کتب تفاسير اعراب هم بر حقانيت يک نام شهادت مي دهند؛

اثری در اثبات حقانيت نام «خليج فارس»

 

 محمود تقی زاده داوری

با تکیه به 84 کتاب تفسيري از قرن سوم هجري تا قرن حاضر، در ذيل 74 آيه شريفه از 17 سوره قرآني استناد شده است که در تمامي آنها به صراحت از نام خليج فارس براي معرفي درياي واقع شده رد جنوب ايران و شمال کشورهاي عربي همسايه ياد کرده است.

در سالهاي اخير سران اتحاديه عرب، شوراي همكاري خليج فارس و برخي كشورهاي عربي بدون در نظر گرفتن مسائل تاريخي و بين المللي، ادعاهايي در مورد جزاير سه گانه ايراني و نام خليج فارس مطرح كرده اند و نام جعلي «خليج ع-ر-ب-ي» را به كار مي برند. هر چند در اين سالها تلاش هايي از سوي دلسوزان ايران زمين براي اثبات حقانيت اين نام تاريخي صورت گرفته اما به تازگي کتابي متفاوت به چاپ رسيده است که در نوع خود دفاع جالب و تامل برانگيزي از اين واقعيت انکار ناشدني کرده است.

به گزارش ايران آباد، کتاب «خليج فارس در تفاسير اسلامي» که به قلم محمود تقي‌زاده داوري و از سوي انتشارات مؤسسه شيعه شناسي منتشر شده است در مجموع به 84 کتاب تفسيري از قرون اوليه تدوين اين دانش، يعني از قرن سوم هجري تا قرن حاضر، در ذيل 74 آيه شريفه از 17 سوره قرآني استناد شده است   که در تمامي آنها به صراحت از نام خليج فارس براي معرفي درياي واقع شده رد جنوب ايران و شمال کشورهاي عربي همسايه ياد کرده است.

در همه متن‌هاي گزيده شده، نام‌هاي بحر فارس و خليج فارس براي مفسران، اعم از عرب‌زبان و فارس زبان، کاملاً آشنا و متداول بوده است. گستره بلند ترتيب تاريخي کتب تفسيري مورد استناد، به خوبي گوياي اين واقعيت است که نام خليج فارس در طول تاريخ تمدن اسلام، براي ذهن و ذاکره ملت‌هاي مسلمان امري جا افتاده بوده و در نوشته‌هاي علمي آنان نيز مورد استفاده قرار مي‌گرفته است.  در کتاب اين کتاب با تاکيد بر منابع تفسيري شيعه و اهل سنت در طي قرن اول تا چهاردهم، به بررسي نام تاريخي خليج فارس مي پردازيم.

بر پايه اين گزارش در بخشي از کتاب ياد شده آمده است: در اينجا به برخي از تفاسير اسلامي که نام خليج فارس در آن ذکر شده است ميپردازيم البته، اگر چه ممكن است بعضي تفسيرها در مورد آياتي كه ذكر خواهد شد از ديدگاه شيعه مورد پذيرش نباشد، ولي صرف نام بردن از «درياي فارس» و «خليج فارس» خود دليل و سندي تاريخي بر مدعاي اين نوشتار مي باشد و تحقيق كامل در اين باره به مجال بيشتري نيازمند است.

قرن 1:  ابن عباس، عبدا... بن عباس، تنوير المقباس من تفسير ابن عباس، بيروت، دارالفكر، ص249  مجاهد بن جبر مخزومي، تفسير الامام مجاهد بن جبر، دارالفكر الاسلامي الحدينه، 1368 

قرن 2:  فراء ابوزكريا يحيي بن زياد، معاني القرآن، دارالمصريه للتأليف و الترجمه - مصر، چاپ اول، بي تا، ج 2، ص 154 

قرن 3:  عبدا... بن محمد، تفسير ابن وهب المسمي الواضح في تفسير القرآن الكريم، دارالكتب العلميه، 1424 ق، ج1، ص477  صنعاني، عبدالرزاق بن همام، تفسير القرآن العزيز المسمي تفسير عبدالرزاق، دارالمعرفه، 1411 ق، ج1، ص341 

قرن 4:  سمرقندي نصربن محمد بن احمد، بحرالعلوم.، ج 2، ص 354  طبري، ابوجعفر محمد بن جرير، جامع البيان في تفسير القرآن، دارالمعرفه - بيروت، چاپ اول، 1412 ق، ج 15، ص 176 

  در همين باره براي نمونه اشاره اي مي کنيم به تفسير علامه طباطبايي؛

* سوره كهف آيه 60  «به خاطر بياور هنگامي را كه موسي به جوان همراه خود گفت: دست از جستجو برنمي دارم تا به محل تلاقي دو دريا برسم، هر چند مدت طولاني به راه خود ادامه دهم!» در تفسير اين آيه علامه طباطبايي(ره) مي نويسد:«و در باره اينكه مجمع البحرين كجاست؟ بعضي گفته اند: منتهي اليه درياي روم (مديترانه) از ناحيه شرقي و منتهي اليه خليج فارس از ناحيه غربي است، كه بنا بر اين مقصود از مجمع البحرين آن قسمت از زمين است كه به يك اعتبار در آخر شرقي مديترانه و به اعتبار ديگر در آخر غربي خليج فارس قرار دارد و به نوعي مجاز آن را محل اجتماع دو دريا خوانده اند.»

در پايان ذكر اين نكته قابل توجه است كه پس از فتح ايران توسط اعراب، آنها تلاشي براي تغيير نام «درياي پارسي» انجام ندادند و اين خليج را «بحرالفارسي»؛ درياي پارسي مي ناميدند و اين نام از سوي امپراتوريهاي ايراني، ترك و عربي هم كه در 1200 سال بعد منطقه را تحت سلطه خود داشتند مورد احترام قرار گرفت.  علاوه بر تفاسير، در منابع اسلامي نيز بر نام تاريخي خليج فارس اشاره شده است، محققاني چون استخري، مسعودي، بيروني، ابن عقول، مقدسي، مستوفي، ناصرخسرو، الطاهربن مطهر المقدسي (بشاري)، ابوالقاسم بن محمدبن حوقل و ... كه مطالعه در اطراف اين درياي ايراني را تا قرن 15 ادامه دادند، در آثار و نوشته هاي خود از آبهاي جنوب ايران به نامهاي بحر فارس، البحر الفارسي، بحر مكران، الخليج الفارسي و خليج فارس ياد كرده اند. حتي از اين محققان نقشه هايي موجود مي باشد كه اقيانوس هند را «البحر الفارسي» نام گذارده اند. به طور مثال، ابوعلي احمد بن عمر معروف به ابن رسته در كتاب «الاعلاق النفسيه» كه در سال 290 هجري به رشته تأليف درآورده، تصريح مي كند: «فاما البحر الهندي يخرج منه خليج الي ناحيه فارس يسمي الخليج الفارسي؛ «اما از درياي هند خليجي بيرون مي آيد به سمت سرزمين فارس كه آن را «خليج فارس» مي نامند.» همچنين محمد عبدالكريم صبحي نيز در كتاب «علم الخرائط» در نقشه هايي كه با ترجمه عربي نقل كرده است، درياي جنوب ايران را «الخليج الفارسي» و «بحر فارس» ناميده است.