|
خبرهای برگزیده- جمعه چهاردهم آبان ١٣٨٩ ایران: کمک رسمی ایران به افغانستان، حدود 500 میلیون دلار بوده است محمود بَریمانی، از مدیران وزارت خارجه جمهوری اسلامی می گوید ایران در سالهای اخیر پروژههایی برای بازسازی افغانستان اجرا کرده که تمرکز آنها بر ظرفیتسازی بوده و کمکهای رسمی جمهوری اسلامی به افغانستان برای این پروژهها تاکنون حدود ۵۰۰ میلیون دلار بودهاست. به گزارش خبرگزاری رویترز آقای بریمانی به عنوان نماینده ایران در جلسه روز پنجشنبه مجمع عمومی سازمان درباره افغانستان صحبت می کرد. حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان روز دوشنبه درنشستی خبری با اذعان به دریافت پول ِ نقد از ایران، گفته بود که دولت ایران سالی یک یا دو بار، مبلغ پانصد، ششصد یا هفتصد هزار یورو به رئیس دفتر او داده که شفاف و رسمی بوده است. بازداشت یک عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران محکوم شد فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل روز جمعه با انتشار بیانیه ای از بازداشت غلامرضا غلام حسینی، عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، انتقاد کرد. آقای غلام حسینی روز چهارشنبه توسط ماموران امنیتی در کرج بازداشت شد. سعید ترابیان، مسئول روابط عمومی این سندیکا نیز همراه غلامرضا غلام حسینی بازداشت شده بود اماپس از یک شب، به قید وثیقه از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد. فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل، نحوه بازداشت این دو فعال کارگری را که همراه با ضرب و شتم آنها بوده، اوباش مابانه خوانده است. ایران؛ بیانیه فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران (IFJ) روز گذشته با انتشار بیانیه ای بازداشت محمدرضا مقیسه عضو هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران را محکوم کرد. دبیر کل فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران با ابراز نگرانی شدید نسبت به وضعیت این روزنامه نگار، خواهان دسترسی فوری وی به وکیل و اعضای خانواده اش گردید. به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران (IFJ) روز گذشته (پنج شنبه) مقامات جمهوری اسلامی را به آزادی محمدرضا مقیسه، از اعضای هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران، که روز دوم آبان ماه بازداشت شده است فراخواند. پس از ناآرامی های ناشی از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری در خردادماه سال گذشته این دومین باری است که آقای مقیسه بازداشت می گردد. آیدان وایت، دبیر کل فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران گفت: «ما شدیدا نگران آسایش و امنیت محمدرضا مقیسه هستیم که می بایستی به وی دسترسی فوری به وکیل و خانواده اش داده شود.» وی همچنین اضافه کرد: «مسئولین جمهوری اسلامی می باید به هدف قرار دادن روزنامه نگاران مستقل و رهبران این انجمن به خاطر بیان دیدگاه هایشان پایان دهند.» به گفته انجمن صنفي روزنامه نگران، عضو پيوسته فدراسيون بين المللي روزنامه نگاران (IFJ)، محمدرضا مقیسه سال گذشته به مدت پنج ماه بازداشت و زندانی، و نهایتا در اسفند ماه سال 88 با وثیقه 500 میلیون تومانی آزاد شده بود. وی روز دوم آبان ماه مجددا بازداشت گردید و پس از آن هیچ تماسی با خانواده اش نداشته است. مقیسه یک هفته پس از بازداشت مجدد، در تاریخ نهم آبان ماه به بند عمومی 350 زندان اوین منتقل گردید. وایت اضافه کرد: «عدم تحمل دگراندیشی و صداهای مستقل در ایران منجر به یک یورش همه جانبه به رسانه و روزنامه نگاری مستقل از سوی دولت گردیده است.» مقیسه یکی از ده ها روزنامه نگاری است که در پی اعتراضات گسترده پس از انتخابات در سال گذشته، با سرکوب هدفمند رسانه ها توسط مسئولان جمهوری اسلامی هدف قرار گرفت. به گفته فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران حداقل 30 روزنامه نگار پشت میله های زندان بسر برده و تعداد زیادی نیز از بیم دستگیری از کشور گریخته اند. در عین حال ده ها روزنامه تعطیل، و دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران نیز در سال 2009 بطور غیرقانونی بسته شده است. متهم ايرانی – سوئدی پرونده اوريفليم آزاد شد وزارت امور خارجه سوئد روز پنج شنبه اعلام کرد يکی از شهروندان اين کشور که در جريان پرونده شرکت لوازم آرايش اوريفليم در تهران بازداشت شده بود، آزاد شده است. سخنگوی وزارت امور خارجه سوئد به خبرگزاری فرانسه گفت که اين فرد يک سوئدی ايرانی الاصل است و بعد از آزادی، از ايران خارج شده است. مقامهای ايرانی روز ۳۱ مرداد ماه، دفتر اين شرکت را در تهران بستند و مسئول ايرانی – سوئدی و پنج کارمند آن را نيز به جرم فعاليت در شرکتهای هرمی بازداشت کردند. چندی بعد حيدر مصلحی، وزير اطلاعات ايران، اين شرکت را به جاسوسی متهم کرد. به گفته سخنگوی وزارت امور خارجه سوئد، تنها يکی از متهمان اين پرونده که ايرانی است، همچنان در بازداشت به سر می برد. يک شاهزاده سعودی می گويد ايران در مسيری «انفجاری» است شاهزاده ترکی الفيصل، رئيس سابق سازمان امنيت عربستان روز پنج شنبه گفت که ايران در يک مسير «انفجاری» در خاورميانه است. آقای الفيصل با اشاره به برنامه هسته ای جمهوری اسلامی، افزود که تهران بايد به تمامی ابهامات درباره اين برنامه پاسخ دهد و ايران هسته ای، «يک خطر بزرگ بين المللی» است. با اين حال وی که زمانی سفير عربستان در واشنگتن بوده گفت که آمريکا نبايد برای راضی کردن اسرائيل به ادامه دادن مذاکرات صلح، به برنامه هسته ای ايران حمله کند. مقامهای ايرانی بارها اعلام کرده اند که اهداف برنامه هسته ای تهران، صلح آميز است و برای مصارفی چون توليد برق راه اندازی شده است. تلاش اوباما در هند برای تنگ تر کردن حلقه تحریمها رادیو آلمان: باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا روز جمعه (۵ نوامبر، ۱۴ آبان) در آغاز سفر ۹ روزه آسیایی خود عازم هند شد. برخی از رسانههای ایرانی این سفر را در مناسبات ایران و هند موثر میدانند. این مناسبات با چالشهای تازهای روبرو است. رئیسجمهور آمریکا پس از سه روز اقامت در هند، عازم اندونزی، کره جنوبی و ژاپن خواهد شد. در آستانه این سفر، مسعود میرکاظمی وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران، برای ۵ شرکت هندی داوطلب همکاری در فاز ۱۲ پارس جنوبی و "فرزادبی" دو ماه مهلت تعیین کرد که تکلیف خود را با این همکاری روشن کنند. این اولتیماتوم در شرایطی داده میشود که بانک دولتی هند از یک هفته پیش معامله با شهروندان ایرانی را برای شعبات خارجی خود ممنوع کرده است. همچنین یک شرکت هندی که به ایران بنزین میفروشد، زیر فشار آمریکا اعلام کرده که قرارداد خود را تمدید نخواهد کرد. فشار برای تحریمهای بیشتر؟ پایگاه اینترنتی "دیپلماسی ایرانی" مینویسد که سفر باراک اوباما مناسبات ایران و هند را مورد توجه بیشتر قرار داده است. تحلیلگران غربی معتقدند که اوباما در سفر به هند، اندونزی، کره جنوبی و ژاپن، خواهد کوشید همکاری بیشتر این کشورها را برای تنگتر کردن حلقه محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی جلب کند. ژاپن و کره جنوبی، قبلا نیز اعلام کردهاند که تحریمهای تعیین شده در قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت را رعایت خواهند کرد. اما اوباما میکوشد همکاری این کشورها را در اجرای تحریمهای جداگانه ایالات متحده و اتحادیه اروپا نیز جلب کند. فاز ۱۲ پارس جنوبی ایران از سه سال پیش برای واگذاری ۴۰ درصد سهام طرح توسعه فاز ۱۲ پارس جنوبی، با شرکتهای ONGC و "هندوجای" هند مشغول مذاکره است. اکنون وزیر نفت تا ماه ژانویه سال ۲۰۱۱ به دو شرکت هندی مهلت داده که تصمیم نهایی خود را اتخاذ کنند. هزینه اجرای طرح توسعه فاز ۱۲ میدان پارس جنوبی ۷ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار برآورد شده است. آخرین مذاکرات مربوط به این طرح در آذرماه سال گذشته میان مسئولان ایرانی و هندی در دهلی انجام شد. در آن مذاکرات طرفین توافق کردند که تا فروردین ماه ۱۳۸۹ تکلیف مشارکت شرکتهای هندی روشن شود؛ اما این هدف هنوز تحقق نیافته است. در نشست دهلی ضمنا بر سر فروش ۶ میلیون تن گاز مایع ایران به هند نیز مذاکره شد. اما این طرح هم هنوز عملی نشده است. ذخائر هیدروکربنی جمهوری اسلامی ایران همچنین در سال ۲۰۰۲ میلادی قرارداد مقدماتی بهرهبرداری از ذخائر هیدروکربنی میدان نفتی بینالود و میدان گازی فرزادبی را با کنسرسیومی مرکب از ۳ شرکت هندی امضا کرد. اما با گذشت ۸ سال هنوز متن نهایی این قرارداد به امضا نرسیده است. کنسرسیوم هندی نیز از وزارت نفت اولتیماتوم گرفته که ظرف دو ماه آینده تکلیف این قرارداد را روشن کند. کارشناسان، با استناد به شرکت بانک دولتی هند در تحریمهای بینالمللی، احتمال همکاری ۵ شرکت هندی را بسیار ضعیف میدانند. سرنوشت مبهم خط لوله صلح یکی دیگر از طرحهای همکاری میان ایران و هند، که سالها است بلاتکلیف مانده، "خط لوله صلح" است. این خط لوله ۲۴۰۰ کیلومتری، در صورت احداث، میتواند گاز ایران را به بنادر هند منتقل کند. مقامات ایران، هند و پاکستان تاکنون بارها بر سر اجرای این طرح مذاکره کردهاند، اما هنوز به نتیجه نرسیدهاند. جورج دبلیو بوش رئیسجمهور پیشین آمریکا، در ماه مارس سال ۲۰۰۶ میلادی ضمن سفری به دهلی تحریم اتمی هند را پایان یافته اعلام کرد. همان زمان ناظران گفتند که هدف بوش منصرف ساختن هند از همکاری با طرح خط لوله ایران بوده است. پس از این سفر، آمریکا همکاریهای اتمی خود با هند را پس از حدود ۳۰ سال از سر گرفت. مناسبات هند و آمریکا از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ به این سو صمیمانهتر از همیشه شده است. سازمان ملل: نرخ بیکاری در ایران 33 درصد است ایلنا: گزارش شاخص توسعه انساني 2010 سازمان ملل متحد نشان ميدهد كه نرخ بيكاري در ايران بين سالهاي 2000 تا 2009 در بيشترين حالت 33 درصد گزارش شده است. شاخص توسعه انساني يكي از شاخص هاي رشد و پيشرفت كشورها محسوب مي شود كه هرساله از سوي سازمان ملل متحد منتشر مي شود. شاخص توسعه انسانی نام جدولی است تناسبی که در آن کشورهای جهان براساس فاکتورهایی از جمله درآمد سرانه واقعی، نرخ باسوادی، آموزش، بهداشت، تغذیه و نیز امید به زندگی (در بدو تولد) مورد مقایسه قرار میگیرند.اين شاخص از سال 1991 میلادی توسط برنامه توسعه سازمان ملل متحد به مرحله اجرا گذاشته شد و از آن پس هر ساله فهرستی از کشورهای جهان را به ترتیب بالاترین تا پائینترین رتبهها را در مقایسه با نمودارها و کشورهای دیگر منتشر میکند. کشورهایی که در ردههای بالای شاخص توسعه انسانی قرار دارند، کشورهای توسعه یافته و کشورهایی که در ردههای پائین شاخص توسعه انسانی قرار دارند، کشورهای توسعه نیافته و عقب افتادهتری از نظر پیشرفتهای جهانی هستند. سازمان ملل متحد در مقدمه اين گزارش اعلام كرده كه نيروي انساني بزرگترين ثروت يك ملت محسوب مي شود.امروزه اين موضوع پذيرفته شده اي است كه موفقيت يك كشور صرفا در سايه درآمد امكان پذير نيست،اگرچه بدون منابع هم هيچ گونه پيشرفتي هم امكان پذير نيست.در گزارش 2010 كشورهاي بسياري وجود دارند كه با وجود شرايط نامطلوب درآمدي كيفيت زندگي مردم بهبود يافته است.اين درحالي است كه برخي كشورهاي هم با وجود عملكرد قوي اقتصادي عملا نتوانسته اند پيشرفتي در شاخص هايي مثل اميد به زندگي،تحصيل و بالابردن استانداردهاي زندگي كسب كنند. اين گزارش مي افزايد؛ برخی از کشورها در حال برداشتن گام های بلندی براي توسعه انسانی بوده اند.گزارش توسعه انساني سازمان ملل متحد درخصوص شاخص توسعه انساني (HDI )كه شاخصي تركيبي از پوشش ثروت،سلامت و آموزش و پرورش است،نشان مي دهد كه كشورهاي آسيايي از جمله چين و هند با رشد سريع در توليد ناخالص داخلي خود پيشرفت هاي چشمگيري داشته اند.به طوري كه چين با 23 درصد وهند با 30 درصد رشد نسبت به سال قبل رشد سريعتري را نسبت به گزارش قبلي سازمان ملل داشته اند. وضعيت ايران به گزارش ايلنا، در ميان 169 كشور مورد بررسي سازمان ملل متحد ايران به لحاظ شاخص توسعه انساني در رتبه 70 و بعد از كشورهاي مثل بوسني و هرزگوين،قزاقستان ،آذربايجان و عربستان قرار گرفته است.هرچند كه در اين گزارش تركيه در رتبه 83 قرار گرفته اما برخي كشورهاي توسعه يافته رشد سريعتري را نسبت به ايران به ثبت رسانده اند. در گزارش توسعه انسانی 2010 سازمان ملل متحد رتبه كسب شده براي شاخص توسعه انسانی ایران 0.702 از یک اعلام شده است. كه اين عدد براي كشورهاي اول جدول 0.938 است. اين گزارش مي افزايد؛ ميانگين رشد سالانه ايران در شاخص توسعه انساني بين سالهاي 200 تا 2010 به ميزان 1.27 درصد بوده است. نروژ ، استرالیا، آمریکا، ایرلند، لیختن اشتاین، هلند، کانادا، سوئد ، آلمان و ژاپن از لحاظ شاخص توسعه انسانی در سال 2010 به ترتیب رتبه های اول تا دهم را کسب کردند. زیمبابوه نیز از این لحاظ در انتهای این رتبه بندی قرار گرفته است.امارات متحده عربي در جايگاه سي و دوم اين ليست قراردارد . زيمباوه وكنگو در قعر اين جدول قرار گرفته اند. بيكاري براساس اين گزارش، دربررسي تعداد استخدام به جمعيت فعال درگروه سني 15 تا 64 سال كه در سال 1991 به ميزان 45.9درصد شاغل بوده اند در سال 2008 تنها سه درصد رشد كرده است. از كل جمعيت مشغول به كار در ايران 56.8 درصد از استخدام رسمي شده اند كه در اين ميان زنان نسبت به مردان كمتر استخدام رسمي شده اند به طوري كه اين نسبت 72 به 100 گزارش شده است.اين شاخص نشان مي دهد كه ميزان ورودي به بازار كار در اين سالها نسبت با اشتغال ايجاد شده هماهنگ نبوده است. همچنين42.7درصد از اين استخدام هاي انجام گرفته بين سالهاي 2000 تا 2008 اشتغال آسيب پذير تعريف شده است. افرادي كه داراي وضعيت شغلي با ثباتي نبودند جمعيت 42.7درصدي را تشكيل مي دهند. اين گزارش مي افزايد 1.9 درصد از نيروي شاغل به كار در ايران با درآمدي كمتر از 1.25 دلار در روز زندگي مي كنند. نرخ بيكاري اعلام شده در گزارش توسعه انساني سازمان ملل متحد در پايين ترين سطح بين سالهاي مورد بررسي (2000-2008) حداقل 8.3 درصد وحداكثر 33.2درصد گزارش شده است. گزارش توسعه انساني سازمان ملل براي گروه كودكان كار در ايران گزارش نشده است. فناوري هاي اطلاعات و ارتباطات شاخص مورد بررسي ديگر در گزارش توسعه انساني سازمان ملل متحد مربوط به فناوري اطلاعات و ارتباطات است كه براين مبنا ميزان دسترسي به خطوط تلفن همراه و ثابت در ايران بين سالهاي (2000-2008) 532 درصد رشد كرده و جمعيت تحت پوشش تلفن همراه در ايران 95 درصد رسيده است.ميزان دسترسي به اينترنت در سال 2008 به ميزان 32 درصد از كل جمعيت كشور گزارش شده و پنهاي باند در اين سال 0.4 درصد اعلام شده است. نابرابري درآمدي در گزارش شاخص توسعه انساني،ضريب جيني مورد محاسبه كه اصطلاحا شاخص برابري ناميده مي شود،ضريب جيني ايران 38.3 درصد گزارش شده است. نروژ با ضريب جيني 25.8، ايسلند 34، هلند 30.9 و سوئد با ضريب جيني 25 كمترين نابرابري درآمدي را در توزع عادلانه ثروت در سال 2010 داشته اند.ضريب جيني درتركيه 41.2 درصد گزارش شده است. رضايتمندي از زندگي سازمان ملل رتبه ايران از نظر سطح رضايتمندي شهروندان در جهان را 84 اعلام و رضايت مردم ايران از شغل خود 71 درصد، سلامت فردي 82 درصد و سطح زندگي را 55 درصد برآوردكرده است. اين گزارش كه بر پايه آمار سال هاي 2006 تا 2009 تهيه شده رتبه ايران از نظر شاخص رضايت از زندگي 5.6درصد اعلام شده كه اين موضوع نشان مي دهد هرچه شاخص ارقامي بيشتر باشد رضايت از زندگي بيشتر است. در شاخص تجارب منفي رتبه ايران 32 گزارش مي شود. یک فعال دیگر دانشجويی و حقوق بشر بازداشت شد خبرگزاری هرانا - علی قلیزاده فعال دانشجویی و حقوق بشر، ظهر امروز در منزلش در مشهد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. سه مامور امنیتی جمهوری اسلامی با در دست داشتن حکم بازداشت وی در منزل پدری او حاضر شده و با ابلاغ حکم دادستانی انقلاب مشهد اقدام به بازداشت او کردند. به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، علی قلیزاده دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه شاهرود و عضو کنونی شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت است که در سال گذشته به وسیلهی حکمی از سوی وزارت اطلاعات از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد محروم شده است. وی از فعالان شناخته شدهی شهر مشهد است که در ۱۸ تیر هشتاد و هفت نیز توسط ادراه اطلاعات مشهد بازداشت و مدتی را در بازداشتگاه اداره اطلاعات این شهرستان گذرانده بود. از محل نگهداری و علل بازداشت وی تاکنون اطلاعی در دست نیست. اجرای حکم زندان دانشجویان دانشگاه زنجان پیام شکیبا فارغ التحصیل دانشگاه زنجان که در دادگاه انقلاب زنجان به یک سال حبس تعزیری و سپس در دادگاه تجدید نظر به ۶ ماه حبس تعزیری و ۶ ماه حبس تعلیقی در ۵ سال محکوم شده بود روز پنج شنبه برای اجرای حکم به زندان زنجان فرا خوانده شد. به گزارش دانشجو نیوز، پرونده این دانشجو مرتبط با افشای ماجرای رسوایی اخلاقی یکی از اساتید دانشگاه زنجان در سال ۸۷ میباشد. پیام شکیبا به همراه ۵ نفر دیگر یعنی آقایان بهرام واحدی، سورنا هاشمی، حسن جنیدی، آرش رایجی، دکتر صارمی(عضو هیات علمی) مدتی بازداشت و در زندان بودند. شایان ذکر است که دستگیری پیام شکیبا در تاریخ ۱۸ تیر سال ۸۷ و بدنبال اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاه زنجان به هتک حرمت یکی از دانشجویان دختر آن دانشگاه توسط دکتر حسن مددی، معاون دانشجویی دانشگاه زنجان، بوده است. در حال حاضر حکم دیگر متهمین پرونده افشای این هتک حرمت یعنی آرش رایجی ۱۰ ماه حبس تعزیری، بهرام واحدی ۱۰ ماه حبس تعزیری و حسن جنیدی با ۶ ماه حبس تعزیری میباشد که در تاریخهای مختلف برای اجرام حکم به زندان زنجان فرا خوانده شده اند. گفتنی است که حسن مددی متهم اصلی این پرونده هماکنون در سمتی دیگر در وزارت علوم مشغول به کار است. جدول توسعه انسانی؛ ایران بعد از بوسنی هرزهگوین رادیو آلمان: تازهترین گزارش سازمان ملل در زمینه توسعه انسانی با استناد به شماری از معیارها و مقیاسها در زمینه بهداشت، آموزش و محیط زیست، وضعیت ۱۹۳ کشور را بررسی کرده است. ایران در میان ۱۳۵ کشور در رده ۷۰ قرار دارد. کشورهای بوسنیهرزهگوین، آذربایجان، قزاقستان و آلبانی جایگاهی بهتر دارند و قبل از ایران قرار گرفتهاند. بر خلاف سالهای گذشته، گزارش این بار، صرفاَ به ارزیابی پیشرفتها و پسرفتها در یک سال گذشته محدود نیست و یک بازهی زمانی ۴۰ ساله را در برمیگیرد. در این راستا، وضعیت در ۱۳۵کشور که سازمان ملل اطلاعات و دادههای کاملی از توسعه انسانی آنها در ۴۰ سال گذشته در اختیار دارد مورد مطالعه قرار گرفته است. بنا به یافتههای گزارش، عمر متوسط انسانها در این ۱۳۵ کشور که سکونتگاه ۹۲ درصد جمعیت جهان هستند، به طور میانگین ۱۱ سال افزایش یافته و از ۵۹ سال به ۷۰ سال رسیده است. کشورهای عربی با رشدی معادل ۱۸ سال در زمینه امید به زندگی، بیشترین پیشرفت را داشتهاند و کشورهای آفریقایی در جنوب منطقه صحرا در انتهای جدول قرار دارند. نروژ که در گزارش امسال هم برای هشتمین بار در رأس جدول توسعه انسانی جای گرفته، عمر متوسط شهروندانش به ۸۱ سال میرسد. زیمبابوه با ۴۷ سال جایگاه آخر را در جدول سازمان ملل به خود اختصاص داده است. ایران بعد از آلبانی و بوسنی- هرزهگوین شمار کودکان و نوجوانان جهان که دستکم ۸ سال به مدرسه میروند نیز، از ۵۵ درصد به ۷۰ درصد رسیده است و تولید ناخالص ملی سرانه نیز به ۱۰ هزار دلار بالغ شده است. در نروژ درآمد سرانه ۵۸۸۱۰ هزار دلار در سال است، در زیمبابوه اما به ۱۴۷ دلار هم نمیرسد. پس از نروژ استرالیا، نیوزلند، آمریکا و ایرلند قرار گرفتهاند. آلمان در رده دهم قرار گرفته و در قعر جدول کنگو، بروندی و نیجر قبل از زیمبابوه ایستادهاند. نام ایران در ردهی ۷۰ جدول توسعه انسانی سازمان ملل دیده میشود. ۶ کشور اوکراین، بوسنیهرزهگوین، آذربایجان، قزاقستان، روسیه و آلبانی جایگاهی بهتر دارند و قبل از ایران قرار گرفتهاند. پسرفتها در کنار پیشرفتها گزارش توسعه انسانی از ۲۰ سال پیش توسط دفتر عمران و توسعه سازمان ملل تهیه و بهطور سالانه منتشر میشود. برای تهیهی گزارش تازه سازمان ملل سه شاخص تازه تعریف شده و در بررسی کشورها مورد توجه قرار گرفتهاند: نابرابری در درون هر کشور، نابرابری جنسیتی و فقر چند بعدی. بر مبنای این شاخصها شمار زیادی ازساکنان زمین گرچه در بالای خط فقر زندگی میکنند (زندگی با روزی یک و ۲۵ صدم دلار در روز) ، ولی لزوماَ به آموزش و بهداشت دسترسی ندارند. گزارش سازمان ملل در کنار پیشرفت در توسعه انسانی، از پسرفتها در برخی از کشورها نیز حکایت دارد. برای مثال، در روسیه و برخی از کشورهای اروپای شرقی، مانند اوکراین و روسیه سفید یا در کشورهای آفریقایی لسوتو، آفریقای جنوبی، زامبیا، زیمبابوه و جمهوری کنگو میزان متوسط عمر نسبت به سال ۱۹۷۰ کاهش یافته است. گسترش و عدم کنترل کافی بیماریهایی مانند ایدز در این روند منفی در آفریقا نقشی محوری داشته است. در اروپای شرقی سختترشدن شرایط زندگی درگذار از کمونیسم و نیز گسترش ایدز به عنوان عوامل عمده توصیف شدهاند. نگاه متفاوت به توسعه انسانی به گفته خانم فلاویا پانسییری که در تهیه گزارش نقشی محوری داشته، بهداشت، آموزش، امکان مشارکت دمکراتیک در روندهای سیاسی و اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت حتی در وضعیتی که رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه چندان بالا نیست هم قابل دسترسی است. او در این ارتباط از ۱۰ کشوری یاد میکند که در ۴۰ سال گذشته بیشترین پیشرفت را در زمینه توسعه انسانی داشتهاند، بیآن که لزوماَ رشد اقتصادیشان چندان چشمگیر باشد. ۱۰ کشور یادشده عبارتند از عمان، چین، نپال، اندونزی، عربستان سعودی، لائوس، تونس، کرهجنوبی، الجزایر و مراکش. در میان این ۱۰ کشور تنها چین توسعه انسانی خود را بیش از همه مدیون یک رشد اقتصادی سریع و چشمگیر است. این کشور که اینک به لحاظ متوسط عمر شهروندانش در ردهی ۸۹ جدول توسعه انسانی ایستاده، از کشورهایی مانند جمهوریهای سابق شوروی و حتی رومانی و ترکیه را نیز پیشی گرفته است. بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل که روز پنجشنبه شخصاَ در معرفی گزارش امسال توسعه انسانی حضور داشت، گفت که «این گزارش نگاه ما به جهان را تغییر داده است.» بان تصریح کرد که گزارش حاکی از آن است که در توسعه انسانی معیار صرفاَ رشد اقتصادی نیست، بلکه بیش ازهمه کیفیت به کارگیری ثروت ملی نقشی تعیینکننده دارد. گزارش سازمان ملل از توجه به پیامدهای بحران مالی اخیر بر زندگی شهروندان جهان نیز غافل نمانده و این ارزیابی را به دست میدهد: این واقعیت که بحران مالی دو سال گذشته به از دست رفتن ۳۴ میلیون محل اشتغال و راندهشدن ۶۴ میلیون نفر دیگر به زیر خط فقر منجر شده نشانهی آن است که برخی از دستاوردها شکنندهاند و هر لحظه میتوانند در معرض تهدید قرار گیرند. افزايش روند ابتلا به «ام اس» در ايران ایسنا: نايب رييس انجمن ام اس با بيان اينكه اين بيماري در ايران رو به افزايش است، گفت: متوسط سن مبتلايان به ام اس در ايران كاهش پيدا كرده است و علاوه بر آن كودكان بيشتري مشاهده شدهاند كه مبتلا به اين بيماري هستند. دكتر محمد علي صحراييان در هفتمين كنگره بين المللي ام اس اظهاركرد: در حال انجام پروژهاي تحقيقاتي درباره استفاده از سلولهاي بنيادين در ام اس هستيم كه از پروژههاي تحقيقاتي بزرگ كشور است؛ البته در سال گذشته توانستيم ايپدميولوژي ام اس را در تهران مشخص كنيم كه نتايج اين پژوهش تا دو ماه آينده چاپ ميشود. براساس يافتههاي اين تحقيق حدود 52 نفر از هر 100 هزار نفر مبتلا به ام اس هستند كه اين آمار به تعداد مبتلايان به ام اس در كشورهاي اروپايي نزديك است. وي با بيان اينكه شرايط ايران به گونهاي است كه فرصتي طلايي براي پژوهشگران به منظور بررسي بيماري ام اس فراهم ميكند، ادامه داد: در ايران قوميتهاي مختلف زندگي ميكنند كه ميتوان آنها را از نظر ژنتيك بررسي كرد.علاوه بر آن ايران موقعيت جغرافيايي بسيار متنوعي دارد به گونهاي كه در استاني خشك مانند كرمان تعداد مبتلايان به ام اس در حال افزايش است و از سوي ديگر پژوهشگران و متخصصان با استعدادي در ايران فعاليت ميكنند كه با وجود امكانات كم، مقالات خود را به چاپ ميرسانند. نايب رييس انجمن ام اس با اشاره به داروهاي مبتلايان به ام اس اظهاركرد: طي سه سال گذشته داروهاي مختلفي براي كنترل اين بيماري در مجامع بين المللي به ثبت رسيده است؛ اما به دليل ثبت نشدن و زير پوشش بيمه قرار نگرفتن اين داروها نتوانستهايم در ايران از آنها استفاده كنيم البته يك نوع داروي خوراكي در ايران به ثبت رسيده است كه اميدواريم بتوانيم در اين زمينه فعاليت بيشتري داشته باشيم. صحراييان در پايان درباره فعاليتهاي انجمن ام اس گفت: با بدتر شدن شرايط اقتصادي و افزايش بار درماني، وظيفه اين انجمن افزايش يافته است و در اين شرايط برخي خيرين نيز نميتوانند مانند گذشته از بيماران حمايت كنند، اين در حاليست كه تعداد مراجعان افزايش يافته است. دكتر حسين پاكدامن رييس انجمن مغز و اعصاب ايران نيز گفت: ام اس يك بيماري شايع ناتوان كننده و پيش رونده در بين جوانان است و بيشتر مبتلايان به آن در جهان را افراد بين20 تا40 سال تشكيل ميدهند. وي اظهار كرد: پيشرفت بيماري ام اس باعث بروز مشكلات زياد فيزيكي و رواني آنان ميشود. رييس انجمن مغز واعصاب ايران ادامه داد: با توجه به شيوع بيشتر اين بيماري در كشورهاي غربي، اين كشورها سرمايه زيادي را براي تحقيق ثبت كردند؛ اما متاسفانه پس از گذشت150 سال از شناسايي ام اس هنوز درمان قطعي براي آن وجود ندارد، چرا كه بسياري از فاكتورهاي اين بيماري هنوز ناشناخته است. وي با اشاره به تنوع وضعيت جغرافيايي ايران تاكيد كرد: اين شرايط فرصتي براي تحقيق درباره ام اس درايران فراهم ميكند؛ اما متاسفانه امكانات پژوهشي ما بسيار كم است به گونهءاي كه در برخي موارد بودجه تحقيقاتي برخي پروژهها، يك هفتصدم ژاپن است. قطع تلفنهای زندان اوین همزمان با 13 آبان ماه خبرگزاری هرانا - از ظهر روز سه شنبه 11 آبان ماه تاکنون تلفن های بخشهائی از زندان اوین از جمله بند ویژه روحانیت که آیت الله بروجردی در آن تحت بازداشت قرار دارد، قطع می باشد. بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" پس از پیگیریهای خانواده زندانیان که به نتیجه ای نرسیده روز پنجشنبه یکی از ماموران زندان به برخی از خانواده هائی که در مقابل درب اصلی زندان اوین تجمع کرده بودند، عنوان نمود که: "اطلاع دقیقی در این زمینه نداریم و شاید قطع تلفن ها به علت خرابی ناشی از بارش باران باشد." این در حالیست که در آستانه روز 13 آبان که ممکن است تجمعات اعتراضی در سطح شهر برگزار شود، معمولا چنین اخلال هائی در تماس زندانیان با بیرون به وجود می آید و مسئولین آنها را حوادث اتفاقی می نامند. لازم به ذکر است که در چند روز گذشته تلفن های بند نسوان "زنان" زندان اوین قطع شده است. زندانی سیاسی: زیر شکنجه وادار به اعتراف شدم خبرگزاری هرانا – حسین خضری زندانی محکوم به اعدام در نامه ای به افکار عمومی و سازمان های و نهاد های حقوق بشری خواهان پیگیری طرح شکایت خود از دستگاه اطلاعاتی، سپاه پاسداران و دستگاه قضایی شده است. وی در بخشی از نامه خود می گوید به مدت 49 روز در سلول های انفرادی سپاه و در بازداشتگاهی مخفی که زیر نظر سازمان زندان ها نیست به شدت شکنجه و وادار به اعتراف شده است. متن این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است: اینجانب زندانی سیاسی حسین خضری که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی ارومیه و همچنین تایید شعبه 10 دادگاه تجدید نظر اذرباییجان غربی و همچنین تایید حکم صادره از سوی شعبه 31 دیوان عالی کشور به اعدام محکوم شده ام. برای پرده برداشتن از نحوه بازجویی، بازپرسی و دادگاهی که شدیدا از انعکاس و نحوه چگونگی مراحل ذکر شده به افکار عمومی و بیدار جامعه مدنی داخل و خارج جلوگیری به عمل آمده و می آیدو حتی از نامه سرگشاده ای که به عنوان اعتراض قانونی به مراحل پرونده سازی به ریاست قوه قضاییه کشور نوشته بودم مسئولین زندان از تایید آن امتناع می کنند. با وجود تمامی این مشکلات بنده شرح مختصری از وضعیتی که به بنده وارد شده و به نوعی تا به حال ادامه دارد میدهم باشد که گوشی شنوا شنیده و زبانی حق گو شروع به بازگو و ارسال مطالب زیر نماید. اینجانب در تاریخ 10/5/87 در شهرستان کرمانشاه توسط نیروهای سپاه نبی اکرم آن شهرستان دستگیرشدم و مدت 49 روز که در اختیار نیروهای سپاه نبی اکرم کرمانشاه بودم ومتحمل شکنجه های فیزیکی و روحی در زمان بازجویی بودم که شکنجه ها از نظر فیزیکی شامل : 1- کتک زدن به مدت چندین ساعت در هر روز 2- ایجاد فشار روحی و روانی در حین بازجویی 3- تهدید بازجویی هایم مبنی بر آنکه اگر آن مواردی که ما میگوییم قبول نکنی به برادر و داماد خانواده شما میتوانیم برچسب فعالیت های غیرقانونی علیه نظام بزنیم 4- ضربه زدن با لگد به اندام های تناسلی من و خونریزی و تورم آن نواحی از بدنم به مدت چهارده روز 5- پارگی پای راستم تقریبا به اندازه 8 سانتیمتر به علت ضربه محکم پای بازجو که هنوز قابل مشاهده است 6- وارد کردن ضربات متعدد به تمامی بدنم با باتوم این موارد در مدت 49 روز بازداشت بنده در بازداشتگاه سپاه پاسداران کرمانشاه بود حال سوالی که مطرح میگردد این است که مگر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل 38 آن صراحتا بیان نشده است هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاعممنوع است، اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیستو چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است و متخلفین از این اصل مجازات میشوند. در حالی که به ان صورتی که ذکر کردم بنده در مدت 49 روز بازداشت در سپاه نبی اکرم کرمانشاه هم متحمل شکنجه فیزیکی شده ام هم شکنجه روحی و روانیپس چطور اقرارهای بنده که به زور شکنجه از من گرفته اند دلیل و مدرک معتبری برای دادگاه شده و بنده را به چنین حکم سنگینی یعنی اعدام محکوم کرده اند. بعد از آن در مورخ 28/6/87 بنده را از سپاه نبی اکرم کرمانشاه به سپاه المهدی ارومیه منتقل کردند و در آنجا نیز تحت انواع شدیدترین شکنجه های فیزیکی و روحی قرار گرفتم . دوباره مورخ 16/10/87 از بازداشتگاه سپاه المهدی شهرستان ارومیه به اداره کل اطلاعات اذرباییجان غربی منتقل شدم و تا تاریخ 26/11/87 تحت اختیار اداره اطلاعات ارومیه بودم و تمامی موارد شکنجه در طی بازداشتم در اداره اطلاعات ارومیه اجراو اعمال شد. بعد از انکه در مورخه 26/11/87 بنده را به زندان ارومیه منتقل کردند در تاریخ 21/2/88 برای اولین بار و آخرین بار بنده را در شعبه یک دادگاه انقلاب اسلامی ارومیه دادگاهی نمودند که در جلسه دادگاه نماینده اداره اطلاعات ارومیه و دادستان حضور داشتند و قبل از آن هم اینجانب را ماموران اداره اطلاعات ارومیه تهدید کردند که نه از شکنجه باید حرفی بزنی و نه در مورد بازجویی های که از تو گرفته ایم البته به زور شکنجه! بالاخره با این جو سازی در دادگاه بدوی و همچنین با عدم اعطای زمان کافی برای بنده برای دفاع از خودم و جمع جور کردن محاکمه بنده در حدود 10 دقیقه و اتمام آن کاملا جای سوال برای بنده شد که آیا در عرض 10 دقیقه و با آن اتمسفر حاکم بر فضای دادگاه چطوری من و وکیلم میتوانستیم از اتهامات وارده دفاع نماییم و چگونه از این اتهام سنگین براعت کنیم. سوال دیگری که برای من متصور میشود این است که آیا حضور من در جلسه ای دادگاه به منزله اجرای اجباری نمایشی درام و کمدی نبود که فقط آقایان گفته باشند که متهم در دادگاه حضور بهم رسانده و با توجه به طی مراحل دادگاهی محکوم شد . سوال بعدی هم آن که در دادگاه به قاضی پرونده ام آقای درویشی، رییس شعبه یک بیان کردم که بسیاری از بازجویی های خود را قبول ندارم زیرا به زور شکنجه های فیزیکی و روانی مجبور به قبول آن مطالب گشته ام در حقیقت آنها را به من دیکته کرده و قبولانده اند، ولی با این همه قاضی پرونده هیچ اعتنایی به مطالبم ننمود توضیح آن که اعمال شکنجه از سوی بازجویی هایم با توجه آنکه ایشان یعنی بازجویان مرا تهدید کرده بودند به قاضی گفتم ولی افسوس از گوش شنوا، متاسفانه قاضی بدون هیچگونه تحقیق و تفحصی در مورد ادعای شکنجه بنده مبادرت به صدور رای اعدام نمود و رای همان دادگاه بدوی توسط شعبه 10 تجدید نظر استان آذرباییجان غربی در مورخ 17/5/88 تایید شده و در تاریخ 11/5/88 حکم قطعی صادر شده و در زندان مرکزی ارومیه به من ابلاغ گردید. درضمن من تا قبل از قطعی شدن حکم دادگاه دست از تلاش بر نداشتم و در تاریخ 5/5/88 از نوع رفتار غیرانسانی و غیرقانونی بازجو هایم به دادسرای نظامی شهرستان ارومیه شکایت کردم که مورخ 10/11/88 ابلاغ گردیده است. شکایتم از دادسرای نظامی به دادسرای عمومی رسید و همان موقع به برادرم در مورخ 27/11/88 ابلاغ شده است به محض شکایت بنده از نحوه بازجویی و برخورد ماموران سپاه المهدی و اداره اطلاعات ارومیه در تاریخ 16/9/88 به بازپرسی شعبه هشتم احضار و وضعیت شکنجه و نحوه برخورد بازجویان را اعلام و همچنین مدارک پزشکی که دال بر شکنجه شدن اینجانب مینمود تقدیم کردم و در ضمن درخواست معرفی به پزشکی قانونی را نمودم و تعجب آور انکه بازپرس شعبه 8 در برابر اظهارت بنده حتی نخواست برای اثبات راست یا دروغ بودن موارد ذکر شده، بنده را به پزشکی قانونی اعزام نماید. در تاریخ 13/11/88 یعنی درست بعد از آنکه بنده طرح شکایت نموده و در بازپرسی شعبه 8 اظهارت خود را نوشته و مدارک پزشکی را تقدیم بازپرس نمودم و پرونده در دادسرای نظامی عدم صلاحیت خورده و به دادسرای عمومی رفته به عبارتی 3 روز بعد از نامه نگاری اداره سازمان قضایی نیروهای مسلح استان اذرباییجان غربی با دادسرای عمومی در خصوص عدم صلاحیت رسیدگی دادسرای نظامی ارومیه و ارجاع پرونده به دادسرای عمومی مرا به اداره اطلاعات ارومیه برده و در مدت 3 روزی که در بازداشتگاه مرکزی اداره اطلاعات ارومیه بودم انواع و اقسام تهدید ها مبنی بر آنکه اولا چرا بر علیه ما در دادگاه طرح شکایت کردی ثانیا در برابر دوربین فیلم برداری حاضر به اعتراف نوشته های که ما به شما میدهیم باشید و متذکر گردید که هیچ نوع بد رفتاری و شکنجه نشده ما نیز در عوض نسبت در رای که برات صادر شده تخفیفاتی را به وجود می آوریم. در حقیقت آشکارا تهدید بنده و ایجاد فضای سوداگری و عامه گری انگار سرنوشت انسانها نیز مانند کالا قابل داد و ستد است در حالی که انتقال من از زندان ارومیه به اداره اطلاعات باعث ایجاد استرس و دلهوره شدید در بین اعضای خانواده ام شده و با توجه به انکه پدرم برای کسب اطلاع از وضع بنده به اداره اطلاعات ارومیه مراجعه و متاسفانه با شنیدن جواب های گنگ و مبهم تصور میکنند که شاید مرا اعدام کرده اند و ایشان همانجا جلوی درب اداره اطلاعات ارومیه دچار سکته مغزی شده و بعد از اعزام به بیمارستان دار فانی را وداع میگویند این نیز برگ دیگری از جنایات دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی ایران که با ایجاد نگرانی برای خانواده ضربه مهلک هم به من هم به خانواده ام وارد کردند که از صدها اعدام کردن برایم بدتر بود حال چه کسی جوابگویی این مسائل است خدا میداند. جالب آنکه 20 روز بعد از فوت پدرم نگذشته بود که آقایان عوض عرض تسلیت به بنده مرا بدون هیچگونه دلیلی و بدون هیچ اطلاعی به زندان قزوین تبعید کردند حال تصور کنید که من در چه حالت روحی قرار گرفته بودم و مهم تر از همه آنکه بعد از چند ساعت که به طور چشم بسته و پا بسته و دست بسته به من گفتن که چیز خاصی نیست و تو را به زندان دیگری انتقال میدهیم . در مورخ 30/1/89 قرار منع تعقیب در شعبه 104 جزایی ارومیه صادر گردید حال آنکه شعبه 104 جزایی نه بازجویی های بنده و نه حتی نماینده ای از سپاه پاسداران و یا اداره اطلاعات را برای توضیح مسائل نه به بازپرسی نه به شعبه ای فرا خواند و نه با معاینه ای بنده توسط پزشک قانونی موافقت نمود حال بر چه مبنایی قرار منع تعقیب صادر کرد نمی دانم. در کیفر خواست صادره از سوی اداره اطلاعات و هم حکم دادگاه اینجانب حسین خضری به عنوان محارب شناخته شده ام در صورتی که مصادیق محاربه نه بر بنده صادق است نه محرز اولا بنده هنگام دستگیری مسلح نبودم چون بنده فعالیت سیاسی به طور مدنی میکردم ثانیا هیچ اقدام مسلحانه ای علیه جمهوری اسلامی ایران نکرده ام همچنین بنده حدود 8 ماه در سلول های انفرادی سپاه نبی اکرم کرمانشاه و سپاه المهدی ارومیه و اداره اطلاعات ارومیه تحت بدترین شکنجه های فیزیکی و روانی و انواع تهدید ها و تحقیرها بوده ام . به طوری که بازداشت طولانی مدت بنده به مدت 8 ماه در آن سلول های انفرادی چنان بر سیستم عصبی و حالات روحی و روانی ام تاثیر سو گذاشته بود که اقدام به خودکشی کردم آن هم 2 بار! چون واقعا شکنجه ها و نوع رفتار غیر انسانی بازجویان به حدی بود که مرگ را بهتر از آن طور زندگی و زنده ماندن میدانستم و جایی بسی سوال است که در کجایی دنیا فردی را 8 ماه در سلول انفرادی مورد آزار و اذیت جسمی و روحی قرار داده اند و هیچگونه ملاقات را با وکیل یا خانواده و یا حتی تماس تلفنی با ایشان داشته باشد. در پایان بنده زندانی سیاسی حسین خضری با توجه با آنکه تحت شدیدترین مراقبتهای امنیتی زندان قرار دارم و به طوری که حق نامه ای سر گشاده که به بالاتربن مرجع قضایی کشور نوشته ام بدون هیچگونه دلیل قانونی و خاصی از تایید اثر انگشت نامه بنده خودداری و اصل نامه نوشته شده را حفاظت زندان از بنده گرفته و باز پس نمی دهد. حال با توجه به آشکار نبودن زمان اجرای حکم اعدام بنده که آیا فرداست یا پس فرداست از انتشار کوچکترن خبر حتی خبر سلامتی خویش به صورت راحت و آزادانه محروم میباشم لذا تحت چنین شرایط فوق سنگین امنیتی از تمامی مجامع بین المللی و سازمانهای کانون مدافع حقوق بشر و حتی افرادی که در مورد حقوق زندانیان سیاسی و همچنین در زمینه حقوق بشر فعالیت میکنند تقاضا دارم که صدای سرکوب شده مرا به گوش انواع بشریت رسانده و از هم اکنون تمامی آن مراجع و آن افراد را به عنوان وکیل رسمی خود میشناسم که هر سوالی را به نام بنده در جهت برگزاری یک دادگاه صالح و بی طرف بازبینی دوباره پرونده به طور واضح و آشکار بدون مخفی کاری، پیگیری و موضوع شکنجه وارده بر بنده را اقدام و اعمال نماید در پایان از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد؛ عفو بین الملل و تمامی مجامع حقوق بشر در خواست مینمایم با انتشار نامه اینجانب و پیگیری مسائل مطرح در آن اقدام نماید حسین خضری زندانی سیاسی محکوم به اعدام زندان مرکزی ارومیه بنده 12 مرگ تدريجی يكی از زيباترين درياچههای آب شيرين جهان ایلنا: زريبار سياه پوش ميشود. اين درياچه اين روزها حال خوشي ندارد، شايد براي كساني كه هر چند سال يكبار به ديدن درياچه ميروند قابل لمس نباشد ولي مردم بومي به خوبي درك كردهاند كه درياچه به روند مرگ تدريجي دچار شده است. درياچه زريوار يا به قول مردم كردستان زريبار يكي از زيباترين درياچههاي آب شيرين در جهان است كه شهرت زيبايياش در همه جا پيچيده است ولي اين درياچه اين روزها حال خوشي ندارد شايد براي كساني كه هر چند سال يكبار به ديدن درياچه ميروند قابل لمس نباشد ولي مردم محلي به خوبي درك كردهاند كه درياچه به روند مرگ تدريجي دچار شده است. مديرعامل انجمن سبز چيا كه از تشكل مردم نهاد زيستمحيطي مريوان است معتقد است ورود فاضلاب، گلولاي و چاههاي غير مجاز اطراف درياچه مرگي حتمي را براي درياچه زريبار رقم ميزند. محمد ناجي كانيساناني در گفتوگو با خبرنگار ايلنا در مورد وضعيت فعلي درياچه زريبار ميگويد: درياچه زريبار بزرگترين تعداد چشمههاي جوشان در جهان را دارد. به طوري كه چهارصد تا چهارصد و پنجاه چشمه آب درياچه را تامين ميكنند و آبي از بيرون به درياچه وارد نميشود. او ادامه ميدهد: البته در فصول بارندگي آبي كه همراه با گلولاي است از كوههاي اطراف به سمت درياچه سرازير ميشود كه نه تنها به پر آبي درياچه كمكي نميكند بلكه براي درياچه مضر نيز هست. كانيساناني توضيح ميدهد: اين گلولاي هنگامي كه در كف درياچه رسوب ميكند روي چشمههاي جوشان كف درياچه را ميپوشاند و همين امر موجب ميشود چشمهها دچار فشار هيدرواستاتيكي شده و كم آب شوند. او ادامه ميدهد: فشار هيدرواستاتيكي كه روي چشمههاي جوشان درياچه زريبار وارد ميشود موجب كم آب شدن آنها ميشود و اين آب كه قرار بود از اين چشمهها خارج شود از چشمههاي ديگري در دشتهايي كه ارتفاع كمتري دارد تخليه ميشود. مديرعامل انجمن سبز چيا تاكيد ميكند: جدا از مسئله گلولاي و كم آب شدن چشمههاي كف درياچه چاههاي عميق و نيمهعميق در اطراف درياچه، آب زيرزميني را كه آب درياچه زريبار از آن تامين ميشود غارت ميكند. او در مورد چاههاي غيرمجاز ميگويد: تعداد زيادي چاه عميق و نيمه عميق در اطراف درياچه زريبار وجود دارد كه از سفرههاي آب زيرزميني چشمههاي درياچه از آن تغذيه ميشود و آب شهر را تامين ميكند كه همين امر موجب افت شديد آب زيرزميني در اين مناطق شده است. پر غذايي يا يوتريسيكاسيون معضل ديگري است كه درياچه زريبار با آن مواجه است. معضل خطرناكي كه ميتواند مرگ درياچه زريبار را رقم بزند. كانيساناني در اين رابطه ميگويد: قبلاً درياچه زريبار از سمت جنوب به طور طبيعي تخليه آب داشت ولي از وقتي در اين قسمت سد زده شده است كل مواد زيستي توليدي 1400 هكتار مساحت درياچه به درون درياچه باز ميگردد. او ادامه ميدهد: غير از اين ورود 300 ليتر در ثانيه فاضلاب شهري و روستايي از طريق 11 روستا و برخي محلات شهر مريوان به داخل آب درياچه موجب پديده پرغذايي يا يوتريسيكاسيون شده است به طوري كه هر متر مكعب از آب درياچه 3 كيلوگرم سيتوپلانگتوم توليد ميكند در حاليكه اين ميزان به طور طبيعي 1.3 كيلوگرم است. كانيساناني توضيح ميدهد: اين توليد 2.3 برابري مواد زيستي شناور باعث شده كه آب درياچه به طور مرتب كم شود. نيزارها به طور تصاعدي رشد پيدا كند كه اين روال اگر به همين صورت پيش برود درياچه به مرگ محتوم محكوم است. او در مورد راهحلهاي نجات درياچه نيز ميگويد: تنها راه چاره اين است كه اولاً راه چشمههاي جوشان به سمت زريبار برگردد، يعني رسوب گلولاي از روي چشمههاي درياچه برداشته شود و از تجاوز به زمينهاي درياچه، چاههاي غيرمجاز و ورود فاضلاب به درياچه اجتناب شود شايد درياچه بتواند نجات پيدا كند. |
تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - اروپا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد . |