دويچه وله
يادي از بزرگ علوي
بزرگ علوي، يکي از پايهگذاران بخش ايرانشناسي دانشگاه هومبولت
۱۱ سال از درگذشت نويسنده، مترجم، مدّرس و جستارگر ايراني که بيشتر عمرش
را در آلمان گذراند، ميگذرد. بزرگ علوي نخستين ايراني است که به زبان
آلماني داستان کوتاه نوشت.
او
پايهگذار بخش ايرانشناسي دانشگاه هومبولت در برلين است و واژهنامهي
فارسيآلماني او هنوز بهترين فرهنگ در نوع خود به شمار ميآيد.
نام
کوچک علوي را به ياد و افتخار پدر پدربزرگش، «بزرگ» گذاشتند. بارها از او
دربارهي زندگي خصوصي و کودکيش پرسيده بودند ولي تا اواخر عمر که نرمش
شديدي در رفتارش پيدا شده بود، از پاسخگويي طفره ميرفت و بر اهميت
اجتماعي هر پديدهاي تأکيد ميکرد.
در
ديداري خصوصي در جواب اين پرسش کليشهاي که چه سالي به دايا آمده؟ گفت:
«فرض کنيم من بگويم: من در ۱۹۰۴ متولد شدم. اين يعني چه؟ که چه ميفهمد؟
من بايد بگويم که: "توي هشتي خانهمان صداي توپ ميآمد و دايهي من، مرا
در آغوش گرفته بود و ميگفت: دارند مجلس را توپباران ميکنند. مقصودم اين
است که من بايد روشن کنم چه اتفاقاتي در سال افتاده. اين چيست که: من در
فلان سال بدنيا آمدم. خوب ميخواستي نيايي!».
اين لحن صادقانه و بيپرده را تا يکي دو سه سال پايان عمر، در رفتار و آثارش پاس داشت. در رمانها و داستانهايش چشمهايش، گيلهمرد، چمدان، سالاريها، ميرزا و موريانه» شخصيتهاي اصلي، هيچکدام سربزير و محتاط و فرمانبردار نبودند.
از ترجمههايش از فارسي به آلماني، مجموعه داستانهاي کوتاه به نام محّلل و آثار ديگر و از آلماني و انگليسي به فارسي، دوشيزه اورلآن و حماسهسرايي در ايران، سماجت کممانند مترجم براي نشاندن واژههاي دقيق و گويا هويدا است و در کتابهاي تحقيقي و آموزشيش، تاريخ تحول ادبيات فارسي معاصر و آموزش زبان فارسي (براي آلمانيزبانان ايرانشناس) دّقت و تلاش يک استاد اروپاييشده را ميتوان ديد.
علوي و آغاز فعاليتهاي نويسندگي
دربارهي آغاز کار نويسندگياش در کتاب خاطراتش به نام گذشت زمانه
ميگويد: «عموي وسطي من سيد عبدالعلي اهل شعر بود و دائماً حافظ ميخواند
و شعر ميگفت و از همان زمان، پرتو تخّلص ميکرد. و اگر من امروز پس از
عمري هنوز هم از غزلهاي حافظ خوشم ميآيد، به همين دليل است که از او اين
نعمت نصيب من شده است. من هم به تقليد او شعر ميگفتم و حّتا يک بار با
غلامعلي فريور شعري گفتيم و «به صورت منقوم» مسألهي حسابي را حل کرديم و
هردو آن را پيش مدير نسيم شمال که دفترش در ميدانچهي جلوي مسجد شاه بود،
برديم که در روزنامه اش چاپ کند. اين شعر به اسم غلامعلي فريور درآمد و
نامي از من نبود. من سخت پکر شدم. اين نخستين شکست من در عالم نويسندگي
بود».
بعيد
نيست که بزرگ علوي از همان زمانها يعني سالهاي ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۵ که زنداني
سياسي شد، بجاي شعر به داستاننويسي روي آورده باشد. او پس از يک اقامت ۷
ساله (۱۹۲۱ تا ۱۹۲۸ ميلادي) به ايران بازگشت و در شيراز و تهران آموزگار
هنرستانهاي صنعتي شد. کار ادبيش را نخست با ترجمهي آثار نويسندگان
سرشناس آلماني به فارسي آغاز کرد و پيش از دستگيري چند داستان کوتاه نيز
منتشر کرد. اوج باروري ادبيش مانند بسياري از نويسندگان ما در دهه بيست و
سي شمسي بود. در همين دوران معروفترين و محبوبترين رمان خود، چشمهايش، را آفريد.
تحقيقات و آثار علوي در زمينه ايرانشناسي
در
سال ۱۳۳۲ خورشيدي باز «و اين بار براي هميشه» ايران را به سوي آلمان ترک
گفت. نخست در برلين شرقي در سمت استادياري و از سال ۱۹۵۹ »۱۳۴۰ خورشيدي»
به مدت ۱۰ سال به عنوان استاد ايرانشناسي در دانشگاه هومبولت به کار مشغول
بود. در اين دوره با اينکه چند مجموعه داستان کوتاه منتشر کرد، بيشتر با
علوي ايرانشناس روبرو هستيم.
فرهنگ فارسي-آلماني علوي و يونکر
شهرام
احدي که پاياننامه ي دکتراي خود را در رشته ايرانشناسي نوشته و سالها در
دانشگاه شهر بُن به تدريس در اين رشته پرداخته، درباره ي يکي از آثار
تحقيقي اين شرقشناس ميگويد: «علوي کتابي دارد با عنوان آموزش زبان فارسي
که آن را به همراه مانفرد لورنز در اواسط دهه شصت ميلادي نوشته، يعني بيش
از ۴۰ سال پيش. اين کتاب بدون هيچ تغييري پيوسته بازچاپ شده است. با توجه
به اين که در طول ۴۰ سال زبان چه اندازه دستخوش تحول شده، ميبينيم که اين
کتاب، هنوز تدريس ميشود. کساني که در آن زمان ايرانشناسي يا اسلامشناسي
ميخواندند با متون گوناگوني سروکار داشتند. آنها در عين حال که متون
کلاسيک مانند شاهنامه ي فردوسي ميخواندند، ميبايست از هدايت هم آگاهي
ميداشتند. پس در اين کتاب کوشش شده به موازات آشنايي خواننده و آموزنده
با زبان فارسي معاصر، به واژگان و ويژگيهاي فارسي کهن هم اشاره شود. به
هر حال سعي در شناساندن هر دو جنبه بوده است.»
بزرگ
علوي فرهنگ يکجلدي فارسيآلماني نيز به همران يونکر تاليف کرده که عليرغم
آنکه بيش از ۴۰ سال از عمر آن ميگذرد، هنوز هم کاربرد فراواني دارد. به
گفته شهرام احدي: «اين فرهنگ بيش از همه آلمانيزباناني را مخاطب قرار
ميدهد که در پي آموزش زبان فارسي هستند. به همين دليل، کاربر جلوي هر
مدخل، تلفظ واژه فارسي به حرف لاتين را هم مشاهده ميکند. در اين فرهنگ
واژههاي کلاسيک در کنار واژههاي امروزي قرار گرفتهاند. بدين ترتيب اين
نارسايي هست که شما واژههاي غيرمترقبه اي در اين فرهنگ پيدا ميکنيد و چه
بس واژههايي که طبق انتظار بايد ميآمدند ولي شما آنها را نمييابيد.
البته فرهنگ علوي باوجود گذشت ۴۰ سال باز جزو فرهنگهاي منحصر به فرد
دوزبانه فارسيآلماني به حساب ميآيد».
بزرگ
علوي پس از انقلاب اسلامي دو بار به ايران سفر کرد و هربار با شور و شوقي
مفرط از ديدار با همميهنانش سخن گفت. در دوره ي پاياني کارش که ميشود گفت
تا ۹۰ سالگيش ادامه داشت، افزون بر خاطرات خود که در دو تعبير منتشر شدند،
رمان موريانه را نوشت و طي آن کوشيد، نقبي به ريشهيابي علل انقلاب اسلامي بزند.
شهرام
احدي درباره نقش بزرگ علوي در رشته ايرانشناسي ميگويد: «ايرانشناسان و
شرقشناسان چه بخواهند و چه نخواهند، با علوي سروکار پيدا ميکنند، در حين
آموزش زبان فارسي و طبعا در آن لحظه که فرهنگ او را به دست ميگيرند. به
هر حال نبايد فراموش کرد که علوي محقق بوده، استاد زبان و ادبيات فارسي
بوده و خود نيز نويسنده بوده. يعني شخص در عين حالي که با کتاب آموزش زبان
و فرهنگ لغت علوي سر و کار دارد، ممکن است که به يکي از آثار ادبي علوي
نيز بپردازد.»
اسکندر آبادي
|