اعتراض هاى شبانه پس از تاييد نتيجه انتخابات توسط شوراى نگهبان

ساعاتى پس از تاييد نتايج انتخابات رياست جمهورى از سوى شوراى نگهبان، هزاران نفر از مردم تهران با رفتن به بام خانه ها اعتراض هاى شبانه خود به انتخابات را از سر گرفتند.

به گفته شاهدان عينى، اعتراض دوشنبه شب از ساعت ده به وقت تهران آغاز شد و ۴۵ دقيقه نيز طول كشيد.

اين گزارش حاكى است كه معترضان، شعارهاى «الله اكبر» و «مرگ بر ديكتاتور» سر دادند و همزمان برق برخى مناطق پايتخت ايران نيز قطع يا دچار نوسان شد.

همچنين تماس از طريق تلفن هاى همراه براى مشتركان برخي مناطق تهران قطع شد.

دبير شوراى نگهبان غروب روز دوشنبه در نامه اى به وزير كشور ايران اعلام كرد كه صحت نتيجه انتخابات دهم رياست جمهورى را تاييد مى كند.

آيت الله احمد جنتى گفته است كه شكايات و اعتراض هاى رسيده وارد نيستند.

ساعاتي پيش از تاييد انتخابات، هزاران نيروى ضد شورش در خيابان هاى تهران مستقر شدند تا با هر گونه اعتراض احتمالى مقابله كنند.

تاييد انتخابات در حالى صورت مى گيرد كه نامزدهاى معترض نسبت به بى طرفى شوراى نگهبان ابراز ترديد كرده و گفته اند كه اغلب اعضاى اين شورا از يك نامزد خاص، محمود احمدى نژاد، حمايت مى كنند.

اعتراض ها در ايران از روز شنبه، ۲۳ خردادماه، پس از آن آغاز شد كه وزارت كشور جمهورى اسلامى ايران، محمود احمدى نژاد را برنده انتخابات رياست جمهورى معرفى كرد.

به دنبال اعلام اين نتيجه، هزاران معترض به خيابان ها ريختند و پيروزى محمود احمدى نژاد را نتيجه «تقلب گسترده» در انتخابات دانستند.

مير حسين موسوى و مهدى كروبى نيز در بيانيه هاى مختلف، نتيجه انتخابات را ناشى از «شعبده بازى وزارت كشور و صدا و سيما» دانسته و آن را «مضحك» توصيف كردند.

اين دو نامزد با اشاره به آنچه كه «مهندسى آراء» در انتخابات عنوان كردند خواستار ابطال نتيجه آن شدند.

اين در حالى است كه آيت الله على خامنه اى، رهبر جمهورى اسلامى ايران، يك روز پس از برگزارى انتخابات بيانيه اى صادر كرد و در آن به محمود احمدى نژاد تبريك گفت و خواستار حمايت نامزدهاى «غير پيروز» از «رييس جمهور منتخب» شد.

ولى اعتراض هاى نامزدها و هواداران آنها از ۱۶ روز گذشته همچنان ادامه دارد و با سركوب شديد نيروهاى امنيتى، لباس شخصى و بسيج روبرو شدند.

در اين درگيرى ها مرگ حداقل ۲۰ نفر تاييد شده است و صدها شخصيت سياسى، فعال مدنى، روزنامه نگار، دانشجو و معترض نيز بازداشت شده اند كه از سرنوشت آنها اطلاعى در دست نيست.

مير حسين موسوى و مهدى كروبى هنوز به نظر شوراى نگهبان در تاييد نتايج انتخابات رياست جمهورى واكنشى نشان نداده اند ولى آقاى كروبى دو روز پيش در نامه اى با عنوان «اتمام حجت» به شوراى نگهبان، از اين نهاد خواسته بود كه مسئوليت تاييد انتخابات را به دوش رهبر ايران بياندازد.

راديو فردا


سه شنبه ۹ تير ۱۳۸۸

گزارش روز از تجمعات سبز به جاي زنجيره سبز
مردم قران به سر، ماموران سردرگم

جلال کيهان منش‏

دوشنبه هشتم تير ماه، همزمان با تاييد "صحت" انتخابات 22 خرداد توسط شوراي نگهبان، مردم بار ديگر و در نقاط مختلف کشور به خيابان ها ريختند و برغم حضور سنگين نيروهاي امنيتي ـ نظامي و لباس شخصي، با تشکيل "تجمع سبز" به جاي "زنجيره سبز"، و با گرفتن قرآن بر سر، اعتراض خود را به کودتاي انتخاباتي اعلام کردند.

در اين تجمعات که ستادهاي موسوي و کروبي در برگزاري آن نقشي نداشتند، معترضان به کودتاي انتخاباتي، با هوشمندي نيروهاي امنيتي را دور زدند و ابتکار عمل را از اين نيروها گرفتند؛ به همين دليل بود که مامورين رنگارنگ حاضر در خيابان هاي تهران، که نقش فرماندهي لباس شخصي ها در ميان آنان برجسته تر بود، به قطع برق منطقه وسيعي از تهران اقدام کردند.

پيش از اين حاميان مير حسين موسوي، اعلام کرده بودند در اين روز زنجيره اي انساني در حمايت از مير حسين موسوي و اعتراض به نحوه برگزاري انتخابات، از ميدان تجريش تا ميدان راه آهن تشکيل مي دهند. اين راهپيمايي قرار بوداز ساعت 6 بعد از ظهر آغاز شود اما مامورين از ساعت 4 بعد از ظهر اين مسير را اشغال کردند تازنجيره سبز اعتراض تشکيل نشود. به اين منظورنيروهاي پليس با حضور در طول خيابان ولي عصر، زنجيره اي نظامي ـ امنيتي به راه انداختند تا مانع حضور مردم و معترضان در اين مسير شوند. تجمع ماموران به ويژه در چهار راه پارک وي، ميدان ولي عصر، چهار راه ولي عصر و سه راه جمهوري بسيار چشمگير و پر رنگ بود. آنها البته در ميدان ها و چهار راه هاي ديگر نيز حضور داشتند اما در ميدان ها و چهار راه هاي مهمي که در طول اين مدت محل اجتماع بيشتر مردم بود، حضور بآنها پررنگ تربود.

همزمان و همچون روزهاي گذشته نيروهاي دولتي تمام تلفن هاي همراه را از حدود ظهر قطع کردندکه اين قطعي تا شب همچنان ادامه داشت. علاوه بر اين همه تلفن هاي ثابت منازل و واحدهاي اداري و تجاري حوالي ميدان انقلاب و ميدان ولي عصر نيز قطع شدند. اين اولين بار بود که همزمان با برگزاري يک تجمع، تلفن هاي ثابت نيز قطع مي شد.

از سوي ديگر در کنار ماموران در بيشتر نقاط تهران، تعداد زيادي اتومبيل نيروي انتظامي مستقر شده بود که بسياري از آنها به جاي شيشه، محافظ آهني شبکه اي داشتند. در روزهاي گذشته از اين اتومبيل ها براي بازداشت و انتقال زندانيان استفاده شده بود.

آغاز حضور مردمي

از ساعت چهار عصر، مردم از نقاط مختلف پايتخت براي پيوستن به اين زنجيره، به سمت ميدان ولي عصر و چهار راه ولي عصر حرکت کردند. از ميدان تجريش تا پارک ملت، پيچ شميران، ميدان ونک و...

ماموران ضد شورش که در همه جا حضور داشتند کوشيدند مردم را پراکنده کنند. آنان حتي بر سر افراد مسني هم که در حال رفت و امد بودند، داد مي زدند و مي گفتند: زود تر از اينجا برويد. دردسر براي خودتان درست نکنيد.

آنها همچنين در مقابل اعتراض مردم مي گفتند: ما مجبور نيستيم به سوالات کسي جواب بدهيم. فقط اينجا نباشيد و برويد.

در ميدان ولي عصر خانم سالخورده اي، به يکي از ماموران گفت: تو کي هستي که مي گويي اينجا نباشيم.

مامور در پاسخ باتومش را بلند کرد اما در برابر هجوم مردمي که پيرامون او بودند عقب نشيني کرد. در واقع ميزان جمعيت به گونه اي بود که حتي مامورين هم سراسيمه شده بودند و نمي دانستندمواظب کدام طرف باشند.

صداي دادو فرياد از هر طرف به گوش مي رسيد. خيابان ها از حدود 5 عصر به بعد بسته شده بود و ديگر هيچ اتومبيلي امکان عبور و مرور نداشت. کساني که از شمال شهر با پاي پياده خود را به سمت نقاط مرکزي و جنوبي شهر رسانده بودند، مي گفتند عملا امکان حرکت از "آدم و ماشين" گرفته شده و خود مامورين هم در شلوغي گيرافتاده اند. به اين ترتيب بود که در ساعت پنج و نيم ميدان انقلاب يکباره خود را در ميان انبوه جمعيتي چند هزار نفري ديد که از سمت خيابان ولي عصر مي آمدند.

به همين دليل اين خيابان هم پس از مدتي مسدود شد. معترضيني که خود رابه ميدان انقلاب رسانده بودند، به آرامي شعار مي دادند. همان طور که گروه ديگري از مردم که خود رابه ميدان آزادي رسانده بودند، در عين حفظ آرامش، اعتراض خود را نشان مي دادند؛همان طور که در ميدان تجريش، در ميدان ونک...

به اين ترتيب مردم وقتي با حضور گسترده نيروهاي نظامي و امنيتي روبه روشدند، راهپيمايي سبز خود را به تجمعات سبز تبديل کردند؛وضعيتي که ماموران آن را پيش بيني نکرده بودند. به همين دليل نمي دانستند

چگونه و کي در کجا بايد مستقر شوند. اين از نقل و انتقال سريع آنها معلوم بود. يک لندکروز چند مامور رامي آورد و سريع مي رفت؛لند کروز ديگري به سرعت چند مامور را به جاي ديگري منتقل مي کرد. ماموران در چند مورد هم با همديگر درگيري لفظي پيدا کردند. آنها برسر هم داد مي کشيدند چرا که معلوم نبود بايد در کجا مستقر شوند: در آزادي، انقلاب، ولي عصر، ونک، تجريش و يا... بي سيم ها مدام کار مي کرد؛ اما اين لباس شخصي ها بودند که دستور مي دادند.

درهم ريختگي نيروهاي امنيتي ـ نظامي از سرگيجه هليکوپتر معروف هم پيدا بود. نمي دانست در تجريش باشد، يا ولي عصر، يا هم آزادي، يا انقلاب، ... شايد به همين دليل بود که نيروي انتظامي به همان يک هيلکوپتر اکتفا کرد. فقط گاهي ماموران در بي سيم مي گفتند: "پنکه سقفي کجاست؟". و پنکه سقفي همان هليکوپتر بود.

در اين تجمع که مردم به جاي خيابان ولي عصر در چند نقطه اجتماع گرفته بودند، ابتکار عمل از نيروهاي انتظامي گرفته شد. به اعتقاد برخي از مردم، قطع برق هم ناشي از همين به هم ريختگي نيروها بود. نيروهايي که نمي دانستند در برابر سيل مردمي که از نقاط مختلف مي آمدند و برخي نيز قرآن بر سر گرفته بودند، چه کنند.

روزآن لاين


متن کامل بيانيه آيت‌الله طاهري اصفهاني: تصدي مجدد رئيس دولت "نامشروع و غاصبانه" است

بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين
سلام خدا و رسول برگزيده او بر همه شهدا اسلام و دفاع مقدس و شهداي اخير راه آزادي و حريت که خون پاک خود را براي دفاع از حقيقت و امانت و صيانت از آراء ملت نثار کردند تا انقلاب اسلامي که براي تکريم انسان و آزادي و استقلال و اجراي احکام اصولي اسلام به رهبري قائد راحل حضرت امام خميني(ره) شکل گرفت از انحراف و کجروي مصون بماند. اينجانب شهادت فرزندان پاک نهاد ملت ايران و متابعان اسلام محمدي را به خانواده هاي داغدار و عموم مردم عزيز تسليت عرض مي نمايم و از خداوند تبارک و تعالي صبر جميل و اجر جزيل براي آنان و آزادي دستگيرشدگان و شفاي مجروحين حوادث اخير مسئلت مي نمايم.
انتخابات رياست جمهوري ۲۲ خرداد از چند جهت حادثه تاريخي و حائز اهميت است اول آنکه ملت بزرگ، بصورت يکپارچه و بانشاط و اميدوار به تغيير سرنوشت کشور به پاي صندوق هاي راي حاضر شدند و اين بهترين هديه اي بود که مي توانست کشور و انقلاب را از بسياري خطرات بيروني و دروني مصون داشته و در مسير اميد و رشد و شکوفايي و عدالت حقيقي به تعالي برساند اما هيهات که چگونه با قدرت پرستي و بي تدبيري و اقدامات غيرقانوني و خلاف عدالت که از قبل از انتخابات شروع گرديد طرح مسائلي از قبيل تهمت پراکني به ياران امام، شبهه افکني در سلامت دولت هاي گذشته و زيرسوال بردن امام(ره) و دفاع مقدس و مصادره همه دست آوردهاي دوران قبل که از افتخارات اين نظام محسوب مي گردد به نفع اين دولت و سواستفاده وسيع از امکانات ملي چون راديوتلويزيون و مطبوعات دولتي و توزيع وسيع ثروت هاي ملي در روزهاي قبل از انتخابات براي جلب آرا به نفع دولت و نهايتاً پس از اخذ آرا، تقليب بسياري از برگهاي راي به نفع خودشان و تائيد عجولانه، اين فرصت طلايي و بسيار گران بها در معرض تاراج قرار گرفت و در انظار جهانيان و مردم آنچه ماند، آبروي ريخته نظام و خون هاي بناحق ريخته و جوانان مضروب و مجروح و مردان و زنان زنداني و اموال تخريب شده و در يک کلام، مشروعيت نظام مقدس جمهوري اسلامي و شهداي عزيز ايران بود.

هرچند ممکن است سرکوبگران با امکانات وسيع بتوانند معترضان را موقتاً سرکوب نمايند در حاليکه بايد حافظ جان و مال و ناموس همه ملت و حامي مظلوم باشند اما حکومت با چالش هايي سنگين از قبيل اصل بيطرفي شوراي نگهبان و نهادهاي قضايي و اجرايي در برگزاري انتخابات و ديگر امور مهمه نظام مواجه است که يا به انفعال ملّت از مشارکت در تعيين سرنوشت خود و يا به بي اعتمادي و مبارزه با اصل نظام خواهد انجاميد و دايره اين ياس و ترديد ممکن است خداي ناکرده به اصل اسلام که ابزار حکومت براي توجيه ظلم و بي عدالتي گرديده بينجامد.
من به عنوان فرد کوچکي که عمر خود را به طلبگي و مبارزه و عواقب آن و خانه نشيني در اين ايام گذرانده ام، خاضعانه و از سر درد به همه مراجع معظّم و روحانيّت محترم ميگويم " کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً" من با ديده گريان و قلبي اندوه بار به عينه مي بينم که کهنه دشمنان و مخالفان امام راحل که او را براي مبارزه و تاسيس جمهوري اسلامي تخطئه مي کردند، امروز با تمام قوّت و با همان دشمني تئوري پردازان قدرتمندان شده و از درون به هدم و نابودي عقايد حکومتي مرحوم امام و به موزه فرستادن عملي آن فعالانه مشغول هستند. من مطمئن هستم که روح بلند او و شهدا و سرداران بزرگ ما از اين انحرافات اساسي که بر سر اصول مردم سالارانه جمهوري اسلامي آمده است نگرانند. اگر مردم را به استناد "الناس مسلطّون علي اموالهم و انفسهم" مسلّط بر سرنوشت خود بدانيم، اگر اين تسلط را با آرا خود به دولت و حکومت تفويض نمودند، وظيفه آنها است بحکم امانتداري در رعايت حقوق آنان کوشا بوده و در صيانت آن امين باشند. "لا تنظروا الي طول رکوع الرجل و سجوده، فان ذلک شيء اعتاده؛ فلو ترکه استوحش لذلک و لکن انظروا الي صدق حديثه و اداء الامانته" که در اين روايت ملاک تقوي و صلاحيت، راست گويي و امانتداري است نه طول رکوع و سجود و تظاهر به دين داري کما اينکه در آيه شريفه "ولايجرمنکم شنان قوم علي ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي" مقصود عدالت ورزي با مخالفان و دشمنان است و اگر مردم و امام جمهوري اسلامي را با آزادي و استقلال تعريف کردند، آزادي و استقلال موافقان در هرکاري که اراده کنند نيست بلکه آزادي مردم بر اساس قانون و استقلال کشور و قوانين از سلطه زورمندان است.
اينروزها مشاهده ميشود که با تقطيع بعضي از فرمايشات امام که به نفع اقدامات و برنامه هاي خود تشخيص مي دهند، سعي دارند پشت اين چهره ملکوتي سنگر گرفته و اعمال و رفتار خود را با معترضان توجيه نمايند. من براي تنوير افکار عمومي به صراحت اعلام مي کنم اين روش ها ادامه همان استفاده ابزاري از دين و مقدسات و تطهير خودشان در هاله هاي مقدس و خارج کردن مخالفان از دائره امام و بدبين کردن جوانان به دين و امام اتفاق مي افتد. آيا امام معتقد بود کساني که بايد در انتخابات بي طرف باشند، رسما وارد حمايت علني از کانديداي خاصي بشوند؟ آيا شوراي نگهبان که بعضي از افراد موثر آن از رقيب جناب آقاي ميرحسين موسوي علناً حمايت کرده و مي کنند، مي تواند ملجا و مرجع براي شکايت شکاة باشد؟ چرا نامه توبيخيّه امام و هشدارهاي ايشان به بعضي از تخلفات آقايان را منتشر و نقل نمي کنيد؟ آيا امام اجازه مي داد امکانات عمومي و بيت المال مسلمين براي يک کانديدا بدون هيچ محدوديتي استفاده شود؟ آيا امام هتاکي ها و تهمت هاي شخص رييس دولت و منسوبينش را به يارانش تحمّل مي کرد؟ آيا امام اچازه مي داد حيثيت و آبروي افراد اين گونه در معرض و منظر مردم ملعبه بازيگران قدرت و راي بازان حرفه اي قرار گيرد؟ و آيا دين چنين اجازه اي به شما داده است؟ چرا چتر حمايت قانون فقط براي شما و دوستان شما است و تنها هنگامي دين، قانون و امام عزيز مي شوند که بتوانيد منفعتي از آن ببريد؟ آيا اين مصداق "نومن ببعض و نکفر ببعض" نيست؟ آيا اين از مصاديق عدالت است که سيّد شريف و مظلومي چون ميرحيسن موسوي که در سخت ترين دوران هاي اين کشور مسئوليّت اداره دولت را با وجود جنگ هشت ساله و محاصره اقتصادي و گروه هاي محارب و تثبيت انقلاب با موفقيت تمام طي نمود و تا آخرين لحظات عمر امام، عزيز و محبوب اين رادمرد بزرگ بود، اکنون عامل استکبار، اغتشاشگر و مستوجب کيفر باشد و بايد حقوقش پايمال گردد؟ حد و حدود تماميّت خواهي شما کجا پايان مي گيرد؟ بدرستي که دشمن شماره يک انسان نفس اوست(اعدي عدوک نفسک التي بين جنبک).
اينجانب احتمال مي دادم که شايد توجّه به مصالح درازمدّت و تاريخي انقلاب و نظام و ايجاد وحدت ملّي، موجب شود تا آقايان دست اندر کار کشور نسبت به تخلّفات وسيعي که در قبل و بعد از انتخابات واقع شد با ديد معقول و عادلانه قضاوت کنند، امّا اکنون شواهد و قرائن نشان مي دهد که قصد دارند نتايج از قبل اعلام شده را تثبيت نمايند و شرايط نظامي و امنيّتي براي دستگيري و سرکوب معترضان و زنده کردن کينه هاي قديمي و انتقام از ياران وفادار امام و جوانان و دانشگاهيان را تشديد کنند. بنده به عنوان يک روحاني کوچک، همصدا با اکثريّت مردم ِ راي باخته، اين انتخابات را مخدوش و آن را باطل و تصدّي مجدّد رئيس دولت را براي دور بعد نامشروع و غاصبانه مي دانم.
از عموم مردم و جوانان عزيز مي خواهم ضمن حفظ آرامش فعّال، مراقب رخنه عناصر مشکوک براي بهانه دادن به سرکوب و تشديد ظلم باشند و بدانند خداوند سنّت خود را حمايت از مظلوم و هدم ظالم قرار داده است" و سيعلم الّذين ظلموا ايّ منقلب ينقلبون"

والسّلام عليکم و رحمة اللّه و برکاته
خادم شما مردم شريف ايران اسلامي
سيد جلال الدّين طاهري
۱۳۸۸/۷/۴


ذره اي در مواضع سياسي ام تجديد نظر نمي کنم
سه شنبه 9 تير 1388 - 14:49:06 | قلم

زهي خيال باطل که کساني تصور کنند امثال من به دليل محدوديتهايي نظير ممنوع الخروج شدن ذره اي در مواضع سياسي امان تجديد نظر کنيم.

به گزارش قلم نيوز، ابوالفضل فاتح مسئول کميته اطلاع رساني و تبليغات ستاد مهندس موسوي گفت : اين روزها رسانه هايي که دروغ رزق دائم شان است و ادعاي اصول گرايي شان گوش فلک را کر کرده است همراه با اتهامات ناروا مطالب کذبي را به اينجانب نسبت داده اند.

همين گونه کساني از قول من خاطرات جديدي را منتشر نموده اند.

بدين وسيله به عموم مخاطبان عزيز اعلام مي دارد مواضع اينجانب صرفا از طريق سايت قلم منتشر مي شود.

همين جا با صداي بلند اعلام مي کنم به گذشته خود در اين انتخابات افتخار مي کنم.

زهي خيال باطل که کساني تصور کنند امثال من به دليل محدوديتهايي نظير ممنوع الخروج شدن ذره اي دچار تزلزل شده يا در مواضع سياسي امان تجديد نظر کنيم.

يادآور مي شود امروز روزنامه جوان مطلب کذبي را به ابوالفضل فاتح نسبت داده بود.


بيانيه جديد مجمع روحانيون مبارز: متاسفيم که راهکارهاي منطقي و خيرخواهانه به نتيجه نرسيد

متن اين بيانبه به اين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
نظام مبارکي که در آن به‌سر مي‌بريم برآمده از خيزش شگفت‌انگيز ملتي است که ساليان دراز در آرزوي آزادي و استقلال و آباداني کشور و عدالت، هزينه‌هاي گزافي پرداخته است و ايمان او به خدا و دلبستگي‌اش به دين همواره وي را در اين راه پرمشقت پايدار داشته است و در برهه‌اي از زمان موهبت رهبر ممتاز حضرت امام که مظهر ايمان و آرمان و آزادگي او بوده است، وي را ياري کرده است و حاصلش (البته به قيمت خون عزيزان و ايثارگري انبوهي از زنان و مردان) نظام جمهوري اسلامي بوده است. جمهوريت به آن معني که ميزان رأي ملت است و حاکميت انسان بر سرنوشت خويش پذيرفته شده است , حاکمان برگزيدگان با تقواي مردم و خدمتگزاران آنانند، نه اربابان ايشان و طبعا آن‌که پرسش‌گر است، مردمند و آن‌که پاسخ‌گو است، حاکمانند.
و نظام ما اسلامي است از آن جهت که آئين خداوند و ارزش‌هاي دين مبين حاکم بر زندگي اجتماعي است، البته اسلامي که دور از خرافات و تحجر و توهم‌زدگي متحجران و کج‌انديشان است و در جهان پيچيده امروز پاسخ‌گوي نيازها و پرسش‌هاي اساسي مردم اين روزگار است.
جمهوري اسلامي راهي است به سوي سربلندي ايران و سرفرازي ايراني و زمينه‌ساز ايجاد الگويي ممتاز که در آن اخلاق و معنويت در کنار آزادي، عدالت، حقوق انسان و پيشرفت کشور قرار گرفته است. آن‌چه مهم است پاسداري از معيارهاي اصيلي است که نظام ما بر آن استوار است و مي‌بايست باشد و احيانا نيست.
در انتخاباتي که انجام گرفت، مي‌شد که اين نظام مستحکم‌تر شود و راه‌هاي انحرافي از راه راست روشن‌تر تشخيص داده شود و آرام‌بخش جان ملتهب ملتي بيدار و هوشيار باشد. انتخاباتي که مي‌توانست در آغاز دهه چهارم پيروزي انقلاب نشان دهد که پايه‌هاي مردم‌سالاري سازگار با دين در آن مستحکم‌تر و استوارتر شده است و مردم احساس کنند که حاصل خون صدها هزار شهيد و رنج آسيب جانبازان و آزادگان و خانواده‌هاي شکيباي آنان روز بروز شکوفاتر و ايران عزيز در جهت اعتلاء و ايراني برخوردار از حرمت، عزت و حقوق مادي و معنوي در حرکت است. افسوس که اين فرصت از دست رفت و امروز اعتماد عمومي که مهم‌ترين سرمايه کشور و انقلاب است، لطمه ديده است و انبوهي از مردمان که بحق حرف و انتقادي دارند، از آن‌چه اعلام شده قانع نيستند. مهم اين است که همه احساس کنند سازوکارهايي که در جهت کارگر افتادن رأي مردم که به تعبير حضرت امام «ميزان» است، خدشه‌ناپذير است و اگر چنين احساسي نبود، با چه اميد مي‌توان باز هم مردم را به حضور فراخواند. ما معتقديم اعتماد آسيب‌ديده مردم با اظهارنظر مرجعي که اکثريت اعضاي آن از پيش جانبداري بي‌پرده خود را نسبت به يک نامزد اعلام کرده‌اند، در مورد نتايج انتخابات ترميم نخواهد شد.
متاسفيم که راهکارهاي منطقي و خيرخواهانه مورد توجه قرار نگرفت و هيأتي بي‌طرف و کاردان مسئول رسيدگي و اعلام حقيقت نشد. بلکه به‌عکس اعتراض آرام و پرشکوه مردم که حضوري بي‌همانند نشان دادند و رشد خود را همچون روزهاي پرفروغ انقلاب اثبات کردند، مورد تهاجم بي‌رحمانه قرار گرفت و در حالي که به تعبير رهبر معظم انقلاب، هم نامزدهاي محترم و هم طرفداران آنان از نظام و در نظام هستند، ميليون‌ها انسان معترض را اسباب دست بيگانگاني قلمداد کردند که نه اسلام را مي‌خواهند و نه ايران را و فرزند برومند و مؤمن انقلاب و ايران، حضرت آقاي مهندس موسوي را آزردند و مقاومت ستودني او را در دفاع از حق و رأي مردم نکوهش کردند و نيز نسبت به شخصيت انقلابي و خدمتگزار جناب حجت‌الاسلام والمسلمين آقاي کروبي جفا کردند. و حتي تظاهرات آرام مردم را به خاک و خون کشيدند و بخش مهمي از سرمايه‌هاي فرهنگي و سياسي و انقلابي و خيرخواهان و تعداد کثيري از جوانان عزيز را به بند کشيدند تا همگي را در برابر يک انتخابات مخدوش تسليم کنند و طبيعي است که در اين عرصه بيگانگان بيکار نخواهند نشست و مي‌کوشند که آتش نفاق و نقار را فروزان‌تر کنند. اينک پس از هزينه‌هاي سنگيني که پرداخت شده است، در عين اعتراض به نتيجه انتخابات و محفوظ‌ نگاه‌داشتن حق اعتراض معتقديم که مردم بزرگوار نبايد بيش از اين هزينه بپردازند و معتقديم هيجانات فزاينده و اعتراضات خياباني راه‌کار نيست. ما همه را به آرامش دعوت مي‌کنيم، چرا که ايران و انقلاب براي ما از همه چيز با ارزش‌تر است و انتظار داريم که مسئولان نيز زمينه عبور از فضاي زشت امنيتي و نظامي را فراهم آورند. و زندانيان را آزاد کنند و از تبليغات يکجانبه و تحريک‌آميز و تحريف‌کننده دست بردارند و حق بيان واعتراض مدني را به رسميت بشناسند و نسبت به خون به ناحق ريخته شهيدان و جانباختگان و استمالت از خانواده‌هاي آنان اقدام کنند و زمينه‌اي فراهم آورند تا خردمندان خيرخواه بتوانند در فضاي آرام به آن‌چه جامعه را به اين وضعيت ناگوار کشاند، بيانديشند و راه چاره اساسي براي آن بيابند.

 مجمع روحانيون مبارز

 8/4/1388


سه شنبه ۹ تير ۱۳۸۸

مصاحبه با خواهر يکي از جان باختگان شنبه خونين
اشکان گفت مي روم و بر مي گردم

روزآن لاين

پرستو سپهري

اشکان سهرابي نوجوان 18 ساله اي بود که در آخرين شنبه خرداد ماه بر اثر اصابت گلوله اي که از سوي نيروهاي امنيتي و بسيج شليک شد، در گذشت. محل زندگي خانواده اشکان در حدفاصل تقاطع رودکي وسرسبيل، محل شهادت اوست. با پي گيري هاي زياد، بالاخره الهام سهرابي، خواهراشکان را پيدا کردم و با اوبه گفتگو مي نشينم. الهام 29 ساله و داغدار برادر، مي گويد:

شهادت اشکان را تسليت مي گويم. قبل از هرچيزي بگوييد الان اوضاع روحي خانواده در چه حالي است؟

ممنونم. متاسفانه اتفاقي که براي اشکان افتاد، غم بزرگي را به خانواده ما آورده است. هنوز همه در شوک وبهت هستيم ونبودن اشکان در ميان خودمان رانپذيرفته ايم. پدرم در وضعيت اسفناکي قرار دارد و مادرم به شدت بي تابي مي کند. مادرمن ناراحتي قلبي دارد و شرايط موجود را نمي تواند تحمل کند.

درباره اشکان برايمان بگوييد.

اوبرادر کوچک من، متولد 1368، بسيار باهوش وبا استعداد در زمينه درسي وورزشي و به شدت پسر مهربان و دلسوزي بود. تمام اين صفاتي راکه به او مي دهم همه مي دانند و حتما آن را تاييد خواهند کرد. بازيگوشي اشکان براي همه شيرين بود. سعي مي کرد همواره همه را خوشحال نگاه دارد و با وجود سن و سال کمي که داشت تصميم هاي عاقلانه اي مي گرفت.

درچه رشته اي ورزش مي کرد؟

سالها در رشته تکنوادو کار مي کرد. کمربند مشکي اين رشته را داشت و قهرماني هاي زيادي را هم در کارنامه داشت. درانجام امورخود به شدت جدي وسختگير بود.

در روز حادثه خود شما کجا بوديد؟

من به همراه مادرم در منزل بوديم. اشکان تازه از باشگاه برگشته بود. به ما گفت مردم در خيابان ها در حال تظاهرات هستند و همه جا را آتش گرفته است. گفت که با زحمت به منزل رسيده است و نيروهاي گارد ويژه همه خيابان هاي اطراف را بسته اند ومردم را متفرق مي کنند. مادرم از من خواست که مانع ازبرگشتن اشکان به خيابان شوم. من هم تمام تلاشم را کردم که حواس اشکان را به مسائلي غير از خيابان بکشانم اما شلوغي هاي خيابان ما هرلحظه بيشترمي شد. مردم به کوچه ها ومنازل پناه مي بردند. صداي شعارهاي مختلفي را مي شنيديم و صداي تيراندازي وبوي گاز اشگ آور همه جا را گرفته بود. ازاشکان خواستم که به خيابان نرود. اما او آخرين حرفش را به من زدو ازخانه خارج شد: "نگران نباش، برمي گردم."

و به اين ترتيب آخرين ديدار اشکان با شمابود.

بله. آخرين بار اورا ديدم که ازخانه خارج شد.

کي به شهادت رسيد؟

دقيقا نمي دانم. ولي پس از 2 ساعت خبرشهادت او را برايمان آوردند.

گلوله به کجاي بدن او اصابت کرده بود؟

سه گلوله به سينه اشکان ما زده بودند.

چه کساني به اشکان تيراندازي کردند؟

نمي دانم.

شما کسي را در حين تيراندازي نديديد؟

من ضارب اشکان را نديدم ولي در دستان مردم هيچ اسلحه اي نبود. آنها فقط سنگ پرتاب مي کردند.

چه کسي خبرشهادت او را برايتان آورد؟

دوستانش. همراه او بودند. آمدند و گفتند که اشکان مجروح و به بيمارستان منتقل شده است.

کدام بيمارستان؟

بيمارستان رسول اکرم.

ماجراي فاصله مجروح شدن اشکان تا شهادت او را مي دانيد؟

پزشک مسئول او گفت بلافاصله پس از برخورد گلوله ها به شهادت رسيده است.

پيکر اشکان را به راحتي تحويل گرفتيد؟

بهتر است دراين باره حرف نزنيم. من هنوز درجريان اين امور نيستم.

درمراسم ختم ايشان مشکلي به وجود نيامد؟

خير.

آيا نيروهاي امنيتي در محل برگزاري ختم حاضر بودند؟

بله. دو اتومبيل انتظامي.

محل خاکسپاري اشکان کجاست؟

او را در قطعه 257 بهشت زهرا رديف 50 شماره 19 به خاک سپرديم.


سرمقاله لوموند: حاكميت وحشت در ايران

9 تير 1388 روزآن لاين

در ايران لحظه حاكميت وحشت فرا رسيده است. نظامي كه مشروعيتش روز به روز بيشتر زير سئوال مي رود به زندان و شكنجه و كشتار متوسل شده است زيرا از قرار در خود قدرت كافي و اعتماد به نفس لازم براي باز كردن فضائي كه مخالفين قانوني نظام بتوانند نظراتشان را ابراز كنند نمي يابد، آن هم مخالفيني كه موجوديت شان را در چهارچوب جمهوري اسلامي تعريف مي كنند.

محمود احمدي نژاد، رئيس جمهور با پشتيباني "رهبر" معنوي نظام، آيت الله خامنه اي سگ هاي نگهبانش را رها كرده. هدف مشخص است: تمام نمايندگان ائتلاف گسترده مخالفين كه مير حسين موسوي نخست وزير پيشين آن ها را در انتخابات 12 ژوئن حول نام خود گرد آورده بود. احمدي نژاد از جناح راست مدعي است كه با 63 در صد آراء در نخستين دور انتخابات بر موسوي پيروز شده است. امّا سئوال اينست كه كدام نظامي با داشتن وجهه و محبوبيت نياز به سازمان دادن چنين سركوبي دارد؟

از وقتي كه ميليون ها ايراني جرأت پيدا كردند براي اعتراض به تقلب انتخاباتي گسترده در رأي گيري 12 ژوئن به خيابان بريزند تا كنون بيش از 2000 نفر دستگير شده اند كه در ميان آن ها تعدادي از چهره هاي معروف جناح اصلاح طلب، همكاران آقاي موسوي، وزراي سابق، روزنامه نگاران، دانشگاهيان و مدافعان حقوق بشر ديده مي شوند. امّا گزارش كميته هاي محلات حاكي از بازداشت مردم عادي در سنين مختلف است فقط به اين دليل كه مظنون به شركت در تظاهرات ماه ژوئن بوده اند.

سناريوي اين مصيبت تكراري است: لباس شخصي هاي مسلح بدون در دست داشتن هيچ حكمي به دستگيري هاي خانگي در ساعات مختلف روز و شب اقدام مي كنند. اكنون اين نگراني وجود دارد كه اوضاع به نهايت وخامت برسد. هواداران احمدي نژاد علناً مخالفان را به اعدام تهديد كرده اند. در زندان ها كتك و شكنجه امري عادي است و در بسياري از موارد افراد ناپديد شده اند. مردم ايران بار ديگر تحت فشار و اعمال خشونت شبه نظاميان نظام يعني افراد بسيجي قرار گرفته اند.

بايد در دل ها ترس انداخت تا بتوان قشر تحصيل كرده و روشن ملّت را كه به طور روز افزون خود را با اظهارات توهم زده احمدي نژاد بيگانه مي يابند تحت انقياد در آورد: توهماتي چون رسيدن به اسلام ناب، وسواس دخالت خارجي ها و هدف تبديل جمهوري اسلامي به يك حکومت ديكتاتوري اسلامي كه در آن كمترين جائي براي آزادي نخواهد ماند. دولتمردان، اروپا را مقصر مي شمارند، كاركنان ايراني سفارت انگليس را بازداشت مي كنند و با دستگيري يكي از همكاران سازمان ملل در ايران اين سازمان را نيز زير اتهام قرار مي دهند.

اميد ما به محكوميت ايران در سطح جهان است و چشم انتظار حداقل همبستگي با مردم ايران هستيم.

منبع: لوموند 29 ژوئن


بخشي ديگر از شکنجه هاي تکان دهنده دانشجويان در ساختمان وزارت کشور

خبرنامه اميرکبير: دانشجوياني که در شب واقعه کوي دانشگاه تهران بازداشت شده و پس از چند روز آزاد شدند، ابعاد تکان دهنده اي از مشاهدات خود در طبقه ي منفي چهار وزارت کشور را بازگو کرده اند. بخشي از اين مشاهدات در برخي سايت ها طي روزهاي گذشته منتشر و فاش شد.

يکي ديگير از دانشجويان آزاد شده در مصاحبه با خبرنامه اميرکبير، گوشه هاي ديگري از اقدامات غيرانساني نيروهاي لباس شخصي را در ساختمان وزارت کشور روايت کرد. اين دانشجوي آزاد شده مشاهدات خود را اينگونه بيان کرد:

در همان شب نيروهاي انصار و بسيج پس از آنکه عده زيادي از دانشجويان را محاصره کردند، در محوطه کوي با ضرب و شتم آنها را زمين نشاندند. اين در حالي بود که بسياري از دانشجويان در همان حين جراحت ها و خونريزي شديدي از ناحيه دست، سر و پا داشتند و با وضعيت وخيم جسمي دستگير شدند. سپس دانشجويان را با برخوردهاي تحقير آميز به سمت ون ها و اتومبيل هائي که پيش تر جلوي درب اصلي کوي قرار گرفته بود هدايت کردند.

در طول مسير به تحقير آميز ترين شيوه با دانشجويان بازداشتي برخورد کردند. در کنار همه ضرب و شتم هاي جسمي ديگري که در طول راه انجام مي شد، آنها اقدام به گذاشتن جعبه هاي آهني بر سر دانشجويان نمودند و با باتوم هاي خود بطور متوالي بر سر هر کدام از دانشجويان مي کوبيدند! اين در حالي بود که يکي از بازداشت شدگاني که جعبه آهني بر سر وي گذاشته شد، خونريزي شديدي از ناحيه سر داشت و سه نقطه سر اين دانشجو شکسته شده بود.

اتومبيل هاي حامل دانشجويان بازداشتي به نقاط مختلفي اعزام مي شدند. برخي دانشجويان همان شب به بازداشتگاه هاي مختلف انتقال داده شدند و برخي ديگر نيز به طبقه منفي چهار وزارت کشور منتقل شدند. در آنجا با وحشيانه ترين و غيرانساني ترين شيوه با دانشجويان رفتار شد.

پس از ۱۲ ساعت ندادن آب به بازداشتي ها، فردي پارچ آب کوچکي براي تعداد زياد دانشجويان تشنه و مجروح شده آورد. وي پارچ آب را بالا گرفت و آنرا بر روي زمين سرازير کرد و در همين حين همه دانشجويان را مجبور کردند که به همان محل آمده و از ابي که در حال ريخته شدن بود، بخورند و به اين شيوه به دانشجويان آب مي دادند. اين مسئله تصوير بسيار تکان دهنده اي بود.

در يک حرکت نمايشي، يکي از بازجويان، خواست که به دانشجويان بهتر آب داده شود. در اين هنگام يک شلنگ آوردند و از دانشجويان خواستند که از اين شلنگ آب بخورند اما هنگامي که دانشجويان از آن آب خوردند متوجه شدند که آب داغ است!

آنها پس از مدت هاي طولاني ضرب و شتم و شکنجه هاي وحشيانه دانشجويان، در هنگام غذا دادن، غذا را در کف دستان دانشجويان مي ريختند. غذاي ماکاراني را در کف دستان دانشجويان ريختند و به آنها گفته شد که اگر کوچکتري ذره ي غذا بر زمين ريخته شود ضرب و شتم خواهند شد و در چند مورد اين اتفاق افتاد و دانشجويان به طرز وحشيانه اي مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

در هنگام صبحانه نيز به دانشجويان مقدار بسيار اندکي نان خشک به همراه پنير داده شد و از آنان خواسته شد که اين مقدار نان را با ديگران قسمت کنند و هم چنين به انها گفته شد که اگر ذره اي نان بر روي زمين بريزد، کتک خواهند خورد. اين مسئله نيز بدليل خشک بودن نان رخ داد و برخي بازداشت شدگان شديدا ضرب و شتم شدند.

مدتي بعد نيز به همه دانشجويان لباس هاي نو داده شد تا لباس هاي خود را که آغشته به خون بود تعويض کنند.

همچنين بنابر گزارش دانشجويان کوي دانشگاه، به هنگامي که نيروهاي بسيج و انصار به خوابگاه دانشجويان دکترا حمله بردند، پس از تخريب اتاق ها و ضرب و شتم دانشجويان، آنها را مجبور ساختند که به مدت طولاني «کلاغ پر» بروند.

در همان شب نيروي انتظامي با هماهنگي کامل براي جلوگيري از مطلع شدن مردم خيابان اميرآباد از وقايع کوي دانشگاه طول خيابان آميراباد را با ماشين و نيروهاي گارد ويژه پر کردند به طوري که ارتباط سمت راست و چپ خيابان قطع بشود و مردم خانه هاي اطراف جزئيات جنايات نيروهاي لباس شخصي را نبينند.

به گزارش خبرنامه اميرکبير، ابعاد ضرب و شتم و تحقير دانشجويان به حدي گسترده بوده است که اکنون ديگر امکان کتمان آن براي مسئولين وجود ندارد.

هر چند طي روزهاي گذشته نمايندگان مجلس مدعي شدند که قضيه کوي دانشگاه را پيگيري خواهند کرد اما بعيد به نظر مي رسد که نمايندگان مجلس حاضر باشند تمامي ابعاد اعمال نيروهاي سازمان دهي شده و آزار و اذيت دانشجويان در وزرات کشور را روشن سازند.

 

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .