دويچه وله - 03.01.2009

 

اولويت جبهه‌‌ي مشارکت در انتخابات رياست جمهوري  ائتلاف وسيع اصلاح‌طلبان است

 

 

کنگره جبهه مشارکت و انتخابات رياست جمهوري

 

بيانيه‌ي يازدهمين کنگره‌ جبهه مشارکت انتشار يافت. در اين بيانيه آمده، در صورتي که انتخابات رياست جمهوري آينده بطور آزاد برگزار نگردد و نتايج آن از پيش تعيين شود، جبهه‌ي مشارکت در اين انتخابات شرکت نخواهد کرد.

 

اين بيانيه که مصوبه‌ي کنگره‌‌اي است که در آذرماه سال جاري برگزار شد، دربرگيرنده‌ي تحليلي مبسوط از شرايط سياسي، اجتماعي و اقتصادي ايران است. در اين بيانيه به وضعيت وخيم حقوق بشر و جايگاه رو به افول جامعه‌ي مدني اشاره شده است.

در اين بيانيه‌از جمله آمده: «اصلاحات از نگاه ما بازگشت دوباره به آرمان‌هاي اصلي و اصيل انقلاب اسلامي و روزآمدکردن آن شعارهاي جاويد است که اصلي‌ترين وجوه آن در تثبيت و تحکيم پايه‌هاي دموکراسي و آزادي، دوري از هرنوع آمريت و قيم‌مآبي و جلوه‌هاي استبدادي و درنتيجه گشايش فضاي سياسي و اجتماعي و در نهايت رفع ستم از اقشار مختلف جامعه است.»

در بخش ديگري از اين بيانيه‌آمده که «دمکراسي مهم‌ترين تجربه‌ي بشري در نحوه زيست بهتر و کم‌هزينه‌تر است». در اين سند کنگره‌ي يازدهم جبهه‌ي ‌مشارکت تصريح شده است: « ما ايران را ملک مشاع همه ايرانيان مي‌دانيم و هر نوع تقسيم‌بندي خودي-غيرخودي شهروندان را بر مبناي سلايق و مشرب هاي سياسي- قومي- انديشه اي و زباني و امثال آنها برخلاف قانون اساسي دانسته و آن را مردود مي‌شماريم».

حزب مشارکت در اين کنگره‌ي خود محمد خاتمي را کانديداي قطعي خود در انتخابات رياست جمهوري دوره‌ي دهم معرفي کرد. اين در حالي برخي ديگر احزاب اصلاح‌طلب رويکردي انتقادي به کارنامه‌ي محمد خاتمي در دو دوره رياست جمهوري وي دارند.

غلامحسين کرباسچي، دبير کل حزب کارگزاران سازندگي در گفتگويي که در ويژه‌نامه‌ي روز شنبه ۱۳ دي‌ماه روزنامه‌ي "اعتماد ملي" انتشار يافت، محمد خاتمي را مورد انتقاد قرار داد و گفت که مديريت محمد خاتمي در طول دو دوره رياست جمهوري وي، يک مديريت فردي بوده است، در حالي که سياست امري جمعي است. وي افزود که احتياط‌کاري محمد خاتمي تهور مديريتي را از وي ربود و همين احتياط‌کاري و عدم قاطعيت مفرط وي باعث شد که جناح مقابل گام به گام مديران وي را زير ضرب ببرند و او سکوت اختيار کند. گفته مي‌شود، اين سخنان دبيرکل حزب کارگزاران سازندگي مورد انتقاد بخشي از اعضاي رهبري اين حزب قرار گرفته که جزو طرفداران محمد خاتمي محسوب مي‌شوند.

آذر منصوري، عضو دفتر سياسي اين حزب و معاون سياسي دبيرکل جبهه‌ مشارکت

درباره‌ي بيانيه‌ي حزب مشارکت دويچه وله گفتگويي داشت با خانم آذر منصوري، عضو دفتر سياسي اين حزب و معاون سياسي دبيرکل جبهه‌مشارکت.

دويچه وله: خانم منصوري، مي‌توانيد درباره‌ي يازدهمين کنگره‌ي جبهه‌ي مشارکت براي ما توضيح بدهيد که چه زمان، کجا و با چه تعداد شرکت‌کننده برگزار شد؟

آذر منصوري: کنگره جبهه مشارکت ايران اسلامي ۱۴ و ۱۵ آذرماه امسال برگزار شد. اين يازدهمين کنگره‌ي جبهه‌ي مشارکت بود که مصادف بود با دهمين سالگرد فعاليت حزب که با حضور ارکان مرکزي و شوراهاي مناطق سراسر کشور تشکيل شد. در مراسم افتتاحيه‌ي کنگره از شخصيت‌هاي سياسي کشور دعوت شده بود که در اين جلسه حضور پيدا کردند. همچنين برخي از سفراي کشورهاي خارجي دعوت ما را پذيرفتند و در مراسم افتتاحيه‌ي کنگره حضور پيدا کردند.

در بيانيه‌ي پاياني يازدهمين کنگره جبهه‌ي مشارکت از اهداف اصلاحات و دمکراتيک اين حزب به تفصيل سخن به ميان آمده، بويژه در مقايسه با عملکرد دولت کنوني پس از اصلاحات. پرسش من اينجاست که آيا در طول هشت سال دولت اصلاحات و چهار سال مجلس اصلاحات، آيا جبهه‌ي مشارکت يا آقاي خاتمي، به عنوان رئيس جمهوري اصلاحات دچار هيچگونه خطاي سياسي نشدند و هيچ‌گونه کمبودي در کارنامه‌ي سياسي اين دو وجود ندارد که بتوان از آن در اين بيانيه ‌نام ببرد؟ به نظر مي‌آيد که جبهه‌ي مشارکت با برشمردن نکات منفي دولت اصولگراي کنوني، به نوعي خود را از اشتباهات مبرا مي‌داند؟

در مورد بيانيه‌ي جبهه مشارکت با توجه به اينکه سال گذشته در کنگره‌ي دهم بيانيه‌اي را صادر کرديم، قطعا بيانيه‌ي کنگره يازدهم، با توجه به جايگاهي که حزب مشارکت در بين احزاب ايران دارد، رويکرد بيانيه، يک رويکرد انتقادي است. قطعا اگر شما بيانيه‌هاي دوره‌هاي گذشته را هم ملاحظه بفرماييد، يعني زماني که دولت ايران يک دولت اصلاح‌طلب بود و همچنين بخش عمده‌اي از مجلس ششم در اختيار اصلاح‌طلبان بود، رويکرد اصلاح‌طبان يک رويکرد انتقادي بود و بر اين اساس، طرح اين موضوعات به معناي حذف انتقاداتي که به خود اصلاح‌طلبان در زمان حضورشان در قدرت، چه در دولت و چه در پارلمان ايران، وارد نيست.

من عرض کردم خدمتتان، رويکرد بيانيه‌هايي که جبهه مشارکت ايران اسلامي صادر کرده، يک رويکرد انتقادي بوده است. علي‌القاعده اين بيانيه هم نمي‌تواند از ديگر بيانيه‌‌هاي جبهه‌ي مشارکت مستثني باشد.

صرف نظر از تحليل‌هاي مبسوطي که در اين بيانيه آمده، آيا جبهه‌ي مشارکت تصميم قاطع گرفته است که آقاي خاتمي را کانديداي خود در انتخابات رياست جمهوري اعلام دارد؟

بله. بحث استراتژي انتخاباتي جبهه مشارکت از حدود يکسال گذشته تقريبا با پايان گرفتن انتخابات مجلس هفتم در دفتر سياسي، شوراي مرکزي و نشست‌ها وسيعي که با حضور نمايندگان مناطق کشور مطرح مي‌شد، طرح شده است. با توجه به تحليلي که مجموعه‌ي دوستان از شرايط کشور داشتند، اين جمع‌بندي يک جمع‌بندي بوده است که قبل از کنگره با نظر اين دوستان، چه شوراي مرکزي و دفتر سياسي و شوراهاي مناطق صورت گرفته است. ولي چون در اساسنامه قيد شده که تصميم‌گيرنده‌ي اصلي کنگره است، اين نظر بايد به رأي کنگره گذاشته مي‌شد. اعضاي کنگره هم به اتفاق حمايت خود را از کانديداتوري آقاي خاتمي اعلام کردند. از اين پس هم با توجه به استراتژي مصوب کنگره، حزب تمام تلاش خود را براي آمدن آقاي خاتمي به صحنه‌ي انتخابات و پيروزي ايشان در رقابت‌هاي انتخاباتي بکار خواهد بست.

به نظر مي‌آيد، فقط پرسش بر سر اجماع با ديگر جريان‌هاي اصلاح‌طلب بر سر کانديداتوري آقاي خاتمي است، همان چيزي که در بيانيه از آن به عنوان جبهه‌ي وسيع اصلاح‌طلبان نام برده مي‌شود. ولي از قرار معلوم نه حزب اعتماد ملي و نه کارگزاران براي کانديداتوري آقاي خاتمي آمادگي ندارند، حتا اگر شرايط انتخابات آزاد باشد. آقاي کرباسچي در مصاحبه‌اي که با روزنامه‌ي "اعتماد ملي" داشتند و روز شنبه ۱۴ ديماه منشر شد، معتقد است که آقاي خاتمي آن قاطعيت لازمه‌ي يک سياستمدار را ندارد. بگذريم از اينکه آقاي خاتمي در دو دوره رياست جمهوري در دفاع از جامعه‌ي مدني نتونست قاطعيت لازم را از خود نشان دهد، حال با اين نبود اجماع، چگونه پيروزي آقاي خاتمي را مي‌توانيد ممکن بدانيد؟

در تشخيص قاطعيت و تناسب آن با حرکت‌هاي اصلاح‌طلبانه، به نظر من بايد يک بحث مجزا صورت بگيرد، و در اين فرصت من قادر نيستم به تشريح به آن بپردازم. بايستي معناي قاطعيت و ضرورت‌هاي يک رفتار اصلاح‌طلبي، با توجه به مقتضيات و شرايط حاکم بر کشور ما بطور جدي بررسي بشود.

قطعا به دوره‌ي هشت‌ساله‌ي اصلاحات انتقاداتي وارد هست و هيچ دولتي نمي‌‌تواند مدعي اين بشود که در طول دوره‌ي حيات خودش هيچ نقص و کاستي را نداشته است. اما در مجموع با توجه به ميزان اقبال عمومي که نسبت به آقاي خاتمي وجود دارد و توافق اکثريت به اتفاق احزاب اصلاح‌طلب، تلقي ما اين است که در صورت حضور آقاي خاتمي، مشکل اجماع و ائتلاف اصلاح‌طلبان مشکل جدي نخواهد بود. هر چند در صورت عدم حضور ايشان هم احزاب اصلاح‌طلب مهم‌ترين اصل مورد نظرشان ائتلاف خواهد بود.

بنابراين من فکر مي‌کنم با توجه به جميع شرايط موجود و اينکه رقيب از همه‌ي امکانات و ابزارهايي که در انتخابات در اختيار دارد و پيش‌بيني مي‌شود که بخواهد نتيجه‌ي آن را به نفع خودش رقم بزند، خاتمي تنها گزينه‌اي هست که مي‌تواند در اين شرايط موجود و دغدغه‌هايي که از سوي شرکت‌کنندگان در انتخابات وجود دارد، غلبه بکند. اين واقعيتي است که همه‌ي احزاب اصلاح‌طلب نسبت به آن اذعان دارند. هرچند که ممکن است در اين اثنا احزابي باشند که بخواهند کانديداي مورد نظر خودشان را مطرح بکنند. اما تلقي و جمع‌بندي غالب احزاب اصلاح‌طلب اين است که اصلاح‌طلبان با يک کانديدا در انتخابات آينده حضور پيدا خواهند کرد و اگر غير از اين اتفاق ديگر بيافتد، علي‌القاعده ممکن است که احتمال پيروزي آنها در انتخابات کم‌رنگ‌تر بشود.

در مورد حزب اعتماد ملي هم به همين ترتيب هست. به نظر مي‌آيد آنها هم تلاش‌شان بر اين است که تفرقي در بين کانديداهاي اصلاح‌طلب صورت نگيرد و اصلاح‌طلبان بصورت اجماعي در انتخابات حضور پيدا بکنند. بهرحال آنچه که بيانگر نگاه و نظر احزاب هست اين واقعيت را مي‌رساند که در شرايط فعلي آقاي خاتمي تنها گزينه‌اي است که مي‌تواند حضورش متضمن پيروزي اصلاح‌طلبان در انتخابات رياست جمهوري دوره‌ي دهم باشد.

در اين بيانيه آمده که جبهه مشارکت در يک انتخابات نمايشي که تکليف آن از پيش روشن باشد، شرکت نخواهد کرد. آيا با توجه به تحليلي که خود اين بيانيه ارائه داده که قانون‌مداري بشدت رو به تضعيف گذاشته و نقض حقوق بشر و سرکوب جامعه‌ي مدني را برشمرده‌ايد، چگونه انتظار داريد که اصلا يک انتخابات آزاد برگزار گردد؟

بهرحال اصلاح‌طلبان دارند تلاش مي‌کنند که کانديداي خودشان در انتخابات مطرح بکنند. اينکه اين کانديدا يا کانديداها اجازه داشته باشند بعنوان کانديداي اصلاح‌طلبان حضور پيدا بکنند و فعاليت‌هاي خودشان را به انجام برسانند. با توجه به نحوه‌ي گزينش کانديدا و مقتضيات و شرايطي  که در کشور ما حاکم است، علي‌القاعده رفتن به سراغ کانديداهايي که رد صلاحيت آنها گسترده است، نمي‌تواند بر اساس واقع‌بيني و درک درست از شرايطي باشد که کشور ما حاکم است. با توجه به جميع شرايطي که در بيانيه به تفصيل بر روي آنها تأکيد شده و سعي شده که نمايي از وضعيت کشور ترسيم شود، علي‌‌القاعده فرصت انتخابات فرصتي است براي اينکه ما بتوانيم تلاش مجددي براي گشودن روزنه‌اي براي به جريان افتادن اصلاحات دمکراتيک در کشور آغاز کنيم. اين انتخابات اين فرصت را براي ما فراهم کرده است.

تمام تلاش‌ ما بر اين است که انتخابات به گونه‌اي باشد که کانديداهاي همه‌ي جريان‌هاي سياسي بتوانند با کمترين محدوديت در انتخابات حضور پيدا بکنند. ترسيم شرايط موجود در کشور در واقع نقد شرايط حاکم بر کشور است و تأکيد بر همان نگاه انتقادي است که در بيانيه‌ي کنگره با آن نگاه تنظيم شده است.

مصاحبه‌گر: داود خدابخش

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .