خاتمي: بهتر بود حول يک برنامه اجتماع مي کرديم تا يک شخص

 

محمد خاتمي رييس جمهور سابق گفت:بنده اين روزها در موقعيت سختي قرار‌‏دارم؛از يك طرف يك موج وسيع و يك تقاضاي اجتماعي و توقع از من وجود دارد كه بيايم و از سوي ديگر اينكه آمدن براي خدمت‌‏كردن و كم‌‏كردن هزينه مردم است كه اگر اين طور نشود،آمدن فايده ندارد،اميدوارم طي روزهاي آينده تصميم نهايي را بگيرم.

به گزارش "ايلنا" به نقل از روابط عمومي دفتر خاتمي، وي در ديدار با اعضاي شوراي سياست‌‏گذاري ستادملي جوانان حامي خاتمي-ستاد 88- و نيز نمايندگان اين ستاد در 30استان کشور، گفت: براي من جاي خشنودي است که عده اي جوانان بافرهنگ و دلسوز و دردآشنا که تجربيات مختلفي نيز کسب کرده و پخته شده‌‏اند، شور و شعور جواني را به همراه با پختگي، دورنگري، آينده نگري و نيز احساس مسئوليت و دلسوزي براي کشور و آرمان‌هاي انقلاب دارند و دور هم جمع شده‌اند و تلاش مي‌کنند که اين خود سرمايه ارزشمندي است.

وي افزود: طبعا براي من افتخار‌‏آميز است که چنين جمعي در سراسر‌‏کشور به من نظر لطف دارد و اين هم مسئوليت من را زيادتر مي‌کند و هم اميدها را به آينده افزايش مي‌دهد، که بايد راهکاري براي اينکه اين اميد و دلبستگي را به جرياني که دوام بيشتري دارد تبديل‌‏کنيم و شبيه موجي نباشد که پس از مدتي به هر دليلي فروکش کند، بلکه در سرشت و سرنوشت کشور ما نقش داشته باشد.

رئيس‌‏جمهور سابق‌‏کشورمان با بيان اينکه ،آنچه امروز باعث ايجاد اين شور در‌‏جامعه شده ؛ تنها محدود به اين جمع نيست ، تصريح‌‏كرد: بلكه تمايل به تغيير وضعيتي است كه مناسب به نظر نمي‌‏رسد.

وي ادامه داد: احساس مي‌کنيم که هم سرمايه‌هاي مادي و معنوي کشور ممكن است آسيب ببيند و هم تهديدهاي مختلف بيشتري براي جامعه‌‏مدني و کشور به وجود‌‏آيد. اين مسائل باعث شده که يک‌‏گرايش در جامعه ما به وجود‌‏ آيد که در وضع خوبي نيستيم؛ منهاي اينکه بخواهيم انگيزه‌‏خواني بکنيم که کسي سوءنيت يا حسن نيت دارد، ولي نتيجه‌‏ آنچه که در جامعه رخ داده وضعيتي را ايجاد کرده‌‏که مطلوب نيست.

خاتمي گفت: علاوه بر اين احساس عاطفي، احساس تکليف براي بهبود وضع موجود هم هست که مسئله مهمي است و منشا اميد در جامعه مي شود.

رئيس بنياد باران ادامه داد: من دغدغه خاطرهايي داشتم كه به صورت پراکنده در‌‏ ده-دوازده سال گفته‌‏ام واينکه به عنوان مباني اصلاحات به صورت سنجيده‌‏تر و منسجم‌‏ترتبيين شده است ،تا هر‌‏کسي که آن را مي‌پسندد، حول محور‌‏ ايجابي آن جمع‌‏شود و هر‌‏کس هم نمي‌پسندد، مرزهايش مشخص شود.

رئيس‌‏ موسسه بين المللي گفتگوي فرهنگ‌‏ها و تمدن‌‏ها، يکي ازعوامل مهم براي تغييرات اجتماعي از جمله در موقعيت‌‏كنوني وضعيت کنوني را ‌‏مدد گرفتن از احساسات خواند و گفت: طبعا اين احساسات به هر دليلي مانند شرايط اجتماعي و ذهنيتي که جامعه دارد يا امکانات معنوي بيشتري که ممکن است وجود داشته باشد، خيلي زود متوجه يک مورد مشخص خارجي مانند يک شخص خاص مي‌شود؛ که اگر براي تغيير اين وضع حول محور جمع بنگريد؛ ‌‏مي‌توان از اين احساسات بهره‌برد و مشکلات را حل کرد.

خاتمي افزود: ولي يک مشکل مهمي که وجود دارد، اين است که اگر ما يکي از ريشه‌هاي مشکلات جامعه ما را فقدان عقلانيت و تفکر منسجم بدانيم، هرچه اين احساسات قوي‌تر شود، عبور از آن به سوي عقلانيت هم دشوارتر مي‌شود.

رئيس‌‏جمهور سابق کشورمان اظهار داشت: اگر با من مشورت مي‌شد؛ ضمن تاييد و تقدير از تلاش‌هاي صورت گرفته عزيزان در سراسر کشور، مي‌گفتم که درست است که ما يک مرحله‌اي به نام انتخابات را پيش‌رو داريم، اما حال‌‏ که قصد سرمايه‌گذاري داريم بهتر است حول يک فکر و انديشه اجتماع بکنيم تا حول يک شخص.

وي تصريح کرد: طبعا اگر فکر منسجم‌تر مي‌شد، احتمال داشت اين شور و اجتماع هم بدين شکل نباشد. يعني شخص‌‏که هرکسي خود را در آيينه او مي‌بيند ؛ به خصوص با توجه به احساساتي که در جامعه است، ممکن بود برخي جهات فکري لحاظ نشود يا مسکوت گذاشته شود. اما اگر ما حول يک فکر اجتماع مي‌کرديم، اجتماعمان منسجم‌تر و آينده‌دارتر بود. هرچند ممكن بود گستره كمتري داشته باشد. ولي وقتي همه چيزحول محور شخص بود، اگر به جايي نرسيم به هر دليلي اين شخص از ميدان‌‏خارج شود يا آنچه مورد انتظاربود محقق نشود يا نگذارند محقق شود يا خود اين شخص به اين نتيجه برسد که شايد راه بهتري از حضور مستقيم وجود داشته باشد، مشکل به وجود مي‌آيد.

خاتمي با اشاره به اتفاقات تاريخي‌‏ گذشته که بيشتر به اشخاص دلبستگي وجود داشت تا به‌‏تفکرات، اظهار داشت‌‏: به همين دليل از آن زمان ؛آن‌‏خواست تاريخي ملت که انصافا هم ارزشمند است،‌در مرحله عمل به کامروايي صددرصد نرسيده است و در خيلي جاها شکست خورده و در جاهاي ديگر هم ناکامي‌هايي داشته است.

رئيس‌‏ دولت اصلاحات ادامه داد:جا دارد بپرسيم که چرا از مشروطيت تا اينجا با اينکه يک خواست عميقي در متن جامعه ما وجود داشته و يک نوع آمادگي نسبي و ضمني نسبت به اين خواسته‌ها در جامعه ما بوده و به يک معنا جامعه ايراني براي استقرار جامعه مدني پيشتاز هم بوده،‌چرا مدام جلو رفته‌ايم و بعد دچار ناکامي شده‌ايم؟

وي با بيان اينکه ، شايد مشکل اين بوده که ما همواره خواسته‌ايم جامعه را از بالا رشد دهيم، اظهار داشت: جامعه‌اي که خواست رشد دارد بايد بداند که اين خواست تنها کافي نيست.‌‏آمادگي و زمينه‌اي مي‌خواهد که بايد در جامعه ايجاد شود. اگر ما قائل به دموکراسي و مردم‌سالاري باشيم من معتقدم در متن جامعه ما، اين خواست جا افتاده است و پس از دوم خرداد هم کمي عميق‌تر شد و به صورت گفتمان جدي‌تري مطرح شده است ولي اقتضائات و زمينه‌هايي بايد در جامعه وجود داشته باشد که اين خواست محقق شود و پايدار بماند.‌‏آيا مايي که به اين مسئله اعتقاد داريم اگر قدرت را به دست گرفتيم مي‌توانيم زمينه را براي تحقق آن به وجود بياوريم؟ بر فرض هم‌‏که چنين باشد، شما چقدر از قدرت را در اختيار داريد و چقدر از اين قدرت مي‌توانيد براي پايدار کردن اين خواست تاريخي در جامعه استفاده کنيد؟

رئيس موسسه بين المللي گفتگوي فرهنگ‌‏ها و تمدن‌‏ها ادامه داد: اگر شما در مجموعه‌اي هستيد که نه تنها براي تحقق اين خواست و وعده‌هاي شما همراهي نمي‌کند، بلکه کارشکني هم مي‌کند، خطر ضايع شدن سرمايه و به وجود‌‏ آمدن اين تصور که کسي با اين وعده‌ها در موضع قدرت قرار گرفت نتوانست يا نخواستند کار کند يا عوض شد، ممکن است در جامعه ياس هم ايجاد کند.

رئيس‌‏جمهور سابق کشورمان با اشاره به برخي مشکلات پيش آمده در گذشته، گفت: در‌‏ اثر‌‏ اين مشکلات يک نوع دلسردي‌ها و دلزدگي‌هايي ايجاد شد،‌‏که البته بخشي از آن حتما ناشي از ضعف ما بود. اما بخش ديگرش به خاطر اين بود که ما به خاطر احساساتمان توقعاتي داشتيم که اساسا قابل اجرا نبود و ما احساس مي‌کرديم با تحول به وجود آمده اين توقعات بايد برآورده شوند در صورتي که نمي‌شد برآورده شوند. دامن زدن به اين توقعات هم وضع را بدترمي کرد.

وي در‌‏توضيح مسئله دوم نيز اظهار داشت:مسئله ديگر اين بود که تصور‌‏ما از امکانات و توان فردي که به او دلبسته بوديم درست نبود. ما تصور مي‌کرديم توان او 100 است اما تنها توان او "دو" يا حداکثر "ده" بود ولي توقع ما از او توقع "صد" بود و واقعيت قضيه اين بود.

رئيس موسسه بين المللي گفتگوي فرهنگ‌‏ها و تمدن‌‏ها همچنين افزود:مسئله ديگر اين است که براي آمدن به صحنه، آيا بايد با اهداف و خواسته‌هاي حداقلي وارد شد يا بايد از همين حداقل‌ها هم صرفنظر کرد؟ البته بعضي وقت‌ها گفته مي شود ما از فلاني انتظاري نداريم و او تنها بيايد تا اوضاع تغييركند اما من به عنوان فردي که براي خود هويتي قائل هستم، آيا از حداقل‌هاي خودم هم عبور کنم؟ البته حداقل‌هايي که مي‌گويم حداقل‌هاي اساسي و بنيادي است.

وي تاکيد کرد:متاسفانه در دوره گذشته به حداکثرها دامن زده شد. ولي بسياري از اين حداکثرها امور روبنايي بودند که توقع بود يک شبه حل شوند. توقعاتي که برخي درست و برخي نادرست بودند، اما به‌هرحال تا زماني که در اولويت قرار نداشتند و تا زماني که زيربناهايش فراهم نبود،‌امکان تحقق آنها وجود نداشت. اگر هم تحقق پيدا مي‌‏كرد دولت مستعجل است و موجي که به سرعت فرو مي‌نشست. ما بايد با حداقل‌ها بياييم. حداقل‌هايي که هم در دوران قبل با چالش مواجه بودند و هم اگر دوباره بياييم احتمالا با چالش‌هاي جدي‌تري مواجه شوند.

خاتمي با تاکيد بر اينکه ، ما که نمي‌توانيم تنها شعار معيشتي بدهيم و بگوييم بايد به اقتصاد سر و سامان داد، اظهار داشت:البته اينها مهم است و بايد گفته شود و به آن اهتمام شود ؛ شايد يکي از مشکلات دوران اصلاح‌طلبي اين بود که در مقام بيان و تبليغات کمتر به اين مسائل توجه شد. البته من بارها گفتم با اينکه شعارهاي ما بيشتر سياسي و اجتماعي و کمتر اقتصادي بود اتفاقا در عرصه اقتصاد و معيشت مردم موفق‌تر بوديم تا سياست.

وي ادامه داد: به‌هرحال‌‏ ما نمي‌توانيم مثل كساني‌‏كه که شعارهايي دادند و متاسفانه بسياري از ارزش‌ها را وارونه پشتوانه شعارها كردند ،عمل‌‏ کنيم. امروز ارزش عدالت،‌ ارزش مردم‌‏خواهي، ارزش مقابله با دشمنان کشور، ارزش امنيت براي کشور، ارزش دين و دينداري بد مصرف شده است که خود موجب بي‌وزن شدن ارزش‌ها در جامعه است. وقتي شعارهايي داده مي شود که از عهده‌اش برنمي‌آيند و بعد گفته مي‌‏شود ارزش‌ها، يعني فقط هماني که ما گفته‌‏ايم و مردم احساس ديگري درباره آنها پيدا مي‌‏كنند، معنايش اين است که به ارزش‌‏ها لطمه وارد شده است

رئيس دولت اصلاحات، با اشاره به جايگاه رفيع حضرت امام خميني(ره) و ويژگي‌‏هاي شخصي و سياسي ايشان، گفت:با همه اين ويژگي‌‏هاي منحصر به فرد، امروز کاري مي‌شود که برخي ناتواني و فريبکاري‌ها به نام امام و خط امام نوشته مي‌شود و اين يعني جفا به امام(ره) و ضربه زدن به ايشان.

وي با اشاره به سخنان اخير خود در دانشگاه تهران در مورد جنبش اجتماعي اظهار داشت: هيچ جنبشي در کشور ما موفق نيست مگر آنکه با جنبش اجتماعي تاريخي ملت ايران همراه باشد. آيا جنبش در جامعه ما وجود دارد؟ به نظر من وجود دارد و صد سال هم است که وجود دارد. حتي خود انقلاب اسلامي فرازي از اين جنبش بوده است که جنبه سلبي آن سرنگوني يک رژيم و جنبه ايجابي آن همسو کردن ارزش‌ها و خواسته‌هاي تاريخي ملت ايران با هويت ديني و اسلامي ما بوده است. آيا به آن آرمان‌ها و اهداف رسيده‌ايم؟ اگر رسيده‌ايم که ديگر جنبش معنا ندارد.»

خاتمي ادامه داد:«امروز هم برخي مي‌گويند در اين کشور انقلاب شده، شاه رفته، جمهوري اسلامي آمده و ديگر تمام است و نبايد کاري کرد. اما اين انقلاب آرمان‌هايي داشته و اتفاقا موفقيت آن اين بوده که آرمان‌هاي اين انقلاب در متن جامعه ما وجود داشته است و امام هم هوشمندانه اين را فهميد و به همين علت هم ايشان جمهوري اسلامي ونه خلافت اسلامي يا امارت اسلامي را مطرح کرد.البته آن آرمان‌ها هنوز محقق نشده است و جنبش وجود داردواصلاحات يعني حرکت به سوي تحقق آن آرمان‌ها و مبارزه با موانعي که بر سر راه تحقق آنها وجود دارد. در زمان گذشته اصلاح به معناي سرنگوني يک رژيم بود و اکنون به معناي رسيدن به اهدافي که به خاطرش شهيد داده‌‏ايم و مشکلات فراوان را تحمل کرده‌‏ايم .نمي‌شود اين نظام را به دست کساني داد که به آن آرمان‌ها،‌به امام و به مردم اعتقاد چنداني ندارند و اگر هم دارند راه و رسم تحقق آنها را اشتباه انتخاب مي‌‏كنند.»

وي تاکيد کرد:«امروز مطلوب اين است که اين هدف را دنبال کنيم که اولا وضعيت کنوني بهبود يابد و بعد به وضعيتي برسيم که هرچه بيشتر به شرايط مطلوب ما نزديک باشد و درعين حال بتوانيم به کار اجتماعي،‌فرهنگي و درازمدت خود در جامعه هم بپردازيم. البته اگر واقعا امکان اين باشد که حداقل‌ها را حفظ کنيم و همچنين اميدهاي جامعه را به ياس تبديل نکنيم و فقط تا روز انتخابات را نبينيم و به بعد از آن هم بينديشيم واگربشود كار كردهيچ مشکلي نيست که فردي مانند بنده که يک انسان کوچک است، وارد صحنه شود.»

رئيس جمهور سابق کشورمان همچنين گفت:«بالاخره بايد ديد ما مي‌توانيم کار بکنيم يا نه؟ اگر بتوانيم کار بکنيم و روي حداقل‌هاي خود تکيه کنيم و پاسخگوي جامعه باشيم بايد بياييم. اگر با عوض کردن شعارها يا اينکه نتوانيم آنها را عملي کنيم، بياييم آيا به مردم خدمت کرده‌ايم؟ يا اگر احساس کنيم آنقدر مانع و کارشکني است که حتي نمي‌گذارند به حداقل‌هاي خود نيز عمل کنيم و هزينه کشور هم زياد شود آيا نبايد زمينه‌اي فراهم کنيم كه كساني كه امكان كار كردن با مشكلات كمتر دارند بيايند ولو اينكه آنها در ايده صد در صد مثل ما نباشد ولي هزينه جامعه كمتر مي شود و فضا هم براي ما جهت كار اجتماعي و زير بنائي بازتر مي‌‏شود.»

سيد محمد خاتمي در پايان تاكيد كرد: بنده اين روزها در موقعيت سختي قرار دارم؛از يك طرف يك موج وسيع و يك تقاضاي اجتماعي و توقع از من وجود دارد كه بيايم و از سوي ديگر اينكه آمدن براي خدمت كردن و كم كردن هزينه مردم است كه اگر اين طور نشود،آمدن فايده ندارد.اميدوارم طي روزهاي آينده تصميم نهايي را بگيرم گرچه طي روزهاي گذشته انتظار جامعه را نسبت به نامزدي در انتخابات در دايره محدودتري قرار داده‌‏ام كه تا حدودي بلاتكليفي را رفع مي‌‏كند.

 

ادوار نيوز