جعل و سوء استفاده از مانیفست کاجازنونی

 

پاسخی به نوشتار آقای علی قراجه لو

 تحت عنوان " ماهیت نسل کشی ارمنی؟ مانیفست کاجازنونی "* "

 

انکار وقایع دردناک تاریخی پدیده ای نیست که منحصربه نسل کشی (ژنوسید) ارامنه باشد . هنوزهم هستند گروهها واشخاصی که هولوکاست یهودیان راانکار می کنند  که یکی ازآنها آقای احمدی نژاد ، رییس جمهوری کشورمان  است .

پیش ازپرداختن به اصل مطلب، بیجا نیست تا مقایسه ای گذرا بین هولوکاست یهودیان درجنگ جهانی دوم وقتل عام یا ژنوسید ارامنه درجنگ جهانی اول به عمل آوریم وببینینم چرا علیرغم اینکه این هولوکاست درمورد ارامنه خیلی پیشترصورت گرفته است وقاعدتا می بایستی جهانیان زوردتر ازآن خبردارمی شدند وعاملین آنرامحکوم ومجازات می کردند ، معهذا تا  چند دهه پیش کسی ازآن خبرنداشت ودولت ترکیه وحامیانش هم کماکان با سماجت به انکارآن ادامه می دهند . درحالیکه ، هولوکاست یهودیان قبولی عام یافته وجامعه جهانی وکشورهای بزرگ یکصدا عاملین آن ، یعنی آلمان هیتلری وحزب نازی رامحکوم وجنایتکاران را دریک دادگاه بین المللی به کرسی اتهام ومجازات نشاندند .

عموما ، گفته می شود این امر به دلیل نفوذ لابی های یهودی وقدرت مالی وسیاسی یهودیان است . گرچه ، این عامل بی تاثیرنیست، اما مهمترین دلیل آن از نظرمن  به این شرح است : درجنگ جهانی دوم، دول متفق که مورد هجوم آلمان نازی قرارگرفته بودند ، خود متحمل مصائب بیشماری شدند وبخشهای قابل توجهی ازجمعیتشان قربانی تجاوزات دولت یاد شده گردید . به عنوان مثال، حدود بیست ملیون نفرازنفوس کشور اتحادشوروی ، اعم ازنظامی وغیرنظامی ، درجنگ تلف شدند . کشورهای غربی نیز به انحاء وبه میزانهای مختلف صدمات عظیمی رامتحمل گردیدند . به همین جهت ، دول متفق یکصدا اقدام به دستگیری و تعقیب ومجازات عاملین کشتارهای مردمشان کردند . اینکه هولوکاست یهودیان نیزدرتصمیم آنها به تعقیب عاملین جنگ واقعا موثر بوده ، جای بحث است . قابل توجه است که دول فاتح ، یهودیان را ، که درواقع قربانی اصلی جنگ دوم جهانی بودند ، ازشرکت دردادگاه نورنبرگ ، علی رغم تقاضای آنها ، منع کردند .

اما درمورد مردم کشی ( ژنوسید ) ارامنه درجنگ جهانی اول، دول بزرگ طرف مخاصمه وملتهایشان ازدولت ترکیه صدمات چندانی ، جزدرعملیات نظامی ، ندیدند . بنابراین ، انگیزه ای جدی و آنچنانی برای دستگیری وتعقیب عاملین نسل کشی ارامنه نداشتند و برعکس ، پس ازظهوردولت نوبنیاد ترکیه به رقابت بایکدیگربرای جلب همکاری آتاتورک برخاستند . حتی روسیه شوروی که از بدواعلام موجودیت خود درنوامبر سال 1917 ، طی مصوبه ای رسما ژنوسید ارامنه رامحکوم وخواستاراجرای حق تعیین سرنوشت ارامنه در ارمنستان غربی (ارمنستان ترکیه) گردیده بود 1 ، با قدرت گرفتن آتاتورک، هم پیمانی علیه دول امپریالیستی دراو دید و با تسلیح دولت نوپای ترکیه درجنگ علیه انگلیس وفرانسه به آن کشوریاری نمود . این تسلیحات ، اما بعدا علیه دولت تازه تاسیس ارمنستان شوروی به کاررفت . دراین مورد ، درزیربازاشاراتی خواهم داشت .

 لازم به یادآوری است که تا هنگام ظهوروبه قدرت رسیدن آتاتورک، دولت ترکیه تعدادی ازعاملین قتل عام رادستگیر، مجازات وحتی اعدام کرد. خودِ آتاتورک نیز واقعیت قتل عام هموطنان مسیحی اش به دست حکومت ترکهای جوان راتایید کرده است . آتا تورک در مصاحبه ای با نشریه "لوس آنجلس اگزمین" درسال  1926 در مورد حکومت ترکان جوان که پیش از او بر سر حکومت بودند میگوید "هم اینان بودند که با سیاستهای ننگین خود بیش ازیک میلیون مسیحی را به سوی کوچ اجباری وهلاکت سوق دادند" 2 .

انکارجنایات تاریخی ازسوی مخالفین آن، عموما ازموضعی پرخاشگرانه وبرای سرپوش گذاشتن بر جنایات یا توجیه آن ، دامن زدن به نفرت قومی، مذهبی ، نژادی، تحقیرقربانیان و یا نمک پاشیدن برزخم انجام می گیرد . اما درمواردی هم انکار، معلول عدم اطلاع وآگاهی ناقص وقرارگرفتن درمعرض تبلیغات یکطرفانه  منکران آن است . روی سخن  من با این گروه ازهموطنان است .

گروه اول، درواقع ازدولت ترکیه ، وارث دولت عثمانی، سرمشق می گیرند که با هزینه کردن صدها ملیون دلاردرراه پرده پوشی گذشته تاریکش ، هرسال خودبیشتر مایه آبروریزی وبی اعتبارشدنش درانظارجهانیان می گردد . بدین ترتیب ، درواقع، کارارامنه راآسانتر می سازد . همانطورکه گفتیم، تا دوسه دهه پیش ، از واقعیت  نسل کشی ارامنه تعدادبسیاراندکی ازجهانیان مطلع بودند . گرچه تلاش وفعالیت بازماندگان این جنایت عظیم وجوامع ارمنی درسطح جهان عامل اساسی درشناساندن آن به جهانیان بود ، لکن ، به یمن سماجت ویکدندگی دولت ترکیه تعداد روزافزونی از جهانیان به این مساله توجه پیداکرده وبه صف منتقدان آن دولت می پیوندند . این روند ، درمیان ایرانیان داخل وخارج ازکشورنیزقابل مشاهده است و جای خوشوقتی است که تعدادروزافزونی ازهموطنان آذری نیز، که آماج اصلی شکارچیان پان ترکیست هستند ، نه تنها فریب تبلیغات زهرآگین نژادپرستان را نمی خوردند ، بلکه با شجاعت به افشای آن نیز می پردازند

واما بپردازیم به اصل مطلب ، یعنی پاسخ به هموطن عزیزمان ، آقای علی قراجه لو ، که درمقاله عجیب وغریبی  و با لحنی که گویی دروازه  خیبررا فتح کرده باشد ، مانیفست کاجازنونی  را به عنوان سندِ رد قتل عام ارامنه ودروغ جلوه دادن آن ، برروی میز می کوبد .

این هموطن گرامی ، به قول معروف ، سوراخ دعاراگم کرده وقافیه راپاک باخته است . زیرا، استناد به کتاب کاجازنونی برای رد وانکارواقعیت ژنوسید ارامنه ، جز خلط مبحث هیچ چیز دیگری نیست . مانیفست کاجازنونی دربهترین حالت می تواند برای انتقاد وتخظئه کردن یک حزب سیاسی به کاررود ، اما هرگزنمی تواند درراه انکارواقیعت قتل عام ارامنه مورد استفاده ( بخوانید سوء استفاده) قرارگیرد ، زیرا کاجازنونی نه تنها هرگزسخنی در رّد واقعیت قتل عام در مانیفست خودش نگفته ، بلکه حتی درچند جا ، به طورصریح ، ولی گذرا ازجنایاتی که برملتش رفته ونامی جزقتل عام ونسل کشی برآن نمی توان گذاشت ، سخن می گوید . درواقع ، این دوست ما پا را فراتراز خلط مبحث صرف گذاشته وعملا به جعل سند می پردازد . ایشان در "ترجمه" ادعایی خود مدعی می شود که "کاجازنونی درتمام گزارش خود سخنی ازنسل کشی ارامنه به زبان نمی آورد. "

برای نشان دادن عمق سوء استفاده ای که که آقای قراجه لو ازمانیفست کاجازنونی برای توجیه و یا رد واقعیت ژنوسید ارامنه می کند، فقط به دوسه مورد ازهمان متن (انگلیسی) که ایشان با طمانینه بسیار به عنوان حجت آخر ارائه می دهد ، اشاره می کنم . کسانی که به زبان انگلیسی آشنایی دارند ، می توانند خودبه متون اشاره شده مراجعه ومقایسه کنند .  

درصفحه 32 متن انگلیسی می خوانیم 3 :

„اخراجها ، تبعیدهای دستجمعی وکشتارهایی که درتابستان وپائیز 1915 صورت گرفت، ضربه ای کشنده بر مساله ارمنی واردآورد . نصف سرزمین ارمنستان تاریخی همان نصفی که درآن شالوده استقلال مابرپایه سنتهای دیپلماسی اروپایی می بایستی ریخته شود ــ  ، خالی ازسکنه ارمنی شده بود دراستانهای ارمنی نشین ترکیه دیگر سکنه ارمنی باقی نمانده بود . ترکها می دانستند چه می کنند وامروزدلیلی برای پشیمانی ندارند . کاری که آنها کردند قاطعانه ترین روش برای پایان بخشیدن به مساله ارمنی درترکیه بود ".  

درهمان صفحه :

"انسانهای متمدن ممکن است دررویارویی بااین جنایت غیرقابل توصیف ازخشم به لرزه درآیند و سیاستمداران ممکن است کلمات تهدید آمیزی علیه ترکیه جنایتکار به کارببرند . ممکن است کتابهای "آبی"، "زرد" ، "نارنجی" ویا اوراق واسناددیگری درمحکوم کردن این جنایات منتشرشوند . روحانیون می توانند درکلیساها عقوبت الهی برای جنایتکارن طلب کنند  ومطبوعات همه کشورها می توانند مملو ازشرح جزییات دلخراش وشهادتهای شاهدان عینی باشند . آنها هرچه بخواهند می توانند بگویند ، اما اکنون دیگرکارازکارگذشته و کلمات اجساد فروافتادگان درصحاری عربستان 4  را زنده نخواهند کرد وخانه های ویران شده را بازسازی و سرزمینی را که ازسکنه اش خالی شده آباد نخواهند نمود . ترکها می دانستند چه می کنند ...."      

درهمان صفحه وصفحه 33 متن انگلیسی، حتی اززبان وی کلمه "هولوکاست" به کاربرده شده است :

"سالهای 1915 وتمامی سال 1916 ، سالهای یاس ونومیدی وعزاداری برای همه ما بود . دهها وصدها هزار پناهنده ، همه آنهایی که از هولوکاست 5 جان سالم به دربرده بودند به ایالات مختلف روسیه ریخته بودند . سیل انسانها ی قحطی زده ، برهنه ، بیمار، وحشتزده ونومید  روستاها وشهرهای مارا پرکرده بودند . اینها به کشورما 6، یعنی جایی که خود ویران وقحطی زده بود می آمدند ، برسریکدیگرانباشته می شدند وجلوی چشمان ما ودرآستانه خانه هایمان ازقحطی ومرض جان می سپردند... "

این است سندی که نویسنده مقاله یا "مترجم" ادعایی در رد ویاتوجیه قتل عام ارامنه به خوانندگان مقاله اش ارائه می دهد وادعا می کند که "کاجازنونی درتمام گزارش خود سخنی ازنسل کشی ارامنه به زبان نمی آورد. ". آیا نویسنده ، خوانندگان "ترجمه" اش را بی سواد یا نادان یا احمق فر ض کرده است ؟ نمی دانم ، شاید خودایشان بتواند توضیح دهد . لکن، تحریفی به این شکل وصراحت فقط گواه بر نادانی محض خود نویسنده آن می تواند باشد .

 درواقع ، آنچه که کاجازنونی درمانیفستش به طورگذرا درباره ژنوسید ارامنه می گوید ، گواهی یکنفرشاهدازنسل کشی موردبحث می باشد ، نه تایید عمل عاملین جنایت و یا توجیه آن . اشاره او به اینکه " ترکها می دانستند چه می کنند و امروز دلیلی برای پشیمانی ندارند  ... " اشاره ای آمیخته به طنزوتلخکامی است که درواقع واقعیت قتل عام را تایید می کند . او به عنوان یک اندیشمند وطن پرست وباریک بین ، هرگزنمی توانست برجنایاتی که برملتش رفته ، تحت هرعنوانی ، مهرتایید بزند ویا واقیعت آنرا منکرشود . منتها ، مساله اودرمانیفستش طرح وبررسی فاجعه قتل عام نیست . او به آینده نظر دارد و درپی ریختن شالوده های امنیت ورفاه آتی آن بخش ازمردمش است که ازآن فاجعه مهیب جان سالم به دربرده اند .

تصورمی کنم ، همین مقدار برای سنجش اعتبارکل مقاله یا "ترجمه" آقای قراچه لو وهدفهایی که احیانا ازاین مقاله یا "ترجمه " دارند کافی باشد . من دیگر به خزعبلات دیگر وتعبیروتفسیرهای پرازتحریف ایشان در"ترجمه" ادعایی اش نمی پردازم ، که این مثنوی هفتاد من می طلبد . به قول معروف ، تو خودحدیث مفصل بخوان ازاین مجمل .

معهذا، برای تکمیل کلام به یکی دوسوال که ممکن است برای خوانندگان پیش آید، می پردازم .

حتی اگر حزب داشناکسوتیون را مسبب همه فجایع بدانیم ، امری که نه کاجازنونی مدعی آنست ونه هیچ قاضی ومورخ عادلی آنرا تایید می کند ، باز وقایع بعد از 1921، یعنی زمانی که رژیم کمونیستی درارمنستان برقرار وداشناکها به کلی ازاین کشوررانده شده بودند ، نشان داد که ترکها هرگزازنقشه خود دایر برمحوکامل ارمنستان ازروی نقشه جغرافیا منصرف نشده وازهرفرصتی برای به انجام رساندن این هدف استفاده می کنند . دولت نوبنیاد ترکیه به حملات وویرانگری های خود ، اینبار علیه جمهوری ارمنستان شوروی، ادامه  داد و فقط پس ازاخطارروسیه شوری به دولت آتاتورک بود ، که این حملات خاتمه یافت ، زیرا درغیرانصورت ، منافع اساسی خوداتحاد شوروی نیز به خطر می افتاد . می بینیم که مساله دولتها متوالی ترکیه ، حزب داشناکسوتیون نبود . همانطورکه گفتیم ، هدف محو کامل ارمنستان وبازکردن راه برای ایجاد "امپراطوری توران بزرگ" بود.       

اکنون پس ازنزدیک به هشتادوپنج سال پس ازانتشار مانیفست موردبحث ، وپس ازفروپاشی اتحادشوروی ، می توان گفت همه پیش بینی های کاجازنونی هم صورت واقعیت به خود نگرفت . آن بخش ازنظریه او، دایربرلزوم پیوستن ارمنستان به جرگه جمهوری های اتحاد شوروی جهت تضمین امنیت فیزیکی وصلح وآرامش درکشور، البته صحیح ازآب درآمد . چنانچه با فروپاشی اتحاد شوروی ودردروان گسستگی شیرازه اموردرسالهای 1990 تا 1992 ، خطرجنگ باترکیه بازبه وجودآمد . دراین سالها ، حداقل یکبارنیروهای نظامی ترکیه اقدام به تجاوز به خاک ارمنستان نمودند ، که با اخطاروزیرجنگ وقت شوروی ، شاپوشنیکف ، مبنی براحتمال شروع جنگ سوم جهانی روبروگردیده وعقب نشستند . لکن، وقایع وتجارب تاریخی بعد ازانتشارمانیفست کاجازنونی برهمه ارزیابی ها وپیش بینی های او درباره حزبش صحه ننهاد . حزب داشناکسوتیون به حیات خودادامه داد واکنون یکی از احزاب تشکیل دهنده دولت ائتلافی ارمنستان است ، گرچه پیش بینی اعضا وطرفداران حزب ، مبنی براینکه با فروپاشی رژیم کمونیستی مردم آنهارا باآغوش بازخواهند پذیرفت نیز، جامه عمل نپوشید .

واقعیت اینست که پاره ای گروههای چپ وبخصوص گروههای پان ترکیستی ازحزب داشناکسوتیون لولویی ساخته اند تا هرموضع ونظروخواست این حزب ، ازجمله تلاش وی برای شناساندن واقعیت ژنوسید ارامنه را، صرفا به دلیل اینکه ازطرف این حزب مطرح می شود ، تخطئه کنند . اینکار، همانطورکه گفتیم خلط مبحث وتحریف واقعیتها برای فرارازمسوولیت وسرپوش گذاشتن برجنایاتی است که برخلق ارمنی رفته است

 

مختصر ، مانیفست کاجازنونی دربهترین حالت می تواند برای انتقاد ازعملکرد یک حزب وتخظئه کردن مواضع سیاسی آن به کاررود ، اما هرگزنمی تواند درراه انکارواقیعت قتل عام ارامنه مورد استناد قرارگیرد . استناد به آن برای رد ویا توجیه واقعیت قتل عام ونسل کشی ارامنه فقط منجر به بی اعتباری وبی آبرویی سوءاستفاده کنندگان از مانیفست می شود ونه بیش .

امید که درفردایی روشنتر ، درجامعه ای عاری ازتنفرقومی ونژادی ومذهبی ، انسانها ، ازهرملیت ومذهب و قومیت ونژاد وجنیست ومرامی به عنوان موجودات آزاد به همزیستی سازنده باهم بپردازند وبه جای تحقیر وسرکوب وصدمه زدن به یکدیگر، شادکامی وبهروزی خودرادر یاری وامداد واستعانت از همنوع خود ببینند .   

چه بجاست به یادآوردن ابیات بیمانند سعدی بزرگ :

 بنی آدم اعضای یک پیکرند

که درآفرینش زیک گوهرند

چوعضوی به دردآورد روزگار

دگرعضوهارانماند قرار

بااحترام ،

آرسن نظریان

(مترجم رسمی دادگستری)

هلند ، دهم خرداد 1387 برابر با  31 مه 2008

پی نوشت :

 ________________________________

* http://www.shahrvand.com/?c=118&a=4288

(1)  این درواقع یکی ازاولین مصوبه های عمده دولت جدیدالتاسیس شوروی ویک سندمهم بین المللی درمورد حق تعیین سرنوشت ارامنه ترکیه بود .

(2)  "من همه شان را می کشم. من باید تمامی اعضای حزب "اتحاد وترقی" را نابود سازم . هم اینان بودند که با سیاستهای ننگین خود بیش ازیک میلیون مسیحی را به سوی کوچ اجباری وهلاکت سوق دادند" . (مصاحبه با نشریه "لوس آنجلس اگزمین درسال 1926 . )

(3)  ترجمه ها ازآن نویسنده است .

(4)  مقصود صحاری شمال سوریه است که تبعیدیان به آنجا رانده می شدند (مترجم).

(5)  نظربه اینکه، این کلمه بعد ازجنگ جهانی دوم درمورد قتل عام یهودیان  مصطلح گردید ونیزبه دلیل اینکه اکنون باترجمه انگلیسی مانیفست سروکارداریم، مشخص نیست که دراصل سند ارمنی هم همین کلمه به کاررفته است .

(6)  مقصود ارمنستان شرقی است، که آنزمان تحت حاکمیت روسیه بود واکنون جمهوری مستقل ارمنستان را تشکیل می دهد .  

*********************

 

   

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .