شجاع الدین شفا در گذشت

 

شجاع الدین شفا نویسنده و پژوهشگر ایرانی شامگاه جمعه ۲۷ فروردین در سن ۹۲ سالگی در پاریس درگذشت.

شجاع‌الدین شفا در سال ۱۲۹۷ هجری شمسی در خانواده‌ای فرهیخته در شهر قم متولد شد. در دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی به تحصیل پرداخت و تحصیلات خود را در بیروت و پاریس تا اخذ درجه دکترا در رشته ادبیات تطبیقی ادامه داد.

شجاع‌الدین شفا برخی از متون معروف ادبی مانند کتاب سه جلدی "کمدی الهی"، شاهکار ادبیات ایتالیایی نوشته دانته، و آثاری از شاعران رومانتیک فرانسه مانند لامارتین و شاتوبریان را به فارسی برگردانده بود.

شجاع‌الدین شفا به میراث ادب فارسی احاطه داشت و با نثری روان و فاخر و آهنگین می‌نوشت.

آقای شفا در دوران پیش از انقلاب پست‌های فرهنگی بالایی داشت. او مدتی دبیرکل شورای فرهنگی سلطنتی بود و ریاست کتابخانه ملی پهلوی را بر عهده داشت.

گفته‌اند که برخی از متون معروف منسوب به محمدرضا شاه پهلوی مانند کتاب "انقلاب سفید" و بسیاری از نطق‌‌های معروف او مانند سخنرانی خطاب به کوروش کبیر در مراسم جشن‌های ۲۵۰۰ ساله به قلم آقای شفا بوده است.

شجاع‌الدین شفا پس از انقلاب به ویژه در عرصه فرهنگ و ادب با نظام اسلامی به مبارزه پرداخت و در جدال با موازین اعتقادی جمهوری اسلامی چند کتاب منتشر کرد.

 

زندگینامه

از ویکی پدیای فارسی

 

شجاع الدین شفا در ۱۲۹۷ خورشیدی در قم به دنیا آمد. او تحصیلات خود را تا پایان دبیرستان در قم به انجام رساند، برای تحصیلات دانشگاهی به تهران رفت و پس از فارغ التحصیلی در رشته ادبیات فارسی، تحصیلاتش را در در بیروت و فرانسه ادامه داد. پس از آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه و سپس ایران، به کشورش بازگشت و به عنوان مترجم در رادیو استخدام شد، همزمان فعالیت سیاسی را نیز آغاز کرد و از بنیانگذاران حزبی شد به نام میهن پرستان، با روزنامه ای به همین نام که سرمقاله هایش را شجاع الدین شفا می نوشت. تا سال 1357، حدود شصت عنوان ترجمه و تألیف از شجاع الدین شفا به چاپ رسید. وی مترجم کتاب سه جلدی کمدی الهی شاهکار ادبیات ایتالیایی، اثر دانته آلیگیری به زبان فارسی است. همچنین آثاری از گوته (دیوان شرقی و غربی) و آندره ژید و شاعران رومانتیک فرانسه مانند لامارتین و شاتوبریان را نیز به فارسی درآورده‌‌است.

وی قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷، عهده‌دار سمتهای علمی فرهنگی مختلفی بود؛ از جمله مدتی دبیرکل شورای فرهنگی سلطنتی بود و همچنین ریاست کتابخانه ملی پهلوی را بر عهده داشت که بعد از کتابخانه مجلس شورای ملی بزرگترین کتابخانه کشور به شمار می‌رفت.

وی دارای درجهٔ دکترا در رشته ادبیات تطبیقی از فرانسه بود و پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ تا آخر عمر در فرانسه زندگی کرد. این نویسندهٔ ایرانی در روز ۲۷ فروردین ۱۳۸۹ خورشیدی درگذشت.

 

فعالیت‌های سیاسی

 

وی رایزن فرهنگی محمدرضا پهلوی بود و برخی نطق‌های او را تهیه می‌کرد که مشهورترین آنها جمله «کورش، آسوده بخواب که ما بیداریم...»است. ایده برگزاری جشن‌های دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی و نیز تغییر تاریخ ایران بهشاهنشاهی به وی نسبت داده می‌شوداو نقش مهمی در سیاستگذریهای فرهنگی شاه ایفا کرد، بویژه در سیاستهای ملی گرایانه شاهنشاهی و اندیشه بزرگداشت و احیای «عظمت» ایران باستان و نکوهش آثار فرهنگ اسلامی و حمله اعراب به ایران. شجاع الدین شفا با قلم فاخرش، نویسنده سخنرانیهای مهم شاه شد. ایده تغییر تقویم ایران از هجری خورشیدی به شاهنشاهی نیز به شجاع الدین شفا نسبت داده می‌شود. واپسین سالهای خدمت شجاع الدین شفا به دربار شاهنشاهی، متمرکز بر برپایی کتابخانه‌ای عظیم شد که به دستور محمدرضا شاه، بنا بود ایران را به کتابخانه‌های مهم جهان پیوند دهد و الگویی برای دیگر کشورها شود.

 

سمت های اداری

 

معاون فرهنگی دربار شاهنشاهی

سفیر بین المللی ایران در امور فرهنگی

رئیس کتابخانه ملی پهلوی

دبیر کل شورای فرهنگی سلطنتی

دبیر کل انجمن بین المللی ایران شناسان

سمت‌های افتخاری

دکتر افتخاری ادبیات دانشکده رم

دکتر افتخاری تاریخ دانشگاه مسکو

عضو وابسته آکادمی سلطنتی تاریخ اسپانیا

عضو وابسته آکادمی هامر پورگشتال اتریش

جوایز

جایزه بین المللی سال ۱۹۷۱ فلورانس

جایزه سلطنتی بهترین کتاب سال‌های ۱۳۳۵ و ۱۳۵۰

 

آثار

 

شجاع‌الدین شفا نویسندهٔ کتابهای زیر می‌باشد

تولدی دیگر (دربارهٔ نقد ادیان بخصوص تاریخ اسلام از صدر آن تا امروز)،

پس از ۱۴۰۰ سال (درباره مهدی، امام زمان شیعیان وپیدایش او از آغاز تا امروز)،

از کلینی تا خمینی

و انسان خدا را آفرید و جنایات و مکافات را

آخرین کتاب وی که به نام «حقوق بشر، قانون بیضه و بمب اتمی» در سال ۲۰۰۷ منتشر گردیده‌است.

 

 

شجاع الدین شفا؛ حکایت دین ستیزی از دیار قم

 

مهرداد فرهمند

بی بی سی

 

شجاع الدین شفا، مترجم و نویسنده ایرانی، شامگاه جمعه شانزدهم آوریل (27 فروردین) در سن 91 سالگی در پاریس درگذشت.

شجاع الدین شفا در حالی از دنیا رفت که از او با عنوان شخصیتی فرهیخته و دانشور یاد می شد که به تاریخ و ادبیات ایران و جهان احاطه داشت، اما این آوازه علمی، زیر تلی از خشم و سرزنش مدفون شد.

خدمات شجاع الدین شفا در دربار پهلوی از سالها پیش او را از چشم بخش بزرگی از روشنفکران ایرانی، بویژه چپگرایان انداخته بود تا آنجا که پس از انقلاب هم با وجود اینکه تا واپسین ماههای عمرش از قلم زدن علیه حکومت جمهوری اسلامی در ایران بازنایستاد، منتقدان قدیم و جدید همچنان صداقتش را زیر سؤال می بردند و می نوشتند که چگونه خادم سلطنت پهلوی از دموکراسی دم می زند.

سه دهه آخر عمرش هم که وقف ستیز با دین اسلام و دیگر ادیان توحیدی شد، بر شمار دشمنانش افزود تا آنجا که سایت جرس، از پایگاه های اینترنتی اصلاح طلبان که زیر نظر چند روشنفکر دینی اداره می شود، هنگامی که از مرگ او خبر می دهد، برخلاف سنت مطبوعات ایرانی که معمولاً در حق درگذشتگان تندی نمی کنند، از او با عنوان نویسنده "متهتک" یاد می کند.

شجاع الدین شفا، زاده مرکز روحانیت شیعه در ایران، شهر قم بود و در خانواده ای که نسل اندر نسل پزشک بودند؛ کتاب فرزندان استر، خاندان شفا را از تبار حکیم هارون، پزشک معروف یهودی کاشان معرفی می کند.

شجاع الدین شفا تحصیلات خود را تا پایان دبیرستان در قم به انجام رساند، برای تحصیلات دانشگاهی به تهران رفت و پس از فارغ التحصیلی در رشته ادبیات فارسی، تحصیلاتش را در در بیروت و فرانسه ادامه داد.

پس از آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه و سپس ایران، به کشورش بازگشت و به عنوان مترجم در رادیو استخدام شد، همزمان فعالیت سیاسی را نیز آغاز کرد و از بنیانگذاران حزبی شد به نام میهن پرستان، با روزنامه ای به همین نام که سرمقاله هایش را شجاع الدین شفا می نوشت.

حزب میهن پرستان، حزبی ملی گرا و دست راستی بود که با شعار بیزاری از وابستگی به بیگانگان به حزب توده می تاخت، کریم سنجابی که بعدها رهبر جبهه ملی و نخستین وزیر امورخارجه ایران پس از انقلاب شد نیز از بنیانگذاران حزب میهن پرستان بود.

حزب میهن پرستان تنها یک سال و نیم پایید و سپس همراه با احزاب دیگر هم مشی خود، بخشی از تشکل سیاسی تازه ای به نام حزب میهن شد.

از آن پس، نشانه ای از فعالیت سیاسی شجاع الدین شفا ثبت نشده اما در عرصه فرهنگ، نامی پرآوازه از شجاع الدین شفا به عنوان مترجم آثار بزرگ کلاسیک ادبیات غرب به یادگار مانده است.

تا سال 1357، حدود شصت عنوان ترجمه و تألیف از شجاع الدین شفا به چاپ رسید که نام آورترین آنها، ترجمه کمدی الهی، اثر دانته آلیگیری، شاعر سده های سیزدهم و چهاردهم ایتالیاست که در سال 1335 (1956) برای نخستین بار در ایران به چاپ رسید.

کمدی الهی، در سه جلد با عنوان دوزخ، برزخ و بهشت، سفر خیالی دانته به جهان پس از مرگ است، آنچه به ترجمه شجاع الدین شفا غنای بیشتری بخشیده، پاورقی‌هایی است که تقریباً حجمی برابر با حجم کتاب دارد و شخصیتها و رویدادهایی را که در متن اصلی کتاب به آنها اشاره شده به خواننده معرفی می کند.

کمدی الهی پس از انقلاب دیگر تجدید چاپ نشد، تا سالها نایاب بود و معدود نسخه هایی که از آن در بازار مانده بود به بهایی گزاف به صورت قاچاق فروخته می شد تا اینکه سرانجام در سالهای اخیر این کتاب مجدداً از وزارت ارشاد مجوز نشر گرفت اما در آغاز کتاب این توضیح اضافه شد که شجاع الدین شفا، از "معاندین" انقلاب بوده و چاپ این کتاب دلیلی بر توجیه و تأیید شخصیت مترجم نیست.

رایزن فرهنگی شاه

شجاع الدین شفا در روزگاری به دربار پهلوی راه یافت که جانبداری خاندان سلطنتی از دید "روشنفکران" نشانه ارتجاع بود.

او رایزن فرهنگی شاه شد و نقش مهمی در سیاستگذریهای فرهنگی شاه ایفا کرد، بویژه در سیاستهای ملی گرایانه شاهنشاهی و اندیشه بزرگداشت و احیای "عظمت" ایران باستان و نکوهش آثار فرهنگ اسلامی و حمله اعراب به ایران.

شجاع الدین شفا با قلم فاخرش، نویسنده سخنرانیهای مهم شاه شد و خالق جمله ای تاریخی شد: "کورش ... آسوده بخواب که ما بیداریم"، جمله ای از متن سخنرانی ای که برای شاه نوشت تا پاسارگاد بر سر آرامگاه بنیانگذار نخستین و بزرگترین شاهنشاهی تاریخ ایران ایراد کند.

ایده برگزاری جشنهای دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی و تغییر تقویم ایران از هجری خورشیدی به شاهنشاهی نیز به شجاع الدین شفا نسبت داده می شود.

واپسین سالهای خدمت شجاع الدین شفا به دربار شاهنشاهی، متمرکز بر برپایی کتابخانه ای عظیم شد که به دستور محمدرضا شاه، بنا بود ایران را به کتابخانه های مهم جهان پیوند دهد و الگویی برای دیگر کشورها شود.

شاه فرمان ساخت کتابخانه را در سال 1352 (1973) صادر کرد و شجاع الدین شفا را که در آن زمان معاون فرهنگی وزارت دربار بود مأمور کرد کتابخانه را بسازد و ریاست آن را در دست بگیرد.

قرار شد "کتابخانه ملی پهلوی" در قلب تهران ساخته شود و ظرف ده سال به بهره برداری برسد و در همان آغاز، ششصدهزار عنوان کتاب و بیش از 25 هزار عنوان نشریه را در خود جای دهد.

سمینارها و جلسات متعددی برای طرحریزی کتابخانه برگزار شد، مشاوران فراوانی از سراسر جهان برای کتابخانه استخدام شدند، مسابقه ای جهانی برای انتخاب معمار کتابخانه برپا شد که بیش از سه هزار شرکت کننده داشت و یک شرکت آلمانی در آن برنده شد اما کلنگ کتابخانه هیچگاه به زمین زده نشد.

انقلاب، شجاع الدین شفا را به کوچ اجباری فرستاد، طرح کتابخانه ملی پهلوی برای همیشه ناکام ماند و کتابخانه شخصی شجاع الدین شفا هم که به نوشته خودش، چهارده هزار جلد کتاب در آن داشته، مصادره شد.

شجاع الدین شفا نوشته که تقریباً همه این چهارده هزار جلد کتاب را خوانده و حاشیه نویسی کرده، هرچند این ادعا مبالغه آمیز می نماید و چندان عملی به نظر نمی رسد، حتی اگر خواندن هر کتاب، تنها یک روز به طول انجامیده باشد.

شجاع الدین شفا در فرانسه اقامت گزید، فصل تازه زندگی اش را با قلم زدن علیه نظام جدید حاکم بر ایران آغاز کرد و بزودی دین اسلام و سپس همه ادیان ابراهیمی را هدف حمله قرار دارد و علیهشان ردیه ها نوشت.

در مشهورترین این آثار، با عنوان تولدی دیگر، به این می پردازد که هر سه دین یهود، مسیحیت و اسلام نسخه برداری‌هایی از کیشهای مهرپرستی، زرتشت و مانی اند که "ایرانیان به دنیای کهن ارمغان دادند".

آثار این دوره از زندگی او، از لحاظ پایه های علمی و پژوهشی استواری نوشته های پیش از انقلاب را ندارند و بویژه در جاهایی که مستقیماً به مسائل و رخدادهای پس از انقلاب می پردازد، قلم عالمانه فدای خشمی متعصبانه می شود.

پس از آغاز حرکت اعتراضی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران، شماری از چهره های سیاسی و فرهنگی نامه های سرگشاده برای آیت الله خامنه ای نوشتند، از جمله شجاع الدین شفا.

شجاع الدین شفا با اینکه پیشتر در رد قرآن قلم زده و خدا را آفریده ذهن بشر دانسته بود، در این نامه از قرآن با عنوان کتاب آسمانی یاد کرد و از "واقعیتهای قرآنی" و لزوم متعهد بودن رهبر کشور در مقابل خداوند نوشت.