گزارش "جنبش همبستگی دانشجویان ایران" از شهر زاهدان
ماجرای پشت پرده انفجار در شهر "سرباز" استان سیستان و بلوچستان

 
1- شناسایی گروه جندالله
گروه "جندالله" به معنای سربازان "الله"، گروهی قاچاقچی و تروریست هستند که پایگاه اصلی آنان در شهر لاهور پاکستان و قرارگاه آموزش چریک هایشان در کوهستانهای مرزی پاکستان و افغانستان قرار دارد و از پانزده سال به اینسو، یکی از بازوهای اجرایی گروه القاعده و "اسامه بن لادن" می باشند.
اهم فعالیت این گروه قاچاق اسلحه، قاچاق مواد مخدر (هرویین – حشیش – تریاک) و نیز نقل و انتقالات افراد فراری از هرکشوری (بخصوص ایرانیان) به پاکستان هستند که در بسیاری موارد پس از گریزاندن افراد از میهن اصلی خویش در همان کوهستان آنچه را که فراریان توانسته اند با خود حمل کنند (پول نقد – طلا و غیره) از آنها مصادره می نمایند و سپس شخص یا اشخاص فراری را در یکی از شهرهای پاکستان به امان خدا رها می نمایند.
 
سابقه همکاری تنگاتنگ گروه با عوامل سپاه
2- در لیستی که طی دو روز گذشته از سوی مسوولین رژیم مبنی بر نام و نشان به درک واصل شدگان عملیات تروریستی – انتحاری در شهر "سرباز" استان سیستان و بلوچستان انتشار یافته، به نام هایی برخورد می کنیم که جملگی از یاران و همراهان همین گروه "جندالله" بوده اند از جمله چهار برادر با نام های:
خدابخش ببر
محمد اصلم ببر
پنجشنبه ببر
شاهین ببر
این چهار برادر در عین حال که از اعضای سپاه مزدوران (سپاه پاسداران) استان سیستان و بلوچستان بودند، از سالها با گروه قاچاقچیان جندالله، در انتقال فراریان به پاکستان، وارد کردن هرویین و تریاک از طریق پاکستان و افغانستان به ایران، توزیع و پخش مواد مخدر در سراسر ایران و بسیاری از کارهای غیر انسانی و خلاف وجدان و شرافت همکاری تنگاتنگ داشته اند.
به گزارش خبرگزاری فارس (بنگاه خبرپراکنی سپاه پاسداران) در انفجار انتحاری شهر "سرباز"  پنج نفر از فرماندهان رده بالای سپاه بشرح زیر هلاک گردیده اند:
 
جانشین فرمانده نیروی زمینی سپا ه و فرمانده قرارگاه قدس
فرمانده سپاه پاسداران استان سیستان و بلوچستان
فرمانده سپاه پاسداران شهر "ایرانشهر"
فرمانده سپاه پاسداران شهر "سرباز"
فرمانده تیپ امیر المومنین سپاه پاسداران
 
در میان این پنج نفر ، دو نفر اول یعنی سردار نورعلی شوشتری که جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه و فرمانده قرارگاه قدس بود و همچنین سردار ذوالفقار محمدزاده فرمانده سپاه پاسداران استان سیستان و بلوچستان، از دوستان و همکاران و همراهان بسیار نزدیک "عبدالمالک ریگی" سردسته گروه "جندالله" بودند.
 
علت تفرقه و جدایی
تفرقه و نفاق بین سران و فرماندهان و اعضای سپاه پاسداران با گروه "جندالله" از سه سال پیش آغاز شد.
در سال 1385 محموله ای شامل 38 هزار کیلوگرم تریاک و 2850 کیلوگرم "هرویین" ،  با چراغ سبز سردار محمد زاده (فرمانده سپاه در استان سیستان و بلوچستان) و موافقت سردار نورعلی شوشتری (جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه) از طریق کوهستان از مرز عبور داده شد و به ایران وارد گشت که بر خلاف قول و قرارهای قبلی، این محموله سنگین که بالغ بر صدها میلیون دلار ارزش داشت توسط نیروهای مرزی سپاه پاسداران مصادره و یا درواقع دزدیده شد و گروه پانزده نفری از اعضای جندالله که این محموله سنگین و ارزشمند را با اجازه مقامات سپاه به خاک ایران حمل می کردند در بیابانهای اطراف شهر  سراوان کشته شدند و محموله به یکی از مخفیگاه های سپاه انتقال یافت که در فرصت مناسب در ایران توزیع گردیده و سود حاصله بین سران اصلی  و دست اندرکاران این دزدی تقسیم شد.
مصادره یا کشف این محموله سنگین و گران قیمت نه تنها به اطلاع مقامات و مسوولین رده بالای رژیم رسانده نشد که حتا پس از افشاگری "عبدالمالک ریگی" فرمانده و رییس گروه جندالله درین مورد، توسط سردار محمد زاد فرمانده سپاه پاسداران استان سیستان و بلوچستان انکار گردید و در توجیه قتل پانزده تن از افراد جندالله نیز اعلام کردند که این عده قصد ورود غیر مجاز به خاک ایران را داشتند که در یک درگیری خونین با افراد مرزی سپاه پاسداران کشته شده اند.
 
از آن تاریخ بود که آقای "عبدالمالک ریگی" رسمن و عملن به سپاه پاسداران و درواقع به رژیم اعلام جنگ داد و در پی آن شاهد کشتارهای وقیحانه و بیرحمانه ای در مرزها، در دهات و شهرها، در میان طبقات مختلف مردم و همچنین حمله به مساجد شیعی ها و کشته شدن افراد بیگناه بوده ایم. لازم است توضیح دهیم که رژیم نیز از این واقعه یعنی آغاز پیکار جندالله با سپاه، نهایت سود را برد. باین معنا که از سه سال پیش به اینسو ده ها تن از مبارزین واقعی و هم میهنان "آخوند ستیز" از آحاد مختلف ملت ما ، بخصوص قشر دانشجویان دانشگاههای مختلف استان سیستان و بلوچستان را بنام افراد گروه جندالله و یا به بهانه همکاری با این گروه تروریستی محکوم به اعدام نموده و بدار کشید که ما چندین ماه پیش گزارش مفصلی درین مورد، در سایت قبلی مان که "هک" گردید و از صفحه اینترنت محو شده انتشار داده بودیم.
 
برادران ریگی و تلاش برای کسب وجهه ملی
تا آنجا که ما کسب اطلاع کرده ایم، ریگی ها خانواده ای پر شاخ و برگ هستند که چهار برادر بنام های زیر در راس این تشکیلاتِ وابسته به "القاعده" رهبری گروه جندلله را بعهده دارند:
1- عبدالمالک ریگی
2- عبدالقادر ریگی
3- عبدالفتاح ریگی
4- عبدالقدیر ریگی
سردسته و فرمانده اصلی این اشرار یعنی عبدلمالک ریگی، سه سال پیش بعد از آغاز تفرقه و نفاق بین گروهش و رژیم ملایان، باین بهانه که گروه او جهادی مقدس برای رهایی ایران از دست اشغالگران اسلامی را آغاز کرده که هدف این جهاد تثبیت و گسترش حقوق بشر و بخصوص حقوق شهروندان بلوچ و برچیدن نفاق بین "شیعه و سنی" می باشد؛ مصاحبه هایی با رسانه های بین المللی انجام داد که چه از طریق رادیوها و تلویزیونها و چه از طریق مطبوعات کشورهای غربی و نیز، بسیاری از تلویزیونهای ماهواره ای ایرانیان در اروپا و آمریکا پخش گردید که این کار در کمال تاسف، باعث گردید که این گروه تروریست و قاچاقچی به نام ناجیان ایران دردمند و گرفتار ملایان، شهرتی بهم بزنند که این مایه شرم و خجلت است که هم میهنان ما در آنسوی مرزها نیز "جندلله" را ناجی و راه نجاتی برای ایرانزمین دانسته و از آنان چه بصورت علنی وئ چه غیرعلین تعریف و تمجید کرده اند در حالی که واقعیت این است که یکی از اهداف بسیار خطرناک "جندلله" و برادران ریگی تلاش در جهت تجزیه میهن عزیز و جداسازی منطقه سیستان و بلوچستان از خاک ایران است.
 
ما ضمن هشدار به آنانی که دانسته یا نادانسته، آگاهانه یا ناآگاهانه از "ریگی"ها و گروه تروریستی آنان حمایت و تعریف و تمجید می نمایند آگاهی میدهیم که هیچ ایرانی با شرافتی که حتا به اندازه دانه خردلی غیرت و مروت و مهر به میهن داشته باشد نمی تواند اینها را تایید و حمایت نماید. 
در آینده به تدریج توضیحات مفصل تری از گروه "جندالله" و برادران ریگی انتشار خواهیم داد.

 

جنبش همبستگی دانشجویان ایران