»پیشرفت جنبش سبز نیازمند فشار اجتماعی است»

مصاحبه‌گر: نیلوفر خسروی
تحریریه: فرید وحیدی

میرحسین موسوی می‌گوید باید با بهره‌گیری از خرد جمعی و اتکا بر احزاب و نهادهای مدنی مشکلات را حل کرد.جنبش سبز تا چه حد جای رشد دارد؟ رهبران این جنبش تا کجا پیش خواهند رفت؟ نظر یک تحلیل‌گر سیاسی را در این باره پرسیده‌ایم.

 

گفتگویی با حسن شریعتمداری تحلیل‌گر سیاسی در هامبورگ

دویچه‏وله: آقای شریعتمداری، با توجه به این که ما در ایران تجربه‏ی درازمدت کار حزبی و نهادهای مدنی را نداریم، فکر می‏کنید جنبش سبز بدون این تجربه اگر در یک مسیر خودبه‏خودی پیش رود، به چه نتیجه‌ای می‏تواند برسد؟

حسن شریعتمداری: جامعه‏ی ما از صدر مشروطه تا کنون، امکان به‏وجود آوردن نهادهای مدنی را جز در فرصت‏های کوتاهی پیدا نکرده است و همان‏طور که گفتید، تجربه‏ی زیادی در این مورد ندارد.
اما همان‏طور که آقای موسوی هم تاکید کردند، هیچ جامعه‏ای نیست که تجربه‏ای سنتی برای نهادهای مدنی خود نداشته باشد. البته نهادهای مدنی مدرن خیلی متفاوت‏ و خیلی بیشتر از نهادهایی هستند که جوامع سنتی داشتند. چرا که خواسته‏های جامعه‏ی مدرن خیلی خواسته‏های گوناگون و متکثری است.
این کار بدون کمک و همراهی نخبگان اجتماعی در هیچ جامعه‏ای ممکن نیست و دولت‏های استبدادی البته مانع مهم آنند. اگر دولت ایران بگذارد، نخبگان اجتماعی که خواسته‏های متکثر جامعه‏ی مدنی را می‏شناسند، مردم را بر اساس آن، در یک جامعه‏ی مدنی سازمان می‏دهند و جامعه‏ی ایران تبدیل به یک جامعه‏ی به‏هنجاری می‏شود که می‏تواند احزاب سیاسی را هم بسازد.

از واکنش‏های دولت نمی‏توان به این نتیجه رسید که چنین اجازه‏ای را بدهد. شما فکر می‏کنید جنبش اعتراضی از چه مسیری می‏تواند چنین شرایطی را تحمیل کند و یا به این مرحله برسد؟

جنبش سبز فقط با فشار اجتماعی می‏تواند این کار را بکند و برای این کار استراتژی، برنامه و رهبری می‏خواهد. چیزی که تاکنون آن را کم‏تر داشته است. آقای موسوی و آقای کروبی رهبران اخلاقی برآمده از انتخابات هستند ولی نخواستند یا نتوانسته‏اند که یک رهبر سیاسی تمام عیار باشند.
به این معنا که راه‏هایی برای مبارزه در پیش مردم بگذارند و برنامه‏هایی را عنوان کنند و با ایجاد فشار اجتماعی به چانه‏زنی بپردازند و خواسته‏های خود را پیش ببرند. گاهی این کار را کرده‏اند، گاهی هم نه. اما به هر صورت آن‏چه جنبش سبز کم دارد، یک رهبری تمام عیار سیاسی است.

از نکات دیگری که در صحبت‏های آقای موسوی جلب توجه می‏کند، اشاره‏ی ایشان به لزوم ارتباط با مراجع تقلید و روحانیت است. به نظر شما، برای نسل جوانی که حرکت خود را با ایده‏های مدرن‏تر می‏خواهد پیش ببرد، این یک عقب‏گرد محسوب نمی‏شود؟

تصور آقای موسوی از ابتدا با تصور جوانان و مردم و خواسته‏های آنان مقدار زیای فاصله داشته است. هرچند این‏جا و آن‏جا ایشان بر آزادی، دمکراسی و نهادهای مدنی پافشاری می‏کنند. ولی هم‏زمان به لزوم  مراجعه به مراجع تقلید، ارزش‏های سال‏ ۶۰ و جمهوری اسلامی بدون یک کلمه کم و یک کلمه زیاد، اشاره می‏کنند که با هم متناقض هستند.
همان‏طور که می‏گویید، بیشتر نسل جوان امروز ایران، خواسته‏های خود را در راه و روش اغلب مراجع تقلید -حتی پیشروترین‏شان- پیدا نمی‏کند. بنابراین فقط یک فشار اجتماعی می‏تواند پاره‏ای از مراجع تقلید را با خواسته‏های آن‏ها همراه کند و البته باید ارتباط خود را در آن صورت نگاه دارد.
ولی اگر بنا باشد هیچ فشار اجتماعی‏ای نباشد و آن‏ها فقط به مراجع تقلید مراجعه کنند، آن وقت فقط به صورت مقلدین و اُمت همیشه در صحنه‏ی مراجع تقلید باقی خواهند ماند و کاری از پیش نخواهند برد.

میرحسین موسوی‏ امروز با  میرحسین موسوی‏ای  که کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد، تفاوت دارد. این تفاوت‏ها و در مسیری که همه کم‏وبیش دارند در آن صیقل می‏خورند، تا چه اندازه می‏تواند از رهبران فعلی مخالفان، آن رهبری‏ای را بسازد که نماینده بخش پیشروتر این جنبش بتواند خود را در آن بازبشناسد؟

بخشی از این کار بر عهده‏ی دیگر نخبگان اجتماعی جنبش سبز است و بیشتر آن به اراده‏ی شخصی آقایان موسوی و کروبی وابسته است که چقدر می‏خواهند با این جنبش مدرن و رنگارنگ خود را پیوند بدهند.
اگر این کار را نکنند، با وجود این که در تاریخ ایران به خوبی و به نیکی از آنان نام برده خواهد شد، ولی آن‏ها را به عنوان کسانی که نمایندگی تمام جنبش سبز را داشته‏اند، نخواهند شناخت.
آقای موسوی و آقای کروبی باید گفتمان خود را توسعه بدهند، سعه‏ی صدر داشته باشند و دائماً به متحدین خودشان که گروه‏هایی با اندیشه‏های دیگر هستند، به عنوان کسانی که ممکن است عامل خارجی باشند، حمله نکنند.
این خط قرمزی است که نظام در پیش پای آنان می‏نهد و آنان باید به این خط قرمز تمکین نکنند. این‏ها متحدین واقعی آنان هستند و آقای موسوی و آقای کروبی، باید متحدین خود را در بین همه‏ی معترضین پیدا کنند، نه در بین جناح‏هایی از نظام که هیچ علاقه‏ای به آنان ندارند و فقط باید و نباید‏ها را به آن‏ها تحمیل می‏کنند.