسطه ای در جایی هنوز فعالیت دارد به وزارت کار و امور اجتماعی اطلاع دهند تا از فعالیت آن شرکت جلوگیری و برای حذف آن از مجموعه اقدام شود.


رشد 40 درصدی قيمت سكه طلا

جام جم آنلاين: آخرين وضعيت‌ شاخص‌هاي اقتصادي كشور كه توسط بانك مركزي منتشر شده نشان مي‌دهد قيمت سكه طلاي طرح قديم و طرح جديد بهار آزادي از خرداد سال گذشته تا خرداد امسال به ترتيب 39.7 و 38.5 درصد افزايش يافته است.

به گزارش خبرنگار ما، بانك مركزي اخيرا آخرين وضعيت مهمترين شاخص‌هاي اقتصادي كشور را كه مربوط به خردادماه 89 است، منتشر كرده است. در اين گزارش وضعيت شاخص‌ها در مقايسه با ماه گذشته ارديبهشت 89 و 12 ماه گذشته يا ماه مشابه سال قبل (خرداد 88)‌ مورد بررسي قرار گرفته است.

تغييرات شاخص‌هاي اقتصادي كه در گزارش‌هاي بانك مركزي ذكر مي‌شود، معمولا منبع معتبري براي سرمايه‌گذاران و تحليلگران اقتصادي به شمار مي‌رود، بويژه اگر اين تغييرات در حوزه كالاهاي سرمايه‌اي و پرتقاضاي بازار باشد. سكه‌هاي بهار آزادي يكي از اين كالاهاست كه بسيار مورد توجه مردم قرار دارد و برخي شهروندان به خاطر جلوگيري از متضرر شدن از كاهش ارزش پول سعي مي‌كنند پس‌اندازهاي خود را به اين طريق نگهداري كنند.

در اين باره آمار بانك مركزي مي‌گويد؛ متوسط قيمت فروش يك قطعه سكه تمام بهار آزادي (طرح قديم)‌ در خرداد 89 در مقايسه با ارديبهشت 89 معادل 5.6 درصد افزايش داشته است اما رشد قيمت اين سكه در مقايسه با خرداد 88 يعني يك سال پيش 39.7 درصد يا تقريبا 40 درصد بوده است.

اوضاع درباره رشد قيمت يك قطعه سكه تمام امامي (طرح جديد)‌ نيز تقريبا همين طور است. چرا كه قيمت اين سكه در خرداد 89 نسبت به ارديبهشت 89 معادل 6.3 درصد افزايش يافته است. با اين وجود قيمت اين سكه در خرداد امسال در مقايسه با خرداد پارسال معادل 38.5 درصد رشد داشته است.

رشد قيمت ارزهاي پرتقاضا

قيمت ارزهاي پرتقاضا نيز در خردادماه افزايش يافته است. متوسط قيمت فروش هر دلار آمريكا در خرداد 89 نسبت به ارديبهشت 89 معادل 2.1 درصد و در مقايسه با خرداد 88 معادل 6.7 درصد رشد قيمت را تجربه كرده است.

قيمت هر يورو نيز در خرداد 89 در مقايسه با ارديبهشت 3.6 درصد و در مقايسه با خرداد 88 معادل 6.6 درصد افزايش داشته است.

رشد چك‌هاي برگشتي

نكته ديگر در شاخص‌هاي اقتصادي بانك مركزي رشد قابل توجه چك‌هاي برگشتي است.

بر اين اساس در خرداد 89 در مقايسه با ارديبهشت ماه 89، تعداد چك‌هاي برگشتي 12.5 درصد و در خرداد 89 در مقايسه با خرداد 88 معادل 32.1 درصد افزايش يافته است.

با اين حال شاخص مبلغ چك‌هاي برگشتي در خرداد 89 در مقايسه با ارديبهشت 89 معادل 14.6 درصد كاهش دارد، اما اين شاخص در خرداد 89 در مقايسه با خرداد 88 معادل 47 درصد افزايش نشان مي‌دهد.

شاخص بهاي كالا و خدمات مصرفي در مناطق شهري ايران نيز در خرداد 89 در مقايسه با خرداد 88 معادل 8.3 درصد، شاخص بهاي توليدكننده در همين مدت 10.1 درصد و شاخص بهاي كالاهاي صادراتي ايران 14.8 درصد افزايش نشان مي‌دهد.

شاخص ارزش سهام معامله شده در بورس نيز در خرداد 89 در مقايسه با خرداد 88 معادل 560 درصد افزايش يافته كه در نوع خود قابل توجه محسوب مي‌شود.


نقش مستقیم اطلاعات اصفهان در مرگ یک دانشجو

نقش مستقیم اداره اطلاعات اصفهان در مرگ محمد جواد پرنداخ؛ فشار وزارت اطلاعات بر دفتر تحکیم به علت نام بردن از وی

دانشجونیوز: سال گذشته ده ها نفر در جریان اعتراضات مردم بعد از انتخابات در حالی کشته شدند، که جمعی از این کشته شدگان را دانشجویان تشکیل می دادند. دفتر تحکیم وحدت در چند مرحله در بیانیه های خود از دانشجویان کشته شده نام برده بود، اما مامورین وزارت اطلاعات در میان اسامی دانشجویان کشته شده نسبت به نام چند نفر از جمله محمدجواد پرنداخ حساسیت ویژه ای نشان داده و دفتر تحیکم وحدت را در این خصوص تحت فشار گذاشته بودند.

خبر درگذشت محمد جواد پرنداخ، دانشجوی سال آخر رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی اصفهان، سال گذشته در چنین روزهایی منتشر شد، اما چگونگی فوت این دانشجو از همان ابتدا در هاله ای از ابهام بود. چنانچه چند روز پس از فوت وی رسانه های دولتی از جمله ایرنا با انتشار اخباری مدعی شدند که وی از روی پلی خود را پرتاب و خودکشی کرده است. از سویی دیگر خانواده وی در ابتدا اعلام کردند که فرزندشان در اثر تصادف کشته شده است. با این حال زمانی که دفتر تحکیم وحدت در بیانیه سال گذشته خود نام محمدجواد پرنداخ را در میان دانشجویان کشته شده آورده بود با حساسیت غیرمنتظره دستگاه امنیتی مواجه شد.

این در حالی است که بعد از گذشت یک سال برادر محمد جواد پرنداخ در مصاحبه با روزآنلاین از جریان به قتل رسیدن او پرده برداشته است. برادر وی در این مصاحبه تأکید کرده که روز سوم بازجویی بعد از مراجعه به اداره اطلاعات اصفهان پس از گذشت چند ساعت از مراجعه این دانشجو، پدرش پیکر بی جانش را زیر یکی از پل های عابر پیاده اصفهان پیدا می کند. او در این مصاحبه گفت: «بعد ازکلی گشتن می بینند که زیر پلی نزدیک منزل فامیلمان که در اصفهان بود مردم جمع شده اند. جلوتر که می روند می بینند جسد برادرم روی زمین است. پدرم می گوید آدم های مشکوکی بالای سر جسد بودند. از همان جا می برند پزشکی قانونی و درست ظرف نیم ساعت پزشکی قانونی می گوید که علت مرگ، اصابت جسم سخت بر سرش بوده است. برای ما خیلی سئوال داشت که چطور به این سرعت جواب دادند. پدرم همان موقع با همان لباس خونی پیش قاضی پرونده برادرم میرود و قاضی به پدرم می گوید که تو هم برو خودت را بکش.»

یکی از بازداشت شدگان شورای تهران دفتر تحکیم وحدت در مهر ماه٨٨، در خصوص بازجویی هایی که به دلیل وجود نام محمدجواد پرنداخ در بیانیه دفتر تحکیم وحدت از وی شد، توضیحاتی به سایت دانشجونیوز ارائه کرده است. وی گفت که در کنار حساسیت بر نام بردن از کشته شدگان تابستان ٨٨ از سوی مأمورین وزارت اطلاعات، حضور نام پرنداخ به عنوان کشته شده بعد از حوادث ٢٢ خرداد یکی از مسائل عمده مطرح شده در بازجویی ها بود.

این عضو شورای تهران دفتر تحکیم وحدت ادامه داد: "بازجویان تأکید بسیار عجیبی داشتند تا مرا قانع سازند که پرنداخ کشته نشده بلکه خودکشی کرده است و معتقد بودند این دانشجو یکی از «سرکردگان» اعتراضات در دانشگاه صنعتی اصفهان بوده است. در صورتی که پرنداخ به برادر خویش گفته است که در تجمعات دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان فقط شعار می داده ولی اتهامات بسیار سنگینی را به وی نسبت داده اند."

وی توضیح داد پس از خواندن مصاحبه برادر پرانداخ به دلیل حساسیت بازجویان بر نام این دانشجو پی برده است و به نظر می رسد وزارت اطلاعات تلاش دارد مرگ وی را یک خودکشی قلمداد کند و هر گونه اعتراضی برخلاف این مسئله با برخورد آنان مواجه می شود. موارد مشابه و هماهنگی در صحبت های برادر محمد جواد پرنداخ و روند بازجویی این عضو دفتر تحکیم وحدت وجود دارد که این گمانه را تقویت می کند که مسئله فقط یک مرگ ساده نیست و دلیلی جز این ندارد که بازجویان وزارت اطلاعات در مرگ این دانشجوی جوان و کرد نقش داشته اند.

برادر محمدجواد پرنداخ در بخش دیگری از مصاحبه خود در خصوص تلاش برای مسکوت نگه داشتن قتل وی اضافه کرده که فرهاد تجری، نماینده سرپل ذهاب و گیلانغرب در مجلس که مسئول کمیته پی گیری حوادث بعد از انتخابات مجلس بود، به همراه رئیس اداره اطلاعات گیلانغرب به خانه آنها رفته و خواسته اند که اعلام کنند پرنداخ تصاف کرده که پس از اعلام این خبر رسانه های همسو با دولت گفتند که محمد جواد پرنداخ خودکشی کرده است: «ما شکایت کردیم اما شکایتمان به هیچ جا نرسیده است. ما از ماموران اطلاعات و همچنین قاضی پرونده برادرم شکایت داریم؛ چرا چنین برخوردی با برادر من داشتند. حتی نیم در صد هم احتمال خودکشی بدهیم که باز هم محال است مسئول خودکشی هم آنها هستند. اما هیچ جوابی نمی دهند. پدرم بارها رفته و تماس گرفته شماره کلاسه پرونده برادرم را گفته و تاکید کرده که میخواهیم پی گیری کنیم اما گفته اند که چنین شماره کلاسه ای وجود ندارد. پرونده را محو کرده اند. ما از طریق نماینده اسلام آباد هم شکایت کردیم نامه نوشتیم و خواستیم پی گیری کنیم. آمد خانه ما و گفت پی گیری می کند اما جوابی به ما داده نشد فقط چند روز بعد از اطلاعات زنگ زدند و شماره پرونده را خواستند که پدرم داد اما گفتند چنین پرونده ای نداریم. من فقط یک برادر داشتم که محمد جواد بود و شهید شد و پدر و مادرم به شدت می ترسند. روز عاشورا در مزار برادرم ما شعار داده بودیم؛ بعد از مادرم که فرهنگی است در این مورد بازجویی کرده بودند. او واقعا می ترسد. پدر من 8 سال در جبهه برای این مملکت جنگیده. مادرم فرهنگی است و 32 سال به این مملکت خدمت کرده.»

اکنون با‌گذشت یک سال از شهادت محمدجواد پرنداخ خانواده وی همچنان تحت فشار وزارت اطلاعات قرار دارند تا از پیگیری پرونده فرزندشان منصرف شوند.

لازم به ذکر است در سالگرد شهادت این دانشجوی دانشگاه صنعتی اصفهان قرار است مراسمی در روز پنجشنبه چهارم شهریورماه در شهر گیلانغرب برگزار شود.


هشدار سنا؛ همکارى مشکوک يک شرکت چينى با پاسداران

به نوشته روزنامه نیویورک تایمز، هشت تن از سناتورهاى آمريکايى طى نامه ای به دولت اوباما، نسبت به همکارى مشکوک يک شرکت چينى با سپاه پاسداران هشدار دادند. آنها در این نامه خواستار تحقيق دولت آمریکا درباره همکارى شرکت چينى "هواوى" با سپاه پاسداران و جلوگيرى از فعاليت اين شرکت در ایالات متحده شدند.

نيويورک تايمز در اين باره نوشت، هشت قانونگذار جمهوريخواه از دولت اوباما درخواست کرده اند، پيشنهاد يکى از بزرگترين شرکتهاى چينی براى ارسال تجهيزات ارتباطات راه دور به شرکت اسپرينت نکستل در آمريکا را مورد تحقيق قرار دهد. در نامه ای که هفته گذشته به مقامات ارشد دولت از جمله وزير خزانه دارى و مدير اطلاعات ملى ارسال شد، سناتورها نگرانى خود را در مورد شرکت چینی "هواوی" بخاطر روابط نزديک تجارى با سپاه پاسداران ابراز داشتند. سناتورها نوشتند که حضور این شرکت چینی به ‌ويژه در بخش صنايع نظامى در ایران نشان مى دهد که براساس قوانین مربوط به تحريمهاى آمريکا عليه رژیم تهران، فعالیت تجاری شرکت "هواوى" با شرکتهای آمريکايی باید ممنوع شود.


روزنامه ایتالیايی: دعوای قدرت در راهروهای حکومتی

ایران: ایل فولیو، دعوای قدرت در راهروهای حکومتی پایتخت

میلان،۳شهریور - (اکی فارس) – روزنامه ایتالیایی «ایل فولیو» در مقاله ای امروز (چهار شنبه ۳شهریور) شرایط داخلی حکومت ایران را بحرانی و ناهنجار دانست و از عصبانیت آیت الله سید علی خامنه ای بدلیل جدایی های درونی در ساختار قدرت جمهوری اسلامی خبر داد.

برگردان این مقاله به شرح زیر است:

ولی فقیه جمهوری اسلامی، آیت الله سید علی خامنه ای، از اختلافات علنی ای که در هفته های اخیر بین نیروهای اصولگرای تندرو و محافظه کاران پراگماتیک روی داده است به شدت خشمگین میباشد و از میانجی گری بین این نیروها خسته شده است. «از مسئولان با جدیت خواسته ام که از دامن زدن به اختلافات درونی خود داری کرده و در سخنان خود از تفرقه ها نگویند». این آخرین پیام رهبر جمهوری اسلامی برای بازیافتن اتحاد در داخل سیستم قدرت ایران بود که از رادیو و تلویزیون دولتی در روزهای گذشته پخش شد. در پی این پیام بود که رئیس جمهور ایران، محمود احمدی نژاد، به همراه رئیس مجلس، علی لاریجانی، در جلسه مشترکی شرکت کردند تا اتحاد بین دو نیروی مجریه و قانونگذاری را تثبیت کنند و با این کار به خواسته رهبری مبنی بر نمایان کردن همبستگی ملی احترام بگذارند. البته از دید متخصصین این گرمی بین آقای احمدی نژاد و لاریجانی ظاهری است و اختلافات میان مجلس و دولت گویای آن است. به عنوان مثال آقای لاریجانی از منتقدین استوار دولت است و همکاران ایشان سیاست های اقتصادی دولت را واقع گرایانه نمی بینند. از طرف دیگر رئیس جمهور به کار مجلس کم توجهی میکند و دولتی خود مرکز ایجاد کرده است و همچنین به بزرگان روحانیت شیعه انتقاد هایی میکند و برخی از آنان را به فساد مالی متهم میکند. در۹ آگوست گذشته، علی اکبر ولایتی، از مشاورین عالی رتبه رهبری (و از منتقدین محمود احمدی نژاد)، در دیدار خود از سوریه از آمادگی ایران برای گفتگو با آمریکا در زمینه انرژی هسته ای خبر داد. هفته ای از این حادثه نگذشته بود که وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد که به هیچ وجه قصد مذاکره با دولت آمریکا را ندارد. با اینکه نمی شود، بر اساس تجربه سالیان گذشته، از دوپهلویی خط سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شگفت زده شد، ولی به نظر میرسد که این بار درجه این دوگانگی سیاسی داخلی بسیار زیاد است و این نمایان کننده اختلافی عمیق در درون ساختار قدرت ایران میباشد. در چنین شرایطی است که آیت الله خامنه ای ابراز نگرانی و عصبانیت میکند و امکان دوری او از دولت احمدی نژاد چنان دوربه نظر نمی رسد. در همین شرایط است که اصلاح طلبها هم، توسط زهرا زهنورد، از امکان سقوط دولت حرف میزنند. البته اینکه برای آیت الله خامنه ای، که از پشتیبانان دولت احمدی نژاد بوده است، بسیار سخت است که حالا بیاید وچنین تغییر جهتی را بدهد. در این مسیر شخصیت هایی چون علی لاریجانی، علی اکبر ولایتی و شهردار تهران قالیباف با او همسو هستند. روزنامه بنیادگرای «کیهان»، که نزدیک به رهبری است، از خطرروی کار آمدن قطب جدیدی از قدرت که میخواهد از جناح رهبر هم انقلابی تر باشد خبر میدهد. در همین راستا، آقای احمدی نژاد، برای بدست آوردن مشروعیت لطمه دیده خود در پی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری گذشته، تلاش به گرایشهای ملی گرایانه دارد تا بتواند توجه جوانان را ، که اغلب از اسلامیت دور شده اند، به خود جلب کند. رئیس جمهور برای اینکه به این هدف خود دست یابد از سویی از پشتیبان بنیادگرای روحانی خود، آیت الله مصباح یزدی، فاصله میگیرد و از طرفی دیگر برای ایرانیان مقیم خارج از کشور، که معمولا زیاد به مواضع حکومت نزدیک نیستند، مراسم برگزار میکند. پدیده اسفندیار رحیم مشایی هم در همین زمینه است. این شخصیت دولتی، که علی رغم مخالفتهای رهبری و اصولگرایان، نقش های کلیدیی را در نظام بر عهده گرفته است، در آخرین سخنرانی خود از «مکتب ایرانی» به جای «مکتب اسلامی» صحبت کرده و بر اهمیت اصل ایرانیت تاکید کرده است. چنین موضعی به شدت واکنش منفی اصولگرایان و روحانیون را در پی داشته است و حتما رهبر انقلاب را نیز خشنود نکرده است. در حالیکه برای بخشی از اپزیسیون خارج از کشور و سبزهای نا امید نشانی مثبت به نظر میرسد.

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .