خبرهای برگزیده- شنبه بیست و نهم آبان ١٣٨٩


اولی هاينونن: ايران در تجهيزات برنامه غنی‌سازی اورانيوم خود مشکل دارد

رئيس پيشين هيئت بازرسان آژانس بين‌المللی انرژی اتمی گفت: ايران سال‌هاست که در تجهيزات برنامه غنی‌سازی اورانيوم خود با مشکلات مختلفی درگير است.

اولی هاينونن که در ماه اوت (سه ماه پيش) از سمت رياست بازرسان آژانس کناره گرفت، به خبرگزاری رويترز گفت: يکی از دلايل نقص‌ فنی و کاهش شمار سانتريفيوژهای فعال در کارخانه غنی‌سازی نطنز، منسجم نبودن طرح بنيادين اين سانتريفيوژها است.

آقای هاينونن کرم رايانه‌ای استاکس‌نت را يکی از مسائل تاثيرگذار بر تجهيزات اتمی ايران دانست و گفت: شواهدی در اين مورد در دست نيست، اما تعداد سانتريفيوژهايی که درست کار نمی‌کنند زياد بوده‌است.»

استاکس‌نت، يک « بد افزار رايانه‌ای» است که چند ماه پيش به طور گسترده رايانه‌های مراکز صنعتی ايران را مورد هدف قرار داد.


سازمان نظام پزشکی: پزشکان می توانند تجهيزات دفاعی دريافت کنند

معاون اجتماعی سازمان نظام پزشکی ايران از ارائه تجهيزات دفاع شخصی، شامل اسپری اشک آور و شوک الکتريکی به پزشکان واجد شرايط خبر داد.

به نوشته روزنامه « خبر»، حسن هويدا گفت: پس از توافق با نيروی انتظامی، تمامی اعضای سازمان نظام پزشکی که متقاضی دريافت تجهيزات دفاع شخصی هستند، پس از تأييد صلاحيت شان در خصوص سلامت روانی و عدم اعتياد و سوء پيشينه کيفری و انتظامی، اين تجهيزات را دريافت می کنند.

روزنامه خبر نوشت: اين سخنان در شرايطی عنوان شده که سوءقصد به جان چهار پزشک در ماه های اخير، که به کشته شدن دو نفر از آنها انجاميد، نگرانی هايی را در ميان جامعه پزشکی ايران به وجود آورده است.

گسترش فقر و بیکاری؛ "کلیه فروشی زیر قیمت"

روزنامه حکومتی قدس در مطلبی تحت عنوان "کلیه فروشی زیر قیمت" نوشت: با گسترش فقر و بیکاری در و دیوار مناطق اطراف بیمارستان هاشمی‌ نژاد تهران از آگهی فروش فوری و زیر قیمت کلیه پر شده است. کافی است تا هر رهگذری این روزها با صحنه عجیب و در عین حال اسفباری مواجه شود. در بررسی این آگهی‌ ها می‌توان مواردی را مشاهده کرد که بر روی آن نوشته شده کلیه فروشی، زیر قیمت، فروش کلیه، فوری، فوری. بی ‌تردید علت بروز چنین پدیده ‌ای فقر و بیکاری است، وگرنه چطور ممکن است که یک جوان ۲۰ساله حاضر بشود کلیه ‌اش را در قبال تنها چند میلیون تومان بفروشد. اهداکنندگان کلیه، اغلب آنها بین ۲۰ تا ۴۰سال سن دارند و برای مواردی چون تامین اجاره عقب افتاده، بدهکاری، آزادی پدر از زندان، تامین پول عروسی و به‌ طور کلی به‌ خاطر مشکلات ناشی از فقر و بیکاری کلیه خودشان را می ‌فروشند.


ایران می‌گوید سامانه دفاع در برابر موشک‌های کروز را آزمایش کرده است

ایران می‌گوید در جریان رزمایش اخیر، سامانه دفاع هوشمند در برابر موشک‌های کروز را «با موفقیت» آزمایش کرده است. امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، گفته است تهران جزء نادر پایتخت‌های جهان است که به سامانه دفاع در برابر موشک‌های کروز مجهز شده است. آخرین روز از رزمايش پنج روزه «مدافعان آسمان ولایت ۳»، که ارتش، سپاه پاسداران، بسیج و نيروی انتظامی جمهور اسلامی در آن شرکت دارند، امروز برگزار می‌شود.


وبسایت بنیاد گلشیری در ایران فیلتر شد

وبسایت بنیاد فرهنگی – مطالعاتی گلشیری در ایران فیلتر شد. این بنیاد، که نامش را از داستان‌نویس معاصر ایران برگرفته است، در وبسایتش در باره فعالیت‌ها، آثار و جایزه سالانه هوشنگ گلشیری اطلاع رسانی می کرد. جایزه سالانه گلشیری هرساله به آثار برتر ادبیات داستانی و نقد ادبی جایزه‌ای اهدا می‌کند و در زمره جوایز معتبر ادبی و مستقل ایران است. پیش از این وبسایت لغتنامه دهخدا نیز در ایران فیلتر شده بود.

اطلاعیه کمپین سفارت سبز در مورد ایذاءآت بخش خارجی ارتش سایبری جمهوری اسلامی

 در گویا نیوز

اخیرا یکی از هواداران کمپین سفارت سبز اطلاع داد،خبر مقاله گونه ای در گویا نیوز به زیور طبع آراسته شده،که روح کلام آن توهین به اعضای کمپین است،و کوچک شمردن اقدام بزرگی که این سفرای مردمی،با پشت کردن به رژیم و پیوستن به جنبش مردم ایران انجام داده اند.به گفته وی این مقاله را دختر خانم 17 ساله ای نوشته اند،که با وجود سن کم در وبلاگش خود را عاشق سیاست نام برده و علیرغم سکونت در قلب تهران و ثبت وبلاگ خود دراداره مربوطه،و با وجود ممنوعیت قوانین رژیم درمورد حجاب، با کشف کامل حجاب،عکس و مشخصات خود را درین وبلاگ در معرض دید عموم قرار داده است. ابتدا تصور شد،چنانچه به محتوای غیر عقلایی،صغری و کبرا و نتیجه گیری غلط این مقاله رپرتاژ آگهی وار، پاسخ داده و اعتراض شود،در آن صورت کمپین که مدعی آزادی ،دموکراسی،احترام به حقوق بشر،و سکولاریسم در رنگین کمان جنبش مردم ایران است،چه فرقی با رژیم ضد همه این ارزش ها دارد، که این نوآموخته سیاست را دل آزرده نموده در انجام راهی که در پیش گرفته تردیدی ایجاد کند،اما دو روز از درج این مقاله آگهی وار نگذشته بود که سرباز ملتی که سلاحش عقل و خرد،شناخت و جستجوی حقیقت است،برخلاف سربازان گمنام اما شرور امام زمان که مسلح به همه سلاحهای شیطانی اند. ضمن تماس با کمپین سفارت سبز اطلاع داد،این مقاله را ارتش سایبری نوشته،و اسم این دختر خانم پوششی است برای توجیه عضویت وبلاگ مربوطه اش در سایت گویا نیوز و اینکه دارد تحقیق می کند که نام و مشخصات نویسنده واقعی مقاله را از میان خیل بیشمار اعضای خبره ارتش سایبری بدست آورده،در اختیار ملت ایران قرار دهد.بگفته این سرباز گمنام ملت ،مقاله یاد شده در سه بخش پرخواننده گویا نیوز با عناوین مردم پسند و جذاب در معرض دید همگان قرار گرفته است . 1-در ستون دیدنی ها،27 آبانماه تحت عنوان،سخنگوی وزارت خارجه:کاری را که من می کنم،شما نکنید. 2- ستون پر خواننده ترین ها : همان عنوان بالا 3- ستون گویای من : با عنوان: تفاوت از زمین تا آسمان است. لازم به یاد آوری است ، یک ماه و نیم پیش به نقل ازمیهمان پرست سخنگوی وزارت خارجه رژیم اطلاع داده شد ، نامبرده از سفارت کانادا در سوریه تقاضای مهاجرت به کانادا را نموده که موافقت شده و ایشان عنقریب بآن کشور مهاجرت خواهد نمود.کمپین سفارت سبز طی اطلاعیه ای خطاب به هموطنان اعلام نمود این خبر ترفند جدید شعبه سیاست خارجه ارتش سایبری رژیم است تا اقدام قهرمانانه سفرای سبز ملت ایران درترک مقام و منزلت شغلی و رفاه و آسایش مادی و پیوستن به جنبش سبز مردم ایران و ترک مام وطن و اجبار به تبعید و غربت و پناهندگی و عواقب ظلم و ستم به افراد خانواده اعضای کمپین سفارت سبز در ایران را تا حد یک مهاجرت عادی پایین آورده، این حرکت بزرگ را خفیف و عادی جلوه داده از پیوستن سایر دیپلماتهای رژیم به کمپین سفارت سبز ممانعت بعمل آورد. اینک کمپین سفارت سبز به همین مختصر بسنده نموده ، تعهد میدهد به محض دریافت اطلاعات و مدارک متقن و مستند، در خصوص سم پاشی ارتش سایبری رژیم ،علیه آزادیخواهان خارج از کشور، آن را در اختیار هموطنان و دیگر آزادگان دهکده جهانی بگذارد.

 با تقدیم احترامات به مردم ایران کمپین سفارت سبز

پاسخ وزارت کشور به تحرکات اخير خاتمي

سایت حکومتی جهان نیوز: مدير کل سياسي وزارت کشور با بيان اينکه ورود به رقابت سياسي بدون التزام به ساختار نظام سياسي نفاق است گفت: همه ي کساني که بعد از عدم مواجه با اقبال عمومي به قاعده ي سياسي و ملزومات مردم سالاري و ساختار نظام سياسي تعرض مي کنند و به تعبير ديگر قاعده ي بازي را بر هم مي زنند دچار نفاق سياسي شده اند.

محمود عباس زاده مشکيني در گفتگو با باشگاه خبرنگاران در پاسخ به سوالي مبني بر تحرکات اخير خاتمي براي حضور اصلاح طلبان در انتخابات آينده گفت: ورود به هر رقابتي مستلزم پذيرش قاعده ي رقابت است و هر جريان و عنصري که بخواهد وارد رقابت سياسي شود بايد به نظام و ساختار سياسي اش با همه ي اصول و قانون اساسي آن اعتقاد و الزام عملي داشته باشد.

دبير کميسيون ماده 10 احزاب تصريح کرد: کساني که به رقابت معتقد مي شوند در صورت عدم کسب راي و رويکرد مردم، عليه همان اصول و قانون اساسي و ساختار سياسي دست به شورش زدند و در واقع کشور را دچار به نفاق سياسي کرده اند و لذا تلاش آنها براي ورود مجدد به عرصه ي رقابت با ترديد روبرو خواهد شد.

وي افزود: بنابراين کساني که خواستار ورود به قاعده ي رقابت هستند بايد تکليف خود را با ساختار سياسي و قانون اساسي و ملزومات مردم سالاري ديني مشخص کنند.


ایران از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل برای سفر به آن کشور دعوت کرد

دفتر دبیر کل سازمان ملل با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که درملاقات روز جمعه بان گی مون و نماینده جمهوری اسلامی ، ایران ازکمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل برای سفر به ایران درسال آینده دعوت کرده است. به نوشته این بیانیه، بان گی مون ازاین دعوت استقبال کرده است. روز جمعه دبیر کل سازمان ملل با محمد جواد لاریجانی ، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه جمهوری اسلامی دیدار و گفتگو کرد. این دیدار پس از صدور قطعنامه کمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل درباره نقض حقوق بشر در ایران ، صورت گرفت. روز پنج شنبه این کمیته با ۸۰ رای موافق ،جمهوری اسلامی را بخاطر نقض حقوق بشر محکوم کرد. پیش از این سازمانها و نهادهای طرفدار حقوق بشراز دبیر کل سازمان ملل خواسته بودند برای بررسی وضعیت حقوق بشر هیات ویژه ای را به ایران بفرستد.


سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار اطلاعیه ای گفته است

 نوید محبی ، وبلاگ نویس ۱۸ ساله در انتظار صدورمحکومیت خود است. نوید محبی در تاریخ ۱۸ سپتامبر بازداشت شد و هم اکنون در زندان شهر ساری در بند مجرمان عادی است. به گفته سازمان گزارشگران بدون مرز، اتهامات او اقدام علیه امنیت ملی، توهین به رهبر فعلی جمهوری اسلامی و تبلیغ علیه نظام از طریق ارتباط با رسانه های خارجی عنوان شده است. در اطلاعیه سازمان گزارشگران بدون مرز همچنین آمده است که هم اکنون ۱۰ وبلا گ نویس در زندان هستند.

طرح اتهام جاسوسی، روشی برای خاموش کردن رسانه ها

کمیته حمایت از روزنامه نگاران: طرح اتهام جاسوسی، روشی برای خاموش کردن رسانه ها

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: کمیته حمایت از روزنامه نگاران (CPJ) روز چهارشنبه با انتشار مطلبی، با ابراز نگرانی از وضعیت دو خبرنگار بازداشت شده آلمانی در ایران، خواستار رفع اتهام و آزادی فوری این دو تبعه آلمانی گردید. به گفته این کمیته، استفاده از اتهاماتی همچون جاسوسی، تنها دستآویزی است برای خاموش کردن رسانه های داخلی و بین المللی.

بنا بر گزارش های بین المللی، مقامات جمهوری اسلامی روز سه شنبه اعلام کردند که دو خبرنگار روزنامه "بيلد ام زونتاگ" به جاسوسی متهم شده اند. این دو در مهرماه سال جاری، هنگام مصاحبه با پسر سکینه محمدی آشتیانی زن محکوم به سنگسار دستگیر شدند. کمیته حمایت از روزنامه نگاران نسبت به وضعیت ایشان هشدار داده و مقامات جمهوری اسلامی را به رفع اتهام و آزادی فوری ایشان فرا می خواند.

روز سه شنبه، مالک اژدر شریفی، رئیس دادگستری استان آذربایجان شرقی اعلام کرد که این دو خبرنگار متهم به جاسوسی می باشند. خبرگزاری نیمه رسمی فارس به نقل از آقای شریفی نوشت: «جرم جاسوسی دو تبعه آلمانی که با هدف جو سازی و جاسوسی در ایران حاضر شده بودند محرز و ثابت شده است.» جاسوسی در ایران مجازات حبس طویل المدت و حتی اعدام را در پی دارد.

رویترز گزارش داد که تلویزیون دولتی ایران روز دوشنبه مصاحبه ای را پخش نمود که در آن دو خبرنگار آلمانی گفته بودند که "آنها فریب یک فعال سیاسی ایرانی مقیم آلمان را خورده اند که ایشان را به انجام این مصاحبه ترغیب نموده است."

محمد عبدالدایم هماهنگ کننده خاورمیانه و شمال آفریقای کمیته حمایت از روزنامه نگاران گفت: «اتهامات ضد دولتی جدی و بجا، مانند جاسوسی، به روش مرسومی تبدیل شده است که مقامات جمهوری اسلامی از آن در راستای ساکت کردن رسانه های داخلی و بین المللی استفاده می کنند.» وی ادامه داد: «ما دولت جمهوری اسلامی را به رفع اتهام از ایشان و آزادی فوری این دو گزارشگر و ده ها نفر دیگر که به خاطر شغلشان زندانی شده اند فرا می خوانیم.»

دو خبرنگار آلمانی، که اسامی ایشان اعلام نشده، روز هجدهم مهرماه و هنگام مصاحبه با پسر سکینه محمدی آشتیانی، زنی که به جرم زنای محصنه به سنگسار محکوم شده است بازداشت گردیدند. بنا به گزارش های خبری، ایشان با ویزای توریستی وارد ایران شده و در ابتدا متهم به فعالیت غیرقانونی شدند. به گزارش رویترز، روزنامه آلمانی زبان "بيلد ام زونتاگ" بدون افشای نام این دو روزنامه نگار، تائید نمود که این دو روزنامه نگار بعنوان خبرنگار برای این روزنامه فعالیت می نموده اند. والتر مایر، سردبیر روزنامه "بيلد ام زونتاگ" نیز طی بیانیه ای گفت: «بیش از یک ماه است که ما نگران دو گزارشگر "بيلد ام زونتاگ" که در ایران بازداشت شده اند هستیم». آقای مایر همچنین گفت که تمام تلاش خود را برای آزادی این دو روزنامه نگار و همکار زندانی در ایران خواهد کرد.

یک روز پس از بازداشت این دو خبرنگار، غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه جمهوری اسلامی خبرنگار بودن این دو را رد کرد. در گزارشی که تلویزیون دولتی ایران، پرس تی وی، پخش نمود، محسنی اژه ای اظهار داشت: «مشخص شده که این دو نفر، خبرنگار نیستند و یا مدرک خبرنگاری در دست نداشتند و به عنوان توریست وارد کشور شده بودند.»

شایان ذکر است که دوم آذرماه، کمیته حمایت از روزنامه نگاران جایزۀ امسال آزادی مطبوعات را به محمد داوری روزنامه نگار و سردبیر بازداشت شده وبسایت سحام‌نیوز اهدا خواهد کرد. محمد داوری هم اکنون در حال سپری کردن حکم پنج سال زندان خود به اتهام "اقدام به تبانی علیه نظام"، و یکی از ده ها روزنامه نگار زندانی به بهانه های مشابه در ایران می باشد.

نظام آموزشی كشور، تنبيه را نهادينه كرده است

دانش‌آموزان در استان‌ها و شهرهاي مختلف تنبيه را پذيرفته‌اند و فكر مي‌كنند كه در برابر سرپيچي كردن از دستورات معلم يا پدر و مادر و انجام ندادن تكاليف مدرسه بايد تنبيه شوند و اين مساله به عرف تبديل شده است.

ایلنا: عضو هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودكان گفت: با وجود آنكه در مدارس تنبيه عليه كودكان در حد مرگ اعمال مي‌شود اما هنوز اراده‌اي براي جلوگيري از خشونت‌هاي اين چنيني در مدارس وجود ندارد. ثريا عزيز پناه در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا با اشاره به كودك آزاري و اعمال خشونت بر روي دانش‌آموزان تاكيد كرد: متاسفانه دانش‌آموزان در استان‌ها و شهرهاي مختلف تنبيه را پذيرفته‌اند و فكر مي‌كنند كه در برابر سرپيچي كردن از دستورات معلم يا پدر و مادر و انجام ندادن تكاليف مدرسه بايد تنبيه شوند و اين مساله در ميان كودكان و نوجوانان به عرف تبديل شده است. او افزود: وقتي نظام آموزش كشور تنبيه را تبليغ مي‌كند و در اغلب موارد با وجود داشتن بخش‌نامه و دستورالعمل‌هاي متعدد به تنبيه كودكان دامن مي‌زنند و به بخش‌نامه‌ها عمل نمي‌كند، دانش‌آموزان در معرض خشونت قرار گرفته و به مرور زمان تنبيه را مي‌پذيرند. عضو هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودكان ادامه داد: ظاهرا بنا بر اظهارات مسوولان آموزش و پرورش و تصميم‌گيران، قرار بر اين بوده كه نظام تعليم و تربيت كشور از هر گونه تنبيه به دور باشد اما با گزارشات متعددي كه به انجمن حمايت از كودكان و صداي‌ يارا مي‌رسد، مشخص است كه ساز و كار اجرايي مشخص براي پيشگيري از تنبيه كودكان در مدارس وجود ندارد. عزيز پناه با اشاره به اظهارات اخير وزير آموزش و پرورش كه در مورد تنبيه بدني يك دانش‌آموز توسط معلم و فوت آن كودك، اعلام كرده بود كه «در مورد تنبيه كودكان در مدارس نمي‌توان برنامه‌ريزي كرد؛ فقط مي‌توان ابراز تاثر كرد» يادآور شد: اظهارات اين چنيني وزير آموزش و پرورش به رفع موانع كمكي نمي‌كند بلكه دست‌ها را براي تنبيه كودكان و دانش‌آموزان باز مي‌گذارد. او ادامه داد: اگر چه شايد بنا به هزار دليل فرهنگي نتوان جلوي حوادث اين چنيني را گرفت اما اظهار نظرهاي بعدي متوليان اين امر چوب لاي زخم گذاشتن است و نگرش اين چنيني با رعايت حقوق كودك و عمل به كنوانسيون حمايت از حقوق كودكان فاصله زيادي دارد. اين معاون حقوق كودك با طرح اين سوال كه جاي خالي سيستم آموزشي كجاست كه يك دانش‌آموز به دليل تنبيه بدني معلم به استقبال مرگ مي‌رود يادآور شد: تنبيه عليه كودكان در حد مرگ اعمال مي‌شود در حاليكه هيچ اراده‌اي براي جلوگيري از آن وجود ندارد.


حداقل 200 هكتار جنگل در آتش سوخته است

ایسنا: معاون محيط طبيعي و تنوع‌زيستي سازمان حفاظت محيط زيست با اشاره به ادامه آتش‌سوزي در جنگل‌هاي گلستان، گفت: برآوردهاي اوليه نشان مي‌دهد حداقل 200 هكتار جنگل در آتش‌سوزي سه روز گذشته در اين منطقه از بين رفته است .

دكتر محمد باقر صدوق روز شنبه در گفت‌وگو با خبرنگار «محيط زيست» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با اشاره به اين كه نيروهاي محيط بان، جنگل‌بان، عوامل محلي ، بسيج، تشكل هاي مردمي ، هلال احمر و ستاد حوادث غير مترقبه استان و استان‌هاي همجوار براي مهار آتش‌سوزي به منطقه اعزام شده‌اند، افزود: متاسفانه شيب زياد و بروز آتش‌سوزي در ارتفاعات مهار آنرا با مشكل جدي مواجه كرده است.

وي با اشاره به اين كه اين آتش‌سوزي از سه روز قبل آغاز شده است، گفت: آتش با سرايت به برگ‌هاي زرد ريخته شده كف درختان، وسعت يافته است.

معاون محيط طبيعي و تنوع‌زيستي سازمان حفاظت محيط زيست با اشاره به اين كه هنوز علت اصلي آتش‌سوزي مشخص نشده است، تصريح كرد: با توجه به تمهيدات انديشيده شده پيش‌بيني‌ مي‌شود آتش تا شامگاه شنبه مهار شود.

ساسان علي‌نژاد، مدير كل محيط زيست گلستان نيز به ايسنا گفت: آتش‌سوزي در چندين منطقه رخ داده است كه بخشي از آن متعلق به اراضي سازمان جنگل‌ها و بخشي نيز متعلق به سازمان حفاظت محيط زيست است.

وي تاكيد كرد: هم‌اكنون تمامي مسوولان استاني در بخش امداد و نجات در محل براي مهار آتش‌سوزي مستقر هستند.

رسول حسام، مدير كل مديريت بحران استان گلستان نيز از اعزام دو فروند بالگرد براي اطفاي اين آتش‌سوزي خبر داد.

وي درباره جزئيات حادثه آتش‌سوزي در جنگلهاي‌ گلستان به ايسنا گفت: وقوع حريق در ساعت 10:30 صبح پنجشنبه به اداره كل مديريت بحران استان گلستان گزارش شد كه در حال حاضر عمليات اطفاي حريق همچنان ادامه دارد.

وي ادامه داد: به دليل صعب‌العبور بودن منطقه حادثه ديده و همچنين شرايط جوي و وجود وزش باد در برخي از ساعات مهار اين آتش‌سوزي براي گروه‌هاي عملياتي دشوار شده است.

به گفته مدير كل مديريت بحران استان گلستان در حال حاضر بيش از 600 نيروي انساني به همراه دو بالگرد در مناطق حادثه ديده در حال اطفاي حريق هستند و ساعت 14 شنبه نيز دو بالگرد ديگر از تهران به منطقه اعزام شوند.

وي با بيان اينكه تاكنون اين حادثه تلفات جاني در پي نداشته است، برآورد وسعت آتش‌سوزي در اين جنگلها را منوط به پايان عمليات دانست، افزود: آتش در اين منطقه به صورت تاجي نيست و در سطح زمين پهن است كه اين موضوع باعث مي‌شود آتش به كندي حركت كند و با توجه به فصل پاييز ميزان دود اين آتش‌سوزي بسيار بالا است و برآورد خسارات احتمالي حادثه به طول مي‌انجامد.

حسام خاطر نشان كرد: اگر شرايط جوي بيش از حد با وزش باد همراه باشد، احتمال اينكه اين حريق به شكل تاجي ادامه يابد وجود دارد كه در اين صورت شرايط بسيار سخت خواهد شد، البته سازمان هواشناسي شرايط جوي بحراني را گزارش نداده است.

سوختن هزاران اصله درخت طی ۳ روز در جنگل گلستان

گزارش عيني روزنامه «خراسان» از سوختن هزاران اصله درخت طي ۳ روز در جنگل گلستان

ميزان دقيق خسارت آتش سوزي هنوز مشخص نيست دود غليظ و سنگين، تنفس را برايم دشوار کرده است. خستگي بالا آمدن از شيب تند کوه از يک سو و دودي که هر لحظه غليظ تر مي شود از سوي ديگر ادامه مسير را برايم دشوارتر مي کند ولي از افزايش ميزان دود و گرماي عجيب محيط جنگل مي توان حدس زد که آتش در حال پيشروي است و من هنوز هيچ اثري از يک جنگل نشين، روستايي و نيروهاي امداد و جنگل باني نمي بينم. بايد باز هم بالا بروم. آتش آن سوي کوه در حال سوزاندن آخرين درختان جنگل گلستان است و کسي بايد اين فاجعه زيست محيطي را به تصوير بکشد.

چهارشنبه، آغاز آتش سوزي بگذاريد کمي به عقب برگرديم، يعني سحرگاه روز چهارشنبه ۲۶ آبان ماه، شب قبل از آن را در طول مسير سفرم در روستايي به نام «بش اويلي» حدود ۱۵ کيلومتر بعد از «تنگراه» به سر برده بودم و از صبح سحر به خاطر استفاده از فضاي پاک جنگل و پياده روي در کوهستان هاي جنگلي از روستا بيرون زدم. «بش اويلي» روستايي است که در کوهپايه هاي شرقي جاده مينودشت به بجنورد واقع شده است و به خوبي به کوهستان جنگلي روبه رو ديد دارد، يعني جنگل هاي ريگ چشمه، سيجان، چشمه لالي و کيارام.

اولين چيزي که توجهم را جلب مي کند لايه اي ابر مانند بر فراز کوهستان روبه روست که منظره زيبايي را پديد آورده است. به خيال آن که مه صبحگاهي است، چند عکس از اين منظره مي گيرم و کوله پشتي ام را به پشتم مي اندازم و به سمت بالاي کوهستان مي روم. در طول مسيرم چند جنگل نشين را مي بينم. مي ايستم و باز از کوهستان روبه رو و «مهي» که هر لحظه غليظ تر مي شود عکاسي مي کنم ولي آن ۲ مرد که از کنارم مي گذرند با خنده مي گويند: «از آتش عکس مي گيري؟»

آتش؟! کدام آتش؟ برايم توضيح مي دهند جنگل نشينان شب گذشته جنگل هاي آن سوي کوه مقابل را آتش زده اند و اکنون آن مه غليظي که من مي بينم، مه نيست بلکه دود ناشي از سوختن درختان جنگل است.

دلم مي گيرد. دليل خنده جنگل نشينان را نمي فهمم. جنگل، مکان اصلي زندگي آن ها و اين طلاي سبز در حال سوختن است اما آنان اين چنين بي خيالند، شايد من اشتباه مي کنم شايد در حال رفتن به محل آتش سوزي هستند تا به اطفاي حريق کمک کنند. وقتي از آن ها مي پرسم که آيا براي خاموش کردن آتش به آن سو مي روند باز مي خندند و مي گويند:«کمک؟ چرا بايد براي خاموش کردن آتش کمک کنيم؟ اين وظيفه ما نيست. وظيفه جنگل بان هاست، بگذار خودشان بيايند و خاموشش کنند.»

مي گويم: «ولي اين جنگل شماست که مي سوزد محل زندگي شما و سرمايه شما؟»

باز به هم نگاهي مي اندازند و مي خندند:« محل زندگي که نتوانيم در آن زندگي کنيم همان بهتر که بسوزد. اصلا دوستان، اين آتش را به پا کرده اند تا حال جنگل بانان را بگيرند.»

باورم نمي شود يعني چنين چيزي ممکن است؟ پا به پاي آن ۲ نفر از کوه پايين مي آيم تا موضوع را برايم توضيح دهند. آن ها توضيح مي دهند: «جنگل بانان ما را خيلي اذيت مي کنند، آن ها به اندک بهانه اي ما را روانه دادگاه و بازداشتگاه مي کنند، نه حق چراندن دام در جنگل را داريم، نه حتي ذخيره سوخت براي زمستان، آن ها حق آبا و اجدادي مان را از ما گرفته اند و به بي رحمانه ترين روش ما را از جنگل بيرون مي کنند. همه جا سيم خاردار کشيده اند و زندگي را بر ما تلخ کرده اند.»

آتش انتقام و آيا اين انتقال جنگل نشينان از جنگل بان هاست؟ آن ها توضيح مي دهند که: «بله! اين انتقامي است که ما از آن ها مي گيريم. در روزهاي تعطيل رسمي هم با آتش زدن جنگل تعطيلات را بر آن ها حرام مي کنيم. از چند روز پيش همه انتظار اين تعطيلي مهم را مي کشيديم.»

باور کردني نيست، درست يا غلط آيا تاوان اين دشمني را جنگل و درخت ها که سرمايه ملي هستند بايد پس دهند؟ مي پرسم: «چگونه دلتان مي آيد جنگل را براي انتقام گيري آتش بزنند؟ اگر اين جنگل نباشد که شما هم نيستيد؟ سيل سال ۸۵ را فراموش کرده ايد؟ تازه آن يکي از کوچک ترين تبعات نابودي جنگل ها بود، شما به دست خودتان داريد خودتان را نابود مي کنيد.»

با تعجب نگاهم مي کنند و مي گويند: «تو هم اگر دلت مي سوزد برو آتش را خاموش کن» و به راه خود مي روند. ناباورانه به جنگل هاي روبه رو خيره مي شوم. آفتاب ديگر طلوع کرده و رنگ دودهاي بالاي کوه به نارنجي گراييده است. اکنون ديگر به خوبي مي توان بوي هيزم سوخته را در فضا حس کرد. از جايي که من هستم تا مکان آتش سوزي حداقل ۳ ساعت راه است و تا آن زمان نيروهاي امداد و جنگل بانان حتما آتش را خاموش کرده اند. بنابراين تصميم مي گيرم به دنبال کاري که براي آن به اين سفر آمده ام بروم يعني شرکت در مراسم عيد قربان ترکمانان که اين عيد مهم ترين عيد سال براي آنان است و هر خانه و خانواده اي يک گوسفند يا گاو قرباني مي کنند و با انداختن سفره اي تقريبا شبيه سفره هفت سين ما (البته بدون سين هاي آن) تا چند روز عيد مي گيرند و به ديد و بازديد مي روند. در تمام اين روزها نيز صبحانه، ناهار، شام و پذيرايي فقط با کباب تازه است. بگذريم...

در تمام طول روز چهارشنبه با افسوس و دريغ به جنگل هاي روبه رو مي نگرم و منتظرم که دود تمام شود و آتش توسط مردم و امدادگران مهار شود ولي افسوس، حقيقت آن است که ظاهرا آتش در حال گسترش است و روستاييان در کمال خونسردي و حتي شادي به اين منظره مي نگرند. غروب روز چهارشنبه آتش گسترده شده و وسعتي حدود يک کيلومتر را در برگرفته است. تمام فضاي جنگل، روستاهاي اطراف و حتي جاده مملو از دود شده ولي کمتر کسي به آن توجه مي کند. اکنون از چند نقطه ديگر جنگل نيز دود غليظي برمي خيزد. آتش در حال گسترش است. متاسفانه به نظر مي رسد هدف جنگل نشينان محقق نشده است. يعني هيچ جنگل بان يا نيروي امدادي روز تعطيل خود را براي اطفاي حريق جنگل حرام نکرده است! اگر مي دانستم اين قضيه اين چنين به درازا خواهد کشيد و از جانب هر دو طرف با بي تفاوتي مواجه خواهد شد، حتما همان روز به آن سو مي رفتم تا آن جاکه ممکن است از نزديک گزارش تهيه کنم ولي ...

چهارشنبه شب نيز به روستاهاي اطراف مي روم. تنگراه، گوگل، ترجلي، چقر، بش قارداش و آق قميش، در هيچ يک از اين روستاها نيز کسي از آن چه در حال وقوع است متاسف نيست. نوعي بي تفاوتي نگران کننده اي در همه روستاييان و جنگل نشينان ديده مي شود که برخلاف همه اصول حفظ منابع طبيعي و مشارکت مردم است. به راستي چرا چنين وضعيتي به وجود آمده است؟

پاسخ همه تقريبا يکي است: « رفتار بد جنگل بانان با مردم»، ولي هر چه براي آن ها توضيح مي دهم که جنگل يک سرمايه ملي است و به همه مردم ايران تعلق دارد، نه فقط روستاييان منطقه و جنگل نشينان و جنگل بانان در راستاي انجام وظيفه خطير و دشوار خود گاه مجبور به برخوردهاي جزمي و قانوني مي شوند، بي فايده است. پيش از اين رفتار متقابل جنگل نشينان و روستاييان اطراف جنگل ها را ديده ام. مي دانم چه کار دشواري است، فهماندن اين حقيقت که جنگل به عده اي خاص تعلق ندارد و محل چراي دام نيست. ديده ام که هر دو مجبور به واکنش هاي تند و خشن و قانوني مي شوند. يکي براي انجام وظيفه و رعايت قانون و ديگري براي دفاع از زندگي سنتي اش، ولي نمي توانم به جنگل نشينان و روستاييان حق بدهم، شايد کار ترويجي اصولي و فرهنگ سازي صحيحي انجام نگرفته چرا که به خوبي مي بينم حرف هاي من براي آن ها تازه و غريب است.

شب را نيز در همان حوالي صبح مي کنم و در طول شب هرازگاهي برمي خيزم و به جنگلي که هنوز مي سوزد، مي نگرم. تصميمم را گرفته ام فردا به سمت آتش مي روم. بايد ببينم چه اتفاقي در حال رخ دادن است.

پنج شنبه، آتش سوزي ادامه دارد صبح روز پنج شنبه ۲۷ آبان ماه ، ۲ نفر که نمي دانم از اهالي کدام روستا هستند آمده اند و در روستاهاي اطراف مردها را تشويق به رفتن به کوه و اطفاي حريق مي کنند، ولي با بي تفاوتي محض روستاييان مواجه مي شوند. هيچ کس حاضر به رفتن با آن ها نيست. دامنه آتش گسترده تر شده و دود ناشي از آتش سوزي نيز بيشتر. ظاهرا آتش از دره پشت کوه در حال نزديک شدن به قله است چون بازتاب نور آتش دود را نارنجي کرده است.

ظهر روز پنج شنبه از کوره راه رو به روي روستاي «بش اويلي» به سمت کوهستان مي روم. به «چشمه لالي» که مي رسم، از کوه بالا مي روم. پاييز آن چنان رنگ و قلم را بر بوم جنگل به حرکت در آورده که قابل وصف نيست. اصلا باورت نمي شود که اين زيبايي و پاکي آن سوي کوه در حال سوختن است و قرباني عداوت عده اي با عده اي ديگر مي شود و در اين بين بي تفاوتي مردم و مسئولان و کمبود امکانات به اين فاجعه دامن مي زند.

بوي هيزم و دود هر لحظه بيشتر مي شود. هرچه بالاتر مي روم نفس کشيدن برايم دشوارتر مي شود. راه را بلد نيستم و فقط بر اساس دود و حس جهت يابي غريزي ام بالا مي روم. هيچ کس حاضر نشده بود راه بلدم شود. شيب کوه هر لحظه تندتر و تنفس سخت تر مي شود. حس مي کنم ريه هايم پر از دود شده است. باز هم بايد بالاتر بروم. شايد بتوانم از آتش عکس بگيرم و گوشه اي از فجايع زيست محيطي را که حاصل حب و بغض ها و جهالت هاي انساني است به تصوير بکشم. سرانجام به نزديکي هاي قله مي رسم ولي ادامه مسير برايم غيرممکن است. از دور هرازگاهي زبانه هاي آتش را از ميان دود مي بينم. لنز دوربين را عوض مي کنم و به سختي از دور چند عکس مي گيرم. اعتراف مي کنم که مي ترسم بيش از آن جلو بروم. تنها هستم و از خطرهاي آتش سوزي جنگل بي اطلاع! نفس کشيدن هم ديگر خيلي دشوار شده، بنابراين به آرامي باز مي گردم تا شب را در آن حوالي بمانم و اگر توانستم باز از جنگل و آتش عکس بگيرم.

تا تاريک شدن هوا نيز اوضاع به همان ترتيب است و من تا پايان شب اثري از جنگل بان و امدادگر نمي بينم. شايد آن سوي کوه عمليات اطفاي حريق در جريان باشد ولي آن چه مسلم است، دود و آتش هنوز ادامه دارد. پايين که مي آيم مي شنوم از جنگل باني، عده اي براي اطفاي حريق رفته اند، همچنين نيروهاي امداد ولي از يک کارمند محيط زيست مي شنوم که جمعه صبح براي اطفاي حريق به محل نيرو اعزام خواهند کرد.

در راه بازگشت، حدود ۱۰ کيلومتري تونلي که استان گلستان را از خراسان شمالي جدا مي کند، باز در سمت راست جاده و در ارتفاعات، دود عظيم و غليظي را مي بينم که نشان از آتش سوزي ديگري است. ظاهرا نام اين منطقه «جمشيدآباد» است و دود ناشي از آتش سوزي نشان مي دهد که آتش اين بخش نيز بسيار گسترده است. صبح روز جمعه متوجه مي شوم که ۴ نقطه جنگل گلستان طي اين چند روز دچار حريق شده است.

آخرين خبرها متاسفانه تا آخرين لحظات تهيه اين گزارش (ديروز ظهر) در تماسي که با جنگل نشينان و روستاييان منطقه جنگلي سيجان مي گيرم مطلع مي شوم با وجود تلاش امدادگران آتش هنوز مهار نشده ولي خبري را که خبرگزاري مهر منتشر کرده نظرم را جلب مي کند. گفته هاي مديرکل ستاد حوادث غيرمترقبه گلستان جالب به نظر مي رسد که براي تکميل اين گزارش از آن بهره مي برم.

مديرکل ستاد حوادث غيرمترقبه گلستان پنج شنبه شب در تماس تلفني خبرنگار مهر در گرگان گفت: آتش سوزي هاي رخ داده در روزهاي چهارشنبه و پنج شنبه در برخي عرصه هاي جنگلي استان در مناطق جدا از هم رخ داده و نقطه اي بوده است و ربطي به يکديگر ندارند.

رسول حسام افزود: آتش سوزي روز چهارشنبه در حوزه عرصه هاي سيجان، ريگ چشمه، کيارام و روستاي ترسه مينودشت رخ داد که در همان روز نيز اطفا شد.

وي با بيان اين که برخي از رسانه ها اعلام کرده اند، آتش سوزي منطقه سيجان در روز پنج شنبه به مناطق ديگر سرايت کرده است، اين خبر را تکذيب کرد و اظهار داشت: اين منطقه با مناطقي که روز پنج شنبه دچار حريق شد، فاصله بسيار زيادي دارد.

وي عنوان کرد: روز پنج شنبه نيز سطحي از عرصه هاي جنگلي «جمشيدآباد» دچار حريق شد و به دليل صعب العبور بودن منطقه تلاش هاي زيادي براي اطفاي حريق انجام گرفت تا اين که آتش اين منطقه تا شامگاه اطفا شد.

حسام گفت: نيروهاي امدادي ارتش و منابع طبيعي و ستاد مديريت بحران شب پنج شنبه نيز در منطقه حضور دارند و مشغول پاک سازي بقاي آتش هستند تا عمليات کامل اطفا انجام گيرد.

مديرکل ستاد مديريت بحران گلستان خاطرنشان کرد: هم چنين در بخشي از جنوب پارک ملي گلستان نيز در روز پنج شنبه آتش سوزي رخ داد که عمليات اطفاي حريق اين منطقه نيز انجام شد و مشغول از بين بردن بقاياي آتش هستيم.

وي يادآور شد: براي اطفاي کامل حريق در عرصه ها، تقاضاي اعزام بالگرد شد و اين بالگرد به منطقه اعزام شده است و در روز جمعه عمليات پاک سازي کامل بقاياي آتش انجام مي گيرد.

حسام در پاسخ به خبرنگار مهر درباره سطح خسارت آتش سوزي بيان داشت: سطح دقيق خسارت ها مشخص نيست و بايد به وسيله دستگاه جي پي اس ارزيابي و مشخص شود.

مديرکل ستاد مديريت بحران گلستان درباره علت بروز آتش سوزي گفت: علت بروز اين حوادث در دست بررسي کارشناسي است.

وي با تاکيد بر تسريع در ساخت و تکميل پايگاه امداد هوايي گلستان بيان داشت: به دليل وضعيت جنگل هاي منطقه، تمام هم و غم مسئولان تکميل اين طرح است.

وي افزود: همچنين در سال جاري ۷ ميليارد ريال از سوي استانداري براي تسريع در تکميل اين طرح اعتبار در نظر گرفته شده است.

به گزارش مهر، برخي منابع سطح خسارت آتش سوزي هاي ۲ روز اخير در گلستان را کمتر از ۱۰۰ هکتار اعلام کرده اند ولي تاکنون مقامات مسئول اين آمار را تاييد نکرده اند.


یک فرمانده سپاه به کشورهایی که پایگاه در اختیا ر آمریکا میگذارند، هشدار داد

امیر علی حاجی زاده ،فرمانده نیروی هوا فضای سپاه پاسداران ، روز جمعه به کشور های منطقه که پایگاه در اختیار آمریکا میگذارند ، هشدار داد. آقای حاجی زاده هدف از برگزاری مانور نظامی اخیر را آمادگی بیشتر برای مقابله با تهدیدات احتمالی دشمن ذکر کرد و گفت " پایگاههای مورد استفاده توسط کشور مهاجم ، خاک آن کشور محسوب شده و برای رزمندگان ایران اسلامی هدف تلقی خواهد شد" وی افزود کشور هایی که پایگاه در اختیار آمریکا قرار میدهند باید دقیقا به این موضع مهم ایران توجه جدی داشته باشند. شماری از کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند بحرین ، قطر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی ،پایگاهایی را در اختیار نیروهای آمریکایی قرار داده اند. فرمانده نیروی هوا فضای سپاه پاسداران دربخش دیگری از سخنان خود گفت تهران تحت پوشش سامانه دفاع در برابر موشکهای پیشرفته کروز قرار گرفته است. به گفته این فرمانده سپاه ، مسئولیت سامانه دفاعی تهران بعهده سپاه است و ارتش دیگر شهر های ایران را پوشش میدهد.


انفجار بمب در سنندج دو زخمی بر جای گذاشت

آژانس خبری موکریان سرویس اجتماعی

مقارن ساعت 10 صبح امروز شنبه 29 آبان ماه در چهارراه جاده روستای قار به کمربندی بهشت محمدی سنندج دو بمب به فاصله چند دقیقه منفجر شد که براثر آن دو تن مجروح شده اند. به گفته منابع آگاه هیچ گروهی تاکنون مسئولیت این انفجار را که در آن به یک دستگاه خودرو پیکان سواری خساراتی وارد شد به عهده نگرفته است. یاد آور می گردد چند روز پیش نیز مقامات استان کردستان از کشف و خنثی کردن دو بمب در سنندج خبر داده بودند.


اخراج دانشجوی بهایی دانشگاه علم و صنعت بهشهر

دانشجونیوز: آرزو صمیمی، دانشجوی بهایی دانشگاه علم و صنعت بهشهر به علت «اعتقاد به دیانت بهایی» از این دانشگاه اخراج شد.

در فرم دانشجویی این دانشجو در سایت رسمی دانشگاه، مذهب وی «اسلام» درج شده که با «پیگیری» این دانشجو برای «اصلاح» این فرم و «اعتراض» وی، مسئولین دانشگاه وی را از دانشگاه اخراج کرده اند.

اخراج دانشجویان بهایی از دانشگاه های کشور در حالی ادامه دارد که مسئولین وزارت علوم در دولت دهم، وجود هرگونه «دانشجوی محروم از تحصیل به علت اعتقادات مذهبی» و «محرومین از تحصیل» را تکذیب می کنند.

جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی


جلوگیری از واریز یارانه ها به حساب خانواه زندانیان سیاسی

دانشجونیوز: در حالی که مبلغ یارانه های نقدی که به حساب سرپرست خانواده ها ریخته شده، هنوز قابل برداشت نیست و این موضوع برای مردم در هاله ابهام قرار دارد، دولت از واریز همین وجه نیز به حساب خانواده زندانیان سیاسی جلوگیری کرده است.

به گزارش خبرنگار تحول سبز، دولت برای جلوگیری از واریز یارانه های نقدی به حساب زندانیان سیاسی، از ثبت نام کسانی که پیش از این به عنوان زندانی سیاسی بازداشت بوده اند در طرح هدفمندی یارانه ها برای دریافت یارانه نقدی جلوگیری کرده و از طرفی، زندانیانی که خانواده هایشان از طرف آنها ثبت نام کرده اند نیز پس مراجعه به بانک متوجه شده اند که مبلغی به حسابشان واریز نشده است.

به این ترتیب دولت در اقدامی غیرقانونی با تصور ایجاد فشار به زندانیان سیاسی و خانواده هایشان از واریزمبلغ یارانه های نقدی به حساب خانواده آنها جلوگیری کرده است.


طرح خوش ‌حجابی در قم اجرا می‌ شود

خبرگزاری حکومتی فارس: مدیر مرکز حجاب ریحانه ‌النبی اظهار داشت: طرح خوش‌ حجابی ویژه مدارس و اعطای کارت خوش‌حجابی از برنامه‌هایی است که توسط این موسسه دنبال می‌شود.

حجت‌الاسلام ابراهیم‌پور ادامه داد: طرح خوش‌ حجابی برای دختران 7 تا ۱۴سال بوده و محیط اجرای آن سطح شهر است.

مدیر مرکز حجاب ریحانه‌النبی گفت: در این طرح دختران سنین مذکور که حجاب خود را به خوبی رعایت می‌کنند، شناسایی شده و در برنامه‌های فرهنگی در نظر گرفته برای آنان شرکت داده می‌شوند.

وی خاطرنشان کرد: دختران خوش‌حجاب در مسابقات و فعالیتهای فرهنگی حضور یافته و از خدمات شهری به‌صورت رایگان بهره‌مند می‌شوند.

ایدز در ایران مانند آتشفشان خاموشی است که بزودی فعال می‌شود

هشدار رئیس مرکز تحقیقات ایدز وزارت بهداشت؛ ایدز در ایران مانند آتشفشان خاموشی است که به‌زودی فعال می‌شود

بیش از 90 درصد موارد جدید ابتلا به ایدز در ایران از طریق تماس جنسی و به‌خصوص در شهرهای بزرگ ودرگروه سنی 25 تا30 سال است.

سایت آفتاب: به گزارش واحد مرکزی خبر، رئیس مرکز تحقیقات ایدز وزارت بهداشت با اعلام این مطلب گفت: اگر آگاهی‌رسانی درباره این بیماری بین مردم افزایش نیابد به‌زودی شاهد انفجار این بیماری در جامعه ایران خواهیم بود زیرا بیماری ایدز در ایران اکنون مانند آتشفشان خاموشی است که به زودی باید منتظر فعال شدن آن باشیم.

دكتر مینو محرز افزود: در یک‌سال گذشته تقریباً تمام موارد جدید ابتلا به ویروس ایدز که توسط مراکز مختلف از جمله بیمارستان امام خمینی و کلینیک‌های مختلف شناسایی شده است، از طریق تماس جنسی بوده‌اند و بررسی‌های ما در مرکز تحقیقات ایدز دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز نشان می‌دهد، همین روند در اکثر نقاط کشور وجود دارد.

وی گفت:شاید نتوان به صراحت گفت 100درصد موارد از این طریق است چون ممکن است موارد محدودی هم باشد که از طریق اعتیاد تزریقی مبتلا شده باشند که عمده این افراد از سال‌های قبل مبتلا شده‌اند و اکنون شناسایی می‌شوند.

رئیس مرکز تحقیقات ایدز دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: با تغییر الگوی انتقال ایدز به روش جنسی رفته‌رفته تعداد زنان مبتلا به ویروس ایدز نیز در کشور در حال افزایش است البته هنوز مانند کشورهایی که به نسبت 50-50 مبتلایان زن و مرد رسیده‌اند نرسیده‌ایم اما هم اکنون حدود 30 درصد مبتلایان جدید به ویروس ایدز، زنان هستند.

وی افزود: البته یکی از علل پایین بودن آمار اعلامی ابتلا به ویروس ایدز در بین زنان بی‌اطلاعی آنان از احتمال انتقال این بیماری از طریق تماس جنسی و مراجعه نکردن آنها برای آزمایش است به همین علت آمار واقعی باید بیش از این میزان باشد.


رنجنامه برادر نوجوان 15 ساله زندانی بلوچ

خبرگزاری هرانا - برادر ارشد محمد صابر ملک رئیسی نوجوان 15 ساله بلوچ که از 14 ماه پیش گروگان وزارت اطلاعات است در رنجنامه ای از فعالان حقوق بشری خواست برای نجات جان برادرش از هیچ کوششی فروگذاری نکنند.

محمد صابر ملک رئیسی در پی عدم همکاری برادرش عبدالرحمن با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به همراه دو برادر دیگرش بازداشت شد، ماموران وزارت اطلاعات در مراجعه به منزل آنها به پدر و مادرشان اعلام کردند در صورت عدم تحویل فرزندشان ، سه فرزندش را در زندان اعدام خواهند کرد. متن نامه عبدالرحمن ملک رئیسی که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:

من عبیدالرحمن ملک ریسی برادر بزرگ محمد صابر ملک ریسی که در تاریخ بيست وچهارم سپتامبر سال قبل در"بیمارستان علی ابن ابی طالب چابهار" هنگاميکه بالا سری برادر کوچکترش بوده به گروگان گرفته شد، هستم که تا به امروز 14 ماه هست که در شکنجه گاه های وزارت اطلاعات زاهدان و در بلا تکلیفی قرار دارد.

نیروهای وزارت اطلاعات در تماس های مکرر با خانواده ام در قبال ازادی برادر کوچکترم به انها شرط تحویل دادن من را به انها پیشنهاد میدهند و خانواده ام را از نظر روحی روانی تحت فشار قرار داده اند و در پی این تلفن های تهدید امیز از طرف وزارت اطلاعات، پدرم به دلیل کهولت سن و فشارهای روحی در وضعیت جسمانی خطرناکی قرار دارد.

تنها علت این تهدیدات و فشارهای روحی روانی بر خانواده ام به خاطر عدم همکاری ام با وزارت اطلاعات است که از من با تهدید خواسته بودند جاسوس آنها در مجالس علماء اهل سنت و در میان ملت بلوچ باشم و من نیز به خاطر حفظ امنیت جانیم از کشور خارج شدم.

وزارت اطلاعات برای تحت فشار قرار دادن من به گروگان گیری خانواده ام متوصل شدند و نيروهاي امنيتي در همان روز محمد صابر را به گروگان گرفته و همزمان دو برادر ديگرم که یکی(سی ساله ویکی 22 ساله) را درمکانی ديگر و درچابهار دستگیر کردند وبعد از دستگیری آنها به خانه مان هجوم بردند.

در یورش ماموران وزارت اطلاعات به منزلمان سراغ من را می گیرند و خانواده ام را تهدید میکنند که اگر من را تحویل ندهند سه فرزند بازداشت شده آنها را اعدام خواهند کرد.

بعد از پیگیری بستگان و ریش سفیدان محل, دو برادردستگيرشده پس از گذشت چهار ماه با قيد وثيقه هفتاد میلیونی تومانی ازاد ميشوند، اما برادر کوچک ترم به هدف تحويل من به اداره اطلاعات آزاد نميشود و با اذیت و ازار خانواده ام میخواهند من را تحت فشار قرار دهند تا خودم را معرفی کنم

اما من در اینجا میخواهم به انها اطمینان دهم که با گروگان گیری و این جنایت های غیر قانونی و ضد حقوق بشری نمیتواند به خواسته خود دست یابند و من از فعالان حقوق بشر در ایران تقاضا دارم که برای ازادی برادر کوچکترم محمد صابر که بدون هیچ جرمی در شکنجه گاه های رژیم خونخوار و ضدحقوق بشر در گروگان انها قرار دارد اقدامات لازم را انجام دهند چون محمد صابر از نظر سن قانونی زیر هیجده سال است.

با تشکر عبیدالرحمن ملک ریسی