هشدار محسن رضايي به مقام‌هاي ايران: وضعيت کنوني منجر به «فروپاشي» مي‌شود

محسن رضايي دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام به مقام‌هاي ايران هشدار داد که جامعه کنوني و طرفداران «نظام»، دچار اختلاف شده‌اند و ادامه اين وضعيت جمهوري اسلامي را به سوي «فروپاشي» خواهد برد.

رضايي يکي از نامزد‌هاي دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري بود که به نتايج اعلام شده اين انتخابات اعتراض کرد و چند روز بعد با صدور بيانيه‌اي اعلام کرد که از شکايت انتخاباتي‌اش به خاطر «حفظ نظام جمهوري اسلامي» صرف‌نظر کرده است.

آقاي رضايي در نامه خود که خطاب به مردم ايران نوشته شده، آورده که عده‌اي خانواده انقلاب را «تهمت‌باران» مي‌کنند و برخي از اعضاي اين خانواده را «منافقين جديد» مي‌نامند.

وي نامي از اين عده نبرده است، اما در نامه‌اي که امروز يکشنبه از سوي سرلشکر حسن فيروز‌آبادي رئيس ستاد کل نيرو‌هاي مسلح منتشر شده، به «منافقين جديدي» اشاره شده که ۳۰ خرداد ماه به گفته آقاي فيروز‌آبادي به مردم «حمله» کرده‌اند.

نامه آقاي فيروزآبادي خطاب به امام دوازدهم شيعيان نوشته شده است. وي در اين نامه افزوده که «منافقين» با چهره‌اي جديد در جريان ناآرامي‌هاي پس از انتخابات با «قمه، سنگ و شعله‌هاي آتش» به نيرو‌هاي بسيجي و پليس حمله کرده‌اند.

اين فرمانده بلندپايه نظامي در حالي «منافقين جديد» را به حمله به نيرو‌هاي بسيج و پليس متهم مي‌کند که آقاي رضايي در نامه خود با انتقاد از مطرح شدن چنين اتهاماتي نتيجه آن را «محصولات زهرآلودي» خوانده که موجب «تضعيف» نشاط و شادابي جامعه ايران شده است.

آقاي رضايي «خوارج» ناميدن برخي خانواده‌هاي‌ انقلاب را «توطئه‌اي» خوانده که هدفش «فروپاشي دروني» نظام جمهوري اسلامي است.

متن کامل نامه رضايي را بخوانيد:

 

بسمه تعالي

ملت شريف ايران

اکنون که مبارزات انتخاباتي به پايان رسيده است، وظيفه خود مي دانم که از مشارکت گسترده و تاريخي شما مردم ايران در تعيين سرنوشت خويش تشکر نمايم.

همچنين از کليه کساني که برنامه هاي اين حقير را که محصول کارگروهي و مدلي فراگير و مبتني بر عقلانيت و مبتني بر نياز و حقوق مردم بود را پذيرفتند و به آن راي دادند، و از کساني ديگر که پذيرفتند ولي به ديگري راي دادند يا کساني که نيم نگاهي براي فردا به آن داشتند سپاسگذاري مي کنم. بايد از مراجع ديني و نخبگان کشور نيز که حضور بارز و موثري در اين انتخابات داشتند، تشکر نمايم.

حال که فعاليت ستادهاي انتخاباتي پايان يافته است، از همه هواداران خود صميمانه تشکر و با آنها مرتبط خواهم بود و از نظرات و مشاوره هاي آنها در آينده و به منظور پيشرفت و توسعه کشور استفاده خواهم کرد. به ملت عزيز ايران هم قول مي دهم که همواره در کنارشان بوده و خواهم بود.

همچنين در اين انتخابات حوادث تلخ و شيرين فراواني به وجود آمد و پرسش ها، ابهامات و دغدغه هايي در ذهن نگران جامعه و نخبگان پديد آمدکه بايد در فرصتهاي مناسب تري به آنها بپردازيم.

درس هاي بزرگي در اين حوادث براي ملتي که مي خواهد به الگويي براي ديگران تبديل شود و پايه هاي يک تمدن جديدي را بگذارد، وجود دارد. بکار گرفتن اين درسها براي ساختن آينده سرمايه بزرگي است، که به بهاي سنگيني بدست آمده است. به همين دليل بايد اين درس ها را پاس بداريم و با صبر و حوصله به مطالعه آن ها بپردازيم تا در طراحي مسير آينده ايران اسلامي، بتوانيم از آن بهره کافي بگيريم.

دغدغه هاي انتخابات

اين روزها کساني هستند که به من و امثال من مراجعه مي کنند و در رابطه با آزادي ها و مردم سالاري و انتخابات در آينده سؤال مي کنند. دغدغه هاي خود را مي گويند. از دلسردي ها حرف مي زنند. من معتقدم که جمهوري اسلامي بدون آزادي و مردمسالاري ديني مفهومي ندارد و به همين دليل با اطمينان مي گويم که اين ارزشهاي بنيادين که از مهم ترين دستاوردهاي انقلاب اسلامي هستند در آينده با شدت و قوت ادامه خواهد داشت. اما مسائل اساسي وجود دارد که مورد غفلت قرار گرفته است و نيازمند توجه و تأمل است:

اولاً آنچه که باعث شده اين سئوالات بوجود آيد حوادث پيرامون انتخابات رياست جمهوري بوده و بر کل نظام تأثير گذاشته است. انتخاباتي که به هر حال در کنار اوج گيري جنبش حماسي ملت ايران يک نزاع سياسي هم در درون آن بين نامزدها اوج گرفت. اين عامل در کنار مديريت انتخاباتي و ساختارهاي ناقص آن، بي تدبيري ها، کج سليقگي ها و ... در فرآِيند برگزاري انتخابات از يک سو و سوء مديريت مطالبات و اعتراضات مدني هواداران موجب شد تا محيط سياسي و جنبش اجتماعي مردم تحت الشعاع قرار گيرد و به سوي بحران وسوء استفاده غرب کشيده شود.

ثانيا رياست جمهوري تنها بخشي از حکومت مي باشد و نه همه آن. درکنار آن مجلس شوراي اسلامي وجود دارد که نمايندگان شما مردم در آن حضور دارند، و قوانين کشور را تدوين و بودجه را تصويب و بر دولت نظارت دارند. همچنين قوه قضاييه وجود دارد که سازمان بازرسي و ديوان عدالت اداري مي تواند هر نوع تخلفي را از مقامات دولتي گزارش و در دادگاه ها بررسي کنند. اين نهادها دژهاي محکمي در دفاع از آزاديها و مردمسالاري ديني و حقوق ملت هستند.

ثالثاٌ در رأس همه اين قواي حکومتي، رهبري نظام، که از مدافعان و سنگربانان آزادي و مردمسالاري طي سي سال انقلاب بوده است قرار دارد. شخصيتي که در دوران انسداد سياسي مي گفت خدا لعنت کند آن کساني را که مي گويند دانشجو نبايد سياسي باشد، و يا در مقابل تغيير قانون اساسي براي اينکه رياست جمهوري سه دوره چهار ساله شود مقاومت کرد، آيا ممکن است اجازه دهد که آزادي ها و مردمسالاري ديني ضعيف شود؟ فردي که در دوران سکوت چپ و کنار رفتن از سياست به آن ها گفت که اگر به صحنه نيآييد، نظام و جامعه نمي تواند با يک جناح اداره شود و ناچار خواهيم شد از فعالان و نخبگان سياسي بخواهيم يک چپ جديدي را به وجود آورند، چگونه ممکن است راضي شود که تنها يک گروه و سليقه خاص در صحنه سياسي کشور فعال باشد؟ فردي که استقلال کشور را در دوران اصلاحات حفظ کرد و از رفتن کشور به سوي جنگ با آمريکا در چند سال اخير جلوگيري کرد، آيا حاضر است جمهوري اسلامي را فداي يک گروه خاص و يا خداي نکرده سليقه خويش کند، آن طوري که در تحليل عده اي آمده است؟ لذا من مطمئن هستم که آزادي ها و مردمسالاري و استقلال، مثل گذشته در کشور با قدرت تمام ادامه خواهد يافت و همه فعالان سياسي، احزاب و جناح ها مي توانند و بايد در صحنه باشند.

آينده ايران

اما نکته مهمي را که مي خواهم به آن بپردازم شرايط تاريخي، منطقه اي و بين المللي ايران است.
شرايط تاريخي ايران نشان مي دهد موقعيتي که در آن قرار داريم پس از سيصد سال به دست آمده و در آن فرصت هايي وجود دارد که اگر از دست برود ممکن است تا سيصد سال ديگر تکرار نشود؛ لذا امانتي از همه آن نسل هاست که در اختيار ماست و پر مسلم است که نبايد به آن خيانت کنيم. ناديده گرفتن چنين موقعيت تاريخي وتعقيب منافع شخصي و گروهي و جناحي خود در چنين شرايطي خيانتي بزرگ به صدها ميليون ايراني است که طي سه قرن آينده مي آيند و مي روند.

ماندن و در جا زدن در وضعيت هاي سياسي، عدم ورود به سطوح بالاتر شکوفايي و توسعه، عدم تعقيب تحولات اقتصادي و فرهنگي و مديريتي در کشور و در يک کلام زنداني کردن انقلاب در ميان حصارهاي سياست و حکومت گناهي نابخشودني است که نسلهاي آينده آن را بر ما نخواهند بخشيد. امروزه هر نوع نزاع سياسي هر چند که برحق هم باشد اگر ما را از ادامه انقلاب در حوزه هاي اقتصادي و فرهنگي باز بدارد يک گناه نابخشودني است و فاتحان آن موجب خواهند شد که يک شکست استراتژيک را به ملت ايران تحميل کنند. پس راهي جز وحدت بر سر ادامه انقلاب اسلامي در حوزه هاي فتح نشده نيست. البته لازمه آن هم، اصلاحاتي در حوزه سياسي مي باشد.

شرايط منطقه اي و بين المللي ايران هم بي نظير است. دريايي از فرصتها براي ما بوجود آمده است. نديدن و استفاده نکردن از اين فرصتها نيز يک گناه نابخشودني است. براي استفاده از اين فرصت هاي تاريخي و منطقه اي و بين المللي نياز به وحدت داريم. مهم ترين وحدت در شرايط امروز وحدت مفهومي و ارزشي است. وحدت کلمه است. نبايد کاري کنيم که عدالت در مقابل عدالت قرار گيرد. جمهوريت در مقابل اسلاميت نظام قرار گيرد. جمهوري اسلامي در مقابل آزادي قرار گيرد. نظام در مقابل انقلاب اسلامي قرار گيرد و ادامه انقلاب اسلامي در حصارهاي سياست زنداني شود و يا دينداري در مقابل اخلاق قرار داده شود. ادامه اين وضعيت ما را به سوي فروپاشي مي برد. سند چشم انداز بيست ساله کشور مي تواند وحدت کلمه ما باشد. اين سند از چنين ظرفيتي برخوردار است که عدالت، آزادي، مردمسالاري، اسلام و انقلاب را در کنار يکديگر و همراه با توسعه و شکوفايي و تعالي پي گيري کند.

از طرف ديگر ما به وحدت عملي و رفتاري دو طرفه نيازمند هستيم. کساني که در حوادث اخير اشتباه کرده اند جبران نمايند و کساني که آسيب ديده اند گذشت کنند و البته خسارت هاي وارده به آنان جبران شود. نياز به بازگشت اخلاق و ارزش ها و تقوي به عرصه سياست داريم. نياز به همکاري و برادري داريم. نياز به احترام به مردم و رعايت حقوق آن ها را داريم. من معتقدم عدالت سياسي مقدم بر عدالت اقتصادي است. اگر نمي توانيم جاي خود را به ديگران بدهيم و ديگران را در اداره کشور مشارکت بدهيم، بسي بيراه رفته ايم. نياز به بسيج نخبگان کشور در اداره کشور و جامعه داريم، تا با کمک آن ها بتوانيم انقلاب را در حوزه هاي اقتصادي و فرهنگي ادامه بدهيم.

امروزه جامعه ايران و نيروهاي طرفدار جمهوري اسلامي دچار اختلافات شده است. خانواده انقلاب را تهمت باران مي کنند. عده اي به برخي از اعضاي اين خانواده منافقين جديد لقب مي دهند. عده اي ديگر بخشي از اين خانواده را به عنوان خوارج لقب مي دهند. آيا اين يک توطئه نيست که نيروهاي طرفدار نظام را به جان هم بياندازند و يک فروپاشي دروني صورت بدهند؟ من معتقدم پشت سر اين فتنه يک توطئه است. در اوج اقتدار جمهوري اسلامي در داخل ايران و منطقه و در زماني که دولت بوش و صهيونيستها نتوانستند از طريق جنگ و تحريم به تنهايي کاري انجام دهند، به فکر انفجار از داخل افتادند تا با کمک آن ايران را ابتدا ضعيف سازند و سپس با کمک تحريم هاي جديد و احياناً حمله از بيرون ايران را تسليم کنند. مهم ترين ابزار توطئه گران در ايجاد فتنه استفاده از جهالت برخي و احساسات برخي ديگر است. درضمن تقويت انحرافات دراين ميان نقش مهمي ايفا مي کند. تاثير اشتباه کاري هاي جاهلانه و بروز تعصبات و احساسات غير منطقي در حوادث اخير کمتر از تأثير دخالت بيگانگان در آن نبوده است.

من معتقدم ادامه روش برخي از فعالان سياسي ما را به عقب مي برد و با شکست مواجه مي کند و تا کنون هم آسيب هايي وارد کرده است و ادامه روش برخي ديگر ما را به سراشيبي مي برد و آسيب مي رساند. آسيب هايي که از هر دو طرف وارد شده قابل اصلاح است، اگر عزمي براي اصلاح باشد اين روشها بايد اصلاح شود. با اين حال معتقدم که آقايان ميرحسين موسوي ، احمدي نژاد و کروبي و ساير فعالان سياسي راهي جز کنار هم نشستن براي منافع ملي را ندارند. اگر در طي ماه هاي آينده دولت بخواهد که در مذاکرات هسته اي شرکت کند و يا مذاکرات با قدرت هاي بين المللي را شروع کند آيا نبايد در آن ملت ايران با حمايت و همکاري همه، سربلند از اين مذاکرات بيرون آيد؟ يا اگر طي ماه هاي آينده اسرائيل قصدي عليه ايران داشته باشد، آيا نبايد با وحدت در مقابل آن ها دفاع کنيم ؟

اگر امروز نتوانيم از احساسات و عواطف عبور کنيم و به عصر عقلانيت پا بگذاريم نه تنها به خود خسارت وارد کرده ايم که به ملت ايران خسارت هاي نابخشودني وارد مي کنيم. مبارزه براي پاسداري از آزادي و دموکراسي با وحدت امکان پذير است و نه با نزاع و دعوا. مبارزه با مفاسد اقتصادي با وحدت امکان پذير است و نه با تهمت و افترا. تجربه نشان داده است که ما بايد نقد و نصيحت و مبارزات خود در درون جامعه را براي اصلاح آن با مبارزات با دشمنان براي دفاع و يا کسب حقوق خود تفکيک کنيم. در اولي بايد با مهر و محبت و گذشت و نه با خشونت ولي در دومي بايد با شدت و بدون گذشت برخورد کرد. نقد و نصيحت و مبارزات سياسي در جامعه بايد در چار چوب امر به معروف و نهي از منکر صورت گيرد و نه جنجال و تخريب. امر به معروف و نهي از منکر همراه با اصلاح و وحدت است ولي نزاع و دعوا به فساد و تفرقه کشيده مي شود. چرا علما و روحانيون و اسلام شناسان ما اجازه داده اند اين فريضه مهم ديني متروک شود؟ و يا آنکه محدود به ظواهر شود؟ آنهم به يک و يا دو مورد؟ اگر دولتمردان و نامزدهاي انتخابات، حوادث پس از انتخابات را در چارچوب امر به معروف و نهي از منکر مي ديدند و صف معترضين را از اغتشاشگران و يا صف ملت را از دشمنان جدا مي کردند، آيا به مردم اهانت مي شد؟ آيا کسي زخمي و کشته مي شد؟ آيا به نظام اهانت مي شد؟ آيا دشمنان ما مي توانستند در خارج به آبرو و اعتبار ايران و نظام جمهوري اسلامي خدشه اي وارد کنند؟ در فرصت هاي مناسب تحليل مفصل تري را از حوادث اخير ارائه خواهم کرد.

من معتقدم که روش هاي مرسوم و جاري نقد و مبارزات فعالان سياسي در جامعه، کارخانه بزرگي ساخته است که سالهاست دوستان را به دشمنان تبديل کرده است، و هر روز هم تکنولوژي آن را نو و مدرن مي سازند. محصولات زهر آلودي توليد و به جامعه تزريق مي کند و از دوستان مي کاهد و بر دشمنان مي افزايد، نشاط و شادابي و اعتماد و اميد به آينده را ضعيف مي سازد. بايد اين کارخانه را تعطيل کرد. اين کارخانه در شرايط کنوني سم مهلک براي جامعه و نظام اسلامي است.

از طرف ديگرخوش بيني نسبت به مخالفين و دشمنان نظام نيز تا کنون خسارات عظيمي به بار آورده است. البته دشمن تراشي در خارج از ايران هم نبايد تبديل به يک کارخانه ديگري شود. اگر کسي دست دوستي به سوي ملت ايران دراز کند. نبايد دست او را زخمي کرد و اگر کسي هم خنجري پشت خود مخفي کرد، نبايد ناشيانه با آن دست داد.

در اينجا سخن حکيمانه رهبري انقلاب قابل توجه است که " ..... مردم و نخبگان و همه جناح‌ها بايد مراقب باشند تا دوست و دشمن را اشتباه نگيرند و رفتاري را كه بايد با دشمن داشته باشندَ، با دوست انجام ندهند.

مبادا دشمن را با دوست اشتباه بگيريم و دوست را بخاطر يك خطا، دشمن به حساب بياوريم.
.... از آن طرف عده‌اي هم، بايد مراقب باشند تا دشمن معاند را دوست تصور نكنند و فريب حرف‌هاي او را نخورند. "

براي دستابي به يک وحدت دو طرفه نياز به همکاري مردم ونهادهاي حکومتي و فعالان سياسي با يکديگر مي باشدکه طرح زير مي تواند در اين رابطه راهگشا باشد.

1- تفکيک مردم معترض و ناراضي از ضد انقلاب و اغتشاشگر به توسط نهادهاي حکومتي و فعالان سياسي و خود مردم و تعامل و برخورد متناسب با آنها.
2- تفکيک مردم و فعالان سياسي معترض از دخالت بيگانگان و عوامل آنها در داخل.

3-تعامل و تفاهم بين معترضين و نهادهاي حکومتي و مشارکت همه در حفظ منافع ملي وانجام فعاليتهاي سياسي.

4- فعالان سياسي حقوق خود و مردم را از طريق قانون پيگيري کنند و نهادهاي حکومتي هم شکايات مردم و فعالان سياسي را با جديت و بدون واهمه ازکسي پيگيري نمايند.

5- نهادها ي حکومت وظايف خود را در برقراري نظم و حفظ حقوق مردم طبق قانون انجام دهند.

6- سيره عملي امام و رهنمودهاي رهبري، پايان بخش اختلافات (که در مراحل قبل حل نشده) باشد.

در پايان صميمانه از همه مي خواهم که قدر سي سال فداکاري و تلاش خود و ملت ايران را بدانيم و دست برادري به يکديگر بدهيم و از سوي ديگر نشاط، شادابي و اميد به آينده را در ملت خود حفظ و تقويت کنيم و اين محقق نمي شود مگر با عزم و اراده راستين براي آشتي ملي و گذشت از تمام اطراف و دلجويي از آسيب ديدگان است.

تا آخر عمر در کنار شما خواهم بود و جانم را فداي ايران عزيز و اسلامي خواهم نمود.
محسن رضايي
21/4/1388

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .