اطلاعيه دفتر تحکيم وحدت در محکوميت جنايات غزه

شنبه ۲۸ دي ۱۳۸۷

 

خبرنامه اميرکبير: در پي انتشار اطلاعيه دفتر تحکيم وحدت پيرامون جنايات غزه و جوسازي هاي صورت گرفته از سوي رسانه هاي دولتي، دفتر تحکيم وحدت با انتشار بيانيه اي به شرح حوادث اخير پرداخت. متن اين اطلاعيه به شرح زير است:

انتشار اطلاعيه روابط عمومي دفتر تحکيم وحدت پيرامون جنايات رخ داده در غزه با واکنش هاي گسترده اي مواجه شد. از يک سو تريبون هاي وابسته به حکومت ناجوانمردانه کوشيدند تا با ايجاد موج هاي تخريبي اين اتحاديه را به دفاع از اسرائيل و بي تفاوتي در برابر سرنوشت غمبار ساکنان فلسطيني نوار غزه محکوم کنند و از سوي ديگر برخي از محافل با مبنا قرادادن تفسير مغرضانه هيات نظارت بر مطبوعات و رسانه هاي حامي دولت سمت گيري اتحاديه را به گونه اي تفسير کردند که گويي دفتر تحکيم مقصر اصلي جنايات رخ داده در غزه را گروه حماس مي داند. اين ارزيابي هاي نادرست که ريشه در بدفهمي و غرض ورزي عده اي دارد به خوبي معرف حقانيت مواضع دفتر تحکيم وحدت است که تنها دغدغه اش در اين باب بهبود وضعيت مردم فلسطين و استيفاي حق تاريخي آنان در تملک سرزمين مادري از موضعي انساني با در نظر گرفتن منافع ملي ايران و ثبات منطقه است.

اينک پس از فرونشستن جو سازي ها فرصت مناسبي است تا به شکلي تفصيلي تر مواضع اين اتحاديه پيرامون يکي از بزرگترين تراژدي هاي تاريخ معاصر جهان به شرح زير بيان گردد:

۱- بي ترديد جنايات رخ داده در درگيري هاي اخير يکي از خونين ترين فجايع بشري در قرن بيست و يکم و اسباب شرمندگي دنياي معاصر است که هنوز نهادها و سازوکارهاي بين المللي عاجز از جلوگيري از قتل عام گسترده غيرنظاميان هستند و هنوز خشونت و قدرت نظامي حرف نهايي را در مناسبات جهاني مي زند. آن چه امروز ارتش اسرائيل بي اعتنا به اعتراضات جهاني و منطقه اي انجام مي دهد مصداق بارز جنايت عليه بشريت و زير پا گذاشتن قوانين بين المللي و کنوانسيون ژنو مبني بر ضرورت حفظ جان شهروندان عادي است و رفتار نيروهاي اسرائيلي نقض گسترده و آشکار مفاد اعلاميه جهاني حقوق بشر و کنوانسيون هاي الحاقي است.

کشتار قريب به هزار و صد نفر از فلسطينيان که بخش زيادي از آنان را زنان و کودکان تشکيل مي دهند، ممانعت از دستيابي موثر مردم غزه به دارو و غذا، استفاده از بمب هاي فسفري و تخريب سنگين منازل مسکوني و تاسيسات عمومي فاجعه اي دهشتناک است که با هيچ وسيله اي نمي توان آن را توجيه کرد. مقايسه تلفات انساني رخ داده تاکنون اوج بي عدالتي و غير انساني بودن مناسبات حاکم بر اين منطقه بلازده را نشان مي دهد. هيچ گونه توجيهي، از جمله دفاع از خود و حفظ جان مردم اسرائيل، پذيرفته نيست تا صدها نفر از فلسطينيان به شکلي وحشيانه قرباني گردند. حفظ جان گروهي از افراد دليل نمي شود تا حق حيات و امنيت را از جمع ديگري ستاند آن هم در چنين موازنه نابرابر و نا همگوني! چه آن که طبق بند ۴ کنوانسيون ژنو رفاه مردم غزه نيز بر عهده اسرائيل است. اما امروز اسرائيل نه تنها به رفاه و امنيت غزه بي اعتناست که خود مسبب ناامني و کشتار غيرنظاميان در اين منطقه است.

اسرائيل فصل سياه ديگري بر کارنامه ناقض حقوق بشر خود گشود که در ساليان اخير بي سابقه است. سکوت دولت هاي غربي و عدم اقدام موثر براي مجازات مسببان اين فاجعه بشري به تضعيف گفتمان حقوق بشر در دنيا خواهد انجاميد و بهانه موثري به دست دولت هاي سرکوبگر خواهد داد تا حقوق بشر را ابزار کشورهاي قدرتمند براي تحکيم سلطه و منافع سياسي خود بر جهان معرفي کنند و بدين ترتيب تکاپوهاي حقوق بشري در داخل جوامع خود را تخطئه کنند. همان گونه که در اين مدت نيز در ايران شاهد استفاده برخي از گروه ها از همين حربه براي برخورد با معدود نهادهاي باقي مانده مدافع حقوق بشر بوديم.

۲-فرآيند منازعه ميان فلسطين و اسرائيل پس از گذشت چند دهه در اوايل دهه ۹۰ ميلادي به ايستگاه صلح رسيد. پس از هفت سال روند مذاکرات صلح اسلو در آغاز هزاره سوم به نتايجي دست يافت و فلسطيني ها علي رغم ماهيت اشغالگر رژيم اسرائيل و رفتار جنگ طلبانه و ستيزه جويانه آن با همسايگان عربي اش، تقسيم منطقه به دو دولت فلسطين و اسرائيل را پذيرفتند. اما اسرائيل تاکنون از انجام اين تعهدات هم سر باز زده است.

اسرائيل تاکنون حاضر نشده است که کرانه باختري را به شکل کامل تخليه کند، ديوار حائل را برچيند، تمهيدي براي بازگشت شرافتمندانه آوارگان فلسطيني به سرزمين هاي اشغالي پس از جنگ هاي سال ۱۹۶۷ بينديشد، تشکيل دولت فلسطيني را بپذيرد و… . اين سرپيچي ها به همراه خودداري از اجراي قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل که بر خروج فوري و بدون پيش شرط اسرائيل از سرزمين هاي اشغالي پس از جنگ شش روزه با اعراب در سال ۱۹۶۷ تاکيد دارد، باعث شده تا اين تصور در بين نيروهاي فلسطيني تقويت شود که ديپلماسي و پيگيري مصالحه، ناتوان از تامين حقوق مردم فلسطين است. اين تصور بستر اصلي تقويت و رشد گرايش هاي افراطي در بين مردم فلسطين است.

۳- امروز مفهوم تروريسم در دنيا در کانون توجه قرار دارد. فصل مشترک تعاريف مربوط به تروريسم حاوي اين سه عنصر مهم است: دنبال کردن برنامه هاي سياسي ازطريق اعمال خشونت، قتل و حذف فيزيکي مخالفين، هدف قرار دادن غير نظاميان و رعايت نکردن قوانين و روال هاي حقوقي. اما زمينه هاي سياسي و اجتماعي مهمترين عاملي است که باعث شکل گيري گرايش هاي تروريستي مي شود. مسائلي همچون فقر، نابرابري، بن بست مسيرهاي مسالمت آميز از جمله ي اين عوامل است.

در چند سال گذشته با مسلح شدن بي ضابطه گروه ها و فرق مختلف در فلسطين و سوء استفاده هاي برخي سازمان هاي تروريستي، مانند القاعده، از اين مسئله و بي مسئوليتي آن ها در قبال سرنوشت بلاخير آن منطقه باعث به خطر افتادن جان مردم بيگناه شده است. به عنوان مثالي واضح مي توان به ربودن چندي پيش يک خبرنگار توسط يکي از اين گروه ها و بعضا ترورهاي کوري که در منطقه انجام مي شود اشاره کرد.

با اين توضيحات اگر چه دسته اي از سياست هاي برخي گروه هاي فلسطيني قابل توجيه نيست اما عملکرد اسرائيل در ممانعت از اجراي قطعنامه هاي جهاني و عدم ايفاي تعهداتش در طرح صلح بزرگترين مشوق تروريسم و زمينه ساز گسترش روحيه افراطي در منطقه است. همچنين جنايات کنوني ارتش اسرائيل در غزه در کشتار مردم بي سلاح و هدف قرار دادن رهبران گروه هاي فلسطيني خود مصداق بارز تروريسم دولتي است.

بديهي است تروريسم از هر نوع آن امري غيرانساني و مطرود است. اما مهمترين عامل بازدارنده در برابر تروريسم بالا بردن هزينه جهاني اعمال تروريستي در هر نقطه از دنيا و از بين بردن زمينه هاي ايجاد اين پديده شوم مانند فقر و نابرابري است. از اين رو عقب نشيني سريع اسرائيل از نوار غزه، شکستن محاصره اقتصادي و اجراي تعهدات طرح صلح مناسب ترين شيوه اي است که به شکلي پايدار امنيت منطقه و حفظ جان مردم را تضمين مي کند.

۴- برخورد ابزاري با مردم فلسطين يکي از دردناک ترين ابعاد اين بحران ديرپا است. نيروهايي اعم از دولت ها و گروه هاي سياسي که منافعشان را در ناآرامي در منطقه مي جويند، کوشيده اند تا مسئله فلسطين را به کارتي براي بازي هاي خود تبديل کنند، که نمونه بارز اين رفتار را در شيوه حمايت کساني چون صدام در اين منازعات مي توانستيم ببينيم. متاسفانه براي برخي از نيروهاي فلسطيني نيز مهم ترين و مقدم ترين اصل تصرف قدرت، ترويج ايدئولوژي و تداوم بقا به هر قيمتي است و حقوق و منافع همگاني را به همراه مقاومت مشروع مردم فلسطين در نظر نمي گيرند.

استراتژي هاي بعضا اشتباه برخي گروه هاي فلسطيني در انجام خطاي محاسباتي نيز در مسايل رخ داده بي تاثير نيست. بديهي است که نمي توان با پرتاب موشک هاي دست ساز حريف ارتش مجهز و پيشرفته اسرائيل شد که نتيجه آن قرباني شدن امنيت، رفاه و زندگي مردم فلسطين و تضعيف حکومت نوپاي فلسطين است. در اين ميان تبعات ويرانگر اين سياست ها و به خطر افتادن سرنوشت مردم فلسطين چندان مهم نمي نمايد.

برافروخته ماندن آتش دشمني بين فلسطين و اسرائيل سوخت اصلي گروه هاي بنياد گرايي چون القاعده را تشکيل مي دهد تا مقاصد قدرت طلبانه شان را در اين پوشش دنبال کنند. بر همين روال برخي از دولت هاي منطقه و جهان نيز سرنوشت مردم بيگناه فلسطين را وجه المصالحه منافع کوتاه مدت سياسي شان قرار داده اند. از يک طرف گروه هاي افراطي و برخي دولت ها بر طبل تنش و خصومت مي دمند و فلسطينيان را گروگان اهداف سياسي خود مي کنند؛ از طرف ديگر برخي ديگر از کشور هاي عربي سياست هاي خود را در خصوص فلسطين، مشروط به همسويي با استراتژي هاي سياسي خود، حفظ هژموني شان در منطقه و مناسبات شان با دولت آمريکا کرده اند.

۵- در ايران اگر چه دولت اصلاحات سعي کرد سياستي به نسبت معقولانه در قبلا منازعات مناطق فلسطيني اتخاذ کند اما سياست متناقض، پر تنش و خلاف منافع ملي دولت نهم که از يک سو از «محو اسرائيل از نقشه جهان» سخن مي گويد و از سويي «دوستي با مردم اسرائيل» را موضع دولت مي داند و از آن دفاع مي کند باعث از دست رفتن جايگاه ايران در مناسبات منطقه و بي اعتباري اين کشور در جامعه جهاني شده است. تبعات منفي اين تنش آفريني بر منافع ملي ايران بي نياز از توضيح است.

گسترش شديد دامنه محدوديت ها، سرکوب بيشتر نيروهاي مستقل و منحرف کردن جامعه از مشکلات و بحران هاي داخلي ماهي ديگري است که حاکميت و نيروهاي حامي آن در تلاش هستند تا از آب گل آلود بحران غزه بگيرند. راه اندازي موج تخريبي بر عليه دفتر تحکيم وحدت، اذيت و آزار برنده جايزه صلح نوبل، خانم شيرين عبادي، و اقدام به بازداشت بيش از يازده تن از دانشجويان دانشگاه شيراز، افزايش بازداشت فعالان مدني و اجتماعي و بسترسازي براي برخورد گسترده تر با انجمن هاي اسلامي دانشجويان و فعالين دانشجويي اقداماتي در اين راستا است که به کمک جعل اخبار و سناريوسازي رسانه هايي همچون کيهان، خبرگزاري فارس و صدا و سيما به نحو مجدانه اي پيگيري و تبليغ مي شود.

زماني مي توان دعاوي حمايت از مردم فلسطين توسط نيروهاي اصولگرا را پذيرفت که آن ها نخست معيارهاي بشردوستانه را در خصوص مردم ايران اجرا کنند. نه اين که جمعي از مادران کشور که به دنبال صلح و حقوق بشر هستند را در مقابل سفارت فلسطين مورد ضرب و شتم قرار دهند و نگذارند تا از حقوق مردم فلسطين دفاع کنند! نه اين که بزرگترين سازمان دانشجويي کشور را آماج اتهامات بي اساس قرار دهند. نه اين که روزنامه و ارگان يک حزب سياسي را در آستانه انتخابات تعطيل کنند!

بررسي رفتار دولت نشان مي دهد که انگيزه اصلي آنان استفاده ابزاري از بحران غزه براي مقاصد داخلي و خارجي است و مي خواهند حمايت از مردم فلسطين را به ملک اختصاصي و انحصاري خود تقليل دهند. گويي تنها آن ها هست که دغدغه حقوق مردم فلسطين را دارند و منتقدين و نيروهاي مستقل همه حامي اسرائيل هستند! بديهي است اين برخورد انحصارطلبانه به ضرر مردم فلسطين تمام خواهد شد. چون اين تصور را دامن مي زند که منتقدين حاکميت و نيروهاي مستقل در اين کارزار حق را به اسرائيل مي دهند!

تفسير مغرضانه رسانه هاي اصولگرا مبنايي براي برخي محافل در تفسير به راي و خلاف واقع از اطلاعيه دفتر تحکيم وحدت شد. شاهد اين ادعا نيز آن است که پس از گذشت سه روز از انتشار اطلاعيه روابط عمومي دفتر تحکيم و پس از تفسير مغرضانه هيات نظارت بر مطبوعات و همچنين در پي شروع حملات رسانه هاي حامي دولت عليه روزنامه کارگزاران و دفتر تحکيم وحدت بود که برخي نيز با ذوق زدگي مشمئزکننده مدعي شدند بيانيه دفتر تحکيم در محکوميت حماس و حمايت از جنايات اسرائيل بوده است. بر اين اساس دفتر تحکيم وحدت حق شکايت از رسانه هايي که تفسيري وارونه از اطلاعيه اين تشکل را ارائه کردند و همچنين هيات نظارت بر مطبوعات براي خود محفوظ مي داند.

بي نياز از توضيح است که اين برخورد بالاترين خدمت به اسرائيل و به خصوص جناح هاي تندروي آن خواهد بود. بنابراين روزنامه کيهان اگر به دنبال تريبون اسرائيل در ايران مي گردد بهتر است نيم نگاهي به مطالب آرشيو خود داشته باشد که خواسته يا ناخواسته در ميدان عمل آب به آسياب آن ها مي ريزد. از طرف ديگر دلايل استنادي هيئت نظارت بر مطبوعات و وزارت ارشاد در توقيف روزنامه کارگزاران نيز اين گمانه را مطرح مي کند که امنيت ملي ايران به خطر افتاده است و اين بهانه به دست کساني مي دهد که انگشت اتهام در شکل گيري مناقشه اخير را به سمت ايران نشانه مي روند.

در خاتمه دفتر تحکيم وحدت ضمن اعلام اميدواري در خصوص پذيرش هرچه سريعتر آتش بس از سوي طرفين منازعه، از جامعه بين الملل درخواست مي کند تا با استقرار نيروهاي حافظ صلح از گسترش بيشتر خشونت و خونريزي جلوگيري کنند و مسببين اين جنايات را در محاکم صالح بين المللي به جرم جنايت بر عليه بشريت محاکمه نمايد. همچنين از همه گروه هاي فلسطيني مي خواهيم تا با مصالحه ميان خود زمينه برگزاري انتخاباتي درخور مردم مظلوم فلسطين را برقرار نمايند تا بدين ترتيب جامعه فلسطيني متحد شده و با اقتدار به استيفاي حقوق و تأمين منافع واقعي و درازمدت خود بپردازد.

دفتر تحکيم وحدت
۲۸ دي ماه ۱۳۸۷

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .