نامه حشمت الله تبرزدي به خامنه اي:
هراتفاقي براي من وخانواده ام رخ دهد مسووليتش با شماست

 

جناب آقاي خامنه اي با سلام.


بدون مقدمه شروع مي کنم. اميدوارم اينک که اين نامه را مي نويسم،خشم ناشي از برخورد سربازان شما با خانواده ام موجب نگردد تا از جاده ي منطق و عقلانيت خارج شوم و مطالبي را قلمي کنم که اي بسا از اهداف فشار جديد و جنگ رواني ان ها عليه همسرم و ساير اعضاي خانواده ام باشد. جناب خامنه اي !شما رهبر جمهوري اسلامي هستيد و من نيز از مخالفان شناخته شده ي اين نظام هستم که در ۱۵ سال اخير هر نوع زندان و شکنجه ي سفيد و ضرب وشتم و محروميت را تحمل کرده اما به هر حال پذيرفته ام که براي رسيدن به ازادي و دموکراسي مي بايست هزينه پرداخت کرد و اين طبعيت هر رژيم سرکوبگر و ايدئولوژيک است که مخالفين خود را سرکوب کند. اخيرا اما ماموران وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب حرکت جديدي را شروع کرده اند که از خدا مي خواهم ختم به خير شود!؟ جناب خامنه اي!من در اين ۱۵ سال گذشته هيچ گاه در هيچ مبارزه ي سياسي همسرم را دخالت نداده ام و بر اين باور بوده ام که به اندازه ي کافي نظام تحت رهبري شما براي من و خانواده ام مشکل تراشيده است که همسرم اگر بتواند همين مشکلات و مصائب را تحمل کند شاه کار کرده است. ضمن اين که ايشان خودش نيز هيچ علاقه اي به شرکت در اين گونه منازعات ندارد.اما متاسفانه اخيرا اطلاعات دست به حرکتي ناپسند، ناجوانمردانه و ضد بشري زده است. شما شايد ندانيد اما هرگاه دستگاه امنيت به سراغ خانواده اي مي رود به ويژه امثال همسر من که سياسي نبوده و جرمشان اين است که عضو خانواده ي يک سياسي هستند،به خوبي اشکار است که به دنبال اعمال زور و فشار و بدتر از ان، جنگ رواني عليه انها ست.در واقع عمل و نحوه ي رفتار انها به لحاظ رواني يک اقدام قانون مند تلقي نمي شود.بلکه بيشتر زورگويانه تلقي مي شود تا قانوني. درست مثل اين که يک زورگو بخواهد از شما باج خواهي کند.حال شما خودت را به جاي ما بگذار و سپس داوري کن. يک نفر ناشناس چند روز پيش زنگ مي زند و مدعي است که از دفتر پيگيري وزارت اطلاعات زنگ مي زند و مي گويد که خانم محبوبه ي علي نقيان روز بعد به اين دفتر مراجعه کند.

 همين فرد روز هاي بعد همين کار را تکرار مي کند وحتا حاضر نيست نام و تلفن خود را بگويد، اما در عوض به خود حق مي دهد از ديگران بخواهد که خود را به دفتر مربوطه معرفي کنند. در روز هاي بعد دزدکي زنگ مي زند و به همسر من مي گويد که نبايد به همسرت مي گفتي که ما احظارت کرديم و بار ديگر از ايشان مي خواهد تا براي انجام پاره اي مذاکرات درمورد شخص ايشان به دفتر مربوطه برود. اين در حالي است که در اين مدت،همسرم و فرزندانم در يک جنگ رواني نا خواسته قرار گرفته و گاهي بر اين گمان بوديم که شايد گروه هاي خودسر دست به چنين کارهاي ناشايست و ضد بشري مي زنند. اما امروز ۲۵ اسفند ماه که روز تعطيلي رسمي نيز اعلام شده ،همان فرد بارديگر تلفن زده و پس از اين که پاسخ مورد نظر را دريافت نکرده و به فاصله ي چند ساعت،در پشت در منزل ما حاضر شده و مي گويد از شعبه ي ۲ دادگاه انقلاب براي خانم محبوبه ي علي نقيان احضاريه اي دارد! و از ما مي خواهد که در را باز کنيم.

شرح اين ماجرا به همين کوتاهي و سادگي، ممکن است در نظر شما اين گونه جلوه کند که:خوب وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب نهاد هاي قانوني هستند و حق دارند براي امنيت نظام هر اقدامي انجام بدهند. يا گفته شود :کسي که با نظام اسلامي مبارزه مي کند بايد پاي اين چيز ها نيز بنشيند. اين البته داوري حاکم و نيرو هاي همسو به ان است. ولي براي ما به عنوان شهروند، مسئله جور ديگري معنا پيدا مي کند. اجازه دهيد برداشت رواني و منطقي خود از اين رويداد را بيان کنم و از منظر يک شهروند عادي و درعين حال مخالف ان را بيان نمايم. دستگاه مي خواهد من را مجبور به سکوت و عدم مخالفت کند و چون از راه زندان و فشار عليه خودم به نتيجه نرسيده،و مي داند که من در مورد اعضاي خانواده ام حساسيت مضاعف دارم از اين زاويه وارد شده و همچون ادم هاي گردن کلفت و قداره بند تا پشت در خانه ي من نيز امده و چون مي داند تا من زنده هستم نخواهد توانست همسر يا فرزندانم را از راه نيرنگ يا زور به دادگاه انقلاب ببرد،بايد در انتظار حوادث بعدي ان نيز بمانيم.

جناب اقاي خامنه اي!وقتي که مامور اطلاعات زنگ در خانه ي ما را زد و اصرار کرد که در را باز کنيم و هر گاه که همين کار را تکرار کند،از ان جا که برخورد انها را نوعي زورگويي تلقي مي کنيم ،همه ي فرزندانم انتظار دارند تا همچون بارهاي پيشين به زور وارد شوند. اما با اين تفاوت که اين بار معلوم نيست در مقابل زور تسليم شوند. انها در صدد هستند به حريم خصوصي من تجاوز کنند و من حق خود مي دانم که دفاع نمايم و به همين دليل به شما و به دنيا اعلام مي کنم در اين رابطه هر اتفاقي براي من يا عضوي از خانواده ام افتاد مسئوليت ان با شخص شما به عنوان رهبر جمهوري اسلامي است. جناب اقاي خامنه اي!شما با زور سپاه و دستگاه هاي امنيتي همه ي مخالفين را از ميدان خارج کرده و حتا ياران ديروز شما يعني رفسنجاني و خاتمي را نيز از دست داده ايد. اگر چه انها بنا به مصلحت و به صورت علني حرفي نمي زنند اما همگان از اين امر اگاه هستند. شما به خوبي مي دانيد که اکثريت قاطع مردم ايران از حکومت شما ناراضي هستند اما نيروهاي امنيتي ان ها را سرکوب مي کنند.به خوبي مي دانيد که دولت احمدي نژاد حتا دربين اصول گرايان محافظه کار نيز طرفداري ندارد،اما از ترس شما يا از روي مصلحت سخني نمي گويند.شما و حکومت تحت امرتان به برکت پول هاي نفت هر مخالفي را به راحتي سرکوب کرده و اجازه نمي دهيد مردم ازادانه در انتخابات يا رفراندوم شرکت کرده و سرنوشت خود را در دست بگيرند. ما نيز قاعده ي مبارزه ي دموکراتيک را مي دانيم و به راه خود ادامه مي دهيم. اما از شما مي خواهم نيرو هاي تحت امر به حريم خصوصي من کاري نداشته باشند. به انسانيت و شرف سوگند که اگر کشته شوم در مقابل اين اقدام ضدحقوق بشري کوتاه نخواهم امد. من چيزي ندارم از دست بدهم و اگر به شکنجه گاه افتادم دست به اعتصاب نخواهم زد و خوشبختانه صحيح وسالم هستم. من اعلام مي کنم که از دسيسه ي دستگاه امنيتي عليه خود و خانواده ام اگاهي ندارم و ممکن است اين ها برنامه ي کشتن من را طراحي کرده باشند. من از اين طريق به سازمان هاي بين الملل اعلام مي کنم که من و خانواده ام امنيت جاني نداريم. از کجا بدانم در برخورد با من و خانواده ام من را ازبين نبرند و بعد اعلام نکنند که کار گروه هاي خود سر بوده است. امروز دستگاه اطلاعات اقاي احمدي نژاد به سراغ همسر و حريم خانوادگي من حمله ور شده و هر اينه اين امکان هست که به درون خانه بريزند و من را به عکس العمل وا بدارند.اين بازي خطرناک را دستگاه امنيتي ولي فقيه شروع کرده و مسئوليت ان نيز با شخص رهبر خواهد بود. مگر ما چه گناهي کرده ايم که حتا در خانه ي خود از شر اين نيرو هاي زورگو و اسلحه به دست در امان نيستيم؟مگر اين مملکت متعلق به اقاي خامنه اي و يک اقليت پيرو اوست؟ايا سرداران سپاه و نيرو هاي ايثار گر در جبهه و جنگ مرده اند که عده اي اين گونه به جان مردم افتاده اند ! چند روز پيش از فردي شنيدم که دستگاه امنيت برنامه ي حذف طبرزدي را تدارک ديده است. اميدوارم اين خبر درست نباشد،اما نحوه ي برخورد نيرو هاي امنيتي با من و همسر و اعضاي خانواده ام حاکي از اين است که انهابا اگاهي از عکس العمل طبيعي و قانوني من در مقابل انها ،ممکن است چنين سناريويي را تدارک ديده باشند. دنيا بداند من تامين جاني ندارم


حشمت اله طبرزدي/۲۵ اسفند ماه/۱۳۸۷ خورشيدي

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .