دکتر هوشنگ طالع
به انگیزهی شصت و هفتمین سالگرد یورش نظامی
روز دوم شهریور ماه 1320 (24 اوت 1941) ، بخشی از ناوگان دولت بریتانیا به بهانهی بازدید از خرمشهر وارد اروندرود شد و در آبهای قلمرو حکومت عراق برابر آبادان، لنگر انداخت. دریادار بایندر، فرمانده نیروی دریایی ایران، به ناوهای ببر و پلنگ دستور داد تا از ناوگان بریتانیا استقبال کنند. فرمانده ناوگان بریتانیا، نزدیک شدن شب را بهانه کرد و بازید را به روز بعد موکول نمود. اما در نیمه شب دوم شهریور ماه 1320 (24 اوت 1941)، ستونهای ارتش انگلیس که از سوی سربازان مستعمراتی هندی همراهی میشدند، از بندر بصره به سوی ایران به حرکت درآمدند. آنان از اروندرود گذشته و سحرگاه روز سوم شهریور (25 اوت)، خرمشهر و آبادان را مورد حمله قرار دادند. هم زمان، نیروی دریایی انگلیس، ناوگان جنگی ایران را از فاصلهی نزدیک، زیر آتش گرفت. در این نبرد سربازان و ناویان ایران، با وجود غافلگیری، پایداری شایستهای از خود نشان دادند.
هنگامی که ناوگان بریتانیا بدون اعلام قبلی، عملیات جنگی علیه
نیروی دریایی ایران را آغاز کرد، به جز افراد اندک، بقیه افراد،
در خوابگاهها و خانههای خود بودند. با آغاز تعرض ناجوانمردانه
بریتانیا، پرسنل مزبور خود را به یگانهای مربوط رسانیده و به
دفاع پرداختند. دریادار بایندر فرمانده نیروی دریایی ایران،
هنگامی که عازم محل فرماندهی بود، از سوی نیروهای زرهی
انگلستان که از پایگاههای خود در خاک عراق وارد ایران شده
بودند به محاصره درآمد و به شهادت رسید. بدینسان، نیروی دریایی
نوپای ایران با از دست دادن ناوهای ببر و پلنگ و کمابیش
هفتصدتن شهید، از هم پاشید. روسها، خیلی هم میل نداشتند، تصمیم به عمل حاد و غیرمنتظرهای، در مورد ایران بگیرند.
... دکانازاوف، معاون وزارت امور خارجه شوروی به من ] محمد ساعد ، سفیر کبیر ایران در شوروی[ خاطرنشان ساخت و حتا یک بار به طور صریح گفته بود، ما قول و قراری که با متفق جنگی خود دولت انگلیس گذشتهایم، به علت مسئولیت خاص و مشترکی است که در جنگ داریم. بنابراین، چرا دولت ایران ، اقدام به اخراج اتباع آلمان و سایر کشورهای محور به عمل نمیآورد ؟
سحرگاه روز سوم شهریور ماه، ارتش سرخ، هم زمان و از چند محور،
استانهای آذربایجان، گیلان، مازندران و خراسان را مورد تهاجم
قرار داد. ارتش سرخ در آذربایجان از محور جلفا ـ گرگر ـ درهدیز،
به درون کشور رخنه کرد و پس از استقرار در شهر مرند، سه قسمت شد.
یک ستون به سوی ماکو، یک ستون به سوی تبریز و ستون دیگر به
سوی ارومیه به حرکت درآمد. از سوی دیگر، ستونهایی از ارتش سرخ پس از گذشتن از مرز ایران، از محور گنبدکاووس- پهلوی دژ (آققلا)، راه گرگان را در پیش گرفتند. بخشی از این نیروها، از محور چهلدختر- خوش ییلاق، به سوی شاهرود و سمنان اعزام شدند. ستون دیگری در گرگان با ستون پهلوی دژ به هم پیوسته و به سوی نهارخوران و زیارت که خط دفاعی ارتش ایران بود، به حرکت درآمدند. در خراسان، ارتش سرخ از دو محور به داخل خاک ایران نفوذ کرد. این محورها، عبارت بودند از :
1ـ محور باجگیران ـ لطفآباد ـ درهگز ـ قوچان
ارتش سرخ در تمام طول مدت، به شدت شهرهای شمالی ایران را
بمباران کرد. شدت بمباران در شهرهای تبریز، رشت، رضاییه
(ارومیه) ، بابلسر، قزوین و...، بیشتر از نقاط دیگر بود. باوجود اقدامات مشترک دولت امپراتوری بریتانیا و دولت شوروی در تاریخ 18 ژوئیه و 16 اوت 1941 (27 تیر و 25 امردادماه 1320) راجع به جلوگیری از فعالیت خطرناک عمال آلمانی و اخراج آنان از کشور، جای بسی تاسف است که دولت ایران برای جلوگیری از این فعالیتها هیچ اقدامی ننموده و در نتیجه عمال آلمانی بر علیه منافع و استقلال کشور ایران همچنان به فعالیت خود ادامه میدهند. بنابراین دولت امپراتوری بریتانیای کبیر به منظور دفاع از منافع خود و دوستان خویش، اقدامات مقتضی مبذول داشته است که با خطر فوق در ایران مقابله نماید و به همین جهت و برای اجرای این منظور، به طور موقت نیروهای نظامی خود را وارد ایران کرده و به محض این که اوضاع جنگ اجازه دهد، این نیرو خاک ایران را ترک خواهد گفت. یادداشت دولت شوروی نیز مشابه یادداشت دولت انگلیس بود. در این یادداشت، پس از اشاره به مسایل یادداشتهای قبلی و مذاکرات شفاهی، آمده بود : جای بسی تاسف است که دولت ایران برای جلوگیری از این فعالیتها اقدامی ننموده و در نتیجه، عمال آلمانی به فعالیت جنایتآمیز خود همچنان ادامه میدهند. بنابراین دولت اتحاد جماهیر شوروی ناگزیر گردید که به منظور حفظ امنیت خاک خود، به ایران نیرو گسیل دارد. بدیهی است که این اقدام برعلیه استقلال ایران صورت نگرفته بلکه منظور از آن جلوگیری از فعالیت عمال آلمانی است که امنیت شوروی را به مخاطره انداخته است. در این یادداشت، روسها تجاوز نظامی به ایران را برپایهی مواد 5 و 6 عهدنامهی مودت 1921، به منظور جلوگیری خطر فعالیت آلمانها، در راستای حفظ امنیت اتحاد شوروی توجیه کرده بودند .15 هم زمان، مولوتف کمیسر امور خارجه اتحاد شوروی، یادداشت همانندی نیز به محمد ساعد، سفیرکبیر ایران در مسکو تسلیم کرد :16
ساعت یک بعد از نصف شب سوم شهریور ماه ]1320[ به وقت مسکو، تلفن کاخ
ییلاقی سفارت ایران به شدت زنگ زد... تلفن در اتاق خواب من قرار داشت.
فورا گوشی تلفن را برداشتم و از آن طرف سیم، رییس اداره خاورمیانه
وزارت امور خارجه شوروی... از من درخواست کرد بلافاصله در کاخ کرملین
با مولوتف وزیر امور خارجه ملاقات نمایم. چون مطلب مهمی در پیش است که
باید به اطلاع شما برسانند.
( شهید دریا دار غلام علی با یندر فرمانده نیروی دریایی ایران ) به دنبال تجاوز ارتشهای بریتانیا و شوروی به خاک کشور، ستاد ارتش با انتشار اعلامیهی شماره یک، مردم ایران را در جریان یورش قرار داد.17 ساعت سه و نیم بعدازظهر روز سوم شهریور 1320، علی منصور نخستوزیر، در جلسهی فوقالعادهی مجلس شورای ملی، دربارهی تجاوز ارتشهای روس و انگلیس به ایران گفت :
...از ابتدای وقوع جنگ کنونی... دولت شاهنشاهی بیطرفی ایران
را اعلام نموده و با تمام وسایل و قوای خود، دقیقا این سیاست را
پیروی و به موقع اجرا گذاشته و با یک رویهی صریح و روشن در
حفظ کشور از خطر سرایت وقایع و در صیانت حقوق مشروع تمام دول
که با ایران روابط دارند و به ویژه دول همسایه کوشیده، چنان
که تا حال به هیچ وجه خطری در ایران از هیچ طرف به هیچ یک
از آنها متوجه نگردیده (عموم نمایندگان: صحیح است). با این
حال دولت انگلیس و بعد از اتفاق آن دولت با دولت شوروی، هر دو
متفقا اظهاراتی مبنی بر نگرانی از وجود یک عده آلمانی در ایران
نمودند و دو نوبت در تاریخ 28 تیرماه و 25 مرداد 1320 برطبق
اظهارات مزبور به وسیلهی نمایندگان خود تذکاریههایی تسلیم
داشتند که اخراج قسمت عمده از آلمانهای مقیم ایران را درخواست
میکردند. در پاسخ این اظهارات، چه ضمن مذاکرات عدیده شفاهی و
چه طبق تذکاریههای تاریخ هفتم مرداد و تاریخ سیام مرداد 1320
کتباً اطمینانهای کافی در مراقبتهای دولت ایران نسبت به رفتار
کلیهی اتباع بیگانه و عدم امکان بروز خطراتی از معدودی آلمانی
که در ایران مشغول کارهای معینی هستند داده شد و برای مزید
اطمینان دو دولت، اقدامات مقتضی برای کاستن عده معتنابهی از
شمار آلمانها به عمل آمده و به جریان افتاد و مراتب مکرر چه در
تهران و چه در مسکو و لندن به مقامات مربوط دولت انگلستان و
شوروی خاطرنشان و آن چه ممکن بود برای حصول اطمینان و روشن
ساختن نظر آنها کوشش گردید.
در شهریور ماه 1320، تنها چندسال از پایهگذاری ارتش ایران
میگذشت. توان ارتش ایران، در حد حفظ آرامش داخلی و درگیریهای
احتمالی منطقهای بود، نه جنگ علیه دو قدرت بزرگ روز. ارتش
ایران در سالهای نخست 1300 خورشیدی از ادغام نیروهای «قزاق» و
«ژاندارم» و برخی عناصر «پلیس جنوب»، تشکیل شده بود. ارتش ایران
از سال 1310 خورشیدی به بعد، از تعداد معدودی افسر که در
دانشگاههای نظامی کشورهای پیشرفته و به ویژه فرانسه درس
خوانده بودند، بهرهمند گردید. نیروی زمینی ارتش ایران، فاقد
یگانهای موتوری و یگانهای مکانیزه و زرهی در مفهوم روز بود.
از لشگرهای فوق، بعضی که جدیدالتاسیس بودند، در سال 1320، هنوز به پایهی سازمان مصوبهی خود نرسیده و از حیث عده و کادر فرماندهی و اسلحه و وسایل، نواقصی داشتند...
نیروی دریایی ایران، از دو ناو 950 تنی به نامهای ببر و پلنگ و چهار
ناوچهی 320 تنی و تعدادی ناو تدارکاتی و پشتیبانی تشکیل میشد. ناوها
و ناوچههای مزبور در ایتالیا ساخته شده بودند و در سال 1311، وسیلهی
افسران و دانشجویانی که در ایتالیا آموزش دیده بودند، به ایران آورده
شدند .19
هنوز چند روز از تعرض نظامی بریتانیا و شوروی علیه ایران نگذشته
بود که سرلشگر نخجوان وزیر جنگ، بدون این که به رضاشاه اطلاع
دهد، شورای عالی جنگ را تشکیل داد. این شورا که سرلشگر ضرغامی
(رییس ستاد) ، سرلشگر ریاضی و سرلشگر یزدانپناه در آن حضور
داشتند، دستور ترک مخاصمه را صادر کرده و لشگرهای 1 و 2 مستقر در
تهران را مرخص نمود.
1 ـ عدم توازن نیروهای ارتش ایران با مهاجمان
پس از ترک مقاومت، ارتش انگلیس تاسیسات نفت کرمانشاه را تصرف
کرده و به سوی تهران به حرکت درآمد. از سوی دیگر، ارتش سرخ نیز
با بهرهگیری از ترک مقاومت از سوی ارتش ایران، خود را به
حومهی قزوین رسانید و در آن جا به نیروهای بریتانیا که از
کرمانشاه میآمدند، پیوست.
1 ـ ترک مقاومت کامل و تخلیهی یگانهای ارتش ایران از همهی
نقاطی که از سوی نیروهای متفقین اشغال شده است.
در برابر دولت انگلستان اعلام کرد که حقالسهم ایران را از درآمد
نفت جنوب خواهد پرداخت و روسها نیز پذیرفتند که سهم ایران را از
عایدات شیلات، پرداخت نمایند. همچنین دو دولت مزبور متعهد شدند
که هر زمان وضعیت نظامی اجازه دهد، نیروهای خود را از خاک
ایران بیرون ببرند.
|