چهار شنبه، دوازدهم فروردین ١٣٨٩- سی و یکم مارس ٢٠١٠


کاخ سفيد از همکاری چين بر سر تحريم ايران ابراز اطمينان کرد

سخنگوی کاخ سفيد می‌گويد نسبت به همکاری چين برای اعمال تحريم‌های شديدتر عليه ايران، اطمينان دارد.

بيل برتون، سخنگوی کاخ سفيد، در اين باره گفت: «مقام‌های چينی خود می‌دانند که مسابقه‌ی تسليحات هسته‌ای در خاورميانه، منافع آن کشور را به خطر خواهد انداخت. وی افزود، «اطمينان داريم که خواهيم توانست با چين برای اعمال سخت‌گيری‌های بيشتر بر ايران همکاری کنيم».

چين پيش از اين، عدم‌تمايل خود را به پيوستن به آمريکا، بريتانيا، فرانسه و آلمان برای اعمال دور جديد تحريم‌ها به دليل اصرار تهران بر مخالفت با قطعنامه‌های پيشين شورای امنيت، اعلام کرده بود. اما منابع خبری بتازگی از چرخش و تغيير سياست پکن در اين باره خبر داده بودند.


شش قدرت جهانی برای آغاز مذاکره در مورد تحريم ايران به توافق رسيدند

قدرت‌های غربی، بعلاوه‌ی چين و روسيه، روز چهارشنبه توافق کردند که مذاکرات خود پيرامون اِعمال دور تازه‌ی تحريم‌ها عليه ايران را آغاز کنند.

خبرگزاری رويترز به نقل از منابع خبری خود گزارش می‌کند که نمايندگان کشورهای آمريکا، بريتانيا، فرانسه و آلمان بر سر رئوس مطالب مربوط به تحريم‌های جديد عليه ايران، با روسیه و چین به توافق رسيده‌اند.

همين منابع می‌گويند مذاکرات برای آماده‌سازی قطعنامه‌ی جديد شورای امنيت سازمان ملل در اين باره، در چند روز آينده آغاز می‌شود.


آمریکا خواهان تصویب قطعنامه تحریم های جدید ایران در چند هفته آینده است

رییس جمهوری آمریکا باراک اوباما می گوید امیدواراست طی چند هفته ی ِ آینده، دور چهارم تحریم های ایران، به دلیل فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی، تصویب شود.

آقای اوباما سه شنبه (دیروز) در کنفرانس خبری مشترک با رییس جمهوری فرانسه نیکولا سرکوزی در واشینگتن گفت مذاکرات با متحدان بین المللی آمریکا برای تصویب دور چهارم تحریمهای سازمان ملل علیه ایران ادامه دارد.

«امید من این است که در همین فصل بهار کار را تمام کنیم. در نتیجه من خیلی موافق این نیستم که چند ماه منتظر تحریم های جدید باشیم بلکه بیشتر موافقم که در چند هفته به این تحریم ها برسیم. »

آقای اوباما همچنین گفت پیآمدهای ایران ِ مجهز به سلاح اتمی در منطقه قابل قبول نیست و افزود اگر تهران راه دیپلماتیک را انتخاب کند، این راه هنوز باز است.


رد پای نعلینها برشانه های مردم

سمیه نصرتی
تحول سبز:
هفته گذشته حبیب الله عسگر اولادی مسلمان ،یکی از چهرهای بانفوذ محافظه کار و دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری در کشور در مصاحبه ای که بر خروجی خبرگزاری ایسنا قرار گرفت ،گفت:"حکومت بر شانه های مردم استوار است".

در این راستا چند نکته را خطاب به عسگراولادی و همپیاله گانش متذکر می شویم:

۱- واقعیت اینست که مردم در ابتدای انقلاب اجازه دادند که مسولان بر شانه های آنها سوار شوند اما اکنون با گذشت سی سال نشانه های درد بر شانه های مردم احساس می شود و حال که قصد پیاده کردن این سوارشدگان را دارند،حضرات حاضر به پیاده شدن نیستند.

۲-انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادث پس از آن سرعت اصطهلاک و فرسایش رژیم را شدت بخشید ومیزان مشروعیت آن را در داخل و خارج با سرعت حیرت آوری تنزل داد به طوری که می توان گفت که حکومت پس از برگزاری انتخابات جعلی ریاست جمهوری به مانند جسدی شده است که تابوتش بر شانه های مردم سنگینی می کند.

به نظر می رسد،مراسم تشییع جنازه حکومت بیش از حد در حال طولانی شدن است و مردم به انتظار مراسم تدفین هستند.اما به قول ما ایرانی ها،انگار مرده چشمش به دنیاست و به خاک نمی رود.

۳-اکنون نظام جمهوری اسلامی توان حکومت کردن را از دست داده و در خوشبینانه ترین حالت ممکن با سردرگمی خاص در حال اداره کردن کشور است به این معنی که تصمیمات آنی می گیرد تا زمام امور از دستش خارج نشود.نه تنها از شانه های مردم پایین نمی آید بلکه با توسل به زور و ارعاب به سواری گرفتن ادامه می دهد.

۴-شاید سوار شدگان می خواهند کار را به جایی برسانند که مردم خشمگین در نهایت آنها را با سر به زمین بکوبند تا حکومت دچار مرگ مغزی شود اما هنوز مردم صبور و نجیبند و همچنان خواهان آنند که سوار شدگان با زبان خوش پیاده شوند.

آری ! آقای عسگراولادی چه خوشتان بیاید یا نیاید ،چه با مردم همراه شوید یا نشوید،چه به دروغ پردازی ادامه دهید یا توبه کنید،بهایی ندارد و فرقی به حال مردم نمی کند زیرا حکومت نعلینها رو به پایان است!


«چه کسی جنگ با ایران را آغاز خواهد کرد؟»
ما به زودی با دو گزینه کاملا مشخص روبرو خواهیم شد یا ایران به سلاح هسته‌ای دست خواهد یافت یا کسی برای نابود کردن این خطر اقدام خواهد کرد.

دانیلا پلتکا از پژوهشگران ارشد انستیتو امریکن اینتر پرایز در تحلیلی از بحران هسته‌ای ایران در روزنامه وال استریت جورنال از دولت آمریکا انتقاد می‌کند که چرا اقدامات قاطع‌تری برای تحریم و انزوای ایران انجام نمی‌دهد. وی می‌گوید وعده هیلاری کلینتون برای «اعمال تحریم‌های فلج کننده علیه ایران» و وعده رئیس‌جمهور اوباما برای «اعمال مجازات های سختگیرانه» شعارهای تو خالی بوده‌اند. دولت آمریکا هیچیک از طرح‌های مربوط به مسدود کردن حساب‌های بانکی ایران و تحریم و انزوای سیستم حمل و نقل هوایی و دریایی ایران را اجرا نکرده است.

با در نظر گرفتن شرایط فعلی سئوالات بسیار صریح و روشن مطرح می‌شود. آیا تحریم هیچگاه موثر خواهد بود؟ آیا آمریکا می‌تواند با یک ایران دارای قدرت هسته ای کنار بیاید؟ آیا اقدام نظامی غیر قابل اجتناب است؟

دانیلا پلتکا قبل از پاسخ به این سئوالات به تحلیل مبانی سیاست خارجی دولت اوباما پرداخته و می‌نویسد باراک اوباما با سیسات گفت‌وگو و تماس با ایران ریاست جمهوری خود را آغاز کرد. این سیاست در نوع خود درست بود و می‌توانست به نتیجه برسد اما به نظر می‌رسد که آقای اوباما بیش از حد به این روش وابسته است و حاضر نیست ناکارآمدی آنرا بپذیرد.

پژوهشگر انستیتو امریکن اینتر پرایز در ادامه مقاله خود در وال استریت جورنال می‌نویسد که بی توجهی پرزیدنت اوباما به تظاهرات مردم علیه رژیم ایران و بی‌تفاوتی وی در مقابل نقض مکرر و آشکار مهلت‌های تعیین شده از سوی دولت ایران نشان می‌دهند که وی بیش از حد به سیاست گفت‌وگو با حکومت ایران دل بسته است. شاید انگیزه وی رسیدن به توافق در مورد معاوضه سوخت هسته‌ای با ایران بود اما این طرح نیز با شکست روبرو شده است.

در زمینه اعمال تحریم به نظر می‌رسد که چین با وجود مذاکره در این زمینه مثل روسیه با تحریم‌های گسترده علیه ایران مخالف است. حتی اعضای موقت شورای امنیت سازمان ملل متحد مثل ترکیه، برزیل و ژاپن نیز تاکنون با درخواست آمریکا برای اجرای تحریم‌های شدیدتر مخالفت کرده‌اند.

دانیلا پلتکا خاطر نشان می‌کند که حکومت ایران به گسترش فعالیت‌های هسته‌ای خود ادامه می‌دهد. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به هشدارهای خود در مورد پنهانکاری در ایران افزوده است و اکنون ناگزیر است مدارک مربوط به احداث دو هسته‌ای جدید در ایران را بررسی کند.

به نظر می‌رسد که ایده تحریم چند جانبه از سوی آمریکا و متحدان اروپایی نیز فعلا به کنار گذاشته شده است. با وجودی که چند شرکت بزرگ و بین‌المللی فعالیت در صنایع نفت و همکاری با ایران را متوقف کرده‌اند ولی هنوز تعداد بسیاری مناسبات تجاری با ایران را ادامه می‌دهند.

پژوهشگر انستیتو امریکن اینتر پرایز در ادامه این مطلب در روزنامه وال استریت جورنال به چند مورد از قراردادهای مهمی که در هفته‌های اخیر با ایران منعقد شده است اشاره می‌کند. از جمله سرمایه گذاری ۵.۵ میلیارد دلاری ترکیه در صنایع گاز ایران، توافق پاکستان و ایران برای احداث خط لوله بزرگ انتقال گاز و امضا قرارداد دیگری توسط شرکت نفت دولتی چین با یک شرکت ایرانی برای استخراج نفت در حوزه خلیج فارس.

دانیلا پلتکا به این نتیجه می‌رسد که اعمال تحریم به مرور به شکست می‌انجامد و اکنون آمریکا با دو گزینه صریح و مشخص روبرو است: یا ایران به سلاح هسته‌ای دست می‌یابد و آمریکا قادر خواهد بود که خطرات ناشی از آن را مدیریت و مهار کند یا کسی برای نابود کردن این خطر دست به اقدام خواهد زد.

نویسنده خاطر نشان می‌کند که محافل سیاسی آمریکا مدتهاست به شکل غیر رسمی روش‌های احتمالی برای مهار یک ایران هسته‌ای را بررسی می‌کنند. قاعدتا چنین دیدگاهی باید در میان مقامات دولت نیز انعکاس یابد ولی حقیقت این است که به نظر می‌رسد هنوز هم دولت فعلی آمریکا به موفقیت مسیر ضعیف اعمال تحریم امید بسته‌اند. با وجودی که کشورهای منطقه که نگران برنامه‌های هسته‌ای ایران هستند همواره این تهدید را خاطر نشان می‌کنند اما دولت آمریکا از ورود به مباحث مربوط به گام بعدی پرهیز می‌کند.

دانیلا پلتکا اشاره می‌کند که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در هراس از قدرت اتمی ایران خود به دنبال سلاح هسته‌ای هستند و شایعاتی مطرح شده که گویا دولت عربستان در فکر خرید این تسلیحات از پاکستان است.

از سوی دیگر بحران فعلی در روابط آمریکا و اسرائیل به نوعی باعث نگرانی دولت‌های عربی شده است. آنها فکر می‌کنند که اگر آمریکا از متحد قدیمی خود یعنی اسراییل دفاع نکند چه تضمینی هست که از سایر دوستان خود در منطقه حمایت کند. تمام این عوامل شرایط بسیار بحرانی و خطرناکی را در منطقه ایجاد کرده است.

نویسنده سپس به گزینه دوم یعنی اقدام نظامی می‌پردازد و می‌نویسد که رهبران اسرائیل به شدت از سیاست باراک اوباما در قبال ایران ناراضی هستند. اگر اسرائیل به شکل یک جانبه‌ای به ایران حمله کند مسلما عواقب آن منافع آمریکا در منطقه را در برخواهد گرفت. ممکن است پرزیدنت اوباما تصمیم بگیرد که دست به اقدامات جدی بزند ولی درحال حاضر هیچ کشوری در منطقه و از جمله ایران باور ندارد که رئیس جمهور آمریکا اقدام جدی صورت خواهد داد.

دانیلا پلتکا در پایان تحلیل خود در روزنامه وال استریت جورنال می‌نویسد شکست سیاست پرزیدنت اوباما در قبال ایران به غیر از خود او برای همگان آشکار شده است. به نظر می‌رسد که اوضاع به سمت جنگ پیش می‌رود ولی همانطور که برخی در واشینگتن می‌گویند سئوال در این است که چه کسی این جنگ را آغاز خواهد کرد؟


اسرائیل و سیاست محاصره ایران

مئیر جاودانفر

تحلیلگر مسایل خاورمیانه

به دنبال رشد گروه های حماس در مناطق فلسطینی و حزب الله در لبنان در اواخر دهه ۸۰ و در اوائل دهه ۹۰ میلادی، نگرانی دولت اسرائیل از نزدیکی هم پیمانان دولت ایران به مرز های خود و افزایش توانایی آنها افزایش یافت.

برای روبرو شدن با این چالش، در اواسط دهه نود اسرائیل سیاست جدیدی را اتخاذ کرد.

بر اساس این سیاست، این کشور تصمیم گرفت که روابط خود را با همسایگان مرزی و منطقه ای ایران بهبود بخشد.

این سیاست دو هدف داشت. اولین هدف این بود که به تهران هشدار دهد که همانطور که ایران از طریق حماس و حزب الله به مرز های اسرائیل نزدیک می شود، اسرائیل هم می تواند دست به اقدام متقابلی بزند.

از طرفی، بسیاری از سیاستمردان آمریکا هم دنبال نفوذ در کشورهای نزدیک ایران بودند. امید اسرائیل این بود که با پیروزی در این سیاست، ارزش استراتژی این کشور برای آمریکایی ها افزایش یابد. این هدف دوم اسرائیل بود.

اسرائیل، در اوائل اقدامات خود پیروزی های چشم گیری را به دست آورد.

اولین و مهمترین آن آغاز مبادلات دفاعی با ترکیه بود که در اواخر دهه ۹۰ اوج گرفت.

ترکیه با خرید میلیاردها دلار تجهیزات نظامی به یکی از بزرگترین مشتریان اسلحه اسرائیل در جهان تبدیل شد. علاوه بر آن، ترکیه به نیروی هوایی اسرائیل اجازه داد که از حریم هوایی این کشور برای مانورهای نظامی استفاده کند.

این مساله به علت کوچک بودن آسمان اسرائیل برای تمرین، دستاورد بزرگی برای این کشور بود. شباهت وضعیت جغرافیایی ترکیه با ایران امتیاز دیگری بود که به جذابیت این موفقیت افزود.

بعد از ترکیه نوبت جمهوری آذربایجان بود. این کشور با اسرائیل در سال ۱۹۹۱ روابط برقرار کرد و در اواخر دهه ۹۰ تمایل اسرائیل برای گسترش این روابط افزایش پیدا کرد.

در سال ۱۹۹۷ بنیامین نتانیاهو که نخست وزیر وقت اسرائیل بود، به باکو سفر کرد.

موسسه تحقیقاتی "واشنگتن برای سیاست شرق نزدیک" می گوید بعد از این سفر، دولت اسرائیل ایستگاههای اطلاعاتی در مرز جمهوری آذربایجان با ایران تاسیس کرد.

روابط اسرائیل با ارمنستان، همسایه جمهوری آذربایجان نیز رو به بهبود بوده است.

با وجود اینکه در جنگ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره باغ، اسرائیل از باکو حمایت سیاسی و نظامی کرد، ولی روابط اسرائیل با ارمنستان به خصوص در عرصه اقتصادی بسیار گسترده است.

اسرائیل مشتری ۷ درصد کل صادرات ارمنستان است در حالی که ۵ درصد صادرات اسرائیل به ارمنستان ارسال می شود.

روابط اسرائیل با ترکمنستان هم در سال ۱۹۹۳ آغاز شد و اخیرا دولت این کشور با تاسیس سفارت اسرائیل در خاک خود موافقت کرد.

یکی دیگر از دستاوردهای اسرائیل در محاصره دیپلماسی ایران در منطقه، آغاز روابط با قطر بود. این روابط در سال ۱۹۹۶ شروع شد.

با وجود اینکه این روابط به سطح سفارت نرسید ولی روابط اقتصادی بین دو کشور و حضور شخصیت های سیاسی اسرائیل مثل تزیپی لیونی در این کشور دستآورد بزرگی برای این کشور بوده است.

دولت اسرائیل از روابط نزدیک بین دوحه و تهران بسیار آگاه بوده و می دانست که نزدیکی اسرائیل به قطر باعث نگرانی رهبران ایران خواهد شد.

این روابط تا حدی پیشرفت کرد که در سال ۲۰۰۵ وزیر امور خارجه قطر به همتای اسرائیلی خود گفت که قطر در حال تصمیم گرفتن برای برقراری روابط کامل با اسرائیل حتی قبل از انعقاد قرارداد صلح بین اسرائیل و فلسطینیها است.

روابط اسرائیل با امارات متحده عربی هم به سرعت در حال پیشرفت بود. علیرغم این که امارات اجازه تاسیس سفارت را به اسرائیل نداد، اما اسرائیل امکان یافت دفتر نمایندگی در این کشور تاسیس کند.

مبادلات اقتصادی بین دو کشور از آن زمان در حال افزایش بود، تا حدی که در اوائل سال ۲۰۰۹ میلادی، شیخ نشین ابوظبی، در حال مذاکره برای انعقاد قرارداد ۲۰ میلیون دلاری با شرکت ماهواره ساز اسرائیلی Image Sat بود.

طبق این قرارداد، امارات می توانست از ماهواره اسرائیلی برای گرفتن عکس های دقیق از تمام نقاط زمین استفاده کند.

بعد از قتل محمود المبحوح، از فرماندهان حماس در دوبی این قرارداد به هم خورد ولی پیشرفت مذاکرات بین دو کشور نشان دهنده پیشرفت اسرائیل در روابط با یکی از مهمترین شرکای اقتصادی ایران بود.

منطقه کردستان عراق هم به یک منطقه نفوذ اسرائیلی ها تبدیل شده است. بین سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ گزارشهای مختلفی از حضور شرکتهای اسرائیلی در پروژه های مختلف در این منطقه منتشر شد.

بعد از انتشار این گزارش ها، بسیاری از این شرکت ها کردستان عراق را ترک کردندیا حضور خود را مخفی کردند.

بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ دولت عمان هم اجازه تاسیس دفتر نمایندگی تجاری اسرائیل را در خاک خود داد ولی بعد از شروع انتفاضه دوم به روابط خود با اسرائیل پایان داد.

افغانستان و پاکستان هم سیاست به رسمیت نشناختن اسرائیل را تغییر داده اند.

در سال ۲۰۰۵ پرویز مشرف، رئیس جمهور پاکستان با آریل شارون، نخست وزیر وقت اسرائیل در نیویورک دیدار کرد و گفت که پس از انعقاد قرارداد صلح بین اسرائیل و فلسطینیان بر اساس قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل، کشور او کاملا حاضر به ایجاد روابط با اسرائیل خواهد بود.

حامد کرزای ریس جمهور افغانستان نیز در سال ۲۰۰۵ چنین اظهاراتی را در مصاحبه با روزنامه یدیعوت اخرونوت اسرائیل مطرح کرد. روزنامه معاریو اسرائیل، در سال ۲۰۰۶ گفت مقامات اسرائیلی و افغانی در لندن به صورت محرمانه دیدار کرده اند.

دستاوردهای اسرائیل در محاصره سیاسی مرزهای ایران تا سال ۲۰۰۹ موفق بوده است. بعد از جنگ اسرائیل با حماس در غزه، قطر روابط خود را با اسرائیل قطع کرد.

پس از قتل فرمانده حماس، امارات متحده رویه قطر را دنبال کرد. کشورهایی مثل عربستان، کویت و عمان هم که برای سیاست منزوی کردن ایران اهمیت مهمی برای اسرائیل داشتند، خود را کاملا از اسرائیل دور کردند.

سیاست های اسرائیل در قبال فلسطینیان نه تنها در حال حاضر بلکه در آینده هم منجر به شکستمی شود.

به طور مثال موفقیت ائتلاف ایاد علاوی در عراق یک پیروزی برای کشورهای عربی میانه رو به حساب می آید. اگر اسرائیل اقدامات مثبتی در روند صلح خاورمیانه دنبال می کرد، می توانست این پیروزی را به یک اهرم موفق برای افزایش نفوذ خود در منطقه و برای افزایش فشار علیه دولت ایران تبدیل کند.

دولت محافظه کار بنیامین نتانیاهو هیچ ارتباطی بین روند صلح با فلسطینیها و تلاشهای اسرائیل برای منزوی کردن دولت ایران نمی بیند اما اگر به تاریخ روابط خارجی اسرائیل در منطقه بنگریم، خواهیم دید که هر دو مسئله با هم رابطه ای قوی دارند.یکی از مهمترین راه ها برای تضعیف حزب الله در تهران، از رام الله در مناطق فلسطینی عبور می کند.

© BBC 2010


رئیس ستاد ارتش آمریکا: ایران به قندهار اسلحه فرستاده است
بی بی سی :
یک مقام ارشد ارتش آمریکا از ارسال اسلحه از ایران به جنوب افغانستان خبر داده است.

دریاسالار مایک مولن، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا، گفته است که به تازگی اطلاع یافته "محموله های بزرگ اسلحه" از ایران به ولایت قندهار، در جنوب افغانستان فرستاده شده است.

دریاسالار مایک مولن که با کابل سفر کرده، در گفتگو با خبرنگاران گفت نگرانی هایی در باره "نفوذ در حال افزایش" ایران در منطقه وجود دارد.

او گفت: "ایران تلاش می کند نفوذش را در منطقه افزایش دهد."

رئیس ستاد ارتش آمریکا اظهار داشت "شب گذشته از انتقال محموله بزرگ اسلحه از ایران به ولایت قندهار آگاه شدم. در چند سال گذشته من متوجه علاقمندی ایران برای نفوذ بیشتر در منطقه بوده ام و این برای من نگران کننده است."

ولایت قندهار در جنوب افغانستان در سالهای اخیر یکی از مراکز فعالیت شورشیان طالبان بوده است.

انتظار می رود به زودی عملیات مشترک نیروهای ناتو و ارتش ملی افغانستان برای پاکسازی این ولایت از طالبان آغاز شود.


وزیر مسکن:خارجی ها از من درس بگیرند
مهر :
براساس اظهارات علی نیکزاد ، در قانون اساسی ایران داشتن مسکن متناسب با نیاز حق هر فرد و خانواده ایرانی تعیین شده و دولت موظف به اجرای این مهم با اولویت اقشار نیازمند به خصوص روستانشینان و کارگران است و این موضوع برگرفته از دیدگاههای مترقی و انسان دوستانه دین مبین اسلام و دیدگاههای خمینی و خامنه ای است.

وی موفقیت هایی را که خارجی ها در این بخش باید از آن درس بگیرند را اینگونه تشریح می کند : به منظور افزایش تولید، کاهش قیمت مسکن و پاسخگویی به نیاز سالیانه یک میلیون و 200 هزار واحد مسکونی شهری و روستایی با تدابیر دولت طرح حذف قیمت زمین از قیمت تمام شده مسکن به اجرا گذاشته شد، طرحی که در آن علاوه بر حذف قیمت زمین از قیمت تمام شده مسکن اعطای معافیتهای مالیاتی، تخفیف در عوارض صدور پروانه و اعطای وام بانکی بدون بهره تا 80 درصد قیمت هر واحد مسکونی نیز در دستور کار آن قرار گرفته است شویه ای که دیگر کشورها نیز باید از آن درس بگیرند.

به گفته وزیر مسکن ، طی 20 سال آینده رشد جمعیتی منطقه آسیا - اقیانوسیه نشان می دهد که سهم جمعیت ساکن در این منطقه از 60 به 70 درصد و سهم شهرنشینی نیز از 40 درصد وضع موجود به 60 درصد افزایش می یابد. در این میان چنانچه وضع موجود ادامه پیدا کند نسبت افرادی که در سکونت گاه های نامناسب به سر خواهند برد به شدت افزایش خواهد یافت.


نگرانی از اتهام محاربه برای اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر
کمیته گزارشگران حقوق بشر:
از جمله گروه های جامعه مدنی ایران که پس از انتخابات خردادماه سال گذشته با دستگیری های گسترده فعالان سیاسی، مطبوعاتی و حقوق بشری با دستگیری بسیاری از اعضای خود مواجه شد.درحال حاضر مقامات امنیتی و قضایی اتهامات بسیار سنگینی را به اعضای این گروه وارد می کنند و این نگرانی وجود دارد که حتی برخی از این اعضا با اتهام محاربه مواجه شوند. اعضای این گروه به کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران گفتند که اتهامات یاد شده هیچ مبنای حقوقی ندارد و تنها برای متوقف کردن این نهادجوان مدنی مطرح می شود.

کمیته گزارشگران حقوق بشر در اسفندماه ۸۴ توسط جمعی از فعالان اجتماعی و دانشجویی علاقه‌مند به مستندکردن موارد نقض حقوق بشر تاسیس شد. در مرامنامه این نهاد مدنی آمده است: این کمیته تشکلی مستقل بوده و به هیچ حزب و جناح خاصی تعلق ندارد و فاقد ماهیت سیاسی است.

در وب‌سایت این نهاد مدنی بخش‌های مختلفی از جمله کودکان، زنان، زندانیان سیاسی، جامعه و دانشگاه مشاهده می‌شود و مطالب سایت در قالب اطلاعیه، گزارش‌، بیانیه و مقاله انتشار می‌یابد. همان‌طور که در مرامنامه کمیته آمده است اعضای این نهاد مدنی وظیفه خود را اطلاع‌رسانی و تنویر افکار عمومی در زمینه نقض حقوق بشر قرار داده است. اگر چه فعالیت در زمینه مستندکردن موارد نقض حقوق بشر در ایران همواره مخاطراتی را به همراه دارد اما دستگیری های پس از انتخابات از فشار بی سابقه ای در این زمینه خبر می دهد.

از جمله اعضای این کمیته که پس از انتخابات دوبار دستگیر شد شیوا نظر آهاری است که بار اول در ۲۴ خرداد بازداشت شد. وی پس از سپری کردن ۱۰۲ روز زندان در اول مهرماه، با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد. وی ۳۳ روز از این مدت را در سلول انفرادی سپری کرد. نظرآهاری بار دیگر در ۲۹ آذرماه همراه با کوهیار گودرزی و سعید حائری دو عضو دیگر این نهاد مدنی بازداشت شد. در این روز اتوبوس حامل فعالان سیاسی و مدنی که برای تشییع جنازه آیت‌الله منتظری عازم قم بود، در میدان انقلاب توسط نیروهای امنیتی متوقف شد و از میان تمامی مسافران این تنها سه عضو کمیته و محبوبه عباسقلی‌زاده، یکی از فعالان حوزه زنان بازداشت شدند. عباسقلی‌زاده پس از یک روز آزاد شد.

درتاریخ ۹ آذرماه، سعیدجلالی فر وسعیدکلانکی دوتن دیگر از اعضای این گروه بازداشت شدند. درتاریخ ۱۰ آذر ماه سعید حبیبی عضو دیگر این کمیته واز فعالان حوزه دانشجویی پس از احضار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات مورد تهدید و بازجویی قرار گرفت.

در ۱۱ دی‌ماه چهار عضو کمیته به صورت تلفنی به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار شدند و بازجوی پرونده در این تماس اعلام داشت که احضار آنان برای بازداشت صورت پذیرفته است. از این ۴ تن، پریسا کاکایی و مهرداد رحیمی در ساعت ۸:۳۰ دقیقه شب همین روز، به دفتر پیگیری مراجعه کرده و بازداشت شدند. پریسا کاکایی، یکی از اعضای بازداشتی کمیته نیز در ۲۸ بهمن‌ماه آزاد شد.

اعضای این کمیته به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که پریسا کاکایی، پیش از بازداشت طی تماس‌های تلفنی متعدد بارها از سوی نهادهای امنیتی تهدید شده بود. در یکی از این تماس‌ها که با دوتن از اعضای کمیته گرفته شد، شیوا نظرآهاری، سعید کلانکی و سعید جلالی‌فر خواستار تعطیلی سایت شدند و سپس بازجوی کمیته با گرفتن گوشی به تهدید اعضای کمیته پرداخت و ابراز داشت در صورت تعطیل‌نشدن سایت دیگر اعضای کمیته بازداشت خواهند شد.

در ۱۱ دی ماه، سعید حبیبی و حسام میثاقی، دو عضو دیگر کمیته به دفترکمیته پیگیری وزارت اطلاعات احضار شدند. آنها به دفتر مراجعه نکردند. اما طی تماس‌های تلفنی متعدد از سوی بازجوی پرونده، مورد تهدید قرار گرفتند.

در ۱۸ بهمن‌ماه، علی کلایی دیگر عضو کمیته بازداشت و در ۲۵ بهمن‌ آزاد شد. کلایی پیش از این در ۲۰ اردیبهشت بازداشت شده و در ۱۰ تیرماه آزاد شده بود.

درمیان دستگیری وهمچنین آزادی برخی از اعضا، در شامگاه ۱۱ اسفند نوید خانجانی، دیگر عضو کمیته پس از حضور نیروهای امنیتی به منزل پدری‌اش در اصفهان بازداشت شد. همچنین، صبح ۱۲ اسفند نیروهای امنیتی با مراجعه به منازل حسام میثاقی و سپهر عاطفی به تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی آن‌ها پرداختند اما به دلیل عدم حضور آن‌ها در منزل موفق به بازداشت آنان نشدند.

در روزهای پایانی سال ۸۸، چهار تن از اعضای بازداشت‌شده کمیته، سعید کلانکی، سعید جلالی‌فر، مهرداد رحیمی و سعید حائری با وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شدند. در حال حاضر سه تن از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر، شیوا نظرآهاری، کوهیار گودرزی و نوید خانجانی در زندان اوین به سر می‌برند.

فشار بر اعضای کمیته در زندان

اعضای این کمیته به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفتند که شیوا نظرآهاری در دوره دوم بازداشت که از ۲۹ آذرماه آغاز شد، بیش از ۶۰ روز را در سلول انفرادی و چند روز را در سلول انفرادی بسیار کوچک و شبیه به قفس سپری کرد. وی در بازجویی‌ها بارها به اعدام تهدید شده و بازجوی پرونده از قاضی تقاضای اشد مجازات برای وی کرده است.

یکی ازاعضای این کمیته به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: تمامی اعضای بازداشت‌شده کمیته در بازجویی‌ها، تحت فشار شدید برای اخذ اعترافات تلویزیونی قرار داشته و با اتهاماتی نظیر ارتباط با سازمان مجاهدین خلق و محاربه روبرو هستند.

به گفته اعضای این کمیته نوید خانجانی که در جریان بازداشت گسترده فعالین حقوق بشر دستگیر شد در سلول‌های انفرادی سپاه و تحت بازجویی و فشار شدید قرار دارد.

کوهیار گودرزی، که در آبان‌ماه ۸۸ از دانشگاه صنعتی شریف اخراج شد نیز در زندان اوین با سر شکسته مشاهده شد. وی نیز تحت فشار شدید برای پذیرفتن اتهاماتش قرار دارد.

در برابر طرح اتهاماتی همچون ارتباط اعضای این کمیته با گروه های مخالف نظام، اعضای این کمیته هر گونه ارتباط با گروه های سیاسی داخل و خارج از کشور را رد کرده و اتهامات مطرح شده توسط نیروهای امنیتی و قوه قضاییه را واهی می خوانند. در بیانیه ای که توسط این کمیته به منظور پاسخ دادن به اتهامات مطرح شده علیه اعضای آن منتشر شد اتهاماتی همچون ارتباط کمیته با سازمان مجاهدین خلق از سوی کارشناسان اطلاعات به عنوان حربه ای برای زمینه‌سازی برای حذف فیزیکی این مجموعه قلمداد شده است.

کمیته گزارشگران حقوق بشر در این بیانیه، نسبت به طرح چنین اتهاماتی اعتراض کرده است. در قسمتی از این بیانیه‌ آمده است: علی‌رغم صراحت قطعنامه مصوب مجمع عمومی در دسامبر ۱۹۹۸ موسوم به اعلامیه حقوق و مسئولیت افراد، گروه‌ها و نهادهای جامعه در ترویج و حمایت از حقوق بشر و آزادی‌های اساسی شناخته شده جهانی که در مواد متعدد از جمله مواد ۱۰، ۱۱ و ۱۸ آحاد مردم را مجاز و بلکه مکلف به ترویج سازمان‌یافته حقوق بشر می‌نماید، حکومت تشکیل نهادهای حقوق بشری را مصداق تبلیغ علیه نظام از طریق تشکیل گروههای غیرقانونی دانسته و فعالین حقوق بشر را به این بهانه تحت فشار اعم از زندان، شکنجه و قرار می‌دهد. روش غیر مسئولانه، غیراخلاقی و مغایر با کلیه اصول انسانی که اخیرا از سوی دستگاه امنیتـی برای برخورد با نهادهای حقوق بشری و از جمله کمیته گزارشگران حقوق بشر در پیش گرفته شده است، انتساب تشکل‌های مستقل به احزاب و گروه‌های سیاسی است. انتسابی که از رهگذر آن زمینه‌سازی برای برخوردهای خشن و حذفی به بهانه‌های واهی چون ارتباط با گروه‌های معاند و محاربه، عملی گردد.


اعلاميه رسميت يافتن نظام جمهوري اسلامي و تاکيد بر برادر و برابر بودن ايرانيان و محو اثر نفتخوار و مفتخوار
مهمترين رويدادهاي ايران و جهان:
دوازدهم فروردين 1358 هجري حورشيدي اعلاميه رسميت يافتن نظام جمهوري اسلامي در ايران، كه به امضاي آية الله روح الله خميني انتشار يافته و در روزنامه هاي تهران به چاپ رسيده بود با اين جملات آغاز مي شد:

جمهوري اسلامي را اعلام مي كنم. شما با راي قاطع خود به جمهوري اسلامي، حكومت عدل الهي را اعلام كرديد، حكومتي كه در آن اقشار ملت به يك چشم ديده مي شوند و نور عدالت الهي برهمه و همه به يك طور مي تابد و باران رحمت قرآن و سنت بر همه كس به يكسان مي بارد. مبارك باد برشما كه در آن اختلاف نژاد مطرح نيست و همه برادر و برابرند.

اعلاميه چنين ادامه مي يافت: مبارك باد بر شما روزي كه در آن تمام اقشار ملت به حقوق حقه مي رسد. كشور از دست چپاولگران و غارت پيشگان نجات يافت. مقدرات خود را به دست گيريد. مجال به فرصت طلبان ندهيد. نگذاريد نفتخواران و مفتخواران به صفوف فشرده شما رخنه كنند.

در اين اعلاميه كه به صورت يك سند در تاريخ ايران باقي خواهد ماند و به آن استناد خواهد شد آمده بود كه 12 فروردين كه روز تحقق حكومت الله است از بزرگترين اعياد مذهبي و ملي ما است و ملت ما بايد اين روز را جشن بگيرد و زنده نگهدارد.

رفراندم مربوط، روزهاي دهم و يازدهم فروردين برگزار شده بود و احمد صدر حاج سيد جوادي وزير كشور وقت (دولت موقت به نخست وزيري مهدي بازرگان) بود كه او نيز در 12 فروردين اعلاميه جداگانه اي منتشر ساخته بود.

در يک اعلاميه جداگانه دولت موقت آمده بود که در رفراندم، 20 ميليون و 288 هزار تن (98 و دو دهم درصد آراء) به حذف سلطنت و برقراري نظامي اسلامي بله و 241 هزار تن نه گفته بودند.


رئيس دجال، معاون رمال، وزير حمال! احمد وحدت‌خواه
به ياد ما می‌آورد که پدران و مادران ما در سخت‌ترين شرايط تاريخی همواره خود را موظف می‌دانستند که فروغ ايزدی را پاس بدارند و در نبرد ميان اهورا مزدا با اهريمن جان خود را با فرهنگ و تمدن و دانش روشن سازند. خدای ما ايرانيان در روشنايی و خرد و آزادگی از يوغ تاريک‌انديشان و دروغ دجالان و رمالان جلوه می‌کرده‌است، و اين همان خدايی است که دشمنان ما بايد سرانجام در مقابل آن زانو بر زمين بزنند

شما فکر می کنيد من چه کاره ام؟
وزيرم؟
نه، من يک حمالم... - کامران دانشجو وزير علوم جمهوری اسلامی در مصاحبه مطبوعاتی

در تعريف واژه دجال در اديان مختلف عبارات گوناگونی به کار گرفته شده است. در حالی که مسيحيان آن را شخصی می دانند که خود را به دروغ ناجی جهان و مسيح مقدس می خواند، مسلمانان او را فردی می دانند که در آخر زمان و پيش از قيام مهدی خروج می کند و با انجام کارهای غير عادی و شگفت انگيز مردم را می فريبد.

آشنا به نظر می رسد، مگر نه؟ آيا او دربان پشت خميده مسجد لولاگر است؟ آيا فروشنده فرتوت و دوره گرد تسبيح و مهر در اطراف حرم شاه عبدالعظيم است؟ کاش از قماش اين زحمتکشان بيگناه و ساده انديشانی بود که اعتقاداتشان در همان دايره زندگی محقرشان و بی ارتباط با زندگی يک ملتی بود.

اما اين دروغگوی بی شرم و حيا و آلوده به همه تفکرات ضد ايرانی و نبش قبر شده از تاريکخانه بشری امروز به ناحق بر مسند رياست جمهور (مردم) اين سرزمين تکيه زده است و سرنوشت ملتی تاريخی را همراه با معدودی تيماران همتای خود به بازيچه گرفت است. چه می شود ما را؟

در چرايی و چگونگی غلبه بساط اين رمالان و حمالان (در صفت فرومايگان، نه زحمتکشان) يا بهتر گفته باشيم جمعيتی مدهوش از بنگ قدرت و جنايت بر ملت ايران در اين عهد و زمانه، تاکنون هزاران کتاب و مقاله و تحليل و نوشتار به رشته تحرير و سخن در آمده است و هر يک اين پديده تاريخی را به سليقه و مرام خود تعريف کرده اند.

قومی آن را از آثار ويرانگر مداخله دين در سياست می دانند و گروهی آن را زاييده افکار ارتجاع مذهبی در تلفيق با قدرت و برای ادامه آن می خوانند.

هرچه هست يک جای کار انديشه های دينی حاکمان ما لنگ است و بدتر، اين کج انديشی بر عوام هم تاثيرات شوم خود را گذاشته و طی قرون متمادی هزاران خرافه و نشخوار های فکری جاهلان و سفسطه گران بر آنها تلنبار هم شده و امروز همانند جرثومه ای از ارتجاع و نيرنگ و دروغ بر روان ايران و ايرانی سايه افکنده است و احمدی نژادها و شجونی ها و علم الهدا ها تنها سخنگويان رسمی اين نکبت فرهنگی ما هستند.

اين هجوم وحشتناک فرهنگی بر روح خردجو و روان مداراجوی ايرانيان که هزاران سال با تاريک انديشی و جزم در نبرد بوده اند امروز بار ديگر و قرنها پس از حمله اعراب و سلطه آنان بر تاريخ و تمدن ما جان تازه ای گرفته و ما را به سراشيبی ديگر و تا مرز سقوط انسانيت در همه ابعاد آن کشانده است که آثار روزمره آن را در سی سال گذشته و به وضوح در رفتار حاکميت با ملت در ۹ ماه گذشته ديده ايم.

چه زيبا گفته است مرحوم ناتل خانلری، که همين نوروز به ياد ما می آورد که پدران و مادران ما در سخت ترين شرايط تاريخی همواره خود را موظف می دانستند که فروغ ايزدی را پاس بدارند و درنبرد ميان اهورا مزدا و اهريمن جان خود را با فرهنگ و تمدن و دانش روشن سازند تا با انجام آن دشمنان ايران زمين را که همان جهل و دروغ و دجالگری بود به زانو در آورند.

به عبارت ديگر، خدای ما ايرانيان در روشنايی و خرد و آزادگی از يوغ تاريک انديشان و مستبدين و دروغ آنها جلوه می کرده است و اين همان خدايی است که دشمنان ما بايد سرانجام در مقابل آن زانو بر زمين بزنند. و چنين باد!

پديده جهانشاهی

هفته گذشته در لندن امير جهانشاهی ثروتمند و کارخانه دار جوان ايرانی در يک گردهمايی مطبوعاتی در انجمن خبرنگاران خارجی مقيم بريتانيا جبهه جديدی از مخالفان تبعيدی را در مقابل رژيم جمهوری اسلامی به راه انداخت.

روزنامه گاردين و خبرگزاری آژانس فرانس پرس و بسياری از مطبوعات عربی با معرفی پيشينه جهانشاهی و اهداف و برنامه های موج سبز که قرار است توسط او و گروهی از نزديکان سياسی و مشاوران او به پيش برده شود، برخلاف رسانه هايی که ظاهرا ويژه مخاطبان ايرانی فعاليت می کنند، به انعکاس نسبتا گسترده اين خبر دست زدند.

هسته مرکزی فعاليت های آينده موج سبز که در سخنان و مواضع گردانندگان آن به وضوح دنبال و تبليغ می شود اين است که رژيم جمهوری اسلامی در تماميت وجودی آن از يکسو بازدارنده پيشرفت و آزادی و آسايش ملت ايران است و از سوی ديگر با ماجراجوييهای منطقه ای و بين المللی خود که در تضاد بنيادين با صلحجويی و خوی همزيستی و مدارای ما ايرانيان قرار دارد عامل اصلی بی ثباتی و جنگ های مذهبی در منطقه پرمناقشه خاورميانه است و تنها با سرنگونی اين رژيم به دست مردم ايران دموکراسی در کشور و آرامش بر منطقه حاکم خواهد شد.

جهانشاهی امر سرنگونی رژيم را کاملا وظيفه مردم ايران می داند و به همه مخالفان و فعالان جنبش دانشجويی، زنان، ،کارگران، اصناف و حتی بخش های ناراضی نيروهای امنيتی و سپاه پاسداران صريحا اعلام کرده است که حاضر است هر مقدار سرمايه لازم و حمايت در سطح رهبران غربی که او با آنها در تماس است برای آنها تا رسيدن به اين هدف در اختيارشان بگذارد.

از ميان انتقادهايی که تاکنون به جهانشاهی و افکار و اهداف او مطرح شده اند می توان خودمحور بينی او ، تلاش برای خريدن يک انقلاب، دست اندازی و فرصت طلبی در مقابل جنبش سبز و حتی جنون سياسی در آشفته بازار مسايل لاينحل مردم ايران و جهان اسلام نام برد.

در اينکه با توجه به اوضاع کنونی ايران و مردم و حکومت آن جهانشاهی و جنبش مورد نظر او از بعضی انتقادهای نامبرده بخشی را به يدک می کشد جای شکی نيست. اما، همه اين انتقادها و حتی بيشتر از آنها، از جمله صفاتی چون خيانت، همسويی با رژيم، دست نشانده مسکو يا واشنگتن و غيره نيز بحمدالله درميان نيروهای اپوزيسيون داخل و خارج به وفور وجود دارد که جهانشاهی شايد در مقابل و مقايسه با آنها و سابقه آنها احتياجی به دفاع از خود نبيند.

با اين حال به نظر من ما در جهانشاهی ها با يک پديده جديد از نوع مخالفين آينده رژيم روبرو هستيم که سرسری گرفتن آن دردی را دوا نمی کند.

در وحله اول، مطرح کردن صريح موضوع سرنگونی رژيم به عنوان راه حل پايان بحران کشور و منطقه، در حاليکه نه حکومت های خارجی و نه جنبش مسالمت جوی سبز خواهان آن هستند با توجه به عدم انعطاف رژيم در به رسميت شناختن حق و حقوق ملت و ادامه سرکوب بيرحمانه هر حرکت اجتماعی اگر نه در هفته های آينده، اما در ماه های پيش رو و تشديد بحران های اقتصادی-فرهنگی کشور می تواند به يک خواست عمومی و فراگير تبديل شود.

سرنگونی رژيم الزاما به معنای قيام مسلحانه و خونريزی نيست. هيچ ايرانی ميهن پرستی که درد آزادی و خوشبختی ملتش را داشته باشد نمی تواند و نبايد مبلغ اين روشهای بی سرانجامی که حداقل ما در وقوع و سرانجام امروزی انقلاب اسلامی شاهد آن بوده ايم باشد.

اما، همانطور که از تاکتيک سياسی موج سبز هم بر می آيد، سرنگونی می تواند در کمترين هزينه و آشوب اجتماعی و با پيوستن بدنه و ستون های انسانی و ايدئولوژيکی يک حکومت به مخالفانی که آنها را در ساختن آينده ميهنشان در کنار خود می خواهند صورت بگيرد.

به عبارت ديگر، واژگونی نظامهای سياسی در عصر جديد از مجرای واژگون ساختن انديشه های حاکم آنها بر شهروندان، و جايگزين کردن آرمانهای نوين اجتماعی-اقتصادی در افکار عمومی آن جامعه شکل می گيرد، همان کابوسی که رژيم جمهوری اسلامی به زبان الکن خود آن را انقلاب مخملی می خواند.

بايد قبول کرد که در عصر جاری و آينده ای که تکنولوژی و ريزش مرزهای جغرافيايی در اثر آن رقم خواهد زد نسل جوان و آيندگان ايران خود را بخشی از جهان متمدن و پويا قلمداد خواهند کرد و اين تصور از هويت و شخصيت جهانی آنها خواهد بود که رژيم جمهوری اسلامی و بنياد های عقيدتی آن را در اذهان واژگون خواهد نمود. جهانشاهی شايد از پرچمداران آن نسل باشد. اگر هم نبود برای بقای ايران و خود به دنبال آن بگرديم.

avahdatkhah@gmail.com


روزنامه ایران مدعی شد: می خواهند بعد از برکناری احمدی نژاد "دولت موقت" تشکیل دهند
عصرایران:
گروهی از افراد مورد وثوق و اعتماد سران فتنه به عنوان نماینده آنها در جلساتی بسیار محرمانه تحت عنوان تدوين برنامه عمل برای ایجاد یک دولت موقت بعد از برکناری دولت احمدی نژاد شرکت می کنند.

روزنامه دولتی "ایران" معترضان به نتایح انتخابات در ایران را متهم کرد که در حال تلاش برای برای برکناری دولت احمدی نژاد و تشکیل "دولت موقت" هستند.

این روزنامه در شماره امروز خود مدعی شد: گروهی از افراد مورد وثوق و اعتماد سران فتنه به عنوان نماینده آنها در جلساتی بسیار محرمانه تحت عنوان تدوين برنامه عمل برای ایجاد یک دولت موقت بعد از برکناری دولت احمدی نژاد شرکت می کنند. این جلسات در تعطیلات نوروز نیز ادامه داشته است.
منابع آگاه معتقدند دیدار یکی از سران فتنه با یکی از حامیان اصلی وی در انتخابات در همین راستا بوده است.

ایران افزود: در همین خصوص نیز یک گروهک ضدانقلاب با نام موج سبز؛ حامیان آزادی در ایران توسط دو تن از عناصر فراری سلطنت طلب در لندن به‌نام های امیر جهانشیری و مهرداد خوانساری اعلام موجودیت کرد .
جهانشیری در مصاحبه ای در این خصوص گفته: تشکل موج سبز برای آن تأسیس شده است که به حمایت مالی و لجستیکی تمامی گروه های مخالف در ایران بپردازد تا رژیم سرنگون شود.
وی افزوده: ما از گروهی از کارشناسان خواسته ایم که ظرف مدت سه ماه آینده یک برنامه علمی برای ایجاد یک دولت موقت در ایران تهیه کنند.