نامه ديگری از فرماندهان سابق جنگ به خامنه ای:

آدم منحرفی مثل شما ابداً راست نمی شود. با شمشیر باید شما را راست کرد

 

 

الا و ان الدعی ابن الدعی قد رکزنی بین اثنتین بین السلّه و الذلّه و هیهات من الذله.
این سخن مولایمان حسین(ع) است خطاب به مردم کوفه. امام حسین (ع) می فرمایند: این حرامزاده (یزید) پسر حرامزاده (معاویه) مرا بین دو امر مخیر گردانیده. یکی شمشیر و دیگری ذلت و خواری. و اما هیهات من الذله.

آقای خامنه ای، سلام بر شما اگر شایسته سلام هستید

نامه برادرم نوری زاد که خطاب به شما چاپ شد دلمان روشن شد که هنوز انسانیت و خداپرستی جریان دارد. آفرین بر این شیر پاک خورده و باغیرت. ولی خواندم که از همان روز بنای آزار و اذیت و تهدید ایشان را گذاشته اند. مرد خدا را چه باک از تهدید؟ صد افسوس و لعنت بر آنهایی که ادعای مرجعیت دارند ولی مثل ابوموسی اشعری نافهمند و علی(ع) را از معاویه تشخیص نمی دهند. من این نامه را می نویسم که برادرم نوری زاد و خیل گمنامان تنها نباشد. به ملت هم بگویم که بچه های اصیل سپاه ساکت نیستند. آنها به طرق گوناگون در اینترنت مشغولند و به وظیفه الهی خود عمل می کنند اما ملاحظاتی دارند که نمی توانند عنوان کنند عضوی از خانواده سپاه هستند. من هم به موقع خود را معرفی می کنم. ولی من یکی مثل نوری زاد دست به قلم نیستم. من اهل تفنگ و جنگم. اگر هم این نامه را می نویسم نه به خاطر حالا نصیحت و این جور صحبتهاست. آدم منحرفی مثل شما ابداً راست نمی شود. با شمشیر باید شما را راست کرد مگر خود را دریابید. نامه که می نویسم خطاب به ملت است که ننشینند در خانه هایشان و شبها به سپاه بد بگویند و ما را متهم کنند که غیرت و مردانگی نداریم. ما اصل غیرت و مردانگی هستیم منتهای مراتب رهبری یک عده فرصت طلب و موذی را بر سپاه حاکم کرده و اینها هستند که بی غیرتند و آبروی ما را در هشت سال دفاع و نبرد جانانه می برند و برده اند.

دخترم چند بار گفته که بگذار نوشته ها را اصلاح کنم که گفتم نه خیر لزومی ندارد. اهل معرفت می فهمند که چه می نویسم. چقدر لفاظی؟ چقدر قلمفرسایی؟ من که ترکی نمی نویسم. فارسی می نویسم و همه می فهمند. یکبار این کار را کرد و جملات پس و پیش شد که جالب نبود. فقط در ویرگولها از ایشان یاد می گیرم که خواندنش راحت باشد.

روزی که من وارد جنگ شدم اصلاً و هرگز به خاطر خاک نبود. همه غم و غصه امثال ما پاسداری از مردم بود. راضی بودم خاک را از دست بدهم اما مردم آسیبی نبینند. حالا نگویید وطن پرست نیستم. خاک برای من معنایی ندارد. هرچه هست مردم هستند. خاک و وطنی که مردم سالم نداشته باشد بودنش به چه دردی می خورد؟ من منکر تاریخ گذشته نیستم ولی دلم به این چیزها خوش نیست. شما ممکن است به من بگویی سواد درست و حسابی نداری و دشمن نظام هستی .

بله قبول دارم که مدرک تحصیلی ندارم ولی بیشتر و بهتر از آنهایی می دانم که زیر سایه شما با مدرک ساختگی مملکت را نابود نموده اند. من بهتر از خیلی کسانی می دانم که در حوزه درس خوانده اند و حالا به خاطر زندگی در سایه شما در کشتار مردم دست دارند. همین طلبه فاسد طائب که حکم تو را دارد و بسیج را به جهنم مبدل کرده بیشتر از من می داند؟ اینها همه دوست و خوش فکر هستند اما من دشمنم؟ من اقل کم به خاطر خصلت نظامی گری از هوش جنگی برخوردارم و می دانم که در شب نباید مستقیم به یک شیء ثابت نگاه کرد زیرا برای آدم دوتا می شود. ولی شما و اطرافیانت از بس در روز و شب بر روی چیزهای مسخره تمرکز کرده اید که از سایه خودتان هم می ترسید و خیال می کنید همه دشمن نظام هستند. خب دشمن نظام فعلی که هستم. اما نه نظامی که برایش جان دادیم. آن نظام مرد و رفت پی کارش.

سالها پیش از روی میل و رضا با جمعی به دیدار شما آمدیم. آن وقتها خیال می کردیم علی آباد هم دهی است. دیدار نیمه خصوصی بود ولی اواخرش کاملاً خصوصی شد. عذر ما را خواستند و چندتایی هم ماندند. یکی از این افراد حسین الله کرم بود و یکی هم طلبه ای بود به نام آقای پروازی. فهمیدم که خبرهایی هست. گفتم باقی ماندن الله کرم نزد رهبری نشان می دهد یک جای کار گیر دارد. حسین الله کرم همیشه به شرخری و دردسر شهرت داشته و دارد. یادم هست هر کسی می خواست یکی را بترساند دست به دامن الله کرم می شد. او هم یارو را درست و حسابی می ترساند. اما پروازی بچه ساده و سالمی بود و به گفته خودش عاشق انقلاب و شما بود. این طلبه ساده شبها موقع نماز شب اسم شما را می برد و برایتان دعا می کرد. بعدتر یک نفر تازه به دوران رسیده مشکوک هم اضافه شد که الان هم برای خاله جانش فیلم می سازد و بچه های جنگ را مسخره می کند، شما هم خوشتان می آید. و آن شخص مسعود دهنمکی است. آدم مطمئنی تعریف می کرد که در کثافت کاری و اجیرکردن آدمهای ناسالم یک حیوان بی بند و بار است. اخیراً یک حسین رمضون یخی کله خر مثل شریفی نیا هنرپیشه را هم اجیر کرده که کارهای فیلمسازی را نشانش بدهد تا به نام خودش تمامش کند. این شریفی نیا هم شده یکی از دستبوسان تو. کاری به سابقه اش ندارم که کارش پادویی برای این و آن است تا کثافت کاری هایش لاپوشانی شود. خانواده محترمی دارد و گرنه گفتنی ها را می گفتم. لزومی هم ندارد بگویم.

پروازی به خاطر اینکه بچه پاک و سالمی بود و شیر حرام هم نخورده بود، زود خودش را جمع و جور کرد و رفت و حرفهایی هم زد. خیلی هم بنده خدا را اذیت و آزارش کردند و الان معلوم نیست کجاست و چه می کند. یک سال بعد که باند حزب الله (حزب الشیطان) تشکیل شد، نتیجه دیدارهای مکرر و خصوصی الله کرم را با بیت دیدیم. حسین آقای شرخر آدمهای خودش را داشت. او به دستور و سفارش بیت شما از همه جا تلکه و باج می گرفت و حسابی آدمهایش را که یک عده کله خر و حرامزاده بودند سیر می کرد. آنها هم در عوض هر کثافتی انجام می دادند. هر کسی هر کاری داشت و می خواست یک جایی را به گند بکشد آنها را خبر می کرد. پول خوب هم به آنها می دادند. چندتایی از آدمهایش در مسجد مفعول و فاعل بودند و کارهای زشت می کردند. آن هم در خانه خدا! پاپوش درست کردن برای زن و دختر مردم، باجگیری و کارهای دیگر برای آنها مثل آب خوردن بود و الان هم هست. اینها اطرافیان بیت شما بودند و الان هم لباس شخصی های معروف هستند.

من آن وقت اجباراً بازنشسته بودم اما گاه گداری به محل کار سابقم می رفتم تا دیداری تازه بکنم. در قضایای مربوط به دوره آقای خاتمی یکی از بچه های سالم اهل سواد به من گفت فلانی، آقا که این همه توپ و تانک و هواپیما و نمی دانم ارتش و بسیج و سپاه و قوه قضایی و نیروی انتظامی دارد، چه نیازی به آدمهای شرخر دارد؟ مگر نمی تواند آدمهای خلافکار را بدهد دست قانون تا مجازات شوند؟
پس چرا دست به دامن یک شرخر مثل حسین الله کرم و غیره و غیره می شود؟ گفتم والله چه عرض کنم. دوستمان نکته جالبی مطرح کرد که تا آن وقت من متوجه نبودم. خودش هم جوابم را داد و متذکر شد که عمداً این سوال را مطرح کرده. او گفت که همه حکومتهای استکباری و زورگو برای اینکه تحت فشار سازمانهای بین المللی قرار نگیرند دست به این کارها می زنند تا جنایات به نام آنها تمام نشود و مثلاً به نام بخشی از مردم تمام شود. عجب کلکی؟ یک عده نویسنده و دانشجوی بدبخت را کتک کاری و تهدید بکنند و بگذارند به نام مردم. خب چرا محاکمه شان نمی کردید؟ مگر کاری داشت؟

وقتی به این مسئله پی بردم فهمیدم کسی که ادعای نیابت از آقا امام زمان(عج) دارد چقدر باید بترسد که عده ای کله خر شر خر دور خودش جمع کرده است. با خودم گفتم چنین آدمی باید در چاله میدان باشد و یک دستمال هم دور مچش ببندد و عربده کشی بکند. خدایا چه می شنویم و چه می بینیم؟ این آدم باید در جایگاه ولایت ائمه اطهار(ع) بنشیند؟ چنین آدم نالایقی باید در مقام و جایگاه مرجعیت شیعه و رهبری یک انقلاب بزرگ و یک میلیون شهید باشد؟ آن روزها رسم بود که به حسین الله کرم می گفتند شعبان بی مخ ولی من می گفتم شعبان بی مخ خود رهبری است که بیت را به کله پزی مش رمضون تبدیل کرده نه نوچه هایش که حسین الله کرم و غیره و غیره باشند.

آدمی که اینطور باشد چه باید به او گفت؟
کارت به جایی رسیده که خودت را جای مولا علی(ع) هم می نشانی. شوخی می کنی یا جدی می گویی؟
تو و علی؟
غیر یک تشابه اسمی چه چیز تو مانند علی(ع) است؟
اگر علی مثل تو بود می توانست دعای عرفانی کمیل بنویسد؟
یعنی نعوذ بالله دور و بر مولا علی را یک عده شرخر مثل طائب و جعفری و حسین الله کرم و فیروزآبادی و چندتایی اراذل و اوباش پر کرده بودند؟
حاکم علی سلمان فارسی بود نه احمدی نژاد شارلاتان. فرمانده بسیج مولا علی مالک اشتر بود نه یک شارلاتان بدذات مثل حسن طائب. همین دغلباز بود که داستان ترانه موسوی را ساخت و داد تلویزیون عزت ضرغامی منافق نابکار تا پخشش کنند. خدا شاهد است با این آدرسهایی که من دادم تو با معاویه و هارون الرشید قابل مقایسه هستی نه مولا علی(ع). ولی جرأت آنها را هم نداری. گمان نکنم آنها برای پیشبرد کار خود شر خر استخدام می کردند. کسی که قانون در دستش هست چه نیازی به این کارها دارد؟

بیماری توهمات و فساد عقلی مشخصه دیگر شماست. هی دشمن دشمن برای چی؟ دشمن خودت هستی بنده معصیت کار خدا. دشمن خودت هستی که با اطرافیان از خودت بدتر پاک این نظام را نابود کرده ای. خودت همه چیز را خراب کرده ای الان هم رفته ای در حاشیه امن و دستور بگیر و ببند می دهی. به داخل تنها اکتفا نمی کنی و هی مرتب خارجی ها را هم تهدید می کنی. خیال می کنی آنها دستشان بسته است و منتظر می مانند که مثلاً تو تهدیدشان کنی؟

خیال می کنی مثلاً تشکیلات نظامی ناتو یا جنگنده های آمریکایی را مادر بی پناه سهراب اعرابی می چرخاند که غیر ضجه و ناله کاری دیگری بلد نیست؟ اینها خیلی مارمولک هستند و اگر دست تکان بدهی خرد و خمیرت می کنند. یاد هم گرفته اند که مثل عراق کار نکنند که بمب زیر پایشان منفجر شود. می زنند و در می روند تا علی بماند و حوضش. اصلاً معلوم هست دلت به کی در سپاه خوش است که این همه تهدید می کنی؟ ارتش چطور؟ هر چه سرهنگ و تیمسار ارتشی است به گاریچی تبدیل شده. از ظهر تا نصف شب پشت پیکان لکنته هستند و کرایه کشی می کنند که از گرسنگی نمیرند.

روی سپاه حساب باز کرده ای؟ نه خیر خبری نیست. آنهایی که باید جنگ را فرماندهی بکنند مشغول معاملات بورس و مخابرات و شورت و لوازم آرایشی زنانه هستند. بدنه هم فهمیده که زیر بار نرود. بعضی از بدنه هم که عموماً مال بعد از جنگ هستند نمی فهمند جنگ چه شکلی است و آنجا مثلاً آش نذری تقسیم می کنند یا رقاصی می کنند. امثال ما که در گوشه ای غم و غصه می خوریم. مردم هم زخم خورده اند و هرگز فریب حسن طائب و فیروزآبادی یا جعفری نمی خورند. بروند خودشان را از بین ببرند که اینها بمانند آلاف و الوف جمع کنند؟

اگر همین شرخرها را نداشتی یک سپاهی با وجدان حاضر نبود روی مردم اسلحه بکشد. آنهایی هم که اسلحه به دست نوچه ها می دهند، سرشان در توبره مال حرام است. هرکدامشان که الدرم یلدرم می کند یا در بانک سهمیه دارد. یا در فلان صندوق قرض الحسنه عضو است. یا در کار واردات و صادرات شکر و قند و این جور چیزهاست یا معامله نفتی می کند. یا شرکت راهسازی با چندین بولدوزر و لودر دارد. آدمهای پست تر هم دارند که یا وام می گیرند و پس نمی دهند یا در ستاد امر به معروف می روند مثلاً از زنان بدبختی که مجبور به خودفروشی هستند تا زندگیشان تأمین شود باج می گیرند. یک جورایی جاکشی هم می کنند. یکی سرش در کار لوازم آرایشی زنانه است. یکی را می شناسم که در معامله کاندوم و کاپوت هم دست دارد. یکی از قاچاقچی مشروبات الکلی و پاسور و نوارهای مستهجن رشوه می گیرد. یکی از تجار مواد مخدر رشوه می گیرد بعد هم می آید در تلویزیون آمار مبارزه با قاچاقچی مواد می دهد. هر کدامش به نحوی سرش در توبره است.

اینها برای تو جنگ می کنند؟ این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست. گذشت آن روزی که محمد بروجردی ها و باکری ها زن و زندگی را ول کردند ولی در عوض شب و روز صدام را تیره و تار کردند. بدنه سپاه آن قبلی ها حواسشان تیز شده که اگر تو بخواهی جنگ راه بیاندازی محلت نگذارند. آن اطرافیانت هم اهل جنگ نیستند و فقط بلدند چهار تا جوان دانشجوی بی دفاع و بی اسلحه را کتک کاری کنند یا چهار تا دختر بدبخت را بگیرند در سیاهچال بیاندازند. اینها عرضه بیشتر از این ندارند. اگر نمی دانی تا حالیت کنم که در بد کثافت خانه ای گیر کرده ای. تجاوز به پسر و دختر بی پناه مردم که هنر نیست.

حرفت برای آدم سالم و با تقوی هیچ ارزشی ندارد. مگر چهار تا آدم بدبخت که اگر تو دست روی سرشان بکشی خر می شوند. این مال عقده حقارت است که یک نفر دلش به نوازش امثال تو خوش باشد. آن روح الامینی بدبخت و بی تشخیص یا چهار تا مطرب مسئله دار و هنرپیشه بدسابقه عرق خور به حمایت بیت نیاز دارند. چه بکنند؟ سال گذشته بود که کار یکیشان گیر کرد و چطوری نجاتش دادند. و الا باید هشتاد ضربه شلاق می خورد. این آدمها دور و برتان هستند و برای همین چیزها با بیت کار دارند. روز تنگ هم به ریشت می خندند و فلنگ را می بندند. بی تشخیصی و نافهمی تا چه حد؟

بیا یک محاسبه سرانگشتی بکن تا بفهمی که چه کسی دور و برت باقی مانده است. بیت شریف امام چه رابطه ای با تو دارند؟ السابقون انقلاب چه رابطه ای با تو دارند؟ حتی به یک بدبخت فلک زده ترسو مثل محسن رضایی هم که به هر دری می زند تا به بیت شما راه پیدا کند کم محلی می کنید. رفسنجانی که رفت و فقط اسمش مانده. ولی او هم دارد تاوان دروغی پس می دهد که پشت سر امام بست تا شما بشوید رهبر. زیرا از حاج احمدآقا و بقیه می ترسید. از این مسئله درگذر من به آقای هاشمی احترام می گذارم. هرچند خیلی کارهای بد را خودش بنیان نهاد اما همینکه الان فاصله دارد مأجور است. این اواخر میرحسین و کروبی هم برایت تره خرد نمی کنند. کروبی به جای نامه نگاری با بیت شما به رفسنجانی نامه می نویسد. فقط علی مانده و حوضش. نمردیم و این مثل را هم به عینه دیدیم.

دو راه در پیش داری. یکی اینکه خودت را خلاص کنی و بگذاری مجلس خبرگان محترمانه شما را عزل بکنند. بعد برو در گوشه ای و توبه کن. البته اگر محاکمه ات کنند باید بروی زندان یا اینکه اعدام بشوی. به حرفهای مزخرف امثال سیداحمد خاتمی بی آبرو و طائب و جعفری و فیروزآبادی و جزایری و امثالهم دل خوش نکن. اینها خودشان هم مثل خر در فاجعه ای که درست کرده اند گیر افتاده اند. یکی از آنها ملعون زن و بچه اش هم هست. حالا هم دارند همه چیز را هل می دهند به سمت تو. به اینها بها نده که کارت از این هم که هست بدتر می شود. دارند گزارش دروغ می دهند. تا حالا هشتاد نفر کشته شده ولی آنها می گویند بیست نفر. نمی دانم تو خوابی یا بیدار؟ خبر داری آن پسر بیچاره ای که مورد تجاوز قرار گرفته رفته در خارج و دارد افشاگری می کند؟ راه دوم این است که سماجت کنی و مردم را بکشی. اما چه خیال کرده ای؟ خدا می داند مردم همه چیز را به هم می زنند و به هیچ چیز رحم نمی کنند.

به برکت رهبری شما میلیونها جوان داریم که کافر شده اند و نه خدا می شناسند و نه پیغمبر. اینها چنان بلایی سرت بیاورند که نفهمی به چه کسی پناه ببری. جوانان مسلمان هم کم نیستند و آنها هم با بقیه دست به یکی می کنند تا از شر تو خلاص شوند. خطر کفر و بی دینی به والله قسم از ستم کمتر است. باید یادت نرفته باشد که گارد جاویدان اولین کسی بود که شاه را ول کرد و رفت. اینها اطرافیان تو فقط الدرم یلدرم بلدند. همه تهدید توخالی است. طقی به طروقی بخورد همه در می روند و آن وقت علی می ماند و حوضش.

دوره ستم و ظلم به سر آمده و تو یا هیچ کس دیگر نمی تواند بر مردم ستم کند. چند روز؟ یک سال دو سال؟ چند سال؟ بالاخره یک روزی عمامه پیغمبر را که به دروغ دور سرت بسته ای می کنند در گردنت و خفه ات می کنند. اگر بار دیگر اسلحه روی مردم بگیری آن وقت حسابت سخت تر می شود. به والله قسم در بدنه سپاه برایت کمین گذاشته اند. خلبان آماده داریم که در یک لحظه کار بیت را یکسره کند. نکن کاری که بازآرد پشیمانی. نکن کاری که عده ای بیگناه هم کنارت از بین بروند. البته کسی که در کنار تو باشد بی گناه نیست.

خدایا قرار نبود اینطور شود. خدایا اگر ما به جنگ رفتیم و شب و روز خودمان را برای این کار گذاشتیم نمی خواستیم به این روز بیفتیم که مردممان از ما رنجیده شوند. خدایا کدام پاسدار قبول دارد که ادعا کند برای حفظ مردمش جنگ کرد اما الان بر روی مردمش اسلحه بکشد. خدایا تو خود شاهدی که چقدر زجر کشیدیم و چقدر سختی و طعنه دیدیم اما از پای نیفتادیم اما الان از دشمن داخلی مخفی شده در بیت رهبری داریم رودست می خوریم. خدایا یاری مان کن تا از شرور نجات یابیم. خدایا به علما و رحانیون بی عرضه بفهمان که این طریقش نیست. خدایا علمای دل و جرأت دار ما را شجاع تر کن تا ریشه ظلم و فساد را بخشکانند. خدایا به مردم ما صبر و شجاعت عطا فرما تا ناامید نشوند. خدایا روی ما را زمین نزن. آمین.
یکی از فرماندهان سابق جنگ