چندم تیر بود ....

- آه یادم نمیاد

 

هژده ستاره در باد
 
به روالی معکوس
 
خاموش می شوند و
 
ابر با خیالی راحت
 
کنار می رود
تیر می کشد نخاع شب
و آه با صدا خلط می شد
و صدا با ضجه های مبهم چوب
 
به روزی می افتد
 
که یک شب
زایید و مرد

 من ِ بچه یتیم
 
مدرک گرفته ام
کارم شده حراج خورشید
 
ابر وصله می زنم
به سربند هر فصل
و در روالی معکوس قد می کشم
در این گیر و دار
 
باید مواظب باشم
 
آدم بزرگ ها له ام نکنند
 
آن ها    که وارونه     آن بالا نشسته اند.

 

۸۷/۴/۱۸ 


آبادان

 

jmohammadreza@gmail.com