آمريکا و ايران - نگاه در جهت‌هاي مختلف

 

نگاه دولت آمريکا براي مبارزه با تروريسم به سمت شرق ايران است، نگاه دولت ايران همچنان به سمت غرب خود است. مسئله‌ي افغانستان، که کيفيتي "پاکستاني" يافته، نتوانست نقش پيونددهنده‌ي ايران و آمريکا را ايفا کند.

واشنگتن دو مهمان ويژه دارد: آصف علي زرداري، رئيس جمهور پاکستان و حامد کرزاي، رئيس جمهور افغانستان. ديدار باراک اوباما با اين دو مهمان، پر اهميت است. اين‌که رؤساي دو دولت افغانستان و پاکستان همزمان و در يک مجلس مورد خطاب رئيس جمهور آمريکا قرار مي‌گيرند، نشان دهنده‌ي اين امر است که آمريکا خود را با مسئله‌اي مواجه مي‌بيند که ديگر نمي‌توان به افغانستان محدودش کرد و پاکستان را در حاشيه‌ي آن ديد.

افغانستان و نزديکي ايران و آمريکا

پس از تغيير مديريت دولتي در واشنگتن، ايالات متحده‌ي آمريکا گرانيگاه مبارزه‌ي خود با "تروريسم" را از عراق به افغانستان و در واقع افغانستان-پاکستان انتقال داد. اکنون براي آمريکا "تروريسم" در معناي اخص آن يعني طالبان، که پشت و پناه اصلي شبکه‌ي موسوم به "القاعده" است و ديگر آشکار است که آن را نمي‌توان يک پديده‌ي افغاني تلقي کرد. طالبان، پديده‌اي است که محيط زيست آن هر دو کشور افغانستان و پاکستان است. در درون خود اين جريان، ميان نفرات افغانستاني و پاکستاني فرقي نيست.

در آغاز اين تلقي وجود داشت که ممکن است منطق "دشمن دشمن من، دوست من است" باعث شود، که ايران و آمريکا به خاطر دشمن مشترک‌شان يعني طالبان به هم نزديک شوند. در دوره‌اي که موضوع کنفرانس افغانستان و دعوت از جمهوري اسلامي براي شرکت در آن گرم بود، گرايش غالب در تحليل‌ها خوش‌بيني در اين مورد بود. در عمل تا کنون نزديکي خاصي ميان ايران و آمريکا بر سر مسائل جاري در افغانستان و پاکستان شکل نگرفته است. درعراق مسائل مشترک، تا آن حدي بود که نمايندگان ايران و آمريکا بر سر ميز مذاکره بنشينند. افغانستان، اين وزن را نداشت.

تأکيد کرزاي بر نقش ايران

نقش ايران در عراق و افغانستان با هم قابل مقايسه نيستند. در مبارزه با طالبان کار چنداني از جمهوري اسلامي برنمي‌آيد، دولت ايران اما در دعوت از گروه‌هاي تندروي شيعه عراقي به حفظ آرامش نقش مؤثري داشته است.

اکنون تأکيد بر نقش ايران در ثبات‌بخشيدن به اوضاع افغانستان کمرنگ‌تر از دو ماه پيش شده است. به نظر مي‌رسد، هر چه موضوع افغانستان، "پاکستاني"تر مي‌شود، اهميت ايران کاهش مي‌يابد. ايران را براي ثبات‌بخشي و کمک به بازسازي افغانستان مهم مي‌دانند، در حالي‌که اکنون دفع خطري جدي که موجوديت پاکستان را تهديد مي‌‌کند، اولويت دارد.

در روزهاي اخير، تنها حامد کرزاي به نقش مثبتي که ايران مي‌تواند ايفا کند، اشاره کرده است. او در سخنراني‌اي در واشنگتن از تغيير رويه‌ي آمريکا در برابر ايران استقبال کرد و خواهان آن شد که دولت ايران از خود واکنش مثبتي به اين تغيير سياست نشان دهد. کرزاي همچنين گفت که ايران يک عامل ثبات‌بخش در افغانستان است و افغانستان جايي نيست که ايران و آمريکا در آن مخالف هم عمل کنند.

ديروز (۵ مه) موضوع ايران براي هيلاري کلينتون، وزير امور خارجه‌ي آمريکا از زاويه‌اي ديگري مطرح بود. کلينتون با همسر رابرت لوينسون، آمريکايي‌"مفقود شده" در ايران، ملاقات کرد و خواهان آن شد که دولت ايران به درخواست آمريکا براي روشن کردن سرنوشت او و همچنين آزادي رکسانا صابري، خبرنگار ايراني-آمريکايي پاسخ مثبت دهد.

بايستي منتظر مصاحبه‌ي مطبوعاتي مقامات آمريکايي بود تا ديد پس از مذاکراتي که با رئيسان جمهور افغانستان و پاکستان داشته‌اند، تا چه حد از ايران نيز در رابطه با مسائل اين دو کشور نام مي‌برند. آن هنگام مي‌توان از راه مقايسه با سخنان دو-سه‌ماه پيش، پي برد که اينک در روابط آمريکا و ايران، برخي همسويي‌هاي آنها در افغانستان و پاکستان چه جايگاهي دارد.

عراق و خاورميانه در نگاه ايران

در حالي که نگاه آمريکا در مبارزه با "تروريسم" به افغانستان و پاکستان دوخته شده، نگاه دولت ايران به عراق و اسرائيل است. مسائل پاکستان هنوز مشغوليت عمده‌اي براي دولت ايران نيست. احمدي‌نژاد به دمشق سفر کرده و در آنجا با خالد مشعل، از رهبران حماس نيز ديدار کرده است.

بشار اسد، ديروز رابطه‌ي ايران و سوريه را استراتژيک خواند. او گفت: «ما پيوندهاي استراتژيکي داريم، اما نه در قالب آن محوري که عده‌اي مي‌گفتند». او پس از اين طعنه به اصطلاح "محور شرارت" جورج بوش، رئيس جمهور سابق آمريکا، روابط ايران و سوريه را در خدمت ثبات منطقه خواند.

ناظران با توجه به انتخاب ماه آينده در لبنان، ديدار احمدي نژاد از سوريه را مهم تلقي مي‌کنند. دمشق و تهران، پشتيبان حزب‌الله لبنان هستند.

دولت‌هاي عربي، ناخرسند از نگاهي که دولت ايران به خاورميانه دارد و نقشي که براي خود در عراق و در نزاع خاورميانه قائل است، نگران آن هستند که بهبود روابط ايران و آمريکا منجر به آن شود که دولت ايران دست بازتري در منطقه پيدا کند. اين نگراني را دولت اسرائيل هم دارد.

در انتظار فصل بعدي داستان

يکي از مضمون‌هاي سفر رابرت گيتز، وزير دفاع آمريکا به منطقه، رفع اين نگراني‌ها بوده است. او پس از ديدار با حسسني مبارک، رئيس جمهور مصر، گفته است: «ايالات متحده در تلاش پايان دادن به برنامه‌ي تسليحاتي ايران است. ما همزمان تلاش مي‌کنيم تا از اقدامات ايران براي بي‌ثبات کردن موقعيت دولت‌هاي منطقه جلوگيري کنيم». او همچنين گفته است که رابطه‌گيري با ايران به قيمت فراموش کردن دوستان قديم آمريکا در منطقه تمام نخواهد شد.

آمريکا ضمن نگاه ويژه به افغانستان و پاکستان، همچنان گرفتار مشکل عراق است؛ نزاع خاورميانه هم که مشغوليت ثابت سياست خارجي آمريکاست.

در اين ميان ممکن است اهميتي که اوباما در ابتداي کارش براي رابطه‌گيري با تهران قايل شد، رنگ بازد. ترديد جمهوري اسلامي در رابطه‌گيري نيز باعث شده موضوع گرمي سابق را نداشته باشد.

فصل بعدي داستان محتملا پس از روشن شدن نام رئيس جمهور آينده در ايران آغاز خواهد شد.

دويچه وله

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .