کروبي: با اين بگيروببندها از ميدان به در نمي‌روم


 

کروبي در نامه‌اي به رئيس جديد قوه قضاييه، ابعاد جديدي از پيگيري‌هاي صورت گرفته در خصوص جنايات پس از انتخابات را فاش کرد. حجت‌الاسلام مهدي کروبي در اين نامه مهم با اشاره به دستور فرمانده سپاه به وزير بهداشت دولت کودتا براي ارائه ندادن اسناد و مدارک پزشکي به مجروحان و مصدومان حوادث اخير، خواستار آن شده که لااقل قوه قضاييه زير سلطه نظاميان قرار نگيرد و تاکيد کرده است که با اين بگير و ببندها از صحنه بيرون نمي‌رود.

متن کامل اين نامه رادر ادامه مي‌خوانيد:

جناب آيت الله صادق لاريجاني
رياست محترم قوه قضائيه

باسلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات ماه رمضان

همانطور که مستحضريد اينجانب در پي انتخابات پرشبهه رياست جمهوري اخير و پيامدهاي دردناک و نگران کننده متعاقب آن، نامه هاي متعددي را به مقامات مسئول نوشته ام تا برخي نکات، انتقادات و اعتراضات را با مسئولان امر درميان گذاشته و هشدارهاي لازم را به آنها داده باشم. آخرين اين نامه ها نيز خطاب به شماست که به تازگي قبول مسئوليت کرده و بر صندلي قاضي‌القضاتي تکيه زده ايد. و اکنون من شرح جلسات خود با نمايندگان جنابعالي و برخي مسائل حاشيه اي آن را که به پلمپ دفتر شخصي و حزبي من منجر شد با شما در ميان مي گذارم تا به وظيفه شرعي و ملي خود عمل کرده باشم. باشد که آيندگان نگويند مهدي کروبي با فشار و تهديد و بزن و ببند کوتاه آمد و پا پس کشيد و درخانه خزيد و صداي حق خواهي اش کوتاه شد. که اگر شما ندانيد، ديگران ميدانند که در سابقه مهدي کروبي، نه تنها فشار و تهديد و محدوديت و محصوريت کارساز نبوده و او را در پيمودن راهي که تشخيص داده سست و لرزان نکرده ، که محکم تر نيز کرده است.

جناب آقاي لاريجاني

نمي دانم تا چه حد از آنچه که در جلسات ما با کميته منصوب جنابعالي براي پيگيري حوادث اخير گذشت با خبريد. براي آگاهي مردم و همچنين شما عرض ميکنم که ما دو جلسه با آقايان محترم "خلفي ، محسني اژه اي و رئيسي" داشتيم که اين جلسات به صورت مطلوب و مناسبي نيز پيش رفت و در آنها گوشه اي و تعدادي اندک از اسنادي که نشانگر برخي اتفاقات ناگوار و غيرقابل بخشايش در روزهاي پس از انتخابات بود ارائه و بازگو شد. در جلسه اول سه سند درباره سه نفر همراه با سي دي و مدارک لازم ارائه شد که نشانگر تجاوز و شکنجه و برخي اعمال رخ داده بر دختران و پسران در بازداشتگاههاي مشخص و نامشخص بود. علاوه بر ارائه اين سه سند، اشاره اي نيز به صورت شفاهي به اتفاقاتي شد که براي دو دختر يعني ترانه موسوي «واقعي» و سعيده پورآقايي رخ داده بود. جلسه دوم نيز دوشنبه هفته جاري برگزار شد و حدود سه ساعت نيز به طول انجاميد و در اين جلسه نيز در کنار بحث هاي فراوان، من سندي جديد ارائه کردم البته با اين قيد و شرط که نبايد به واسطه اين افشاگري و حق خواهي، براي آن فرد و خانواده اش اتفاقي رخ دهد؛ اتفاقاتي از آن دست که پيش از اين و در زمان مسئوليت دادستان سابق تهران براي يکي از افرادي که من به عنوان سند معرفي کرده بودم پيش آمد و برخي مشکلات خانوادگي و شارهاي جديد مترتب بر آن خانواده شد. بدين ترتيب اين بار سند خود را دادم اما سفارشات لازم را هم کردم که مباد غفلتي که دادستان قبلي تهران مرتکب شده بود تکرار شود و پاي واسطه هايي به ماجرا باز شود که به جاي دادخواهي و دفاع از حق مظلوم و محاکمه ظالم، دست اندرکار تهديد و بي آبرو کردن يک فرد در خانواده و نزد آشنايان و همسايگان شوند و از ديگر سوي آبروي دستگاه قضا آن هم در کشوري اسلامي را به قيمت مصون ماندن ظالمان، چنين ارزان بفروشند. البته اين را هم بگويم که در اين جلسات که براي بررسي گزارش هايي از وقوع شکنجه و اعمال ناشايست انجام گرفته در زندان ها و پيگيري حوادث بعد از انتخابات تشکيل شده بود، باري از من پرسيدند که آيا تداوم جمع آوري اسناد شکنجه و تجاوز و کشتار مردم را به مصلحت مي دانيد و آيا ممکن نيست که اين اسناد به دست نااهلان بيافتد؟ که من نيز در پاسخ گفتم اين اسناد را در مکان محفوظي نگهداري مي کنم و در صورت دستيابي به نتيجه، از بين خواهم برد و تاکيد کردم که اسناد تجاوز و شکنجه هيچ مايه افتخار نيست که بخواهم آنها را در صندوقچه اي نگهدارم و يا بر ديوار بياويزم. اسنادي است براي دستيابي به عدالت و ستاندن حق مظلوم از ظالم متجاوز که بعد از دستيابي به نتيجه، مرجح آن است که نابود شود و بوي متعفن و صورت آزاردهنده ظلم نهفته در آن از بين برود.

اين را هم بدانيد که اگر من در مسير تحقيق خود به نتيجه اي خلاف نتيجه سابق در خصوص صحت و سقم ادعاهاي يکي از شاکيان نيز رسيدم، خود پيش قدم بودم و تصحيح لازم را انجام دادم، از جمله در مورد سعيده پورآقايي که برخي تحقيقات تکميلي من ناقض گفته هاي پيشين بود و از اين رو تصحيح لازم از سوي خود من و هيات پيگيري، صورت گرفت. به هر حال اما اين دوجلسه گذشت و من در پايان با اشاره به مورد دردناک ديگري که به تازگي گزارش آن به من رسيده بود گفتم که همچنان درصدد پي جويي جوانب اين ماجرا هستم و اسناد آن را نيز پس از تحقيق کامل ارائه خواهم کرد. همچنين از من خواسته شد که در يافتن جوانب پنهان ماجراي ترانه موسوي تحقيق بيشتري انجام دهم و دستگاه قضايي را در اين مسير در روشن شدن زواياي پنهان ماجرا ياري رسان باشم. با اين حال در پايان همان جلسه دوم پيشنهاد کردم - و اين پيشنهاد مورد استقبال کميته نيز قرار گرفت - که بياييد و ماجراي سند آوردن و سند بردن را در همينجا خاتمه دهيم و شما نيز در کار کشف حقيقت شويد چرا که همين اسناد و موارد ارائه شده براي برآفتاب انداختن حقيقت و تاباندن نورعدالت بر چهره اصحاب شرارت، کفايت مي کند.

جناب آقاي لاريجاني

اين پيشنهاد را دادم و رفتم و جلسه ما با کميته منتخب به خوبي خاتمه يافت. اما فرداي آن روز ورق برگشت. جمعيتي با حکم دادستاني آمدند و به دفتر من حمله آوردند. آنجا را مورد تجسس قرار دادند و به تجسس در وسايل نيز بسنده نکردند که حتي نوشته ها و نامه هاي شخصي و چکها و اسناد خصوصي من را نيز مورد تجسس قرار دادند و بردند. آخر امر نيز دفتر را پلمپ کردند و به آذوقه اي که به رسم هرساله براي اطعام مساکين در انجا انبار کرده بودم نيز توجهي نکردند و آنها را نيز مشمول توقيف خود قرار دادند و آقاي داوري سردبير سايت حزب اعتماد ملي را هم دستگير و با خود بردند. کار پلمپ دفتر شخصي من تمام نشده بود که دفتر حزب اعتماد ملي را نيز که من دبيرکل آن هستم مورد تجسس قرار داده و وسايل و اسناد يک حزب ثبت شده در ذيل قوانين جمهوري اسلامي را نيز برخلاف قوانين کشور ضبط و سرانجام دفتر حزب را هم پلمپ کردند. به اينها نيز بسنده نشد که دکترعليرضا بهشتي فرزند مرحوم آيت الله بهشتي و مهندس مرتضي الويري با آن سوابق انقلابي و داشتن سابقه نمايندگي مجلس و شهرداري تهران و سفارت جمهوري اسلامي در کشورهاي اروپايي را نيز بازداشت کردند و دفتر موسسه نشر آثار مرحوم بهشتي به عنوان يکي از پايه گذاران جمهوري اسلامي هم در جمهوري اسلامي پلمپ شد. من مانده ام که آيا اين اتفاقات که همگي در روز سه شنبه رخ داد نتيجه جلسه اي است که من روز دوشنبه با هيات منتخب شما داشته ام؟ متعجبم ، نه از آن رو که چرا با مهدي کروبي چنين مي کنند بلکه از ان رو که چگونه عده اي متوهمانه تصور مي کنند مهدي کروبي فرزند احمد با اين بگير و ببندها از ميدان به در مي رود و صدايش خفه مي شود. حالا برايم روشن شده است که چرا برخي دوستان و مشاوران اصرار داشتند که اسناد مظالم و شکنجه ها و تجاوزها را از زبان راويان مظلوم، به صورت سي دي درآورم و علاوه بر نسخه اي که به دستگاه قضايي تحويل مي دهم، نسخه اي از آن را نيز در محلي امن نگهداري کنم.

چراکه ماشين مرعوب سازي و رعب انگيزي همچنان درکار است و چه بسا که شاهداني در زير فشار و ارعاب، سخن خود را نيز تکذيب کنند. چرا که کار جمهوري اسلامي به آنجا رسيده است که خانه مهدي کروبي هم ديگر در امان نيست. چراکه هراتفاق ناگوار و ناشايستي در جمهوري اسلامي ممکن شده است و ديگر هيچ چيزي دور از انتظار نيست.

جناب آقاي لاريجاني

من همچنان بر خواسته اوليه خود که در نامه اي به رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام مطرح کرده بودم، پافشاري مي کنم و چرا نگويم که بعد از اين ارعاب ها و بگير و ببندها مصرتر از پيش نيز شده ام. و وقتي مي بينم فرماندهي يک نهاد نظامي - که مدارک آن نيز موجود است- در نامه اي به وزارت بهداشت و درمان دستور مي دهد که تحويل کپي اسناد و مدارک پزشکي به کليه مجروحين و مصدومين حوادث اخير ممنوع است، و بيمارستان ها را از تحويل اسناد به مجروحان و مورد تعدي قرار گرفتگان ممنوع مي کند، بيش از پيش مصر مي شوم که بفهمم دليل اين تهديدها و واهمه ها چيست؟ بر پزشکان است که بر اساس سوگند خود تمام تلاششان را براي درمان مصدومان و بيماران حتي اگر آن مصدوم، دشمن پدرشان باشد مبذول دارند. و شما در مقام قاضي القضات داوري کنيد چگونه يک پزشکي در مواجهه با چنين نامه هايي از سوي يک نهاد پرقدرت نظامي، مي تواند با امنيت خاطر به وظيفه و سوگند پزشکي خود عمل کند. و اگر مظلومي در بيگناهي کشته شده باشد شما در مقام قاضي القضات چگونه مي توانيد صداي حق خواهي خانواده او را بشنويد؟ يا اگر کسي مورد شکنجه يا تجاوز قرار گرفته باشد چگونه مي تواند در چنين فضاي رعب آلودي سند و گواهي خود را از مسئولان پزشکي قانوني دريافت کند و به دست شما برساند؟ پيشتر دعوي ما اين بود که نظاميان چرا دخالت در اقتصاد و سياست مي کنند و اکنون مي بينيم که اشتهاي نظاميان با حسابت و سياست اشباع نشده و به سراغ طبابت هم آمده اند.

جناب آقاي لاريجاني

تصور من اين است که شما دعوي عدالت داريد و رجاء واثق دارم که به وظيفه خود در دادخواهي و دفاع از حق مظلوم و محاکمه ظالم آگاهيد. از اين رو از شما مي خواهم که براي روشن شدن افکار عمومي و در راستاي انجام تکليف شرعي و قانوني تان دستور پيگيري اسنادي را بدهيد که تاکنون ارائه شده است. و در اين مسير از غالب شدن فضاي ارعاب و زد وبند ممانعت به عمل آوريد و نگذاريد که نيروهاي مسلح و شبه نظامي بعد از فرمانروايي بر عرصه سياست و طبابت، به فکر دخالت در کار قضاوت بيافتند و قله اي ديگر را به مفتوحات خود از پس انتخابات رياست جمهوري دهم بيافزايند و کار را از اين که هست خراب تر سازند. همچنين به شما توصيه مي کنم تا در اين فضا که مطبوعات آزاد به لطف دادستان معزول، در محاق توقيف فرو رفته اند مگذاريد که برخي مطبوعات و قلم به دستان که به زعم خود درکار حمايت از اسلام اند و به زعم ما اما در مسير اهانت به اسلام، بيش از اين در حاشيه اي امن، دريده سخن بگويند و عدالت خواهي را به محاق برند و آرزويي دست نيافتني جلوه دهند و گاهي با زبان ارعاب و گاهي نيز به زبان اهانت، چهره هاي انقلاب را هدف هتاکي خود سازند. همچنين مگذاريد که دروغگويي و جعل سند چنان رايج شود که رسانه ملي کشور با توليد و پخش دوباره ي سناريوهايي نظير سناريوي ترانه موسوي قلابي، روند حقيقت يابي را مخدوش سازد و ابهام ها و مسائلي جديد بيافريند و سنگ هايي در چاه بياندازد که بيرون آوردن هريک از آنها همچون ماجراي ترانه موسوي از عهده صد عاقل نيز برنيايد.

جناب آقاي لاريجاني

شما هياتي را تشکيل داديد تا به رخدادهاي ناگوار پس از انتخابات و ظلم هايي که شده است رسيدگي شود و آقاي خلفي به عنوان نماينده شما در کميته پيگيري، به نقل از شما مدعي بود که جنابعالي گفته ايد بايد به شکايات و گزارش ها تا نهايت ماجرا، رسيدگي شود. اما پرسش من اين است که آيا با وجود اين تهديدها و توهين ها و ارعاب ها رسيدگي به فجايع و شکنجه هاي پس از انتخابات ممکن خواهد بود؟ پاسخ اين پرسش بر شماست اما اين را بدانيد که مهدي کروبي همچنان اصرار بر پيگيري حقوق مظلومان دارد، باشد که نشان داده باشد اين ابزارهاي نخ نما شده اگر بر کساني نيز کارساز باشد، بر او کارساز نيست و او همچنان با قدرت و محکم در ميدان ايستاده است و نمي گذارد عده اي تازه به دوران رسيده، چوب حراج بر سرمايه نظام و امام و کشوري بزنند که حاصل يک انقلاب مردمي و خون شهيدان بسيار است.

با آرزوي توفيق شما در امر قضا

21 رمضان1430
مطابق با 20 شهريور1388

مهدي کروبي

 

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .