فشار بر رسانه‌ها تا کي؟

مصاحبه با بدرالسادات مفيدي
 

روز گذشته مديريت روزنامه "فرهيختگان" بيش از ۱۵ روزنامه‌نگار اين روزنامه را اخراج کرد. روزنامه "انديشه نو" نيز توقيف شد. جلوگيري از اطلاع‌رساني در ايران دامنه‌اي گسترده‌تر از پيش پيدا کرده است.

 

بدرالسادات مفيدي، دبير انجمن صنفي روزنامه‌نگاران در ايران است.

دويچه وله: خانم مفيدي، فشارهايي که اين روزها به مطبوعات وارد مي‌آيد −از جمله در روزهاي اخير مورد بستن نشريه "انديشه نو" را داشته‌ايم يا تصفيه جمعي از روزنامه‌نگاران "فرهيختگان" را− به نظر شما ناشي از تغييراتي است که در وزارت ارشاد صورت گرفته يا بيشتر باز به مسائل پس از انتخابات ربط دارد؟

بدرالسادات مفيدي: من فکر مي‌کنم اين اتفاقات متأثر است از هر دو نکته‌اي که شما به آن اشاره کرديد. يعني هر دو عامل که به گونه‌اي به‌هم مرتبط است، چنين وضعي را براي مطبوعات و روزنامه‌نگاران در کشور ايجاد کرده است. بعد از حوادث انتخابات رياست جمهوري، برخوردهايي که نسبت به مطبوعات و روزنامه‌نگاران صورت گرفت، برخوردهايي بسيار شديد و سخت بود. هرچند که پيش از اين هم، يعني در سالهاي قبل‌تر، ما شاهد برخوردهاي نامناسب و سختي نسبت به مطبوعات و روزنامه‌نگاران بوديم. اما بعد از انتخابات به دليل غلبه‌ي فضاي امنيتي بر کشور موج سهمگيني که از جانب جريان حاکم به طرف فعالان سياسي مخالف حکومت تابيده شد، دامن روزنامه‌نگاران را هم به گونه‌اي گرفت. هرچند که روزنامه‌نگاران بنابر اطلاعاتي که ما شاهدش بوديم، بيشتر بيان‌کننده واقعيت‌هاي جامعه بودند و کمتر مي‌شد آن‌ها را در فايل فعالان سياسي قرار داد. اما به هر ترتيب يک بخش‌اش همين است که شما گفتيد.

مفيدي بخش ديگرش هم همان تغيير و تحولاتي است که در وزارت ارشاد بوده که البته اين تغيير و تحولات هم اينک ايجاد نشده است، بلکه پيش از اين، در دوره‌ي قبلي رياست جمهوري آقاي احمد‌ي‌نژاد هم، چنين اتفاقي رخ داد. يعني با روي کار آمدن آقاي احمدي‌نژاد و تصدي مسئوليت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي توسط آقاي حسين صفارهرندي با آن سابقه‌ي ويژه‌اي که در روزنامه‌ي کيهان داشتند و آن نگاه خاص و محدودي که نسبت به روزنامه‌نگاران و فعاليت رسانه‌ها داشتند، طبيعي بود که برخوردهاي سختي نسبت به مطبوعات صورت گيرد و اين راه ظاهرا همچنان ادامه يافته و وزير جديد هم که متأسفانه ديگر مطلقاً قرابتي با فضاي رسانه‌اي کشور نداشته است نيز همين شيوه را دارد ادامه مي‌دهد.

الان وضعيت روزنامه‌نگاران بيکار به چه صورت است؟ سازمان «گزارشگران بدون مرز» در اطلاعيه‌اش مي‌نويسد که دست‌کم پنجاه نفر در هفته‌هاي اخير به خارج از کشور آمده و در کشورهاي مختلف پناهنده شده‌اند. در ايران وضعيت چطور است؟

همان طور که شما به گزارش گزارشگران بدون مرز اشاره کرديد و به بحث مهاجرت روزنامه‌نگاران، متأسفانه تعداد محدودي بخاطر فضايي که ايجاد شد (نبود امنيت براي روزنامه‌نگاران، احضارهاي متعدد، دستگيري آن‌ها يا بيکارشدنشان) در وضعيتي قرار گرفتند که به محض اينکه اين امکان برايشان بوجود آمد که از کشور خارج شوند، مهاجرت کردند.

اما تعداد بيشتري هم اينک در کشور هستند که بخاطرروزنامه‌ها و نشرياتي که طي اين مدت توقيف يا لغو امتياز شدند بيکار شده‌اند يا بعضي از آن‌ها متأسفانه مي‌بينيم که از سوي کارفرماها اخراج شدند. چون بنابه فشارهايي که از سوي جريان حاکم نسبت به مديران مسئول وجود دارد، شرايطي بوجود آمده است که هم اينک تعدادي از روزنامه‌نگاران ما بيکارند و اين بيکاري هم به لحاظ معيشتي تأثيرات منفي دارد، خصوصاً اگر سرپرستي خانواده‌هاي خودشان را برعهده داشته باشند، خود اين مشکلات را مضاعف مي‌کند. در عين حال اگر هم روزنامه‌نگارها سرپرستي خانواده را به عهده نداشته باشند و مشکلات مالي برايشان ايجاد نشود، ولي به نوعي دچار افسردگي و مسائلي از اين دست مي‌شوند.

علاوه بر اين‌ها، ما شاهد افت کيفيت فعاليت مطبوعاتي در ايران هستيم. يعني هرچه روزنامه‌نگارهاي حرفه‌اي و مطبوعات حرفه‌اي را محدود کرده‌اند يا از صحنه خارج کرده‌اند، کيفيت فعاليت کار مطبوعات هم کاهش يافته و نمي‌دانم اين ضايعه تا چه زماني ادامه پيدا مي‌کند و تأثيرات منفي‌اش بر روي ترقي اين حرفه در اين راستا چقدر خواهد بود.

به نظر مي‌آيد فشاري که از آن صحبت مي‌کنيد، گريبانگير روزنامه‌نگاراني هم هست که با مطبوعات وابسته به اصولگرايان معتدل کار مي‌کنند. شما اين ارزيابي را تأييد مي‌کنيد؟

قطعاً اين طور است. شما نگاه کنيد، همين چندي پيش شاهد برخورد با روزنامه‌ي "همشهري" بوديم. به هر ترتيب روزنامه‌ي "همشهري" هم اينک در اختيار جريان اصولگرايان ميانه‌رو است. هرچند تعدادي از روزنامه‌نگاراني که در آنجا کار مي‌کنند، پيش از اين هم زماني که مسئوليت روزنامه برعهده‌ي جريان نزديک به اصلاح‌طلبان بود، همچنان دارند فعاليت خودشان را در آنجا انجام مي‌دهند. منتهي در شرايطي دارند کار مي‌کنند که بمثابه يک شغل به آن نگاه مي‌شود و براي اين که شغل و معيشت خودشان را از دست ندهند، ناچار به نوعي سازگاري با محيط جديد شده‌اند. اما همين مقدار هم متأسفانه از سوي جريان حاکم تحمل نمي‌شود و ما شاهد برخورد با اين روزنامه بوديم که حالا اگر يک قوتي در آن جرياني که هم اينک روزنامه‌ي "همشهري" را اداره مي‌کند وجود نداشت يا لابي‌ها و نفوذهايي که در قدرت دارند، اين روزنامه هم همچنان توقيف مي‌ماند. ولي به هر ترتيب مي‌شود گفت با مصونيت‌هاي اندکي که برايشان وجود دارد، اين روزنامه توانست مجدداً به فعاليت خود ادامه دهد.

اما از سوي ديگر ما شاهد برخورد با يکسري از روزنامه‌نگاراني هستيم که هم اينک دارند در روزنامه‌هاي نزديک به جريان اصولگرا کار مي‌کنند، ولي دارند با آن‌ها برخورد مي‌کنند، آن‌ها را اخراج مي‌کنند. و اين‌ها ناشي از همان پايين بودن سطح تحمل جريان حاکم است که قناعت نمي‌کند به وضعيتي که هم اينک برايش وجود دارد. هم اکنون رسانه‌ي ملي، راديو و تلويزيون را با بينندگان بسيار در سراسر کشور در اختيار دارند. در عين حال مطبوعات زيادي را در اختيار دارند. خبرگزاري‌هاي زيادي را در اختيار دارند، خبرگزاري رسمي جمهوري اسلامي در اختيار اين‌ها است. تعداد کمي رسانه‌هايي وجود دارند، آن‌هم در حد محدود يک چندتايي روزنامه و مکتوبه و تعداد اندکي هم سايت که متعلق به جريان مستقل و منتقد دولت است که دارد به فعاليت خودش در فضاي بسيار سختي ادامه مي‌دهد. مرتباً بخشنامه‌هايي از سوي وزارت ارشاد دريافت مي‌کنند، نامه‌هايي دريافت مي‌کنند، اخطارها و تذکرهايي که تمام اين‌ها آن‌ها را تحت فشار قرار مي‌دهد که اخبار خودشان را راجع به وقايع محدود انعکاس بدهند، کاملاً کنترل شده مطالب را به چاپ رسانند. سايت‌هايي که مي‌شود گفت در اختيار جريان اصلاح‌طلب است، کاملاً فيلتر است و به سختي مي‌شود داخل آن‌ها رفت.

همين روزنامه‌ها را ما پريروز شاهد بوديم که براي خبر به اين مهمي، اين که آيت‌الله منتظري درگذشت، چگونه تحت فشار قرار دادند که مطالب مربوط به اين واقعه و ضايعه‌ي مهمي که در کشور رخ داده است، را چه طور سانسور کنند و نمايندگاني از وزارت ارشاد به چاپخانه‌هاي بعضي از اين روزنامه‌هاي مستقل و منتقد دولت فرستادند که بروند و کنترل‌شده بگذارند فقط در حد پيام تسليت رهبري اين خبر را پوشش بدهند. خب شما ببينيد، چنين شرايطي هم اينک متأسفانه براي مطبوعات ايران وجود دارد. طبيعتاً وقتي از سوي جريان حاکم اينقدر نگاه انحصارطلبانه‌اي نسبت به فضاي اطلاع‌رساني در کشور موجود است، خب اين دامن روزنامه‌هاي تقريباً اصولگراي ميانه‌رو را هم به تدريج مي‌گيرد.

تا چه حد جريان حاکم با وسائل فشاري که به کار مي‌گيرد، مي‌تواند با اين تحولات رسانه‌اي که الان در دنيا هست، مقابله کند و موفق شود؟

به طور مقطعي ممکن است بتواند جلوي گردش آزاد اطلاعات را در کشور بگيرد. اما در درازمدت اين امکان وجود ندارد. يعني کساني که دنبال دريافت اخبار و اطلاعات درست و صحيح هستند، قطعاً روش‌هايي را پيدا مي‌کنند که به اين اطلاعات و اخبار دست پيدا کنند. همان طور که اشاره کردم، مطبوعات تحت فشارند، زير تيغ هيئت نظارت بر مطبوعات قرار دارند و به هر ترتيب کاملاً ذره‌بين هيئت نظارت بر مطبوعات روي آن‌ها وجود دارد. از سوي ديگر هم سايت‌ها فيلتر شده‌اند. چندتا از شبکه‌هاي تلويزيوني ماهواره‌اي از جمله "بي‌‌بي‌سي" يا "صداي آمريکا" که هم اينک استقبال زيادي در ايران از سوي مردم به عنوان يک منبع خبري تقريباً مورد اطمينان‌تر از آنها وجود دارد - نمي‌خواهم کاملاً بر تمامي فعاليت اين رسانه‌ها صحه بگذارم، ولي تقريباً به عنوان رسانه‌هاي خبري که اخبار را آزادتر در اختيار مردم مي‌گذارد- در رابطه با همين هم شاهد موج زيادي از پارازيت‌ها در کشور هستيم که اين پارازيت‌ها باعث مي‌شود برخي مناطق در ايران قادر به دريافت اخبار اين شبکه‌هاي ماهواره‌اي نيستند.

اما به هر ترتيب هرچه اين طرف، يعني حاکميت جمهوري اسلامي، در برابر اينکه مردم بتوانند دسترسي به اطلاعات آزاد پيدا کنند دارد مقابله مي‌کند، از سوي مقابل هم، بخاطر پيشرفت‌ها و تکنولوژي‌ها و بسترهايي که وجود دارد، راه‌هايي ايجاد مي‌شود که مردم بتوانند آزادانه آن اخباري را که خودشان مي‌خواهند دريافت کنند. و من معتقدم اين تلاش‌هاي حاکميت موقتي است و بزودي ناکام خواهد ماند.

مصاحبه‌گر: کيواندخت قهاري

تحريريه: بابک بهمنش

دويچه وله

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .