پی آمدهای انتخاب تاریخی در کردستان – نقش رهبران کرد عراق / رضا فانی یزدی


fani-yazdi_reza

رضا فانی یزدی

چند روز پیش به مناسبت باز گشت مام جلال – جلال طالبانی رییس جمهور عراق به کردستان مطلبی نوشتم که تعدادی از دوستان کرد و فارس را خیلی خوش نیامد و بعضی از آنها متاسفانه حتی به ایشان –مام جلال – توهین روا داشته و ایشان را به همکاری با جمهوری اسلامی متهم کرده و سیاست های ایشان را متأثر ازجمهوری اسلامی قلمداد کردند.

جلال طالبانی رهبر اتحادیه میهنی کردستان عراق و یکی از محبوب ترین شخصیت های سیاسی در میان کردهاست که قریب به ۷۰ سال تجربه مبارزه سیاسی داشته و همین تجربه طولانی و گذر از پیچ و خم های مبارزه از او رهبری با درایت ساخته است. او چند دهه از زندگی خود را در کوهها و دشتهای کردستان در کنار مردم کرد به جنگ و گریز گذرانده است، سختی روزگار را در کوه و دشت و آوارگی زیر آتش و خون و گلوله تجربه کرده و شاید به همین دلیل امروز قدر این روزهای آرامش و صلح را بهتر از هر کس دیگری برای خود و مردمش می داند. تحت رهبری او و دیگر رهبران کرد, امروز کردها در عراق در بهترین شرایط تاریخی قرار دارند. در اقلیم کردستان از استقلال کامل برخوردارند و در پهنای سرزمین عراق سکان ریاست جمهوری را در اختیار خود گرفته اند. کردها طی یک دهه گذشته هم از نظر سمبلیک و هم در موقعیت سیاسی و جایگاه قدرت از جایگاه ویژه ای بر خوردار شده اند. از این فرصت تاریخی بی نظیر اگر درست بهره برداری شود کردها را به نیروی میانجی میان قبایل سنی و قدرت مرکزی مبدل کرده و جایگاه شایسته دیگری را به آنها می دهد که برای آنها احترام سراسری مردم عراق را جدای از تعلق مذهبی و ملی آنها بهمراه خواهد آورد. درایت و هوشمندی رهبران کرد عراقی نه فقط برای کردهای عراقی که می تواند برای مردم کرد در دیگر کشورها نیز دستاوردهای بی نظیری به ارمغان آورد. رابطه رهبران کرد با ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای غربی برای آنها شرایطی را بوجود آورده است که به آنها این امکان را می دهد که به عنوان میانجی غرب با دیگر جریانات سیاسی در منطقه وارد مذاکره شده و از قبل آن به تقویت جایگاه کرد و کردستان در سراسر این منطقه پر از بحران بینجامد و برای مردم کرد و دولت آنها اعتبار و احترام منطقه ای فراتر از محدوده عراق نیز بیافریند

اگر به تاریخ معاصر این منطقه نگاهی بیندازیم می بینیم که هیچگاه کرد و کردستان اینهمه اعتبار نداشته و در هیچ مقطعی چنین آسوده خاطر در صلح و آرامش زندگی نکرده اند. امروز کردستان عراق که یکی از محروم ترین مناطق این کشور بود، نه فقط شاهد بیشترین پیشرفت ها در زمینه سرمایه گزاری اقتصادی بوده که تعداد مراکز آموزشی و دانشگاهی نیز در این منطقه چندین برابر شده و به امن ترین منطقه در این کشور برای کردها و دیگر مردم این سرزمین تبدیل شده است. کردستان عراق امروز پذیرای کردها، احزاب سیاسی آنها و همه خلق کرد بوده و دور نیست که به مرکزی برای آموزش همه مردم کرد در همه زمینه ها مبدل گردد. شاید به جرات بتوان گفت که آینده همه کردها و کردستان امروز در دست رهبران کرد عراقی است و اگر درایت امروز نباشد فردا همه بازنده خواهند بود.

امروز کردها همه چیز دارند ولی اگر کوته نظری کنند و در دام اسرائیل و توطئه های اردوغان بیفتند، همه آن چه را که بدست آورده اند از دست خواهند داد.

کردهای نباید در درگیری های قدرت های منطقه ای به غلط سمتگیری کرده و آینده خود را به قمار بگذارند.
اسراییل پس از انقلاب اسلامی در ایران مهمترین متحد منطقه ای خود را از دست داده است و پس از آن متحد دیگر خود ترکیه را که دربست در دوران حکومت نظامیان در کنار خود داشت تا حدودی پس از سر کار آمدن جریانات اسلام گرا مردد و متزلزل یافته است.

ترکیه اسلامگرای امروز گرچه هیچگاه درهیچ بلوک سیاسی با و یا بدون کشورهای عرب علیه اسراییل شرکت نکرده است و به عنوان عضوی از پیمان ناتو- آتلانتیک شمالی متحد درجه اول حامیان اسرئیل می باشد، اما از آنجا که یکی از قدرت های منطقه ای و رقبای منطقه ای با اسرئیل است و ادعای رهبری منطقه ای نیز دارد و جریان اسلامگرایی حاکم بر آن از نظر تعلقات مذهبی بسیار ریشه دار و قوی است و در عین حال با ایران اسلامی در رقابت رهبری جنبش ها و نهضت های اسلامی است، می تواند در مرحله ای از تاریخ به مقابله با اسرائیل کشیده شده و از این بابت برای اسراییلی ها متحد قآبل اعتمادی نبوده و تا حدودی خطرساز هم می تواند باشد.

به همین دلیل شاید رهبری اسراییل بدنبال متحدین جدیدی در منطقه می گردد، متحدینی که نه عرب بوده و نه با هیچ یک از جریانات اصلی اسلامگرای منطقه نسبتی داشته باشند.

کردستان شاید یکی از بهترین آلترناتیوهای جایگزین برای متحدین قبلی اسرائیل در این منطقه باشد.

مردم آن عرب تبار نیستند و احساساتی از نوع احساسات همبستگی عربی و اسلامی با فلسطینی ها در آنجا وجود ندارد.

تنفر و انزجار عمومی موجود در میان مردم در کوچه و خیابان کشورهای عربی و اسلامی در میان مردم کرد کمتر دیده می شود. کردستان به عنوان یک کشور و رهبری کردها بطور ویژه نقش نمادینی در جنگ های منطقه ای میان سنی ها و شیعه ها ندارند و همچنین نقش رهبری مذهبی و یا منطقه ای برای خود قائل نیستند. کردستان حتی اگر محدوده مرزهایش به دیگر کشورها در ایران و سوریه و حتی به ترکیه هم گسترش پیدا کند، که در آینده نزدیک غیرقبل تصور می باشد باز هم کشور قدرتمندی نیست و در رقابت های منطقه ای خطری برای اسراییل محسوب نشده و نخواهد بود و چنان که به نظر می رسد برخی از رهبران کرد طی سالهای گذشته با اسراییلی ها مناسبات مودت آمیزی برقرار کرده اند.

اسراییلی ها خوب می دانند که جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و هر حکومتی که در سوریه سر کار باشد با شکل گیری کشور مستقل کردستان مخالف بوده و درصورت ایجاد چنین کشور مستقلی به تقابل و رویارویی با آن خواهند رفت و از آنجا که کردها خود امکان مقابله و دفاع از خود را در مواجهه با این کشورهای قدرتمند ندارند، مجبور به همکاری و پذیرش قیادت اسرائیل برای دفاع از خود خواهند شد. کردستان جدید در چنین حالتی کشوری خواهد شد شبیه اسراییل کنونی، کانون بحران جدیدی در منطقه و منشاء جنگ های جدید فرسایشی در این منطقه که کشورهای رقیب منطقه ای اسرائیل را در این منطقه برای سالهای طولانی درگیر کرده، تضعیف نموده و کردها را نیز کاملا وابسته به اسرائیل نموده و چهره آنها را در دراز مدت به عنوان همکار و بازیچه اسرئیل به یک چهره منفور منطقه ای مبدل می کند.

در این بازی خطرناک مطمئنا بازنده اصلی آن کردها خواهند بود، روند کنونی صلح و هم زیستی نسبتا مسلامت آمیز میان کردها و دیگر نیروها در عراق قربانی شده و بهترین مدل تحول دمکراتیک کنونی برای کردها در دیگر کشورهای همجوار قربانی این خبط سیاسی گردیده و تنها برنده آن در دراز مدت اسراییلی ها هستند.

خطر دیگر این قمار برای کردها درگیری ها و رقابت هایی است که میان خود آنها در این روند خطرناک بوجود آمده و رهبران و احزاب کرد را به مقابله با یکدیگر کشانده که انعکاس آن در بدنه اجتماعی کوردها در مناطق و کشورهای محل زندگی آنها می تواند به جنگ های داخلی میان خود کردها و دسته بندی های جدیدی میان آنها منجر گردد. با نگاهی به چند دهه گذشته در کردستان و درگیری ها و جنگ های خونینی که میان گروه های رقیب کرد اتفاق افتاده است، خطر جنگ های داخلی به خوبی قابل پیشبینی است. کشورهای منطقه و بویژه اسرائیل در این میان با دادن امتیاز به گروه های مورد علاقه خود در میان کردها می توانند به اختلافات داخلی دامن زده و به زیان برخی از رهبران و احزاب کرد به تقویت رقبای آنها پرداخته و به شیوه های مزدور پروری و نوچه پروری در میان کردها روی آورند. این همان سیاستی است که در یکی دو سال گذشته ترکیه آن را دنبال کرده و با نزدیک شدن به رهبران کرد عراقی به دنبال تضعیف رهبری کردها در ترکیه بوده و مزورانه زیر پای آنها را خالی می کند. متاسفانه کردهای عراقی و به طور مشخص آقای بارزانی و حزب ایشان نیز به این روش های مزورانه رهبران اسلامگرای ترکیه امکان عمل داده و بدنبال استفاده از موقعیت و فرصت به نفع خود بوده و متوجه عواقب آن نیستند.

شاهد بودیم که دو سال پیش در حالیکه رهبران کرد ترکیه در زندان بودند و چندی پیش از آن ارتش ترکیه به کشتار هزاران تن از کردها در ترکیه مبادرت کرده بود، آقای رجب اردوغان عازم اربیل شد و آقای بارزانی در استادیوم ورزشی این شهر به مناسبت ورود ایشان و کمک دولت ترکیه در ساختن فرودگاه در اربیل برای ایشان ضیافت مهمانی بر پا کرد و ورود او را به اربیل مورد ستایش قرار داد.

کردها و بسیاری از احزاب و جریانات سیاسی در این منطقه بارها در دام این بازی های خطرناک افتاده و اینبار باید متوجه ابعاد بسیار خطرناک این توطئه باشند. پیشرفت های کنونی در کردستان عراق و مدل زندگی صلح آمیز در این منطقه بسیاری از جریانات افراطی و ناسیونالیست را به وحشت انداخته، آنها نگران گسترش این مدل زندگی به دیگر مناطق کردنشین بوده و شاید بهترین راه مقابله با آن سقط زودرس این جنین در حال رشد باشد.

چراغ سبز رجب اردوغان به کردهای عراقی برای استقلال را باید به دیده تردید نگریست آنهم زمانی که عبدالله اوجلان رهبر کاریزماتیک کردهای ترکیه درست به دلیل مبارزه برای استقلال کردها در این کشور محکوم به اعدام شده و هم اکنون در حبس ابد بسر می برد.

در مورد حمایت اسرائیل از کردها نیز باید به خاطر آورد که سازمان امنیتی اسرئیل متهم است که عملیات ربودن و دستگیری و تحویل عبدلله اوجالان را هدایت و رهبری کرده است پس چگونه می توان باور داشت که حمایت نتان یاهو نخست وزیر اسراییل از کردها در عراق حمایت از استقلال کردها در همه مناطق کردنشین بوده باشد.

کردهای عراقی باید متوجه بازی در میدان خطرناکی که برای آنها تدارک دیده اند بوده و با درایت و هشیاری در میانه این رقابت ها زندگی صلح آمیز مردم خود را در عراق و آینده دیگر کردها را در منطقه به قمار نبازند.

اینجاست که درایت رهبران خردمند و با تجربه ای چون مام جلال به کار می آید که آرزوی پیشرفت خلق کرد را بیش از نیم قرن بر دوش کشیده و با پذیرش مدل فدرالیسم در چارچوب عراق این بار گران را به مقصدی مطمئن رساندند. امروز می بینیم که کرد عراقی در امنیت و آسایش گذران زندگی می کند و کردستان عراق به مامن و خانه امنی مبدل شده که مهماندار و پذیرای همه کردها و آزادیخواهان است.

مدل فدرالیسم در عراق خوشبختانه با توجه به شرایط ویژه ای که به وجود آمد و با درایت رهبرانی چون جلال طالبانی با کمترین تقابل داخلی با نیروهای مرکزی مواجه شده و به بهترین نتایج برای مردم کرد عراق فرا رویید. آیا این نسخه را می توان در همه کشورهای کردنشین صادر کرد و یا می توان آن را برای هر ملتی و هر قومی در کشورهای دیگر در این منطقه پیچید؟ به نظرم سیاستمدار عاقل و با درایت در جیبش نسخه از قبل پیچیده شده ندارد و متناسب با شرایط و موقعیت های ممکن سیاست می کند. مهم این است که در نهایت اگر به دمکراسی و حق انتخاب پایبند هستیم، انتخاب روش های اداره امور در هر منطقه ای جدای از ترکیب جمعیتی آن هر چه که می خواهد باشد، حق مردم آن منطقه است و نمی توان این حق را با سرکوب و لشگرکشی و قتل عام مردم از آنها سلب کرد.

ولی باید توجه داشت که سیاستمدار با درایت و عاقل هم مردم خود را به سلاخ خانه و قتلگاه نمی برد.

امیدورام که با انتخاب آقای فواد معصوم به مقام ریاست جمهوری عراق روند همزیستی مسالمت آمیز کردها با دیگر مردم عراق ادامه یافته و این سیاستمدار با تجربه و همراه و همرزم مام جلال در چند دهه گذشته، راه همکاری های بیشتر را با دیگر بخش های مردم عراق هموار کند. انتخاب ایشان نوید بخش ادامه همزیستی در سرزمین واحد عراق بوده و مطمئنا مانعی بزرگ در مقابل قدرت یابی جریان فوق ارتجاعی و تروریستی داعش در این سرزمین خواهد بود.

رضا فانی یزدی
۲۷ جولای ۲۰۱۴

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است