‫باغ ايراني

‫نويسنده يعقوب دانش دوست

‫ ۲۲ مرداد ۱۳۸۶

‫ پيش از اينكه به باغ ايراني بپردازم. خوب است گفته شود كه به طور كلي باغ چيست؟

‫و هنگامي كه واژه باغ را مي شنويم، چه مفهومي در ذهن ما پيدا مي شود؟ طبيعي است كه اين مفهوم و اين انگاشت نزد مردم مختلف با فرهنگها و در شرايط اقليمي گوناگون يكسان نخواهد بود.

‫ به نظر من تعريفي كه مي توان براي باغ گفت و تا اندازه زيادي فراگيري داشته باشد. اينست: "باغ جايگاهي است براي استفاده انسان كه حامل تركيب عناصر معماري، درختكاري، گل كاري هاي تزئيني و جلوه آب بوده و در رابطه با سليقه و فرهنگ مردم و شرايط اقليمي هر سرزمين شكل گرفته است."

‫در اين رابطه باغهاي گوناگوني بوجود آمده اند كه حاصل سليقه ها و فرهنگ هاي مختلف و شرايط اقليمي گوناگون است. و گاه تاثير عوامل ذكر شده آنچنان متفاوت است كه هيچگونه شباهتي در آنها ديده نمي شود. براي مثال در سرزميني مانند هلند آنقدر آب فراوان است و آنقدر زيادي است كه يكي از مسائل باغ ها، دفع آبهاي زيادي از باغ است. تا از ايجاد مانداب و گندآب جلوگيري شود. در جاي ديگر به مانند ايران آنقدر آب كم است كه مقدار اندك آب را با استفاده از روش ها و ابتكارهاي زيادي در باغ حركت مي دهند و به نمايش مي گذارند.

‫همچنين تأثير فرهنگ هاي متفاوت نتايج متفاوتي ببار مي آورد كه در اين زمينه مي توان از باغ هاي ايراني، باغهاي ژاپني، انگليسي و باغهاي و ... نام برد.

‫باغ سازي چيست؟ "باغسازي هنر تركيب عناصر معماري، عناصر گياهي و نمايش آب است. با يكديگر، به گونه اي كه نتيجه كار با توجه به شرايط اقليمي، پاسخگوي انتظارها و آرزوهاي مردم فرهنگي خاص باشد در مورد باغ".

‫هدف باغ سازي: ممكن است اهداف متفاوتي براي ايجاد باغ وجود داشته باشد. مانند باغي كه پيرامون قصري را شكل داده است و يا باغي كه برگرد آرامگاهي ايجاد شده باشد و يا باغي كه براي استفاده همگاني طراحي و ساخته شده باشد. ولي همواره يكي از اهداف كلي باغ وصول همنشيني با طبيعت است، كه به صورت كشتي در نهاد انسان ها وجود دارد. زندگي شهرنشيني انسان را از طبيعت جدا مي كند، باغ سازي دعوتي است از طبيعت به درون شهر و جامعه، منتها در اين حركت طبيعت در رابطه با خواسته انسان ها و فرهنگ آنها به گونه هاي مختلف به نظم كشيده مي شود و به صورتي در مي آيد كه نه طبيعت كامل است و نه معماري تنها. بلكه حاصل كار كنار آمدن هر يك از عناصر تشكيل دهنده باغ است به عناصر ديگر.

‫عناصر تشكيل دهنده يك باغ به طور كلي يك باغ با تركيب عوامل زير شكل مي گيرد:

‫۱- زمين- زمين بايستي از لحاظ جنس خاك قابليت نفوذ آب و حاصلخيزي، مورد بررسي و توجه قرار گرفته باشد.

‫۲- آب- آب مورد نياز باغ بايستي افزون بر كفايت از خاصيت استمرار و دائمي بودن برخوردار باشد.

‫۳- گياهان- انواع گياهان تجلي طبيعت اند در باغ كه در رابطه با سليقه و خواست انسان و شرايط اقليمي به نظم كشيده شده اند.

‫۴- معماري- معماري عامل شكل دهنده باغ است، در رابطه با زندگي و نحوه تفكر انسان كه شامل بناهاي موجود باغ، نقشه باغ، محوطه سازي ها، پله ها، حوض ها، آب نماها، حوي ها و فواره ها و عناصر تزئيني معماري است كه در باغ از آنها استفاده مي شود مانند نيمكت ها، گلدان ها، آلاچيق ها و مجسمه ها و جز آن ...

‫۵-پديده هاي فرعي- اين پديده ها نتيجه وجود و يا كاربرد عناصر به كار رفته در باغ است مانند صداي آب، بوي گل ها و يا عواملي هستند طبيعي و در نتيجه احداث باغ و سرسبزي آن به باغ جلب مي شوند مانند پرندگان زيبا كه صداي چهچهه آنها و زيبايي آنها بر غنا و زيبايي باغ مي افزايد.

‫در نتيجه دو عامل صدا و بوي گل ها را مي توان به عناصر سازنده باغ افزود. باغ ايرانيباغ ايراني را نيز با توجه به تعريفي كه در بالا براي باغ آوردم، مي توان به صورت زير تعريف كرد: "باغ ايراني باغي است كه از تركيب عناصر معماري، درختكاري، گل كاري هاي تزئيني و جلوه هاي گوناگون آب به وجود آمده و اين شكلگيري در رابطه با فرهنگ و سليقه ايراني و با استفاده از عناصر ايران، گياهان بومي ايران و گل هاي ويژه سرزمين هاي با فرهنگ ايراني باشد.

‫صرف نظر از ريزه كاري ها و سليقه هاي دوره هاي مختلف تاريخي كه در باغ هاي ايراني مطرح است، در اين بررسي مي پردازم به توضيح چهار عنصر تشكيل دهنده باغ، در باغ ايراني، در ضمن ذكر اين نكته لازم است كه تمامي دانستني هاي لازم در مورد باغ ايراني را هنوز در دست نداريم.

‫ ۱- زمين در باغ ايراني زميني كه براي باغ هاي ايراني انتخاب شده است، گذشته از جنس خاك، قابليت آبياري و نفوذ به اندازه آب و حاصلخيزي، در بيشتر موارد در زمين شيب داري مانند دامنه كوهستان و يا تپه ها ساخته مي شود، تا آب بر آن سوار شود و به سادگي بتوان باغ را آبياري كرد. در نتيجه باغ هاي ايراني در چند سطح و يا كف ساخته شده است و آب پس از جريان يافتن در بالاترين كف و آبياري آن، به تدريج به روبه هاي پايين تر راه مي يابد. از نيرويي كه آب از اختلاف سطح ها كسب مي كند. براي براه انداختن آبشارها و فواره ها نيز بهره مي گيرند و آب، به خوبي و سادگي در جوي ها و روبه هاي گوناگون آب جريان مي يابد.

‫ ۲- آب در باغ ايراني منبع آب- وجود باغ ايراني همواره متكي بر وجود يك كاريز(قنات) و يا چشمه اي بوده است كه به طور دائم آب آن در باغ جريان مي يافته است. در بيشتر موارد تاسيساتي كه براي تهيه اين آب ايجاد شده است. صدها برابر طولاني تر از درازاي باغ است. مانند كاريزي كه آب را از مادر چاه تا باغ مي رساند و به طور معمول آب ابتدا وارد باغ شده و پس از آبياري كامل باغ آنچه مازاد مصرف باغ باشد، براي مصارف ديگر از باغ خارج مي شود مانند باغ فين كاشان، باغ قدمگاه نيشابور و ... نتيجه آنكه مساحت باغ در رابطه با ميزان آب قرار گرفته و همواره مساحت باغ به اندازه اي است كه آب در فصل كم آبي نيز بتواند باغ را آبياري كند.

‫-حركت آب در باغ – از آنجا كه ايران سرزمين كم آبي است، (به جز نواحي كنار درياي خزر) با تمام كوشش هايي كه براي تامين آب به وسيله كاريزها يا قنات ها به عمل آمده است، باز ميزان آب از اندازه معيني تجاوز نمي نمايد. كمبود آب ميل ايراني را به تماشاي بيشتر آن مي افزايد و درنتيجه طراحان باغهاي ايراني همواره با ابتكارهاي گوناگون كوشش نموده اند تا آب را هرچه بيشتر در باغ نگه داشته و با گردش و حركت دادن بيشتر به آن، هر چه بيشتر آن را به تماشا بگذارند. براي اينكار از آب نماها- حوض ها- استخرها – جويبارها- آبشارها- آبگردون ها و فواره هاي گوناگوني با طرح ها، اندازه ها و ميزان جهش آب استفاده نموده اند و نتايج درخشاني براي زيباتر نمودن باغ و ايجاد صداهاي متنوعي از آب در باغ و نمايش پرحجم تر آب حاصل شده است. - صداي فواره هاي گوناگون باغ هاي ايراني ضمن اينكه طرح و حجم آنها فضاي باغ را شكل مي دهند، شنيدني است. به ويژه آنكه در هر حركت آب در جوي ها، فواره ها و آبشارها زمزمه خاصي از صداي آب به گوش انسان مي رسد. نمونه بسيار خوب در اين مورد، باغ فين كاشان است كه در هر گونه و گذر اين باغ با صدايي خاص به گوش مي رسد و هر يك از اين صداها به نوعي انسان را آرام و سرگرم مي كند. - حركت آب در جويها نيز روشي است براي نمايش بيشتر آب در باغ ايراني. در اين مورد كوشش مي شود مسيرهاي طولاني تري براي آب انتخاب شود. - زماني كه آب جويها از سطح بالاتر به سطح پايين تر مي ريزد طبيعي است كه آبشار به وجود مي آيد. ولي چون ميزان آب بسيار كم است، ريزش آبشارگونه آب جالب توجه نخواهد بود. براي حل اين مسئله به جاي ريزش فرودي آب آن را در سطح شيب داري به جريان مي اندازند. منتها به جاي سطح صاف جوي ها كه با سنگ ساخته شده است، در اين شيب ها تراش هايي در سنگ مي دهند كه به سينه كبوتري معروف است. آب بسيار كم با جريان يافتن در اين سطوح بسيار پرحجم به نظر مي آيد و به علاوه صداي زيادي نيز ايجاد مي كند. اين راه حل و اين طرح يكي از ويژگي هاي مهم و بارز و جالب باغهاي ايراني است كه در بسياري از باغهاي ايراني وجود دارد. مانند: باغ چهلستون در شهر اشرف (بهشهر) – باغ قدمگاه نيشابور- باغ تاج آباد در اصفهان و باغ دولت آباد يزد.

‫- حوض و استخر به انداره هاي متفاوت در باغ ايراني ساخته شده است. حوض و استخر در قسمتهاي مختلف باغ، در مقابل ساختمان با كوشك ميان باغ و در فضاي داخلي وجود دارد. مثال خوب در اين باره باغ فين كاشان است و باغ دولت آباد يزد به لحاظ داشتن حوض هاي گوناگون در داخل بنا. - تصوير بنا در داخل حوض چه در داخل و خارج آن و يا تصوير درختان در آب همواره مورد پسند و توجه ايرانيان بوده است. - آب همواره از فواره حوض وارد حوض مي شود و پس از سرريز شدن در جويهاي باغ حركت كرده به آبشارها مي رسد و در جويهاي رويه پايين ر جريان مي يابد.

‫۳- گياهان در باغ ايراني گياهان در باغ ايراني با هدف ايجاد سايه- برداشت محصول و تزيين كاشته مي شوند حجم اصلي گياهان متوجه درختان سايه دار و محصول دار است و گل ها و گياهان تزييني به ميزان كمتري در باغ ها وجود دارند. گياهان را مي توان در سه گروه تقسيم كرد كه شامل درختان- بوته ها و گل هاي تزييني است. الف- درختانبراي ايجاد سايه در باغهاي ايراني از درختان سايه افكن مانند بيد- چنار- نارون و مانند آن استفاده شده است و براي كمك بيشتر به ايجاد سايه گذرگاههاي باغ ها را باريك انتخاب نموده اند تا سايه درختان دو طرف همه سطح گذرگاه ها را بپوشاند.

‫در محورهاي اصلي باغ بيشتر از رديف درختان سرو و چنار استفاده شده است و نيز در موارد زيادي يك در ميان سرو و چنار كاشته شده است. تغيير شكلي كه درختان چنار در چهار فصل سال از نظر رنگ برگها و يا ريزش آنها دارند، در مجاورت درختان سرو كه همواره برگ داشته و سبز رنگ هستند، تنوع زيادي در رنگ و طرح و حجم باغ ايراني به وجود مي آورد. بهار و پاييز بسيار زيبايي دارند و در فصل زمستان وجود درختان سرو باغ را سرسبز نگه مي دارند. - به جز محور اصلي بقيه رويه هاي باغ را باغچه هايي شكل مي دهد كه پر از درختان ميوه است، كه به صورت منظم كاشته شده اند.

‫علاوه بر سرو و چنار درختان ديگر مانند تبريزي، كاج، بيد و بيدمشك، افرا- زبان گنجشك، نارون و صنوبر در باغهاي ايراني كاشته شده است منتها درختان سرو و چنار و تبريزي بيشتر مورد علاقه ايرانيان بوده است. درختان تبريزي كه به سرعت رشد مي كنند چوبشان در ساختمان مورد استفاده قرار مي گيرد اما درخت سرو به لحاظ زيبايي دائمي و تناسب و كشيدگي اش محبوب مردم ايران است. و شعرا در وصف آن بسيار سروده اند و زيبايي آن را الگو قرار داده و به آن تشبيه كردهاند، مانند قد سرو. بررسي محل كشت اين درختان در باغهاي ايراني كار تحقيقي است جداگانه كه دراين اندك نمي گنجد. - درختان ميوه با تنوع زياد و مرغوبيت در باغ هاي ايراني كاشته مي شوند كه از آن جمله است: زردآلو- گوجه- گيلاس- گلابي- سيب- به - هلو- انجير- پرتقال- ليموترش- ليموشيرين- توت- انار- انواع انگور و ... ب- بوته ها اين دسته از گياهان باغهاي ايراني شامل انواع گل سرخ و انواع ياس ها است. همانطور كه گفته شده محبوب ترين درخت نزد ايرانيان سرو است. گل سرخ محبوب ترين گل باغهاي ايران است. به طوري كه كلمه گل در فارسي معني گل ســـرخ و هم معني مطلق گل را دارد. لفظ گل در تركيب هاي ديگــري نيز به چشم مي خورد مانند گلستان(يعني باغ گل سرخ)، گلشن و گلزار به معني باغ گل به كار مي رود.گلكشت به معني تفرجگاه- گل كاري يعني ايجاد باغچه و يا تپه گل و حتي صداي بلبل را گلبانك مي گويند.گل سرخ را آنطور كه شاردن مي گويد "پنج رنگ است. سفيد، زرد، سرخ، سرخ اسپانيايي و سرخ خشخاشي و گل سرخ هاي دو رنگ كه گلبرگ هاي آن يكرو سرخ و روي ديگر زرد است و بوته هايي نيز داراي گل هاي زرد و سفيد- و زرد و سرخ است كه بر روي يك پايه مي رويد".متأسفانه گونه هاي مختلف گل سرخ كه بسيار معطر نيز بوده اند و باغهاي ايراني را معطر مي ساخته اند و يا براي تهيه گلاب و عطر از آنها استفاده مي شده به ندرت به جاي مانده و يا دست كم در ايران بسيار كم است. تنها گل گلاب به ميزان قابل توجهي كشت مي شود و معروفترين جايي كه گل گلاب براي گلاب گيري پرورش مي يابد نواحي قمصر و نياسراست از كاشان.

‫ايرانيان گل ها را به همان حالت شاداب و طبيعي كه دارند مي پسندند و هيچگاه به دنبال پيوند كردن و يا تركيب آنها نبوده اند. - گل هاي بوته اي ديگر انواع ياس ها هستند كه از آن جمله مي توان، ياس سفيد- ياس بنفش- ياسمن- ياس زرد و غيره را نام برد. همچنين انواع نسترن ها از اين گروه مي باشند. - نقاشي انواع گل ها يكي از هنرهاي مورد علاقه ايرانيان بوده است و اين هنر در دوران تيموري و صفوي رايج بوده و به ويژه در دوران قاجار بيشتر معمول گرديده به طوري كه روي جلد كتاب ها و روي قلمدان ها را با تصوير گل ها نقاشي نموده اند. ج- گل هاي تزييني گل هاي تزييني بيشتر در باغچه هاي جلو ساختمان و در محور ورودي و يا محورهاي اصلي كه متوجه بناست كاشته مي شوند. از گل هايي كه بيشتر مورد توجه ايرانيان بوده است. شاردن و برخي از جهانگردان نام برده اند به قرار زير: بنفشه- سوسن با رنگهاي مختلف - سنبل سفيد و آبي- قرنقل- سنبل خوشه¬اي- زنبق- انواع لاله- ميخك پرپر- ميخك كم پر- گل شبو- زبان پس قفا- گل مريم- هميشه بهار- تاج خروس(بستان افروز) ختمي- خيري- نيلوفر- گل گندم- گل خشخاش- گل پامچال- گل زعفران- نرگس زرد- گل نسرين- (يونجه نيز به جاي چمن امروزي محوطه اي بزرگ زير درختان و ميان كرت را سر سبز نگه مي داشته است.

‫۴- معماري در باغ ايراني از دوران پيش از اسلام باغ هاي ايراني اطلاعات كافي در دست نيست. آثاري كه موجود است بيشتر جوي ها و حوض ها را نشان مي دهد و اين روش همان است كه پس از اين دوران در دوران اسلامي نيز ادامه يافته است. باغ هاي ايراني، به جز آنهايي كه براي فضا و محوطه آرامگاه ها ايجاد شده اند و جنبه عمومي دارند. همواره به صورت باغي محصور و متعلق به پادشاهان و ثروتمندان بوده است و باغ جنبه خصوصي داشته است. من تنها يك باغ را مي شناسم كه در برخي از روزهاي هفته براي استفاده عموم باز بوده است و آن باغ هزار جريب است در اصفهان و در زمان صفويه، بنابر اين باغ جنبه خصوصي دارد. به اين دليل تا اندازه قابل ملاحظه اي مي تواند از نظر طرح و سليقه در رابطه با خواست و سليقه صاحب باغ باشد با اين وجود فرهنگ و فرهنگ معماري در هر دوره غالب بر مشي خصوصي است و سليقه اشخاص نيز در قالب فرهنگ جاري در دوره شكل مي گيرد.

‫مهمترين ويژگي معماري در باغ ايراني تلفيق بنا و باغ است و اين دو گاه آنچنان به هم آميخته اند كه نمي توان احساس كرد كه كجا باغ سازي خاتمه يافته و كجا آغاز شده است. اين رابطه و اين آميختگي به وسيله ايجاد ارتباط هاي فضاي و ارتباط عناصر تشكيل دهنده باغ صورت مي پذيرد. بنا در باغ ايراني فضاي باغ را مجزا نمي كند و ديد انسان از آن مي گذرد و با بقيه قسمتهاي باغ رابطه پيدا مي كند. هم چنين فضاي باغ بداخل بنا راه مي يابد و حد فاصلي به وجود نمي آيد.

‫آب از داخل بنا به طرف باغ جريان مي يابد و در باغ امتداد پيدا مي كند. تصوير بنا در آب خود يك نوع تداخل و آميختگي باغ و بناست كه يكي از نكته هاي مهم در باغسازي ايراني است. بسياري از باغ هاي ايراني بنايي در قسمت ورودي دارند كه به آن ساختمان سردر مي گويند و كوشك و يا بنايي در ميان باغ وجود دارد. بقيه قسمتهاي باغ را اختلاف سطح ها، پله ها، جويها، استخرها و فواره ها شكل مي دهند گرچه اصول كار در آنها يكي است ولي از تنوع بسياري برخوردارند. شكل حوض ها و استخرها بسيار متنوع است. باغ فين كاشان يكي از نمونه هاي خوبي است كه هنوز وجود دارد. نفشه باغ ايراني از تعدادي خطوط و محورهاي اصلي تشكيل شده كه بيشتر باغ را به چهار بخش تقسيم مي كند به طوري كه كوشك در ميان آن قرار دارد و سپس هر بخش به قسمتهاي كوچكتري تقسيم مي شود. اين شيوه كار ريشه در فرهنگ بسيار دور ما دارد. تقسيم فضا به چهار بخش به مناسبت چهار عنصر مقدس، معمول بوده است.

‫آب، آتش، خاك، باد. از سه هزار سال پيش بنا به گفته مورخان يوناني پيرامون خانه هاي بيشتر ايرانيان را باغ هايي در بر گرفته بود كه به آنها پرديس مي گفته اند. در لغتنامه دهخدا پرديس گرفته شده از زبان مادي (پارادائز) و از همين واژه لغت پاليز فارسي امروز نيز گرفته شده است. اين واژه در اوستا نيز آمده و از دو جزء تشكيل شده به معني پيرامون كه به معني انباشتي و ديوار كشيدن بوده، كه بر روي هم به معني گل و درخت كاري پيرامون ساختمان بوده است. همين واژه به ديگر نقاط جهان رفته و واژه پارادايز، به معني بهشت و باغ از همين واژه است.

 

   

تنها مطالب و مقالاتي که با نام جبهه ملي ايران - ارو‌پا درج ميشود نظرات گردانندگان سايت ميباشد .