زمان مذاکره: شايد بعد از انتخابات ‏
روابط ايران و آمريکا در مصاحبه با الهه کولايي

 

دکتر الهه کولايي نماينده مجلس ششم و استاد دانشگاه تهران در گفت وگو با روز با برشمردن ويژگي هاي انتصاب دنيس ‏راس به سمت مشاور مخصوص در خصوص مسايل مربوط به ايران در وزارت خارجه آمريکا، مي گويد که گمان نمي کند ‏دولت اوباما تا قبل از انتخابات ايران باب مذاکره اي را با دولت ايران باز کند. رابطه ايران با اعراب، واکنش ايران به ‏انتصاب دنيس راس و مذاکرات تهران و واشنگتن از موضوعات گفت وگو با خانم کولايي هستند که در زير مي خوانيد.‏

‎‎انتصاب دنيس راس را - به سمت فردي که به صورت ويژه موضوع ايران را در وزارت خارجه آمريکا دنبال ‏خواهد کرد – چگونه ارزيابي مي کنيد؟‎ ‎

انتخاب راس به عنوان کسي که به صورت مستقيم بر روي مسايل ايران و خاورميانه کار خواهد کرد بيانگر تلاش باراک ‏اوباما براي استفاده از تجربه ها و ظرفيت هاي کارشناسي چشمگيري است که سالهاي گذشته در راستاي اجراي سياست هاي ‏آمريکا در منطقه شکل گرفته، و همچنين نشان دهنده تلاش مستمر آمريکا براي ايفاي نقش جدي دراين منطقه است. از طرف ‏ديگر انتخاب وي نشان مي دهد که اگرچه دولت جديد واشنگتن مايل است از ظرفيت ها، توانمندي و امکانات منطقه اي ‏ايران بهره برداري نمايد، اما در عين حال در مسير ايجاد تغيير در سياست خارجي آمريکا در خاورميانه، با محدوديت هايي ‏جدي مواجه است.‏

‎‎به عقيده شما به واسطه چه محدوديت هايي اوباما راس را انتخاب کرده است؟‎ ‎

انتخاب وي نشان دهنده ميزان نفوذ جريان هايي است که وزن و جايگاه اسراييل را در سياست هاي آمريکا در خاورميانه ‏برجسته مي سازند و اولويت آن را در تنظيم و اجراي اهداف ايالات متحده در منطقه گوشزد مي کنند. به نظر مي رسد که ‏اين انتخاب، پيام روشني را براي کشورهاي منطقه و به ويژه براي جمهوري اسلامي ايران در برداشته باشد. انتصاب جديد، ‏مفهوم عملي و اجرايي سياستي است که از پيش، در تنظيم روابط آمريکا با کشورهاي خاورميانه مد نظر بوده است، به ويژه ‏در ارتباط با جمهوري اسلامي ايران. سياست خارجي آقاي اوباما مي تواند تهديد ها وفرصت هايي جديد را براي ايران در ‏بر داشته باشد. ‏

‎‎به هر حال در واشنگتن کسي نيست که اسراييل را در سياست هاي منطقه اي آمريکا در نظر نگيرد. کسي هم در ‏اين کشور با مخالفت با ايران رايي را از دست نداده است. بنابراين نزديکي دنيس راس به اسراييل عملا شايد نتواند يک ‏مولفه جدي باشد، چرا که هر کسي را انتخاب مي کردند چنين نزديکي اي حتما وجود داشت...‏‎ ‎

در واقع آقاي راس قرار است که شرايط را براي تغيير رابطه فراهم کند، آن هم بر اساس شعارهايي که آقاي اوباما داده ‏است. اما برخلاف تصور برخي درايران، همه سياستمداران آمريکايي که امکان ورود آنها به عرصه تصميم گيري و اجرا ‏وجود دارد، طبيعتا تعهد ومسووليت ويژه اي نسبت به اسراييل و منافع آن کشور دارند. انتخاب ايشان با توجه به سابقه وي و ‏نقشي که در تحولات خاورميانه ايفا کرده نشانه اي از اصرار آمريکا بر ادامه اولويت هايي است که در گذشته در زمينه ‏سياست خارجي اين کشور در خاورميانه وجود داشته. اين به نوعي مي تواند جهت گيري آتي آمريکا را هم در منطقه تحت ‏تاثير قرار دهد. ‏

‎‎برخي نسبت به اين تصميم بدبين هستند و برخي خوشبين. دليل خوش بيني عده اي از تحليل گران اين است که به ‏دليل نزديکي وي به تل آويو اگر وي توافقي را پاي ميز مذاکره با ايران انجام بدهد، اسراييلي ها و محافل نزديک به آنها در ‏واشنگتن مخالفتي نخواهند کرد. نظرتان در اين زمينه چيست؟‎ ‎‏ ‏

با روندي که در تل آويو در حال شکل گيري است و چشم اندازي که تشکيل دولت آتي اسراييل را ترسيم مي کند و افراد و ‏جريان هايي که احتمال به قدرت رسيدن آنها در اسراييل اين روزها مطرح است، وجود دنيس راس با پيشينه اي که اشاره ‏کرديد مي تواند تلاش براي جلب اعتماد اين افراد هم تلقي بشود. اما من در مورد ايران مي خواهم به اين نکته اتاکيد کنم که ‏انتخاب راس، در تنظيم هر نوع رابطه اي بين ايران و آمريکا، نشان دهنده تاکيد و تمرکز و ملاحظات اسراييلي در سياست ‏هاي اسراييل در خاورميانه است. ‏

‎‎به نظر شما مقامات ايراني چگونه با اين موضوع برخورد خواهند کرد؟‎ ‎

به هرحال ايران اهدافش را در سطح منطقه به اشکال مختلف مطرح کرده است. در سند چشم انداز به روشني از هدف ايفاي ‏نقش يک قدرت منطقه اي صحبت شده است. بنابراين تهران از سياست تغيير آمريکا به نحوي که نقش و اهميت و توانمندي ‏هاي ايران در منطقه مورد توجه قرار گيرد استقبال خواهد کرد. شواهدي هم که درماه هاي اخير وجود داشته نشان دهنده ‏پذيرا بودن اين تغيير در سياست خارجي آمريکا بوده است. ‏

‎‎طي هفته هاي گذشته ما شاهد تيره شدن رابطه ايران وبحرين در منطقه خليج فارس بوده ايم. طي سال گذشته هم ‏شاهد اين بوديم که کشورهاي عرب منطقه به انحاي مختلف نگراني هايي را نسبت به قدرت منطقه اي ايران ابراز کرده اند و ‏در مجموع حالت دوستانه اي را نسبت به تهران نشان نمي دهند. به نظر شما چه کساني از دوستي و دشمني آمريکا بيشترين ‏نفع يا ضرر را مي برند؟‎ ‎

مسايلي که در سطح منطقه وجود دارد تحت تاثير يک مجموعه از عوامل منطقه اي و داخلي و يک سري عوامل فرا منطقه ‏اي قرار دارند. بر اساس پيشينه روابط ايران وکشور هاي منطقه زمينه هايي براي برخي سوء برداشت ها وجود دارد که به ‏اشکال مختلف از سوي برخي از منابع به آنها دامن زده مي شود. برخي از جهت گيري هاي نادرست و نامناسب و نسنجيده ‏داخلي هم در اين ميان نقش دارند. ‏

گذشته از اين مسايل، يک سياست خارجي که نتواند از ايران چهره کشوري را ترسيم کند که که به دنبال يک همکاري و ‏توسعه همه جانبه با کشورهاي منطقه است، به تنش ها و سوء برداشت ها دامن خواهد زد. به ويژه آن که در سطح بين المللي ‏هم تلاش هايي در جريان است که آنچه "تهديد ايران" مي نامند را بزرگ نمايي کنند. اين موضوع جديدي نيست. ما در مواقع ‏گوناگون شاهد تلاش هايي براي ترسيم چهره تهديد آميز از ايران بوده ايم. در حالي که سياست منطقه اي ايران به هيچ وجه ‏با چنين چيزي تطابق ندارد. تصور من اين است که برخي منابع منطقه اي و برخي بازيگران فرامنطقه اي اين نوع تقابل را ‏در چارچوب منافع خودشان برآورد مي کنند و مي کوشند از زمينه هاي مختلفي که چه در داخل کشور و چه درسطح منطقه ‏وجود دارد بهره برداري کنند و در اين مسير منافع خودشان را جستجو نمايند. يک سياست خارجي سنجيده از جنس سياست ‏خارجي آقاي خاتمي که زمينه همکاري هاي منطقه اي را گسترش داد مي تواند مانع بروز چنين نارسايي هايي بشود که ‏هزينه آن را همه اين کشورها مي پردازند و بهره اش را برخي از بازيگران فرامنطقه اي نصيب خود خواهند کرد. ‏

‎‎آيا نزديکي ايران و آمريکا توازن قدرت را در منطقه به نفع ايران تغيير خواهد داد؟‎ ‎

ترديدي وجود ندارد که با توجه به تحولاتي که در سالهاي گذشته اتفاق افتاده است عوامل ژپوپليتيکي مي توانند به نوعي ‏منافع متداخل را در اين حوزه روشن بکنند. هر تغييري در رابطه ايران و آمريکا مي تواند در موازنه قدرت به نفع ايران ‏تاثيرات فوري ومستقيمي به همراه داشته باشد. بدون شک کشورهاي بسياري در سطح منطقه اي که درآن زندگي مي کنيم از ‏اين نوع شرايط بهره برداري مي کنند و هر گونه تغيير در اين روابط بر بازيگران ديگر در سطح منطقه تاثيرات فوري ‏خواهد داشت. ‏

‎‎آيا اين ابتکار عمل سنجيده اي است که ايران هم در پاسخ به اقدام آمريکا در انتصاب نماينده اي در خصوص ‏مسايل ايران، نماينده اي را در خصوص مطالعه رابطه با آمريکا مشخص کند؟‎ ‎

اگر چنين عزمي وجود داشته باشد به نظر مي رسد که ظرفيت ساختاري مناسبي هم براي آن بايد شکل بگيرد و تصور مي ‏کنم که در سالهاي اخير زمينه هايي هم در اين زمينه شکل گرفته باشد و تمرکز بر اين موضوع در تنظيم روابط بين المللي ‏کشور ما از چنان اهميتي برخوردار است که چنين اقدامي براي آن صورت بگيرد. ‏

‎‎آيا امکان دارد دنيس راس قبل از انتخابات رياست جمهوري ايران براي گفت وگو با ايران اقدام کند؟‎‎

بسياري از مشاوران آقاي اوباما تاکيد بر اين دارند که ورود وي در معادلات داخلي ايران نبايد به گونه اي باشد که درتنظيم ‏روابط بعدي تاثير سويي برجاي بگذارد. در واقع به نظر مي رسد ضمن اينکه مي توانيم انتظار برخي گونه هاي خاص از ‏تاثير گذاري را داشته باشيم، ولي بايد منتظر نتايج مبارزات آتي انتخاباتي در ايران بمانيم. چرا که به نظر مي رسد انتخابات ‏آينده براي همه کشورهاي جهان و از جمله آمريکا به لحاظ وزن واعتبار منطقه اي ايران با اهميت بوده و درتنظيم روابط ‏آتي تاثير گذار باشد. بيشتر امکان اين وجود دارد که اين گروه از مشاوران دولت آقاي اوباما که از آنها صحبت شد، بر عدم ‏پيگيري مذاکره در حالتي که موازنه سياسي در ايران آشکار نشده اصرار بورزند و جهت گيري سياست خارجي آمريکا را ‏به اين سمت سوق بدهند.

اميد معماريان
 

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .