«اصلاحطلبان جوان از عبدالله نوري حمايت خواهند
کرد»
به گزارش پايگاه خبري
’’ياران باران‘‘ برخي از چهرههاي اصلاحطلب پس از ديدار با عبدالله نوري از احتمال
نامزدي او سخن گفتهاند. حسين باستاني روزنامهنگار ميگويد احتمال نامزدي نوري
ازسوي برخي از اصلاحطلبان وجود دارد.
در حالي که بخشهايي از جبهه اصلاحات مانند "سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي" در
تعطيلات نوروزي با ميرحسين موسوي ديدار داشته و مواضع انتخاباتي او را جويا
شدهاند، يکي از سايتهاي اصلاحطلبان از رايزني بخشهايي از اين جبهه با عبدالله
نوري خبر داده است.
حسين باستاني روزنامهنگار مقيم پاريس ميگويد اگرچه احتمال تاييد صلاحيت نوري از سوي شوراي نگهبان اندک است، اما بخشهايي از اصلاحطلبان به خصوص در ردههاي مياني و پاييني اين جبهه، بعد از کنار کشيدن خاتمي، بهترين گزينه را عبدالله نوري ميدانند.
آقاي باستاني ميگويد اگر اصلاحطلبان نگراني تفرقه بين خود را نداشته باشند، احتمال نامزدي نوري کم نيست.
دويچهوله: آقاي باستاني يکي از سايتهاي نزديک به اصلاحطلبان روز گذشته خبري منتشر کرد مبني بر اين که احتمال دارد جمعي از اصلاحطلبان بر سر کانديداتوري عبدالله نوري به توافق برسند و اين نظر خودشان را طي هفتههاي آينده اعلام کنند. حتا در اين ميان اسامي کساني از حزب «کارگزاران» مثل آقاي عطريانفر و آقاي ليلاز هم آمده است. فکر ميکنيد چقدر اين خبر ميتواند صحت داشته باشد؟
حسين باستاني: واضح است که آقاي نوري طرفداراني بين اصلاحطلبان دارد که خيليهاشان هم سابقا جزو حاميان جدي آقاي خاتمي محسوب ميشدند. نمونهاش همين افرادي که اشاره کرديد، مثل آقاي عطريانفر که خب پيش از اين هم تاکيد کرده بودند که البته اگر آقاي نوري تمايلي براي ورود به صحنهي انتخابات نشان بدهد، ايشان هم کانديدايي هستند که به طور جدي ميتوانند قابل بررسي باشند، ولي خب تا حالا چيزي اعلام نکردهاند.
به هرحال صحبتشان حاکي از اين بود که ايشان را هم جزو کانديداهايي ميدانند که نظر مثبت به او دارند. اما در سطح کليتر اصلاحطلبان به نظر ميآيد که يک مشکل عمده وجود داشته باشد و آن اين که اصلاحطلباني که مشخصا از آقاي خاتمي حمايت ميکردند که خب تعدادشان هم کم نيست، يک نگراني جدي در خصوص اين که بخواهند از آقاي نوري حمايت بکنند دارند و نگرانيشان هم آن طوري که ابراز ميکنند اين است که در درجهي اول آقاي خاتمي وقتي که کنار کشيدند، به طور تلويحي از طرفداران خودشان خواستند که آقاي موسوي را حمايت بکنند و به عبارتي آقاي خاتمي که اصلاحطلبان او را رايآورترين کانديداي خودشان ميدانستند و بيشترين شانسشان براي بردن انتخابات ميدانستند، کنار کشيد براي اين که وحدت ايجاد بشود و البته آقاي موسوي هم اين وسط به هرحال يکمقدار موضعش تقويت بشود و آرا پراکنده نشود.
اگر با وجود اين که آقاي خاتمي کنار کشيده، يک بار ديگر به خاطر مطرح شدن کانديداهاي جديد، اختلاف بين اصلاحطلبان بيشتر بشود، در واقع وحدت در ميان اصلاحطلبان نه تنها ايجاد نشده باشد که بيشتر از پيش بهم خورده باشد، اين مسئله و سناريوييست که تعدادي از اصلاحطلبان را نگران ميکند و به همين خاطر به نظر ميآيد که در حمايت از آقاي نوري احتياط ميکنند و ترجيح ميدهند حالا که آقاي خاتمي رفته است سراغ گزينههاي باقيمانده بروند، کساني که تا بحال ابراز آمادگي کردهاند و به طور مشخص آقاي موسوي.
روز گذشته همچنين خبر ديگري منتشر شد در مورد ديدار اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي با مهندس موسوي که آقاي آرمين سخنگوي اين سازمان هم گفتند که اين ديدار خيلي مثبت بوده و ما نظر رسمي سازمان را ظرف روزهاي آينده اعلام ميکنيم. اينجا يک جاي تعجب وجود دارد که جناحهاي تندروتر اصلاحطلبان، مثل سازمان مجاهدين، که قاعدتا انتظار ميرفت از آقاي نوري حمايت کنند، گويا دارند از آقاي موسوي حمايت ميکنند و جناحهاي معتدلتر مثل حزب کارگزاران از آقاي نوري حمايت ميکنند. اين را چه طور ميشود توجيه کرد؟
کادرهاي قديميتر جبههي مشارکت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي کساني هستند که امکان حمايتشان از آقاي موسوي بعداز آقاي خاتمي از ابتدا بيشتر از بقيه بود. به خاطر اين که مثلا "سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي" کساني هستند که از قديم و از همان زمان که آقاي موسوي در عرصهي سياست خيلي فعال نبود و با کسي زياد در ارتباط نبود، در کل بيشتر از بقيه با او در ارتباط بودند.
در ادبيات رسمي سياسي کشور هم معمولا به عنوان نيروهايي که به چپ سنتي نزديک هستند از آنان ياد ميشود و اين همان خاستگاه آقاي موسوي هم به حساب ميآيد. اگرچه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي همان طور که گفتيد مخصوصا در دورهي اصلاحات، مواضع خيلي صريحي در خيلي از موضوعات داشتند، ولي در مواردي مثل نحوهي تاکيد بر پايبندي به قانون اساسي و اصل نظام و غير آنها هيچوقت کوتاه نيامدند و خب اين حرکت، آنها را به مواضع آقاي موسوي نزديک ميکند.
کارگزاران هم که اشاره کرديد، البته بين آنها نظرات مختلفي هست. ولي ميدانيد که آقاي نوري از قديم به خيلي از اعضاي کارگزاران نزديک بودند و به طور مشخص در ابتداي رويکارآمدن دولت اصلاحات، آقاي نوري اساسا به آن سو نزديک بودند و اساسا به جناحهاي ديگري مثل جبههي مشارکت و اينها نزديک نبودند. طبيعتا آنجا هم ارتباطاتي که از ابتدا وجود داشته در بررسيهاي احتمالي تعيين کننده است.
در صورتي که آقاي نوري کانديداتوري را قبول کند و به عنوان کانديداي اصلاحطلبان وارد صحنه بشود، فکر ميکنيد ممکن است آقاي موسوي ، يا آقاي کروبي حتا کنار بکشند يا اين که هر سه نفر تا آخرين روز ممکن است باقي بمانند؟
آقاي موسوي و آقاي کروبي تقريبا محال است که کنار بکشند. چون ميدانيد که حتا در خصوص آقاي خاتمي هم ترديدهاي جدي وجود داشت و همين ترديدها بود که نهايتا آقاي خاتمي را به اين نتيجه رساند که او از صحنهي رقابتي کنار برود. ولي طرفداران کانديداهاي ديگر بدون اين که البته نقدي به آقاي نوري داشته باشند، يا اين که در واقع ترديدي در شخصيت ايشان داشته باشند، از اين زاويه بر کانديداهاي ديگر تاکيد ميکنند که ميگويند به عقيدهي آنها احتمال رد صلاحيت آقاي نوري زياد است.
حالا گذشته از اين که اين حرف چقدر درست يا غلط باشد، ولي حداقلش اين است تا وقتي که مرحلهي نهايي اعلام نتايج بررسي صلاحيتها توسط شوراي نگهبان انجام نشده باشد، قطعا چنين اتفاقي صورت نخواهد گرفت. چون آنها احساسشان اين است که مثلا شانس آقاي موسوي يا آقاي کروبي براي گذشتن از فيلتر شوراي نگهبان وجود دارد. حتا اگر آقاي خاتمي هم حضور ميداشت، آقاي کروبي و موسوي شانس بيشتري از او ميداشتند. ولي در مورد آقاي نوري چنين اعتقادي را ندارند.
در نتيجه تا زماني که شوراي نگهبان نظرش را اعلام نکند، آنها اين کار را نخواهند کرد. بعداز آن اگر اين طور بشود، که البته فرض تقريبا محالي است و خيلي قوي نيست که سه نفر اصلاحطلب در صحنه بمانند و از صافي شوراي نگهبان بگذرند، البته در آن زمان فشار جدي بر هر سهي اين کانديداها وجود خواهد داشت براي اين که به اجماع برسند.
در اين ميان البته يک جملهي معترضه هم بايد اضافه کرد که ميزان اجماع اصلاحطلبان بستگي مستقيم به ميزان اجماع جبههي اصولگرا دارد. يعني آنجا اگر فرض کنيد شرايط به اين صورت دربيايد که با يک کانديداي واحد بيايند و آن کانديد هم آقاي احمدينژاد باشد، حتا در شرايط اختلافات زياد در جبههي اصلاحات هم امکان اين که آنها به اجماع برسند وجود دارد و زياد است. ولي اگر آنجا اصطلاحا آتش به اختيار بشود و کانديداهاي متعدد محافظهکاران حضور پيدا کنند که البته امکانش خيلي زياد نيست، در آن صورت تعدد در جبههي اصلاحات هم بيشتر خواهد شد، چون آنها واقعي يا غيرواقعي احساس نگراني کمتري خواهند داشت.
و اين تعدد نامزدهاي اصلاحطلبان با اين ترکيب، يعني آقايان عبدالله نوري، مهندس موسوي و کروبي، فکر ميکنيد چقدر ممکن است منجر به ريزش آراي اصلاحطلبان بشود؟
البته اين يک فرض است که اينها هر سه در صحنه باقي بمانند. يعني هر سه تاييد صلاحيت بشوند و در مرحلهي نهايي بخواهند رقابت بکنند که احتمال اين فرض بسيار کم است. ولي اگر اين اتفاق بيفتد، به نظر من امکان اين که آنها انتخابات را از دست بدهند بسيار زياد خواهد بود. چون به طور طبيعي آنها با يک حريف در شرايط مساوي که رقابت نميکنند.
قطعا بايد تخلفات انتخاباتي را به صورت جدي در نظر بگيرند، قطعا بايد توجه داشته باشند که اگر بخواهند کوچکترين اميدي به بردن انتخابات داشته باشند، کانديدايي که در ميان اصلاحطلبان بيشترين راي را ميآورد بايد اختلاف راياش با کانديدايي که در ميان اصولگرايان بيشترين راي را آورده است خيلي زياد باشد تا تخلفات کارگر نباشد. با توجه به تمام اين مسايل خب اگر به اجماع نرسند شرايطشان دشوار ميشود. يک نکته ديگر هم هست و آن اين که در عرصهي سياسي ايران حالا چه در ميان اصلاحطلبان چه در ميان محافظهکاران اين طوري نيست که دو کانديدا که رقيب هستند تا يکروزي رقابت کنند و از روزي که تصميم بگيرند اجماع کنند، حتا اگر اين کار را بکنند، به طور طبيعي طرفدارهاي يکي، پشت سر آن يکي قرار بگيرند.
مثل آمريکا نيست که هيلاري کلينتون و اوباما باهم به شديدترين شکل رقابت کنند و وقتي که اوباما کانديداي حزب ميشود، همه بيايند پشت او. نه! متاسفانه درگيريها حيثيتي ميشود، دامنهدار ميشود، مدتها ادامه پيدا ميکند و به جايي ميرسد که وقتي يک کانديدا بخواهد به نفع کانديداي ديگري کنار بکشد، اگر اين درگيريهاي قبلي شديد شده باشد، ممکن است کار به اينجا برسد که حتا طرفداران کانديداي کناررفته به نفع کانديداي باقيمانده وارد صحنه نشوند. اين احتمالات وجود دارد و به همين خاطر است که عقلانيتر اين است که اساسا نگذارند اين اختلافات از حدي بيشتر دامن بگيرد و از همان ابتدا جلويش را بگيرند.
شما گفتيد اين احتمال خيلي ضعيف است که اين سه کانديدا باهم بالا بيايند. چرا معتقد به اين هستيد که اين احتمال ضعيف است؟ آيا احتمال ردشدن صلاحيت آقاي نوري را بالا ميدانيد، يا اصولا معتقديد که اصلاحطلبان بر سر يک نفر به توافق ميرسند؟
به طور طبيعي اصلاحطلبان از هر سه موضوع ترس دارند. يعني در شرايط طبيعي تمايل ندارند که آقاي نوري وارد صحنهي انتخابات بشود. مگر اين که فشاري که از سوي حاميان ايشان بر عرصهي سياسي کشور وارد ميشود، بسيار قوي باشد. وگرنه اين که ايشان فقط کانديدا بشوند و يک عدههم بنشينند و احيانا هرازگاهي هم اظهارنظري بکنند و انتظار داشته باشند که شوراي نگهبان شخصيتي مثل آقاي نوري را که مواضعاش در مقابل ساختار موجود کشور بسيار راديکال و تند و محکم است، بدون فشار تاييد صلاحيت بکند، اين احتمال تقريبا صفر است.
ولي گذشته از اين مسئله، نفس گذشتن کانديداهاي مختلف اصلاحطلب از فيلتر شوراي نگهبان هم که اين احتمال را ايجاد بکند که آنها با دست بازتري بتوانند بعدا به يک توافق انتخاباتي برسند، اين هم چيزيست که شوراي نگهبان بعيد است به آن تن بدهد. البته رفتار شوراي نگهبان در خيلي از موارد رفتار غيرقابل پيشبيني بوده است. ولي اينها چيزهاييست که از حالا با حساب دو دوتاـ چهارتاي سياسي ميشود تصور کرد که امکان وقوع دارند.
با توجه به اين که بسياري از اصلاحطلبان بخصوص در ردههاي بالايي و در ردههاي رهبري جبههي اصلاحات معتقد به اين هستند که صلاحيت آقاي عبدالله نوري در صورت اعلام نامزدي، توسط شوراي نگهبان رد خواهد شد، و شما الان روي اين مسئله تاکيد کرديد، فکر ميکنيد اصلاحطلبان از اعلام کانديداتوري آقاي نوري چه سودي ميبرند؟
من تصورم اين است که اين اتفاقي که دارد ميافتد و در رسانهها هم تا حدي بازتاب پيدا کرده است، مبنايش اين نيست که آن چه به صلاح است اعلام بشود، آن چيزي که واقعا اتفاق افتاده است دارد اعلام ميشود. يعني به طور طبيعي بعد از اين که آقاي خاتمي کنار رفت، جمعي از اصلاحطلبان مخصوصا نسل جديدتر آنان، جوانترهاي آنها که به هر علت مايل نبودند پشت آقاي موسوي يا آقاي کروبي بايستند، گزينهي طبيعيشان آقاي نوري بوده است. آنها اين خواسته را هم ابراز کردند و به طور طبيعي اين خواسته به بدنههاي مياني يا کمي بالاتر جريانهاي مختلف اصلاحطلب هم انتقال پيدا ميکند و به طور طبيعي وقتي اين خواسته انتقال پيدا ميکند، خب کم کم شاهد خواهيم بود که بازتاب رسانهيي هم خواهد داشت.
اين اتفاقيست که در جبههي اصلاحات بعداز کنارهگيري آقاي خاتمي افتاد. البته يک دورهي رکود رسانهيي و فعاليت سياسي به خاطر تعطيلات عيد داشتيم. کم کم با نزديک شدن به پايان تعطيلات عيد و در شرايطي که سال گذشته با شوک ناشي از کنارهگيري آقاي خاتمي به پايان رسيده است، ميشود انتظار داشت که آن جرياناتي که حامي آقاي نوري هستند، کم کم خبر فعاليتهايشان را از اين سو و آن سو بشنويم. طبيعتا آنها در بدنهي مياني و بالايي جبههي اصلاحات نمايندگان خودشان را هم پيدا ميکنند که ممکن است ابراز نظرهايي هم در راستاي دعوت از آقاي نوري به عمل بياورند.
دويچه وله
مصاحبهگر: ميترا شجاعي
تحريريه: داود خدابخش
تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - اروپا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد . |